متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسمای غفرانیه در پرتو حکمت و استغفار
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۵۰)
مقدمه: درآمدی بر اسمای غفرانیه و استغفار
در گستره بیکران اسمای حسنی الهی، اسمای غفرانیه (غفور، غفار، مغفرت) چونان گوهرهایی درخشان، جلوهای از رحمت و حکمت بیانتهای خداوند را به نمایش میگذارند. این اسما، که در تقابل با اسمای نفسی مانند رحمن، رحیم و رزاق قرار دارند، از ویژگیای ممتاز برخوردارند: وابستگی به استغفار بنده. برخلاف اسمای نفسی که رحمت و رزق الهی را بیقید و شرط به تمامی موجودات ارزانی میدارند، اسمای غفرانیه نیازمند زمینهای از سوی بندهاند تا فعلیت یابند. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی کلامی و لغوی، به کاوش در اسمای غفرانیه پرداخته و با تکیه بر آیات قرآن کریم، اصول بنیادین این اسما را در چارچوبی علمی تبیین میکند.
این اثر، با ساختاربندی دقیق و افزودن توضیحات تفصیلی، تمامی محتوای درسگفتار و تحلیلهای مرتبط را بهصورت کامل و بدون حذف یا خلاصهسازی در بر میگیرد. در این مسیر، از استعارات و تلویحات فاخر فارسی برای پروراندن مفاهیم بهره گرفته شده تا ضمن حفظ فضای آکادمیک، جذابیت ادبی متن نیز ارتقا یابد. متن با شواهد قرآنی و نقدهای کلامی و فرهنگی غنی شده و به نقد عقبماندگی علمی در حوزههای دینی پرداخته تا راهی برای پیوند دین و علم هموار سازد.
بخش نخست: اصول بنیادین اسمای غفرانیه
تمایز اسمای نفسی و تقابلی
در نظام اسمای حسنی، تمایز میان اسمای نفسی و تقابلی، چونان خطی روشن، ساختار رحمت و حکمت الهی را آشکار میسازد. اسمای نفسی، مانند رحمن، رحیم و رزاق، بدون نیاز به شرط یا زمینهای خاص، رحمت و رزق الهی را به تمامی موجودات، از صالح تا گناهکار، گسترانیده و چونان خورشیدی بیغروب، همه را در پرتو خود جای میدهند. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان میکند:
وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ (غافر: 7)
: و رحمتم همهچیز را در بر گرفته است.
این آیه، چونان آیینهای شفاف، نشاندهنده گستردگی رحمت رحمانی است که هیچ موجودی از آن محروم نمیماند. اما اسمای غفرانیه، مانند غفور و غفار، در تقابل با این اسما قرار دارند و فعلیت آنها به استغفار بنده وابسته است. غفران، چونان کلیدی است که تنها با چرخش استغفار در قفل رحمت الهی، درِ بخشش را میگشاید. بدون استغفار، مغفرت الهی محقق نمیشود، زیرا این اسما در نظام حکمت و عدالت الهی، تقابلیاند و به اراده و تلاش بنده نیاز دارند.
این تمایز، مانند تفاوت میان جویباری که بیصدا به هر سو جاری است و چشمهای است که تنها با کندن زمین، آب زلالش نمایان میشود. رحمن و رزاق، بینیاز از طلب بنده، رحمت و رزق را نثار میکنند، اما غفور و غفار، چونان طبیبی حکیم، منتظر درخواست بیمارند تا داروی بخشش را به او ارزانی دارند.
درنگ: اسمای نفسی (رحمن، رحیم، رزاق) بدون شرط، رحمت و رزق را به همه موجودات ارزانی میدارند، اما اسمای غفرانیه (غفور، غفار) تقابلیاند و به استغفار بنده وابستهاند. این تمایز، ریشه در حکمت و عدالت الهی دارد. |
ضرورت استغفار برای تحقق مغفرت
استغفار، چونان بذری است که در خاک تواضع و آگاهی کاشته میشود و مغفرت الهی، میوهای است که از آن میروید. این عمل، تنها به گفتار محدود نمیشود، بلکه شامل سرزنش نفس، تواضع و آگاهی از کاستیهاست. کسی که خود را بینیاز از استغفار بداند، چونان درختی است که از آب محروم مانده و به خشکسالی گرفتار میشود. استغفار، زمینهساز فعلیت مغفرت است و بدون آن، درِ رحمت غفران گشوده نمیگردد. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان میکند:
وَاسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي رَحِيمٌ وَدُودٌ (هود: 90)
: از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس بهسوی او بازگردید، همانا پروردگارم مهربان و دوستدار است.
این آیه، چونان مشعلی فروزان، نشان میدهد که استغفار، مقدمه توبه و دروازه ورود به مغفرت الهی است. بندهای که استغفار را ترک کند، خود را از رحمت غفران محروم میسازد و به دام حرمان و گمراهی میافتد.
ساختار عالم ناسوت و نقش غفران
عالم ناسوت، چونان صحنهای است که به اقتضای آفرینش، با استهلاک، افتوخیز و معصیت همراه است. این کاستیها، بخشی به طبیعت ناسوت و بخشی به اراده و کوتاهی انسان بازمیگردد. خداوند، به حکمت خویش، مغفرت را چونان دارویی شفابخش برای جبران این کاستیها قرار داده، اما بنده نیز باید با استغفار، خود را در معرض این رحمت قرار دهد. این نظام، مانند ترازویی است که حکمت الهی و تلاش انسانی را در تعادل نگه میدارد. اگر طبیعت ناسوت، چونان جریانی لغزنده، بنده را به سوی کاستی میکشاند، استغفار، چونان سدی استوار، او را به سوی کمال بازمیگرداند.
وجود انسانهای صالح، مانند انبیا و ائمه، نشان میدهد که میتوان بر طبیعت ناسوت غالب شد. اما مغلوب شدن در برابر طبیعت، تنها تقصیر انسان نیست؛ طبیعت نیز به اقتضای آفرینش، کاستیهایی را به همراه دارد. از اینرو، مغفرت الهی و استغفار انسانی، چونان دو بال، مکمل یکدیگرند و بنده را به سوی سعادت هدایت میکنند.
درنگ: عالم ناسوت، به اقتضای آفرینش، با استهلاک و معصیت همراه است. مغفرت الهی و استغفار انسانی، هر دو بر اساس حکمتاند و مکمل یکدیگرند تا کاستیهای ناسوت را جبران کنند. |
بخش دوم: تحلیل کلامی و قرآنی اسمای غفرانیه
فراوانی اسمای غفرانیه و استغفار در قرآن کریم
قرآن کریم، چونان گنجینهای بیانتها، اسمای غفرانیه و مشتقات آن (غفور، غفار، مغفرت) را در حدود ۲۰۰ مورد و مشتقات استغفار را در ۴۱ مورد به کار برده است. این نسبت یکپنجم، مانند نخی تسبیح، ارتباط تقابلی میان غفران (اسم حقی) و استغفار (وصف خلقی) را نشان میدهد. این تقابل، چونان دو کفه ترازو، سلامت و کمال انسان را تضمین میکند. قرآن کریم این ارتباط را چنین تبیین میکند:
وَمَنْ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا (نساء: 110)
: و هر کس از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
این آیه، چونان نوری درخشان، نشاندهنده پیوند ناگسستنی استغفار و مغفرت است. استغفار، مانند کلیدی است که قفل رحمت غفران را میگشاید و بنده را به سوی پاکی و رستگاری هدایت میکند.
تأثیر استغفار در رفع کاستیها
استغفار، چونان آنتیبیوتیکی الهی، در نفس، طبیعت و عالم اثر میگذارد و کاستیها، حرمان و مشکلات (مانند فقر، بیماری و گرفتاری) را برطرف میسازد. این عمل، در انواع گوناگون (لفظی، نفسی، قلبی، عقلی، باطنی) تجلی مییابد و مانند کبریتی است که حرمان و معصیت را به آتش میکشد. حتی انبیا و اولیا، به دلیل وجود طبیعت و اراده، استغفار میکردند، زیرا هیچ موجودی از کاستیهای ناسوت مصون نیست. قرآن کریم این اثر را چنین بیان میکند:
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا (زمر: 53)
: بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید، همانا خدا همه گناهان را میآمرزد.
این آیه، چونان نسیمی روحبخش، به بندگان نوید میدهد که استغفار، حتی برای گناهان بزرگ، زمینه مغفرت را فراهم میسازد و راه را برای رهایی از حرمان هموار میکند.
نقش طبیعت و اراده در کاستیها
کاستیهای عالم ناسوت، از دو سرچشمه نشأت میگیرند: طبیعت ناسوت، که به اقتضای آفرینش، استهلاک و لغزندگی را به همراه دارد، و اراده انسان، که با خودخواهی، هوای نفس و کوتاهی، معصیت میآفریند. وجود انسانهای صالح، مانند انبیا و ائمه، نشان میدهد که میتوان بر طبیعت غالب شد، اما مغلوب شدن در برابر طبیعت، تنها تقصیر انسان نیست. طبیعت ناسوت، چونان جریانی لغزنده، کاستیهایی را به همراه دارد که مغفرت الهی و استغفار انسانی، مکمل یکدیگر، آنها را جبران میکنند.
این نظام، مانند باغی است که هم به آبیاری باغبان (مغفرت الهی) و هم به تلاش باغبان (استغفار) نیاز دارد تا از خشکسالی و آفات در امان بماند. بدون استغفار، بنده در دام طبیعت گرفتار میشود، و بدون مغفرت الهی، تلاش بنده به ثمر نمینشیند.
درنگ: کاستیهای ناسوت، از طبیعت لغزنده آن و اراده انسانی نشأت میگیرند. مغفرت الهی و استغفار انسانی، چونان دو بال، مکمل یکدیگرند و بنده را از حرمان رهایی میبخشند. |
بخش سوم: نقدهای کلامی و فرهنگی
نقد عقبماندگی علمی در حوزههای دینی
یکی از چالشهای اصلی در حوزههای دینی، فقدان ساختارهای علمی و آزمایشگاهی برای اثبات تأثیرات دینی، مانند استغفار، است. اعتقادات دینی، بدون پشتوانه علمی و استدلالی، به تعبد و گاه خرافه بدل میشوند. این عقبماندگی، چونان سدی در برابر جریان دانش، دین را به حاشیه رانده و از شکوفایی باز داشته است. ابنسینا، با استدلال برهان حمار، نشان داد که حتی بدیهیات، مانند میانبر بودن مسیر مستقیم، نیازمند اثبات ریاضیاند. به همین سان، تأثیرات استغفار، مانند رفع مشکلات نفسی و اجتماعی، باید در آزمایشگاههای علمی بررسی و اثبات شوند.
حوزههای علمیه، مانند باغی بدون باغبان، از ابزارهای علمی برای اثبات تأثیرات دینی محروماند. این فقدان، چونان غباری بر آیینه حقیقت، دین را از همراهی با علم باز داشته و به عامیانهگری محدود کرده است.
نقد جدایی دین و علم
در جوامع پیشرفته، علم به اوج شکوفایی رسیده، اما دین، به دلیل فقدان مبانی علمی، به روستاها و عوام محدود شده است. این جدایی، مانند شکافی میان دو دوست قدیمی، دین را از جایگاه هدایتگری خود دور کرده است. دین، چونان گلی است که تنها در خاک علم و معرفت میروید، نه در بستر عامیانهگری. حوزههای دینی باید آزمایشگاههایی برای اثبات تأثیرات دینی، مانند استغفار در رفع مشکلات، ایجاد کنند تا دین در کنار علم شکوفا شود.
این جدایی، مانند تفاوت میان طلبهای است که به علم آراسته شده و همسری که در نادانی باقی مانده است. اگر دین و علم همراه یکدیگر رشد نکنند، مانند زن و شوهری که زبان هم را نمیفهمند، از هماهنگی و همراهی محروم میمانند.
نقد کمکاری عالمان دینی
عالمان گذشته، با وجود صفا و قداست، از نظر علمی رشد کافی نداشتند. امروز، حتی صفا و قرائت قرآن در میان طلاب کمرنگ شده است. علمای پیشین، با سجاده و قرائت قرآن، درس میخواندند و مطالعه خود را با آیات قرآن جلا میدادند. اما امروز، بسیاری از طلاب، با مهر شکسته و بدون سجاده، به عبادت میپردازند و قرائت قرآن را از برنامه خود حذف کردهاند. این کمکاری، مانند خاکستری است که بر آتش صفا و معنویت نشسته و دین را به چالش کشیده است.
استغفار، چونان شأن مؤمن، باید در همه حال، از نماز و سجده تا خواب و بیداری، جاری باشد. فقدان این شأن، مانند بیماری است که بدون درمان، به وخامت میگراید.
درنگ: عقبماندگی علمی در حوزههای دینی، دین را به تعبد و خرافه محدود کرده است. دین باید در ظرف علم و معرفت رشد کند و تأثیرات آن، مانند استغفار، با آزمایشهای علمی اثبات شود. |
بخش چهارم: آثار و برکات استغفار
تأثیرات استغفار در نفس، جامعه و طبیعت
استغفار، مانند فلفلی است که با مقداری اندک، اثری عظیم بر جای میگذارد و یک خروار گناه را نابود میسازد. این عمل، در ابعاد گوناگون اثر میگذارد:
نفسی: استغفار، توهم، مشکلات روحی و روانی را برطرف میکند و قلب را به صفا و آرامش میرساند.
اجتماعی: با کاهش گرفتاریهایی مانند فقر، بیماری و بدهی، جامعه را به سوی آسایش هدایت میکند.
طبیعی: مانند آنتیبیوتیکی در عالم، کاستیها و حرمان را از میان میبرد.
این آثار، مانند جریانی زلال، نفس و جامعه را صیقل میدهند و بنده را از حرمان رهایی میبخشند. اما این ادعاها، نیازمند آزمایش علمیاند تا از تعبد به استدلال ارتقا یابند.
شواهد قرآنی و عینی
قرآن کریم، با آیات متعدد، بر تأثیر استغفار تأکید دارد:
قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا (زمر: 53)
: بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف کردهاید، از رحمت خدا ناامید نشوید، همانا خدا همه گناهان را میآمرزد.
این آیه، مانند مشعلی امیدبخش، نشان میدهد که استغفار، حتی برای گناهان بزرگ، زمینه مغفرت را فراهم میسازد. در عالم عینی نیز، جامعهای که استغفار را ترک کند، مانند بیماری است که بدون دارو، به وخامت میگراید و گرفتار حرمان و مشکلات میشود.
جمعبندی بخش: استغفار، کلید رهایی از حرمان
استغفار، چونان کبریتی است که حرمان و معصیت را به آتش میکشد و بنده را به سوی پاکی و کمال هدایت میکند. این عمل، در ابعاد نفسی، اجتماعی و طبیعی، کاستیها را برطرف میسازد و راه را برای مغفرت الهی هموار میکند. اما اثبات این تأثیرات، نیازمند آزمایشهای علمی است تا دین از تعبد به استدلال ارتقا یابد.
جمعبندی نهایی: غفران و استغفار، دو بال رستگاری
اسمای غفرانیه (غفور، غفار)، چونان دو بال رحمت الهی، در تقابل با استغفار بنده، بستری برای کمال و سعادت فراهم میکنند. برخلاف اسمای نفسی که رحمت و رزق را بیقید و شرط نثار میکنند، اسمای غفرانیه به استغفار بنده وابستهاند و بدون آن، فعلیت نمییابند. عالم ناسوت، با استهلاک و معصیت همراه است، و مغفرت الهی و استغفار انسانی، هر دو بر اساس حکمت، این کاستیها را جبران میکنند.
استغفار، در انواع لفظی، نفسی، قلبی و عقلی، مانند دارویی شفابخش، حرمان و مشکلات را برطرف میسازد. اما این تأثیرات، نیازمند اثبات علمیاند تا دین در کنار علم رشد کند و از حاشیهنشینی نجات یابد. نقد عقبماندگی علمی و جدایی دین و علم، دعوتی است به پژوهشگران الهیات برای ایجاد آزمایشگاههای علمی و بازنگری در روشهای سنتی. این اثر، با تبیین دقیق اسمای غفرانیه و استغفار، گامی در جهت فهم عمیقتر نظام رحمت و حکمت الهی برمیدارد.
در پایان، این نوشتار دعوت میکند که پژوهشگران و دانشجویان الهیات، با نگاهی علمی و دقیق، به کاوش در معانی قرآنی و اسمای الهی بپردازند تا چونان کاشفانی در معدن حقیقت، گوهرهای حکمت الهی را به دست آورند.
با نظارت صادق خادمی |