متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم معذّب
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۸۱)
دیباچه
در گستره الهیات اسلامی، اسما و صفات الهی چونان نوری فروزان، جلوههای ذات بیکران باریتعالی را به ظهور میرسانند. اسم **معذّب**، بهعنوان یکی از صفات جلالی ثانوی الهی، مفهومی ژرف را در خود نهفته دارد که عذاب را نهتنها در چارچوب الهیاتی، بلکه در قلمروهای فلسفی، روانشناختی و جامعهشناختی به تأمل وامیدارد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۵۸۱، کوشیده است تا مفهوم عذاب را در قرآن کریم و نظام خلقت با نگاهی علمی تبیین نماید.
بخش نخست: مفهومشناسی عذاب و جزا در نظام خلقت
عذاب: تجلی جزای عمل
عذاب، در نظام خلقت، چونان سایهای ناگسستنی از عمل، تجلی جزای آن است. این مفهوم، که خیر و شر را در بر میگیرد، نهتنها در الهیات اسلامی، بلکه در تمامی فرهنگها و تمدنهای بشری، بهعنوان اصلی بدیهی پذیرفته شده است. هر عملی، اعم از خیر یا شر، حقوقی یا حقیقی، ارادی یا طبیعی، به مقتضای خود، جزایی در پی دارد. این جزا، چونان میوهای که از درخت عمل میروید، بخشی جداییناپذیر از ساختار آن است. هیچ انسانی، در هیچ دورهای از تاریخ، منکر این اصل نبوده که عمل، بیجزا نمیماند.
درنگ: عذاب، تجلی جزای عمل است و خیر یا شر بودن آن به ماهیت عمل وابسته است. هیچ انسانی منکر این اصل نیست که هر عملی، جزایی متناسب با خود دارد. |
﴿فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ * وَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ﴾ (زلزال: ۷-۸)
: «پس هر که به اندازه ذرهای خیر کند، آن را خواهد دید، و هر که به اندازه ذرهای شر کند، آن را خواهد دید.»
این آیه، با ظرافتی بینظیر، قانونمندی نظام جزا را به نمایش میگذارد، که حتی کوچکترین عمل خیر یا شر، از نظر الهی مغفول نمیماند.
فلسفه جزا: نظم و هدفمندی خلقت
از منظر فلسفی، فعل بدون هدف و جزا، چونان پیکری بیروح، بیمعناست. هر عملی، به مثابه نهالی است که میوهای متناسب با خود میپرورد. این میوه، چه خیر باشد و چه شر، در نظام خلقت، نظم و هدفمندی را تضمین میکند. پذیرش جزای خیر، چونان استقبال از سایهای خنک در روزی گرم، برای همگان بدیهی است، اما انکار جزای شر، چونان نادیده گرفتن آتشی که از جرقهای کوچک زبانه میکشد، غیرعقلانی است. این دو، چونان دو بال پرندهای، در تعادل نظام هستی نقش دارند.
﴿جَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ (شوری: ۴۰)
: «و جزای بدی، بدیای مانند آن است.»
این آیه، با بیانی روشن، بر تناسب جزا با عمل تأکید میورزد و نشان میدهد که نظام خلقت، چونان ترازویی دقیق، عدالت را در هر عملی جاری میسازد.
جمعبندی بخش نخست
عذاب، بهعنوان جزای عمل، اصلی بنیادین در نظام خلقت است که خیر و شر را در بر میگیرد. این مفهوم، نهتنها در الهیات اسلامی، بلکه در تمامی نظامهای فکری بشری، بهعنوان حقیقتی بدیهی پذیرفته شده است. فلسفه جزا، نظم و هدفمندی خلقت را تضمین میکند و پذیرش جزای خیر و شر، دو روی یک سکهاند که تعادل هستی را حفظ میکنند. آیات قرآن کریم، با بیانی ژرف، این قانونمندی را به تصویر میکشند.
بخش دوم: نقد نفی عذاب در جهان متمدن
بیماری روانشناختی نفی عذاب
در جهان بهاصطلاح متمدن، نفی عذاب و مجازات، نه از سر دانش یا فلسفه، بلکه از بیماری روانشناختی و اجتماعی نشأت میگیرد. این انکار، ریشه در خشونتهای ظالمانه تاریخی دارد که بشر را به انفعال یا افراط سوق داده است. چنین رویکردی، چونان بیماریای که جسم را از تعادل خارج میکند، نظام تربیتی و اجتماعی را به هرجومرج میکشاند.
درنگ: نفی عذاب در جهان متمدن، از دانش یا فلسفه ناشی نمیشود، بلکه بیماری روانشناختی و اجتماعی است که ریشه در خشونتهای ظالمانه گذشته دارد. |
﴿وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ﴾ (نور: ۲)
: «و در اجرای دین خدا نسبت به آنها رأفت به خرج ندهید.»
این آیه، با بیانی قاطع، انفعال در برابر اجرای عذاب عادلانه را نکوهش میکند و بر ضرورت حفظ عدالت در نظام الهی تأکید دارد.
انفعال و جعل مماثل: ریشههای روانشناختی
انفعال روانشناختی و جعل مماثل (خود را جای دیگری گذاشتن)، دو عامل اصلی در نفی عذاب هستند. انفعال، چونان درختی که از طوفانهای گذشته خمیده شده، انسان را از پذیرش عذاب عادلانه بازمیدارد. جعل مماثل، که ریشه در خوددوستی دارد، فرد را وامیدارد تا به دلیل عدم تحمل عذاب برای خود، آن را برای دیگران نیز نپذیرد. این خوددوستی، چونان آینهای شکسته، حقیقت عدالت را تحریف میکند.
﴿وَلَا تَأْخُذْكُمْ بِهِمَا رَأْفَةٌ﴾ (نور: ۲)
: «و نسبت به آنها رأفت به خرج ندهید.»
این آیه، با اشاره به رأفت بیمورد، جعل مماثل را نکوهش میکند و نشان میدهد که انفعال در برابر عذاب، نشانه ضعف ایمان است.
پیامدهای اجتماعی انفعال
انفعال در برابر عذاب، به دو بیماری اجتماعی منجر شده است: **انفعال کامل** (گریز از هرگونه تنبیه) و **رادیکالیسم** (خشونت افراطی). این دو، چونان دو سوی یک پرتگاه، جامعه را از تعادل و سلامت دور کردهاند. انسانهایی که در معرض خشونتهای ظالمانه قرار گرفتهاند، یا به انفعال پناه بردهاند و از هر تنبیهی گریزانند، یا به خشونت روی آوردهاند و با دسترسی به قدرت، به افراط گراییدهاند.
درنگ: انفعال در برابر عذاب، به انفعال کامل (ترس از تنبیه) یا رادیکالیسم (خشونت افراطی) منجر شده است. انسان سالم، نه منفعل است و نه خشن. |
﴿إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ﴾ (عصر: ۲-۳)
: «بهراستی انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند.»
این آیه، با اشاره به زیانباری ذاتی انسان، راه رهایی را در ایمان و عمل صالح معرفی میکند، که انسان را از انفعال و خشونت نجات میدهد.
جمعبندی بخش دوم
نفی عذاب در جهان متمدن، نه از دانش، بلکه از بیماری روانشناختی و اجتماعی ناشی میشود که ریشه در خشونتهای تاریخی دارد. انفعال و جعل مماثل، انسان را از پذیرش عذاب عادلانه بازمیدارند و به انفعال کامل یا رادیکالیسم سوق میدهند. قرآن کریم، با نکوهش رأفت بیمورد، بر ضرورت اجرای عدالت تأکید میورزد و راه سلامت روان و جامعه را در ایمان و عمل صالح ترسیم میکند.
بخش سوم: تنوع عذاب در قرآن کریم
نظاممندی و تنوع عذاب
قرآن کریم، عذاب را در گسترهای وسیع و متنوع به نمایش میگذارد: عذاب با شدت، با خفت، با رحمت، اختیاری، اجباری، دنیوی، اخروی، مشیتی، تعلیقی، استمراری و غیره. این تنوع، چونان رنگهای گوناگون در تابلویی عظیم، نظاممندی و علمی بودن عذاب را در نظام خلقت نشان میدهد. هر نوع عذاب، به تناسب عمل و مراتب ناهنجاری، چونان کلیدی برای قفلی خاص، طراحی شده است.
درنگ: عذاب در قرآن کریم، با تنوعی بینظیر (شدت، رحمت، اختیاری، اجباری) و بهصورت نظاممند ارائه شده که نشاندهنده انطباق دقیق آن با نوع عمل است. |
﴿إِنَّا مُعَذِّبُوهُ عَذَابًا لَا يُعَذِّبُهُ أَحَدٌ مِنَ الْعَالَمِينَ﴾ (مائده: ۱۱۵)
: «ما او را به عذابی عذاب میکنیم که هیچکس از جهانیان را بدان عذاب نکرده است.»
این آیه، به عذابی بیمانند اشاره دارد که نشاندهنده شدت و تناسب آن با عمل است.
﴿فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ﴾ (آلعمران: ۳۰)
: «پس بهزودی او را عذاب میکنیم، سپس به سوی پروردگارش بازگردانده میشود.»
این آیه، به عذاب استمراری اشاره دارد که در دنیا و آخرت ادامه مییابد.
عذاب و رحمت: دو روی یک سکه
عذاب و رحمت، چونان دو روی یک سکه، هر دو در خدمت عدالت و اصلاح در نظام خلقتاند. عذاب، حتی در شدیدترین صورت خود، ابزاری برای تربیت و هدایت است که در چارچوب رحمت الهی عمل میکند. این پیوند، چونان نخی که مرواریدها را به هم میدوزد، نظام خلقت را منسجم و هدفمند نگه میدارد.
﴿يُعَذِّبُ مَنْ يَشَاءُ وَيَرْحَمُ مَنْ يَشَاءُ﴾ (عنکبوت: ۲۱)
: «هر که را بخواهد عذاب میکند و هر که را بخواهد رحم میکند.»
این آیه، با بیانی ژرف، پیوند عذاب و رحمت را در مشیت الهی به تصویر میکشد.
جمعبندی بخش سوم
عذاب در قرآن کریم، با تنوعی بینظیر و نظاممندی علمی، متناسب با نوع عمل و مراتب ناهنجاری ارائه شده است. این تنوع، از عذابهای شدید و استمراری تا عذابهای همراه با رحمت و اختیار، نشاندهنده عمق و دقت نظام الهی است. عذاب و رحمت، هر دو در خدمت عدالت و اصلاحاند و آیات قرآن کریم، این حقیقت را با بیانی فاخر تبیین میکنند.
بخش چهارم: نقد روشهای خشن و ناکارآمد در اجرای عذاب
خشونت ظالمانه و آسیب به دین
خشونتهای ظالمانه و ناآگاهی در اجرای عذاب، چونان زخمی عمیق بر پیکر دین، به بدنامی آن منجر شده است. روشهای اسلامی عذاب، عادلانه، متنوع و همراه با مغفرت و احسان طراحی شدهاند، اما اجرای نادرست آنها، چونان نقاشیای که با دستانی ناشیانه ترسیم شود، حقیقت دین را تحریف کرده است.
درنگ: خشونتهای ظالمانه و ناآگاهی در اجرای عذاب، به دین آسیب زده، در حالی که اسلام عذاب را عادلانه و برای تربیت و اصلاح طراحی کرده است. |
﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ﴾ (ابراهیم: ۴۲)
: «و خدا را از آنچه ظالمان انجام میدهند غافل مپندار.»
این آیه، با بیانی قاطع، ظلم و عذابهای ظالمانه را محکوم میکند و بر نظارت الهی بر اعمال ظالمان تأکید دارد.
نقد حبسهای غیرضروری
حبس در اسلام، چونان مترسکی برای بازدارندگی طراحی شده، اما اجرای نادرست آن، چونان قفسی که پرندگان بیگناه را اسیر کند، به بیمعنایی و افول آن منجر شده است. جامعهای که حبس را به امری عادی بدل کند، از هدف تربیتی آن دور میافتد و نظام جزا را به هرجومرج میکشاند.
﴿وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا﴾ (شوری: ۴۰)
: «و جزای بدی، بدیای مانند آن است.»
این آیه، بر تناسب جزا با عمل تأکید میورزد و نشان میدهد که حبس، تنها در صورت ضرورت و عدالت، مشروعیت دارد.
جمعبندی بخش چهارم
خشونتهای ظالمانه و ناآگاهی در اجرای عذاب، به دین آسیب زده و حقیقت آن را تحریف کرده است. حبسهای غیرضروری و روشهای نادرست، از هدف تربیتی عذاب دور شدهاند. قرآن کریم، با تأکید بر تناسب و عدالت در عذاب، راه اصلاح و تربیت را نشان میدهد.
بخش پنجم: تعادل در جزای خیر و شر
نقد عدم اجرای جزای خیر
جامعهای که به خوبیها جزای خیر نمیدهد، اما به بدیها سختگیر است، چونان باغی است که تنها خارهای آن هرس میشوند و گلهایش نادیده میمانند. این عدم تعادل، ناهنجاریها را افزایش میدهد و جامعه را از سلامت دور میکند. قرآن کریم، به هر دو سوی خیر و شر توجه دارد و تعادل را در جزا خواستار است.
درنگ: تشویق خوبیها به اندازه تنبیه بدیها برای سلامت جامعه ضروری است. عدم اجرای جزای خیر، ناهنجاریها را افزایش میدهد. |
﴿جَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ﴾ (شوری: ۴۰)
: «جزای بدی، بدیای مانند آن است، و هر که ببخشد و اصلاح کند، پاداشش بر خداست.»
این آیه، با اشاره به عفو و اصلاح، بر اهمیت جزای خیر در کنار جزای شر تأکید میورزد.
نمونههای عملی جزای خیر
در نظامهای اجتماعی، مانند بیمه رانندگی، تشویق رانندگان به رعایت قوانین با ارفاق در هزینهها، چونان بذری است که میوه کاهش تخلفات را میدهد. این رویکرد، نشاندهنده اهمیت جزای خیر در تربیت و اصلاح جامعه است. اما فقدان چنین نظامی در بسیاری از جوامع، چونان زمینی بایر، ناهنجاریها را فزونی میبخشد.
﴿فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَهُمْ فِي رَوْضَةٍ يُحْبَرُونَ﴾ (روم: ۱۵)
: «اما کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند، در باغی شادمان خواهند بود.»
این آیه، جزای خیر اعمال صالح را در قالب بهشتی سرسبز به تصویر میکشد.
جمعبندی بخش پنجم
تعادل در جزای خیر و شر، برای سلامت جامعه ضروری است. عدم توجه به جزای خیر، ناهنجاریها را افزایش میدهد، در حالی که قرآن کریم، با تأکید بر هر دو، راه تعادل را نشان میدهد. نمونههای عملی، مانند ارفاق در بیمه، نشاندهنده تأثیر جزای خیر در اصلاح رفتار است.
بخش ششم: تفاوت جرم و تصادف در نظام جزا
تمایز جرم عمدی و تصادف غیرعمد
جرم عمدی، چونان خنجری که با قصد در قلب فرو رود، با تصادف غیرعمد، که چونان لغزشی ناخواسته است، متفاوت است. رانندگی بدون گواهینامه، چونان عملی مجرمانه، با تصادف راننده مجاز، که ممکن است حقوقی باشد، در نظام جزا جایگاه متفاوتی دارد. این تمایز، چونان خطکشی دقیقی در نقشهای پیچیده، عدالت را تضمین میکند.
درنگ: جرم عمدی (مانند قتل یا رانندگی بدون گواهینامه) با تصادف غیرعمد (مانند حادثه با گواهینامه) متفاوت است. عذاب باید متناسب با ناهنجاری باشد. |
﴿وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ﴾ (نساء: ۹۳)
: «و هر که مؤمنی را از روی عمد بکشد، جزایش جهنم است.»
این آیه، با تأکید بر قتل عمد، بر شدت جزای جرم عمدی صحه میگذارد.
پیامدهای بیتوجهی به تمایز
بیتوجهی به تمایز جرم و تصادف، چونان قضاوت با چشمان بسته، به بیعدالتی منجر میشود. رانندگی بدون گواهینامه، که جرم است، نیازمند مجازات متناسب است، در حالی که تصادف غیرعمد، ممکن است با جبران خسارت حل شود. این دقت، چونان جراحی ظریفی، نظام جزا را از خطا مصون میدارد.
﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ﴾ (انعام: ۴۲)
: «ما به سوی امتهای پیش از تو فرستادگانی فرستادیم و آنها را به سختی و زیان گرفتار کردیم.»
این آیه، عذاب متناسب با اعمال امتها را نشان میدهد که برای بیداری و اصلاح است.
جمعبندی بخش ششم
تمایز جرم عمدی و تصادف غیرعمد، برای اجرای عدالت در نظام جزا ضروری است. قرآن کریم، با تأکید بر تناسب عذاب با عمل، این دقت را به نمایش میگذارد. بیتوجهی به این تمایز، به بیعدالتی منجر میشود، در حالی که نظام الهی، با دقتی بینظیر، عدالت را تضمین میکند.
بخش هفتم: نقد اشکال ظاهری النفس بالنفس
قصاص: تضمین عدالت
برخی، قصاص (النفس بالنفس) را به دلیل تشریفات قضایی و هزینهها ناعادلانه میدانند، اما این تشریفات، چونان سپری محافظ، از قتل بیجا جلوگیری میکند. قصاص، چونان ترازویی عادل، حیات را در جامعه حفظ میکند و مانع از هرجومرج میشود.
درنگ: قصاص (النفس بالنفس) برای حفظ عدالت و حیات است. تشریفات قضایی، تضمینکننده دقت در اجرا و جلوگیری از قتل بیجاست. |
﴿وَفِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ﴾ (بقره: ۱۷۹)
: «و در قصاص حیات است.»
این آیه، با بیانی فاخر، قصاص را ضامن حیات و عدالت معرفی میکند.
نقد شبهات قصاص
منتقدان قصاص، تشریفات قضایی را پرهزینه و غیرضروری میدانند، اما این تشریفات، چونان فیلتری دقیق، از اجرای عجولانه و ظالمانه جلوگیری میکند. قتل بیجا، چونان آتشی که جنگلی را نابود کند، جامعه را به تباهی میکشاند، اما قصاص عادلانه، چونان آبی زلال، این آتش را فرومینشاند.
﴿وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ﴾ (اسراء: ۳۳)
: «و نفس را که خدا حرام کرده جز به حق نکشید.»
این آیه، بر اجرای قصاص بهصورت عادلانه و با حق تأکید میورزد.
جمعبندی بخش هفتم
قصاص، بهعنوان ضامن عدالت و حیات، با تشریفات قضایی دقیق، از قتل بیجا جلوگیری میکند. نقدهای ظاهری به قصاص، از فهم نادرست آن ناشی میشود. قرآن کریم، با تأکید بر حق و عدالت، قصاص را ابزاری برای حفظ نظم و حیات معرفی میکند.
جمعبندی
اسم **معذّب**، بهعنوان صفتی جلالی ثانوی، عذاب را چونان جزای عمل در نظام خلقت به تصویر میکشد. این مفهوم، خیر و شر را در بر میگیرد و با تنوعی بینظیر در قرآن کریم ارائه شده است. نفی عذاب در جهان متمدن، از انفعال روانشناختی و جعل مماثل ناشی میشود، نه دانش. خشونتهای ظالمانه و ناآگاهی، به دین آسیب زده، اما اسلام عذاب را عادلانه، اصلاحی و همراه با رحمت طراحی کرده است. تعادل در جزای خیر و شر، تمایز جرم و تصادف، و قصاص عادلانه، همگی در خدمت نظم و سلامت جامعهاند.
با نظارت صادق خادمی |