متن درس
اسماء و صفات الهی: تحلیل باسط و رزق در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۲۰)
مقدمه
پژوهش پیشرو، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تحلیل عمیق و تخصصی اسم «باسط» و مفهوم «رزق» در قرآن کریم میپردازد. این اثر، با رویکردی علمی و آکادمیک، جایگاه این اسم را بهعنوان صفتی فعلی و عام بررسی کرده و دلالات آن را در سیاقهای مختلف قرآنی، از بسط رزق تا بسط ید و اشیاء خلقی، کاوش میکند. همچنین، با نقد تفاسیر غیرعلمی و تأکید بر مادهشناسی قرآنی، به تبیین دقیق این مفاهیم پرداخته و ضرورت احیای رویکرد علمی در علوم اسلامی را برجسته میسازد.
همانگونه که نسیم بهاری شاخسار را به رقص درمیآورد، اسم «باسط» نیز در قرآن کریم، با گستردگی و لطافت، افعال الهی را در ظرف ماده به نمایش میگذارد. این پژوهش، با بهرهگیری از آیات قرآنی و تحلیلهای عمیق، تلاش دارد تا این صفت را چونان گوهری درخشان از دل لسان مبین قرآن استخراج کرده و در پیشگاه اهل علم و معرفت عرضه نماید.
بخش نخست: تبیین مفهومی و لغوی اسم باسط
اسم باسط: صفتی فعلی و عام
اسم «باسط» از جمله اسماء الحسنی است که بهعنوان صفتی فعلی، بر گستردگی و توسعه در افعال الهی دلالت دارد. این صفت، برخلاف اسماء ذاتی، به فعل و حرکت الهی در ظرف ماده، بهویژه در حوزه رزق و ید، اشاره میکند. عام بودن این اسم، امکان اطلاق آن را بر خلق نیز فراهم میسازد، چنانکه انسان نیز میتواند در سیاقی انسانی، باسط ید یا رزق باشد.
بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشَاءُ (بقره: ۲۴۵)
«بلکه هر دو دست او گشاده است، هرگونه که بخواهد انفاق میکند» ().
این آیه، «باسط» را بهعنوان صفتی معرفی میکند که به انفاق و رزقدهی الهی اشاره دارد. «یداه» در این سیاق، کنایه از قدرت و توانایی الهی در گستردن رزق است، نه صفتی ذاتی.
درنگ: اسم «باسط» صفتی فعلی و عام است که بر گستردگی افعال الهی، بهویژه در رزق و ید، دلالت دارد و امکان اطلاق بر خلق را نیز داراست. |
تمایز باسط از وسیع و مطلق
برخلاف «وسیع» و «مطلق» که از اسماء ذاتیاند و بر وسعت ذاتی پروردگار دلالت دارند، «باسط» صفتی فعلی است که به فعل گستردن در ظرف ماده اشاره میکند.
وَسِعَتْ رَحْمَتُهُ كُلَّ شَيْءٍ (غافر: ۷)
«رحمت او همهچیز را فرا گرفته است» ().
در این آیه، «وسیع» به وسعت ذاتی رحمت الهی اشاره دارد، درحالیکه «باسط» به فعل توسعه در سیاقی مادی، مانند رزق یا ید، محدود است. این تمایز، جایگاه «باسط» را در مرتبهای پایینتر از صفات ذاتی مشخص میسازد.
کاربردهای باسط در قرآن کریم
واژههای مشتق از ریشه «بسط» حدود ۲۵ بار در قرآن کریم بهکار رفتهاند و در دو دسته اصلی جای میگیرند: بسط رزق و بسط غیررزق (مانند بسط ید یا ریاح). این تنوع، نشاندهنده عمق دلالات «باسط» در سیاقهای خلقی و حقی است.
بسط رزق، به معنای توسعه معیشت و روزی، در آیهای مانند آیه ۲۷ سوره شوری نمایان است:
وَلَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فِي الْأَرْضِ
«و اگر خدا روزی را برای بندگانش وسعت بخشد، در زمین سرکشی کنند» ().
این آیه، بسط رزق را صفتی فعلی معرفی میکند که مشروط به حکمت الهی است تا از سرکشی خلق جلوگیری شود. در مقابل، بسط غیررزق، مانند بسط ید، در آیه ۶۴ سوره مائده آمده است:
لَئِنْ بَسَطْتَ إِلَيَّ يَدَكَ لِتَقْتُلَنِي مَا أَنَا بِبَاسِطٍ يَدِيَ إِلَيْكَ
«اگر تو دستت را بهسوی من دراز کنی تا مرا بکشی، من دستم را بهسوی تو دراز نمیکنم» ().
این آیه، کاربرد عام «باسط» را در سیاق انسانی نشان میدهد، جایی که بسط ید به معنای اقدام به قتل است.
تقابل باسط و قابض
«باسط» در مقابل «قابض» قرار میگیرد، چنانکه در آیه ۲۴۷ سوره بقره آمده است:
وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ
«و خدا تنگ میگیرد و گشایش میدهد» ().
این تقابل، «باسط» را صفتی نسبی معرفی میکند که در برابر محدودیت و تنگنا قرار دارد. همانگونه که خورشید با طلوع خود تاریکی را میزداید، باسط نیز با گشایش، محدودیت را به فراوانی بدل میکند.
باسط در توصیف اشیاء خلقی
«باسط» در توصیف اشیاء خلقی، مانند زمین یا ابر، نیز بهکار رفته است:
اللَّهُ الَّذِي يُرْسِلُ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَيَبْسُطُهُ فِي السَّمَاءِ (روم: ۴۸)
«خدا همان کسی است که بادها را میفرستد تا ابری برانگیزد، پس آن را در آسمان میگسترد» ().
در این آیه، بسط ابر در آسمان، بهطور غیرمستقیم به رزق (باران) مرتبط است، اما مستقیماً به گستردگی شیء خلقی اشاره دارد.
جمعبندی بخش نخست
اسم «باسط»، بهعنوان صفتی فعلی و عام، در قرآن کریم جایگاه ویژهای دارد. این صفت، با دلالت بر گستردگی افعال الهی در ظرف ماده، از بسط رزق تا بسط ید و اشیاء خلقی، تنوع و عمق معنایی خود را آشکار میسازد. تمایز آن از اسماء ذاتی مانند «وسیع» و تقابلش با «قابض»، بر نسبی بودن و وابستگیاش به فعل تأکید میکند. این بخش، با تبیین دقیق این مفاهیم، زمینه را برای بررسی رزق و ارتباط آن با باسط فراهم میآورد.
بخش دوم: رزق در قرآن کریم و ارتباط آن با باسط
مفهوم رزق در قرآن کریم
واژه «رزق» حدود ۱۲۴ بار در قرآن کریم بهکار رفته و به معنای روزی، معیشت و هر آنچه انسان از آن بهرهمند میشود، اعم از مادی و معنوی، است. رزق، ماده کائنات و اساس حیات خلقی است، چنانکه در عرفان اسلامی، بهعنوان جوهرهای که جهان هستی را روبهراه میکند، توصیف شده است.
وَلَا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلَىٰ عُنُقِكَ وَلَا تَبْسُطْهَا كُلَّ الْبَسْطِ (اسراء: ۲۶)
«و دستت را به گردنت زنجیر مکن و آن را نیز یکسره میاز» ().
این آیه، به اعتدال در بسط رزق اشاره دارد و انسان را از افراط و تفریط در مصرف رزق بازمیدارد.
درنگ: رزق، ماده کائنات و جوهره حیات است که در قرآن کریم، هم بهصورت بسطی و هم غیربسطی ظاهر میشود و مشروط به حکمت الهی است. |
رابطه عام و خاص رزق و بسط
رابطه میان «رزق» و «بسط» بهصورت عام و خاص من وجه است: برخی رزقها بسطیاند، برخی غیربسطی؛ و برخی بسطها به رزق مربوطاند، برخی به غیررزق. این تنوع، پیچیدگی و دقت لسان قرآنی را در توصیف افعال الهی و خلقی نشان میدهد.
همانگونه که رودخانهای گاه آرام و گاه خروشان جاری است، رزق نیز گاه با بسط و گاه با قبض در زندگی خلق متجلی میشود. این تنوع، حکمت الهی را در تنظیم امور بندگان آشکار میسازد.
حلال و طیب بودن رزق
قرآن کریم، بر حلال و طیب بودن رزق تأکید فراوان دارد. رزق حرام، در حقیقت رزق نیست، بلکه خلق با سوء اختیار خود، رزق حلال را به حرام بدل میکنند.
كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ (بقره: ۵۷)
«از پاکیزههایی که روزیتان کردهایم بخورید» ().
این آیه، به خوردن رزق طیب و حلال سفارش میکند و انسان را به رعایت اعتدال و شایستگی در مصرف رزق فرا میخواند. رزق طیب، چونان آبی زلال، جان و روان انسان را صفا میبخشد، درحالیکه رزق حرام، چونان زهری کشنده، وجود او را آلوده میسازد.
امنیت و رزق
امنیت، زیرساخت اساسی رزق است. قرآن کریم، رزق را در بستر امنیت معنا میکند:
رَبِّ اجْعَلْ هَٰذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ (بقره: ۱۲۶)
«پروردگارا، این سرزمین را امن گردان و اهلش را از میوهها روزی ده» ().
بدون امنیت، رزق هرچند فراوان باشد، به نور و برکت بدل نمیشود. همانگونه که گلی در سایه آرامش میشکفد، رزق نیز در بستر امنیت به کمال میرسد.
درنگ: امنیت، زیرساخت رزق است؛ رزق بدون امنیت، به کذب و فساد بدل میشود، درحالیکه در بستر امنیت، حتی رزق اندک به نور و برکت تبدیل میگردد. |
اعتدال در مصرف رزق
قرآن کریم، انسان را به اعتدال در مصرف رزق فرا میخواند. پرخوری، کمخوری یا بدخوری، همگی از انحرافات در مصرف رزقاند.
كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (طور: ۱۹)
«بخورید و بیاشامید گوارا، به [پاداش] آنچه انجام میدادید» ().
این آیه، به خوردن گوارا و متناسب با عمل انسان اشاره دارد. همانگونه که سازی خوشنوا با کوک دقیق نوایی دلانگیز تولید میکند، رزق نیز با مصرف متعادل، حیات انسان را هماهنگ و گوارا میسازد.
انفاق و رزق
انفاق، از مصادیق برجسته مصرف رزق است. قرآن کریم، انفاق را پس از رزق و در کنار صلاة قرار داده است:
الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ (بقره: ۳)
«آنان که نماز را برپا میدارند و از آنچه روزیشان کردهایم انفاق میکنند» ().
انفاق، چونان حرص درختی است که شاخ و برگ آن را به کمال میرساند. رزق با انفاق، از آلودگی و بیماری مصون میماند و به صفا و نور بدل میشود.
جمعبندی بخش دوم
رزق، بهعنوان ماده کائنات، در قرآن کریم جایگاهی محوری دارد. رابطه آن با «باسط»، در بسط و قبض رزق، حکمت الهی را در تنظیم امور بندگان آشکار میسازد. تأکید قرآن بر حلال و طیب بودن رزق، اهمیت امنیت، اعتدال و انفاق در مصرف آن را برجسته میکند. این بخش، با تبیین این مفاهیم، زمینه را برای نقد تفاسیر غیرعلمی و ضرورت مادهشناسی فراهم میآورد.
بخش سوم: نقد تفاسیر غیرعلمی و ضرورت مادهشناسی
نقد اصطلاح بسیط الحقیقه
اصطلاح «بسیط الحقیقه کل الاشیاء» در فلسفه صدرایی، از نظر لغوی و علمی فاقد ریشه ادبی است. «بسیط» در مقابل «مركب» و در ظرف ماده تعریف میشود، درحالیکه حقیقت الهی فراتر از ماده و ترکیب است. این اصطلاح، جعلی فلسفی است که با لسان قرآنی سازگار نیست.
همانگونه که آینهای شکسته نمیتواند تصویر را کامل بازتاب دهد، اصطلاحات غیرعلمی نیز حقیقت قرآنی را مخدوش میسازند. نقد این اصطلاح، ضرورت بازگشت به قرآن کریم را بهعنوان مرجع اصلی واژهشناسی برجسته میکند.
درنگ: اصطلاح «بسیط الحقیقه» با لسان قرآنی ناسازگار است و نشاندهنده ضرورت بازگشت به مادهشناسی قرآنی برای فهم دقیق اسماء الحسنی است. |
اهمیت مادهشناسی در تحلیل اسماء
مادهشناسی، کلید فهم دقیق اسماء الحسنی است. برخلاف صرف و نحو که بر شکل واژهها متمرکز است، مادهشناسی به ذات و ریشه واژهها میپردازد. فقدان این رویکرد در حوزههای سنتی، به تفاسیر عامیانه و جعل اصطلاحات غیرعلمی منجر شده است.
مادهشناسی، چونان کلیدی زرین، درهای معرفت قرآنی را میگشاید و از چندمعنایی و تفاسیر غیرمستند جلوگیری میکند.
قرآن کریم: مرجع اصلی واژهشناسی
قرآن کریم، به دلیل لسان مبین و علمی خود، دقیقترین مرجع برای واژهشناسی و مادهشناسی است. کتب لغت سنتی، مانند منتهی العرب یا المنجد، اغلب عامیانهاند و نمیتوانند معیار دقیقی برای تحلیل واژههایی مانند «بسط» ارائه دهند.
قرآن کریم، چونان چشمهای زلال، معارف الهی را به زبانی روشن و علمی عرضه میکند و مرجعی بیبدیل برای فهم اسماء و صفات الهی است.
نقد فقدان ادبیات علمی در علوم اسلامی
علوم اسلامی، از جمله فقه، فلسفه و عرفان، به دلیل فقدان ادبیات علمی و مادهشناسی، اغلب بهصورت عامیانه ارائه شدهاند. این وضعیت، ریشه در موانع فرهنگی و سیاسی تاریخ اسلامی دارد که مانع توسعه تفکر علمی شدهاند.
همانگونه که درختی بدون ریشه استوار نمیماند، علوم اسلامی نیز بدون مادهشناسی و منطق ذاتی، از کارآمدی و جهانی شدن بازمیمانند.
نقش فرهنگ و تاریخ در عقبماندگی علمی
موانع فرهنگی و سیاسی در تاریخ اسلامی، مانع توسعه مادهشناسی و علوم منطقی مانند صناعات خمس شده و حوزههای علمی را به شکلپردازی محدود کردهاند. احیای مادهشناسی و منطق ذاتی، لازمه جهانی شدن علوم اسلامی است.
این موانع، چونان زنجیرهایی، علوم اسلامی را از حقیقتجویی به شکلگرایی سوق دادهاند. رهایی از این بندها، با بازگشت به قرآن کریم و احیای رویکرد علمی ممکن است.
جمعبندی بخش سوم
نقد تفاسیر غیرعلمی، مانند اصطلاح «بسیط الحقیقه»، و تأکید بر مادهشناسی، ضرورت بازگشت به قرآن کریم بهعنوان مرجع اصلی واژهشناسی را آشکار میسازد. فقدان ادبیات علمی در علوم اسلامی، چالشی تاریخی است که با احیای مادهشناسی و منطق ذاتی قابل رفع است. این بخش، با تبیین این نقدها، راه را برای نتیجهگیری کلان هموار میکند.
نتیجهگیری کلان
تحلیل اسم «باسط» و مفهوم «رزق» در قرآن کریم، جایگاه این صفت را بهعنوان صفتی فعلی، عام و متعلق به افعال الهی در ظرف ماده روشن میسازد. کاربردهای متنوع «بسط»، از بسط رزق تا بسط ید و اشیاء خلقی، عمق و دقت لسان قرآنی را نشان میدهد. تأکید بر حلال و طیب بودن رزق، اهمیت امنیت، اعتدال و انفاق در مصرف آن، و نقد تفاسیر غیرعلمی، ضرورت رویکرد علمی و مادهشناسی را برجسته میکند.
قرآن کریم، چونان مشعلی فروزان، راه فهم دقیق اسماء و صفات الهی را روشن میکند. این پژوهش، با حفظ محتوای اصلی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، «باسط» را بهعنوان صفتی چندلایه معرفی میکند که در عین سادگی لغوی، دارای عمق معنایی در الهیات قرآنی است. احیای مادهشناسی و بازگشت به قرآن کریم، کلید رهایی علوم اسلامی از شکلگرایی و گامی بهسوی جهانی شدن است.
|