متن درس
اسما و صفات الهی: تأملی در عذاب به مثابه صفت کمالی در عالم ناسوت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۷۶)
دیباچه
عالم ناسوت، چونان آینهای جامع، بازتابدهنده تمامی عوالم پیشین و پسین است. در این عالم، اسما و صفات الهی، از جمله عذاب، به مثابه جلوهای از حکمت و عدالت الهی، ظهور مییابد. عذاب، نه جبری محض است و نه برخاسته از اختیاری مطلق، بلکه چونان میوهای است که از شجره اعمال انسانی در خاک ناسوت میروید. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با رویکردی فلسفی، قرآنی و هستیشناختی، به تبیین عذاب به عنوان صفتی کمالی در عالم ناسوت میپردازد.
بخش نخست: عالم ناسوت، آیینه جمعالجمعی عوالم
ماهیت عالم ناسوت به مثابه عالم جمعی
عالم ناسوت، چونان دریایی ژرف، تمامی عوالم پیشین – از جمله عالم اسمائی، ربوبی، عقولی و نفوسی – و عوالم پسین را در خود جای داده است. این عالم، نه تنها ظرف ظهور اسما و صفات الهی است، بلکه جایگاه تعیینکنندهای در نظام هستی دارد. اعمال انسان در ناسوت، نتیجه اقتضائات عوالم پیشین و تعیینکننده جایگاه او در عوالم پسین است.
درنگ: عالم ناسوت، به مثابه نقطه تلاقی عوالم، تمامی اسما و صفات الهی را در خود متبلور میسازد و اعمال انسانی در این عالم، بازتابدهنده مقتضیات پیشین و تعیینکننده سرنوشت پسین است.
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ (هود: ٧؛ : «اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید») بر نظاممندی خلقت تأکید دارد. ناسوت، چونان بستری جامع، محل تجلی تمامی اسما، از رحمت تا عذاب، است.
رابطه ناسوت با عوالم پیشین و پسین
ناسوت، چونان پلی استوار، عوالم پیشین را به پسین پیوند میدهد. آنچه در این عالم بر انسان میگذرد، نتیجه سرشکستگی عوالم پیشین و زمینهساز ظهورات عوالم پسین است. به تعبیر دیگر، ناسوت، چونان لوحی است که نقوش عوالم پیشین بر آن حک شده و سرنوشت عوالم پسین را رقم میزند.
جمعبندی بخش نخست
عالم ناسوت، به دلیل جامعیت خود، نقشی محوری در نظام هستی ایفا میکند. این عالم، نه تنها ظرف ظهور اسما و صفات الهی است، بلکه جایگاه اعمال انسانی است که تحت تأثیر مقتضیات پیشین و با تأثیر بر عوالم پسین، سرنوشت انسان را رقم میزند.
بخش دوم: اختیار نسبی انسان در عالم ناسوت
ماهیت اختیار انسانی
انسان در عالم ناسوت، نه گرفتار جبر مطلق است و نه برخوردار از اختیار کامل. وجود او، چونان شعاعی از نور الهی، وابسته به فاعلیت خداوند است و تحت احاطه الهی قرار دارد:
إِنَّ اللَّهَ مُحِيطٌ بِكُلِّ شَيْءٍ (النساء: ١٢٦؛ : «خداوند به هر چیزی احاطه دارد»). انسان، به دلیل وابستگی وجودی، نمیتواند تباین ذاتی با خود ایجاد کند، اما در چارچوب مقتضیات، مختار است.
درنگ: اختیار انسان در ناسوت، نسبی است؛ نه جبری محض که او را از مسئولیت مبرا کند، و نه مطلق که او را از احاطه الهی خارج سازد.
اختیار و اقتضای عمل
إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا (الإنسان: ٣؛ : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس») بر اختیار نسبی انسان دلالت دارد. اعمال انسان، چونان بذری است که در خاک ناسوت کاشته شده و میوه آن، چه خیر و چه شر، در این عالم و عوالم پسین ظاهر میشود.
جمعبندی بخش دوم
انسان در عالم ناسوت، برخوردار از اختیاری نسبی است که در چارچوب احاطه الهی و مقتضیات وجودی او شکل میگیرد. این اختیار، زمینهساز اعمال اوست که عذاب یا رحمت را به دنبال دارد.
بخش سوم: عذاب، صفتی کمالی در نظام الهی
عذاب به مثابه صفت کمالی
عذاب، چونان شمشیری دو لبه، صفتی کمالی است که در خداوند و انسان، به صورت مقید ظهور مییابد. در خداوند، این صفت به اقتضای حکمت و عدالت، تنها بر کافران و نافرمانان اعمال میشود:
وَهُوَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ (البقرة: ٩٨؛ : «او دشمن کافران است»). در انسان نیز، توانایی عذاب و عداوت، چونان سپری برای دفاع از کرامت، نشانه کمال است، اما استفاده نادرست از آن، نقص میآفریند.
درنگ: عذاب، صفتی کمالی است که در خداوند و انسان، مقید به حکمت و عدالت بوده و تنها در چارچوب اقتضای عمل ظهور مییابد.
عذاب و اقتضای عمل
عذاب، چونان سایهای است که از عمل انسان برمیخیزد.
وَعَذَّبْنَا الَّذِينَ كَفَرُوا (آل عمران: ١٧٨؛ : «و کسانی را که کفر ورزیدند عذاب کردیم») نشان میدهد که عذاب، نتیجه کفر و نافرمانی است. این صفت، نه از سر سادیسم یا قهری الهی، بلکه به مثابه ضرورتی وجودی، مانند گرمای آتش یا سنگینی سنگ، عمل میکند.
جمعبندی بخش سوم
عذاب، به عنوان صفتی کمالی، در نظام الهی و انسانی، مقید به حکمت و عدالت است. این صفت، نتیجه اقتضای عمل انسان بوده و در چارچوب نظاممندی عالم ناسوت ظهور مییابد.
بخش چهارم: نقد انفعال اجتماعی در برابر عذاب
ریشههای انفعال اجتماعی
انفعال و نفرت از عذاب در جوامع، چونان زخمی کهنه، ریشه در ظلمهای تاریخی و عذابهای ناحق دارد. این انفعال، مانع اجرای عدالت و حدود الهی میشود.
وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ (النور: ٢؛ : «و در اجرای دین خدا نسبت به آن دو رافت به خود راه ندهید») بر لزوم اجرای حدود بدون رافت نابهجا تأکید دارد.
درنگ: انفعال اجتماعی در برابر عذاب، ناشی از ظلمهای ناحق تاریخی است، اما با حکمت قرآنی که عذاب را جزای عمل میداند، ناسازگار است.
پیامدهای انفعال
انفعال اجتماعی، چونان غباری بر آینه عدالت، مانع اجرای حدود الهی میشود. ظلمهای تاریخی، از جمله عذابهای ناحق توسط حاکمان فاسق، به نفرت از مفهوم عذاب منجر شده و این نفرت، با نظام قرآنی که عذاب را در چارچوب حکمت تعریف میکند، در تعارض است.
جمعبندی بخش چهارم
انفعال اجتماعی در برابر عذاب، ریشه در ظلمهای تاریخی دارد، اما قرآن کریم، با تأکید بر اجرای حدود در چارچوب حکمت، این انفعال را نفی میکند. عذاب، به عنوان جزای عمل، ضرورتی وجودی است که نباید تحت تأثیر تجارب ناحق قرار گیرد.
بخش پنجم: عذاب، جزای عمل و نه ابزار تربیت صرف
عذاب به مثابه جزای عمل
عذاب، چونان بازتابی از کردار انسان، جزای عمل است و نه صرفاً ابزاری برای تربیت. در دنیا، عذاب میتواند به اصلاح جامعه منجر شود، اما در آخرت، صرفاً جزای عمل است:
سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ (التوبة: ١٠١؛ : «آنها را دو بار عذاب میکنیم، سپس به عذابی بزرگ بازگردانده میشوند»).
درنگ: عذاب، جزای طبیعی عمل است که در دنیا میتواند به اصلاح منجر شود، اما در آخرت، صرفاً بازتاب کردار انسان است.
عذاب و اصلاح اجتماعی
در عالم ناسوت، عذاب، چونان جراحی دردناک اما ضروری، میتواند به اصلاح جامعه منجر شود. اما در آخرت، چونان حکمی نهایی، تنها جزای عمل است و هدفی تربیتی ندارد.
جمعبندی بخش پنجم
عذاب، به عنوان جزای عمل، ضرورتی وجودی در نظام الهی دارد. در دنیا، این صفت میتواند اصلاحگر باشد، اما در آخرت، تنها بازتابدهنده کردار انسان است.
بخش ششم: عذاب در قرآن کریم، نظامی حکیمانه و عادلانه
عدم وجود عذاب اجحافی
در قرآن کریم، هیچ عذابی بدون سند و اقتضای حکمت نیست. عذاب، همواره نتیجه کفر، ظلم یا نافرمانی است:
وَعَذَّبُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ (آل عمران: ١٧٨؛ : «و کسانی را که کفر ورزیدند عذاب کرد»). این نظاممندی، نشانه حکمت الهی است.
درنگ: عذاب در قرآن کریم، همواره مقید به حکمت و عدالت است و هرگز اجهافی یا بیمبنا نیست.
تنوع عذاب در قرآن کریم
قرآن کریم، با بیش از ۲۶۴ اشاره به عذاب، تنوعی بینظیر در آن ارائه میدهد: عذاب الیم، عظیم، مهین، مقیم، سعیر و غیره. هر نوع عذاب، اقتضایی خاص دارد که با عمل انسانی همخوانی دارد:
لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (البقرة: ١٠٤؛ : «برای آنها عذابی دردناک است»).
جمعبندی بخش ششم
عذاب در قرآن کریم، نظامی حکیمانه و عادلانه است که با تنوع و اقتضائات خود، بازتابدهنده نظاممندی عالم خلقت است. این عذابها، هرگز بیمبنا نبوده و همواره در چارچوب حکمت الهی قرار دارند.
بخش هفتم: من یشاء و مقتضای حکمت الهی
تبیین من یشاء
تعبیر
يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ (العنكبوت: ٢١؛ : «هر که را بخواهد عذاب میکند») به معنای دلخواهی نیست، بلکه مقتضی حکمت و عدالت الهی است. خداوند،
لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (آل عمران: ١٨٢؛ : «به بندگان ستمگر نیست») است.
درنگ: مشیت الهی در عذاب، مقید به حکمت و عدالت است و هرگز به معنای دلخواهی یا ظلم نیست.
نقد تصورات قهری از خدا
تصور خدایی که چون حاکمان ظالم هر چه خواهد کند، چونان خطایی است که از افکار ستمپذیر بشر سرچشمه گرفته است. به تعبیری حکیمانه، خداوند بزرگتر از آن است که به وصف آید:
اللَّهُ أَكْبَرُ مِنْ أَنْ يُوصَفَ (برگرفته از مضمون قرآنی). عذاب الهی، برخلاف ظلم بشری، مقید به حکمت است.
جمعبندی بخش هفتم
مشیت الهی در عذاب، مقید به حکمت و عدالت است. تصورات قهری از خداوند، ناشی از خطای بشری است، در حالی که عذاب الهی، همواره در چارچوب نظام حکیمانه خلقت قرار دارد.
بخش هشتم: انسان، موجودی با مقام جمعی
مقام جمعی انسان
انسان، به دلیل توانایی انجام خیر و شر، دارای مقامی جمعی است که حتی خداوند از آن محروم است، زیرا خدا نمیتواند معصیت کند:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا (الأحزاب: ٧٢؛ : «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، اما از برداشتن آن سر باز زدند»).
درنگ: انسان، به دلیل مقام جمعی، قادر به تجلی تمامی صفات، از خیر تا شر، است و این توانایی، او را از سایر موجودات متمایز میسازد.
تجلی صفات در انسان
انسان، چونان آینهای که تمامی رنگها را بازتاب میدهد، قادر به تجلی صفاتی چون عذاب، عداوت و رحمت است. این توانایی، نشانه کمال اوست، اما استفاده نادرست از آن، نقص میآفریند.
جمعبندی بخش هشتم
انسان، به دلیل مقام جمعی، موجودی استثنایی در نظام خلقت است. این مقام، او را قادر به تجلی تمامی صفات میسازد، اما مسئولیت او را در برابر اعمالش سنگینتر میکند.
بخش نهم: هرجومرج فرهنگی و زمینهساز عذاب
تجزیه فرهنگی و پیامدهای آن
تجزیه فرهنگی و هرجومرج اجتماعی، چونان طوفانی که ریشههای تمدن را تهدید میکند، به عذاب و حرمان منجر میشود:
وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً (الأنفال: ٢٥؛ : «و از فتنهای بترسید که تنها به ستمگران شما اصابت نکند»).
درنگ: هرجومرج فرهنگی و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه، زمینهساز عذاب اجتماعی و حرمان معنوی است.
تقلید کورکورانه و فساد اجتماعی
تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه، چونان نوشیدن زهری شیرین، به فساد اجتماعی منجر میشود. این فساد، نه تنها افراد، بلکه کل جامعه را به سوی عذاب سوق میدهد.
جمعبندی بخش نهم
هرجومرج فرهنگی و تقلید بیرویه، زمینهساز عذاب اجتماعی است. قرآن کریم، با هشدار نسبت به فتنههای اجتماعی، بر لزوم حفظ هویت فرهنگی و دینی تأکید دارد.
بخش دهم: قرآن کریم، کتابی علمی و فوق مدرن
قرآن کریم و نظاممندی عذاب
قرآن کریم، چونان کتابی علمی و فوق مدرن، عذاب را به مثابه بخشی از نظام مکانیکی خلقت ارائه میدهد:
فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِنْ فُطُورٍ (الملك: ٣؛ : «دیده بازگردان، آیا خللی میبینی؟»). عذاب، مانند یک مکانیزم دقیق، بخشی از این نظام است.
درنگ: قرآن کریم، با ارائه عذاب به عنوان بخشی از نظام حکیمانه خلقت، کتابی علمی و فراتر از دانش بشری است.
عذاب و دانش بشری
دانش بشری، هنوز به درک کامل نظام عذاب در قرآن کریم نرسیده است. این کتاب، چونان نقشهای الهی، انسان را به تأمل در نظام خلقت دعوت میکند.
جمعبندی بخش دهم
قرآن کریم، به عنوان کتابی علمی و فوق مدرن، عذاب را در چارچوبی حکیمانه و نظاممند ارائه میدهد. این نظام، فراتر از دانش بشری است و تأمل در آن، راهگشای فهم عمیقتر خلقت است.
نتیجهگیری کلی
عذاب در اسماء الحسنی، صفتی کمالی است که در عالم ناسوت، به مثابه عالم جمعی، به اقتضای عمل انسان ظهور مییابد. ناسوت، چونان آینهای جامع، تمامی اسما و صفات الهی را بازتاب میدهد و انسان، با مقام جمعی خود، قادر به تجلی این صفات است. عذاب، نه جبری است و نه دلخواهی، بلکه نتیجه حکیمانه و عادلانه کردار انسان است. قرآن کریم، با ارائه نظامی دقیق و علمی از عذاب، انسان را به تأمل در نظام خلقت دعوت میکند. هرجومرج فرهنگی و انفعال اجتماعی، زمینهساز عذاب است، اما حکمت الهی، راه رهایی را در التزام به عدالت و تقوا نشان میدهد.
با نظارت صادق خادمی