در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 571

متن درس






کتاب اسما و صفات الهی: تأملی در صفت عدو

کتاب اسما و صفات الهی: تأملی در صفت عدو

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۷۱)

دیباچه

در گستره الهیات و عرفان اسلامی، شناخت اسما و صفات الهی نه‌تنها دریچه‌ای به سوی معرفت پروردگار است، بلکه آیینه‌ای است که انسان را به تأمل در خویشتن و جایگاهش در نظام هستی فرا می‌خواند. صفت عَدُوّ، به‌عنوان یکی از اسمای جلالی خداوند، از منظری بدیع و عمیق در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره مورد بررسی قرار گرفته است. این صفت، که در نگاه نخست شاید با مفاهیم متعارف خیر و نیکویی ناسازگار به نظر آید، در حقیقت جلوه‌ای از کمال الهی و انسانی است که در تعادل با صفات جمالی، چون رحمت و لطف، به انسان کامل راه می‌نماید. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار شماره ۵۷۱ و تحلیل‌های تفصیلی آن، در قالبی علمی به بازنمایی این صفت و دلالت‌های آن در ابعاد الهیاتی، روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و ادبی می‌پردازد.

بخش نخست: صفت عدو و جایگاه آن در نظام کمال

مفهوم عداوت در اسمای الهی

در نظام اسمای حسنی، صفت عَدُوّ به معنای دشمنی، یکی از صفات جلالی خداوند است که در قرآن کریم به‌صراحت در آیه‌ای چون إِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ (بقره: ۹۸، : «خداوند دشمن کافران است») تجلی یافته است. این صفت، برخلاف تصور عامه که نیکویی را تنها در صفات جمالی چون رحمت و صبر جست‌وجو می‌کنند، نشانه‌ای از قاطعیت و عدالت الهی است. آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در این درس‌گفتار تأکید دارند که عداوت، هنگامی که در جایگاه خود و با تعادل به کار رود، نه‌تنها نقص نیست، بلکه جزء صفات کمال محسوب می‌شود. این صفت در خداوند، به کافران معاند و محارب محدود است و اطلاق عام ندارد، چنان‌که قرآن کریم با دقت در کاربرد این واژه، آن را به مصادیق خاصی پیوند داده است.

درنگ: عداوت الهی، جلوه‌ای از عدالت و قاطعیت است که به کافران معاند محدود شده و نشانه کمال الهی است، نه نقص.

کمال در جمع جمال و جلال

کمال الهی و انسانی، در هم‌آمیزی صفات جمالی و جلالی تجلی می‌یابد. تصور اینکه انسان کامل تنها باید مظلوم، بی‌آزار و فاقد قاطعیت باشد، نادرست است. خداوند، که مالک الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى (اعراف: ۱۸۰، : «خداوند را نام‌های نیکو است، پس او را با آن‌ها بخوانید») است، در کنار صفات جمالی چون لطف و رحمت، صفات جلالی چون غضب، قتل و عداوت را نیز داراست. انسان کامل نیز باید این تعادل را در خود بپروراند؛ چنان‌که ایستادگی در برابر ظلم و ستم، نشانه‌ای از غیرت و توانمندی است. ضعف و انفعال، که گاه به اشتباه به‌عنوان مظلومیت ستایش می‌شود، در حقیقت نقص است و با کمال انسانی ناسازگار.

به تعبیر آیت‌الله نکونام، انسان کامل مانند آیینه‌ای است که نور جمال و جلال الهی را در خود منعکس می‌کند. همان‌گونه که خورشید با پرتوهای گرم و نرم خود زمین را نوازش می‌دهد و گاه با شعله‌های سوزانش تاریکی را می‌زداید، انسان کامل نیز باید در وقت لطف، مهربان و در وقت نیاز، قاطع باشد. این جمع اضداد، که در عرفان اسلامی به «جمع الجمع» تعبیر می‌شود، کمال حقیقی را رقم می‌زند.

درنگ: کمال انسانی در تعادل میان صفات جمالی (رحمت، صبر) و جلالی (غضب، عداوت) است؛ انفعال و ضعف، نقص است، نه نشانه مظلومیت.

مصرف معتدل صفات جلالی

عداوت، غضب و قتل، اگرچه صفات کمال هستند، اما مصرف بیش‌ازحد و بی‌جای آن‌ها به نقص منجر می‌شود. قرآن کریم در آیه إِنَّ الشَّيْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا (فاطر: ۶، : «شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن گیرید») به صراحت شیطان را دشمن اصلی معرفی می‌کند و از انسان می‌خواهد که این دشمنی را به‌درستی تشخیص دهد. آیت‌الله نکونام تأکید دارند که دشمن‌تراشی افراطی، که از ضعف، ترس یا توهم ناشی می‌شود، صفتی شیطانی است. انسان قوی، عداوت خود را آشکار نمی‌کند، بلکه با اقتدار و متانت عمل می‌کند.

این مفهوم را می‌توان با تمثیلی روشن کرد: عداوت مانند تیغی تیز است که در دست جراح، حیات می‌بخشد و در دست ناآگاه، ویرانی می‌آفریند. انسان عاقل، این تیغ را تنها در دفاع از حق و عدالت به کار می‌گیرد، نه برای خودنمایی یا تخریب بیهوده. دشمن‌تراشی بیش‌ازحد، مانند پارس بی‌وقفه سگ‌هایی است که از ترس و ضعف، آرامش سفره زندگی را برهم می‌زنند.

درنگ: عداوت معتدل، نشانه غیرت و توانمندی است، اما دشمن‌تراشی افراطی، صفتی شیطانی ناشی از ضعف و ترس است.

جمع‌بندی بخش نخست

صفت عدو، به‌عنوان یکی از اسمای جلالی الهی، جلوه‌ای از عدالت و قاطعیت پروردگار است که در انسان نیز، به‌صورت معتدل و متعادل، نشانه کمال است. کمال حقیقی در جمع جمال و جلال نهفته است، و انسان کامل باید این تعادل را در خویشتن بپروراند. مصرف بیش‌ازحد عداوت، که از ضعف و ترس سرچشمه می‌گیرد، با روح رحمانی قرآن کریم ناسازگار است.

بخش دوم: شیطان، انسان و عداوت در قرآن کریم

شیطان، منشأ اصلی عداوت

در قرآن کریم، از میان ۶۴ مورد کاربرد واژه عَدُوّ، حدود ۳۵ مورد به شیطان نسبت داده شده است، در حالی که عداوت الهی تنها در یک مورد (بقره: ۹۸) و عداوت انسانی در موارد محدودی ذکر شده است. آیه إِنَّ الشَّيْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (یوسف: ۵، : «شیطان برای شما دشمنی آشکار است») به صراحت شیطان را دشمن اصلی انسان معرفی می‌کند. آیت‌الله نکونام تأکید دارند که دشمن‌تراشی افراطی، که در افراد ضعیف‌النفس یا بیمار روانی دیده می‌شود، صفتی شیطانی است.

شیطان، مانند سایه‌ای تاریک، با وسوسه و خباثت، میان انسان‌ها دشمنی می‌افکند. این دشمنی، برخلاف عداوت الهی که محدود و هدفمند است، فراگیر و ویرانگر است. انسان‌ها، به طبیعت خود، به انس و محبت گرایش دارند، اما شیطان با تحریک حسد، طمع و ترس، این انس را به عداوت بدل می‌کند.

درنگ: شیطان، منشأ اصلی عداوت است و دشمن‌تراشی افراطی، نشانه‌ای از تأثیر وسوسه‌های شیطانی بر انسان است.

انس، طبیعت انسانی

انسان‌ها به‌طور طبیعی به انس و همدلی گرایش دارند. قرآن کریم در آیه وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ (انفال: ۶۳، : «و میان دل‌هایشان الفت انداخت») به این حقیقت اشاره دارد که الفت و محبت، جوهره وجود انسانی است. آیت‌الله نکونام با تمثیلی زیبا، زندگی انسان‌ها را به سفره‌ای تشبیه می‌کنند که همه بر گرد آن نشسته‌اند تا از نعمت‌های آن بهره‌مند شوند. دشمنی‌های انسانی معمولاً به منافع مادی محدود است، مانند رقابت بر سر غذای بیشتر یا بهتر، اما این رقابت‌ها به‌ندرت به تخریب کامل سفره می‌انجامد.

در جوامع فقیر، این انس و همبستگی بیشتر آشکار است، زیرا فقر انسان‌ها را به سوی همکاری و مشارکت سوق می‌دهد. در مقابل، ثروت و فردگرایی، گاه انسان‌ها را از یکدیگر دور می‌کند. این انس، مانند جویباری زلال، در دل انسان جاری است، اما شیطان با وسوسه‌های خود، این جویبار را گل‌آلود می‌سازد.

درنگ: انسان به انس و محبت گرایش دارد و دشمنی‌های او معمولاً به منافع مادی محدود است، اما شیطان این انس را به عداوت بدل می‌کند.

ضعف و ترس، ریشه دشمن‌تراشی

دشمن‌تراشی افراطی، که در قرآن کریم به شیطان نسبت داده شده، از ضعف نفس و ترس سرچشمه می‌گیرد. روایت أَضْعَفُ الْأَعْدَاءِ مَنْ أَظْهَرَ عَدَاوَتَهُ (ضعیف‌ترین دشمنان کسانی هستند که دشمنی خود را آشکار می‌کنند) به این حقیقت اشاره دارد که افراد قوی، عداوت خود را با متانت و اقتدار مدیریت می‌کنند. آیت‌الله نکونام با تمثیلی از رفتار سگ‌ها، که از ترس پارس می‌کنند، این ضعف را به تصویر می‌کشند. سگ‌ها، هرچند وفادار به نظر آیند، به دلیل ترس ذاتی، در برابر نعمت‌های فراوان نیز به دعوا و نزاع می‌پردازند.

انسان ضعیف‌النفس، مانند کودکی که در تاریکی از ترس آواز می‌خواند، با دشمن‌تراشی و نزاع، به دنبال تسکین اضطراب خود است. این رفتار، نه‌تنها کمال را از او سلب می‌کند، بلکه او را به دام وسوسه‌های شیطانی می‌افکند.

درنگ: دشمن‌تراشی افراطی از ضعف و ترس ناشی می‌شود و انسان قوی با متانت و اقتدار، عداوت را مدیریت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

شیطان، منشأ اصلی عداوت در نظام هستی است و انسان‌ها، به طبیعت خود، به انس و محبت گرایش دارند. دشمن‌تراشی افراطی، که از ضعف و ترس سرچشمه می‌گیرد، صفتی شیطانی است که با روح رحمانی قرآن کریم ناسازگار است. انسان عاقل، با تشخیص دشمن حقیقی (شیطان) و مدیریت عداوت، به سوی کمال گام برمی‌دارد.

بخش سوم: نقد خشونت و مناجات حقیقی

نقد خشونت تاریخی

خشونت تاریخی، که در رفتار سلاطین و خلفای جور (چون بنی‌امیه و بنی‌عباس) نمود یافته، به انحراف از روح رحمانی قرآن کریم منجر شده است. آیه وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ (انبیاء: ۱۰۷، : «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم») بر رحمت‌محوری دین تأکید دارد. آیت‌الله نکونام با انتقاد از این خشونت، آن را به پرخوری در عداوت تشبیه می‌کنند که به بیماری روانی و اجتماعی منجر می‌شود.

این خشونت، مانند طوفانی است که باغ دین را ویران کرده و به‌جای گل‌های رحمت، خارهای درندگی نشانده است. انسان‌ها، که به طبیعت خود به سوی انس گرایش دارند، تحت تأثیر این خشونت، از مسیر رحمانی دور شده‌اند.

درنگ: خشونت تاریخی سلاطین و خلفا، با روح رحمانی قرآن کریم ناسازگار است و به انحراف از مسیر دین منجر شده است.

مناجات حقیقی و غربت الهی

مناجات حقیقی، نه درخواست مادی و تکدی، بلکه ابراز عشق و همدلی با خداوند غریب و تنهاست. آیه إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ (فاتحه: ۵، : «تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوییم») جوهره این مناجات را نشان می‌دهد. آیت‌الله نکونام با تمثیلی عمیق، خداوند را تنهاترین و غریب‌ترین موجود هستی می‌دانند که حتی انبیا گاه با او درگیر می‌شوند. مناجات حقیقی، مانند گفت‌وگوی دو دوست است که در آن، انسان با درک غربت الهی، دل به او می‌سپارد.

این مناجات، مانند نسیمی است که در شب‌های تنهایی، روح انسان را به سوی معبود می‌برد و او را از بند نیازهای مادی آزاد می‌کند. انسان با مقام جمعی، توانایی همراهی با خداوند را دارد و در این همراهی، به کمال می‌رسد.

درنگ: مناجات حقیقی، ابراز عشق و همدلی با خداوند غریب است، نه درخواست‌های مادی و تکدی.

جمع‌بندی بخش سوم

خشونت تاریخی، که ریشه در انحراف از روح رحمانی قرآن کریم دارد، به درندگی و دوری از انس انسانی منجر شده است. در مقابل، مناجات حقیقی، که ابراز عشق به خداوند غریب است، انسان را به سوی کمال و قرب الهی هدایت می‌کند. این دو مفهوم، تضاد میان مسیر شیطانی و رحمانی را به روشنی نشان می‌دهند.

بخش چهارم: ادبیات قرآنی و تحلیل عداوت

اطلاق و اهمال در صفت عدو

در ادبیات قرآنی، صفت عَدُوّ لِلْكَافِرِينَ اطلاق عام ندارد و به کافران معاند و محارب محدود است. آیت‌الله نکونام با تحلیل ادبی، تأکید دارند که در زبان قرآن کریم، مفرد (مانند کافر) به وحدت و اطلاق اشاره دارد، در حالی که جمع (کافرین) به کثرت و اهمال منجر می‌شود. آیه إِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ (بقره: ۹۸) به کافران خاصی اشاره دارد که با عناد و محاربه، در برابر خداوند می‌ایستند.

این تحلیل، مانند کلیدی است که قفل پیچیدگی‌های ادبی قرآن کریم را می‌گشاید. مفرد، مانند نوری یکپارچه، همه مصادیق را در بر می‌گیرد، اما جمع، مانند پرتوهای پراکنده، نیازمند قرینه برای تعیین مصداق است. این تفاوت، در فهم دقیق آیات قرآنی راهگشاست.

درنگ: صفت عدو للکافرین در قرآن کریم اطلاق عام ندارد و به کافران معاند و محارب محدود است.

انسان، شیطان و خدا در آیینه عداوت

در قرآن کریم، عداوت الهی محدود، عداوت انسانی اندک و عداوت شیطانی فراوان است. آیه قُلْنَا يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ (طه: ۱۱۷، : «گفتیم: ای آدم، این دشمن تو و همسرت است») ابلیس را دشمن اصلی انسان معرفی می‌کند. آیت‌الله نکونام با تحلیل این آیات، تأکید دارند که انسان‌ها به‌طور طبیعی با یکدیگر دشمنی ندارند، بلکه شیطان با وسوسه، میان آن‌ها دشمنی می‌افکند.

انسان، مانند مسافری است که در راه زندگی، گاه به سنگ‌های کوچک منافع مادی برخورد می‌کند، اما شیطان، مانند طوفانی است که این سنگ‌ها را به صخره‌های عظیم دشمنی بدل می‌سازد. خداوند، با عداوت محدود خود، تنها کافران معاند را هدف قرار می‌دهد، اما شیطان، با خباثت ذاتی، همه انسان‌ها را.

درنگ: عداوت شیطانی فراوان و ویرانگر است، در حالی که عداوت الهی و انسانی محدود و هدفمند است.

جمع‌بندی بخش چهارم

ادبیات قرآنی، با دقت در کاربرد مفرد و جمع، صفت عدو را به کافران معاند محدود می‌کند و از اطلاق عام آن پرهیز دارد. شیطان، به‌عنوان دشمن اصلی انسان، با وسوسه‌های خود، عداوت را در میان انسان‌ها می‌افکند، در حالی که انسان به طبیعت خود به انس گرایش دارد. این تحلیل، راه را برای فهم عمیق‌تر آیات قرآنی هموار می‌سازد.

نتیجه‌گیری نهایی

صفت عَدُوّ، به‌عنوان یکی از اسمای جلالی الهی، جلوه‌ای از عدالت و قاطعیت پروردگار است که در انسان نیز، به‌صورت معتدل، نشانه کمال است. کمال حقیقی در تعادل میان جمال و جلال نهفته است، و انسان کامل باید این تعادل را در خویشتن بپروراند. شیطان، منشأ اصلی عداوت در نظام هستی است و دشمن‌تراشی افراطی، که از ضعف و ترس سرچشمه می‌گیرد، صفتی شیطانی است. انسان‌ها به طبیعت خود به انس و محبت گرایش دارند، و خشونت تاریخی، که ریشه در انحراف از روح رحمانی قرآن کریم دارد، با این طبیعت ناسازگار است. مناجات حقیقی، ابراز عشق به خداوند غریب است که انسان را به قرب الهی می‌رساند. ادبیات قرآنی نیز با دقت در کاربرد واژگان، عداوت الهی را محدود و هدفمند نشان می‌دهد. این اثر، با تأمل در این مفاهیم، انسان را به سوی شناخت عمیق‌تر خویشتن و پروردگارش فرا می‌خواند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، معنای اصلی اسم 'عدو' چیست؟

2. طبق متن، کدام صفت از صفات جلالی خداوند محسوب می‌شود؟

3. متن درسگفتار به چند مورد از عداوت در قرآن اشاره می‌کند؟

4. بر اساس متن، کدام موجود به عنوان دشمن اصلی انسان معرفی شده است؟

5. طبق متن، صفات کمال شامل چه چیزهایی است؟

6. بر اساس متن، خداوند تنها یک بار در قرآن به عنوان 'عدو للکافرین' ذکر شده است.

7. متن بیان می‌کند که صفات جلالی مانند غضب و قتل در انسان نقص محسوب می‌شوند.

8. طبق متن، انسان‌هایی که بیش از حد از عداوت صحبت می‌کنند، دارای روحیه شیطانی هستند.

9. متن ادعا می‌کند که انسان‌ها به طور طبیعی با یکدیگر دشمنی ندارند و اختلافاتشان عمدتاً به دلیل منافع مادی است.

10. بر اساس متن، خداوند به دلیل داشتن دشمنان زیاد، از عداوت خود به دفعات در قرآن سخن گفته است.

11. تفاوت اصلی بین صفات جمالی و جلالی چیست؟

12. چرا متن عداوت را به عنوان یک صفت کمال معرفی می‌کند؟

13. طبق متن، چرا شیطان به عنوان دشمن اصلی انسان معرفی شده است؟

14. چرا انسان‌هایی که بیش از حد دشمن‌تراشی می‌کنند، ضعیف تلقی می‌شوند؟

15. متن چگونه رابطه انسان‌ها در جامعه را به سفره غذا تشبیه می‌کند؟

پاسخنامه

1. دشمنی و عداوت

2. غضب و قاطعیت

3. شصت و چهار مورد

4. شیطان

5. ترکیب صفات جمالی و جلالی

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. صفات جمالی به ویژگی‌هایی مانند لطف و مهربانی اشاره دارند، در حالی که صفات جلالی شامل غضب، قاطعیت و غلبه هستند.

12. عداوت در حد مناسب، نشانه توانمندی و ایستادگی در برابر دشمنان است که صفتی مثبت و کمال محسوب می‌شود.

13. شیطان به دلیل خباثت و تلاش مداوم برای گمراه کردن انسان، دشمن اصلی او در متن معرفی شده است.

14. چون این رفتار از ترس، توهم یا ضعف روانی ناشی می‌شود و نشانه اقتدار نیست.

15. انسان‌ها مانند افرادی هستند که دور سفره غذا نشسته‌اند و می‌خواهند بخورند، اما اختلافاتشان بر سر مقدار و نوع غذا است، نه تخریب سفره.

فوتر بهینه‌شده