متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تبیین اسماء «بارِک» و «تَبارَک»
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه پانصد و چهار)
دیباچه
در منظومه معرفت الهی، اسماء الحسنی چونان ستارگانی درخشان، جلوههای بیکران ذات اقدس پروردگار را به نمایش میگذارند. این اسماء، نهتنها تجلی صفات الهیاند، بلکه دریچهای به سوی فهم عمیقتر حقیقت وجود و رابطه انسان با خالق خویش میگشایند. در این میان، اسماء «بارِک» و «تَبارَک»، مشتق از ریشه «ب ر ک»، چونان چشمهای زلال، خیر و فیض بیپایان الهی را به سوی عالم جاری میسازند. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین این دو اسم مبارک در چارچوبی علمی میپردازد.
بخش نخست: ماهیت و گستره اسماء الهی
بینهایت بودن اسماء الهی
اسماء الهی، چونان اعداد در ریاضیات، حد و مرزی نمیشناسند. همانگونه که ارقام در گستره بیکران خود لایتناهیاند، اسماء الهی نیز از حیث اسم، بینهایتاند و قابل شمارش دقیق نیستند. این بینهایت بودن، چونان دریایی بیکران، نشان از عظمت و وسعت ذات الهی دارد که ادراک بشری را به شگفتی وامیدارد.
درنگ: بینهایت بودن اسماء الهی، تجلیگر عظمت ذات اقدس پروردگار است که فراتر از محدودیتهای ادراک انسانی، درخششی بیپایان دارد.
تقسیمبندی اسماء به بسیط و ترکیبی
اسماء الهی به دو دسته بنیادین تقسیم میشوند: اسماء بسیط، که چونان ریشههای درخت معرفتاند، و اسماء ترکیبی، که از پیوند این ریشهها شاخسارهای جدیدی میسازند. اسماء بسیط مانند «رحمان»، «رحیم» و «بارِک»، پایه و اساساند، در حالی که اسماء ترکیبی، چون «أرحم الراحمین» و «غیاث المستغیثین»، از ترکیب این پایهها پدید میآیند. تاکنون، بررسیها بر اسماء بسیط متمرکز بوده و هنوز به گستره وسیع اسماء ترکیبی ورود نکردهایم. این تمرکز، چونان کاوش در بنیادهای یک بنای عظیم، ضرورتی برای فهم عمیقتر است.
دو محور در مطالعه اسماء
مطالعه اسماء الهی در دو محور اصلی جریان دارد: نخست، مباحث علمی و دلالی، که شامل مادهشناسی، تحلیل لغوی و جهات ادبی است؛ و دوم، آثار و خصوصیات، که به اثرات درمانی، خیرات و مکنونات اسماء تا رسیدن به اسم اعظم و اسم کبیر میپردازد. این دو محور، چونان دو بال، پژوهشگر را به سوی فهم نظری و تجربه معنوی هدایت میکنند.
بخش دوم: ویژگیهای اسماء بسیط
طبقهبندی بر اساس جمال و جلال
اسماء بسیط الهی را میتوان بر اساس ویژگیهایشان به سه دسته تقسیم کرد: جمالی، که مظهر رحمت و لطفاند؛ جلالی، که عظمت و قدرت الهی را نشان میدهند؛ و جمالی-جلالی، که ترکیبی از این دو ویژگیاند. افزون بر این، اسماء از منظر حقی و خلقی نیز طبقهبندی میشوند: برخی صرفاً حقیاند و مختص ذات الهی، برخی خلقیاند و برای مخلوقات نیز بهکار میروند، و برخی حقی-خلقیاند که در مراتب مختلف برای خدا و خلق اطلاق میشوند.
درنگ: طبقهبندی اسماء به جمالی، جلالی و جمالی-جلالی، چونان رنگهای یک طیف، تنوع و غنای صفات الهی را به نمایش میگذارد.
بحث در باب اسم «رحمان»
برخی از بزرگان، اسم «رحمان» را صرفاً حقی دانسته و معتقدند که اطلاق آن به غیر خدا جایز نیست، لذا باید بهصورت «عبدالرحمان» بهکار رود. اما این دیدگاه مورد نقد قرار گرفته و استدلال میشود که «رحمان»، مانند «عالم» و «حکیم»، اسمی عام است که در مراتب مختلف برای خدا و مخلوقات بهکار میرود. برای مثال، همانگونه که خدا «عالم» است و انسان نیز میتواند «عالم» باشد، «رحمان» نیز در مرتبهای نازلتر برای انسان بلامانع است. این دیدگاه، چونان کلیدی برای گشودن قفلهای تعصب، نشان میدهد که آسمان معرفت الهی با این اطلاق خراب نمیشود.
بخش سوم: جایگاه ویژه اسماء «بارِک» و «تَبارَک»
حقی بودن محض «بارِک» و «تَبارَک»
برخلاف دیگر اسماء که میتوانند خلقی باشند، «بارِک» و «تَبارَک» صرفاً حقیاند و بههیچوجه برای غیر خدا بهکار نمیروند. این اسماء، چونان گوهرهایی نایاب، ویژه ذات اقدس الهیاند و هیچ خلقی را یارای تصاحب آنها نیست. حتی اسمی چون «الله» میتواند بهعنوان نام برای انسان بهکار رود، اما «بارِک» و «تَبارَک» چنین قابلیتی ندارند.
درنگ: «بارِک» و «تَبارَک»، چونان قلههای دستنیافتنی معرفت الهی، تنها به ذات پروردگار اختصاص دارند و خلق را به آنها راهی نیست.
جمالی بودن کامل این اسماء
این دو اسم، کاملاً جمالیاند و هیچ نشانی از جلال، مانند عذاب یا شدت، در آنها نیست. معنای آنها، خیر، فیض و افزایش خیر است، چونان چشمهای که بیوقفه آب حیات میجوشاند. در این اسماء، هیچ نقص، کاستی یا شری راه ندارد و تنها خیر و برکت در آنها متجلی است.
مشتقات و صیغههای ریشه «ب ر ک»
ریشه «ب ر ک» مشتقات متعددی دارد که هرکدام جلوهای از خیر و برکت الهی را نمایان میسازند:
- مصدر: بَرَکَ، یَبْرُکُ (مانند نَصَرَ، یَنْصُرُ).
- مفرد: برکت، جمع: برکات.
- اسم مفعول: مُبارَک، مَبارِک، مِبارِک؛ جمع: مَبارِک یا برکات.
- باب مفاعله: بارَکَ (متعدی، مانند بارَکَ اللهُ فیک).
- باب تفاعل: تَبارَکَ (لازم، مانند تَبارَکَ اللهُ).
- تفعیل: تَبریک (دعا برای افزایش خیر).
- تفعل: تَبَرُّک (طلب برکت).
این تنوع صرفی، چونان شاخههای درختی تنومند، گستردگی معانی برکت را نشان میدهد.
بخش چهارم: معنای لغوی و قرآنی «بارِک»
زیادة الخیر و فیض بیپایان
معنای اصلی «بارِک» و مشتقات آن، «زیادة الخیر» (افزایش خیر) و «زیادة الفَیض» (افزایش فیض) است. این اسم، چونان خورشیدی که نورش را بیدریغ بر زمین میتاباند، به خیر، رشد و نمو دلالت دارد و هیچ نقص یا کاستی در آن راه ندارد. «بارَکَ اللهُ فیک» دعایی است برای افزونی خیر و فیض در مخاطب، که چونان بارانی زلال، حیاتبخش است.
درنگ: «بارِک» و «تَبارَک»، چونان چشمههای جوشان خیر و فیض، تنها به سوی خیر و برکت جاریاند و هیچ شری در آنها نیست.
کاربردهای متنوع ریشه «ب ر ک»
این ریشه در معانی مختلفی بهکار رفته است:
- برکه: محل تجمع طبیعی آب، که چونان ظرف خیر و فراوانی است.
- بَرَکَة (شتر): به دلیل بزرگی و نجابت، و برخاستن از سینه (نه پشت، که وَرَکَ میشود).
این کاربردها، چونان آیینههایی، انعکاس خیر و برکت را در عالم مادی و معنوی نشان میدهند.
بخش پنجم: برتری زبان عربی و پیوند با «بارِک»
زبان عربی، ظرف کامل دین
زبان عربی، به دلیل جامعیت و کمالش، زبان قرآن کریم است. این زبان، چونان ظرفی زرین، کاملترین دین را در خود جای داده است. قرآن کریم به زبان عربی مبین نازل شده، زیرا هیچ زبانی به این درجه از کمال و گستردگی نمیرسد. متأسفانه، نه اعراب و نه مسلمانان نتوانستهاند این برتری را در جهان به اثبات رسانند، و این کاستی، چونان غباری بر آینه حقیقت، مانع درخشش آن شده است.
درنگ: زبان عربی، چونان کلیدی طلایی، درهای معرفت الهی را میگشاید و ظرف کامل قرآن کریم است.
نقد ترجمهها و ضرورت عبادت به عربی
ترجمههای قرآن کریم به زبانهای دیگر، مانند فارسی، ناقصاند و نمیتوانند کمال مفاهیم قرآنی را منتقل کنند. عبادت، بهویژه نماز، باید به عربی باشد، زیرا تنها این زبان، کمال عبادت را تضمین میکند. این ضرورت، نه از ناتوانی پروردگار در فهم دیگر زبانها، بلکه از کمال زبان عربی در انتقال معانی الهی نشأت میگیرد.
بخش ششم: کاربردهای قرآنی «بارِک» و مشتقات
حضور در قرآن کریم
«بارِک» و مشتقات آن حدود 32 بار در قرآن کریم بهکار رفتهاند و همگی به خدا اختصاص دارند. این کاربردها، چونان نوری که از منشور حقیقت میگذرد، خیر و فیض الهی را در مصادیق مختلف نشان میدهند.
آیهای از سوره اعراف
وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا
: «و میان آنها و میان قریههایی که در آنها برکت نهادیم…»
تبیین: این آیه، به برکت در سرزمینهای خاص اشاره دارد که فیض الهی در آنها جاری است.
آیهای از سوره انعام
وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ
: «و این کتابی است که آن را نازل کردیم، متبرک است، پس از آن پیروی کنید.»
تبیین: قرآن کریم بهعنوان کتاب مبارَک، منبع خیر و برکت بیپایان است.
بقعة المبارَکة
مِنْ شَاطِئِ الْوَادِ الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ
: «از سوی راست وادی، در بقعه متبرک، از آن درخت…»
تبیین: بقعة المبارَکة، مکانی است که فیض و وحی الهی در آن جاری میشود، چونان زمینی که نور الهی بر آن تابیده است.
مصادیق برکت در قرآن کریم
مصادیق مرتبط با «بارِک» و «تَبارَک» شامل موارد زیر است:
- قرآن کریم، کتاب مبارَک و منبع خیر بیپایان.
- کعبه، بیت مبارَک و هدایتگر عالمیان.
- مسجدالاقصی، که اطرافش متبرک شده است.
- سرزمینهای متبرک، مانند شام.
- وحی، نور، هدایت و خیرات الهی.
این مصادیق، چونان شاخههای درختی پربار، گستردگی برکت الهی را نشان میدهند.
درنگ: مصادیق برکت در قرآن کریم، چونان آینههایی، خیر و فیض الهی را در عالم مادی و معنوی منعکس میکنند.
بخش هفتم: جامعه مبارَک و نقش سلام
لزوم سلام در ارتباطات
جامعه اسلامی باید جامعهای مبارَک باشد که در آن، ارتباطات با سلام آغاز میشود. سلام، چونان کلیدی برای گشودن درهای خیر و صفا، شرط مشروعیت گفتوگوست.
حدیث: «مَنِ ابْتَدَأَ بِالْکَلَامِ قَبْلَ السَّلَامِ فَلَا تُجِیبُوهُ»
ترجمه: «کسی که پیش از سلام سخن آغاز کند، پاسخش ندهید.»
تبیین: سلام، کد ارتباط خیرمحور است و بدون آن، گفتوگو مشروعیت ندارد.
درنگ: سلام، چونان دروازهای به سوی جامعه مبارَک، ارتباط را با خیر و صفا پیوند میزند.
دعای خیر و «بارَکَ اللهُ فیک»
دعای «بارَکَ اللهُ فیک»، چونان نسیمی روحبخش، برای افزونی خیر و فیض در مخاطب بهکار میرود. این دعا، برخلاف «سلام» که عامتر است، حتماً باید با ذکر «الله» همراه باشد، که این ویژگی، آن را به ذات الهی پیوند میزند.
بخش هشتم: نوروز، مظهر برکت
نوروز، عید خدا
نوروز، چونان بهاری که با شکوفه و نشاط همراه است، تجلی «تَبارَک» و برکت الهی است. این عید، که عید خداست، برترین عید در میان اعیاد اسلامی و غیراسلامی است، زیرا خیر، فیض و نشاط را به ارمغان میآورد. نوروز، چونان جشنی الهی، عالم را با شادمانی و برکت پیوند میزند.
درنگ: نوروز، چونان آینهای از برکت الهی، خیر و نشاط را در عالم پراکنده میسازد.
زمان ظهور و تحقق کامل برکت
در زمان ظهور حضرت مهدی (عج)، قفلهای برکت گشوده شده و کدها باز میشوند. در آن دوران، جامعه به معنای واقعی مبارَک خواهد شد و خیر و فیض الهی به تمامی جلوهگر خواهد بود.
بخش نهم: نقد و جمعبندی
نقد استفاده نادرست از «تَبارَک»
استفاده از «رب تَبارَک» بهعنوان اسم، نادرست است، زیرا «تَبارَک» باید شأن جمالی و شیرینی داشته باشد، نه ترشی یا جلال. این اسم، چونان عسلی گوارا، باید با لطافت و خیر همراه باشد.
جمعبندی متعلقات «بارِک»
متعلقات «بارِک» در قرآن کریم شامل قرآن، کعبه، مسجدالاقصی، سرزمینهای متبرک، وحی، نور و هدایت است. این متعلقات، چونان گوهرهایی در تاج الهی، جامعیت خیر و برکت را نشان میدهند. خداوند تمام خیرات را به بشر عطا کرده، اما استفاده از این برکات به ادراک و عمل بندگان بستگی دارد.
درنگ: متعلقات «بارِک» در قرآن کریم، چونان نشانههایی از خیر بیپایان الهی، راهنمایی برای زیستن در سایه برکتاند.
فرجامسخن
اسماء «بارِک» و «تَبارَک»، چونان چشمههایی زلال، خیر و فیض الهی را به عالم جاری میسازند. این اسماء، که صرفاً حقی و جمالیاند، در قرآن کریم با مصادیقی چون قرآن، کعبه و سرزمینهای متبرک تجلی یافتهاند. جامعه اسلامی باید با خیرمحوری و سلام، به جامعهای مبارَک تبدیل شود. نوروز، بهعنوان مظهر برکت، و زمان ظهور، بهعنوان تحقق کامل آن، راه را برای فهم و تجربه این خیر بیپایان هموار میکنند. این نوشتار، با کاوش در معانی و کاربردهای این اسماء، کوشیده است تا گامی در راستای فهم عمیقتر الهیات قرآنی و زیستن در سایه برکت الهی بردارد.
با نظارت صادق خادمی