متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: تأملاتی در صفت عارض
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۹۴)
دیباچه
در پهنه بیکران معارف الهی، صفت «عارض» چون ستارهای درخشان در آسمان اسماء الحسنی میدرخشد. این صفت، که در درسگفتارهای عمیق و ژرف آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۵۹۴ مورد کاوش قرار گرفته، وصفی فعلی، عام، جلالی و غیرذاتی است که در خداوند و انسان مشترک بوده و به معنای اعلان، نمایش و به رخ کشیدن است.
بخش نخست: ماهیت صفت عارض در منظومه اسماء الحسنی
عارض: صفتی فعلی، عام و جلالی
صفت عارض، وصفی فعلی، عام و جلالی است که نه تنها در ذات پروردگار، بلکه در انسان نیز جلوهگر است. این صفت، برخلاف اسماء ذاتی چون «رحمن» که به ذات الهی وابستهاند، به فعل خداوند نسبت دارد و در معنای اعلان، نمایش و به رخ کشیدن تعریف میشود. عارض، چون آیینهای که حقیقت را بازتاب میدهد، در ظرف دنیا و آخرت، نسبت به ملائکه، انسان، کافران و مشرکین به کار میرود و نشاندهنده عرضه تکلیف، خیر، شر یا مجازات است.
درنگ: عارض، صفتی فعلی، عام و جلالی است که در خداوند و انسان مشترک بوده و به معنای اعلان، نمایش و به رخ کشیدن است.
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ (الأحزاب: ٧٢؛ : «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم») این آیه شریفه، عارض را در معنای نمایش تکلیف به کار برده و جلوهای از صفت الهی را نشان میدهد.
کاربرد قرآنی عارض: گسترهای وسیع
در قرآن کریم، واژه عارض ۷۹ بار به کار رفته که تنها سه مورد آن به صورت فعل معلوم به خداوند نسبت دارد و ۷۶ مورد دیگر یا به خلق یا به صورت مجهول آمده است. این سه مورد الهی شامل عرضه امانت به آسمانها، زمین و کوهها (الأحزاب: ٧٢)، نمایش اسمای الهی به ملائکه (البقرة: ٣١) و عرضه جهنم به کافران (الحاقة: ٣١) است. این کاربردها، عارض را چون نوری که در زوایای مختلف میتابد، در ظرفهای گوناگون دنیا و آخرت نشان میدهد.
درنگ: عارض در قرآن کریم ۷۹ بار ذکر شده که سه مورد آن به خداوند نسبت دارد و نشاندهنده عرضه امانت، اسمای الهی و جهنم است.
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا (الحاقة: ٣١؛ : «و جهنم را در آن روز به کافران عرضه میکنیم، عرضهای کامل») این آیه، عارض را در معنای نمایش عذاب اخروی به تصویر میکشد.
بخش دوم: معنای عرض در قرآن کریم و علوم دیگر
عرض: اعلان، نمایش و به رخ کشیدن
واژه عرض در قرآن کریم، به معنای اعلان، وصول، نمایش و به رخ کشیدن است که چون جریانی زلال، حقیقت را در برابر مخاطب قرار میدهد. این مفهوم، در آیاتی چون ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ (البقرة: ٣١؛ : «سپس آنها را به فرشتگان عرضه کرد») به معنای نمایش اسمای الهی به ملائکه است. عرض، چون پردهای که از حقیقت برمیدارد، شأن و جایگاه مخاطب را آشکار میسازد.
درنگ: عرض در قرآن کریم به معنای اعلان، وصول، نمایش و به رخ کشیدن است که حقیقت را در برابر مخاطب آشکار میکند.
عرض در هندسه: مکمل طول
در علم هندسه، عرض چون بال پرندهای است که طول را به پرواز درمیآورد. بدون عرض، طول قابل تصور نیست، چنانکه خط بدون عرض، وجود خارجی ندارد. در ریاضیات قدیم، نقطه را فاقد طول، عرض و عمق و خط را فاقد عرض میپنداشتند، اما در ریاضیات مدرن، هر نقطه و خط دارای ابعاد است. این دیدگاه، چون چراغی روشن، حقیقت هندسی را در نظام خلقت آشکار میکند.
درنگ: در هندسه، عرض مکمل طول است و در ریاضیات مدرن، هر نقطه و خط دارای ابعاد است، برخلاف تصورات قدیم.
وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ (هود: ٧؛ : «اوست که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید») این آیه، نظاممندی خلقت را نشان میدهد که با دیدگاه ریاضی مدرن همخوانی دارد.
بخش سوم: تمایز جسم طبیعی و جسم تعلیمی
جسم طبیعی: ثبات و تغییرناپذیری
جسم طبیعی، چون گِلی که در کوزهای ثابت شکل گرفته، تغییرناپذیر است. این جسم، مانند سنگ یا خاک، ماهیت خود را حفظ میکند و از دگرگونی مصون است. در قرآن کریم، این مفهوم در آیه خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (الرحمن: ١٤؛ : «انسان را از گِل خشک مانند سفال آفرید») تجلی یافته که به جسم طبیعی انسان اشاره دارد.
درنگ: جسم طبیعی، مانند گِل، تغییرناپذیر است و ماهیت خود را حفظ میکند.
جسم تعلیمی: شکلپذیری و اراده
جسم تعلیمی، چون مومی در دستان هنرمند، با اراده شکلپذیر است. این جسم، در آموزش سنتی برای تبیین ابعاد (طول، عرض، عمق) به کار میرفت و چون خمیری است که به اشکال گوناگون درمیآید. این مفهوم، انسان را به مثابه موجودی شکلپذیر نشان میدهد که با اراده، مسیر خود را تعیین میکند.
درنگ: جسم تعلیمی، مانند موم، با اراده شکلپذیر است و در آموزش برای تبیین ابعاد به کار میرود.
بخش چهارم: روش آموزشی ارسطو و معرفت الهی
از جسم به خدا: روش ارسطو
روش آموزشی ارسطو، چون پلی استوار از جسم و طبیعت به سوی معرفت الهی، از آموزش ماده و جسم آغاز میشد و به تدریج به شناخت خداوند میرسید. این روش، برخلاف رویکرد مستقیم افلاطون و ملاصدرا که از خدا آغاز میکردند، معرفتی عمیق و ریشهدار ایجاد میکرد. قرآن کریم نیز در آیه قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ (العنكبوت: ٢٠؛ : «بگو در زمین سیر کنید و ببینید خلقت چگونه آغاز شد») بر تأمل در طبیعت تأکید دارد.
درنگ: روش ارسطو با آغاز از جسم و طبیعت، معرفت عمیقتری نسبت به رویکرد مستقیم افلاطون و ملاصدرا ایجاد میکرد.
نقد روشهای انتزاعی در الهیات
رویکردهای انتزاعی، چون قایقی بدون سکان در دریای معرفت، انسان را در مفاهیم کلی و گنگ گرفتار میکنند. فلاسفهای چون ملاصدرا، با نادیده گرفتن طبیعت و علوم طبیعی، به الهیات پرداختند و از درک عمیق خداوند بازماندند. این نقد، چون تیغی برنده، ضرورت بازگشت به طبیعت و علوم تجربی را برای فهم الهیات نشان میدهد.
درنگ: نادیده گرفتن علوم طبیعی در الهیات، به گمراهی در فهم خداوند منجر میشود.
بخش پنجم: عرض امانت و اراده انسانی
عرض امانت: تکلیف برای همه موجودات
عرض امانت، چون جریانی که در جان همه موجودات جاری شده، به آسمانها، زمین و کوهها عرضه شد، اما تنها انسان با اراده آن را پذیرفت. این پذیرش ارادی، انسان را به ظلوم و جهول بودن متهم کرد، زیرا با تخلف از تکلیف، از کمالات الهی دور شد. آیه إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا (الأحزاب: ٧٢؛ : «ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم، پس ابا کردند که آن را حمل کنند و از آن ترسیدند، و انسان آن را حمل کرد، بهراستی او بسیار ستمگر و نادان بود») این حقیقت را آشکار میکند.
درنگ: عرض امانت به همه موجودات شده، اما انسان با اراده آن را پذیرفت و به دلیل تخلف، ظلوم و جهول شد.
اراده انسانی: کیمیای الهی
اراده انسانی، چون کیمیایی الهی، انسان را از سایر موجودات متمایز میکند. این اراده، اگر در مسیر درست هدایت نشود، چون گوهری گرانبها در گل و لای، به ظلم و جهل میانجامد. ملائکه و جن، فاقد این ارادهاند و از این رو، از اتهام ظلوم و جهول مصون ماندهاند.
درنگ: اراده انسانی، کیمیای الهی است که اگر هدایت نشود، به ظلم و جهل منجر میشود.
بخش ششم: عرض جهنم و عذاب اخروی
نمایش جهنم: عذابی عمیق و باطنی
عرض جهنم به کافران، چون پردهای که از حقیقت عذاب کنار میرود، عذابی عمیق و باطنی را نشان میدهد که به اعماق وجود (افئده) نفوذ میکند. برخلاف آتش مادی که به سطح کار میکند، آتش اخروی به باطن انسان نفوذ میکند. آیه وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا (الحاقة: ٣١) با آیه تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (الهمزة: ٧؛ : «که بر دلها نفوذ میکند») این حقیقت را تأیید میکند.
درنگ: عرض جهنم، نمایش عذابی باطنی است که به اعماق وجود نفوذ میکند، برخلاف آتش مادی که سطحی است.
سوخت جهنم: انسان و سنگها
سوخت جهنم، چون مادهای که آتش باطن را شعلهور میکند، انسان و سنگهاست. این سوخت، باطن انسان را میسوزاند و از پوسته ظاهری فراتر میرود. آیه وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (البقرة: ٢٤؛ : «سوخت آن مردم و سنگهاست») این حقیقت را نشان میدهد که جهنم، عالمی مستقل با ساختاری علمی و باطنی است.
درنگ: سوخت جهنم، انسان و سنگهاست که باطن انسان را شعلهور میکند و عالمی مستقل را نشان میدهد.
بخش هفتم: نقد جامعهشناختی و نیاز به تنوع
فقدان تنوع: تهوع جسمانی و روحانی
فقدان تنوع در غذای جسمانی و روحانی، چون سایهای سنگین، تهوع و بیمیلی را در پی دارد. جامعهای که به غذاهای محدود و تکمحصولی وابسته است، چون باغی بدون تنوع گلها، از نشاط و پویایی محروم میماند. آیه وَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلَالًا طَيِّبًا (المائدة: ٨٨؛ : «و از آنچه خدا به شما روزی داده، حلال و پاکیزه بخورید») بر تنوع و پاکیزگی غذا تأکید دارد.
درنگ: فقدان تنوع در غذای جسمانی و روحانی، به تهوع و بیمیلی منجر شده و جامعه را عقبمانده نگه میدارد.
اعراض کافران: نمایش بیدینی
کافران، با اعراض از ذکر الهی، چون کسانی که در مجلسی حقیقت را ترک میکنند، بیدینی خود را به نمایش میگذارند. این اعراض، چون پردهای که از نفاق کنار میرود، مخالفت آشکار آنها را نشان میدهد. آیه فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَذَّبَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَأَعْرَضَ عَنْهَا (الأنعام: ١٥٧؛ : «کیست ستمگرتر از آنکه آیات خدا را تکذیب کرد و از آنها روی گرداند؟») این رفتار را نکوهش میکند.
درنگ: اعراض کافران، نمایش بیدینی و مخالفت آشکار با ذکر الهی است.
بخش هشتم: هوش کودکان و تأثیر شکل و نمایش
هوش مدرن: نقش اشکال و تصاویر
کودکان امروزی، چون نهالهایی که در باغی پر از رنگ و نور رشد میکنند، به دلیل تعامل با اشکال، فیلمها و بازیها، از هوش و فهمی بالاتر برخوردارند. این تعامل، چون کلیدی که قفل ذهن را میگشاید، ذهن را باز و هوشمند میکند. آیه وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ (الإسراء: ٧٠؛ : «و بهراستی فرزندان آدم را گرامی داشتیم») بر ظرفیت بالای انسان تأکید دارد.
درنگ: تعامل کودکان با اشکال و تصاویر، هوش و فهم آنها را نسبت به نسلهای گذشته افزایش داده است.
نقد کلیبافتن سنتی
کلیبافتن سنتی، چون تار عنکبوتی که ذهن را در خود گرفتار میکند، از درک عمیق حقیقت بازمیدارد. این روش، که در الهیات سنتی رواج داشت، با نادیده گرفتن اشکال و طبیعت، به خنگی و سطحینگری منجر شد. در مقابل، تعامل با اشکال، ذهن را به سوی معرفت باز میکند.
درنگ: کلیبافتن سنتی، ذهن را محدود کرده و از درک عمیق حقیقت بازمیدارد.
بخش نهم: راهکارهای معرفتی و عملی
تنوع در استفاده از اسمای الهی
استفاده متنوع از اسمای الهی، چون جویباری که روح را سیراب میکند، تهوع روحانی را برطرف میسازد. به جای تکرار محدود ذکرهایی چون «لا اله الا الله» یا «استغفرالله»، باید از اسمایی چون «یا عارض یا کریم» بهره برد تا روح از یکنواختی رهایی یابد. آیه وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا (الأعراف: ١٨٠؛ : «و برای خدا نامهای نیکوست، پس او را با آنها بخوانید») بر این تنوع تأکید دارد.
درنگ: استفاده متنوع از اسمای الهی، مانند «یا عارض یا کریم»، تهوع روحانی را برطرف کرده و روح را تقویت میکند.
تنوع در زندگی جسمانی و روحانی
تنوع در زندگی، چون باغی پر از گلهای رنگارنگ، نشاط و پویایی را به ارمغان میآورد. جامعهای که از تنوع در غذا و دین محروم است، چون بیابانی خشک، از رشد و کمال بازمیماند. آموزش از کودکی، با تأکید بر شناخت طبیعت و اشکال، میتواند ذهن را باز و جامعه را به سوی عدالت و کمال هدایت کند.
درنگ: تنوع در غذا و دین، نشاط و پویایی را به ارمغان آورده و جامعه را از عقبماندگی نجات میدهد.
نتیجهگیری
صفت عارض، چون گوهری در تاج اسماء الحسنی، به معنای اعلان، نمایش و به رخ کشیدن است که در ۷۹ مورد قرآنی، با سه مورد نسبت مستقیم به خداوند، تجلی یافته است. این صفت، در عرضه امانت به آسمانها و زمین، نمایش اسمای الهی به ملائکه، و عرضه جهنم به کافران دیده میشود. انسان، با پذیرش ارادی امانت، به دلیل تخلف، ظلوم و جهول شد، در حالی که سایر موجودات، تکلیف را به صورت غیرارادی پذیرفتند. در هندسه، عرض مکمل طول است و در ریاضیات مدرن، هر نقطه و خط دارای ابعاد است. روش آموزشی ارسطو، با آغاز از جسم و طبیعت، معرفتی عمیقتر از رویکردهای انتزاعی ایجاد میکرد. عرض جهنم، عذابی باطنی است که به افئده نفوذ میکند و سوخت آن انسان و سنگهاست. فقدان تنوع در غذا و دین، به تهوع و عقبماندگی منجر شده، در حالی که کودکان امروزی، به دلیل تعامل با اشکال، از هوش بالاتری برخوردارند. راهکار، در استفاده متنوع از اسمای الهی و ایجاد تنوع در زندگی جسمانی و روحانی نهفته است تا انسان و جامعه به سوی کمال هدایت شوند.
با نظارت صادق خادمی