در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 527

متن درس





اسماء و صفات الهی: مثیب، استیفای حق و جزای اعمال

اسماء و صفات الهی: مثیب، استیفای حق و جزای اعمال

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۲۷)

دیباچه

در میان اسماء و صفات الهی، «مثیب» چونان ستاره‌ای درخشان در آسمان معرفت، جلوه‌ای از عدالت و حکمت بی‌کران پروردگار را به نمایش می‌گذارد. این صفت، که مظهر استیفای کامل حقوق و جزای دقیق اعمال است، در قرآن کریم با ظرافت و عمق بی‌مانندی تبیین شده و دریچه‌ای به سوی فهم عدالت الهی می‌گشاید. کتاب حاضر، برگرفته از درس‌گفتارهای عمیق و عرفانی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۵۲۷، به تحلیل و تبیین این صفت الهی پرداخته است.

ساختار این اثر، با محوریت سه بخش اصلی، به گونه‌ای طراحی شده که هم معانی و ویژگی‌های «مثیب» را در چارچوب قرآنی و کلامی بررسی کند، هم مصادیق آن را در آیات کریمه تحلیل نماید، و هم نقدهای اخلاقی، اجتماعی و فلسفی را با نگاهی حکیمانه ارائه دهد. این نوشتار، چونان نسیمی که بوی گل‌های معرفت را به همراه دارد، می‌کوشد تا با تمثیلات ادبی و استدلال‌های عقلانی، خوانندگان را به تأمل در عدالت و حکمت الهی دعوت کند.

بخش نخست: معنای مثیب و ویژگی‌های آن

تبیین مفهوم ثَوَبَ و ثوب

واژه «ثَوَبَ» (با فتح ثاء) به معنای بازگشت به اصل یا اندازه، از «ثوب» (به معنای لباس یا تناسب دقیق) متمایز است. «ثَوَبَ» به مثابه ظرفی است که اثر عمل یا جزای آن در آن تجلی می‌یابد، چه در دنیا و چه در آخرت. این واژه، که ریشه در مفهوم رجوع و استیفا دارد، بر تحقق دقیق و متناسب جزای اعمال تأکید می‌کند. در مقابل، «ثوب» به معنای لباس، به پوشش و تناسب ظاهری اشاره دارد و در قرآن کریم، گاه به معنای اندازه‌ای دقیق که با بدن هماهنگ است، به کار رفته است.

این تمایز زبانی، چونان کلیدی است که قفل معانی عمیق قرآنی را می‌گشاید. «ثَوَبَ» با دلالت بر بازگشت به اصل عمل، نشان‌دهنده استیفای کامل حقوق است، در حالی که «ثوب» به جنبه مادی و ظاهری، مانند لباس‌های بهشتی، اشاره دارد. این دقت زبانی، گویی نقاشی‌ای است که با قلم حکمت الهی بر بوم آیات کشیده شده و نقش عدالت و تناسب را در نظام خلقت به نمایش می‌گذارد.

درنگ: «ثَوَبَ» به معنای بازگشت به اصل یا استیفای حق، از «ثوب» (لباس یا تناسب) متمایز است و به‌عنوان ظرف تحقق جزای اعمال در دنیا و آخرت به کار می‌رود.

تفاوت اثابه و رجوع

«اثابه» به معنای تحقق اثر عمل در ظرف خاص (مثیب) است، در حالی که «رجوع» به بازگشت کلی و عام دلالت دارد. «اثابه» با تأکید بر استیفای دقیق و متناسب حقوق اعمال، صفتی خاص و منحصر به خداوند است که از «رجوع» متمایز می‌شود. این تمایز، چونان خطی است که مرز میان عدالت جزئی در دنیا و عدالت کامل در آخرت را ترسیم می‌کند. «رجوع» ممکن است شامل هر نوع بازگشت باشد، اما «اثابه» به تحقق جزای خیر یا شر در ظرفی خاص و متناسب محدود است.

این ویژگی، مثیب را به صفتی الهی تبدیل می‌کند که تنها خداوند، به دلیل احاطه کامل بر همه‌چیز، قادر به تحقق آن است. گویی «اثابه» چونان آیینه‌ای است که انعکاس دقیق اعمال انسان را در برابر چشمانش قرار می‌دهد و عدالت الهی را به نمایش می‌گذارد.

درنگ: «اثابه» به استیفای دقیق حقوق اعمال در ظرف خاص اشاره دارد، در حالی که «رجوع» بازگشت کلی و عام است و مثیب صفتی خاص و منحصر به خداوند است.

جامعیت اثابه در خیر و شر

«اثابه» صفتی جامع است که شامل خیر و شر می‌شود. اگر عمل خیر باشد، جزای خیر و اگر شر باشد، جزای شر در ظرف مناسب آن تحقق می‌یابد. این جامعیت، برخلاف تصور محدود به خیر، نشان‌دهنده عدالت بی‌طرفانه الهی است که نتیجه هر عمل را متناسب با ماهیت آن بازمی‌گرداند. این ویژگی، گویی نسیمی است که هم عطر گل‌های بهشتی را به مؤمنان می‌رساند و هم طوفانی است که عذاب را بر کافران فرو می‌ریزد.

به عنوان مثال، در آیه ۳۶ سوره مطففین آمده است:


هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ مَا كَانُوا يَفْعَلُونَ


: آیا کافران آنچه انجام می‌دادند، جزا داده نشدند؟

این آیه، با استفاده از فعل مجهول «ثُوِّبَ»، بر نقش خداوند به‌عنوان فاعل مثیب تأکید دارد و نشان می‌دهد که جزای کافران نتیجه مستقیم اعمال شر آن‌هاست. ساختار مجهول، گویی پرده‌ای است که بر فاعل اصلی (خداوند) کشیده شده تا عظمت عدالت الهی را برجسته‌تر سازد.

درنگ: «اثابه» شامل خیر و شر است و نتیجه هر عمل را، اعم از خیر یا شر، به‌صورت دقیق و متناسب در ظرف مناسب آن محقق می‌سازد.

ارتباط اثابه با احاطه الهی

آیه ۱۲۶ سوره نساء، که می‌فرماید:


وَاللَّهُ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ


: و خدا به هر چیزی احاطه دارد،

مبنای عقلانی اثابه را تبیین می‌کند. احاطه الهی بر همه‌چیز، شامل آثار همه‌چیز نیز می‌شود. «اثابه» این احاطه را در قالب استیفای دقیق جزای اعمال، بدون نیاز به استدلال عقلانی اضافی، محقق می‌سازد. این صفت، چونان نوری است که از منبع حکمت الهی ساطع شده و آثار هر عمل را در ظرف مناسب آن روشن می‌کند.

احاطه الهی، گویی شبکه‌ای است که تمامی اعمال و آثار آن‌ها را در بر می‌گیرد و «اثابه» رشته‌هایی از این شبکه است که هر عمل را به جزای متناسبش پیوند می‌دهد. این ارتباط، جایگاه مثیب را به‌عنوان صفتی عادلانه و حکیمانه در نظام الهی تثبیت می‌کند.

درنگ: احاطه الهی بر همه‌چیز، مبنای عقلانی «اثابه» است که آثار هر عمل را به‌صورت دقیق و متناسب در ظرف مناسب آن استیفا می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست این نوشتار، به تبیین معنای «مثیب» و ویژگی‌های آن پرداخت. «ثَوَبَ» به معنای بازگشت به اصل و استیفای حق، از «ثوب» (لباس یا تناسب) متمایز است و ظرفی برای تحقق جزای اعمال فراهم می‌آورد. «اثابه» با تأکید بر استیفای دقیق حقوق، از «رجوع» کلی متمایز شده و صفتی خاص و منحصر به خداوند است. جامعیت این صفت در خیر و شر، و ارتباط آن با احاطه الهی، نشان‌دهنده جایگاه ویژه آن در نظام معرفتی قرآن کریم است. این ویژگی‌ها، «مثیب» را به صفتی کلیدی تبدیل کرده که تأمل در آن، دریچه‌ای به سوی فهم عدالت و حکمت الهی می‌گشاید.

بخش دوم: مصادیق اثابه در قرآن کریم

اثابه در آخرت: جزای کافران

یکی از بارزترین مصادیق اثابه در قرآن کریم، جزای کافران در آخرت است. آیه ۳۶ سوره مطففین، که پیش‌تر ذکر شد، به تحقق اثابه برای کافران اشاره دارد. این آیه، با ساختار مجهول خود، بر نقش خداوند به‌عنوان فاعل مثیب تأکید می‌کند و نشان می‌دهد که جزای کافران نتیجه مستقیم اعمال شر آن‌هاست. این مصداق، گویی آیینه‌ای است که عاقبت شوم کافران را در برابر اعمالشان قرار می‌دهد.

در آیات ۱۹-۲۲ سوره حج نیز، اثابه به‌صورت مجازات کافران با لباس‌های آتشین و حمیم تبیین شده است:


هَٰذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ ۖ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِنْ نَارٍ يُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِيمُ ۝ يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ۝ وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ۝ كُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ


: این دو گروه در باره پروردگارشان با یکدیگر به نزاع پرداختند. پس برای کسانی که کافر شدند، جامه‌هایی از آتش بریده شده است. از بالای سرشان آب جوشان ریخته می‌شود. آنچه در شکم‌هایشان است و پوست‌هایشان با آن گداخته می‌شود. و برایشان گرزهایی از آهن است. هرگاه بخواهند از شدت اندوه از آن خارج شوند، در آن بازگردانده می‌شوند و [گفته می‌شود:] عذاب سوزان را بچشید.

این آیات، با تصویرسازی دقیق، شدت و تناسب مجازات اخروی را نشان می‌دهند. لباس‌های آتشین، که به معنای «ثوب» (اندازه دقیق) است، کاملاً با بدن مجازات‌شوندگان متناسب بوده و نشان‌دهنده استیفای کامل حقوق اعمال است. عبارت «مِنْ غَمٍّ» به غم ناشی از هجران الهی اشاره دارد، که عمیق‌تر از غم‌های مادی است و به دوری از خداوند بازمی‌گردد. این غم، گویی سیاهی است که قلب کافران را در بر گرفته و عذاب را به تجربه‌ای معنوی و دردناک تبدیل می‌کند.

درنگ: اثابه در آخرت، با مجازات کافران به‌صورت لباس‌های آتشین و حمیم، نشان‌دهنده استیفای کامل حقوق اعمال شر است و غم هجران الهی، بعد معنوی عذاب را برجسته می‌سازد.

اثابه در بهشت: پاداش مؤمنان

اثابه در قرآن کریم، نه‌تنها به مجازات شر، بلکه به پاداش خیر نیز اشاره دارد. آیه ۳۰ سوره کهف، این جنبه را به زیبایی تبیین می‌کند:


إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا


: بی‌تردید کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند، پاداش کسی را که نیکو عمل کرده، تباه نمی‌کنیم.

این آیه، بر استیفای کامل پاداش مؤمنان تأکید دارد و نشان می‌دهد که خداوند، به‌عنوان فاعل مثیب، اجر هیچ عمل نیکی را ضایع نمی‌کند. این پاداش، گویی گلی است که در باغ بهشت شکوفا شده و عطر سعادت را به مؤمنان هدیه می‌کند.

همچنین، در آیه ۷۶ سوره مریم آمده است:


وَيَزِيدُ اللَّهُ الَّذِينَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِنْدَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ مَرَدًّا


: و خدا کسانی را که هدایت یافته‌اند، بر هدایتشان می‌افزاید، و کارهای شایسته ماندگار نزد پروردگارت از حیث پاداش و فرجام نیکوتر است.

این آیه، «ثواب» را به‌عنوان استیفای کامل حقوق اعمال صالح معرفی می‌کند. عبارت «عند ربك» بر اخروی بودن این پاداش تأکید دارد و نشان می‌دهد که اثابه در ظرف آخرت به کمال می‌رسد.

درنگ: اثابه در بهشت، با پاداش مؤمنان به‌صورت کامل و بدون نقص، نشان‌دهنده استیفای حقوق اعمال صالح در ظرف اخروی است.

اثابه و کعبه: مثابه برای سعادت

آیه ۱۲۵ سوره بقره، کعبه را به‌عنوان «مثابه» معرفی می‌کند:


وَاذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا


: و هنگامی که خانه [کعبه] را برای مردم جایگاه بازگشت و امن قرار دادیم.

کعبه، به‌عنوان «مثابه»، محل رجوع برای سعادت و امنیت است. این آیه، اثابه را در معنای رجوع به خیرات و استیفای حقوق معنوی در ظرف دنیوی و اخروی نشان می‌دهد. کعبه، گویی چراغی است که راه سعادت را به انسان نشان می‌دهد و با دعوت به رجوع، زمینه‌ساز انبساط معنوی و امنیت ایمانی می‌شود.

درنگ: کعبه به‌عنوان «مثابه»، محل رجوع برای سعادت و امنیت است و اثابه را در قالب خیرات معنوی و استیفای حقوق ایمانی نشان می‌دهد.

اثابه شر در آخرت

آیه ۶۰ سوره مائده، اثابه را به‌عنوان جزای شر اعمال معرفی می‌کند:


قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَٰلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ ۚ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَيْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِيرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ ۚ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِيلِ


: بگو: آیا شما را به بدتر از این از حیث پاداش نزد خدا آگاه کنم؟ کسانی که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و برخی از ایشان را به صورت بوزینه‌ها و خوک‌ها درآورده و طاغوت را پرستیده‌اند، اینان بدتر مکان‌اند و از راه راست گمراه‌ترند.

عبارت «مثوبة عند الله» بر اخروی بودن این جزا تأکید دارد و نشان می‌دهد که مجازات کامل شر، تنها در آخرت ممکن است. این آیه، گویی پرده‌ای است که از عاقبت شوم گمراهان برمی‌دارد و عدالت الهی را در استیفای حقوق اعمال شر به نمایش می‌گذارد.

درنگ: اثابه شر در آخرت، با مجازات متناسب اعمال گمراهان، عدالت الهی را در استیفای کامل حقوق نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم این نوشتار، به بررسی مصادیق اثابه در قرآن کریم پرداخت. اثابه در آخرت، با مجازات کافران به‌صورت لباس‌های آتشین و حمیم، و در بهشت، با پاداش مؤمنان به‌صورت کامل و بدون نقص، تجلی می‌یابد. کعبه به‌عنوان «مثابه»، محل رجوع برای سعادت و امنیت است و اثابه شر در آخرت، عدالت الهی را در استیفای حقوق اعمال گمراهان نشان می‌دهد. این مصادیق، چونان ستارگانی در آسمان معرفت، راهنمای انسان به سوی فهم عدالت و حکمت الهی‌اند.

بخش سوم: نقدهای اخلاقی، فلسفی و اجتماعی

محدودیت دنیا در تحقق اثابه

دنیا، به دلیل ماهیت مادی و ناقص خود، قادر به تحقق کامل اثابه نیست. این محدودیت، که ناشی از ناآگاهی و ناتوانی ظرف دنیوی است، بخش عمده اثابه را به آخرت منتقل می‌کند. به عنوان مثال، استیفای حق مظلوم یا مجازات کامل ظالم در دنیا ممکن نیست. اگر فردی ده نفر را کشته باشد، دنیا نمی‌تواند جزای متناسب او را استیفا کند. این ناتوانی، گویی سایه‌ای است که بر عدالت دنیوی افتاده و ضرورت وجود آخرت را به‌عنوان ظرف کامل اثابه آشکار می‌سازد.

این محدودیت، یکی از قوی‌ترین دلایل عقلانی برای وجود آخرت است. اثابه، به دلیل نیاز به استیفای کامل حقوق، تنها در ظرف ابدی آخرت ممکن است. این استدلال، چونان پلی است که انسان را از محدودیت‌های دنیا به سوی امید به عدالت کامل در آخرت هدایت می‌کند.

درنگ: محدودیت دنیا در تحقق کامل اثابه، به دلیل ناآگاهی و ناتوانی ظرف مادی، ضرورت وجود آخرت را به‌عنوان ظرف استیفای کامل حقوق نشان می‌دهد.

نقد مضحکه در بهشت

در بهشت، مؤمنان نازل ممکن است کافران را مضحکه کنند، اما این عمل برای مؤمنان عالی ناپسند است. این نقد، به تفاوت مراتب ایمانی در بهشت اشاره دارد. مضحکه کردن، گویی سایه‌ای است که بر نور ایمان می‌افتد و از شأن مؤمنان عالی به دور است. این تحلیل، لایه‌های اخلاقی و مراتب معنوی بهشت را برجسته می‌سازد و بر اهمیت حفظ کرامت حتی در عالم آخرت تأکید دارد.

این نقد، چونان تلنگری است که مؤمنان را به تأمل در رفتارشان دعوت می‌کند و نشان می‌دهد که حتی در بهشت، اخلاق و مراتب ایمانی بر رفتارها تأثیر می‌گذارد.

درنگ: مضحکه کردن کافران در بهشت، عملی ناپسند برای مؤمنان عالی است و بر اهمیت حفظ کرامت اخلاقی در همه عوالم تأکید دارد.

تفاوت احکام دنیوی و اخروی

احکام دنیوی و اخروی تفاوت‌های بنیادینی دارند. به عنوان مثال، طلا در دنیا برای مردان مکروه است، اما در بهشت حلال و پسندیده است. همچنین، شراب طهور در بهشت جایز است، برخلاف دنیا که حرام است. این تفاوت، گویی دریچه‌ای است که آزادی و کمال ظرف آخرت را نشان می‌دهد، جایی که محدودیت‌های مادی دنیا وجود ندارد.

این تمایز، نشان‌دهنده تفاوت ظرف‌های دنیوی و اخروی است. دنیا، با محدودیت‌هایش، نمی‌تواند تمامی خیرات را محقق سازد، در حالی که بهشت، به‌عنوان ظرف کامل، زمینه‌ساز تحقق اثابه در بالاترین مرتبه است.

درنگ: تفاوت احکام دنیوی و اخروی، مانند کراهت طلا و حرمت شراب در دنیا و جواز آن‌ها در بهشت، نشان‌دهنده آزادی و کمال ظرف آخرت است.

نقد دیدگاه‌های غیرعلمی درباره خلود

برخی دیدگاه‌ها که خلود در جهنم را انکار می‌کنند، غیرعلمی و مبتنی بر احساسات هستند و با آیات قرآنی و روایات معتبر سازگار نیستند. این دیدگاه‌ها، گویی ابرهایی هستند که نور حقیقت را می‌پوشانند و از فهم درست عدالت الهی مانع می‌شوند. آیات قرآنی، مانند آیات سوره حج، و روایات معتبر، خلود در جهنم را تأیید می‌کنند و نشان می‌دهند که اثابه، حتی گناه محدود را در ظرف ابدی آخرت مجازات می‌کند.

این نقد، بر اهمیت تکیه بر منابع معتبر دینی و پرهیز از تفسیرهای عاطفی تأکید دارد. اثابه، به‌عنوان صفتی الهی، عدالت کامل را در ظرف ابدی آخرت محقق می‌سازد.

درنگ: انکار خلود در جهنم، دیدگاهی غیرعلمی و مبتنی بر احساسات است که با آیات قرآنی و روایات معتبر سازگار نیست.

تمایز مثیب و مصیب

«مثیب» (با ثاء ثلاثی) به معنای استیفای دقیق حقوق است و خاص خداوند است، در حالی که «مصیب» (با صاد) به معنای انجام کار درست است و به انسان و خدا نسبت داده می‌شود. این تمایز، گویی خطی است که مرز میان عدالت الهی و اعمال انسانی را ترسیم می‌کند. «مثیب»، به دلیل انحصار در استیفای کامل حقوق، صفتی خاص و منحصر به خداوند است.

این انحصار، جایگاه ویژه اثابه را در نظام الهی نشان می‌دهد و بر حکمت و عدالت خداوند تأکید می‌کند. گویی «مثیب» تاجی است که تنها بر سر پروردگار می‌نشیند و هیچ مخلوقی را یارای آن نیست.

درنگ: «مثیب» به استیفای دقیق حقوق اشاره دارد و خاص خداوند است، در حالی که «مصیب» به درستی عمل دلالت می‌کند و به انسان و خدا نسبت داده می‌شود.

تمایز جزا و ثواب

«جزا» اعم است و به کافر و مؤمن تعلق می‌گیرد، اما «ثواب» خاص مؤمنان است و مشروط به ایمان است. «صواب» (با صاد) به معنای درستی و «ثواب» (با ثاء) به معنای استیفای دقیق حقوق است. این تمایز، گویی دو شاخه از یک درخت است که یکی به عدالت عام و دیگری به پاداش خاص ایمانی اشاره دارد.

این دقت زبانی، نقش ایمان را در دریافت ثواب برجسته می‌کند و اثابه را به‌عنوان صفتی خاص برای مؤمنان معرفی می‌کند. گویی «ثواب» گلی است که تنها در باغ ایمان می‌روید.

درنگ: «جزا» اعم و شامل کافر و مؤمن است، اما «ثواب» خاص مؤمنان و مشروط به ایمان است و به استیفای دقیق حقوق خیر اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم این نوشتار، با نگاهی نقادانه، به بررسی چالش‌های اخلاقی، فلسفی و اجتماعی مرتبط با اثابه پرداخت. محدودیت دنیا در تحقق کامل اثابه، ضرورت وجود آخرت را به‌عنوان ظرف استیفای کامل حقوق نشان می‌دهد. نقد مضحکه در بهشت، بر اهمیت حفظ کرامت اخلاقی حتی در عالم آخرت تأکید دارد. تفاوت احکام دنیوی و اخروی، آزادی و کمال ظرف آخرت را آشکار می‌سازد. نقد دیدگاه‌های غیرعلمی درباره خلود و تمایز «مثیب» و «مصیب» و «جزا» و «ثواب»، لایه‌های عمیق اخلاقی و معنوی این صفت را برجسته می‌کنند. این نقدها، چونان چراغی، راه تحول معنوی و فهم عدالت الهی را روشن می‌کنند.

نتیجه‌گیری و جمع‌بندی نهایی

کتاب «اسماء و صفات الهی: مثیب، استیفای حق و جزای اعمال»، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، صفت مثیب را به‌عنوان یکی از جلوه‌های عدالت و حکمت الهی تبیین کرد. «ثَوَبَ» به معنای بازگشت به اصل و استیفای حق، از «ثوب» متمایز است و ظرفی برای تحقق جزای اعمال فراهم می‌آورد. «اثابه»، با جامعیت در خیر و شر، و ارتباط با احاطه الهی، صفتی خاص و منحصر به خداوند است. مصادیق قرآنی، از مجازات کافران با لباس‌های آتشین تا پاداش مؤمنان در بهشت و نقش کعبه به‌عنوان مثابه، این صفت را در ابعاد مختلف نشان می‌دهند. نقدهای اخلاقی و فلسفی، از محدودیت دنیا تا نقد مضحکه در بهشت و تفاوت احکام دنیوی و اخروی، راهکارهایی برای فهم عمیق‌تر عدالت الهی ارائه می‌دهند. این پژوهش، چونان گوهری درخشان، دعوتی است به تأمل در عدالت و حکمت الهی و امید به استیفای کامل حقوق در آخرت.

با نظارت نگارش صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، مفهوم اصلی «ثَوَبَ» یا «اثابه» در قرآن کریم چیست؟

2. تفاوت اصلی «ثَوَبَ» با «رجوع» در درسگفتار چیست؟

3. در سوره متففین، آیه «هل ثُوِّبَ الکفار ما کانوا یفعلون» به چه معناست؟

4. کدام آیه در درسگفتار به عنوان نمونه‌ای از اثابه در آخرت ذکر شده است؟

5. چند مورد از واژه «ثَوَبَ» به صورت فعلی در قرآن کریم ذکر شده است؟

6. اثابه در قرآن کریم تنها به پاداش اعمال خیر اختصاص دارد.

7. اثابه به دلیل محدودیت‌های دنیا، به طور کامل در آخرت محقق می‌شود.

8. مثیب با صاد به معنای انجام کار درست است و می‌تواند به انسان‌ها نیز نسبت داده شود.

9. لباس در قرآن به معنای پوشش است، در حالی که ثَوَبَ به معنای اندازه بودن آن است.

10. اثابه در دنیا به طور کامل برای خداوند نیز ممکن نیست.

11. تفاوت اصلی بین «لبس» و «ثَوَبَ» در درسگفتار چیست؟

12. چرا اثابه در دنیا به طور کامل محقق نمی‌شود؟

13. منظور از «نعم الثواب» در سوره کهف چیست؟

14. چرا اثابه از اسمای خاص الهی محسوب می‌شود؟

15. منظور از «ثِیَابٍ مِنْ نَارٍ» در سوره حج چیست؟

پاسخنامه

1. جزای عمل، چه خیر و چه شر، که به طور کامل استیفا می‌شود

2. ثَوَبَ ظرف خاص جزای عمل و رجوع ظرف عام است

3. آیا کافران برای اعمالشان به طور کامل جزا داده شدند؟

4. «فَأَعْطَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْیَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ»

5. سه مورد

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. درست

11. لبس به معنای پوشش است، در حالی که ثَوَبَ به معنای اندازه بودن و رجوع به تناسب با بدن یا عمل است.

12. زیرا دنیا به دلیل محدودیت و ناآگاهی، ظرفیت استیفای کامل حقوق و جزای اعمال را ندارد.

13. نعم الثواب به معنای بهترین جزا و پاداش است که به طور کامل در آخرت محقق می‌شود.

14. زیرا تنها خداوند می‌تواند به طور کامل جزای اعمال را استیفا کند، برخلاف انسان‌ها.

15. لباس‌هایی از آتش که به اندازه کافران بریده شده و به عنوان جزای اعمالشان در آخرت به آنها داده می‌شود.

فوتر بهینه‌شده