در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 593

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم عاثر

کتاب اسما و صفات الهی: تبیین اسم عاثر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۵۹۳)

مقدمه: عاثر، تجلی آگاهی ناگهانی الهی

اسم عاثر، به‌عنوان یکی از اسمای حسنی الهی، در قرآن کریم تنها یک‌بار در سوره کهف (آیه ۲۱) ذکر شده و به معنای آگاهی ناگهانی و بی‌مقدمه است. این صفت، جلوه‌ای از قدرت بی‌کران الهی در افشای حقایق و آشکارسازی اموری است که از چشم بندگان پنهان مانده است. درس‌گفتار حاضر، برگرفته از سخنان آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی واژگان مرتبط با ریشه‌های عَثَرَ، عَسَرَ، عَصَرَ، أَسَرَ، أَثَرَ و أَثِیرَ در قرآن کریم می‌پردازد و تمرکز ویژه‌ای بر مفهوم عاثر به‌عنوان صفتی الهی دارد.

درنگ: عاثر، صفت الهی است که آگاهی ناگهانی و بی‌مقدمه را متجلی می‌سازد، مانند افشای غار اصحاب کهف، که نشان‌دهنده قدرت خداوند در آشکارسازی حقایق برای عبرت‌آموزی است.

بخش نخست: تنوع واژگان مرتبط در قرآن کریم

ریشه‌های لغوی و معانی متنوع

قرآن کریم، با غنای زبانی بی‌نظیر خود، واژگان متعددی از ریشه‌های عَثَرَ، عَسَرَ، عَصَرَ، أَسَرَ، أَثَرَ و أَثِیرَ را به کار برده که هر یک معانی متفاوتی را منتقل می‌کنند. این واژگان، با وجود شباهت صوتی، از نظر معنایی و کاربردی تفاوت‌های عمیقی دارند:

  • عَصَرَ (با صاد): به معنای فشار و تنگنا، که در سوره عصر به کار رفته است.
  • آیه: وَالْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (سوره [مطلب حذف شد] : سوگند به عصر، که انسان در زیان است.

  • عَسَرَ (با سین): به معنای سختی و دشواری، که در مفهوم عُسْر (سختی در مقابل یُسْر) نمود می‌یابد.
  • آیه: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا (سوره [مطلب حذف شد] : پس با دشواری، آسانی است.

  • أَسَرَ (با همزه): به معنای اسارت و محدودیت، که در مفهوم اسیر به کار می‌رود.
  • آیه: فَإِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ (سوره [مطلب حذف شد] : پس چون با کافران روبه‌رو شوید، گردن‌ها را بزنید تا آن‌گاه که آن‌ها را سخت سرکوب کردید، بندها را محکم کنید.

  • أَثَرَ (با ث): به معنای نشانه، نماد یا اثر، که به چیزی اشاره دارد که از پدیده‌ای باقی می‌ماند.
  • آیه: قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (سوره آل [مطلب حذف شد] : پیش از شما سنت‌هایی بوده است، پس در زمین سیر کنید و بنگرید که عاقبت تکذیب‌کنندگان چگونه بوده است.

  • أَثِیرَ (با ث سه‌نقطه): به معنای ماده شفاف و آسمانی در مقابل عناصر ناسوتی (آب، باد، خاک، آتش)، که در دیدگاه‌های فلسفی قدیم به کار می‌رفت.
  • عَثَرَ (با ع و ث سه‌نقطه): به معنای آگاهی ناگهانی و بی‌مقدمه، که به‌عنوان صفت الهی در قرآن کریم ذکر شده است.

از منظر لغوی، این تنوع واژگان نشان‌دهنده غنای زبانی قرآن کریم است که با استفاده از ریشه‌های مشابه، معانی متفاوتی را منتقل می‌کند. تنها عَثَرَ به‌عنوان صفتی الهی در قرآن کریم به کار رفته و از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است، زیرا به قدرت خداوند در آشکارسازی ناگهانی حقایق اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش نخست

قرآن کریم با بهره‌گیری از واژگان متنوع از ریشه‌های عَثَرَ، عَسَرَ، عَصَرَ، أَسَرَ، أَثَرَ و أَثِیرَ، غنای زبانی و معنایی خود را به نمایش می‌گذارد. هر واژه، با معنایی خاص، در سیاقی ویژه به کار رفته و تنها عَثَرَ به‌عنوان صفت الهی برجسته شده است. این بخش، پایه‌ای برای تحلیل عمیق‌تر اسم عاثر فراهم می‌آورد.

بخش دوم: عاثر، صفت الهی آگاهی ناگهانی

مفهوم عاثر در سوره کهف

اسم عاثر، که تنها یک‌بار در قرآن کریم در سوره کهف (آیه ۲۱) ذکر شده، به معنای آگاهی ناگهانی و بی‌مقدمه است. این صفت، قدرت الهی را در آشکارسازی حقایق بدون مقدمه و برای عبرت‌آموزی بندگان نشان می‌دهد.

آیه: وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا (سوره [مطلب حذف شد] : و این‌گونه مردم را بر [حال] آنان آگاه کردیم تا بدانند که وعده خدا حق است و در ساعت [قیامت] هیچ شکی نیست.

در این آیه، خداوند غار اصحاب کهف را ناگهان آشکار کرد تا مردم به حقیقت وعده الهی و واقعیت قیامت پی ببرند. از منظر الهیاتی، عاثر مانند چراغی است که ناگهان در تاریکی جهل روشن می‌شود و حقایق پنهان را آشکار می‌سازد. این آگاهی ناگهانی، نه از تحقیق و کاوش انسانی، بلکه از اراده الهی ناشی می‌شود و نشان‌دهنده قدرت بی‌کران خداوند در هدایت بندگان است.

درنگ: عاثر، مانند عقابی است که ناگهان بر فراز تاریکی جهل بال می‌گشاید و با نور آگاهی الهی، حقیقت را بر بندگان آشکار می‌سازد، چنان‌که غار اصحاب کهف برای اثبات قیامت پدیدار شد.

جمع‌بندی بخش دوم

اسم عاثر، به‌عنوان صفتی الهی، قدرت خداوند را در آشکارسازی ناگهانی حقایق نشان می‌دهد. این صفت، که در ماجرای اصحاب کهف متجلی شده، بر اهمیت عبرت‌آموزی و ایمان به وعده‌های الهی تأکید دارد. این بخش، پایه‌ای برای بررسی کاربردهای دیگر عَثَرَ و پیامدهای آن فراهم می‌کند.

بخش سوم: عثر در سوره مائده و کاربرد غیرالهی

کشف ناگهانی دروغ شهود

واژه عَثَرَ در سوره مائده (آیه ۱۰۶) به معنای کشف ناگهانی دروغ‌گویی شهود در وصیت به کار رفته است، اما برخلاف سوره کهف، صفت الهی نیست.

آیه: فَإِنْ عُثِرَ عَلَى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا إِثْمًا فَآخَرَانِ يَقُومَانِ مَقَامَهُمَا (سوره [مطلب حذف شد] : اگر معلوم شد که آن دو مرتکب گناهی شده‌اند، دو نفر دیگر به‌جای آن‌ها قرار گیرند.

از منظر فقهی، این آیه بر اهمیت صداقت در شهادت تأکید دارد. کشف ناگهانی دروغ شهود، که بدون تحقیق و کاوش رخ می‌دهد، نشان‌دهنده حساسیت قرآن کریم در حفظ عدالت در امور وصیت و ارث است. این کاربرد عَثَرَ، مانند آیینه‌ای است که ناگهان حقیقت را منعکس می‌کند و بطلان شهادت کاذب را آشکار می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

عَثَرَ در سوره مائده، به کشف ناگهانی دروغ شهود اشاره دارد و بر لزوم صداقت در شهادت تأکید می‌کند. این کاربرد، اگرچه صفت الهی نیست، اهمیت آگاهی ناگهانی در حفظ عدالت را نشان می‌دهد و مکمل مفهوم عاثر در سوره کهف است.

بخش چهارم: نقد دیدگاه‌های فلسفی درباره أَثِیرَ

نقد نظریه‌های بطلمیوسی

فلاسفه قدیم، از جمله ارسطو و ملاصدرا، أَثِیرَ را ماده‌ای شفاف و نشکن در مقابل عناصر ناسوتی (آب، باد، خاک، آتش) می‌دانستند. آن‌ها معتقد بودند که مواد اثیری، مانند ستارگان و کواکب، به دلیل شفافیت و عدم خرق و التيام، از مواد ناسوتی متمایزند. این دیدگاه، مبتنی بر هیأت بطلمیوسی، از منظر علوم مدرن (فیزیک و شیمی) منسوخ است.

از منظر فلسفه طبیعی، این نظریه‌ها به دلیل فقدان دانش نجومی دقیق، نادرست بودند. فلاسفه اسلامی مانند ملاصدرا، به دلیل پیروی از آرای پیشینیان، در زمینه هیأت و طبیعیات ضعف داشتند. این ضعف، در کتب فلسفی مانند اسفار اربعه (به‌ویژه جلدهای چهارم و پنجم در باب طبیعیات و جوهر و عرض) مشهود است، که پر از اشکالات علمی است.

علوم مدرن نشان داده‌اند که مفاهیمی مانند مواد نشکن اثیری بی‌اساس‌اند. تمامی مواد، از جمله ستارگان، قابل تجزیه و تحول‌اند و مفاهیمی مانند انرژی و حرارت جایگزین دیدگاه‌های قدیم شده‌اند. این نقد، مانند نسیمی است که غبار جهل فلسفی را از آیینه حقیقت می‌زداید و بر ضرورت بازنگری در آرای فلسفی تأکید دارد.

درنگ: نظریه‌های اثیری فلاسفه قدیم، مانند آیینه‌ای شکسته، از حقیقت علمی دورند و با پیشرفت علوم طبیعی، بی‌اعتبار شده‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

دیدگاه‌های فلاسفه قدیم درباره أَثِیرَ، مبتنی بر هیأت بطلمیوسی، از منظر علوم مدرن منسوخ است. این بخش، با نقد این آرای نادرست، بر ضرورت بازنگری در طبیعیات فلسفی و تطبیق آن با علوم معاصر تأکید کرد.

بخش پنجم: خطر آگاهی ناگهانی و افشای عیوب

عاثر و افشای ناگهانی عیوب

اسم عاثر، اگرچه صفتی الهی است، می‌تواند خطرناک باشد، زیرا خداوند می‌تواند عیب یا گناه انسان را ناگهان افشا کند. این افشا، مانند رعد و برقی است که ناگهان آسمان آرام زندگی را می‌شکافد و عیوب پنهان را آشکار می‌سازد.

از منظر الهیاتی، خداوند به‌عنوان ستار العیوب، عیوب بندگان را می‌پوشاند، اما با صفت عاثر، می‌تواند ناگهان آن‌ها را آشکار کند. این آگاهی ناگهانی، برای عبرت‌آموزی یا مجازات است، اما برای انسان خطرناک است، زیرا می‌تواند حیثیت و ایمان او را به مخاطره اندازد.

آیه: وَهُوَ السَّتَّارُ (اشاره به صفت [مطلب حذف شد] : و او پرده‌پوش [عیوب] است.

از منظر روان‌شناختی، افشای ناگهانی عیوب دیگران، ایمان و اعتماد انسان را تضعیف می‌کند. دیدن عیب، مانند زهری است که به‌تدریج روح ایمان را مسموم می‌کند و به بدبینی و بی‌اعتمادی منجر می‌شود.

درنگ: عاثر، مانند رعد و برقی است که ناگهان عیوب پنهان را آشکار می‌کند، اما این افشا می‌تواند ایمان انسان را به مخاطره اندازد، مگر آنکه با دعا و توکل از آن در امان ماند.

جمع‌بندی بخش پنجم

عاثر، به‌عنوان صفت الهی، می‌تواند عیوب را ناگهان آشکار کند، که خطر تضعیف ایمان و حیثیت انسان را در پی دارد. انسان باید با دعا و توکل، از خداوند بخواهد عیوبش را مستور نگه دارد و از افشای عیوب دیگران در امان بماند.

بخش ششم: تجسس و نقض حرمت انسان‌ها

ممنوعیت تجسس در قرآن کریم

تجسس، عملی غیرنجیبانه و خلاف عفاف است که به نقض حریم خصوصی و حرمت انسان‌ها منجر می‌شود. قرآن کریم به صراحت از تجسس نهی کرده است:

آیه: وَلَا تَجَسَّسُوا (سوره [مطلب حذف شد] : و [در کار دیگران] تجسس نکنید.

از منظر فقهی و اخلاقی، تجسس مانند دزدی است که حریم انسان‌ها را غارت می‌کند و به فساد اخلاقی و بی‌ایمانی منجر می‌شود. انسان متجسس، مانند کسی است که به جای اصلاح خویش، در پی کشف عیوب دیگران است و این عمل، روح او را به خباثت آلوده می‌کند.

از منظر جامعه‌شناختی، تجسس در جوامع کوچک (مانند روستاها یا شهرهای کوچک) شایع‌تر است، زیرا روح جمعی در این جوامع به کنجکاوی در امور دیگران تمایل دارد. در مقابل، در شهرهای بزرگ، این خصلت کمتر است، زیرا روح جمعی به سوی وسعت و گشودگی سوق می‌یابد.

درنگ: تجسس، مانند غارتی است که حریم انسان‌ها را می‌رباید و روح متجسس را به خباثت و بی‌ایمانی می‌کشاند.

جمع‌بندی بخش ششم

تجسس، عملی خلاف عفاف و نقض‌کننده حرمت انسان‌هاست که به فساد اخلاقی و اجتماعی منجر می‌شود. قرآن کریم با نهی صریح از تجسس، بر حفظ حریم خصوصی و حرمت بندگان تأکید دارد.

بخش هفتم: ضرورت گزینش افراد برای مشاغل حساس

اهمیت امانت‌داری در مناصب حساس

مشاغل حساس مانند قضاوت، اطلاعات و عالم دینی، نیازمند افرادی با ویژگی‌های امانت‌داری، صلاحیت و سعه صدر هستند. افشای اسرار در این مناصب، مانند ریختن آب بر بنای اعتماد عمومی است که آن را ویران می‌سازد.

از منظر جامعه‌شناختی، گزینش افراد امین برای این مناصب، برای حفظ نظم و اعتماد عمومی ضروری است. قاضی که اسرار پرونده‌ها را فاش می‌کند یا عالمی که حرمت بندگان را نگه نمی‌دارد، مانند نگهبانی است که دروازه شهر را به دشمن می‌سپارد.

از منظر فقهی، امانت‌داری شرط اساسی مشروعیت این مناصب است. قاضی یا عالم غیرامین، اعمالش باطل است و اعتماد عمومی را از بین می‌برد.

درنگ: گزینش افراد امین برای مشاغل حساس، مانند سپردن کلید شهر به نگهبانی امین است که نظم و اعتماد عمومی را حفظ می‌کند.

جمع‌بندی بخش هفتم

مشاغل حساس، نیازمند افرادی با امانت‌داری و صلاحیت هستند. افشای اسرار یا نقض حرمت در این مناصب، به فساد اجتماعی و بی‌اعتمادی منجر می‌شود. این بخش، بر ضرورت گزینش دقیق و حفظ امانت تأکید کرد.

بخش هشتم: دعا برای خیر ناگهانی

پناه بردن به خدا از شر ناگهانی

انسان باید از خداوند بخواهد که اگر قرار است آگاهی ناگهانی (عثر) رخ دهد، خیر باشد، مانند کشف حقیقت، یافتن گنج یا دیدار بهشت، نه شر، مانند افشای عیوب یا گناهان.

از منظر الهیاتی، دعا برای خیر ناگهانی، نشانه توکل و پناه بردن به خداست. انسان باید بگوید: «خداوندا، اگر قرار است چیزی ناگهان رخ دهد، خیر باشد، مانند نسیمی که گلستان را معطر می‌کند، نه طوفانی که بنای حیثیت را ویران سازد.»

درنگ: دعا برای خیر ناگهانی، مانند سپری است که انسان را از طوفان افشای عیوب در امان می‌دارد و او را به سوی حقیقت و خیر هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش هشتم

انسان باید از خدا بخواهد که آگاهی ناگهانی، خیر و برکت به همراه داشته باشد، نه شر و افشای عیوب. این دعا، نشانه توکل و پناه بردن به خداوند ستار العیوب است.

بخش نهم: اهمیت کمیابی اسم عاثر

ارزش اسمای نادر در قرآن کریم

اسم عاثر، مانند اسم صمد (که تنها یک‌بار در سوره اخلاص آمده)، به دلیل کمیابی، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اسمای نادر، مانند گوهرهایی کمیاب در گنجینه قرآن کریم، نقش کلیدی در جهان‌بینی اسلامی دارند.

آیه: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ (سوره [مطلب حذف شد] : بگو او خدای یگانه است، خدای صمد.

از منظر قرآنی، اسمایی که به‌ندرت ذکر شده‌اند، مانند عاثر و صمد، به دلیل تمرکز بر مفهومی خاص، از عمق و اهمیت بالایی برخوردارند. عاثر، با اشاره به آگاهی ناگهانی، انسان را به مراقبت و تواضع در برابر قدرت الهی دعوت می‌کند.

درنگ: عاثر، مانند گوهری کمیاب در گنجینه قرآن کریم، با یک‌بار ذکر، عمق قدرت الهی در آشکارسازی ناگهانی حقایق را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش نهم

کمیابی اسم عاثر، مانند صمد، بر اهمیت و عمق آن در جهان‌بینی اسلامی تأکید دارد. این صفت، انسان را به مراقبت از عیوب و توکل به خداوند دعوت می‌کند.

بخش دهم: تأثیر عیوب بر ایمان

خطر دیدن عیوب دیگران

دیدن عیوب دیگران، به‌ویژه به‌صورت ناگهانی، ایمان انسان را تضعیف می‌کند، درحالی‌که دیدن خوبی‌ها ایمان را تقویت می‌کند. از منظر روان‌شناختی، مواجهه با عیوب، مانند زهری است که به‌تدریج روح ایمان را مسموم می‌کند و به بدبینی و بی‌اعتمادی منجر می‌شود.

انسان باید از خداوند بخواهد که عیوب دیگران را به او نشان ندهد و خوبی‌های بندگان را در برابر چشمانش قرار دهد. این دعا، مانند سپری است که قلب را از تیرهای بدبینی و بی‌ایمانی محافظت می‌کند.

درنگ: دیدن عیوب دیگران، مانند زهری است که ایمان را مسموم می‌کند، اما دیدن خوبی‌ها، مانند اکسیری است که روح را به سوی کمال هدایت می‌کند.

جمع‌بندی بخش دهم

مواجهه با عیوب دیگران، ایمان را تضعیف می‌کند و انسان را به بدبینی سوق می‌دهد. دعا برای دیدن خوبی‌ها و پوشیده ماندن عیوب، راهی برای حفظ ایمان و تقویت روح است.

بخش یازدهم: ضرورت مراقبت در برابر قدرت عاثر

پناه بردن به خدا از افشای ناگهانی

صفت عاثر، اگرچه الهی است، برای انسان خطرناک است، زیرا می‌تواند عیوب یا گناهان او را ناگهان آشکار کند. انسان باید از خداوند بخواهد که عیوبش را مستور نگه دارد و از افشای ناگهانی عیوب دیگران به او جلوگیری کند.

از منظر عرفانی، انسان باید همواره در قبضه قدرت الهی باشد و از غرور، تکبر و اعتماد به پنهان‌کاری پرهیز کند. عاثر، مانند شمشیری دو لبه است که می‌تواند حقیقت را آشکار کند، اما اگر به افشای عیوب منجر شود، حیثیت و ایمان انسان را به خطر می‌اندازد.

درنگ: انسان باید از خداوند بخواهد که عیوبش را مستور نگه دارد و از افشای ناگهانی عیوب دیگران به او جلوگیری کند، تا ایمان و حیثیتش در امان بماند.

جمع‌بندی بخش یازدهم

صفت عاثر، با قدرت افشای ناگهانی حقایق، انسان را به مراقبت و توکل دعوت می‌کند. انسان باید از غرور و پنهان‌کاری پرهیز کند و با دعا، از خداوند ستار العیوب طلب عفو و پوشیدگی کند.

نتیجه‌گیری نهایی

اسم عاثر، به‌عنوان صفتی الهی که تنها یک‌بار در قرآن کریم (سوره کهف، آیه ۲۱) ذکر شده، تجلی قدرت خداوند در آشکارسازی ناگهانی حقایق است. این صفت، مانند چراغی در تاریکی جهل، حقیقت قیامت و وعده‌های الهی را آشکار می‌کند، اما می‌تواند خطرناک باشد، زیرا عیوب و گناهان انسان را نیز ناگهان افشا می‌کند. واژگان مرتبط مانند عَسَرَ، عَصَرَ، أَسَرَ، أَثَرَ و أَثِیرَ، غنای زبانی قرآن کریم را نشان می‌دهند، اما تنها عَثَرَ صفتی الهی است. تجسس، نقض حرمت انسان‌ها و افشای اسرار در مشاغل حساس، به فساد اخلاقی و اجتماعی منجر می‌شود. انسان باید از خداوند بخواهد که عیوبش را مستور نگه دارد و خیر ناگهانی، مانند کشف حقیقت یا دیدار بهشت، نصیبش کند. این نوشتار، با تحلیل الهیاتی، فلسفی، فقهی، روان‌شناختی و جامعه‌شناختی، منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه الهیات و علوم قرآنی فراهم آورده است.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، معنای اصلی واژه عثر با عين و ث سه نقطه چیست؟

2. واژه عثر با عين و ث سه نقطه چند بار به عنوان صفت الهی در قرآن ذکر شده است؟

3. کدام آیه از قرآن به صراحت به صفت عثر به عنوان اسم پروردگار اشاره دارد؟

4. طبق متن، معنای واژه عصر با صاد چیست؟

5. طبق متن، چرا فلاسفه قدیم ماده اثیری را نشکن می‌دانستند؟

6. طبق متن، واژه عثر در سوره مائده، آیه ۱۰۶ به معنای ورود ناگهانی است اما صفت الهی نیست.

7. متن ادعا می‌کند که واژه اثر با همزه و ث به معنای فشار و تنگی است.

8. طبق متن، خداوند با صفت عثر ممکن است عیب کسی را ناگهان آشکار کند.

9. متن بیان می‌کند که فلاسفه اسلامی مانند ملاصدرا در هیئت و طبیعیات بسیار آگاه بودند.

10. طبق متن، انسان باید از خدا بخواهد که عیوب دیگران را به او نشان ندهد تا ایمانش حفظ شود.

11. طبق متن، تفاوت اصلی بین ماده اثیری و ماده عنصری چیست؟

12. چرا متن عثر را صفت خطرناکی برای پروردگار می‌داند؟

13. طبق متن، چرا تجسس در عیوب دیگران نادرست است؟

14. هدف خداوند از اعثرنا علیهم در سوره کهف چیست؟

15. چرا متن معتقد است که علوم طبیعی فلاسفه قدیم پر از اشکال بود؟

پاسخنامه

1. ورود ناگهانی و بی‌مقدمه

2. یک بار

3. سوره کهف، آیه ۲۱

4. فشار و تنگی

5. چون شفاف و ظریف بود

6. درست

7. نادرست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. ماده اثیری شفاف، ظریف و نشکن است، در حالی که ماده عنصری سنگین، شکننده و قابل تبدیل است.

12. زیرا عثر به معنای آشکار شدن ناگهانی عیوب است که می‌تواند انسان را رسوا کند.

13. چون تجسس باعث کاهش ایمان و آلودگی خود شخص به گناه می‌شود.

14. هدف آگاهی ناگهانی مردم از وجود اصحاب کهف برای اثبات حقانیت قیامت است.

15. زیرا فلاسفه مانند ملاصدرا در هیئت و طبیعیات آگاهی کافی نداشتند و به نظریات بطلمیوس وابسته بودند.