متن درس
عاصم در آیینه قرآن کریم: تأملی قرآنی، کلامی و جامعهشناختی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۵۹۷)
دیباچه
در میان اسماء و صفات الهی، اسم «عاصم» به دلیل نادر بودن و ارتباط عمیق با مفهوم حفاظت الهی و ابلاغ امامت، جایگاهی ویژه در تأملات قرآنی، کلامی و جامعهشناختی دارد. این اسم، که تنها یکبار در قرآن کریم (سوره مائده، آیه ۶۷) برای خداوند به کار رفته، صفتی جمالی و فعلی است که به معنای «حافظ و نگهدار» بوده و حفاظت پیامبر اکرم (ص) را در برابر مخالفان در جریان ابلاغ رسالت و امامت ترسیم میکند. درسگفتار شماره ۵۹۷ از سلسله مباحث اسماء الحسنی، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی دقیق این اسم، ویژگیهای آن، پیوندش با امامت و نقد شأن نزولهای بیاساس پرداخته است.
بخش نخست: مفهومشناسی و ویژگیهای اسم عاصم
تعریف و جایگاه عاصم در اسماء الهی
اسم «عاصم»، از ریشه «عَصَمَ» به معنای حفظ و حراست، صفتی جمالی و از اسمای فعلی خداوند است که تنها یکبار در قرآن کریم به کار رفته است. این اسم، چون گوهری نادر در گنجینه اسماء الحسنی، به حفاظت و نگهبانی الهی اشاره دارد و در آیه ۶۷ سوره مائده، حفاظت پیامبر اکرم (ص) از شر مردم را ترسیم میکند. عاصم، به دلیل فعلی بودن، نیازمند متعلق (مانند پیامبر یا مؤمنان) است و برخلاف اسمایی مانند «صمد» که ذاتی و مستقل از متعلقاند، در بستر کنش الهی معنا مییابد.
درنگ: عاصم، صفتی جمالی و فعلی است که از ریشه «عَصَمَ» به معنای حفظ و حراست سرچشمه گرفته و تنها یکبار در قرآن کریم برای خداوند به کار رفته است.
از منظر الهیاتی، عاصم جلوهای از رحمت و لطف الهی است که حفاظت از شایستگان، بهویژه انبیا، مؤمنان و مظلومان، را در بر میگیرد. این صفت، چون سپری استوار، بندگان شایسته را در برابر آسیبهای مادی و معنوی حفظ میکند و نشاندهنده عدالت و حکمت الهی در گزینش مستحقان این حفاظت است.
ویژگیهای چندگانه عاصم: خاص و عام
اسم عاصم، چون آیینهای چندوجهی، ویژگیهای متعددی دارد که آن را از دیگر اسماء الهی متمایز میکند. این ویژگیها، که در درسگفتار با دقت تشریح شدهاند، عبارتاند از:
- اسم خاص با معنای عام: عاصم تنها یکبار در قرآن کریم برای خداوند ذکر شده (سوره مائده، آیه ۶۷)، اما معنای آن فراتر از حفاظت پیامبر اکرم (ص) بوده و شامل مؤمنان، انبیا و مظلومان نیز میشود.
- وصف عام با معنای خاص: حفاظت الهی، بهصورت عام، برای همه ممکن است، اما تنها شایستگان (مانند مؤمنان، انبیا یا حکیمان) از آن بهرهمند میشوند. این ویژگی، مانند کلیدی است که تنها قفلهای شایسته را میگشاید.
- عام در اطلاق: عاصم هم به خداوند (بهصورت حقیقی) و هم به مخلوقات (بهصورت مجازی، مانند لباس یا پناهگاه) اطلاق میشود. این وجه، مانند نوری است که هم در ذات خورشید و هم در بازتابهای آن در آیینهها دیده میشود.
درنگ: عاصم، اسم خاص با معنای عام، وصف عام با معنای خاص، و عام در اطلاق است که حفاظت الهی را برای شایستگان ترسیم میکند.
از منظر فلسفی، تمایز میان اطلاق حقیقی و مجازی عاصم نشاندهنده تفاوت ذاتی میان صفات الهی و صفات خلقی است. خداوند، عاصم حقیقی است که حفاظت او مطلق و بینیاز از ابزار است، درحالیکه حفاظت مخلوقات، مانند لباس یا پناهگاه، نسبی و وابسته به اسباب مادی است.
عاصم در قرآن کریم
تنها مصداق قرآنی اسم عاصم در آیه ۶۷ سوره مائده آمده است:
یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ۚ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ
(مائده: ۶۷؛ : «ای پیامبر! آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده ابلاغ کن، و اگر نکنی رسالت او را به انجام نرساندهای. و خدا تو را از [شر] مردم حفظ میکند. همانا خدا گروه کافران را هدایت نمیکند.»).
این آیه، چون چراغی فروزان، به ابلاغ رسالت و بهویژه امامت در واقعه غدیر خم اشاره دارد. حفاظت الهی («والله یعصمک من الناس») در برابر مخالفانی است که پذیرش امامت امیرالمؤمنین (ع) را برنمیتابیدند. عبارت «إن الله لا یهدی القوم الکافرین» نیز کفر ناشی از انکار امامت را برجسته میکند.
درنگ: عاصم در آیه ۶۷ سوره مائده به حفاظت پیامبر اکرم (ص) در ابلاغ امامت اشاره دارد و انکار امامت را مصداق کفر معرفی میکند.
جمعبندی بخش نخست
اسم عاصم، چون ستارهای درخشان در آسمان اسماء الهی، صفتی جمالی و فعلی است که به حفاظت و نگهبانی خداوند اشاره دارد. این اسم، با ویژگیهای چندگانه (خاص و عام)، تنها یکبار در قرآن کریم ذکر شده و حفاظت پیامبر اکرم (ص) را در برابر مخالفان ابلاغ امامت ترسیم میکند. تحلیل الهیاتی و فلسفی این صفت، جلوهای از رحمت و عدالت الهی را آشکار میسازد که شایستگان را در پناه خود حفظ میکند.
بخش دوم: عاصم و پیوند با امامت
امامت: مکمل و مبقی رسالت
امامت، چون رودی زلال که از چشمه نبوت سرچشمه میگیرد، مکمل و استمراردهنده رسالت است. در حکمت الهی، نبوت علت محدثه (ایجادکننده) دین است، درحالیکه امامت علت مبقیه (استمراردهنده) آن است. بدون امامت، رسالت ناقص میماند و دین، مانند گلی بیآب، پژمرده و لوث میشود.
قرآن کریم این حقیقت را در آیه ۳ سوره مائده چنین بیان میکند:
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی
(مائده: ۳؛ : «امروز دین شما را برایتان کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم.»).
اتمام نعمت و اکمال دین، چون تاجی بر سر رسالت، با ابلاغ امامت در غدیر خم محقق شد. آیه ۶۷ سوره مائده نیز بر این حقیقت تأکید دارد که اگر پیامبر اکرم (ص) امامت را ابلاغ نکند، رسالتش به بلوغ نرسیده است. این پیوند، مانند حلقهای است که زنجیره نبوت و امامت را به هم متصل میکند.
درنگ: امامت، علت مبقیه رسالت است و بدون آن، دین ناقص و لوث میشود. آیه ۳ سوره مائده اتمام نعمت را با امامت ترسیم میکند.
نص قرآنی بر امامت امیرالمؤمنین (ع)
آیه ۶۷ سوره مائده، چون سندی جاودان، نص صریح بر ابلاغ امامت امیرالمؤمنین (ع) در واقعه غدیر خم است. پیامبر اکرم (ص) با اعلام «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، رسالت را به بلوغ رساند و دین را کامل کرد. این اعلام، مانند فریادی آسمانی، وحدت امت را در پیروی از امامت تضمین کرد.
از منظر شیعی، این آیه و واقعه غدیر، چون نوری فروزان، امامت امیرالمؤمنین (ع) را اثبات میکند. عباراتی مانند «هنئیا لک یا بن ابیطالب» از عمر، هرچند ظاهراً نشاندهنده پذیرش است، اما از منظر روانشناختی، نشانه عدم التزام قلبی و تفسیر مادی از مقام معنوی امامت است.
درنگ: آیه ۶۷ سوره مائده نص صریح بر امامت امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم است و اعلام «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» بلوغ رسالت را محقق کرد.
انکار امامت و کفر
انکار امامت، به دلیل نقش آن در استمرار رسالت، مصداق کفر است. آیه ۶۷ سوره مائده با عبارت «إن الله لا یهدی القوم الکافرین» این حقیقت را روشن میکند که مخالفان امامت، از هدایت الهی محروماند. این کفر، مانند تاریکیای است که نور هدایت را از دلها میزداید.
از منظر کلامی، امامت مکمل وحی است و انکار آن، مانند رد بخشی از دین، به کفر منجر میشود. این دیدگاه، ریشه در نقش محوری امامت در حفظ وحدت و استمرار دین دارد.
درنگ: انکار امامت، به دلیل نقش آن در بقای رسالت، کفر محسوب میشود و آیه ۶۷ سوره مائده این حقیقت را با عبارت «لا یهدی القوم الکافرین» تأیید میکند.
جمعبندی بخش دوم
اسم عاصم، با پیوند عمیق به امامت، چون پلی میان نبوت و استمرار دین عمل میکند. آیه ۶۷ سوره مائده، با تأکید بر حفاظت الهی از پیامبر اکرم (ص) در ابلاغ امامت، نص صریح بر ولایت امیرالمؤمنین (ع) است. امامت، بهعنوان مکمل رسالت، دین را به بلوغ میرساند و انکار آن، مصداق کفر است. این تحلیل، جایگاه محوری عاصم را در الهیات شیعی آشکار میسازد.
بخش سوم: نقد شأن نزولهای بیاساس و حفاظت الهی
نقد شأن نزولهای بیاساس
شأن نزولهای مطرحشده برای آیه ۶۷ سوره مائده، مانند قصد قتل پیامبر، ترس از قریش یا کنار گذاشتن محافظان، چون حبابهایی بر سطح آب، فاقد سند معتبر و گاه متأثر از اسرائیلیات یا مرسلاتاند. برخی از این روایات، با هدف تضعیف ارتباط آیه با امامت امیرالمؤمنین (ع) طرح شدهاند.
از منظر تاریخی و کلامی، این شأن نزولها با متن آیه سازگار نیستند. آیه بر ابلاغ رسالت و حفاظت الهی تأکید دارد، نه مسائل حاشیهای مانند قصد قتل یا کنار گذاشتن محافظان. این روایات، مانند شاخههای بیریشه، از متن قرآن کریم دورند و اعتباری ندارند.
درنگ: شأن نزولهای بیاساس، مانند قصد قتل یا کنار گذاشتن محافظان، فاقد سند معتبر و با هدف تضعیف پیوند آیه با امامت طرح شدهاند.
حفاظت الهی و مسئولیت انسانی
حفاظت الهی، چون سایبانی استوار، نافی احتیاط و مسئولیت انسانی نیست. پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع)، به دلیل قدرت و قوت ذاتی، کمتر به محافظ نیاز داشتند، اما حفاظت عقلی، مانند نگهبان یا احتیاط، با اعتماد به خداوند منافاتی ندارد.
از منظر فقهی، حفاظت عقلی، مانند مواظبت از خانه یا فرزندان، حکمی عقلایی است که با ایمان به حفاظت الهی سازگار است. شأن نزول کنار گذاشتن محافظان، که برخی مطرح کردهاند، نهتنها بیاساس است، بلکه با عقل و منطق نیز ناسازگار است. خداوند، مانند رزاقی که رزق را تضمین میکند، انسان را به تلاش و احتیاط نیز فرمان میدهد.
درنگ: حفاظت الهی نافی احتیاط انسانی نیست و شأن نزول کنار گذاشتن محافظان بیاساس و غیرمنطقی است.
جمعبندی بخش سوم
شأن نزولهای بیاساس، مانند مهی بر آفتاب، تلاشی ناکام برای پنهان کردن حقیقت آیه ۶۷ سوره مائدهاند. این آیه، با تأکید بر حفاظت الهی از پیامبر اکرم (ص) در ابلاغ امامت، نص صریح بر ولایت است. حفاظت الهی، هرچند مطلق و کامل است، با مسئولیت انسانی و احتیاط عقلی منافاتی ندارد و این حقیقت، جایگاه عاصم را در نظام الهیاتی و فقهی تثبیت میکند.
بخش چهارم: تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی کلام
روانشناسی کلام: عبارات عمر و نگاه مادی به امامت
عبارات عمر، مانند «هنئیا لک یا بن ابیطالب، أصبحت وأمسیت مولا کل مؤمن ومؤمنه»، چون آیینهای، نگاه مادی و غیراعتقادی او به امامت را بازتاب میدهند. این عبارات، مانند سخنان کسی که گوهری معنوی را با متاعی دنیوی اشتباه گرفته، از عدم التزام قلبی به مقام امامت حکایت دارند.
از منظر روانشناختی، عبارت «هنئیا لک» (نوش جانت) نشاندهنده تفسیر مادی از امامت است، گویی این مقام منفعتی دنیوی مانند غذا یا مال است. این نگاه، مانند نگریستن به خورشید با چشمانی خاکی، حقیقت معنوی امامت را فرومیکاهد. از منظر جامعهشناختی، چنین نگاهی به تضعیف وحدت دینی و ایجاد تفرقه منجر میشود.
درنگ: عبارات عمر، مانند «هنئیا لک»، نشاندهنده نگاه مادی به امامت است که از منظر روانشناختی، عدم التزام قلبی و از منظر جامعهشناختی، عامل تفرقه را آشکار میکند.
اهمیت روانشناسی و جامعهشناسی در فهم کلام
فهم کلام دینی، مانند گشودن دری به سوی حقیقت، نیازمند دانش روانشناسی و جامعهشناسی است. بدون این علوم، مانند خواندن کتابی به زبانی بیگانه، معانی عمیق احادیث و آیات از دست میرود. روانشناسی، مانند چراغی در تاریکی، انگیزهها و نیتهای نهان در کلام را روشن میکند، و جامعهشناسی، مانند نقشهای جامع، تأثیرات اجتماعی سخنان را ترسیم میکند.
در درسگفتار، تأکید شده که عالمان دینی، مانند پزشکانی که به ابزارهای تشخیصی نیاز دارند، باید به روانشناسی و جامعهشناسی مسلط باشند تا کلام را در بستر تاریخی و اجتماعی آن فهم کنند. این دیدگاه، مانند پلی است که علوم انسانی را به الهیات متصل میکند.
درنگ: روانشناسی و جامعهشناسی، مانند ابزارهای ضروری، برای فهم عمیق کلام دینی و تحلیل انگیزهها و تأثیرات اجتماعی آن لازماند.
جمعبندی بخش چهارم
تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی کلام، مانند نوری که زوایای پنهان را روشن میکند، نقش محوری در فهم حقیقت دینی دارد. عبارات عمر، با بازتاب نگاه مادی به امامت، از عدم التزام قلبی و تأثیرات تفرقهآمیز آن حکایت دارند. ضرورت تسلط عالمان به روانشناسی و جامعهشناسی، فهم کلام را به سطحی عمیقتر ارتقا میدهد و جایگاه عاصم را در بستر اجتماعی و تاریخی آن تثبیت میکند.
جمعبندی
اسم «عاصم»، چون گوهری نادر در گنجینه اسماء الحسنی، صفتی جمالی و فعلی است که تنها یکبار در قرآن کریم (سوره مائده، آیه ۶۷) به کار رفته و حفاظت الهی از پیامبر اکرم (ص) در ابلاغ امامت را ترسیم میکند. این اسم، با ویژگیهای چندگانه (خاص و عام)، حفاظت شایستگان، بهویژه مؤمنان و انبیا، را در بر میگیرد. آیه ۶۷ سوره مائده، نص صریح بر امامت امیرالمؤمنین (ع) در غدیر خم است و شأن نزولهای بیاساس، مانند قصد قتل یا کنار گذاشتن محافظان، فاقد اعتبارند. امامت، بهعنوان علت مبقیه رسالت، دین را به بلوغ میرساند و انکار آن، مصداق کفر است. حفاظت الهی، هرچند مطلق است، با احتیاط عقلی منافاتی ندارد. تحلیل روانشناختی عبارات عمر، نگاه مادی به امامت را آشکار میکند و ضرورت روانشناسی و جامعهشناسی در فهم کلام دینی را تأیید میکند. انسان باید، چون مسافری در مسیر حقیقت، با تأمل در اسم عاصم و پیروی از امامت، از تاریکی کفر و تفرقه به سوی نور هدایت و وحدت گام بردارد.
با نظارت صادق خادمی