در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 589

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل عدل و ظلم در قرآن کریم

کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل عدل و ظلم در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۸۹)

بخش اول: تبیین عدل و ظلم در نظام آفرینش و رفتار انسانی

مقدمه

عدل و ظلم، دو مفهوم بنیادین در الهیات اسلامی و فلسفه اخلاق، در نظام آفرینش و رفتار انسانی جایگاهی والا دارند. عدل، چونان نوری ذاتی بر تار و پود هستی تابیده و نظام خلقت را به توازن و اعتدال آراسته است. در مقابل، ظلم، تاریکی‌ای است که از نقصان اراده و اختیار موجودات مختار (انسان و جن) سرچشمه می‌گیرد. این بخش، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به تحلیل و تبیین این دو مفهوم در پرتو آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های فلسفی، کلامی، فقهی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی می‌پردازد.

عدالت: صفت ذاتی نظام آفرینش

عدل، چونان ستونی استوار، نظام آفرینش را برپا داشته و هر جزء از هستی را در جایگاه شایسته خویش قرار داده است. این صفت، نه تنها در ذات الهی ریشه دارد، بلکه در ساختار خلقت نیز به مثابه قانونی موزون و هماهنگ متجلی است.
﴿الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ﴾ (انفطار: ۷) به : «همان که تو را آفرید، سپس سامانت داد و آن‌گاه تو را موزون ساخت.» این آیه، عدل را به مثابه سامان‌بخشی و توازن در خلقت انسان معرفی می‌کند. از منظر فلسفی، عدل به معنای قرار گرفتن هر چیز در جای مناسب خویش است، مانند گوهری که در تاج آفرینش به دقت نشسته و نظم هستی را به کمال رسانده است.

درنگ: عدل، صفت ذاتی نظام آفرینش است که هماهنگی و توازن را در خلقت تضمین می‌کند. این صفت، چونان نوری است که تاریکی نقصان را از هستی می‌زداید و هر موجود را در جایگاه شایسته‌اش قرار می‌دهد.

در مقابل، ظلم، نقصی است که از سوءاستفاده از اختیار و اراده موجودات مختار نشأت می‌گیرد. توان اختیار، خود کمالی است که به انسان و جن عطا شده، اما هنگامی که این توان به فعل ظالمانه منجر شود، نقصان پدید می‌آید. به تعبیر آیت‌الله نکونام، این مانند ثروتی است که در دست صاحبش به اسراف و تبذیر آلوده گردد؛ ثروت، کمال است، اما اسراف، نقص عملی آن.

ظلم: نقص عملی در حوزه عقل عملی

ظلم، برخلاف عدل که در ذات خلقت ریشه دارد، در حوزه عقل عملی و افعال انسانی رخ می‌نماید. عقل نظری، به اندیشه و ادراک معطوف است، اما عقل عملی، به کردار و تصمیمات انسان بازمی‌گردد. حتی اندیشه ظالمانه، خود ظلمی به نفس است، زیرا به فعل ظالمانه راه می‌برد.
﴿وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ﴾ (طلاق: ۱) به : «و هر که از حدود خدا تجاوز کند، به خویشتن ستم کرده است.» این آیه، ظلم را نتیجه تجاوز از حدود الهی می‌داند که ابتدا به خود انسان آسیب می‌رساند.

از منظر روان‌شناختی، اندیشه‌های ظالمانه، چونان بذرهایی سمی در ذهن انسان کاشته می‌شوند و به تدریج به افعال زیان‌بار منجر می‌گردند. این فرآیند، مانند رودی است که از سرچشمه‌ای کوچک آغاز شده و در مسیر خود، به سیلی ویرانگر تبدیل می‌شود. آیت‌الله نکونام تأکید دارند که ظلم، در عقل عملی ریشه دارد و از آنجا به رفتار و کردار انسان سرریز می‌کند.

درنگ: ظلم، در حوزه عقل عملی شکل می‌گیرد و حتی اندیشه ظالمانه، به مثابه ظلمی به نفس، اراده انسان را آلوده و به افعال ناشایست هدایت می‌کند.

اقسام ظلم: تنوع و گستردگی

ظلم، چونان درختی تنومند با شاخه‌های متعدد، در قرآن کریم به اشکال گوناگون معرفی شده است. آیت‌الله نکونام، با استناد به قرآن کریم که واژه ظلم را ۲۸۷ بار ذکر کرده، به پنج گونه اصلی ظلم اشاره می‌کنند: نفسی، غیری، اشتراکی، توهمی و تبدیلی. این اقسام، از ظلم به خود (نفسی) تا ظلم به دیگران (غیری) و ظلم‌های پیچیده‌تر مانند اشتراکی و توهمی را در بر می‌گیرند.
﴿إِلَّا مَنْ ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (نمل: ۱۱) به : «مگر کسی که ستم کرد، سپس بدی را به نیکی بدل کرد، که من آمرزنده و مهربانم.» این آیه، امکان جبران ظلم را با تبدیل بدی به نیکی نشان می‌دهد.

انسان، به دلیل غفلت یا جهل، از بسیاری از این ظلم‌ها بی‌خبر است. این غفلت، مانند پرده‌ای تاریک بر دیدگان عقل، مانع درک عمق و گستردگی ظلم می‌شود. از منظر قرآنی، ظلم نه تنها به افعال، بلکه به اندیشه‌ها و نیات نیز تسری می‌یابد.

ظلم نفسی و غیری

ظلم نفسی، ستم به خویشتن است، مانند خوردن غذای زیان‌بار یا افکار مخرب، که گاهی به دیگران نیز آسیب می‌رساند. ظلم غیری، ستم به دیگران است، مانند سرقت یا آزار، که همواره ظلمی به نفس نیز در پی دارد.
﴿رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي﴾ (قصص: ۱۶) به : «پروردگارا، من به خویشتن ستم کردم، مرا ببخش.» این آیه، ظلم نفسی را به عنوان گناهی معرفی می‌کند که با استغفار قابل جبران است.

از منظر منطقی، هر ظلم غیری، ظلمی به نفس نیز هست، زیرا انسان با آسیب به دیگران، به خویشتن نیز زیان می‌رساند. اما برخی ظلم‌های نفسی، مانند انتخاب غذای ناسالم، ممکن است مستقیماً به دیگران آسیب نرساند، هرچند در مواردی به دلیل تأثیرات اجتماعی، این مرز باریک می‌شود.

ظلم اشتراکی: تأثیرات تصری

ظلم اشتراکی یا تسبیبی، چونان موجی است که از یک سنگ کوچک در آب پدید می‌آید و تا دوردست‌ها گسترده می‌شود. این نوع ظلم، حتی بدون مباشرت مستقیم، انسان را مسئول می‌سازد. برای مثال، معلمی که با سستی در آموزش، به دانش‌آموزان زیان می‌رساند، ظلمی اشتراکی مرتکب شده که آثار آن تا نسل‌ها ادامه می‌یابد.
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى﴾ (انعام: ۱۶۴) به : «و هیچ باربرداری بار گناه دیگری را برنمی‌دارد.» این آیه، مسئولیت فردی را تأکید می‌کند، اما ظلم اشتراکی، به دلیل تأثیرات اجتماعی، از این قاعده فراتر می‌رود.

از منظر جامعه‌شناختی، ظلم اشتراکی به دلیل اثر تصری و ماندگارش، مانند زنجیره‌ای است که افراد و نسل‌ها را در دام خود گرفتار می‌کند. این ظلم، چونان آتشی است که از یک جرقه کوچک، جنگلی را می‌سوزاند.

درنگ: ظلم اشتراکی، به دلیل اثر تصری و گسترده، مانند موجی است که از یک عمل کوچک آغاز شده و تا نسل‌ها ادامه می‌یابد، و جبران آن جز با استغفار و لطف الهی ممکن نیست.

ظلم توهمی: تاریکی ذهن

ظلم توهمی، چونان سایه‌ای تاریک بر ذهن انسان می‌افتد و از تصورات نادرست و بدگمانی‌ها سرچشمه می‌گیرد. این نوع ظلم، به دلیل تکثیر بی‌حد، نفس را آلوده و اراده را سست می‌کند.
﴿قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ مَا خَلَقَ﴾ (فلق: ۱-۲) به : «بگو: پناه می‌برم به پروردگار سپیده‌دم، از شر آنچه آفرید.» این آیه، پناه بردن به خدا را از شر مخلوقات، از جمله توهمات ذهنی، توصیه می‌کند.

از منظر روان‌شناختی، توهمات، مانند خوره‌ای است که نفس را می‌خورد و به بیماری‌های روانی و حتی افعال ظالمانه، مانند قتل یا تخریب، منجر می‌شود. آیت‌الله نکونام این ظلم را «نانجیب» می‌خوانند، زیرا برخلاف ظلم‌های خارجی که محدود و قابل کنترل‌اند، ظلم توهمی بی‌حد و مرز زاد و ولد می‌کند و نفس را به ورطه نابودی می‌کشاند.

درنگ: ظلم توهمی، چونان خوره‌ای است که با تکثیر بی‌حد، نفس را آلوده و اراده را سست می‌کند، و از تصورات نادرست به افعال ویرانگر راه می‌یابد.

ظلم تبدیلی: تبدیل خیر به شر

ظلم تبدیلی، هنگامی رخ می‌دهد که خیر به شر تبدیل شود، مانند شهادت دروغ یا قرض‌دادن با اجبار. این نوع ظلم، از نیت خیر آغاز می‌شود، اما به نتیجه‌ای زیان‌بار می‌انجامد. آیت‌الله نکونام این ظلم را چونان گوهری می‌دانند که در اثر سوء تدبیر، به زهر بدل می‌گردد. از منظر فقهی، این ظلم به دلیل پیچیدگی‌اش، گناهی است که نیاز به استغفار و جبران عمیق دارد.

این نوع ظلم، مانند باغبانی است که با نیت آبادانی، بذری مسموم می‌کارد و به جای گل، خار می‌رویاند. جبران آن، نیازمند توبه و تبدیل بدی به نیکی است، چنان‌که در آیه نمل: ۱۱ نیز تأکید شده است.

نقش استغفار در جبران ظلم

استغفار، چونان آسیابی است که سنگ‌های سنگین ظلم، به‌ویژه ظلم‌های اشتراکی و توهمی، را خرد می‌کند. انسان، به دلیل ناتوانی در کنترل این ظلم‌ها، به استغفار پناه می‌برد.
﴿فَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (بقره: ۱۹۹) به : «از خدا آمرزش بخواهید، که خدا آمرزنده و مهربان است.» این آیه، استغفار را راهی برای جبران گناهان معرفی می‌کند.

حتی پیامبران و معصومین، با وجود عصمت خلقی، استغفار می‌کردند تا کاستی‌های نسبی خود را جبران کنند. استغفار، مانند جویباری است که آلودگی‌های نفس را شسته و آن را به سوی نور حق هدایت می‌کند.

درنگ: استغفار، چونان آسیابی الهی، ظلم‌های غیرقابل‌کنترل را خرد کرده و نفس را از تاریکی ظلم به سوی نور توبه رهنمون می‌سازد.

عصمت معصومین و ظلم

معصومین، دارای عصمت خلقی و تنزیلی‌اند، نه ذاتی که مختص پروردگار است. کاستی‌های نسبی در آن‌ها، که به تفریف تعبیر می‌شود، ظلم نیست، بلکه به مراتب کمالشان بازمی‌گردد.
﴿لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ (آل عمران: ۱۸۲) به : «[خدا] به بندگان ستمکار نیست.» این آیه، عدالت الهی را در برابر بندگان تأیید می‌کند.

از منظر کلامی، عصمت معصومین، مانند نوری است که از منبع الهی ساطع شده، اما در ظرف خلقی محدود است. دعاها و استغفارهای ایشان، مانند دعای سجاد، این کاستی‌های نسبی را جبران می‌کند. آیت‌الله نکونام تأکید دارند که این عصمت، بندگى است، نه خدایی، و مراتب کمال آن‌ها را از ظلم به دور می‌دارد.

لغت‌شناسی ظلم: ریشه در تاریکی

واژه ظلم، از ریشه ظلمات به معنای تاریکی، در مقابل عدل که موزون بودن و نورانیت است، قرار می‌گیرد. ظلم، چونان حرمانی است که نور حق را از نفس انسان دور می‌کند. این تمایز لغوی، مانند جدایی شب از روز، ظلم را به تاریکی کامل و نقصان عملی و فکری پیوند می‌دهد.

درنگ: ظلم، از ریشه ظلمات، به معنای تاریکی و حرمان از نور حق است که در مقابل عدل، به مثابه توازن و نورانیت، قرار می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش اول

این بخش، عدل را صفت ذاتی آفرینش و ظلم را نقص ناشی از اختیار انسان و جن معرفی کرد. ظلم، در اقسام گوناگون نفسی، غیری، اشتراکی، توهمی و تبدیلی، نمود می‌یابد. ظلم اشتراکی و توهمی، به دلیل گستردگی و تکثیر بی‌حد، خطرناک‌ترین انواع ظلم‌اند. استغفار، راه جبران این ظلم‌هاست و معصومین، با عصمت خلقی، از ظلم به دورند. این تحلیل، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های آیت‌الله نکونام، متنی جامع و علمی برای پژوهشگران ارائه می‌دهد.

بخش دوم: تبیین عملی و اخلاقی ظلم در قرآن کریم

مقدمه

بخش دوم، با تمرکز بر ابعاد عملی و اخلاقی ظلم، به بررسی عمیق‌تر اقسام آن و راه‌های جبران می‌پردازد. این بخش، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله نکونام، ظلم را نه تنها به عنوان نقص عملی، بلکه به مثابه پدیده‌ای روان‌شناختی و اجتماعی تحلیل می‌کند که نفس انسانی را در تاریکی فرو می‌برد. هدف، ارائه تبیینی است که هم برای پژوهشگران الهیات و هم برای مخاطبان آکادمیک، روشنگر و جذاب باشد.

ظلم و تأثیرات آن بر نفس و جامعه

ظلم، مانند خوره‌ای است که نه تنها نفس فرد را می‌فرساید، بلکه جامعه را نیز در دام خود گرفتار می‌کند. ظلم‌های اشتراکی، به دلیل اثر تصری، مانند زنجیره‌ای از گناه، تا نسل‌ها ادامه می‌یابد. برای مثال، سستی یک معلم در آموزش، چونان بذری مسموم، ذهن دانش‌آموزان را آلوده و آینده جامعه را متأثر می‌سازد. ظلم توهمی نیز، با تکثیر بی‌حد، نفس را به بیماری‌های روانی و افعال ناشایست سوق می‌دهد.

آیت‌الله نکونام، با تمثیلی زیبا، ظلم توهمی را به ریگی در کفش تشبیه می‌کنند که هرچند کوچک، راه رفتن را دشوار و نفس را آزرده می‌سازد. این ظلم، مانند سایه‌ای است که بر ذهن انسان می‌افتد و او را از نور حقیقت محروم می‌کند.

راه‌های جبران ظلم: استغفار و توبه

استغفار، چونان کلیدی است که قفل‌های سنگین ظلم را می‌گشاید. این عمل، به ویژه برای ظلم‌های اشتراکی و توهمی که از کنترل انسان خارج‌اند، راه‌حلی الهی است. حتی پیامبران، با وجود عصمت، استغفار می‌کردند تا نفس خود را از هر کاستی پاک سازند. آیت‌الله نکونام، استغفار را به آسیابی تشبیه می‌کنند که سنگ‌های گناه را خرد کرده و نفس را به سوی نور هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

این بخش، با تأکید بر ابعاد عملی و اخلاقی ظلم، نشان داد که ظلم‌های اشتراکی و توهمی، به دلیل گستردگی و تکثیر بی‌حد، خطرناک‌ترین انواع ظلم‌اند. استغفار، به عنوان راه‌حلی الهی، این ظلم‌ها را جبران می‌کند و نفس را از تاریکی به نور می‌رساند. این تحلیل، با تکیه بر آیات قرآن کریم و دیدگاه‌های آیت‌الله نکونام، متنی غنی و علمی ارائه می‌دهد.

جمع‌بندی نهایی

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، عدل و ظلم را در پرتو قرآن کریم و دیدگاه‌های الهیاتی، فلسفی، فقهی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی تحلیل کرد. عدل، صفت ذاتی آفرینش است که نظام هستی را به توازن آراسته، و ظلم، نقص ناشی از اختیار انسان و جن است. اقسام ظلم، از نفسی و غیری تا اشتراکی، توهمی و تبدیلی، گستردگی این مفهوم را نشان می‌دهند. ظلم‌های اشتراکی و توهمی، به دلیل اثر تصری و تکثیر بی‌حد، خطرناک‌ترین انواع ظلم‌اند. استغفار، راه جبران این ظلم‌هاست و معصومین، با عصمت خلقی، از ظلم به دورند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار استاد فرزانه قدس سره، ظلم در کدام حوزه مطرح می‌شود؟

2. طبق درسگفتار، چرا اصل توانایی ظلم در انسان به عنوان کمال تلقی می‌شود؟

3. بر اساس درسگفتار، ظلم توهمی چیست؟

4. طبق درسگفتار، کدام نوع ظلم به طور خاص در قرآن به تعداد 287 مورد ذکر شده است؟

5. بر اساس درسگفتار، چرا ظلم‌های توهمی خطرناک‌تر از ظلم‌های خارجی هستند؟

6. بر اساس درسگفتار، ظلم در نظام آفرینش به صورت طبیعی وجود ندارد.

7. طبق درسگفتار، ظلم‌های خارجی به دلیل نجابتشان از ظلم‌های توهمی خطرناک‌ترند.

8. درسگفتار بیان می‌کند که حتی معصومین ممکن است به تفيف (کاستی) دچار شوند.

9. بر اساس درسگفتار، ظلم به خدا از طریق شرك و كفر ممکن است.

10. طبق درسگفتار، ظلم‌های اشتراکی به راحتی با استغفار جبران می‌شوند.

11. چرا طبق درسگفتار، ظلم در حوزه عقل عملی مطرح می‌شود؟

12. تفاوت اصلی بین ظلم‌های نجیب و نانجیب در درسگفتار چیست؟

13. بر اساس درسگفتار، چرا ظلم به غير حتماً ظلم به نفس هم محسوب می‌شود؟

14. طبق درسگفتار، چرا استغفار برای جبران ظلم‌های توهمی و اشتراکی ضروری است؟

15. چرا درسگفتار تأکید دارد که معصومین نیز ممکن است به تفيف دچار شوند؟

پاسخنامه

1. حوزه عقل عملی

2. چون توانایی انتخاب، فضیلت و کمال است.

3. ظلمی که از طریق افکار و خیالات در نفس شکل می‌گیرد.

4. ظلم به نفس و غير

5. چون به صورت نانجیب و بی‌پایان تکثیر می‌شوند.

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا ظلم عملی است که از طریق انتخاب آگاهانه و کردار انسان شکل می‌گیرد.

12. ظلم‌های نجیب (خارجی) محدود و قابل جبران‌اند، اما ظلم‌های نانجیب (توهمی) بی‌پایان تکثیر می‌شوند.

13. چون هر ظلم به غیر، به نفس انسان نیز آسیب می‌رساند و اثرات منفی بر او دارد.

14. زیرا این ظلم‌ها گسترده و پیچیده‌اند و تنها با استغفار می‌توان اثرات آن‌ها را کاهش داد.

15. چون عصمت معصومین مراتب دارد و کاستی‌های جزئی در آن‌ها منافاتی با عصمتشان ندارد.

فوتر بهینه‌شده