در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 508

متن درس





اسماء بالِی، مُبلِی، و مُبتَلَی در آیینه الهیات قرآنی: کاوشی در مفهوم ابتلاء و سنجش

اسماء بالِی، مُبلِی، و مُبتَلَی در آیینه الهیات قرآنی: کاوشی در مفهوم ابتلاء و سنجش

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه پانصد و هشتم)

دیباچه

در گستره الهیات اسلامی، اسماء الحسنی چونان آیینه‌هایی رخ‌نمای صفات بی‌کران الهی‌اند که هر یک جلوه‌ای از ذات اقدس پروردگار را در برابر دیدگان حقیقت‌جویان می‌گشایند. اسماء «بالِی»، «مُبلِی»، و «مُبتَلَی»، مشتق از ریشه «ب ل و»، به معنای آزمایش و امتحان، در قرآن کریم تجلی‌گاه نقش خداوند در آزمودن انسان و سایر مخلوقات‌اند. این اسماء، با ظرافتی بی‌مانند، حکایت از حکمت الهی در سنجش و ارزیابی دارند که نه‌تنها کمال و رشد مخلوقات را هدف قرار داده، بلکه ارزش‌های وجودی را در پرتو این آزمون‌ها آشکار می‌سازد. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه پانصد و هشتم، با رویکردی علمی، به تبیین این اسماء در چارچوبی الهیاتی، فلسفی، و اجتماعی می‌پردازد.

بخش یکم: تبیین مفهومی اسماء بالِی، مُبلِی، و مُبتَلَی

معنای لغوی و جایگاه الهیاتی

اسماء «بالِی»، «مُبلِی»، و «مُبتَلَی» از ریشه «ب ل و» مشتق شده‌اند که به معنای آزمایش، امتحان، و سنجش است. «بالِی» به معنای آزمایش‌کننده، «مُبلِی» به معنای کسی که دیگران را به آزمون می‌کشاند، و «مُبتَلَی» به معنای کسی که آزمون را به انجام می‌رساند، در قرآن کریم به‌عنوان صفات الهی به کار رفته‌اند. این اسماء، حکایت از صفتی الهی دارند که خداوند از طریق آن، مخلوقات خویش، به‌ویژه انسان، را در بوته آزمایش قرار می‌دهد تا ظرفیت‌ها، کمالات، و ارزش‌های وجودی آن‌ها را آشکار سازد. ابتلاء، چونان کوره‌ای است که گوهر وجود انسان را از ناخالصی‌ها پالایش می‌کند و او را به سوی کمال رهنمون می‌سازد.

درنگ: اسماء «بالِی»، «مُبلِی»، و «مُبتَلَی» بر نقش خداوند در آزمودن مخلوقات برای رشد و تثبیت کمالات تأکید دارند و ابتلاء را چونان ابزار الهی برای آشکارسازی ارزش‌های وجودی معرفی می‌کنند.

کاربردهای قرآنی اسماء

ریشه «ب ل و» در قرآن کریم در صیغه‌های گوناگون به کار رفته است:

  • بالِی: هفده بار، بیش از سایر مشتقات، که نشان‌دهنده اهمیت این صفت در نظام خلقت است.
  • مُبلِی: یک بار به‌صورت اسمی.
  • مُبتَلَی: دو بار به‌صورت اسمی و شش بار به‌صورت فعلی.

این تنوع صرفی، که در مجموع بیش از بیست مورد را در بر می‌گیرد، گستردگی مفهوم ابتلاء را در قرآن کریم آشکار می‌سازد. متعلقات ابتلاء شامل شکر و کفران نعمت، مصائب، خیر و شر، و حسنات و سیئات هستند که هر یک جلوه‌ای از حکمت الهی در آزمودن انسان را نمایان می‌کنند.

جمع‌بندی بخش یکم

اسماء «بالِی»، «مُبلِی»، و «مُبتَلَی» در الهیات قرآنی، چونان نغمه‌هایی هماهنگ، حکایت از نقش خداوند در آزمودن مخلوقات دارند. این اسماء، با ریشه در مفهوم ابتلاء، ابزار الهی برای رشد، پالایش، و تثبیت ارزش‌های وجودی را معرفی می‌کنند. فراوانی کاربرد این اسماء در قرآن کریم، نشان‌دهنده جایگاه محوری ابتلاء در نظام خلقت است که انسان را به سوی کمال و قرب الهی رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: مصادیق و متعلقات ابتلاء در قرآن کریم

شکر و کفران نعمت

یکی از برجسته‌ترین مصادیق ابتلاء در قرآن کریم، آزمودن انسان در برابر نعمت‌های الهی است. خداوند نعمت را عطا می‌کند تا واکنش انسان را در شکر یا کفران بیازماید. این آزمون، چونان ترازویی است که میزان سپاس‌گزاری یا ناسپاسی انسان را می‌سنجد و او را در برابر حقیقت وجودی خویش قرار می‌دهد.

مصائب خمسه

قرآن کریم در آیه‌ای از سوره بقره (155) به مصائب خمسه به‌عنوان ابزارهای ابتلاء اشاره دارد:


وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ


(: «و البته شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان‌ها و محصولات می‌آزماییم، و صابران را بشارت ده.»)

این آیه، ترس، گرسنگی، کاهش در اموال، جان‌ها، و محصولات را به‌عنوان ابزارهای الهی برای سنجش صبر و ایمان انسان معرفی می‌کند. این مصائب، چونان طوفان‌هایی‌اند که استواری درخت ایمان را می‌آزمایند و ریشه‌های آن را در خاک وجود محکم‌تر می‌سازند.

درنگ: مصائب خمسه (ترس، گرسنگی، کاهش در اموال، جان‌ها، و محصولات) ابزارهای الهی برای آزمودن صبر و ایمان انسان‌اند که در سوره بقره (155) به‌عنوان جلوه‌های ابتلاء معرفی شده‌اند.

حرام و حلال

مقاومت در برابر حرام، مانند صید حرام یا مال حرام، آزمایشی الهی است که انسان را در برابر وسوسه‌ها و شهوات می‌سنجد. این آزمون، چونان گذرگاهی تنگ است که تنها کسانی از آن عبور می‌کنند که اراده‌ای استوار و ایمانی راسخ دارند.

تعاملات اجتماعی

خداوند انسان‌ها را به یکدیگر مبتلا می‌کند تا کیفیت تعاملات آن‌ها را بیازماید. پدر به فرزند، فرزند به پدر، همسر به همسر، و مومن به غیرمومن، همگی در بوته آزمون الهی قرار می‌گیرند. این تعاملات، چونان صحنه‌ای از نمایش هستی‌اند که بازیگران آن با اعمال و رفتار خویش، ارزش وجودی خود را آشکار می‌سازند.

ابتلاء به خیر و شر

ابتلاء می‌تواند به خیر (نعمت، علم، زیبایی) یا شر (مصائب، گناه) باشد. گاهی ابتلاء به خیر، دشوارتر از ابتلاء به شر است؛ زیرا نعمت‌ها می‌توانند انسان را به غفلت یا تکبر بکشانند. برای نمونه، زیبایی یا همسر خوب ممکن است انسان را از رشد بازدارد، حال آنکه همسر ناسازگار ممکن است او را به قرب الهی رهنمون سازد. این پیچیدگی، چونان معادله‌ای است که تنها با حکمت الهی قابل حل است.

درنگ: ابتلاء به خیر (نعمت، علم، زیبایی) گاهی دشوارتر از ابتلاء به شر است، زیرا نعمت‌ها می‌توانند انسان را به غفلت یا تکبر بکشانند، حال آنکه مصائب ممکن است به قرب الهی منجر شوند.

ابتلاء به سیئات و حسنات

انسان ممکن است به گناهان (سیئات) یا اعمال نیک (حسنات) مبتلا شود. واکنش صحیح به سیئات می‌تواند به کمال منجر شود، در حالی که سوءاستفاده از حسنات، مانند تفاخر به علم، به انحراف می‌انجامد. این آزمون، چونان آینه‌ای است که نیت و رفتار انسان را در برابر او قرار می‌دهد.

ابتلاء به فسق

در سوره انفال (28) آمده است:


وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ


(: «و بدانید که اموال و فرزندانتان وسیله آزمایش‌اند، و خداست که نزد او پاداشی بزرگ است.»)

این آیه، اموال و فرزندان را به‌عنوان ابزار فتنه و ابتلاء معرفی می‌کند که خداوند از طریق آن‌ها، میزان پایبندی انسان به حدود الهی را می‌سنجد.

جمع‌بندی بخش دوم

مصادیق ابتلاء در قرآن کریم، از شکر و کفران نعمت تا مصائب خمسه، حرام و حلال، تعاملات اجتماعی، خیر و شر، سیئات و حسنات، و فسق، گستره‌ای وسیع از آزمون‌های الهی را در بر می‌گیرند. این مصادیق، چونان نغمه‌های مختلف یک سمفونی الهی، حکمت خداوند در آزمودن انسان را آشکار می‌سازند و او را به سوی کمال و قرب الهی رهنمون می‌کنند.

بخش سوم: فلسفه ابتلاء و نقش سنجش در ارزش‌گذاری

ابتلاء و رشد طبیعی

ابتلاء، شرط لازم برای رشد طبیعی و جلوگیری از رکود و فساد است. بدون آزمایش، اشیاء و انسان‌ها از پویایی و کمال بازمی‌مانند. همان‌گونه که امتحانات علمی و عملی در دنیای انسانی، انسان را به قوت و رشد می‌رسانند، ابتلاء الهی نیز چونان نیرویی محرک، انسان را از سستی و ایستایی رهایی می‌بخشد.

درنگ: ابتلاء، شرط لازم برای رشد طبیعی و جلوگیری از رکود و فساد است، و چونان نیرویی محرک، انسان را به سوی کمال می‌برد.

ارزش‌ها مرهون سنجش‌ها

ارزش هر چیز به سنجش آن وابسته است. بدون سنجش، ارزش‌ها مبهم و نامعلوم باقی می‌مانند. در علوم تجربی، آزمایش‌ها ارزش اشیاء را تعیین می‌کنند، اما در علوم انسانی و دینی، فقدان دستگاه سنجش باعث ابهام در ارزش‌هاست. این اصل، چونان کلیدی است که درهای حقیقت را می‌گشاید و ارزش‌های وجودی را در پرتو سنجش آشکار می‌سازد.

درنگ: ارزش‌ها مرهون سنجش‌ها هستند؛ بدون سنجش، ارزش‌ها مبهم و نامعلوم باقی می‌مانند، و علوم دینی و انسانی از فقدان معیارهای سنجش رنج می‌برند.

نقش سنجش در عدالت و صداقت

سنجش، عدالت، صداقت، و حکمت را به ارمغان می‌آورد. دستگاه‌های سنجش، مانند آزمایش خون، حقیقت را بدون تعصب نشان می‌دهند. برای نمونه، آزمایش خون، بدون توجه به هویت فرد، میزان قند یا چربی را آشکار می‌سازد. این بی‌طرفی، چونان ترازویی است که حقیقت را در برابر همگان قرار می‌دهد.

جمع‌بندی بخش سوم

فلسفه ابتلاء در رشد طبیعی و تثبیت ارزش‌ها نهفته است. ارزش‌ها مرهون سنجش‌ها هستند، و سنجش، عدالت و صداقت را به ارمغان می‌آورد. این اصول، چونان ستون‌هایی استوار، نظام الهی خلقت را پشتیبانی می‌کنند و انسان را به سوی کمال رهنمون می‌سازند.

بخش چهارم: نقد فقدان سنجش در علوم دینی و انسانی

چالش‌های علوم دینی و انسانی

علوم دینی و انسانی، به دلیل فقدان دستگاه سنجش، از ارزش‌گذاری دقیق محروم‌اند. برای نمونه، ارزش صلوات، نماز، یا سایر اعمال دینی مبهم است، در حالی که در بازار، قیمت سیب یا پرتقال با ترازو مشخص می‌شود. این فقدان، چونان پرده‌ای است که حقیقت را در پس ابهام پنهان می‌سازد.

درنگ: علوم دینی و انسانی به دلیل فقدان دستگاه سنجش، از ارزش‌گذاری دقیق محروم‌اند، و این ابهام، چالش اصلی این علوم است.

نقد فرهنگ دینی بدون سنجش

فرهنگ دینی کنونی، به دلیل فقدان سنجش، ارزش اعمال مانند صلوات یا دعا را مبهم کرده است. برای نمونه، دعا برای شام یا صلوات برای خانه، بدون معیار ارزش‌گذاری، به گدایی یا اغراق منجر می‌شود. این وضعیت، چونان بازاری است که بدون ترازو، هر کس به دلخواه خویش قیمت‌گذاری می‌کند.

سنجش در حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، به دلیل فقدان معیارهای سنجش، دچار ادعاهای بی‌اساس و فقدان شفافیت‌اند. برای نمونه، ادعای «جامع المنقول و المنقل» بدون سند، نشانه نبود سنجش است. این فقدان، چونان تاریکی‌ای است که نور حقیقت را از دیدگان پنهان می‌سازد.

مقایسه با ورزش‌های مدرن

ورزش‌های مدرن، مانند فوتبال، به دلیل معیارهای دقیق سنجش، ارزش جهانی یافته‌اند، اما ورزش‌های سنتی، مانند ورزش باستانی، به دلیل فقدان سنجش، ارزش خود را از دست داده‌اند. این مقایسه، چونان آینه‌ای است که اهمیت سنجش را در ارزش‌گذاری فعالیت‌های دینی و فرهنگی نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش چهارم

فقدان دستگاه سنجش در علوم دینی و انسانی، به ابهام در ارزش‌گذاری و آشوب در فرهنگ دینی منجر شده است. حوزه‌های علمیه و فرهنگ دینی نیازمند بازسازی با معیارهای سنجش‌اند تا از ادعاهای بی‌اساس و ابهامات رهایی یابند. این نقد، چونان فراخوانی است برای اصلاح و بازسازی علوم دینی.

بخش پنجم: راهکارها و پیشنهادات برای اصلاح علوم دینی

ضرورت ایجاد دستگاه سنجش

علمای دینی باید دستگاه سنجش برای ارزیابی صحت، سقم، و ارزش اعمال دینی ایجاد کنند. برای نمونه، دستگاهی که مشخص کند نماز مقبول است یا نه، مشابه آزمایش خون برای قند، می‌تواند ارزش اعمال را روشن سازد. این پیشنهاد، چونان نقشه‌ای است که راه اصلاح علوم دینی را ترسیم می‌کند.

درنگ: ایجاد دستگاه سنجش برای ارزیابی صحت و ارزش اعمال دینی، راهکاری عملی برای رفع ابهامات و ارتقای علوم دینی است.

شفافیت مالی در حوزه‌های دینی

اموال دینی باید با حساب و کتاب شفاف مدیریت شوند، مشابه نظام مالی ائمه (ع). برای نمونه، امیرالمؤمنین (ع)، با وجود معصومیت، حساب اموال را دقیق نگه می‌داشت. این شفافیت، چونان جویباری زلال است که اعتماد و سلامت نهادهای دینی را تضمین می‌کند.

درنگ: شفافیت مالی در نهادهای دینی، مشابه نظام مالی ائمه (ع)، برای جلوگیری از سوءاستفاده و ارتقای اعتماد ضروری است.

جمع‌بندی بخش پنجم

ایجاد دستگاه سنجش و شفافیت مالی، دو راهکار کلیدی برای اصلاح علوم دینی و نهادهای مرتبط با آن هستند. این راهکارها، چونان ستون‌هایی استوار، بنای علوم دینی را از ابهام و آشوب رهایی می‌بخشند و آن را به سوی شفافیت و ارزش‌گذاری دقیق هدایت می‌کنند.

بخش ششم: ابتلاء الهی و جلوگیری از طلبکاری

نقش ابتلاء در قضاوت عادلانه

خداوند با ابتلاء و سنجش، مانع از طلبکاری انسان در قیامت می‌شود. در سوره اسراء (14) آمده است:


اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا


(: «کتابت را بخوان، امروز خودت برای حسابرسی خویش کافی هستی.»)

این آیه، بر مسئولیت انسان در برابر اعمال خود و نقش سنجش الهی در قضاوت عادلانه تأکید دارد. ابتلاء، چونان سندی معتبر است که حقیقت اعمال انسان را در برابر او قرار می‌دهد.

درنگ: ابتلاء الهی، با ارائه سند معتبر اعمال، مانع از طلبکاری انسان در قیامت می‌شود و قضاوت عادلانه را تضمین می‌کند.

جمع‌بندی بخش ششم

ابتلاء الهی، با ارائه سند معتبر اعمال، انسان را از طلبکاری در برابر خداوند بازمی‌دارد و قضاوت عادلانه را تضمین می‌کند. این اصل، چونان ترازویی است که عدالت الهی را در برابر همگان آشکار می‌سازد.

نتیجه‌گیری کلی

اسماء «بالِی»، «مُبلِی»، و «مُبتَلَی» در الهیات قرآنی، چونان نگین‌هایی در تاج اسماء الحسنی می‌درخشند و نقش خداوند در آزمودن مخلوقات را برای رشد و کمال آشکار می‌سازند. ابتلاء، ابزار الهی برای ارزیابی و تثبیت ارزش‌هاست که در مصادیقی چون شکر و کفران، مصائب خمسه، خیر و شر، و سیئات و حسنات تجلی یافته است. ارزش‌ها مرهون سنجش‌ها هستند، و فقدان دستگاه سنجش در علوم دینی و انسانی، به ابهام و آشوب منجر شده است. ایجاد معیارهای سنجش و شفافیت مالی، راهکارهایی عملی برای اصلاح علوم دینی‌اند که می‌توانند این علوم را از ابهام رهایی بخشند. ابتلاء الهی، با ارائه سند معتبر اعمال، قضاوت عادلانه را تضمین می‌کند و انسان را به سوی کمال و قرب الهی رهنمون می‌سازد. این نوشتار، چونان چراغی است که راه پژوهشگران را در فهم عمیق‌تر الهیات قرآنی و اصلاح علوم دینی روشن می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. اسم «بالي» در قرآن کریم چند بار ذکر شده است؟

2. کدام یک از موارد زیر جزو مصائب خمس ذکر شده در قرآن برای ابتلاء است؟

3. بر اساس متن، هدف اصلی ابتلاء و بلا چیست؟

4. کدام صفت الهی در متن به‌عنوان آزماینده انسان‌ها معرفی شده است؟

5. کدام آیه به ابتلاء انسان با خوف، جوع و نقص اموال اشاره دارد؟

6. ابتلاء تنها به انسان‌ها محدود می‌شود و شامل حیوانات یا اشیاء نمی‌شود.

7. خداوند در قرآن کریم امتحان می‌کند اما خود امتحان نمی‌شود.

8. ابتلاء به خیر از ابتلاء به شر خطرناک‌تر است.

9. ارزش‌ها در علوم انسانی به دلیل وجود دستگاه‌های سنجش دقیق، مشخص هستند.

10. ابتلاء به گناهان می‌تواند به رشد انسان منجر شود اگر با آن درست برخورد کند.

11. تفاوت اصلی ابتلاء به خیر و ابتلاء به شر چیست؟

12. چرا خداوند انسان‌ها را مورد ابتلاء قرار می‌دهد؟

13. چرا نبود دستگاه سنجش در علوم دینی به مشکل منجر شده است؟

14. مصائب خمس در قرآن کریم شامل چه مواردی است؟

15. چگونه ابتلاء به گناهان می‌تواند به کمال منجر شود؟

پاسخنامه

1. هفده بار

2. خوف و جوع

3. رشد و کمال طبیعی

4. هر سه مورد

5. «لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ»

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. ابتلاء به خیر با نعمت‌هایی مانند علم و زیبایی همراه است، در حالی که ابتلاء به شر شامل مصائبی مانند فقر و بیماری است.

12. خداوند انسان‌ها را برای رشد طبیعی، تثبیت اقتدار و سنجش ایمانشان مورد ابتلاء قرار می‌دهد.

13. نبود دستگاه سنجش در علوم دینی باعث عدم تعیین ارزش دقیق اعمال و معارف دینی شده و به شبهات و اختلافات منجر می‌شود.

14. مصائب خمس شامل خوف، جوع، نقص اموال، انفس و ثمرات است.

15. اگر انسان با گناهان خود به درستی برخورد کند و حد نگه دارد، می‌تواند از طریق ابتلاء به کمال برسد.

فوتر بهینه‌شده