در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 569

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی

اسم مستعان و رحمت الهی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۶۹)

دیباچه

سخن از اسما و صفات الهی، چونان سفری است در اقیانوس بی‌کران معرفت، که هر موج آن، جلوه‌ای از عظمت و رحمت پروردگار را به نمایش می‌گذارد. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی اسم مستعان به‌عنوان یکی از اسما فعلی و امتنانی پروردگار می‌پردازد که در شرایط مظلومیت و لاعلاجی، چونان مشعلی فروزان، مؤمن را به سوی امید و توکل رهنمون می‌شود. همچنین، با تأمل در مفهوم رحمت الهی و نقد فرهنگ خشونت و بدآموزی‌های اجتماعی، این اثر درصدد است منظری علمی و آکادمیک به این مفاهیم ارائه نماید.

بخش نخست: تقسیم‌بندی اسما الهی

اسما جمالی و جلالی

اسما الهی، چونان آیینه‌هایی هستند که هر یک جلوه‌ای از ذات بی‌منتهای پروردگار را بازمی‌تابانند. این اسما به دو دسته کلی جمالی و جلالی تقسیم می‌شوند، که تمامی نام‌های الهی به‌نوعی به این دو عنوان بازمی‌گردند. اسما جمالی، مانند رحیم، ودود و کریم، بر رحمت، لطف و محبت الهی تأکید دارند، حال‌آنکه اسما جلالی، مانند قهار و معذب، عظمت، عدالت و هیبت پروردگار را به نمایش می‌گذارند. بااین‌حال، هیچ اسمی صرفاً جمالی یا جلالی نیست، بلکه هر یک ترکیبی از این دو ویژگی را در خود دارد، با غلبه یکی بر دیگری. این ترکیب، اسما را به اسما کمالی بدل می‌سازد که در آن، جمال و جلال به‌صورت متوازن جلوه‌گر می‌شوند.

قرآن کریم، این جامعیت را در آیه‌ای روشن به تصویر می‌کشد:

هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى (حشر: ۲۴)

: «او خداست، آفریننده، پدیدآورنده، صورت‌بخش. نام‌های نیکو از آن اوست.»
این آیه، چونان ندایی آسمانی، بر جامعیت و زیبایی اسما الهی تأکید می‌ورزد. از منظر الهیاتی، ترکیب جمال و جلال در اسما، نشان‌دهنده تعادل و کمال ذات الهی است که نه به‌سوی افراط در رحمت و نه به‌سوی تفریط در عدالت گرایش دارد. از منظر فلسفی نیز، این ترکیب، وحدت در کثرت را در ذات الهی به نمایش می‌گذارد، جایی که صفات گوناگون در یک ذات متعالی متحد می‌شوند.

اسما ذاتی و فعلی

اسما الهی همچنین به دو دسته ذاتی و فعلی تقسیم می‌شوند. اسما ذاتی، مانند غنی و قدوس، به ذات الهی بدون نیاز به مخلوق اشاره دارند، چنان‌که خداوند فرموده است: وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ (محمد: ۳۸)، که آن چنین است: «و خداوند بی‌نیاز است و شما نیازمندانید.» این اسما، از استقلال و بی‌نیازی ذات الهی حکایت می‌کنند. در مقابل، اسما فعلی، مانند رازق و مستعان، به فعل الهی در رابطه با مخلوق وابسته‌اند و وجود مخلوقی را طلب می‌کنند. برای نمونه، اسم رازق، مرزوق (رزق‌گیرنده) را فرامی‌خواند، و اسم مستعان، مستعین (یاری‌جو) را.

از منظر الهیاتی، این تقسیم‌بندی، رابطه میان ذات و فعل الهی را روشن می‌سازد. اسما ذاتی، بر transcendence (تعالی) خداوند تأکید دارند، حال‌آنکه اسما فعلی، immanence (حضور فعال) او را در عالم نشان می‌دهند. این دوگانگی، نه به معنای جدایی، بلکه به معنای تکامل رابطه میان خالق و مخلوق است.

درنگ: اسما الهی به جمالی و جلالی، و ذاتی و فعلی تقسیم می‌شوند. هیچ اسمی صرفاً جمالی یا جلالی نیست، بلکه ترکیبی از هر دو با غلبه یکی بر دیگری است، که این ترکیب، اسما را به اسما کمالی بدل می‌سازد.

اسما امتنانی و ویژگی‌های خاص

در میان اسما فعلی، دسته‌ای به نام اسما امتنانی وجود دارند که خداوند به‌صورت ویژه برای ارفاق، لطف و امعان نظر به بندگانش به کار می‌برد. این اسما، چونان بارانی رحمانی، بر دل‌های مؤمنان فرومی‌ریزند و آنان را در شرایط خاص، مانند مظلومیت یا نیاز، مورد عنایت قرار می‌دهند. برای نمونه، اسم مستعان به‌عنوان یک اسم امتنانی، یاری ویژه خداوند را به مؤمن مظلوم در تنگنای لاعلاجی وعده می‌دهد. در مقابل، برخی اسما جلالی، مانند معذب الکافرین، ویژگی خاصی برای کافران دارند و بر عذاب و عدالت الهی در برابر آنان دلالت می‌کنند.

از منظر روان‌شناختی، اسما امتنانی به تقویت تاب‌آوری و امید در مؤمنان کمک می‌کنند، زیرا آنان را از یأس و ناامیدی در برابر سختی‌ها مصون می‌دارند. از منظر جامعه‌شناختی، این اسما، انسجام اجتماعی را در میان مؤمنان تقویت می‌کنند، زیرا حس حمایت الهی را در شرایط بحرانی به آنان القا می‌نمایند.

جمع‌بندی بخش نخست

این بخش، با تبیین تقسیم‌بندی اسما الهی به جمالی، جلالی، ذاتی، فعلی و امتنانی، چارچوبی مفهومی برای فهم اسما ارائه داد. اسما کمالی، با ترکیب جمال و جلال، تعادل الهی را نشان می‌دهند، و اسما امتنانی، مانند مستعان، لطف ویژه خداوند را به مؤمنان در شرایط خاص آشکار می‌سازند. این تبیین، زمینه را برای بررسی عمیق‌تر اسم مستعان در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: اسم مستعان و کاربرد آن در قرآن کریم

تعریف و جایگاه اسم مستعان

اسم مستعان، چونان نوری در تاریکی مظلومیت، در زمره اسما فعلی و امتنانی قرار دارد که یاری ویژه خداوند را به مؤمن مظلوم و حق‌طلب در شرایط لاعلاجی وعده می‌دهد. این اسم، که از ریشه «عان» به معنای یاری‌جویی گرفته شده، دلالت بر آن دارد که خداوند، یاری‌دهنده‌ای است که در تنگناهای زندگی، دست مؤمن را می‌گیرد و او را از ورطه ناامیدی نجات می‌دهد. ویژگی امتنانی این اسم، در اختصاص آن به مؤمنانی است که در شرایط مظلومیت، حق‌طلبی و درماندگی قرار دارند.

قرآن کریم، این اسم را در دو آیه به کار برده است:

وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (یوسف: ۱۸)

: «و خداوند یاری‌دهنده است بر آنچه وصف می‌کنید.»
و:

قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (انبیاء: ۱۱۲)

: «گفت: پروردگارا، به حق داوری کن. و پروردگار ما رحمان است، یاری‌دهنده بر آنچه وصف می‌کنید.»
این دو آیه، کاربرد اسم مستعان را در شرایط مظلومیت حضرت یعقوب علیه‌السلام و پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نشان می‌دهند، که هر یک در تنگنای اتهامات و دروغ‌پردازی‌های دیگران قرار گرفته بودند.

کاربرد اسم مستعان در سوره یوسف

در سوره یوسف، اسم مستعان در ماجرای حضرت یعقوب علیه‌السلام به کار رفته است، زمانی که فرزندانش با دروغ‌پردازی و حیله، مدعی شدند که یوسف علیه‌السلام را گرگ دریده است. آنان با آوردن پیراهنی خون‌آلود، ادعای خود را تقویت کردند، حال‌آنکه یعقوب، با بصیرت الهی، به کذب بودن این ادعا آگاه بود. قرآن کریم این ماجرا را چنین توصیف می‌کند:

وَجَاءُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (یوسف: ۱۸)

: «و بر پیراهنش با خونی دروغین آمدند. گفت: بلکه نفس شما امری را برایتان آراسته است. پس صبری نیکو پیشه کنم، و خداوند یاری‌دهنده است بر آنچه وصف می‌کنید.»
یعقوب علیه‌السلام، در این موقعیت، با صبر جمیل و توسل به اسم مستعان، خود را از قضاوت مستقیم معاف کرد و امر را به خداوند واگذار نمود. واژه تَصِفُونَ در این آیه، به معنای دروغ‌پردازی و سرهم‌بندی است، که نشان‌دهنده حیله‌گری فرزندان در برابر پدرشان است.

از منظر روان‌شناختی، توسل یعقوب به اسم مستعان، نمونه‌ای از تاب‌آوری در برابر اتهامات ناحق است. او با آگاهی از دروغ فرزندان، به‌جای درگیری یا تکذیب مستقیم، صبر و توکل را برگزید، که این رویکرد، به کاهش تعارضات خانوادگی و حفظ کرامت او کمک کرد. از منظر الهیاتی، این توسل، نشانه توکل عمیق به خداوند در شرایط لاعلاجی است.

درنگ: اسم مستعان در سوره یوسف، یاری ویژه خداوند به حضرت یعقوب علیه‌السلام در برابر دروغ‌پردازی فرزندانش را نشان می‌دهد. این اسم، برای مؤمن مظلوم در تنگنای اتهامات، چونان سپری الهی عمل می‌کند.

کاربرد اسم مستعان در سوره انبیاء

در سوره انبیاء، اسم مستعان در شرایط مظلومیت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به کار رفته است، زمانی که کفار با اتهامات و دروغ‌پردازی‌های خود، او را در تنگنا قرار داده بودند. قرآن کریم این موقعیت را چنین توصیف می‌کند:

قَالَ رَبِّ احْكُمْ بِالْحَقِّ وَرَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ (انبیاء: ۱۱۲)

: «گفت: پروردگارا، به حق داوری کن. و پروردگار ما رحمان است، یاری‌دهنده بر آنچه وصف می‌کنید.»
پیامبر اکرم، با فروتنی و توسل به خدا، از قضاوت مستقیم در برابر اتهامات کفار پرهیز کرد و امر را به خداوند واگذار نمود. واژه تَصِفُونَ در این آیه نیز به دروغ‌پردازی و اتهامات ناحق اشاره دارد، اما قرآن کریم از ذکر جزئیات این اتهامات خودداری کرده است تا از بدآموزی جلوگیری شود.

از منظر الهیاتی، این توسل، نشانه فروتنی و توکل پیامبر به خداوند در برابر ظلم و اتهام است. از منظر روان‌شناختی، این رویکرد، به کاهش تعارضات اجتماعی و حفظ کرامت پیامبر کمک کرد. پیامبر، با تأکید بر رحمانیت خداوند (الرَّحْمَنُ) و یاری‌خواهی از او (الْمُسْتَعَانُ)، الگویی برای مؤمنان در شرایط مظلومیت ارائه داد.

شرایط کاربرد اسم مستعان

اسم مستعان، چونان کلیدی الهی، تنها در شرایط خاصی گشاینده مشکلات است. این شرایط عبارت‌اند از:

  • ایمان: فرد باید مؤمن باشد، زیرا این اسم برای غیرمؤمنان کاربردی ندارد.
  • مظلومیت: فرد باید در شرایط ظلم، اتهام یا تنگنای لاعلاجی قرار داشته باشد.
  • حق‌طلبی: فرد باید در مسیر حق باشد، نه در مسیر باطل.
  • درماندگی: فرد باید از اقدام عملی عاجز باشد و راه پیش و پس نداشته باشد.

برای نمونه، این اسم برای افرادی مانند حضرت سلیمان یا یوسف علیهما‌السلام، که در شرایط قدرت یا توانایی بودند، به کار نرفته است، بلکه برای یعقوب و پیامبر اکرم، که در مظلومیت و لاعلاجی قرار داشتند، استعمال شده است. ذکر این اسم، به‌صورت وَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ یا رَبُّنَا الرَّحْمَنُ الْمُسْتَعَانُ، با متعلقاتی مانند عَلَى مَا تَصِفُونَ (بر آنچه وصف می‌کنید)، عَلَى مَا یَفْعَلُونَ (بر آنچه می‌کنند) یا عَلَى مَا یَکْذِبُونَ (بر آنچه دروغ می‌گویند)، استجابت حتمی را به دنبال دارد.

از منظر روان‌شناختی، این ذکر، به کاهش استرس و افزایش امید در شرایط بحرانی کمک می‌کند. از منظر الهیاتی، توسل به مستعان، نشانه تسلیم و توکل به اراده الهی است که مؤمن را از یأس مصون می‌دارد.

درنگ: اسم مستعان، برای مؤمن مظلوم و حق‌طلب در شرایط لاعلاجی، چونان شیری اطمینان‌بخش عمل می‌کند و با ذکر آن، استجابت حتمی الهی نصیب می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با بررسی اسم مستعان به‌عنوان یک اسم فعلی و امتنانی، کاربرد آن را در سوره‌های یوسف و انبیاء برای حضرت یعقوب و پیامبر اکرم تبیین کرد. این اسم، در شرایط مظلومیت، حق‌طلبی و لاعلاجی، مؤمن را به سوی امید و توکل هدایت می‌کند. تحلیل‌های روان‌شناختی و الهیاتی نشان داد که توسل به مستعان، به کاهش استرس و تقویت تاب‌آوری کمک می‌کند و نشانه‌ای از توکل عمیق به خداوند است.

بخش سوم: رحمت الهی و نقد خشونت در ترویج دین

رحمت پیامبر اکرم و الگوی نرم‌خویی

رحمت الهی، چونان جویباری زلال، در وجود پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله تجلی یافته است. قرآن کریم، رسالت او را چنین توصیف می‌کند:

وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (انبیاء: ۱۰۷)

: «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم.»
این آیه، چونان مشعلی فروزان، پیامبر را به‌عنوان تجسم رحمت الهی برای همه جهانیان معرفی می‌کند. پیامبر، در برابر اتهامات کفار، با فروتنی و نرم‌خویی پاسخ داد و خود را از قضاوت مستقیم معاف کرد، چنان‌که در آیه‌ای دیگر فرموده است:

قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ (کهف: ۱۱۰)

: «بگو: من فقط بشری مانند شما هستم که به من وحی می‌شود.»
این فروتنی، نشانه توکل و تسلیم پیامبر به اراده الهی است که الگویی برای مؤمنان در رفتار با دیگران ارائه می‌دهد.

از منظر روان‌شناختی، نرم‌خویی پیامبر، به جذب افراد و کاهش تعارضات اجتماعی کمک کرد. از منظر الهیاتی، این رویکرد، تجلی رحمت الهی در رفتار انسانی است که به ترویج دین با محبت و کرامت منجر می‌شود.

نقد خشونت در ترویج دین

ترویج دین با خشونت، چونان زهری است که ایمان را فاسد می‌کند. برخی آثار رسانه‌ای، مانند سریال‌هایی که چهره‌هایی خشن و انتقام‌جو از شخصیت‌های دینی ارائه می‌دهند، به انزجار از دین منجر می‌شوند. برای نمونه، شخصیت‌هایی مانند مختار یا ابن زبیر در برخی فیلم‌ها، با چهره‌هایی وحشتناک و گرگ‌صفت به تصویر کشیده شده‌اند، که این امر، به‌جای ترویج دین، به تخریب آن می‌انجامد. این تصاویر، با رفتار نرم و رحمانی معصومان علیهم‌السلام، مانند امام سجاد علیه‌السلام در صحیفه سجادیه، که پر از دعا و محبت است، در تضاد کامل قرار دارند.

قرآن کریم، بر رحمت و نرم‌خویی در ترویج دین تأکید دارد:

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ (آل عمران: ۱۵۹)

: «به سبب رحمتی از خدا با آنان نرم‌خو شدی، و اگر تندخو و سخت‌دل بودی، از اطراف تو پراکنده می‌شدند.»
این آیه، نشان‌دهنده تأثیر رحمت و نرم‌خویی در جذب قلوب است. از منظر جامعه‌شناختی، خشونت در ترویج دین، به کاهش اعتماد عمومی و انزجار از دینداری منجر می‌شود، حال‌آنکه رحمت و محبت، به انسجام اجتماعی و جذب افراد کمک می‌کند.

درنگ: ترویج دین با رحمت و نرم‌خویی، چونان بذری است که در دل‌ها می‌روید، اما خشونت، چونان آتشی است که ایمان را می‌سوزاند. رفتار پیامبر اکرم، الگویی رحمانی برای دینداری است.

جمع‌بندی بخش سوم

این بخش، با تأکید بر رحمت پیامبر اکرم به‌عنوان تجسم رحمه للعالمین، نقد خشونت در ترویج دین را ارائه داد. تحلیل‌ها نشان داد که نرم‌خویی و فروتنی، به جذب قلوب و انسجام اجتماعی کمک می‌کند، حال‌آنکه خشونت، به انزجار و دوری از دین منجر می‌شود. این تبیین، اهمیت رحمت را در رفتار دینی برجسته ساخت.

بخش چهارم: نقد بدآموزی و حفظ حرمت در بیان مسائل

پرهیز قرآن کریم از ذکر جزئیات

قرآن کریم، چونان گوهری پاک، از ذکر جزئیات برخی مسائل، مانند اتهامات کفار به پیامبر اکرم، خودداری می‌کند تا از بدآموزی جلوگیری شود. در سوره انبیاء، اتهامات کفار با واژه تَصِفُونَ (آنچه وصف می‌کنید) بیان شده، اما جزئیات آن ذکر نشده است. این رویکرد، نشان‌دهنده حکمت الهی در حفظ حرمت افراد و جلوگیری از شایعات است. در مقابل، در سوره یوسف، ماجرای خانوادگی یعقوب و فرزندانش به‌صورت مفصل بیان شده، زیرا حسادت و خطای فرزندان، بدآموزی نداشته و به ختم به خیر انجامیده است.

قرآن کریم، بر پرهیز از شایعه‌پراکنی تأکید دارد:

إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا (نور: ۱۹)

: «کسانی که دوست دارند زشتی در میان مؤمنان شایع شود…»
این آیه، نشان‌دهنده اهمیت حفظ حرمت مؤمنان و پرهیز از شایعه‌پراکنی است. از منظر جامعه‌شناختی، ذکر جزئیات غیرضروری، به کاهش اعتماد عمومی و افزایش غیبت و تهمت منجر می‌شود.

نقد ذکر اسامی و مثال‌زدایی

ذکر اسامی افراد در مباحثات، چونان تیری است که حرمت انسانی را نشانه می‌گیرد. این رویکرد، نشانه ضعف بیان و جسارت به مخاطب است، زیرا گوینده به‌جای تبیین مفهوم، به مثال‌های شخصی متوسل می‌شود. قرآن کریم، از این روش پرهیز کرده و حتی در ماجرای اتهامات کفار، اسامی یا جزئیات را ذکر نکرده است. این رویکرد، الگویی برای جامعه اسلامی است که باید حرمت افراد، حتی گناهکاران، را حفظ کند.

قرآن کریم، بر پرهیز از القاب زشت و تحقیر تأکید دارد:

وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ (حجرات: ۱۱)

: «و یکدیگر را با القاب زشت خطاب نکنید.»
از منظر اخلاقی، پرهیز از ذکر اسامی، به حفظ کرامت انسانی و جلوگیری از تحقیر کمک می‌کند. از منظر روان‌شناختی، این رویکرد، به کاهش تعارضات اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی منجر می‌شود.

درنگ: قرآن کریم، با پرهیز از ذکر جزئیات و اسامی، از بدآموزی و شایعه‌پراکنی جلوگیری می‌کند. این رویکرد، الگویی برای حفظ حرمت افراد در جامعه اسلامی است.

جمع‌بندی بخش چهارم

این بخش، با بررسی پرهیز قرآن کریم از ذکر جزئیات و اسامی، نقد بدآموزی و شایعه‌پراکنی را ارائه داد. تحلیل‌ها نشان داد که این رویکرد، به حفظ حرمت افراد و انسجام اجتماعی کمک می‌کند. ذکر اسامی و مثال‌زدایی، نشانه ضعف بیان و جسارت به مخاطب است که باید از آن پرهیز شود.

بخش پنجم: زیبایی، حسادت و تأثیرات روان‌شناختی

زیبایی یوسف و حسادت برادران

زیبایی حضرت یوسف علیه‌السلام، چونان گلی در باغ آفرینش، عامل حسادت برادرانش شد. قرآن کریم این ماجرا را چنین توصیف می‌کند:

إِذْ قَالُوا لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا (یوسف: ۸)

: «آنگاه که گفتند: یوسف و برادرش نزد پدرمان از ما عزیزترند.»
این حسادت، به رفتارهای مخرب برادران منجر شد، اما توبه و رجوع آنان به خدا، این خطا را جبران کرد. زیبایی یوسف، نه تنها در ظاهر، بلکه در سیرت او نیز جلوه داشت، که این امر، حسادت را تشدید کرد.

از منظر روان‌شناختی، حسادت به‌عنوان یک واکنش عاطفی، می‌تواند به رفتارهای مخرب منجر شود، اما توبه و بازگشت به خدا، این اثرات را تعدیل می‌کند. از منظر جامعه‌شناختی، حسادت، به کاهش انسجام خانوادگی و اجتماعی منجر می‌شود، اما رحمت و بخشش، این شکاف‌ها را ترمیم می‌کند.

مثال موسی مبرقع و تأثیر زیبایی

در فرهنگ اسلامی، نمونه‌هایی مانند موسی مبرقع، که به دلیل زیبایی ظاهری، برقع می‌پوشید، نشان‌دهنده تأثیر زیبایی بر رفتارهای اجتماعی است. این زیبایی، گاه به حسادت یا تحریک دیگران منجر می‌شود، که نیازمند احتیاط و مدیریت است. در ماجرای یوسف، زیبایی او نیز حسادت برادران را برانگیخت، اما حکمت الهی، این خطا را به خیر تبدیل کرد.

از منظر روان‌شناختی، زیبایی می‌تواند به‌عنوان یک محرک اجتماعی عمل کند که واکنش‌های مثبت یا منفی را برمی‌انگیزد. از منظر الهیاتی، این زیبایی، جلوه‌ای از آفرینش الهی است که باید در مسیر کمال به کار گرفته شود.

درنگ: زیبایی، چونان گلی در باغ آفرینش، گاه حسادت را برمی‌انگیزد، اما حکمت الهی، این خطاها را به خیر تبدیل می‌کند. توبه و رجوع به خدا، اثرات مخرب حسادت را تعدیل می‌نماید.

جمع‌بندی بخش پنجم

این بخش، با بررسی زیبایی یوسف و حسادت برادرانش، تأثیرات روان‌شناختی و اجتماعی این پدیده را تبیین کرد. تحلیل‌ها نشان داد که حسادت، به رفتارهای مخرب منجر می‌شود، اما توبه و رحمت الهی، این خطاها را جبران می‌کند. زیبایی، جلوه‌ای از آفرینش الهی است که باید با حکمت مدیریت شود.

جمع‌بندی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تبیین اسم مستعان به‌عنوان یک اسم فعلی و امتنانی پرداخت که در شرایط مظلومیت و لاعلاجی، مؤمن را به سوی امید و توکل هدایت می‌کند. تقسیم‌بندی اسما الهی به جمالی، جلالی، ذاتی، فعلی و امتنانی، چارچوبی مفهومی برای فهم این اسم ارائه داد. بررسی کاربرد مستعان در سوره‌های یوسف و انبیاء، نشان‌دهنده یاری ویژه خداوند به حضرت یعقوب و پیامبر اکرم در تنگنای اتهامات بود. نقد خشونت در ترویج دین و تأکید بر رحمت و نرم‌خویی، الگوی پیامبر را به‌عنوان رحمه للعالمین برجسته ساخت. پرهیز قرآن کریم از ذکر جزئیات و اسامی، به‌عنوان الگویی برای حفظ حرمت افراد و جلوگیری از بدآموزی معرفی شد. در نهایت، بررسی زیبایی و حسادت، تأثیرات روان‌شناختی و اجتماعی این پدیده را روشن کرد.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، اسمای جمالی و جلالی به چه دسته‌های کلی تقسیم می‌شوند؟

2. طبق درسگفتار، صفت «مستعان» در قرآن کریم چند بار ذکر شده است؟

3. کدام‌یک از موارد زیر در درسگفتار به عنوان ویژگی صفت «مستعان» ذکر شده است؟

4. در درسگفتار، صفت «مستعان» در کدام سوره‌ها به کار رفته است؟

5. بر اساس درسگفتار، کدام صفت الهی در کنار «مستعان» در سوره انبیا ذکر شده است؟

6. صفت «مستعان» در قرآن برای غیرمومنان نیز به کار رفته است.

7. اسمای جمالی و جلالی همگی دارای هر دو جنبه جمال و جلال هستند.

8. درسگفتار بیان می‌کند که اسمای فعلی نیازی به مخلوق ندارند.

9. صفت «مستعان» در سوره یوسف برای حضرت یوسف به کار رفته است.

10. درسگفتار تأکید دارد که ذکر «والله المستعان» برای مومن مظلوم استجابت حتمی دارد.

11. تفاوت اصلی بین اسمای ذاتی و اسمای فعلی در درسگفتار چیست؟

12. چرا صفت «مستعان» در درسگفتار به عنوان صفت امتنانی معرفی شده است؟

13. منظور از «على ما تسفون» در آیه «والله المستعان على ما تسفون» چیست؟

14. چرا درسگفتار تأکید دارد که صفت «مستعان» برای مومنان مظلوم است؟

15. چگونه درسگفتار بیان می‌کند که صفت «مستعان» نتیجه‌محور است؟

پاسخنامه

1. اسمای ذاتی و اسمای فعلی

2. دو بار

3. مختص مومنان مظلوم است

4. سوره یوسف و سوره انبیا

5. رحمن

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. اسمای ذاتی نیازی به مخلوق ندارند، اما اسمای فعلی مانند مستعان به مخلوق و شرایط خاص وابسته‌اند.

12. زیرا مستعان نشان‌دهنده کمک ویژه خداوند به مومنان مظلوم در شرایط خاص است.

13. على ما تسفون به معنای کمک خداوند در برابر حرف‌ها و توطئه‌های باطل دیگران است.

14. زیرا این صفت در شرایطی به کار می‌رود که مومن در تنگنا و مظلومیت قرار گرفته و چاره‌ای ندارد.

15. مستعان نشان‌دهنده موفقیت و پیروزی نهایی مومن مظلوم در برابر ظلم است.

فوتر بهینه‌شده