در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 547

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تأملاتی در صفت غفران

کتاب اسما و صفات الهی: تأملاتی در صفت غفران

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۴۷)

مقدمه

در نظام الهیاتی اسلام، اسماء الحسنی به مثابه آیینه‌هایی درخشان، تجلی کمالات بی‌کران ذات اقدس الهی را در پیشگاه عقل و دل آدمی آشکار می‌سازند. صفت غفران، به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین این اسما، جلوه‌ای از رحمت واسعه الهی است که نه‌تنها کمال ذاتی خداوند را به نمایش می‌گذارد، بلکه راهنمایی است برای انسان در مسیر تشبه به صفات رحمانی. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۵۴۷، به تبیین و تحلیل این صفت با رویکردی الهیاتی، قرآنی، اخلاقی و اجتماعی می‌پردازد.

بخش اول: ماهیت و جایگاه صفت غفران در الهیات اسلامی

تمایز غفران، صفح و مفهوم درهم‌ریختگی

صفت غفران، در کنار صفح، در بستری از درهم‌ریختگی گناهان متجلی می‌شود. غفران، به معنای پوشاندن باطنی گناه، عمیق‌تر و درونی‌تر از صفح است که به چشم‌پوشی ظاهری از خطاها اشاره دارد. این تمایز، مانند تفاوت میان سایه‌ای که عیوب را در دل پنهان می‌کند و نسیمی که گرد و غبار را از سطح می‌زداید، بیانگر لایه‌های مختلف بخشش در نظام الهیاتی اسلام است. غفران، با پنهان‌سازی گناه در ظرف باطن، به حفظ کرامت انسانی و تجلی رحمت الهی می‌انجامد، در حالی که صفح، با آشکارسازی گذشت، به اصلاح روابط ظاهری کمک می‌کند.

درنگ: غفران، با پوشاندن باطنی گناه، عمیق‌تر از صفح است که به چشم‌پوشی ظاهری خطاها محدود می‌شود.

ابعاد دوگانه غفران الهی

غفران الهی، دارای دو بعد بنیادین است: نخست، کمال و عظمت ذاتی خداوند که در صفت «غافر» متجلی می‌شود؛ و دوم، آرامشی که به مغفور، یعنی بخشیده‌شده، عطا می‌گردد. این دو بعد، مانند دو بال پرنده‌ای آسمانی، غفران را به صفتی جامع بدل کرده‌اند که هم نشانه بی‌نیازی و کمال الهی است و هم مایه آرامش و رهایی بندگان. کمال الهی در غفران، مانند اقیانوسی بی‌کران است که هیچ نقص یا نیازی در آن راه ندارد، و آرامش مغفور، مانند بارانی است که زمین خشک گناه را سیراب می‌کند.

جمع‌بندی بخش اول

صفت غفران، به‌عنوان یکی از اسماء الحسنی، در نظام الهیاتی اسلام جایگاهی والا دارد. این صفت، با تمایز از صفح و تجلی در دو بعد کمال الهی و آرامش بندگان، جلوه‌ای از رحمت واسعه پروردگار را به نمایش می‌گذارد. تحلیل این بخش، مانند دریچه‌ای به سوی شناخت عمیق‌تر غفران، راه را برای بررسی جنبه‌های اخلاقی و اجتماعی این صفت هموار می‌سازد.

بخش دوم: آثار اخلاقی و روان‌شناختی غفران در انسان

آرامش بخشنده در غفران

انسان با بخشیدن دیگران، پیش از آنکه به مغفور لطف کند، به خود آرامش می‌بخشد. این بخشش، مانند کلیدی است که قفل‌های غضب، اندوه و اضطراب را می‌گشاید و بخشنده را از فشارهای روانی رهایی می‌بخشد. فردی که دیگران را می‌بخشد، مانند باغبانی است که علف‌های هرز کینه را از باغ دل خود می‌زداید و زمینه رشد فضایل اخلاقی را فراهم می‌سازد. این آرامش، نه‌تنها به سلامت روان کمک می‌کند، بلکه انسان را به کمال اخلاقی نزدیک‌تر می‌سازد.

درنگ: غفران انسانی، پیش از آنکه به مغفور لطف کند، آرامش و رهایی را به بخشنده عطا می‌کند.

ناآرامی ناشی از عدم غفران

فردی که از غفران بی‌بهره است، در دام ناآرامی، خشکی و پریشانی گرفتار می‌شود. این ناآرامی، مانند آتشی است که در درون انسان زبانه می‌کشد و او را از آرامش و کمال انسانی محروم می‌سازد. چنین فردی، با دگماتیسم و سخت‌گیری، نه‌تنها خود را آزار می‌دهد، بلکه به روابط اجتماعی و اخلاقی خود آسیب می‌رساند. این حالت، با توصیه‌های قرآنی برای تسامح و آرامش در تضاد است و انسان را به سوی گمراهی و بداخلاقی سوق می‌دهد.

آرامش دوجانبه در غفران انسانی

غفران انسانی، مانند جویباری زلال، آرامش را هم به بخشنده و هم به مغفور عطا می‌کند. این اثر متقابل، به بهبود روابط اجتماعی و کاهش تنش‌ها کمک می‌کند. بخشش، مانند پلی است که میان دل‌های شکسته پیوند می‌زند و زمینه‌ساز صلح و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز می‌شود. این اصل، با اخلاق اسلامی و تأکید بر حفظ کرامت انسانی هم‌راستاست.

نفی طلبکاری در غفران

انسان نباید پس از غفران، نسبت به مغفور احساس طلبکاری کند، زیرا بخشش در درجه اول به آرامش خود بخشنده منجر می‌شود. طلبکاری، مانند غباری است که بر آیینه اخلاص می‌نشیند و زیبایی غفران را مخدوش می‌سازد. بخشش خالصانه، مانند گلی است که بدون انتظار پاداش در باغ دل می‌روید و عطر آن، هم بخشنده و هم مغفور را بهره‌مند می‌سازد.

جمع‌بندی بخش دوم

غفران انسانی، به‌عنوان جلوه‌ای از تشبه به صفات الهی، آثار عمیقی بر روان و اخلاق انسان دارد. این صفت، با ایجاد آرامش در بخشنده و مغفور، به بهبود روابط اجتماعی و رشد فضایل اخلاقی کمک می‌کند. ناآرامی ناشی از عدم غفران و نفی طلبکاری، از اصول کلیدی این بخش‌اند که انسان را به سوی کمال اخلاقی هدایت می‌کنند.

بخش سوم: غفران در پرتو آیات قرآنی

توصیه به غفران نسبت به کفار

قرآن کریم در آیه شریفه:

قُلْ لِلَّذِينَ آمَنُوا يَغْفِرُوا لِلَّذِينَ لَا يَرْجُونَ أَيَّامَ اللَّهِ لِيَجْزِيَ قَوْمًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (جاثیه: [مطلب حذف شد] : «به كسانى كه ايمان آورده‏‌اند بگو تا از كسانى كه به روزهاى [قيامت و پاداش و كيفر] خدا اميد ندارند درگذرند تا [خدا] گروهى را به [سزاى] آنچه مرتكب شده‏‌اند جزا دهد.»

به مؤمنان توصیه می‌کند که حتی نسبت به کفار غفران داشته باشند. این غفران، نه به معنای بخشش الهی کفار، بلکه برای حفظ آرامش خود مؤمنان و رهایی از زخم‌های روانی ناشی از کفر دیگران است. این آیه، مانند مشعلی است که راه تسامح و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز را روشن می‌سازد.

درنگ: غفران مؤمنان نسبت به کفار، برای آرامش خودشان و رهایی از آسیب‌های روانی است، نه بخشش الهی کفار.

غفران در اوج غضب

قرآن کریم در آیه شریفه:

وَالَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ (شوری: [مطلب حذف شد] : «و كسانى كه از گناهان بزرگ و زشتكاري‌ها اجتناب می‌ورزند و چون به خشم آيند، درمی‌گذرند.»

مؤمنان را کسانی معرفی می‌کند که در اوج غضب، به‌جای انتقام، غفران می‌کنند. این بخشش، مانند ستونی است که بنای شخصیت اخلاقی را استوار نگه می‌دارد و از آسیب‌های جسمی و روانی ناشی از غضب جلوگیری می‌کند. غفران در چنین حالتی، نشانه قدرت و کمال انسانی است.

صبر و غفران، نشانه عزم امور

قرآن کریم در آیه شریفه:

وَلَمَنْ صَبَرَ وَغَفَرَ إِنَّ ذَلِكَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ (شوری: [مطلب حذف شد] : «و هر كس صبر كند و درگذرد، بى‏‌شك اين [كار] از عزم‌هاى بزرگ است.»

صبر و غفران را نشانه قدرت و عزم در امور می‌داند. این دو صفت، مانند دو بال هستند که انسان را به سوی قله‌های کمال پرواز می‌دهند. انسانی که صبر و غفران دارد، مانند درختی تنومند است که در برابر طوفان‌های زندگی استوار می‌ماند.

درنگ: صبر و غفران، نشانه قدرت و عزم در امورند و انسان را به کمال اخلاقی و اجتماعی نزدیک می‌کنند.

جمع‌بندی بخش سوم

آیات قرآنی، با تأکید بر غفران در برابر کفار، در اوج غضب و همراه با صبر، راهنمایی‌های عملی برای زندگی مؤمنانه ارائه می‌دهند. این آیات، مانند نغمه‌هایی هماهنگ در سمفونی الهی، انسان را به سوی تسامح، آرامش و کمال هدایت می‌کنند. تحلیل این بخش، زمینه را برای بررسی جنبه‌های اشتقاقی و لغوی غفران فراهم می‌سازد.

بخش چهارم: تحلیل اشتقاقی و لغوی غفور و غفار

تفاوت غفور و غفار در قرآن کریم

در قرآن کریم، صفت «غفور» ۹۱ بار و «غفار» تنها ۴ بار ذکر شده است. این کثرت کاربرد غفور، نشانه جامعیت و اهمیت این صفت در الهیات قرآنی است. غفار، اغلب با عبارت:

إِنِّي لَغَفَّارٌ (طه: [مطلب حذف شد] : «من بى‏‌شك بسيار آمرزنده‏‌ام.»

و همراه با شرایطی مانند توبه ذکر شده، در حالی که غفور، با عباراتی چون:

إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ (بقره: [مطلب حذف شد] : «بی‌گمان خداوند آمرزنده و مهربان است.»

بدون قید و شرط، جامعیت بیشتری دارد. این تفاوت، مانند تفاوت میان رودی پرخروش و جویباری آرام، بیانگر عمق و گستردگی غفور نسبت به غفار است.

اشتقاق غفور و غفار

از منظر لغوی، «غفور» از مصدر «غَفَرَ» گرفته شده و در ذات خود مبالغه دارد، در حالی که «غفار» از «غافر» مشتق شده و با تضاعف (مشدد) مبالغه کسب کرده است. غفور، مانند گوهری است که نور کمال را از ذات خود می‌تاباند، اما غفار، مانند آیینه‌ای است که با صیقل مضاعف، درخشش می‌یابد. این تفاوت اشتقاقی، برتری غفور را در جامعیت و دقت نشان می‌دهد، زیرا غفور مستقیماً از مصدر ریشه گرفته و نیازی به افزودن مبالغه ندارد.

درنگ: غفور، به دلیل ریشه مستقیم در مصدر «غَفَرَ» و مبالغه ذاتی، ابلغ و کامل‌تر از غفار است که با تضاعف از «غافر» مشتق شده است.

نقد اقرب‌الموارد

کتاب لغت اقرب‌الموارد، غفار را ابلغ از غفور می‌داند، اما این دیدگاه به دلیل عدم توجه به اشتقاق نادرست است. اقرب‌الموارد، با تأکید بر افزایش لفظی، گمان می‌کند که غفار به دلیل تضاعف، معنایی قوی‌تر دارد. اما این دیدگاه، مانند ساختمانی است که بر پایه‌ای سست بنا شده، زیرا مبالغه غفور در ذات کلمه نهفته است، نه در افزودن صیغی. تحلیل اشتقاقی، برتری غفور را تأیید می‌کند و دیدگاه اقرب‌الموارد را رد می‌سازد.

تمایز کیفی و کمی غفور و غفار

برخی، غفور را به بخشش گناهان بزرگ (کیفیت) و غفار را به بخشش گناهان زیاد (کمیت) نسبت داده‌اند. این دیدگاه، گرچه فاقد سند قرآنی است، اما از منظر تحلیلی قابل تأمل است. غفور، مانند اقیانوسی است که گناهان عظیم را در خود فرو می‌برد، در حالی که غفار، مانند رودی است که خرده‌گناهان را شست‌وشو می‌دهد. با این حال، غفور به دلیل جامعیت، هر دو نوع گناه را در بر می‌گیرد، در حالی که غفار به گناهان زیاد محدود است. این تحلیل، مانند نوری است که ظرافت‌های معنایی غفران را روشن می‌سازد.

تمایز ذنوب و سیئات

در قرآن کریم، صفت غفران (غفور، غفار، غافر) همواره به «ذنوب» (گناهان عمدی و مشخص) مرتبط است و هیچ‌گاه به «سیئات» (بدی‌های عام، اعم از عمدی و غیرعمدی) نسبت داده نشده است. این تمایز، مانند خطی است که مرزهای معنایی دقیق قرآن کریم را ترسیم می‌کند. ذنوب، به گناهانی اشاره دارد که با آگاهی و عمد انجام شده‌اند، در حالی که سیئات، مفهومی گسترده‌تر دارد و شامل خطاهای غیرعمدی نیز می‌شود. این دقت قرآنی، مانند گوهری است که درخشش آن، ظرافت‌های الهیاتی را آشکار می‌سازد.

درنگ: غفران در قرآن کریم به ذنوب مرتبط است و به سیئات نسبت داده نشده، که نشان‌دهنده دقت معنایی در کاربرد واژگان قرآنی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

تحلیل اشتقاقی و لغوی غفور و غفار، برتری غفور را به دلیل مبالغه ذاتی و ریشه مستقیم در مصدر تأیید می‌کند. تمایز ذنوب و سیئات، ظرافت‌های معنایی قرآن کریم را برجسته می‌سازد و نقد دیدگاه‌های لغوی مانند اقرب‌الموارد، اهمیت روش‌شناسی دقیق در تحلیل اسماء الحسنی را نشان می‌دهد. این بخش، مانند آیینه‌ای است که عمق و جامعیت صفت غفران را بازتاب می‌دهد.

بخش پنجم: نقد اجتماعی و اخلاقی در پرتو غفران

نقد سخت‌گیری و ناآرامی

سخت‌گیری بیش‌ازحد در برخی جوامع اسلامی، به ناآرامی، بداخلاقی و تندخویی منجر شده و با روح دین ناسازگار است. انسان‌هایی که از غفران بی‌بهره‌اند، مانند درختانی خشکیده‌اند که نه میوه‌ای می‌دهند و نه سایه‌ای دارند. این سخت‌گیری، مانند باری است که شانه‌های جامعه را خم می‌کند و چهره رحمانی دین را مخدوش می‌سازد.

نقد برداشت‌های نادرست از حکومت دینی

برداشت‌های نادرست از حکومت دینی، که همه را جز خود باطل می‌دانند، به نفی حق و انحراف فکری منجر می‌شود. این انحصارگرایی، مانند دیواری است که جامعه را از نور حقیقت محروم می‌سازد. قرآن کریم، با تأکید بر تسامح و غفران، این دیدگاه را رد می‌کند و به هم‌زیستی مسالمت‌آمیز دعوت می‌نماید.

درنگ: انحصارگرایی در برداشت از دین، با روح تسامح قرآنی ناسازگار است و به انحراف فکری و اجتماعی می‌انجامد.

ضرورت مهندسی دینی

فقدان مهندسی دینی در جوامع اسلامی، به بن‌بست‌های فرهنگی و اجتماعی منجر شده است. مهندسی دینی، مانند نقشه‌ای است که مسیر پیشرفت جامعه را ترسیم می‌کند. بدون این مهندسی، دین به‌صورت سلیقه‌ای تفسیر می‌شود و به انحرافات اخلاقی و اجتماعی می‌انجامد. پیشنهاد ایجاد نهادی متشکل از دانشمندان و متخصصان برای طراحی آینده دینی، مانند بذری است که می‌تواند درختی تنومند از اصلاحات فرهنگی به بار آورد.

تمایز اخلاق و ادب

اخلاق، به باطن انسان (خلق) و ادب، به رفتار ظاهری (برخورد) مربوط است، اما ادب از اخلاق سرچشمه می‌گیرد. اخلاق، مانند ریشه‌ای است که درخت ادب را تغذیه می‌کند، و ادب، مانند شاخ و برگ، زیبایی اخلاق را به نمایش می‌گذارد. بدون ادب دینی، فهم دین ناقص می‌ماند و به برداشت‌های نادرست منجر می‌شود.

ضعف در اظهار دشمنی و اسرار

اظهار دشمنی، نشانه ضعف است، در حالی که انسان قوی، دشمنی خود را با حکمت پنهان می‌کند. همچنین، اظهار اسرار عرفانی، نشانه ناتوانی در حفظ آنهاست. انسان قوی، مانند گنجینه‌ای است که بدون نیاز به قفل و مهر، اسرار را در خود نگه می‌دارد. این اصل، با نقد برخی اشعار عرفانی که حفظ اسرار را به دوختن دهان نسبت می‌دهند، بر اصالت در رفتار عرفانی تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

نقد سخت‌گیری، انحصارگرایی و فقدان مهندسی دینی، ضرورت بازنگری در رویکردهای فرهنگی و دینی را نشان می‌دهد. تمایز اخلاق و ادب، و نقد ضعف در اظهار دشمنی و اسرار، انسان را به سوی کمال اخلاقی و عرفانی هدایت می‌کند. این بخش، مانند آیینه‌ای است که کاستی‌های جامعه را بازتاب می‌دهد و راه اصلاح را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی کل کتاب

صفت غفران، به‌عنوان یکی از اسماء الحسنی، جلوه‌ای از رحمت بی‌کران الهی است که هم کمال ذاتی خداوند را نشان می‌دهد و هم انسان را به سوی آرامش و کمال هدایت می‌کند. این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین این صفت در ابعاد الهیاتی، اخلاقی، قرآنی، لغوی و اجتماعی پرداخت. آیات قرآنی، مانند مشعل‌هایی فروزان، راه تسامح و غفران را روشن ساختند، و تحلیل اشتقاقی، برتری غفور بر غفار را تأیید کرد. نقدهای اجتماعی، ضرورت مهندسی دینی و بازگشت به تسامح قرآنی را برجسته نمودند. این نوشتار، مانند دری است که به سوی شناخت عمیق‌تر اسماء الحسنی گشوده شده و پژوهشگران را به تأمل در این معارف والا دعوت می‌کند. امید است که این اثر، مانند بذری در دل طالبان حقیقت، به درختی از معرفت و عمل صالح بدل گردد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، صفت 'غفران' در انسان چه تأثیری بر خود او دارد؟

2. طبق درسگفتار، آیه ۱۴ سوره جاثیه به چه کسانی توصیه به غفران می‌کند؟

3. بر اساس درسگفتار، چرا خداوند به مومنین توصیه می‌کند که کفار را ببخشند؟

4. طبق درسگفتار، در قرآن چند بار صفت 'غفور' ذکر شده است؟

5. بر اساس درسگفتار، تفاوت اصلی بین 'غفور' و 'غفار' در چیست؟

6. بر اساس درسگفتار، انسانی که غفران ندارد، ناآرام و پريشان است.

7. درسگفتار بیان می‌کند که خداوند کفار را به دلیل غفران مومنین می‌بخشد.

8. طبق متن، غفران مومنین نسبت به کفار به معنای سبک کردن بار گناهان کفار است.

9. درسگفتار تأکید دارد که غفور از نظر کیفی بالاتر از غفار است.

10. بر اساس درسگفتار، شخصی که غضب می‌کند و نمی‌بخشد، از نظر قرآن قدرتمند است.

11. تفاوت اصلی بین 'غفور' و 'غفار' از نظر اشتقاق در درسگفتار چیست؟

12. چرا درسگفتار توصیه می‌کند که مومنین نسبت به کفار غفران داشته باشند؟

13. منظور از 'و اذا ما غضبوا هم یغفرون' در سوره شوری چیست؟

14. طبق درسگفتار، چرا شخصی که صبر و غفران دارد، قدرتمند تلقی می‌شود؟

15. چرا درسگفتار تأکید دارد که غفران به ذنوب می‌خورد و نه به سیئات؟

پاسخنامه

1. باعث آرامش و رهایی از غضب می‌شود

2. مومنین

3. برای آرامش خود مومنین

4. نود و یک بار

5. غفور در ذات خود مبالغه دارد، غفار از مضاعف شدن

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. غفور از مصدر 'غفر' گرفته شده و در ذاتش مبالغه دارد، اما غفار از 'غافر' مشتق شده و مبالغه‌اش از مضاعف شدن است.

12. برای آرامش و آسایش خود مومنین و دوری از ناآرامی و غضب.

13. مومنین هنگام غضب می‌بخشند تا خودشان آرامش یابند و از عذاب غضب رها شوند.

14. زیرا صبر و غفران نشانه قدرت و بزرگی است و از ضعف و ناتوانی جلوگیری می‌کند.

15. چون ذنوب و سیئات ماهیت متفاوتی دارند و غفران در قرآن به ذنوب مرتبط است.