متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تحلیل اسم باسط
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۱۸)
مقدمه
اسم «باسط»، چونان نگینی درخشان در میان اسماء الحسنی، در قرآن کریم بهسان صفتی پویا و فعلی برای ذات اقدس الهی بهکار رفته و جلوهای از گستردگی و توسعه در افعال پروردگار را به نمایش میگذارد. این صفت، که بهویژه در حوزه رزق و امور خلقی متجلی است، چونان رودی زلال، جریان الهی را در عالم ماده به تصویر میکشد. پژوهش پیشرو، با رویکردی علمی ، به کاوش در جایگاه این اسم در قرآن کریم، تبیین معانی لغوی و دلالات آن، و نقد تفاسیر غیرعلمی مرتبط با آن میپردازد.
بخش اول: تبیین مفهومی و لغوی اسم باسط
اسم باسط: صفتی فعلی و عام
اسم «باسط» از جمله صفات فعلی پروردگار است که به معنای گستراننده و توسعهدهنده، بهویژه در امور خلقی نظیر رزق و ید، بهکار میرود. این صفت، برخلاف اسماء ذاتی، عام بوده و نهتنها بر ذات الهی، بلکه بر خلق نیز قابل اطلاق است. باسط، چونان دستی گشاده، گستردگی را در ظرف فعل به نمایش میگذارد و از اینرو، در حوزه صفات نسبی و وابسته به فعل جای میگیرد. این ویژگی، آن را از صفات ذاتی، که به ذات پروردگار بدون واسطه افعال اشاره دارند، متمایز میسازد.
نکته کلیدی: اسم «باسط» صفتی فعلی و عام است که بر گستردگی در افعال الهی و خلقی دلالت دارد و از اسماء ذاتی متمایز است. |
تمایز باسط از وسیع و مطلق
اسم «باسط» با «وسیع» و «مطلق» تفاوت بنیادین دارد. «وسیع» و «مطلق»، چونان آسمانی بیکران، به وسعت ذاتی پروردگار اشاره دارند و از اسماء ذاتیاند، درحالیکه «باسط» صفتی فعلی است که به فعل گستردن در ظرف ماده، مانند رزق یا ید، مرتبط است. برای نمونه، در آیه وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ كُلَّ شَيْءٍ (غافر: ۷)، «وسیع» به وسعت ذاتی رحمت الهی اشاره دارد، اما «باسط» در سیاقی مانند بسط رزق، به فعل توسعه در امور مادی دلالت میکند.
بخش دوم: کاربردهای قرآنی اسم باسط
تنوع کاربردهای باسط در قرآن کریم
واژههای مشتق از ریشه «بسط» حدود ۲۵ بار در قرآن کریم بهکار رفتهاند و در دو دسته اصلی جای میگیرند: بسط متعلق به رزق و بسط متعلق به غیر رزق. این تنوع، چونان شاخسار درختی پربار، گستردگی دلالات «باسط» را در سیاقهای خلقی و حقی آشکار میسازد. بسط رزق، به توسعه معیشت و روزی اشاره دارد، درحالیکه بسط ید، به گستردن دست برای اقداماتی چون انفاق یا قتل دلالت میکند.
آیه کلیدی: بسط ید الهی
مهمترین آیه مرتبط با «باسط» در توصیف پروردگار، آیه ۲۴۵ سوره بقره است:
بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ
«بلکه هر دو دست او گشاده است، هرگونه که بخواهد انفاق میکند» (ترجمه فولادوند).
این آیه، «باسط» را چونان صفتی فعلی معرفی میکند که به انفاق و رزقدهی الهی اشاره دارد. «یداه» در این سیاق، به معنای قدرت و توانایی الهی در گستردن رزق است، نه صفتی ذاتی. این استعاره، چونان نقشی بر بوم، گشادهدستی پروردگار را در عالم خلق به تصویر میکشد.
نکته کلیدی: آیه بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ (بقره: ۲۴۵) مهمترین مصداق قرآنی «باسط» است که به گشادهدستی الهی در انفاق و رزقدهی اشاره دارد. |
بسط رزق در قرآن کریم
بسط رزق در آیاتی چون آیه ۲۷ سوره شوری متجلی است:
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ
«و اگر خدا روزی را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین سرکشی کنند» (ترجمه فولادوند).
این آیه، بسط رزق را صفتی فعلی میداند که به توسعه روزی برای برخی بندگان، مشروط به حکمت الهی، اشاره دارد. این شرط حکمت، چونان سدی استوار، از سرکشی خلق جلوگیری میکند.
بسط در سیاق غیر رزق
کاربرد «باسط» در سیاق غیر رزق، مانند بسط ید، در آیه ۶۴ سوره مائده آمده است:
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ
«اگر تو دستت را بهسوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را بهسوی تو دراز نمیکنم» (ترجمه فولادوند).
در این آیه، «باسط» به معنای گستردن دست برای اقدام خلقی (قتل) است و کاربرد عام آن در سیاق انسانی را نشان میدهد. این کاربرد، چونان آینهای، تنوع دلالات «باسط» را در قرآن کریم بازمیتاباند.
تقابل بسط و قبض
«باسط» در مقابل «قابض» (تنگکننده) قرار میگیرد، چنانکه در آیه ۲۴۷ سوره بقره آمده:
وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ
«و خدا تنگ میگیرد و گشایش میدهد» (ترجمه فولادوند).
این تقابل، «باسط» را صفتی نسبی معرفی میکند که در مقابل محدودیت و تنگنا قرار دارد. این ویژگی، چونان دو کفه ترازو، تعادل در افعال الهی را به نمایش میگذارد.
نکته کلیدی: تقابل «باسط» و «قابض» در آیه وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ (بقره: ۲۴۷)، صفت نسبی «باسط» را در مقابل تنگنا برجسته میسازد. |
بسط در توصیف اشیاء خلقی
«باسط» در توصیف اشیاء خلقی، مانند زمین یا ابر، نیز بهکار رفته است، چنانکه در آیه ۴۸ سوره روم آمده:
اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ
«خدا همان کسی است که بادها را میفرستد تا ابری برانگیزد، پس آن را در آسمان میگسترد» (ترجمه فولادوند).
در این آیه، «باسط» به معنای گستردن ابر در آسمان است که بهطور غیرمستقیم به رزق (باران) مرتبط است، اما مستقیماً به شیء خلقی (ابر) اشاره دارد. این کاربرد، چونان پردهای نقاشیشده، زیبایی خلقت الهی را به نمایش میگذارد.
بخش سوم: نقد اصطلاحات و رویکردهای غیرعلمی
نقد اصطلاح «بسیط الحقیقه»
اصطلاح «بسیط الحقیقه کل الاشیاء»، که در فلسفه صدرایی بهکار رفته، از منظر لغوی و علمی فاقد ریشه ادبی است. «بسیط» در مقابل «مركب» و در ظرف ماده تعریف میشود، درحالیکه حقیقت الهی مادهپذیر نیست. این اصطلاح، چونان گلی بیریشه، جعل فلسفی است که با لسان قرآنی سازگار نیست. حقیقت الهی، چونان اقیانوسی بیکران، فراتر از ماده و ترکیب است، و کاربرد «بسیط» برای آن، تناقضی آشکار بهبار میآورد.
نکته کلیدی: اصطلاح «بسیط الحقیقه» به دلیل عدم سازگاری با مادهشناسی قرآنی، جعلی فلسفی و فاقد ریشه ادبی است. |
اهمیت مادهشناسی در تحلیل اسماء
مادهشناسی و اشتقاق لغوی، چونان کلیدی زرین، راهگشای فهم دقیق اسماء الحسنی است. فقدان ادبیات علمی در حوزههای سنتی، به تفاسیر عامیانه و جعل اصطلاحات غیرعلمی انجامیده است. مادهشناسی، برخلاف صرف و نحو که بر شکل واژهها متمرکز است، به ذات و ریشه آنها میپردازد و از چندمعنایی غیرمستند جلوگیری میکند.
قرآن کریم: مرجع اصلی واژهشناسی
قرآن کریم، چونان گنجینهای بیپایان، دقیقترین مرجع برای واژهشناسی و مادهشناسی است. کتب لغت سنتی مانند «منتهی العرب» یا «المنجد»، به دلیل رویکرد عامیانه، نمیتوانند جایگزین لسان مبین قرآنی شوند. مراجعه به قرآن کریم، چونان سفری به سرچشمه حقیقت، دقت و اصالت تحلیل را تضمین میکند.
نکته کلیدی: قرآن کریم، به دلیل لسان مبین و علمی خود، معیار اصلی برای تحلیل واژههایی مانند «باسط» است. |
نقد فقدان ادبیات علمی در علوم اسلامی
علوم اسلامی، از جمله فقه، فلسفه، و عرفان، به دلیل فقدان ادبیات علمی و مادهشناسی، اغلب بهصورت عامیانه ارائه شدهاند. این چالش، ریشه در موانع فرهنگی و سیاسی تاریخ اسلامی دارد که علوم اسلامی را از کارآمدی و جهانی شدن بازداشته است. احیای مادهشناسی، چونان نهالی نوپا، لازمه شکوفایی علوم اسلامی است.
بخش چهارم: رزق و رابطه آن با باسط
رزق در قرآن کریم
واژه «رزق» حدود ۱۲۴ بار در قرآن کریم آمده است که تنها بخشی از آن با «بسط» مرتبط است. برای نمونه، در آیه ۲۶ سوره اسراء آمده:
وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ
«و دستت را به گردنت زنجیر مکن و آن را نیز یکسره میاز» (ترجمه فولادوند).
رزق در قرآن کریم، هم بهصورت بسطی (گسترده) و هم غیربسطی (محدود) ظاهر میشود. بسط رزق، صفتی خاص برای برخی بندگان است که به حکمت الهی وابسته است.
رابطه عام و خاص بین رزق و بسط
رابطه بین «رزق» و «بسط» بهصورت عام و خاص من وجه است: برخی رزقها بسطیاند، برخی غیربسطی؛ و برخی بسطها به رزق مربوطاند، برخی به غیر رزق. این رابطه منطقی، چونان تار و پودی درهمتنیده، تنوع کاربردهای «باسط» و «رزق» را در قرآن کریم نشان میدهد.
نکته کلیدی: رابطه «رزق» و «بسط» بهصورت عام و خاص من وجه است و تنوع دلالات قرآنی را نشان میدهد. |
نقش فرهنگ و تاریخ در عقبماندگی علمی
موانع فرهنگی و سیاسی در تاریخ اسلامی، چونان زنجیری بر پای، مانع توسعه مادهشناسی و علوم منطقی مانند صناعات خمس شده و حوزهها را به شکلپردازی محدود کرده است. احیای مادهشناسی و منطق ذاتی، چونان پلی به سوی آینده، لازمه جهانی شدن علوم اسلامی است.
جمعبندی و نتیجهگیری
تحلیل اسم «باسط» در قرآن کریم، چونان سفری در اعماق اقیانوس معرفت، جایگاه این صفت را بهعنوان صفتی فعلی، عام، و متعلق به افعال الهی در ظرف ماده روشن میسازد. کاربردهای متنوع «بسط»، از رزق تا ید و ریاح، چونان نغمهای هماهنگ، عمق و دقت لسان قرآنی را به نمایش میگذارد. تمایز «باسط» از اسماء ذاتی مانند «وسیع» و نقد اصطلاحات غیرعلمی مانند «بسیط الحقیقه»، ضرورت رویکرد علمی و مادهشناسی را برجسته میکند. قرآن کریم، چونان چراغی هدایتگر، معیار دقیقی برای فهم این اسم ارائه میدهد. فقدان ادبیات علمی در علوم اسلامی، چالشی تاریخی است که با احیای مادهشناسی و منطق ذاتی قابل رفع است. این پژوهش، «باسط» را صفتی چندلایه معرفی میکند که در عین سادگی لغوی، دارای عمق معنایی در الهیات قرآنی است.
با نظارت صادق خادمی |