متن درس
اسما و صفات الهی: تأملی در عذاب به مثابه اصل وجودی و تربیتی در نظام هستی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۸۲)
دیباچه
عذاب، به مثابه جلوهای از اسما و صفات الهی، در نظام هستی نقشی بنیادین ایفا میکند. این صفت، نه تنها ضرورتی وجودی برای تحقق عدالت و تناسب در کردار انسانی است، بلکه چونان ابزاری تربیتی، انسان و جامعه را به سوی کمال رهنمون میسازد. در عالم ناسوت، که چونان آینهای جامع، بازتابدهنده محدودیتها و امکانات انسانی است، عذاب به مثابه جزای خیر و شر، اقتضای نظاممندی خلقت را آشکار میسازد. این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۵۸۲، با رویکردی فلسفی، قرآنی و تربیتی، به تبیین عذاب به عنوان صفتی کمالی و ضرورتی وجودی میپردازد.
بخش نخست: عذاب، ضرورتی وجودی در نظام خلقت
ماهیت عذاب به مثابه اصل وجودی
عذاب و تعذیب، چونان سایهای که از کردار انسان برمیخیزد، ضرورتی غیرقابلانکار در نظام هستی است. این اصل، در تمامی مکاتب فلسفی، علمی و تربیتی پذیرفته شده و به مثابه اقتضای فرایند وجودی اعمال انسان و موجودات، جایگاه ویژهای دارد. همانگونه که گلی به سبب شکوفهاش ارزش مییابد، انسان نیز با اعمال خویش، خیر یا شر را به سوی خود فرا میخواند.
جَزَاءُ سَيِّئَةٍ [مطلب حذف شد] : «جزای بدی، بدیای همانند آن است») بر تناسب جزا با عمل تأکید دارد. عذاب، نه از سر قهری الهی، بلکه چونان ضرورتی وجودی، مانند گرمای آتش یا سنگینی سنگ، در نظام خلقت جاری است.
درنگ: عذاب، به مثابه جزای خیر و شر، ضرورتی وجودی است که در تمامی مکاتب فلسفی، علمی و تربیتی پذیرفته شده و اقتضای نظاممندی خلقت را آشکار میسازد.
عذاب و فرایند کمال انسانی
عذاب، چونان جراحی دردناک اما ضروری، در فرایند کمال انسانی نقشی محوری دارد. این صفت، نه تنها به مثابه جزای عمل، بلکه به عنوان انگیزهای برای حرکت به سوی کمال، انسان را از غفلت بیدار میسازد. همانگونه که در فلسفه اخلاق، پاداش و مجازات انگیزهای برای رفتار اخلاقی است، عذاب نیز در نظام تربیتی الهی، انسان را به سوی تقوا و عدالت رهنمون میکند.
جمعبندی بخش نخست
عذاب، به عنوان ضرورتی وجودی، بخشی از فرایند خلقت و کمال انسانی است. این صفت، با تناسب با اعمال انسان، عدالت الهی را متجلی میسازد و چونان ابزاری تربیتی، انسان را به سوی کمال هدایت میکند.
بخش دوم: چالشهای مقدار و کیفیت عذاب
اهمیت تعیین مقدار و کیفیت عذاب
چالش اصلی در نظام عذاب، نه در اصل وجود آن، بلکه در تعیین مقدار و کیفیت آن نهفته است. چه میزان مجازات برای چه جرم یا خیری مناسب است؟ این پرسش، چونان ترازویی ظریف، نیازمند حکمت و دانشی الهی است.
وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا [مطلب حذف شد] : «و برایشان عذابی دردناک است بهخاطر آنکه دروغ میگفتند») بر تناسب عذاب با جرم تأکید دارد. اجرای عذاب بدون رعایت این تناسب، به انحراف از عدالت، چه در قالب خشونت افراطی و چه در تساهل، منجر میشود.
درنگ: چالش اصلی عذاب، در تعیین مقدار و کیفیت آن است که نیازمند حکمت و دانش الهی برای حفظ تناسب با عمل انسان است.
پیامدهای اجرای نادرست عذاب
اجرای نادرست عذاب، چونان تیغی که به جای درمان، زخم میافزاید، به انزجار از این صفت و حتی دین منجر میشود. خشونتهای افراطی یا تساهل بیجا، هر دو از عدالت فاصله دارند و به تخریب نظام تربیتی الهی میانجامند. این امر، ضرورت هدایت الهی را در تعیین کیفیت عذاب بیش از پیش آشکار میسازد.
جمعبندی بخش دوم
تعیین مقدار و کیفیت عذاب، چالشی بنیادین است که نیازمند حکمت الهی است. اجرای نادرست این صفت، به انحراف از عدالت و تخریب نظام تربیتی منجر میشود، و این امر، اهمیت هدایت قرآنی را برجسته میکند.
بخش سوم: محدودیتهای بشری در سنجش اعمال
ناتوانی انسان در سنجش دقیق اعمال
انسان، به دلیل محدودیتهای معرفتی، چونان کوری در برابر نور حقیقت، از سنجش دقیق خیر و شر عاجز است.
وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ [مطلب حذف شد] : «و خدا میداند و شما نمیدانید») بر این ناتوانی تأکید دارد. بدون هدایت الهی، ترازوی عدالت انسانی همواره ناقص است و نمیتواند تناسب دقیق بین عمل و جزا را برقرار کند.
درنگ: انسان، به دلیل محدودیتهای معرفتی، از سنجش دقیق اعمال خیر و شر عاجز است و نیازمند هدایت الهی برای برقراری عدالت است.
نقش وحی در جبران محدودیتهای بشری
وحی الهی، چونان چراغی در تاریکی، محدودیتهای معرفتی انسان را جبران میکند. کتابهای آسمانی، بهویژه قرآن کریم، با آگاهی خالق از اقتضائات انسانی، نظامی عادلانه برای سنجش اعمال ارائه میدهند. این هدایت، انسان را از خطای ذاتی در قضاوت نجات میدهد.
جمعبندی بخش سوم
محدودیتهای معرفتی انسان، او را از سنجش دقیق اعمال بازمیدارد. وحی الهی، بهویژه قرآن کریم، این ناتوانی را جبران کرده و نظامی عادلانه برای جزای اعمال ارائه میدهد.
بخش چهارم: برتری نظام جزای قرآنی
ویژگیهای نظام جزای قرآنی
قرآن کریم، چونان گوهری بیهمتا، کاملترین نظام جزا را ارائه میدهد. این نظام، با تنوع در عذابهای دنیوی و اخروی، و تأکید بر رحمت و احسان، از سایر کتب آسمانی متمایز است.
وَجَزَاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ مِثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ [مطلب حذف شد] : «و جزای بدی، بدیای همانند آن است، پس هر که گذشت کند و اصلاح نماید، پاداشش بر خداست») تعادل بین عذاب و عفو را نشان میدهد. این نظام، با حکمت و رحمت، عدالت را در بالاترین مرتبه خود متجلی میسازد.
درنگ: قرآن کریم، با تنوع و تکثر در عذابهای دنیوی و اخروی و تأکید بر رحمت و احسان، کاملترین و عادلانهترین نظام جزا را ارائه میدهد.
مقایسه با سایر نظامهای جزایی
کتب آسمانی دیگر، هرچند دارای نظامهای جزایی هستند، به دلیل نقصها و محدودیتها، از جامعیت قرآن کریم برخوردار نیستند. قرآن، با آگاهی خالق از اقتضائات انسانی، نظامی مدرن و حکیمانه ارائه میکند که با نیازهای بشری در تمامی اعصار سازگار است.
جمعبندی بخش چهارم
نظام جزای قرآنی، با تنوع، حکمت و رحمت، برتری بیچونوچرای خود را بر سایر نظامها نشان میدهد. این نظام، با آگاهی الهی از اقتضائات انسانی، عدالت را در کاملترین شکل خود متجلی میسازد.
بخش پنجم: ناکامی مسلمین در اجرای نظام قرآنی
ریشههای ناکامی تاریخی
مسلمین، به دلیل فقدان عصمت یا عدالت آگاهانه، نتوانستند نظام عذاب قرآنی را به درستی اجرا کنند. خشونتهای تاریخی، از زندانهای مخوف تا کشتارهای بیرحمانه، نتیجه اخلاق قومی و نادانی حاکمان بود، نه دستورات قرآن کریم.
وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا [مطلب حذف شد] : «و گمان مبر که خدا از آنچه ستمگران انجام میدهند غافل است») ظلم به نام دین را محکوم میکند. به تعبیر حکیمانه، «ما قصد لم یقع، و ما وقع لم یقصد»؛ آنچه مقصود قرآن بود، تحقق نیافت، و آنچه رخ داد، مقصود قرآن نبود.
درنگ: ناکامی مسلمین در اجرای نظام قرآنی، نتیجه فقدان عصمت یا عدالت آگاهانه و غلبه اخلاق قومی و نادانی بود، نه دستورات قرآن کریم.
پیامدهای خشونتهای تاریخی
خشونتهای تاریخی، چونان زخمی کهنه بر پیکر دین، به تخریب چهره اسلام و انزجار از عذاب منجر شد. این خشونتها، که ریشه در منافع شخصی و نادانی حاکمان داشت، با نظام حکیمانه قرآنی ناسازگار بود و به بدبینی نسبت به دین دامن زد.
جمعبندی بخش پنجم
ناکامی مسلمین در اجرای نظام قرآنی، نتیجه فقدان عصمت یا عدالت آگاهانه بود. خشونتهای تاریخی، که ریشه در اخلاق قومی و نادانی داشت، با قرآن کریم ناسازگار بوده و به تخریب چهره دین منجر شد.
بخش ششم: عصمت و عدالت آگاهانه، شرط اجرای نظام قرآنی
نقش عصمت در اجرای عدالت
اجرای نظام قرآنی، چونان گوهری گرانبها، نیازمند عصمت یا حداقل عدالت آگاهانه است.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا [مطلب حذف شد] : «ای کسانی که ایمان آوردهاید، به عدالت پایدار باشید») بر ضرورت عدالت تأکید دارد. فقدان عصمت در حاکمان تاریخی، به اجرای خشونتهای نفسانی تحت عنوان دین منجر شد.
درنگ: اجرای نظام قرآنی، نیازمند عصمت یا عدالت آگاهانه است، که فقدان آن در حاکمان تاریخی، به انحراف از عدالت منجر شد.
عدالت آگاهانه به مثابه جایگزین عصمت
در غیاب عصمت، عدالت آگاهانه، چونان مشعلی در تاریکی، میتواند نظام قرآنی را اجرا کند. اما حاکمان تاریخی، نه عدالت داشتند و نه آگاهی، و این امر، به غلبه اخلاق قومی و نفسانی انجامید.
جمعبندی بخش ششم
عصمت یا عدالت آگاهانه، شرط اجرای نظام قرآنی است. فقدان این ویژگیها در حاکمان تاریخی، به انحراف از عدالت و تخریب چهره دین منجر شد.
بخش هفتم: عالم ناسوت، عالم متوسطات
ماهیت عالم ناسوت
عالم ناسوت، چونان بستری با محدودیتهای ذاتی، عالم متوسطات است که ظرفیت کمالات عالی را ندارد.
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا [مطلب حذف شد] : «بهدرستی که انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند») بر استثنایی بودن کمال در ناسوت تأکید دارد. این عالم، تنها تعداد محدودی فینالیست، مانند معصومین، و اشقیاء، مانند شمر، تولید میکند.
درنگ: عالم ناسوت، عالم متوسطات است که با محدودیتهای ذاتی، تنها تعداد محدودی فینالیست و اشقیاء تولید میکند.
تکمضرابهای ناسوت
ناسوت، چونان صحنهای که تنها چند نقشآفرین برجسته دارد، با تکمضرابهایی مانند علی و حسین علیهماالسلام و اشقیایی مانند شمر اداره میشود. اکثریت انسانها، در حد متوسطات باقی میمانند و این، اقتضای ذاتی این عالم است.
جمعبندی بخش هفتم
عالم ناسوت، با محدودیتهای ذاتی، عالم متوسطات است که تنها تعداد محدودی کمال یا شقاوت مطلق تولید میکند. این عالم، با تکمضرابهای استثنایی اداره میشود و اکثریت در حد متوسطات باقی میمانند.
بخش هشتم: نقد خشونتهای تاریخی و مدرن
ریشههای خشونتها
خشونتهای مسلمین و غیرمسلمین، چونان طوفانی برخاسته از نفسانیات، ریشه در ویژگیهای قومی و منافع شخصی دارد، نه دین.
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ [مطلب حذف شد] : «فساد در خشکی و دریا بهخاطر آنچه دستهای مردم فراهم آورده پدیدار شد») فساد را نتیجه اعمال انسان میداند. این خشونتها، به انزجار از عذاب و بدبینی نسبت به دین منجر شده است.
درنگ: خشونتهای تاریخی و مدرن، ریشه در ویژگیهای قومی و نفسانی دارد، نه دین، و به انزجار از عذاب و بدبینی نسبت به دین منجر شده است.
پیامدهای خشونتها
خشونتها، چونان غباری بر آینه حقیقت، چهره دین را مخدوش کرده و به نفرت از عذاب دامن زدهاند. این امر، ضرورت تبرئه دین از اتهامات و بازشناسی حقیقت قرآنی را آشکار میسازد.
جمعبندی بخش هشتم
خشونتهای تاریخی و مدرن، نتیجه نفسانیات و منافع شخصی است، نه دین. این خشونتها، به انزجار از عذاب و تخریب چهره دین منجر شده و ضرورت تبرئه قرآن کریم را برجسته میکند.
بخش نهم: نسبیت اخلاقی در جوامع انسانی
تنوع صفات در جوامع
جوامع انسانی، چونان باغی با گلهای گوناگون، دارای صفات مثبت و منفی هستند.
وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ [مطلب حذف شد] : «و برای هر کس جهتی است که به سوی آن روی میآورد») بر تنوع در رفتار انسانها تأکید دارد. صداقت روستاییان، انفاق غیرمذهبیها، و بخل برخی علما، نشاندهنده نسبیت اخلاقی در ناسوت است.
درنگ: جوامع انسانی، دارای صفات مثبت و منفی هستند و نسبیت اخلاقی در ناسوت، مانع از قضاوت مطلق درباره هیچ گروهی است.
نقد قضاوتهای مطلق
قضاوت مطلق درباره جوامع، چونان نقاشی تکرنگ، از حقیقت فاصله دارد. هر جامعه، با ویژگیهای خاص خود، ترکیبی از خیر و شر را در خود جای داده و این، اقتضای عالم ناسوت است.
جمعبندی بخش نهم
نسبیت اخلاقی در جوامع انسانی، مانع از قضاوت مطلق درباره هر گروهی است. این تنوع، اقتضای عالم ناسوت است و نشاندهنده پیچیدگی نظام خلقت است.
بخش دهم: قرآن کریم، الگوی حقیقت
قرآن کریم به مثابه نقشه حقیقت
قرآن کریم، چونان نقشهای الهی، الگوی حقیقت را ارائه میدهد، اما واقعیت ناسوت، به دلیل محدودیتها، با این حقیقت فاصله دارد.
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي [مطلب حذف شد] : «بهدرستی که این قرآن به راهی که استوارتر است هدایت میکند») قرآن را راهنمای کمال معرفی میکند. این کتاب، انسان را به سوی حقیقت رهنمون میسازد، اما تحقق کامل آن در ناسوت ممکن نیست.
درنگ: قرآن کریم، الگوی حقیقت است، اما واقعیت ناسوت، به دلیل محدودیتهای ذاتی، با این حقیقت فاصله دارد.
تمایز حقیقت و واقعیت
حقیقت قرآنی، چونان ستارهای در آسمان، هدایتگر است، اما واقعیت ناسوت، مانند زمینی ناهموار، مملو از محدودیتهاست. این تمایز، ضرورت تلاش برای نزدیک شدن به حقیقت را برجسته میکند.
جمعبندی بخش دهم
قرآن کریم، به عنوان الگوی حقیقت، انسان را به سوی کمال هدایت میکند. اما واقعیت ناسوت، با محدودیتهایش، از تحقق کامل این حقیقت بازمیماند، و این امر، ضرورت تلاش برای نزدیک شدن به حقیقت را آشکار میسازد.
بخش یازدهم: تلاش برای نزدیک شدن به حقیقت قرآنی
اهمیت تلاش شخصی و جمعی
انسان، چونان مسافری در راه حقیقت، باید با تلاش شخصی و جمعی، خود را به حقیقت قرآنی نزدیک کند.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا [مطلب حذف شد] : «ای کسانی که ایمان آوردهاید، صبر کنید و پایداری ورزید و مراقب باشید») بر تلاش مستمر تأکید دارد. توصیه امیرمؤمنان علیهالسلام به «أعینونی بورع و اجتهاد» نیز بر این تلاش دلالت دارد.
درنگ: انسان باید با تلاش شخصی و جمعی، خود را به حقیقت قرآنی نزدیک کند، بدون انتظار تحقق کامل آن در ناسوت.
موانع نزدیک شدن به حقیقت
موانع نفسانی و اجتماعی، چونان خارهایی در مسیر، انسان را از نزدیک شدن به حقیقت بازمیدارند. تقوا و اجتهاد، کلید غلبه بر این موانع است.
جمعبندی بخش یازدهم
تلاش شخصی و جمعی، راه نزدیک شدن به حقیقت قرآنی است. این تلاش، با وجود موانع، ضرورتی برای کمال انسانی است و انسان را به سوی سعادت رهنمون میسازد.
بخش دوازدهم: آینده ناسوت و محدودیتهای آن
ادامه متوسطات در ناسوت
آینده ناسوت، چونان گذشته، با متوسطات، بهبودها و بدتر شدنها پیش خواهد رفت.
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا [مطلب حذف شد] : «و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم») بر هدایت تدریجی تأکید دارد. حتی با ظهور امام زمان علیهالسلام، ناسوت به دلیل محدودیتهای ذاتی، به مدینه فاضله کامل تبدیل نمیشود.
درنگ: آینده ناسوت، مانند گذشته، با متوسطات پیش خواهد رفت و انتظار مدینه فاضله، به دلیل محدودیتهای ذاتی این عالم، عبث است.
نقد انتظارات غیرواقعی
انتظار تحقق مدینه فاضله، چونان سرابی در بیابان، انسان را از تلاش واقعبینانه بازمیدارد. ناسوت، با محدودیتهایش، تنها ظرفیت متوسطات را دارد و این، اقتضای حکمت الهی است.
جمعبندی بخش دوازدهم
آینده ناسوت، با متوسطات و محدودیتهای ذاتی خود پیش خواهد رفت. انتظار مدینه فاضله، غیرواقعی است، و انسان باید با تلاش واقعبینانه، به سوی حقیقت حرکت کند.
نتیجهگیری کلی
عذاب، به عنوان صفتی کمالی در اسما و صفات الهی، ضرورتی وجودی و تربیتی در نظام هستی است. این صفت، با تناسب با اعمال انسان، عدالت و حکمت الهی را متجلی میسازد. قرآن کریم، با ارائه کاملترین نظام جزا، عذاب را با رحمت و احسان متوازن کرده و الگویی بیهمتا برای سعادت انسانی ارائه میدهد. اما عالم ناسوت، با محدودیتهای ذاتی، عالم متوسطات است که تنها تعداد محدودی فینالیست و اشقیاء تولید میکند. ناکامی مسلمین در اجرای نظام قرآنی، نتیجه فقدان عصمت یا عدالت آگاهانه بود، و خشونتهای تاریخی و مدرن، ریشه در نفسانیات و نادانی دارد، نه دین. انسان باید با تلاش شخصی و جمعی، خود را به حقیقت قرآنی نزدیک کند، بدون انتظار تحقق مدینه فاضله در ناسوت. آینده نیز، مانند گذشته، با متوسطات پیش خواهد رفت، و قرآن کریم، به عنوان الگوی حقیقت، راهنمای سعادت باقی میماند.
با نظارت صادق خادمی