در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 528

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم «مصیب»

کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم «مصیب»

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۲۸)

مقدمه: جایگاه اسم «مصیب» در الهیات قرآنی

در گستره بی‌کران اسما و صفات الهی، اسم «مصیب» چون گوهری درخشان در قرآن کریم می‌درخشد و به‌عنوان صفتی فعلی، عام، و کمالی، تجلی عدالت و حکمت پروردگار را در بازگرداندن خیر و شر به فاعل عمل آشکار می‌سازد. این اسم، که از ماده‌های «ثَوَبَ»، «صَبَّ»، و «صَوَبَ» اشتقاق یافته، به معنای رساننده جزا، خیر، یا شر به عامل عمل است و چون آیینه‌ای صاف، نظم الهی را در نظام احسن خلقت بازتاب می‌دهد. پژوهش حاضر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین دقیق معانی لغوی، دلالات اشتقاقی، و کاربردهای قرآنی این اسم می‌پردازد.

بخش یکم: تبیین معانی لغوی و اشتقاقی اسم «مصیب»

معنای لغوی و ریشه‌های اشتقاقی

اسم «مصیب»، که در قالب صفتی فعلی در قرآن کریم به کار رفته، از ماده‌های «ثَوَبَ»، «صَبَّ»، و «صَوَبَ» اشتقاق یافته و به معنای رساننده خیر یا شر به فاعل عمل است. ماده «ثَوَبَ» به بازگشت عمل به عامل آن، «صَبَّ» به ریزش خیر یا شر از بالا به پایین، و «صَوَبَ» به درستی و صحت عمل در مقابل خطا اشاره دارد. این صفت، چون چشمه‌ای زلال، حکمت الهی را در بازگرداندن جزای اعمال به بندگان آشکار می‌سازد و جامعیت آن در شمول خیر (رحمت) و شر (عذاب) تجلی می‌یابد.

ماده «ثَوَبَ»، که به معنای رجوع و بازگشت است، چون سپری است که عمل را به سوی فاعلش بازمی‌گرداند. «صَبَّ» ریزشی از بالا به پایین را نشان می‌دهد، مانند بارانی که از آسمان فرو می‌ریزد یا عذابی که بر سر گنهکاران نازل می‌شود. «صَوَبَ» اما به ریزشی طبیعی و صحیح دلالت دارد، مانند رحمتی که به درستی بر بندگان نازل می‌گردد. این سه ماده، در هم‌آمیختگی حکمت، عدالت، و لطف الهی را در اسم «مصیب» به نمایش می‌گذارند.

نکته کلیدی: اسم «مصیب» از ماده‌های «ثَوَبَ» (رجوع عمل)، «صَبَّ» (ریزش خیر یا شر)، و «صَوَبَ» (صحت و درستی) اشتقاق یافته و به معنای رساننده جزای اعمال به فاعل است. این صفت، حکمت الهی را در بازگرداندن خیر و شر به بندگان آشکار می‌سازد.

تمایز «مصیب» با سایر اسمای مشابه

«مصیب» در مقایسه با سایر اسمای الهی که از افعال انهدار (ریزش از بالا به پایین) مشتق شده‌اند، چون ستاره‌ای درخشان در آسمان الهیات قرآنی می‌درخشد. افعالی مانند «صَفَحَ»، «صَفَكَ»، «صَقَطَ»، و «صَكَبَ» نیز به ریزش اشاره دارند، اما هرکدام قیود خاصی دارند. «صَفَحَ» ریزشی با امتنان و لطف است، مانند بارانی که با مهربانی بر زمین می‌بارد. «صَفَكَ» ریزشی با خصومت را نشان می‌دهد، مانند ریختن خون در میدان نبرد. «صَقَطَ» به ریزشی دفعی، مانند مرگ ناگهانی، دلالت دارد، و «صَكَبَ» به ریزشی مادی و شدید، مانند سیلابی خروشان، اشاره می‌کند. در مقابل، «صَبَّ» و «صَوَبَ» ریزشی مطلق و بدون قید هستند، که این ویژگی، «مصیب» را به صفتی عام و کمالی تبدیل می‌کند.

این تمایز، چون خطی زرین در تار و پود زبان قرآن کریم، جامعیت و دقت الهی را در انتخاب واژگان نشان می‌دهد. «مصیب» با حذف قیود خاص، چون آیینه‌ای صاف، عدالت و حکمت پروردگار را در هر دو ظرف خیر و شر بازتاب می‌دهد.

بخش دوم: کاربردهای قرآنی اسم «مصیب»

کاربرد ماده «صَبَّ» در قرآن کریم

ماده «صَبَّ» در قرآن کریم دو بار به‌عنوان اسم پروردگار و در پنج مورد به‌صورت استعمال عام به کار رفته است. این کاربردها، چون دو بال لطف و قهر الهی، جامعیت صفت «مصیب» را به نمایش می‌گذارند.

نمونه نخست در سوره فجر (آیه ۱۳) آمده است:

فَصَبَّ عَلَيْهِمْ رَبُّكَ سَوْطَ عَذَابٍ

ترجمه: «پس پروردگارت بر آنها تازیانه عذاب فرو ریخت» (ترجمه فولادوند).

این آیه، «صَبَّ» را به‌عنوان صفتی جلالی معرفی می‌کند که عذاب الهی را چون تازیانه‌ای بر سر اقوام عاد و ثمود فرو می‌ریزد. این ریزش، چون سیلی خروشان، عدالت الهی را در مجازات گنهکاران آشکار می‌سازد.

نمونه دوم در سوره عبس (آیه ۲۵) ذکر شده است:

أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاءَ صَبًّا

ترجمه: «که ما آب را به‌گونه‌ای فرو ریختیم» (ترجمه فولادوند).

در این آیه، «صَبَّ» صفتی جمالی است که ریزش آب را برای حیات و رویش گیاهان نشان می‌دهد. این ریزش، چون بارانی رحمانی، لطف و مهربانی پروردگار را بر خلق آشکار می‌سازد.

نکته کلیدی: ماده «صَبَّ» در سوره فجر به‌عنوان صفت جلالی (ریزش عذاب) و در سوره عبس به‌عنوان صفت جمالی (ریزش آب) به کار رفته است. این دوگانگی، «مصیب» را به صفتی کمالی تبدیل می‌کند که هم لطف و هم قهر الهی را در بر می‌گیرد.

کاربرد ماده «صَوَبَ» در قرآن کریم

ماده «صَوَبَ» در قرآن کریم پنج بار به‌عنوان اسم پروردگار و ۶۶ بار به‌صورت استعمال عام به کار رفته است. این تنوع کاربرد، چون شاخه‌های درختی تنومند، جامعیت و گستردگی صفت «مصیب» را نشان می‌دهد.

نمونه‌ای از کاربرد جلالی در سوره اعراف (آیه ۱۵۶) آمده است:

وَأَصِيبُ بِعَذَابِي مَنْ أَشَاءُ ۚ وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ

ترجمه: «و عذابم را به هر کس که بخواهم می‌رسانم، و رحمتم همه‌چیز را فرا گرفته است» (ترجمه فولادوند).

این آیه، «صَوَبَ» را به‌عنوان صفتی جلالی معرفی می‌کند که عذاب الهی را به گنهکاران می‌رساند. این عذاب، چون تیری دقیق، تنها به کسانی اصابت می‌کند که مشیت الهی بر آن قرار گرفته است.

نمونه‌ای از کاربرد جمالی در سوره یوسف (آیه ۵۶) ذکر شده است:

وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ ۖ وَلِنُعَلِّمَهُ مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ ۚ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ

ترجمه: «و این‌گونه یوسف را در زمین تمکن بخشیدیم و تا برخی از تعبیر خواب‌ها را به او بیاموزیم، و خدا بر کار خویش چیره است، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند» (ترجمه فولادوند).

در این آیه، «صَوَبَ» به‌عنوان صفتی جمالی، رحمت و تمکن الهی را به حضرت یوسف علیه‌السلام پس از سختی‌ها نشان می‌دهد. این رحمت، چون نسیمی خنک، بنده را پس از طوفان مصیبت در آغوش می‌کشد.

نکته کلیدی: ماده «صَوَبَ» در قرآن کریم با ۶۶ مورد استعمال، در ظرف عذاب (جلالی) و رحمت (جمالی) به کار رفته است. این تنوع، جامعیت صفت «مصیب» را در بازگرداندن خیر و شر به بندگان نشان می‌دهد.

تمایز «صَبَّ» و «صَوَبَ»

تفاوت میان «صَبَّ» و «صَوَبَ»، چون دو شاخه از یک درخت، در عین اشتراک در معنای ریزش، در قیود و دلالاتشان آشکار می‌شود. «صَبَّ» به ریزشی مطلق از بالا به پایین، مانند ریزش آب یا عذاب، اشاره دارد، درحالی‌که «صَوَبَ» ریزشی طبیعی و صحیح را در مقابل خطا نشان می‌دهد. این تمایز، چون خطوطی ظریف در نگارگری الهی، دقت و حکمت پروردگار را در انتخاب واژگان قرآنی به نمایش می‌گذارد.

برای مثال، در سوره عبس، «صَبَّ» ریزش آب را به‌صورت مطلق و بدون قید صحت یا خطا نشان می‌دهد، اما در سوره اعراف، «صَوَبَ» عذابی را توصیف می‌کند که به‌درستی و با حکمت بر گنهکاران نازل می‌شود. این تفاوت، «مصیب» را به صفتی چندلایه تبدیل می‌کند که هم عدالت و هم لطف الهی را در بر می‌گیرد.

بخش سوم: جایگاه «مصیب» در نظام اسمای الهی

اسم کمالی «مصیب»

«مصیب»، به دلیل شمول خیر و شر، چون گوهری در تاج اسمای الهی، صفتی کمالی است که هم جلال و هم جمال را در بر می‌گیرد. این صفت، چون پلی میان لطف و قهر الهی، نظم و حکمت پروردگار را در بازگرداندن جزای اعمال به بندگان نشان می‌دهد. کاربرد «صَبَّ» و «صَوَبَ» در ظرف لطف (مانند ریزش آب و تمکن یوسف) و قهر (مانند عذاب بر اقوام)، این جامعیت را به زیبایی آشکار می‌سازد.

این صفت، چون خورشیدی که هم نور می‌افشاند و هم سایه می‌آفریند، دو چهره لطف و قهر را در خود جای داده است. این دوگانگی، نه‌تنها تضاد نیست، بلکه چون دو بال پرنده‌ای الهی، بندگان را به سوی شناخت عمیق‌تر پروردگار هدایت می‌کند.

نکته کلیدی: «مصیب» به دلیل شمول خیر (رحمت) و شر (عذاب)، صفتی کمالی است که جلال و جمال الهی را در بر می‌گیرد. این جامعیت، حکمت پروردگار را در نظام جزای اعمال آشکار می‌سازد.

تفرع اسمای جلالی بر اعمال بندگان

اسمای جلالی، مانند «صَبَّ» و «صَوَبَ» در ظرف عذاب، ثانوی و متفرع بر اعمال بندگان هستند، درحالی‌که اسمای جمالی، مانند رحمت، اولی و غیرمتفرع‌اند. این تمایز، چون خطی زرین در نظام الهی، عدالت پروردگار را در مجازات گنهکاران و رحمت بر همه خلق نشان می‌دهد.

برای مثال، در سوره اعراف (آیه ۱۰۰) آمده است:

لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ

ترجمه: «اگر بخواهیم، به سبب گناهانشان عذابشان می‌کنیم» (ترجمه فولادوند).

این آیه نشان می‌دهد که عذاب الهی متفرع بر گناه بندگان است، درحالی‌که رحمت الهی، چنان‌که در آیه ۱۵۶ سوره اعراف آمده، همه‌چیز را فرا گرفته و به هیچ شرطی وابسته نیست. این تمایز، چون دو شاخه از یک درخت، نظم الهی را در خلقت آشکار می‌سازد.

نکته کلیدی: اسمای جلالی، مانند «مصیب» در ظرف عذاب، ثانوی و متفرع بر اعمال بندگان هستند، درحالی‌که اسمای جمالی، مانند رحمت، اولی و غیرمتفرع‌اند. این تمایز، عدالت و حکمت الهی را در نظام خلقت نشان می‌دهد.

نقش «رب» در اسمای فعلی

اسم «رب»، چون تاجی بر سر اسمای فعلی پروردگار، حاکمیت الهی را بر تمام افعال نشان می‌دهد. «مصیب»، به‌عنوان صفتی فعلی، تحت دولت «رب» قرار دارد و چون شاخه‌ای از این درخت تنومند، حکمت و عدالت الهی را در بازگرداندن جزا به بندگان آشکار می‌سازد.

در سوره فجر (آیه ۱۳)، «رب» به‌عنوان فاعل «صَبَّ» آمده و نشان‌دهنده حاکمیت الهی بر این فعل است. این رابطه، چون پیوندی ناگسستنی، جایگاه «مصیب» را در نظام اسمای فعلی روشن می‌کند و آن را از اسمای وصفی، که تحت دولت «إله» هستند، متمایز می‌سازد.

بخش چهارم: مهندسی زبانی قرآن کریم و نقد رویکردهای سنتی

عظمت مهندسی زبانی قرآن کریم

تنوع کاربرد «صَوَبَ» (۶۶ مورد) در مقابل «صَبَّ» (۵ مورد) و دقت در چیدمان آیات، چون جدولی ریاضی یا صفحه‌ای شطرنج، عظمت مهندسی زبانی قرآن کریم را نشان می‌دهد. این ساختار، چون نگینی در انگشتری وحی، فصاحت و بلاغت الهی را به نمایش می‌گذارد و هر واژه را با دقتی بی‌نظیر در جای خود قرار داده است.

نسبت ۶۶ به ۵ در کاربرد این دو ماده، چون نسیمی که از باغ وحی می‌وزد، نظم و حکمت الهی را در زبان قرآن کریم آشکار می‌سازد. این دقت، پژوهشگران را به تأمل در عمق و جامعیت این کتاب آسمانی دعوت می‌کند.

نکته کلیدی: تنوع کاربرد «صَوَبَ» (۶۶ مورد) در مقابل «صَبَّ» (۵ مورد) و دقت در چیدمان آیات، عظمت مهندسی زبانی قرآن کریم را نشان می‌دهد. این ساختار، فصاحت و بلاغت الهی را به نمایش می‌گذارد.

نقد فقدان ماده‌شناسی و اشتقاق در علوم قرآنی

فقدان توجه به ماده‌شناسی و اشتقاق در حوزه‌های علمیه، چون پرده‌ای بر آیینه حقیقت، مانع فهم عمیق معانی قرآنی مانند «صَبَّ» و «صَوَبَ» شده است. زبان عربی قرآنی، به دلیل فصاحت و وسعت، نیازمند تحلیل اشتقاقی است تا ریشه‌ها و دلالات واژگان به‌درستی آشکار شوند.

این کمبود، چون خاری در بوستان دانش، علوم قرآنی را به سطحی‌نگری کشانده است. استعمار، با تمرکز بر شکلک‌ها (صرف و نحو)، از ورود به ریشه‌ها و ماده‌شناسی جلوگیری کرده و عقب‌ماندگی علمی را در میان مسلمین رقم زده است. این نقد، چون مشعلی فروزان، ضرورت بازنگری در رویکردهای سنتی را برجسته می‌کند.

نکته کلیدی: فقدان ماده‌شناسی و اشتقاق در علوم قرآنی، مانع فهم عمیق معانی واژگان مانند «صَبَّ» و «صَوَبَ» شده است. تحلیل اشتقاقی، کلید گشودن گنجینه‌های زبانی قرآن کریم است.

نقد رویکرد سطحی به قرآن کریم

قرآن کریم، چون کتابی علمی و مهندسی‌شده، به‌جای بهره‌برداری آکادمیک، به قرائت صوری و شکلک‌ها محدود شده است. این رویکرد، چون قفسی بر پرنده وحی، مانع پرواز آن به سوی قله‌های معرفت شده است. قرآن کریم، با ساختار ریاضی‌گونه خود، از تمام علوم بشری فراتر است و نیازمند تحلیل علمی و عمیق است.

رویکردهای سنتی، مانند تجوید یا حفظ صوری، چون برگ‌هایی بر شاخه‌های ظاهری، از ریشه‌های عمیق این کتاب آسمانی غافل مانده‌اند. این نقد، پژوهشگران را به سوی تحلیل علمی و آکادمیک قرآن کریم هدایت می‌کند.

بخش پنجم: ضرورت تحلیل علمی زبان قرآن کریم

برتری زبان عربی قرآنی

زبان عربی قرآنی، به دلیل ساختار ریشه‌ای و اشتقاقی، چون گوهری در میان زبان‌های بشری می‌درخشد. این زبان، برخلاف زبان‌هایی مانند فارسی که دخیل هستند، از اقتداری بی‌نظیر برخوردار است و هر واژه‌ای را که در خود جای می‌دهد، معرب می‌سازد. این ویژگی، چون جریانی زلال، فصاحت و وسعت قرآن کریم را به نمایش می‌گذارد.

تحلیل علمی زبان قرآن کریم، چون کلیدی برای گشودن گنجینه‌های وحی، برتری آن را بر سایر زبان‌ها اثبات می‌کند. این تحلیل، پژوهشگران را به سوی شناخت عمیق‌تر این کتاب آسمانی هدایت می‌کند.

نکته کلیدی: زبان عربی قرآنی، به دلیل ساختار ریشه‌ای و اشتقاقی، از سایر زبان‌ها متمایز است. تحلیل علمی این زبان، عظمت و فصاحت قرآن کریم را آشکار می‌سازد.

نقد تأثیر استعمار بر عقب‌ماندگی علمی

استعمار، با تمرکز بر شکلک‌ها (صرف، نحو، و منطق شکلی)، چون زنجیری بر پای دانش، مانع ورود مسلمین به ماده‌شناسی و ریشه‌یابی شده است. این رویکرد، چون پرده‌ای بر نور حقیقت، علوم اسلامی را به ظواهر محدود کرده و از محتوای عمیق محروم ساخته است.

این نقد، چون زنگ بیداری، ضرورت بازنگری در علوم اسلامی و بازگشت به ریشه‌ها را گوشزد می‌کند. تحلیل ماده‌شناسی و اشتقاق، کلید گشودن درهای معرفت و پیشرفت علمی در جهان اسلام است.

بخش ششم: انس با اسمای الهی و نقش آن در معرفت

انس با اسم «مصیب»

انس با اسمایی مانند «مصیب»، «صَبَّ»، و «صَوَبَ»، چون نردبانی به سوی آسمان معرفت، انسان را به شناخت عمیق‌تر پروردگار هدایت می‌کند. این اسما، برخلاف اسمای عام مانند «الله» یا «رحمن»، جزئی‌تر و عملی‌تر هستند و بنده را به تأمل در حکمت و عدالت الهی دعوت می‌کنند.

این انس، چون نسیمی که از باغ اسمای الهی می‌وزد، قلب را به سوی تقرب و معرفت رهنمون می‌سازد. انسان با تأمل در «مصیب»، خود را در برابر عدالت و لطف الهی می‌بیند و به اصلاح رفتار خویش هدایت می‌شود.

نکته کلیدی: انس با اسمایی مانند «مصیب»، انسان را به شناخت عمیق‌تر و عملی‌تر صفات الهی هدایت می‌کند. این تأمل، بنده را به سوی تقرب و اصلاح رفتار رهنمون می‌سازد.

قرآن کریم به‌عنوان کتاب علمی

قرآن کریم، چون کتابی علمی و مهندسی‌شده، تمام علوم بشری را در خدمت فهم خویش قرار می‌دهد. هر رشته‌ای، از ریاضیات تا فلسفه و ادبیات، چون شاخه‌هایی از درخت وحی، باید به فهم بهتر این کتاب آسمانی یاری رساند.

هدف از تحصیل علوم، چون مشعلی در تاریکی، باید فهم عمیق‌تر قرآن کریم باشد. این کتاب، با ساختار بی‌نظیر خود، از تمام علوم بشری فراتر است و پژوهشگران را به سوی تحلیل آکادمیک دعوت می‌کند.

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

تبیین اسم «مصیب» در قرآن کریم، چون نوری درخشان، جایگاه این صفت فعلی، عام، و کمالی را به‌عنوان رساننده خیر و شر به بندگان روشن می‌سازد. ماده‌های «صَبَّ» و «صَوَبَ»، با کاربردهای متنوع در ظرف لطف و قهر، جامعیت این صفت را به نمایش می‌گذارند. تفاوت این افعال با سایر افعال مشابه، تفرع اسمای جلالی بر اعمال بندگان، و نقش «رب» در اسمای فعلی، نظم و حکمت الهی را در خلقت آشکار می‌کنند.

نقد فقدان ماده‌شناسی، تأثیر استعمار بر عقب‌ماندگی علمی، و تأکید بر ضرورت تحلیل علمی قرآن کریم، نیاز به بازنگری در رویکردهای سنتی را برجسته می‌سازد. انس با اسم «مصیب» و تأمل در زبان مهندسی‌شده قرآن کریم، انسان را به سوی شناخت عمیق‌تر پروردگار و اصلاح رفتار هدایت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، صفت 'مثیب' در قرآن کریم به چه معنایی به کار رفته است؟

2. صفت 'صبّ' به عنوان اسم فعلی خداوند در قرآن کریم چند بار ذکر شده است؟

3. در سوره فجر آیه ۱۳، صفت 'صبّ' در چه زمینه‌ای به کار رفته است؟

4. صفت 'صوب' در مقایسه با 'صبّ' چه ویژگی متمایزی دارد؟

5. کدام سوره و آیه به صفت 'صبّ' در زمینه جمالی اشاره دارد؟

6. صفت 'ثوب' و 'صبّ' هر دو از اسمای الهی هستند و در قرآن کریم به کار رفته‌اند.

7. صفت 'صبّ' در قرآن کریم تنها در زمینه عذاب به کار رفته است.

8. اسمای جلالی خداوند همگی ذاتی و اولیه هستند.

9. صفت 'صوب' به معنای جریان طبیعی و صحت در مقابل خطاست.

10. استعمال صفت 'صبّ' در قرآن کریم شصت و شش بار ذکر شده است.

11. تفاوت اصلی بین 'صبّ' و 'صوب' در قرآن کریم چیست؟

12. چرا اسمای جلالی خداوند ثانوی محسوب می‌شوند؟

13. منظور از 'انهدار' در صفت 'صبّ' چیست؟

14. چرا زبان عربی در قرآن کریم از نظر درسگفتار اهمیت ویژه‌ای دارد؟

15. صفت 'صبّ' در سوره عبس آیه ۲۵ چه مفهومی را منتقل می‌کند؟

پاسخنامه

1. به معنای جزای اعمال و بازگشت به سوی خداوند

2. دو بار

3. ریختن عذاب بر قوم عاد و ثمود

4. دارای جهت طبیعی و صحت در مقابل خطاست

5. سوره عبس، آیه ۲۵

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. 'صبّ' به معنای ریختن از بالا به پایین است، اما 'صوب' دارای جهت طبیعی و صحت در مقابل خطاست.

12. اسمای جلالی متفرع بر اعمال عباد هستند و به گناه یا عمل بندگان وابسته‌اند.

13. 'انهدار' به معنای ریختن از بالا به پایین، بدون قید مادی یا معنوی خاص است.

14. زبان عربی به دلیل فصاحت و وسعتش، توانایی بیان دقیق و بلاغت مفاهیم قرآنی را دارد.

15. ریختن آب به صورت جمالی برای رویش گیاهان و خلقت نعمت‌های الهی.

کد فوتر