متن درس
اسما و صفات الهی: تحلیل مفهوم ستر و سطر در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۴۳)
دیباچه
کتاب حاضر، با محوریت تحلیل عمیق و علمی مفاهیم «ستر» و «سطر» در قرآن کریم، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۵۴۳ است. این اثر، به تبیین تفاوتهای معنایی و لغوی این دو ماده، جایگاه آنها در قرآن کریم و روایات، و نقدهای فلسفی و اجتماعی مرتبط با مفاهیم تباین، تضاد و جمود فرهنگی میپردازد. هدف این اثر، ارائه نگاهی عمیق به صفت «ستار العيوب» و مفهوم نظم و پوشش در نظام هستی است، همراه با نقد ذهنیتهای نادرست فرهنگی و تأکید بر بازگشت به سیره نبوی.
بخش اول: تبیین ماده «سَتَرَ» در قرآن کریم و جایگاه آن در اسما و صفات الهی
معناشناسی «سَتَرَ» و کاربرد آن در قرآن کریم
ماده «سَتَرَ» (با سین منقوط) در قرآن کریم به معنای پوشش و پنهانسازی به کار رفته و تنها در سه آیه بهصورت فعلی ظاهر شده است. این کاربرد، نه بهصورت اسمی (مانند ساتر، ستار یا ستار العيوب)، بلکه در قالب فعلی و معنایی، بر توانایی خداوند در ایجاد پوشش و حجاب دلالت دارد. آیات مورد اشاره عبارتاند از:
درنگ: کاربرد ماده «سَتَرَ» در قرآن کریم
ماده «سَتَرَ» در سه آیه (فصلت: ۲۲، کهف: ۹۰، اسراء: ۴۵) بهصورت فعلی و با معنای پنهانسازی و ایجاد حجاب به کار رفته است. این کاربرد، بر قدرت الهی در پوشش عیوب و حقایق تأکید دارد، بدون آنکه صفت اسمی «ستار» در قرآن کریم ذکر شود.
-
وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَرُونَ أَنْ يَشْهَدَ عَلَيْكُمْ سَمْعُكُمْ وَلَا [مطلب حذف شد] : «و شما نبودید که [سعی کنید] شنوایی و دیدگانتان بر ضد شما شهادت ندهند.»
تفسیر: این آیه، ناتوانی مخلوق در پنهان کردن شهادت اعضا و جوارح را نشان میدهد و بهطور ضمنی، توانایی خداوند در ستر را تأیید میکند. مفهوم «ما کنتم تسترون» بیانگر آن است که تنها خداوند قادر به ایجاد پوشش حقیقی است، در حالی که مخلوق از این توانایی محروم است. -
وَوَجَدَ عِنْدَهَا [مطلب حذف شد] : «و نزد آن [خورشید] قومی یافت…»
تفسیر: در این آیه، «سترا» در ادامه به معنای ایجاد مانع یا پوشش به کار رفته است، نه بهصورت اسمی، بلکه بهعنوان فعلی که بر عمل الهی در پنهانسازی دلالت دارد. -
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا [مطلب حذف شد] : «و چون قرآن بخوانی، میان تو و کسانی که به آخرت ایمان ندارند، حجابی پنهان قرار میدهیم.»
تفسیر: «حجاب مستورا» به معنای حجابی است که خداوند بهعنوان ساترا ایجاد میکند، و این پوشش، مانع درک حقیقت توسط کافران میشود.
این آیات، بهروشنی نشان میدهند که مفهوم ستر در قرآن کریم، نه بهصورت صفت اسمی، بلکه در قالب فعلی و معنایی ظاهر شده و بر توانایی خداوند در ایجاد پوشش و پنهانسازی تأکید دارد. این امر، با صفت «ستار العيوب» در روایات، مانند دعای جوشن کبیر، تکمیل میشود که در بخشهای بعدی بررسی خواهد شد.
مفهوم «ستار العيوب» در روایات
اگرچه صفت «ستار العيوب» بهصورت اسمی در قرآن کریم نیامده، در روایات و ادعیه، بهویژه دعای جوشن کبیر، بهصراحت ذکر شده است. این صفت، بر رحمت بیکران الهی دلالت دارد که عیوب بندگان را در لطف و کرم خود مستور میسازد. این پوشش، نه به معنای نادیده گرفتن عیوب، بلکه به معنای نگریستن به بندگان با دیده رحمت و عفو است.
درنگ: جایگاه «ستار العيوب» در روایات
صفت «ستار العيوب» در دعای جوشن کبیر و دیگر روایات، بر پوشش عیوب بندگان توسط خداوند دلالت دارد. این صفت، با رحمت الهی پیوند خورده و نشاندهنده نگریستن خداوند به بندگان با لطف و کرم است، نه با عیوب و نقصانهایشان.
تمثیل: همانگونه که مادری با محبت به فرزند خویش مینگرد و نقصان او را در پرتو عشق خویش مستور میسازد، خداوند نیز عیوب بندگان را در جلال و جمال ذات خویش پنهان میکند. این پوشش، چونان پردهای از نور است که تاریکی نقصان را در خود محو میسازد.
تحلیل ستر در برابر علم الهی
یکی از پرسشهای عمیق الهیاتی مطرحشده، چگونگی جمع بین صفت «ستار العيوب» و علم مطلق الهی است. چگونه خداوندی که به همهچیز عالم است، عیوب را مستور میدارد؟ پاسخ در این است که خداوند، عیوب را در ذات، جلال و جمال خویش مستور میسازد. این ستر، نه به معنای کتمان علم، بلکه به معنای نگریستن با لطف و رحمت است که نقصان را در پرتو کمال الهی محو میکند.
این تبیین، با حدیث قدسی «رَحْمَتِي سَبَقَتْ غَضَبِي» همخوانی دارد که بر سبقت رحمت الهی بر غضب تأکید میکند. خداوند، به بندگان با دیده لطف مینگرد، چنانکه در آیه زیر آمده است:
وَهُوَ الْغَفُورُ [مطلب حذف شد] : «و او آمرزنده و مهربان است.»
تمثیل: چونان باغبانی است که به گلهای باغ خویش مینگرد؛ هرچند برخی گلها زخمی یا پژمردهاند، او با مهربانی به پرورش آنها میپردازد و نقصانشان را در زیبایی باغ مستور میسازد. خداوند نیز، در پرتو رحمت خویش، عیوب بندگان را در کمال ذات خود محو میکند.
جمعبندی بخش اول
ماده «سَتَرَ» در قرآن کریم، در سه آیه بهصورت فعلی و با معنای پوشش و پنهانسازی ظاهر شده و بر توانایی خداوند در ایجاد حجاب و پوشش تأکید دارد. صفت «ستار العيوب»، اگرچه در قرآن کریم بهصورت اسمی نیامده، در روایات بهعنوان جلوهای از رحمت الهی برجسته شده است. این صفت، با نگریستن خداوند به بندگان با لطف و کرم، عیوب را در جلال و جمال ذات الهی مستور میسازد، بدون آنکه از علم مطلق او کاسته شود.
بخش دوم: تبیین ماده «سَطَرَ» و مفهوم نظم در قرآن کریم
معناشناسی «سَطَرَ» و کاربرد آن در قرآن کریم
ماده «سَطَرَ» (با سین معلوف) در قرآن کریم در ۱۶ مورد به کار رفته و به معنای نوشتن منظم یا چیدمان با نظم خاص است. این ماده، بر نظم و ترتیب در خلقت و ثبت الهی تأکید دارد. برخی از آیات کلیدی عبارتاند از:
-
ن وَالْقَلَمِ وَمَا [مطلب حذف شد] : «نون، سوگند به قلم و آنچه مینویسند.»
تفسیر: «یسطرون» به معنای نوشتن منظم و ثبت با نظم است که به خلقت منظم و نظاممند الهی اشاره دارد. -
فِي كِتَابٍ [مطلب حذف شد] : «در کتابی نوشتهشده.»
تفسیر: «مسطور» به معنای کتابی منظم و چیدهشده است که بر نظم الهی در ثبت و خلقت دلالت دارد. -
كَانَ ذَلِكَ فِي الْكِتَابِ [مطلب حذف شد] : «آن در کتاب نوشتهشده بود.»
تفسیر: این آیه، بر ثبت منظم و چیدهشده حقایق در لوح محفوظ تأکید دارد.
درنگ: مفهوم «سَطَرَ» و نظم الهی
ماده «سَطَرَ» در ۱۶ آیه از قرآن کریم، بر نوشتن منظم و چیدمان نظاممند دلالت دارد. این ماده، با تأکید بر نظم عالم هستی، از خلقت گرفته تا ثبت الهی، جلوهای از حکمت و تدبیر خداوند را نمایان میسازد.
تمثیل: «سَطَرَ» چونان دست هنرمندی است که خطوطی منظم بر صفحه سفید هستی مینگارد؛ هر خط، نشانهای از حکمت الهی و هر واژه، جلوهای از نظم بیانتهای خلقت.
تفاوت معنایی «سَتَرَ» و «سَطَرَ»
ماده «سَتَرَ» بر پوشش با سعه و گستردگی تأکید دارد، در حالی که «سَطَرَ» بر پوشش با نظم و چیدمان خاص دلالت میکند. این دو ماده، نه مترادفاند و نه متباین، بلکه متفاوتاند و هر یک جنبهای خاص از مفهوم پوشش را منتقل میکنند. «سَتَرَ» به پنهانسازی بدون نظم خاص اشاره دارد، مانند پوشاندن چیزی با پارچهای گسترده، در حالی که «سَطَرَ» به نوشتن منظم و چیدمان نظاممند، مانند نگارش خطوط کتاب، دلالت دارد.
تمثیل: اگر «سَتَرَ» چونان پردهای گسترده است که عیوب را در خود پنهان میکند، «سَطَرَ» چونان کتابی منظم است که حقایق را با نظم و ترتیب به نمایش میگذارد.
جمعبندی بخش دوم
ماده «سَطَرَ» در قرآن کریم، با ۱۶ مورد کاربرد، بر نظم و چیدمان نظاممند در خلقت و ثبت الهی تأکید دارد. این ماده، در مقابل «سَتَرَ» که بر پوشش با سعه دلالت دارد، جلوهای از حکمت و تدبیر الهی را نمایان میسازد. تفاوت این دو ماده، نه در تباین یا ترادف، بلکه در تفاوت معنایی است که هر یک جنبهای از نظام هستی را تبیین میکند.
بخش سوم: نقد مفاهیم تباین و تضاد در فلسفه و فرهنگ
نقد فلسفی مفهوم تباین و تضاد
یکی از محورهای اصلی درسگفتار، نقد مفهوم تباین و تضاد در فلسفه و منطق است. این مفاهیم، ذهنیت جوامع را به سمت ستیز و دشمنی سوق داده و از درک وحدت و تفاوتهای نسبی در عالم هستی بازداشته است. در نظام هستی، نه تباین مطلق وجود دارد و نه تضاد؛ بلکه تفاوت و تخالف حاکم است که با وحدت وجود همخوانی دارد.
این دیدگاه، با آیه زیر پیوند دارد:
وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا [مطلب حذف شد] : «و جز پس از آنکه علم به آنها رسید، بهخاطر حسد میانشان تفرقه نینداختند.»
درنگ: نقد تباین و تضاد
مفاهیم تباین و تضاد، ذهنیت جوامع را به ستیز و جدایی سوق داده است. در عالم هستی، تفاوت و تخالف حاکم است، نه تباین مطلق، و این دیدگاه با وحدت وجود و رحمت الهی همخوانی دارد.
تمثیل: عالم هستی، چونان باغی است که گلهای گوناگون در آن میرویند؛ هر گل، با تفاوت در رنگ و بو، به زیبایی باغ میافزاید، نه آنکه در تضاد با دیگر گلها باشد.
تأثیر ذهنیت تباین در فرهنگ اجتماعی
ذهنیت مبتنی بر تباین و تضاد، به دشمنی و ستیز در روابط اجتماعی دامن زده است. این ذهنیت، حتی در روابط خانوادگی، افراد را به سوی جدایی و اختلاف سوق میدهد. اصلاح این ذهنیت، نیازمند بازگشت به فرهنگ وحدت و محبت است که در آیه زیر تجلی یافته است:
وَأَلَّفَ بَيْنَ [مطلب حذف شد] : «و میان دلهایشان الفت انداخت.»
تمثیل: قلبهای انسانها، چونان دانههایی پراکندهاند که با نسیم ایمان و محبت، در باغ الفت الهی گرد هم میآیند و از پراکندگی به وحدت میرسند.
جمعبندی بخش سوم
نقد مفاهیم تباین و تضاد، بر ضرورت اصلاح ذهنیتهای فرهنگی و دینی تأکید دارد. عالم هستی، بر پایه تفاوت و تخالف نسبی شکل گرفته و نه تضاد مطلق. این دیدگاه، با آیات قرآن کریم و اصل وحدت وجود همخوانی دارد و راه را برای ایجاد الفت و محبت در جوامع هموار میسازد.
بخش چهارم: نقد جمود بر سنتها و ضرورت بازگشت به سیره نبوی
نقد جمود بر سنتهای فرهنگی
یکی از موانع پیشرفت فرهنگی و دینی، جمود بر سنتهای نیاکان است که چه در میان مؤمنان و چه در میان کافران، مانع پذیرش حق و دلیل میشود. این جمود، با آیه زیر نکوهش شده است:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ [مطلب حذف شد] : «و چون به آنها گفته شود آنچه را خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند: نه، ما آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم پیروی میکنیم.»
درنگ: نقد جمود بر سنتها
جمود بر سنتهای نیاکان، چه در میان مؤمنان و چه کافران، مانع پذیرش حق و دلیل است. اصلاح این ذهنیت، نیازمند پیروی از عقل و وحی است، نه عادت و تعصب.
تمثیل: چونان مسافری است که در راهی کهنه و ناهموار میماند و از پیمودن مسیری نو و هموار بازمیماند، انسان نیز با جمود بر سنتها، از حقیقت و پیشرفت محروم میشود.
کمتوجهی به سیره پیامبر (ص)
درسگفتار، به کمتوجهی جامعه اسلامی به سیره و اخلاق پیامبر اکرم (ص) انتقاد دارد. عظمت پیامبر (ص)، بهعنوان اسوه حسنه، در مقایسه با دیگر اولیای الهی، گاه مغفول مانده است. این موضوع، با آیه زیر تأکید شده است:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ [مطلب حذف شد] : «قطعاً برای شما در [سیره] رسول خدا الگویی نیکو است.»
تمثیل: سیره پیامبر (ص)، چونان چراغی فروزان است که راه حقیقت را روشن میسازد، اما غفلت از آن، چون خاموشی این چراغ، تاریکی در مسیر امت پدید میآورد.
نمونه عملی ستر در سیره پیامبر (ص)
داستان آزاد کردن خواهر حاتم طایی توسط پیامبر اکرم (ص) نمونهای برجسته از صفت ستر و کرامت است. پیامبر (ص)، با احترام و بزرگواری، عیوب و نقصان اسیر را پوشاند و او را با عزت آزاد کرد. این رفتار، با آیه زیر همخوانی دارد:
وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ [مطلب حذف شد] : «و اگر ببخشید و درگذرید، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
تمثیل: رفتار پیامبر (ص)، چونان نسیمی است که عطر کرامت و رحمت را بر دلها میپراکند و عیوب را در پرده عفو و بزرگواری مستور میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
جمود بر سنتها، مانع پذیرش حق و پیشرفت فرهنگی است. کمتوجهی به سیره پیامبر اکرم (ص)، بهعنوان اسوه حسنه، از موانع تحقق فرهنگ غفرانیه و رحمانی است. رفتار پیامبر (ص) در داستان خواهر حاتم طایی، جلوهای از صفت ستر و کرامت الهی را نشان میدهد که باید سرمشق امت اسلامی قرار گیرد.
بخش پنجم: ستر در فقه اسلامی و فرهنگ دینی
مفهوم ستر در فقه اسلامی
در فقه اسلامی، ستر به معنای پوشش بدن است، حتی اگر این پوشش با مادهای نازک، مانند جوراب، انجام شود. این پوشش، مانع رویت بدن شده و برای نماز یا حجاب کافی است. این دیدگاه، با فتاوای فقهای شیعه، مانند آیتالله سیستانی، همخوانی دارد که پوشش نازک را در صورت عدم رویت بدن مجاز میدانند. این مفهوم، با آیه زیر مرتبط است:
يَا بَنِي آدَمَ خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ [مطلب حذف شد] : «ای فرزندان آدم، زینت خود را در هر مسجد با خود بردارید.»
درنگ: ستر در فقه اسلامی
ستر در فقه، به معنای پوشش بدن است که حتی با مادهای نازک، در صورت عدم رویت بدن، کفایت میکند. این مفهوم، با آیه «خذوا زینتکم» همخوانی دارد و بر اهمیت پوشش در عبادات تأکید دارد.
تمثیل: ستر در فقه، چونان جامهای است که نهتنها بدن را میپوشاند، بلکه روح را در برابر نگاههای نامحرم حفظ میکند و انسان را به سوی تقوا رهنمون میسازد.
نقد فرهنگ جمود و ضرورت اصلاح ذهنیت دینی
جمود بر سنتهای فرهنگی، حتی اگر نادرست باشند، مانع اصلاح و پیشرفت است. این جمود، در میان مؤمنان و کافران مشترک است و از پذیرش حق و دلیل جلوگیری میکند. اصلاح این ذهنیت، نیازمند بازگشت به عقل و وحی است که در آیه زیر تأکید شده است:
وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ [مطلب حذف شد] : «و چون به آنها گفته شود آنچه را خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند: نه، ما آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم پیروی میکنیم.»
تمثیل: چونان درختی است که ریشه در خاک کهنه دارد و از نوشیدن آب زلال بازمیماند؛ جمود بر سنتها، انسان را از حقیقت و نور وحی محروم میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
ستر در فقه اسلامی، به معنای پوشش بدن است که با تأکید بر تقوا و حفظ حریم، در عبادات و زندگی روزمره تجلی مییابد. نقد جمود بر سنتها، بر ضرورت بازگشت به عقل و وحی تأکید دارد تا ذهنیت دینی اصلاح شده و به سوی حقیقت رهنمون گردد.
جمعبندی نهایی
این اثر، با تبیین مفاهیم «سَتَرَ» و «سَطَرَ» در قرآن کریم، به تحلیل عمیق تفاوتهای معنایی این دو ماده پرداخته و جایگاه آنها در اسما و صفات الهی را روشن ساخته است. «سَتَرَ» با تأکید بر پوشش و سعه، و «سَطَرَ» با تمرکز بر نظم و چیدمان، دو جنبه از حکمت و رحمت الهی را نمایان میسازند. صفت «ستار العيوب»، اگرچه در قرآن کریم بهصورت اسمی نیامده، در روایات جلوهای از رحمت بیکران الهی است که عیوب بندگان را در لطف و کمال ذات مستور میسازد. نقد مفاهیم تباین و تضاد، بر ضرورت اصلاح ذهنیتهای فرهنگی و دینی تأکید دارد تا از ستیز و دشمنی به سوی الفت و محبت حرکت کنیم. کمتوجهی به سیره پیامبر اکرم (ص)، بهعنوان اسوه حسنه، و جمود بر سنتهای نادرست، از موانع تحقق فرهنگ غفرانیه است.
با نظارت صادق خادمی