متن درس
اسما و صفات الهی: تأملی در عذاب به مثابه صفت کمالی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۷۸)
دیباچه
در گستره بیکران معارف الهی، تأمل در اسمای حسنی پروردگار، چونان چراغی فروزان، راهنمای سالکان حقیقتجو و پژوهشگران حکمت است. مفهوم عذاب، به مثابه یکی از صفات کمالی الهی، نه تنها جلوهای از عدالت و حکمت بینهایت حقتعالی است، بلکه بازتابی از نظاممندی ذاتی خلقت و نتایج وجودی اعمال انسانی را در خود نهفته دارد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای عمیق و ژرف آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۵۷۸، با رویکردی فلسفی، قرآنی و هستیشناختی، به کاوش در این صفت کمالی میپردازد. عذاب، در این دیدگاه، نه صرفاً ابزاری برای تربیت یا فروکش حس انتقام، بلکه میوهای طبیعی از درخت اعمال انسان است که در نظام احسن الهی، با ظرافتی بیمانند، تعادل و عدالت را به هستی بازمیگرداند.
بخش نخست: مبانی و اصول بنیادین عذاب در نظام خلقت
عذاب: جزای ذاتی عمل، نه صرفاً تربیت یا انتقام
عذاب، در نظام الهی، نه صرفاً ابزاری برای تربیت انسان یا فروکش حس انتقام، بلکه نتیجهای ذاتی و وجودی از اعمال اوست. همانگونه که میوه دادن درخت، از ذات آن سرچشمه میگیرد، عذاب نیز اثر طبیعی عمل ناصالح است. این دیدگاه، عذاب را فراتر از هدفی خارجی، مانند تنبیه یا اصلاح، قرار میدهد و آن را ضرورتی وجودی در نظام خلقت معرفی میکند.
جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ (السجدة: ١٧)
: پاداشی بهخاطر آنچه انجام میدادند.
این آیه از قرآن کریم، به صراحت بر پیوند ذاتی میان عمل و جزای آن تأکید دارد. همانگونه که درخت، به اقتضای ذات خود، میوه یا سایه میآفریند، عمل انسان نیز، به اقتضای طبیعت خود، عذاب یا ثواب را به بار میآورد. تربیت، اثری خارجی و غیرمستقیم است که ممکن است محقق شود یا نشود، اما عذاب، ضرورتی ذاتی دارد که از نهاد عمل سرچشمه میگیرد. به تمثیلی، عذاب چونان سایهای است که از جسم عمل جدا نمیشود و با آن عجین است.
درنگ: عذاب، نتیجه ذاتی و وجودی عمل انسان است، نه صرفاً ابزاری برای تربیت یا فروکش حس انتقام، و از نهاد عمل، مانند میوه از درخت، سرچشمه میگیرد. |
آثار ذاتی در برابر آثار خارجی
در فلسفه، آثار ذاتی یک شیء، مانند گرمای آتش یا اندیشیدن انسان، از نهاد آن ناشی میشوند و پرسش «چرا» برنمیدارند، برخلاف آثار خارجی، مانند تربیت یا اصلاح، که به شرایط بیرونی وابستهاند و قابل پرسشاند. عذاب، به مثابه اثری ذاتی، از ساختار وجودی عمل انسان جدا نیست و پرسش درباره چرایی آن، ناشی از ناآگاهی از نظاممندی خلقت است.
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاءَ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا (ص: ٢٧)
: آسمان و زمین و آنچه میان آنهاست را به باطل نیافریدیم.
این آیه، بر نظاممندی و حکمتمحوری خلقت تأکید دارد. همانگونه که حرکت عالم یا رویندگی آب، از ذاتیات نظام هستی است، عذاب نیز ضرورتی وجودی است که از عمل ناصالح ناشی میشود. پرسش «چرا عذاب؟» مانند پرسش «چرا آتش گرم است؟» از عدم درک ساختار وجودی عالم سرچشمه میگیرد. به تمثیلی، عذاب چونان جریانی است که از سرچشمه عمل ناصالح به سوی درههای عدالت الهی جاری میشود.
درنگ: عذاب، اثری ذاتی و غیرقابل پرسش است که از نهاد عمل ناشی میشود، برخلاف آثار خارجی مانند تربیت که به شرایط بیرونی وابستهاند. |
جمعبندی بخش نخست
عذاب، به مثابه صفتی کمالی، در نظام خلقت جایگاهی بنیادین دارد. این صفت، نه صرفاً ابزاری برای تربیت یا انتقام، بلکه نتیجهای ذاتی و وجودی از اعمال انسان است که از نهاد عمل، مانند میوه از درخت، سرچشمه میگیرد. آثار ذاتی عذاب، برخلاف آثار خارجی مانند تربیت، پرسش «چرا» برنمیدارند و از ساختار نظاممند خلقت ناشی میشوند. این بخش، بنیانی برای تحلیلهای قرآنی و فلسفی در بخشهای بعدی فراهم میآورد.
بخش دوم: تحلیل قرآنی و فلسفی عذاب
شدت عذاب: اقتضای عمل و تناسب با حرمان
شدت عذاب، از قتل و حبس ابد تا دوزخ ابدی، به اقتضای عمل انسان و حرمانهایی که ایجاد کرده بستگی دارد. ظلم، کفر و فساد فیالارض، به دلیل محرومیتهای گستردهای که بر بشر تحمیل میکنند، عذابهای شدیدی را در پی دارند.
وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (البقرة: ٧)
: و برای آنها عذابی بزرگ است.
این آیه، بر تناسب عذاب با عمل تأکید دارد. ظلمهایی مانند قتل، گمراهی، یا محرومیت بشر از خیرات، حرمانهایی ابدی ایجاد میکنند که عذاب شدید، پاسخ طبیعی آنهاست. به تمثیلی، ظلم چونان سنگی است که در برکه آرامش بشر افکنده میشود و امواج حرمان را تا ابد گسترش میدهد. عذاب، با این تناسب، جلوهای از عدالت الهی است که در آیه دیگری تأیید شده است:
لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ (آل عمران: ١٨٢)
: او به بندگان ستمکار نیست.
درنگ: شدت عذاب، به اقتضای عمل و حرمانهای ناشی از آن بستگی دارد و با عدالت الهی در نظام خلقت همخوان است. |
نقد پرسش «چرا عذاب شدید؟»
پرسشهایی مانند «چرا قتل؟» یا «چرا دوزخ ابدی؟» از عدم توجه به ابعاد حرمانهای ناشی از اعمال ظالمانه سرچشمه میگیرند. ظلمهایی مانند قتل یا گمراهی، اثری ابدی دارند و جبرانناپذیرند.
وَالَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ (آل عمران: ٤)
: و کسانی که کفر ورزیدند، برایشان عذابی شدید است.
برای مثال، شکستن شیشه در یک لحظه، اثری ابدی دارد، همانگونه که قتل یک انسان، حرمان ابدی ایجاد میکند. پرسش «چرا عذاب شدید؟» به جای «چرا این عمل؟»، نشاندهنده غفلت از ابعاد وجودی عمل است. به تمثیلی، ظالم چونان کسی است که آتشی در جنگل میافروزد و سپس از گستردگی حریق شگفتزده میشود.
درنگ: پرسش درباره شدت عذاب، ناشی از غفلت از حرمانهای ابدی است که اعمال ظالمانه بر بشر تحمیل میکنند. |
نقد نظامهای جریمهای ناکارآمد
نظامهای جریمهای مبتنی بر پول، مانند دیه یا جریمه مالی، برای افراد ثروتمند بازدارنده نیستند و نمیتوانند جلوی تکرار جرم را بگیرند. در مقابل، احکام الهی، مانند قصاص یا عذاب شدید، به دلیل اقتضای ذاتی، اثر بازدارنده دارند.
جَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا (الشورى: ٤٠)
: جزای بدی، بدیای همانند آن است.
جریمه مالی، برای ثروتمندان مانعی ایجاد نمیکند، اما احکام الهی، مانند قتل برای مفسد فیالارض، با تناسب ذاتی، از تکرار جرم جلوگیری میکنند. به تمثیلی، جریمه مالی چونان حصاری کاغذی است که باد ثروت آن را فرومیریزد، اما احکام الهی، چونان دیواری پولادین، در برابر جرم استوار میماند.
درنگ: احکام الهی، مانند قصاص، به دلیل تناسب ذاتی با عمل، اثر بازدارنده دارند، برخلاف جریمههای مالی که برای ثروتمندان ناکارآمدند. |
حرمان بشری: نتیجه ظلم و عامل عذاب
حرمان گسترده بشر، از فقدان آرامش و سلامت تا محرومیت از خیرات، نتیجه ظلم ظالمان است. عذاب، به مثابه پاسخ ذاتی به این حرمانها، تعادل را به نظام هستی بازمیگرداند.
وَلَعَلَّنَّهُمْ عَلَى الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ (الأنعام: ١٣٥)
: و لعنت بر قوم ستمگر باد.
ظالمان، با ایجاد نابسامانی و محرومیت، بشر را به انحطاط کشاندهاند. عذاب، چونان بارانی است که خاک تشنه عدالت را سیراب میکند و نظام هستی را از آلودگی ظلم پاک میسازد.
درنگ: حرمان گسترده بشر، نتیجه ظلم ظالمان است و عذاب، به مثابه جزای ذاتی، تعادل را به نظام هستی بازمیگرداند. |
جمعبندی بخش دوم
تحلیل قرآنی و فلسفی عذاب نشان داد که شدت این صفت، به اقتضای عمل و حرمانهای ناشی از آن بستگی دارد. پرسشهای نادرست درباره چرایی عذاب شدید، از غفلت از ابعاد عمل سرچشمه میگیرند. نظامهای جریمهای ناکارآمد، در برابر احکام الهی که با تناسب ذاتی عمل طراحی شدهاند، ناتواناند. حرمان بشری، نتیجه ظلم است و عذاب، پاسخ طبیعی به این نابسامانیهاست. این بخش، زمینه را برای بررسی هستیشناختی عذاب در بخش بعدی فراهم میآورد.
بخش سوم: عذاب در نظام هستیشناختی خلقت
جهان ناسوت: عالم موقت و مقدمه عوالم دیگر
جهان ناسوت، عالمی موقت و نزدیک است که در راستای عوالم دیگر، مانند برزخ و قیامت، قرار دارد. حرمانهای دنیوی، در این عوالم جبران میشوند و نظام احسن الهی را تکمیل میکنند.
وَاللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَ الْعِبَادِ (الحج: ٥٦)
: و خدا میان بندگان داوری میکند.
دنیا، به معنای «نزدیک» و نه «پستی»، ظرف ظهور اسما و صفات الهی است. این عالم، مانند مساعدهای موقت، نمیتواند عدالت کامل را محقق کند، اما در راستای عوالم پسین، حقوق همه موجودات استیفا میشود. به تمثیلی، دنیا چونان گذرگاهی است که مسافران را به سوی مقصد نهایی هدایت میکند.
درنگ: جهان ناسوت، عالمی موقت و نزدیک است که در راستای عوالم پسین، حرمانهای دنیوی را جبران میکند. |
نظام احسن و ضرورت وجود آخرت
وجود آخرت، دلیل نظام احسن دنیاست. بدون آخرت، دنیا ناقص و ظالمانه است، اما در راستای عوالم دیگر، همه به حقوق خود میرسند.
وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ (العنكبوت: ٦٤)
: و همانا سرای آخرت، زندگی واقعی است.
آخرت، با استیفای حقوق ظالم و مظلوم، نظام احسن را تکمیل میکند. دنیا، مانند مساعدهای است که در پایان ماه، با حقوق کامل جایگزین میشود. به تمثیلی، آخرت چونان ترازوی عدالت است که کفههای نظام هستی را متعادل میسازد.
درنگ: وجود آخرت، نظام احسن دنیا را تکمیل میکند و حقوق همه موجودات را در عوالم پسین استیفا مینماید. |
غفلت انسان: مانع درک ظرافت عالم
غفلت انسان، مانع درک ظرافت نظام هستی است. این عالم، مانند کوهنوردی است که با یک اشتباه، به دره سقوط میکند. انسان، برخلاف دیگر موجودات، به دلیل غفلت، از هماهنگی با نظام هستی بازمیماند.
لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ (البقرة: ٢٥٥)
: نه چرت او را میگیرد و نه خواب.
تمام موجودات، از سنگ تا حیوان، در هماهنگی با نظام هستی عمل میکنند، اما انسان، به دلیل غفلت، از این بیداری جدا میافتد. این غفلت، لطفی الهی است تا انسان به خودخدایی نیفتد. به تمثیلی، غفلت چونان پردهای است که بر آینه قلب انسان کشیده شده تا از خیره شدن به خود بازماند.
درنگ: غفلت انسان، مانع درک ظرافت نظام هستی است، در حالی که تمام موجودات در هماهنگی با این نظام عمل میکنند. |
هوشمندی حیوانات در برابر غفلت انسان
حیوانات، به دلیل هوشمندی غریزی، هنگام مرگ آگاهانه عمل میکنند و از دیدهها پنهان میشوند، اما انسان، به دلیل غفلت، حتی در لحظات مرگ غافل است.
به نقل از توحید مفضل، حیوانات هنگام مرگ، به گونهای غریزی پنهان میشوند، اما انسان، گاه در موقعیتهای نامناسب، مانند توالت یا قبرستان، جان میسپارد. این غفلت، انسان را از درک ظرافت نظام هستی بازمیدارد. به تمثیلی، حیوانات چونان چراغهایی هستند که در تاریکی مرگ، راه خود را مییابند، اما انسان، در خواب غفلت، گمراه میماند.
درنگ: حیوانات، با هوشمندی غریزی، در مرگ آگاهانه عمل میکنند، اما انسان، به دلیل غفلت، از درک ظرافت نظام هستی بازمیماند. |
نظام احسن و عاشقکشی الهی
نظام احسن، با وجود حرمانهای ظاهری، عاشقکشی الهی را در بر دارد که برای تکامل انسان ضروری است. ابتلائات الهی، انسان را به سوی کمال هدایت میکنند.
وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ (محمد: ٣١)
: و شما را میآزماییم تا مجاهدانتان را بشناسیم.
در عرفان، عاشقکشی معشوق، برای تکامل عاشق است. این نظام، با ظرافت، همه را به خیرشان میرساند. به تمثیلی، عاشقکشی الهی چونان تراش الماسی است که نگین وجود انسان را برای درخشش ابدی آماده میسازد.
درنگ: نظام احسن، با عاشقکشی الهی، انسان را به سوی تکامل هدایت میکند و حرمانهای ظاهری را به خیر ابدی تبدیل مینماید. |
جمعبندی بخش سوم
عذاب، در نظام هستیشناختی خلقت، جلوهای از نظام احسن الهی است. جهان ناسوت، عالمی موقت است که در راستای عوالم پسین، حقوق همه موجودات را استیفا میکند. وجود آخرت، این نظام را تکمیل مینماید. غفلت انسان، مانع درک ظرافت عالم است، در حالی که حیوانات با هوشمندی غریزی، در هماهنگی با آن عمل میکنند. عاشقکشی الهی، بخشی از این نظام ظریف است که انسان را به سوی کمال هدایت میکند. این بخش، زمینه را برای نتیجهگیری نهایی فراهم میآورد.
نتیجهگیری کلی
عذاب، به مثابه صفتی کمالی در اسمای حسنی، جلوهای از عدالت، حکمت و عشق الهی است. این صفت، نه صرفاً برای تربیت یا انتقام، بلکه نتیجهای ذاتی و وجودی از اعمال انسان است که در نظام احسن الهی، تعادل و عدالت را به هستی بازمیگرداند. شدت عذاب، به اقتضای حرمانهای ناشی از ظلم، کفر و فساد است و پرسشهای نادرست درباره آن، از غفلت از ابعاد عمل سرچشمه میگیرند. نظامهای جریمهای ناکارآمد، در برابر احکام الهی که با تناسب ذاتی طراحی شدهاند، ناتواناند. جهان ناسوت، عالمی موقت است که در راستای عوالم پسین، حقوق همه موجودات را استیفا میکند. غفلت انسان، مانع درک ظرافت این نظام است، اما عاشقکشی الهی، انسان را به سوی کمال هدایت مینماید. این اثر، با تحلیل قرآنی، فلسفی و هستیشناختی، عذاب را به مثابه رقص عالم در مسیر عدالت و عشق الهی معرفی میکند.
با نظارت صادق خادمی |