در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 537

متن درس

تحلیل الهیاتی و فلسفی مفهوم تبعیت در چارچوب اسماء الحسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۳۷)

دیباچه

مفهوم تبعیت، به‌منزله یکی از جلوه‌های والای اسماء الحسنی، در نظام هستی جایگاهی محوری دارد. این مفهوم، که از اسمای فعلی پروردگار مشتق شده، نظم، هماهنگی و کمال وجودی را در مراتب گوناگون خلقت بازتاب می‌دهد. در این نوشتار، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین و تحلیل عمیق انواع تبعیت در چارچوب الهیاتی و فلسفی پرداخته شده است.

بخش نخست: مبانی نظری مفهوم تبعیت در نظام هستی

تبعیت و پیوند آن با اسماء الحسنی

تبعیت، به‌عنوان یکی از مفاهیم بنیادین در نظام هستی، از اسمای فعلی پروردگار، مانند «متبِع»، مشتق شده و بیانگر نظم و هماهنگی در آفرینش است. این مفهوم، نه‌تنها یک اصل نظری، بلکه واقعیتی وجودی است که در تمامی مراتب خلقت، از جمادات تا انسان، جریان دارد. تبعیت، جلوه‌ای از حکمت و تدبیر الهی است که موجودات را در مسیر کمال وجودی خویش هدایت می‌کند. از منظر فلسفه اسلامی، تبعیت را می‌توان با مفهوم «نظام علّی و معلولی» مرتبط دانست، جایی که هر موجودی در جایگاه وجودی خود به تبعیت از مراتب بالاتر عمل می‌کند.

درنگ: تبعیت، به‌منزله جلوه‌ای از اسمای فعلی خداوند، نظم و هماهنگی خلقت را بازتاب می‌دهد و در تمامی مراتب وجودی، از ذرات بنیادین تا انسان کامل، جاری است.

این مفهوم، با اسمای جمالی و جلالی نیز پیوند دارد. تبعیت در اسمای جمالی، به کمال صالح و هدایت به سوی حق منجر می‌شود، در حالی که در اسمای جلالی، مكافات باطل را به دنبال دارد. از این‌رو، تبعیت را می‌توان پلی میان حکمت الهی و عدالت خداوند دانست که نظم هستی را تضمین می‌کند.

تبعیت فعلی: پایه نظم هستی

تبعیت فعلی، نخستین نوع تبعیت، از آثار نظم موزون عالم هستی ناشی می‌شود. خداوند، عالم را به‌گونه‌ای آفریده که هر موجودی به‌صورت غریزی و طبیعی در چارچوب قوانین خلقت عمل می‌کند. این تبعیت، کمال اولیه‌ای است که برای همه موجودات، از ذرات بنیادین تا موجودات زنده، وجود دارد. به‌تعبیر فلسفی، تبعیت فعلی، زمینه‌ساز تحقق فعلیت در موجودات است و با نظام علّی و معلولی هم‌خوانی دارد.

برای مثال، حرکت سیارات در مدارهای منظم، رشد گیاهان بر اساس قوانین طبیعی و رفتار غریزی حیوانات، همگی جلوه‌هایی از تبعیت فعلی هستند. این تبعیت، مانند نغمه‌ای هماهنگ در سمفونی عظیم خلقت، نظم ذاتی عالم را به نمایش می‌گذارد. از منظر قرآنی، این نظم در آیه‌ای مانند فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره: ۳۸) بازتاب یافته که هدایت الهی را در برابر گمراهی قرار می‌دهد.

: «پس هر کس از هدایتم پیروی کند، نه بیمی بر اوست و نه اندوهگین می‌شود.»

تبعیت ترتیبی و مبالاتی: سلسله‌مراتب وجودی

تبعیت فعلی، در قالب ترتیب و مبالات در عالم هستی نمود می‌یابد. ترتیب، به معنای سلسله‌مراتب وجودی، و مبالات، به معنای تقدم و تأخر در نظام خلقت است. این مفهوم، با نظریه «مراتب وجود» در فلسفه اسلامی هم‌خوانی دارد، جایی که هر موجودی در مرتبه وجودی خود به تبعیت از مراتب بالاتر عمل می‌کند. مانند شاخه‌ای که از تنه درخت تغذیه می‌کند، هر موجودی در جایگاه خود به نظم کلی خلقت وابسته است.

این سلسله‌مراتب، مانند نردبانی است که موجودات را از مراتب پایین به سوی کمال هدایت می‌کند. از منظر الهیاتی، این تبعیت، جلوه‌ای از حکمت خداوند است که هر موجودی را در جایگاه شایسته خود قرار داده است.

جمع‌بندی بخش نخست

تبعیت، به‌عنوان یکی از جلوه‌های اسماء الحسنی، پایه نظم و هماهنگی در نظام هستی است. تبعیت فعلی، که از نظم ذاتی عالم ناشی می‌شود، کمال اولیه موجودات را تضمین می‌کند. این تبعیت، در قالب ترتیب و مبالات، سلسله‌مراتب وجودی را شکل می‌دهد و موجودات را در مسیر کمال هدایت می‌کند. این بخش، زمینه را برای بررسی انواع دیگر تبعیت، به‌ویژه تبعیت جمالی و جلالی، فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تبعیت جمالی و کمال ثانوی

تبعیت حق: کمال صالح

تبعیت حق، دومین نوع تبعیت، کمال ثانوی است که از اسمای جمالی پروردگار ناشی می‌شود. این تبعیت، زمانی محقق می‌شود که فرد یا موجودی به‌صورت آگاهانه و ارادی از حق تبعیت کند. برخلاف تبعیت فعلی، که غریزی و ذاتی است، تبعیت حق نیازمند معرفت و اراده است و مختص موجوداتی است که دارای شعور و اختیار هستند.

تبعیت حق، مانند گلی است که در باغ وجود شکوفا می‌شود و عطر کمال صالح را در عالم می‌پراکند. این تبعیت، با مفهوم «اتباع الحق» در قرآن کریم مرتبط است و در آیه‌ای مانند وَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (یونس: ۶۲) بازتاب یافته است.

: «آگاه باشید که دوستان خدا نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین می‌شوند.»

درنگ: تبعیت حق، با معرفت و اراده، انسان را به کمال صالح هدایت می‌کند و جلوه‌ای از اسمای جمالی خداوند است.

ظرف کمال در تبعیت حق

تبعیت حق، در ظرفی کمالی قرار دارد که از ظرف فعلی متمایز است. ظرف فعلی، کمال ذاتی موجودات را شامل می‌شود، در حالی که ظرف کمالی، به کمال اکتسابی اشاره دارد. این تمایز، مانند تفاوت میان بذری است که در خاک نهفته و گلی که با نور و آب به شکوفایی رسیده است. ظرف کمالی، با اسمای جمالی و کمالی خداوند مرتبط است و انسان را به سوی کمال صالح هدایت می‌کند.

از منظر فلسفی، این ظرف کمالی با نظریه «کمال نهایی» در فلسفه اسلامی قابل مقایسه است، جایی که انسان با انتخاب آگاهانه به سوی حق حرکت می‌کند و به کمال وجودی دست می‌یابد.

شروط تبعیت جمالی

تبعیت جمالی، یا متابعت الحق، نیازمند دو شرط اساسی است: معرفت و اراده. معرفت، به معنای شناخت حق، و اراده، به معنای انتخاب آگاهانه آن، دو رکن اصلی این تبعیت هستند. بدون معرفت، تبعیت به گمراهی منجر می‌شود، مانند مسافری که بدون نقشه در بیابان سرگردان می‌ماند. این مفهوم، با آیه إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ (بقره: ۲۷۷) هم‌خوانی دارد که ایمان و عمل صالح را در کنار هم قرار می‌دهد.

: «کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند…»

جمع‌بندی بخش دوم

تبعیت جمالی، به‌عنوان جلوه‌ای از اسمای جمالی خداوند، انسان را با معرفت و اراده به سوی کمال صالح هدایت می‌کند. این تبعیت، در ظرف کمالی قرار دارد و از تبعیت فعلی، که ذاتی و غریزی است، متمایز می‌شود. شروط معرفت و اراده، انسان را از گمراهی حفظ کرده و به سوی حق رهنمون می‌سازد. این بخش، زمینه را برای بررسی تبعیت باطل و جلالی فراهم می‌کند.

بخش سوم: تبعیت باطل و مكافات الهی

تبعیت باطل: حرمان وجودی

تبعیت باطل، سومین نوع تبعیت، مضموم و حرمانی است و به انحراف از مسیر حق منجر می‌شود. این تبعیت، نه‌تنها فاقد کمال جمالی است، بلکه تبعیت فعلی را نیز در خود دارد، اما به‌گونه‌ای که به حرمان وجودی می‌انجامد. تبعیت باطل، مانند سایه‌ای تاریک است که نور حق را در وجود انسان محو می‌کند.

این تبعیت، ممکن است از روی نادانی، غفلت یا جهل باشد. از منظر فلسفی، تبعیت باطل با مفهوم «جهل مرکب» هم‌خوانی دارد، جایی که فرد نه‌تنها جاهل است، بلکه از جهل خود نیز آگاه نیست. این مفهوم، با آیه وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ (بقره: ۱۱۴) مرتبط است.

: «و کیست ستمکارتر از آن کس که از بردن نام خدا در مساجدش جلوگیری کرد؟»

اقسام باطل در تبعیت حرمانی

تبعیت حرمانی، شامل اقسام مختلفی از باطل است، از جمله جهل، شرک، ظلم، ستم و غفلت. هر یک از این اقسام، مانند شاخه‌های درختی مسموم، به حرمان وجودی منجر می‌شود. جهل، به معنای نادانی، شرک، به معنای شریک قرار دادن برای خدا، و ظلم و غفلت، به معنای بی‌توجهی به حق، همگی موانعی در برابر تبعیت جمالی هستند.

این تقسیم‌بندی، تنوع انحرافات انسانی را نشان می‌دهد و بر اهمیت معرفت و اراده در تبعیت حق تأکید می‌کند. مانند بیماری‌هایی که جسم را فرسوده می‌کنند، این اقسام باطل، روح انسان را از کمال دور می‌سازند.

مكافات تبعیت باطل: تدریجی و دفعی

تبعیت باطل، به دو نوع مكافات منجر می‌شود: تدریجی و دفعی. مكافات تدریجی، مانند سختی‌ها، غصه‌ها و بیماری‌ها، فرصتی برای بازگشت به حق فراهم می‌کند. این مكافات، مانند نسیمی است که هشدار می‌دهد پیش از طوفان. در مقابل، مكافات دفعی، مانند بلایای ناگهانی چون سیل و زلزله، نشانه قاطعیت الهی در برابر باطل است.

این تمایز، با نظریه «استدراج» در کلام اسلامی مرتبط است، جایی که خداوند به گمراهان مهلت می‌دهد تا شاید به حق بازگردند. آیه وَاتَّبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ (مؤمنون: ۴۴) به مكافات دفعی اشاره دارد.

: «و برخی را به دنبال برخی دیگر روانه کردیم و آنان را داستان‌ها ساختیم.»

درنگ: تبعیت باطل، به مكافات تدریجی یا دفعی منجر می‌شود که هر یک جلوه‌ای از عدالت الهی در برابر انحراف از حق است.

نمونه‌های تاریخی مكافات دفعی

بلایای تاریخی، مانند سیل، زلزله و بیماری‌های فراگیر، نمونه‌هایی از مكافات دفعی در برابر تبعیت باطل هستند. این بلایا، در تاریخ اقوام گذشته، مانند قوم عاد و ثمود، و در عصر حاضر نیز مشاهده می‌شوند. این حوادث، مانند آیینه‌ای هستند که عاقبت گمراهی را به انسان نشان می‌دهند.

جمع‌بندی بخش سوم

تبعیت باطل، به حرمان وجودی و مكافات الهی منجر می‌شود. این مكافات، در دو نوع تدریجی و دفعی، عدالت الهی را در برابر انحراف از حق نشان می‌دهد. اقسام باطل، از جهل تا غفلت، موانعی در برابر کمال صالح هستند. نمونه‌های تاریخی مكافات دفعی، هشداری برای انسان معاصر است تا از مسیر باطل دوری گزیند.

بخش چهارم: تبعیت جلالی و نظم الهی

تبعیت جلالی: مكافات باطل

تبعیت جلالی، چهارمین نوع تبعیت، در برابر تبعیت باطل قرار می‌گیرد و به مكافات الهی منجر می‌شود. این تبعیت، جلوه‌ای از اسمای جلالی خداوند، مانند قهار و جبار، است که عدالت الهی را در برابر گمراهی اجرا می‌کند. مكافات جلالی، ممکن است تدریجی، مانند سختی‌ها و بلاها، یا دفعی، مانند بلایای ناگهانی، باشد.

این تبعیت، مانند شمشیری است که باطل را از حق جدا می‌کند و نظم الهی را در عالم برقرار می‌سازد. آیه وَاتَّبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ (مؤمنون: ۴۴) به این مكافات اشاره دارد.

: «و برخی را به دنبال برخی دیگر روانه کردیم و آنان را داستان‌ها ساختیم。」

تحلیل آیه تترا در سوره مؤمنون

آیه ۴۴ سوره مؤمنون، ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَىٰ ۖ كُلَّمَا جَاءَ أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ ۚ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُمْ بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ ۚ فَبَعْدًا لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ، به تبعیت جلالی دفعی اشاره دارد. این آیه، نابودی امت‌های تکذیب‌کننده را نشان می‌دهد که به داستان‌هایی در تاریخ تبدیل شده‌اند.

: «سپس پیامبران خود را یکی پس از دیگری فرستادیم. هرگاه پیامبرشان به سوی امتی آمد، او را تکذیب کردند. پس برخی را به دنبال برخی دیگر روانه کردیم و آنان را داستان‌ها ساختیم. پس دور باد قومی که ایمان نمی‌آورند.»

واژه «تترا» در این آیه، به معنای ارسال پیامبران به‌صورت یک‌به‌یک و مستقل است. این واژه، از ریشه «وتر» به معنای تنها، مشتق شده و به استقلال هر پیامبر در رسالت خود اشاره دارد. این مفهوم، مانند دانه‌هایی است که یکی پس از دیگری در زمین کاشته می‌شوند تا باغ هدایت الهی را پدید آورند.

تفاوت تبعیت پیامبران و امت‌ها

در آیه تترا، «تترا» به پیامبران و «اتباع» به امت‌ها اشاره دارد. این تمایز، ساختار سلسله‌مراتبی هدایت الهی را نشان می‌دهد. پیامبران، مانند ستارگان آسمان، به‌صورت مستقل هدایت را به امت‌ها می‌رسانند، در حالی که امت‌ها موظف به تبعیت از آنها هستند. این مفهوم، با نظریه «نبوت» و «امامت» در کلام اسلامی هم‌خوانی دارد.

نقد تفاسیر فترت در تترا

برخی تفاسیر، «تترا» را به معنای فاصله زمانی بین پیامبران (فترة) دانسته‌اند، اما این تفسیر با اصل الهیاتی «اتمام حجت» در تناقض است. خداوند هیچ‌گاه امتی را بدون حجت رها نکرده است. تترا، به معنای پیوستگی و استقلال پیامبران است، مانند نغمه‌هایی که یکی پس از دیگری در سمفونی الهی نواخته می‌شوند. این مفهوم، با نظریه «حجت ظاهری و باطنی» هم‌خوانی دارد.

درنگ: تترا، به معنای ارسال پیامبران به‌صورت یک‌به‌یک و مستقل است، نه فاصله زمانی (فترة)، و با اتمام حجت الهی هم‌خوانی دارد.

نقش امامت در استمرار رسالت

پیامبران، به‌عنوان علت محدثه، و امامان، به‌عنوان علت مبقیه، رسالت را استمرار می‌دهند. فاصله بین پیامبران، به‌واسطه امامت پر می‌شود، نه فترت. این مفهوم، مانند جویباری است که از چشمه نبوت سرچشمه گرفته و با امامت به سوی دریای هدایت جاری می‌شود. از منظر شیعه، امامان ادامه‌دهنده رسالت پیامبران هستند و اتمام حجت الهی را تضمین می‌کنند.

حجت ظاهری و باطنی خداوند

خداوند دو حجت بر خلق دارد: حجت باطنی (عقل) و حجت ظاهری (انبیا و رسل). این دو حجت، مانند دو بال هستند که انسان را به سوی هدایت پرواز می‌دهند. آیه لِيَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ (نساء: ۱۶۵) به این اتمام حجت اشاره دارد.

: «تا برای مردم بر خدا حجتی باشد。」

جمع‌بندی بخش چهارم

تبعیت جلالی، جلوه‌ای از اسمای جلالی خداوند است که عدالت الهی را در برابر باطل اجرا می‌کند. آیه تترا، با تأکید بر ارسال مستقل پیامبران و مكافات امت‌های گمراه، نظم الهی را نشان می‌دهد. نقش امامت در استمرار رسالت و حجت ظاهری و باطنی، هدایت انسان را تضمین می‌کند. نقد تفاسیر فترت، بر پیوستگی هدایت الهی تأکید دارد.

بخش پنجم: کیفیت در تربیت دینی و هدایت جامعه

نقد کمیت‌گرایی در تربیت دینی

تربیت دینی، نیازمند کیفیت است، نه کمیت. یک عالم وارسته، مانند نگینی درخشان، می‌تواند جامعه‌ای را هدایت کند، در حالی که تعداد زیاد طلاب بدون کیفیت، به تشتت و کاستی منجر می‌شود. این مفهوم، مانند پارکی است که با تراکم درختان، هوایی پاک فراهم می‌آورد، در برابر درختانی پراکنده که اثری ناچیز دارند.

مثال‌هایی مانند تأثیر عالمان آزاده و ربانی، نشان‌دهنده قدرت یک عالم کیفی در تحول جامعه است. این نقد، با نظریه «نفس تأثیرگذار» در عرفان اسلامی هم‌خوانی دارد، جایی که کیفیت وجودی عالم، جامعه را به سوی کمال هدایت می‌کند.

درنگ: کیفیت در تربیت دینی، بر کمیت برتری دارد و یک عالم وارسته می‌تواند جامعه را به سوی کمال هدایت کند.

نقش پیامبران تترا در نظم الهی

پیامبران، به‌صورت تترا (یک‌به‌یک) فرستاده شده‌اند تا از تشتت و بی‌نظمی جلوگیری شود. این روش، مانند نخی است که دانه‌های تسبیح را به هم پیوند می‌دهد و نظم الهی را تضمین می‌کند. ارسال مستقل پیامبران، از تشتت در هدایت امت‌ها جلوگیری می‌کند و حکمت خداوند را در هدایت نشان می‌دهد.

تفاوت اقتضائات زمانی پیامبران و امامان

هر پیامبر و امام، بر اساس اقتضائات زمان خود عمل می‌کند. این تفاوت، مانند رنگ‌های گوناگون در تابلوی خلقت، به معنای مخالفت نیست، بلکه ناشی از شرایط زمانی و مصلحت الهی است. از منظر کلام شیعه، این تفاوت با نظریه «عصمت» مرتبط است، جایی که معصومان بر اساس مصلحت الهی عمل می‌کنند.

اهمیت کیفیت در هدایت جامعه

تمرکز بر کیفیت، مانند کاشتن درختی تنومند، به هدایت مؤثر جامعه منجر می‌شود. یک عالم کیفی، مانند چشمه‌ای زلال، می‌تواند جامعه را سیراب کند، در حالی که کمیت بدون کیفیت، مانند جویبارهایی پراکنده، اثری ناچیز دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

کیفیت در تربیت دینی و هدایت جامعه، بر کمیت برتری دارد. ارسال پیامبران به‌صورت تترا، نظم الهی را تضمین می‌کند، و تفاوت اقتضائات زمانی معصومان، حکمت الهی را نشان می‌دهد. تأکید بر کیفیت، جامعه را به سوی کمال هدایت می‌کند و از تشتت و کاستی جلوگیری می‌نماید.

جمع‌بندی نهایی

مفهوم تبعیت، به‌عنوان یکی از جلوه‌های اسماء الحسنی، در پنج نوع اصلی (فعلی، جمالی، حرمانی، جلالی تدریجی و جلالی دفعی) تبیین شده است. تبعیت فعلی، پایه نظم هستی و کمال اولیه موجودات است. تبعیت جمالی، با معرفت و اراده، انسان را به کمال صالح هدایت می‌کند، در حالی که تبعیت باطل، به حرمان و مكافات الهی می‌انجامد. تبعیت جلالی، عدالت الهی را در برابر باطل اجرا می‌کند و آیه تترا، با تأکید بر ارسال مستقل پیامبران، نظم الهی را نشان می‌دهد. نقش امامت در استمرار رسالت و تأکید بر کیفیت در تربیت دینی، از نکات کلیدی این تحلیل است.

این اثر، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به زبانی فاخر و علمی نگاشته شده تا منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه الهیات و فلسفه اسلامی فراهم آورد. مانند باغی پربار، این نوشتار تلاش دارد تا معرفت و هدایت را به مخاطبان خود ارزانی دارد.

با نظارت صادق خادمی

 

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، چند نوع تبعیت در عالم هستی وجود دارد؟

2. تبعیت فعلی در درسگفتار به چه معناست؟

3. کدام آیه در درسگفتار به عنوان نمونه‌ای از تبعیت جلالی ذکر شده است؟

4. طبق درسگفتار، تبعیت حق به چه چیزی نیاز دارد؟

5. در قرآن کریم، ماده 'تبع' چند بار استعمال شده است؟

6. تبعیت فعلی مختص انسان‌ها است و شامل سایر موجودات نمی‌شود.

7. تبعیت جمالی به معنای متابعت حق با معرفت و اراده است.

8. تبعیت حرمانی تنها شامل مكافات دفعی در دنیا و آخرت است.

9. طبق درسگفتار، 'تترا' به معنای ارسال انبیا به صورت یک به یک است.

10. درسگفتار بیان می‌کند که فطرت به معنای سرگردانی مردم بدون پیامبر است.

11. تبعیت فعلی در درسگفتار به چه معناست؟

12. تفاوت تبعیت جمالی و تبعیت حرمانی چیست؟

13. چرا تبعیت حق به معرفت و اراده نیاز دارد؟

14. معنای 'تترا' در آیه سوره مؤمنون چیست؟

15. چرا درسگفتار فطرت را به معنای سرگردانی مردم رد می‌کند؟

پاسخنامه

1. پنج نوع

2. تبعیت از نظم عالم هستی

3. ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا

4. معرفت و اراده

5. صد و هفتاد و پنج مورد

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. تبعیت فعلی به معنای تبعیت از نظم عالم هستی است که برای همه موجودات وجود دارد.

12. تبعیت جمالی متابعت حق با معرفت و اراده است، اما تبعیت حرمانی متابعت باطل و منجر به حرمان است.

13. زیرا بدون معرفت و اراده، انسان ممکن است به گمراهی یا جهل گرفتار شود.

14. 'تترا' به معنای ارسال پیامبران به صورت یک به یک و مستقل است.

15. زیرا خداوند همیشه حجت ظاهری و باطنی برای مردم قرار داده و سرگردانی وجود ندارد.

فوتر بهینه‌شده