در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 539

متن درس





تحلیل و تبیین مفهوم تبعیت در چارچوب اسماء و صفات الهی

تحلیل و تبیین مفهوم تبعیت در چارچوب اسماء و صفات الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۳۹)

مقدمه

مفهوم تبعیت و عدم تبعیت، به‌سان نگینی درخشان در میان معارف قرآنی، در چارچوب اسماء و صفات الهی جایگاهی ویژه دارد. این مفهوم، که در ۱۷۵ آیه از قرآن کریم به‌صورت مستقیم یا غیرمستقیم تبیین شده، بنیادی‌ترین اصول هدایت انسانی را در برابر انتخاب‌های وجودی او ترسیم می‌کند. تبعیت، چونان پلی است که انسان را یا به ساحل کمال و حقیقت رهنمون می‌سازد و یا به ورطه گمراهی و حرمان فرومی‌غلتاند. در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، مفهوم تبعیت با رویکردی الهیاتی، فلسفی و قرآنی مورد بازخوانی قرار گرفته است.

بخش اول: مبانی قرآنی تبعیت و عدم تبعیت

اصل عدم تبعیت: بنیان حکمت الهی

قرآن کریم، به‌مثابه چراغی هدایتگر، اصل عدم تبعیت از غیر حق را به‌عنوان بنیانی استوار در نظام الهیاتی خویش معرفی می‌کند. این اصل، که در ۱۷۵ آیه مرتبط با تبعیت بازتاب یافته، بر این نکته تأکید دارد که انسان به‌طور پیش‌فرض نباید تسلیم هر دعوت یا متبوعی شود، مگر آنکه حقانیت آن به اثبات رسیده باشد. این اصل، چونان سپری است که انسان را از افتادن به دام گمراهی و استثمار مصون می‌دارد.

درنگ: اصل عدم تبعیت، ریشه در حکمت الهی و حفظ کرامت انسانی دارد و از انسان می‌خواهد که پیش از تبعیت، با عقل و استدلال، حقانیت متبوع را احراز کند.

وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ (بقره: ۱۶۸)
: «و از گام‌های شیطان پیروی نکنید.»
این آیه، به‌سان هشداری الهی، انسان را از پیروی کورکورانه از وسوسه‌های شیطانی بازمی‌دارد و بر ضرورت هوشیاری در برابر متبوع تأکید می‌ورزد. از منظر فلسفی، این اصل به معنای اولویت‌بخشی به عقل و اختیار در برابر تسلیم بی‌چون‌وچرا است.

نقد تبعیت بی‌تأمل و پیامدهای آن

تبعیت بی‌چون‌وچرا، چونان بذری است که در خاک نادانی کاشته شده و میوه‌های سوءاستفاده، تخریب و استثمار به بار می‌آورد. این نوع تبعیت، که با تربیت صحیح انسانی در تضاد است، انسان را به ابزاری در دست سوءاستفاده‌گران بدل می‌سازد. قرآن کریم، با صراحت این رفتار را نکوهش کرده و انسان را به تأمل و تدبر دعوت می‌کند.

لَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا (مائده: ۷۷)
: «از هوس‌های قومی که پیش‌تر گمراه شده‌اند، پیروی نکنید.»
این آیه، به‌سان آیینه‌ای شفاف، خطر پیروی از هوی و هوس را نشان می‌دهد و انسان را به پرهیز از ساده‌لوحی و تبعیت بی‌تأمل فرا می‌خواند. از منظر فلسفه اسلامی، این رفتار با نظریه اختیار و عقلانیت در تضاد است.

ادامه تحلیل و تبیین مفهوم تبعیت در چارچوب اسماء و صفات الهی

تبعیت، به‌مثابه یکی از اصول بنیادین نظام الهیاتی اسلام، در ۱۷۵ آیه قرآنی مورد توجه قرار گرفته و به‌عنوان محور اصلی هدایت انسان در برابر انتخاب‌های وجودی معرفی شده است. این مفهوم، که ریشه در حکمت الهی و کرامت انسانی دارد، انسان را از پیروی کورکورانه از غیر حق بازمی‌دارد و او را به تأمل و احراز حقانیت دعوت می‌کند. در این بخش، به بررسی دقیق این مفهوم و اصول حاکم بر آن از منظر قرآن کریم و فلسفه اسلامی پرداخته خواهد شد.

وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ (بقره: ۱۶۸)
: «و از گام‌های شیطان پیروی نکنید.»
این آیه، به‌سان هشداری روشن، بر اصل عدم تبعیت از غیر حق تأکید دارد و انسان را به استفاده از عقل و اختیار در انتخاب متبوع فرا می‌خواند. از منظر فلسفی، این اصل به معنای اولویت عقلانیت در برابر تسلیم بی‌چون‌وچراست و از سوءاستفاده و استثمار جلوگیری می‌کند.

درنگ: تبعیت بی‌چون‌وچرا، به معنای نادیده گرفتن عقل و اراده، با نظریه اختیار در فلسفه اسلامی در تضاد است و انسان را به ابزاری در دست سوءاستفاده‌گران تبدیل می‌کند.

استثنای این اصل، تبعیت از خداوند، پیامبر و کسانی است که در مسیر حق گام برمی‌دارند، مشروط بر آنکه حقانیت آنها احراز شود.

فَاتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ (اعراف: ۳)
: «از آنچه از سوی پروردگارتان به سوی شما نازل شده، پیروی کنید.»
این آیه، تبعیت از حق را به‌عنوان یک استثنای مشروط معرفی می‌کند که نیازمند شناخت و انتخاب آگاهانه است.

احراز حقانیت: شرط لازم تبعیت

تبعیت باید احرازی باشد، به این معنا که انسان باید با عقل و استدلال، حقانیت متبوع را اثبات کند. بدون احراز، تبعیت بی‌اساس و غیرموجه است و می‌تواند به گمراهی منجر شود.

وَلَا تَتَّبِعْ هَوَىٰ فَيُضِلَّكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ (ص: ۲۶)
: «و از هوس پیروی مکن که تو را از راه خدا گمراه می‌کند.»
این آیه، انسان را از پیروی از هوی و هوس نهی می‌کند و بر ضرورت احراز حقانیت تأکید دارد.

درنگ: احراز حقانیت، به معنای کاربرد عقل و استدلال برای تشخیص حق از باطل است، که بدون آن، تبعیت به سادگی و گمراهی منجر می‌شود.

عدم پذیرش عذر در تبعیت باطل

قرآن کریم تأکید دارد که در صورت تبعیت از باطل، هیچ عذری پذیرفته نیست. چه از روی آگاهی و چه از روی نادانی، انسان مسئول انتخاب‌های خویش است.

وَقَالُوا رَبَّنَا إِنَّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا (احزاب: ۶۷)
: «و گفتند: پروردگارا، ما از سران و بزرگانمان اطاعت کردیم و آنان ما را از راه به در بردند.»
این آیه نشان می‌دهد که تابع و متبوع هر دو در برابر تبعیت از باطل مسئولند و هیچ عذری پذیرفته نمی‌شود.

حجت بالغه الهی و مسئولیت انسان

حجت بالغه الهی به این معناست که انسان، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه گمراه شود، مسئول است. نادانی عذر موجهی نیست، زیرا انسان موظف به تحقیق و احراز است. این اصل، با نظریه تکلیف در کلام اسلامی هم‌خوانی دارد و بر مسئولیت انسان در برابر انتخاب‌هایش تأکید می‌کند.

درنگ: حجت بالغه الهی، انسان را موظف به تحقیق و احراز حقانیت می‌کند، و هیچ عذری در تبعیت از باطل پذیرفته نیست.

استثنای مستضعفان از مسئولیت

مستضعفان، مانند کودکان و ناتوانان، که به دلیل ناتوانی واقعی از دسترسی به معرفت یا عمل معذورند، از دایره مسئولیت تبعیت خارج هستند.

إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ (نساء: ۹۸)
: «مگر مستضعفان از مردان و زنان و کودکان که راه چاره‌ای ندارند.»
این آیه، عدالت الهی را در تکلیف نشان می‌دهد، که مستضعفان را از مسئولیت معاف می‌دارد.

ضرورت تشخیص حق از باطل

تشخیص حق از باطل، شرط لازم برای تبعیت صحیح است. بدون تشخیص، انسان به گمراهی و باطل نزدیک می‌شود. این اصل، با نظریه تمیز در فلسفه اسلامی مرتبط است.

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ (زمر: ۱۷-۱۸)
: «پس بشارت ده به بندگانم، کسانی که سخن را می‌شنوند و بهترین آن را پیروی می‌کنند.»
این آیه، انسان را به شنیدن و انتخاب بهترین سخن دعوت می‌کند، که نیازمند تشخیص و احراز است.

درنگ: تشخیص حق از باطل، با کاربرد عقل و معرفت، پیش‌نیاز تبعیت صحیح است و از گمراهی جلوگیری می‌کند.

اصول پنج‌گانه تبعیت

پنج اصل حاکم بر تبعیت عبارت‌اند از: ۱) اصل عدم تبعیت، ۲) احرازی بودن تبعیت، ۳) عدم پذیرش عذر در تبعیت باطل، ۴) ضرورت تشخیص، و ۵) مسئولیت برابر تابع و متبوع. این اصول، چونان ستون‌هایی استوار، از گمراهی‌های ناشی از تبعیت بی‌مورد جلوگیری می‌کنند. از منظر اخلاق اسلامی، این اصول به تنظیم روابط فردی و اجتماعی یاری می‌رسانند.

پیامدهای تبعیت بی‌احراز در جامعه

تبعیت بدون احراز و تشخیص، چونان آتشی است که خرمن جامعه را به فساد و گمراهی می‌سوزاند. این رفتار، ریشه بسیاری از مشکلات اجتماعی است و به سوءاستفاده و استثمار منجر می‌شود.

وَلَا تَتَّبِعُوا أَهْوَاءَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ (جاثیه: ۱۸)
: «و از هوس‌های کسانی که نمی‌دانند، پیروی نکنید.»
این آیه، بر پرهیز از تبعیت از نادانان تأکید دارد و ساده‌لوحی را نکوهش می‌کند.

انفعال انسانی و کمال فعلی

انسان، به دلیل قدرت انفعال و انعطاف‌پذیری، از دیگر موجودات متمایز است. این انفعال، چونان قوه‌ای بالقوه، می‌تواند به کمال ثانوی (تبعیت حق) یا حرمان (تبعیت باطل) منجر شود. این ویژگی، با نظریه قوه و فعل در فلسفه اسلامی مرتبط است.

درنگ: انفعال انسانی، کمال اولیه‌ای است که می‌تواند به کمال ثانوی یا حرمان منجر شود، بسته به اینکه تبعیت از حق یا باطل انتخاب شود.

تبعیت حق: کمال نهایی

تنها تبعیت از حق، چونان صراطی مستقیم، به کمال نهایی انسان منجر می‌شود، در حالی که تبعیت از باطل، نقص و حرمان به همراه دارد.

فَمَنْ تَبِعَ هُدَايَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ (بقره: ۳۸)
: «پس هر کس از هدایتم پیروی کند، نه بیمی بر اوست و نه اندوهگین می‌شود.»
این آیه، تبعیت از حق را راه رهایی از خوف و حزن معرفی می‌کند.

ساده‌لوحی: ریشه گمراهی

ساده‌لوحی و تبعیت بی‌تأمل، چونان غباری است که حقیقت را در جامعه پنهان می‌کند و به گمراهی و فساد منجر می‌شود.

وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ (اسراء: ۳۶)
: «و چیزی را که به آن علم نداری، دنبال مکن.»
این آیه، انسان را از پیروی بدون علم و آگاهی نهی می‌کند.

آسیب‌شناسی تبعیت نادرست

تبعیت ساده‌لوحانه از سیاست‌مداران و افرادی که با فریب و خدعه عمل می‌کنند، به رشد فساد و گمراهی در جامعه منجر می‌شود.

وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا (کهف: ۲۸)
: «و از کسی که قلبش را از یاد خود غافل کرده‌ایم، اطاعت مکن.»
این آیه، از اطاعت از غافلان نهی می‌کند و بر لزوم احراز تأکید دارد.

اصول زندگی مؤمن

اصول زندگی مؤمن، شامل تبعیت و عدم تبعیت، احراز و عدم احراز، و تشخیص و عدم تشخیص است. این اصول، چونان پایه‌هایی استوار، پیش‌نیاز پذیرش اصول دین (توحید، نبوت، امامت) را تشکیل می‌دهند و بدون آنها، ایمان به سادگی و گمراهی منجر می‌شود.

درنگ: اصول تبعیت، احراز و تشخیص، پیش‌نیاز پذیرش اصول دین هستند و ایمان بدون آنها به سادگی و گمراهی می‌انجامد.

اهمیت آیات تبعیت در قرآن کریم

تکرار ۱۷۵ آیه مرتبط با تبعیت در قرآن کریم، نشان‌دهنده اهمیت این مفهوم در نظام الهیاتی اسلام است. این آیات، چونان راهنمایی حکیمانه، اصول حرکت و زندگی انسان را تبیین می‌کنند.

نقد استفاده ناکافی از معارف قرآنی

استفاده از قرآن کریم در گذشته و حال، اغلب به قرائت محدود شده و از معارف عمیق آن، مانند اصول تبعیت، کمتر بهره‌برداری شده است. این اصول، چونان گنجی پنهان، می‌توانند نظام فکری و عملی جامعه را متحول کنند.

نقش عقل در پذیرش اسلام

عقل، چونان حجت باطنی، پیش‌نیاز اثبات نبوت و معجزه است. بدون عقل، دین برای انسان قابل پذیرش نیست و تبعیت بدون تشخیص و احراز، به اثبات دین منجر نمی‌شود.

درنگ: عقل، به‌عنوان حجت باطنی، پیش‌نیاز تشخیص حقانیت دین است و بدون آن، معجزه و نبوت قابل اثبات نیستند.

گمراهی به دلیل عدم تشخیص

گمراهی ادیان و مکاتب مختلف، چونان سایه‌ای تاریک، ناشی از عدم اهتمام به تشخیص و احراز است. این امر، دین حق را در میان باطل گم کرده است.

وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ (یوسف: ۱۰۳)
: «و بیشتر مردم، هرچند تو حرص بورزی، ایمان‌آورنده نیستند.»
این آیه، به آسیب‌شناسی گمراهی به دلیل فقدان تشخیص اشاره دارد.

فضل الهی و تبعیت

فضل و رحمت الهی، چونان نوری الهی، انسان را از تبعیت شیطان بازمی‌دارد، اما گروهی اندک (الا قلیلا) به دلیل ممیز ذاتی، ذاتاً از باطل تبعیت نمی‌کنند.

وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطَانَ إِلَّا قَلِيلًا (نساء: ۸۳)
: «و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، جز اندکی، از شیطان پیروی می‌کردید.»
این آیه، نقش فضل الهی را در هدایت انسان نشان می‌دهد.

درنگ: گروه الا قلیلا، به دلیل ممیز ذاتی و لطف خاص الهی، ذاتاً از باطل دوری می‌کنند و نمونه‌های تاریخی مانند ابوطالب و ابوذر این ویژگی را نشان می‌دهند.

ویژگی گروه الا قلیلا

گروه الا قلیلا، چونان مرواریدهایی نادر، دارای ممیز ذاتی هستند که حتی بدون فضل عام الهی، از باطل تبعیت نمی‌کنند. این گروه، شامل اولیای الهی و افرادی مانند ابوطالب و ابوذر است، که ذاتاً حق‌جو هستند.

نمونه‌های تاریخی گروه الا قلیلا

افرادی مانند ابوطالب و ابوذر، پیش از ظهور دین، دارای ویژگی‌های ذاتی حق‌جویی بودند. ابوطالب با کلام أَنَا رَبُّ الْإِبِلِ وَلِلْبَيْتِ رَبٌّ و ابوذر با تحقیق و احراز، به حق رسیدند و به مقامات والا نائل آمدند.

تبعیت وارسته و عدم شک

تبعیت وارسته، که از احراز و تشخیص ناشی می‌شود، چونان جویباری زلال، بدون شک و تردید است. تبعیت بدون احراز، به توجیه و گمراهی منجر می‌شود.

إِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَنْ شَيْءٍ (کهف: ۷۰)
: «اگر از من پیروی کردی، از چیزی سؤال مکن.»
این آیه، تبعیت وارسته را با اطمینان و یقین همراه می‌داند.

اصول دین و تشخیص

اصول دین (توحید، نبوت، امامت)، بدون تشخیص و احراز، چونان بنایی بدون پی، فایده‌ای ندارند. تشخیص و احراز، پیش‌نیاز پذیرش اصول دین هستند.

درنگ: تشخیص و احراز، پیش‌نیاز پذیرش اصول دین هستند و بدون آنها، ایمان به سادگی و گمراهی منجر می‌شود.

جمع‌بندی

مفهوم تبعیت در چارچوب اسماء و صفات الهی، چونان مشعلی فروزان، راهنمای انسان در مسیر کمال است. پنج اصل کلیدی تبعیت—عدم تبعیت، احرازی بودن، عدم پذیرش عذر، ضرورت تشخیص و مسئولیت برابر—چونان ستون‌های استواری هستند که نظام هدایت انسانی را استوار می‌سازند. تبعیت از حق، انسان را به سوی کمال نهایی رهنمون می‌کند، در حالی که تبعیت از باطل، به نقص و حرمان می‌انجامد. گروه الا قلیلا، به دلیل ممیز ذاتی و لطف خاص الهی، نمونه‌های برجسته‌ای از حق‌جویی هستند که حتی بدون فضل عام الهی، از باطل دوری می‌جویند. نقد ساده‌لوحی و تبعیت بی‌تأمل، بر ضرورت عقلانیت و احراز تأکید دارد. این اصول، با تکیه بر ۱۷۵ آیه قرآنی، نظام فکری و عملی جامعه را متحول می‌سازند و انسان را به سوی حقیقت و کمال هدایت می‌کنند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، چند مورد از آیات قرآن کریم به موضوع تبعیت اشاره دارند؟

2. طبق درسگفتار، اصل اولیه در باب تبعیت چیست؟

3. بر اساس درسگفتار، کدام گروه به طور ذاتی تبعیت از باطل نمی‌کنند؟

4. طبق درسگفتار، نتیجه تبعیت باطل بدون احراز چیست؟

5. بر اساس درسگفتار، کدام آیه به اهمیت فضل و رحمت الهی در جلوگیری از تبعیت شیطان اشاره دارد؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که تبعیت بدون احراز و تشخیصی پذیرفته نیست و عذری برای آن وجود ندارد.

7. طبق متن، تبعیت از حق نقص محسوب می‌شود و نباید دنبال شود.

8. بر اساس درسگفتار، اصل اولیه این است که انسان نباید از هر کس یا چیزی تبعیت کند.

9. درسگفتار تأکید می‌کند که سیاستمداران به دلیل صداقت بالا مورد اعتمادترین گروه در جامعه هستند.

10. طبق متن، گروهی از انسان‌ها به طور ذاتی و بدون نیاز به فضل عام الهی از تبعیت باطل اجتناب می‌کنند.

11. چرا طبق درسگفتار، تبعیت باید احرازی باشد؟

12. منظور از «حجت بالغه الهی» در درسگفتار چیست؟

13. طبق درسگفتار، چرا سیاستمداران کمترین اعتماد را در جامعه دارند؟

14. چرا درسگفتار تبعیت بدون تشخیصی را مذموم می‌داند؟

15. طبق درسگفتار، ویژگی گروه «الا قليلا» چیست؟

پاسخنامه

1. 175 مورد

2. عدم تبعیت از کسی

3. انبیا و اولیا

4. گناه و حرمان

5. ولو لا فضل الله عليكم

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا تبعیت بدون احراز و اثبات حقانیت، منجر به گمراهی و سوءاستفاده می‌شود.

12. حجت بالغه الهی یعنی انسان چه آگاهانه و چه ناآگاهانه تبعیت باطل کند، محکوم است و عذری پذیرفته نمی‌شود.

13. چون با خدعه و فريب مردم را گمراه می‌کنند و تبعیت بدون تشخیصی از آنها صورت می‌گیرد.

14. زیرا تبعیت بدون تشخیصی منجر به گمراهی، استثمار و خرابی در جامعه می‌شود.

15. این گروه به طور ذاتی از تبعیت باطل اجتناب می‌کنند، حتی بدون نیاز به فضل عام الهی.

فوتر بهینه‌شده