در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 607

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تأملاتی در حقیقت عزیز

کتاب اسما و صفات الهی: تأملاتی در حقیقت عزیز

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۰۷)

دیباچه

در گستره بی‌کران معارف الهی، اسم «عزیز» از جمله اسمای حسنی است که چونان گوهری تابناک، جلوه‌های چندگانه‌ای از حقیقت الهی و مراتب وجودی را در خود نهفته دارد. این اسم، با ویژگی‌های ذاتی و فعلی، خاص و عام، حقیقی و اعتباری، در قرآن کریم و الهیات اسلامی جایگاهی ممتاز یافته و تأملاتی عمیق در باب حقیقت وجود، برتری و استعلای الهی را برمی‌انگیزد. درس‌گفتار شماره ۶۰۷ از سلسله درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با نگاهی ژرف و تأمل‌برانگیز، به تحلیل این اسم پرداخته و با نقد رویکردهای سنتی لغت‌شناسی و تفسیر، حقیقت وجودی «عزیز» را در ساحت‌های گوناگون تبیین کرده است.

بخش نخست: ماهیت چندگانه اسم عزیز

ویژگی‌های چندگانه عزیز

اسم «عزیز» از اسمای حسنی است که به دلیل ویژگی‌های چندگانه‌اش، در الهیات قرآنی و فلسفه اسلامی جایگاهی ممتاز دارد. این اسم، هم صفت ذاتی خداوند است که در مرتبه اعلای خود، به بی‌نیازی و استعلای مطلق اشاره دارد، و هم در ظرف فعلی (مانند «تعز» و «اعز») ظهور می‌یابد. همچنین، این اسم هم خاص ذات باری‌تعالی است (چنان‌که در «العزیز» تجلی می‌کند) و هم به‌صورت وصف عام در مخلوقات (عزیز اعتباری) دیده می‌شود. افزون بر این، «عزیز» هم در ساحت حقیقت (ذات الهی) و هم در ساحت اعتبارات (مانند بت‌هایی چون عزّی) کاربرد دارد. این چندگانگی، چونان آیینه‌ای است که حقیقت واحد الهی را در مراتب گوناگون وجود بازمی‌تاباند و «عزیز» را به یکی از پیچیده‌ترین اسمای الهی بدل می‌کند.

درنگ: اسم «عزیز» به دلیل ویژگی‌های ذاتی و فعلی، خاص و عام، حقیقی و اعتباری، یکی از پیچیده‌ترین اسمای حسنی است که در ساحت‌های مختلف وجودی ظهور می‌یابد.

پارادوکس قلت و وفور

یکی از ویژگی‌های برجسته «عزیز»، پارادوکس ظاهری میان معنای لغوی آن (قلت وجودی یا کمیابی) و وفور استعمال آن در قرآن کریم و هستی است. «عزیز» در لغت به معنای «قليل الوجود» یا نایاب تعریف شده، اما برخلاف این معنا، در همه‌چیز از حق تا خلق، از حقیقت تا اعتبارات، و حتی در ساحت باطل (مانند بت عزّی) دیده می‌شود. این وفور، چونان رودی است که از سرچشمه قلت سرچشمه می‌گیرد و در پهنه هستی جاری می‌شود. این پارادوکس، نشان‌دهنده عمق مفهومی «عزیز» است که فراتر از معنای ظاهری قلت، به برتری، تفوق و استعلای وجودی اشاره دارد.

برای نمونه، وقتی گفته می‌شود «عزیزم»، این تعبیر نه‌تنها به کمیابی و یگانگی مخاطب دلالت می‌کند، بلکه به جایگاه ممتاز و بی‌همتای او در نزد گوینده اشاره دارد. این معنا، در مرتبه الهی، به بی‌نیازی و برتری مطلق خداوند و در مرتبه خلقی، به عزت نسبی مخلوقات تجلی می‌یابد.

درنگ: «عزیز» با وجود معنای لغوی قلت، در عمل وفور دارد و در حق، خلق، حقیقت و اعتبارات ظهور می‌یابد، که نشان‌دهنده عمق مفهومی آن در برتری و استعلاست.

کاربرد اعتباری در بت‌های قریش

قرآن کریم، به کاربرد اسم «عزیز» در ساحت باطل نیز اشاره دارد. بت‌های قریش، مانند «عزّی» (مونث اعز)، «لات» و «منات»، به‌عنوان «عزات» شناخته می‌شدند، که نشان‌دهنده سوءاستفاده از مفهوم عزت در میان کفار است. این کاربرد، چونان سایه‌ای است که در برابر نور حقیقت عزت الهی قرار گرفته و به‌جای ذات متعالی خداوند، به بت‌های بی‌جان نسبت داده شده است. این امر، نه‌تنها به انحراف کفار در فهم عزت اشاره دارد، بلکه بر تمایز میان عزت حقیقی (الهی) و عزت اعتباری (کفری) تأکید می‌ورزد.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، به تبیین ماهیت چندگانه اسم «عزیز» پرداخت و نشان داد که این اسم، با ویژگی‌های ذاتی و فعلی، خاص و عام، و حقیقی و اعتباری، یکی از پیچیده‌ترین اسمای حسنی است. پارادوکس قلت و وفور، عمق مفهومی «عزیز» را آشکار می‌سازد و کاربرد آن در ساحت باطل (بت‌های قریش)، بر تمایز میان عزت حقیقی و اعتباری تأکید دارد. این تحلیل، زمینه را برای بررسی دقیق‌تر معنای «عزیز» در بخش‌های بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: تحلیل لغوی و قرآنی عزیز

اشکال صرفی عزیز در قرآن کریم

اسم «عزیز» در قرآن کریم به اشکال صرفی گوناگون، از جمله «عزیزٌ»، «عزیزاً»، «العزیز»، و به‌صورت فعلی («تعز» و «اعز») به کار رفته است. این تنوع، که گاه با الف و لام و گاه بدون آن ظاهر می‌شود، نشان‌دهنده گستردگی کاربرد این اسم در بافت‌های مختلف قرآنی است. هر یک از این اشکال، معنای خاصی را در سیاق خود منتقل می‌کند: «العزیز» به عزت مطلق الهی اشاره دارد، در حالی که «عزیزاً» یا «تعز» به ظهور نسبی این صفت در مخلوقات دلالت می‌کند. این تنوع، چونان شاخسارانی است که از ریشه واحد عزت روییده و در پهنه قرآن کریم گسترده شده است.

درنگ: تنوع صرفی «عزیز» در قرآن کریم (عزیزٌ، عزیزاً، العزیز، تعز) نشان‌دهنده گستردگی کاربرد این اسم در ساحت‌های مختلف و دلالت‌های معنایی گوناگون است.

آمار استعمال عزیز در قرآن کریم

ماده «عزز» در قرآن کریم ۱۲۱ بار به کار رفته که ۹۲ مورد آن به‌صورت «العزیز» و ۷ مورد به‌صورت «عزیزاً» است. اکثریت این موارد به خداوند نسبت داده شده، که نشان‌دهنده اهمیت و جایگاه والای این اسم در الهیات قرآنی است. این فراوانی، در کنار معنای لغوی قلت، پارادوکسی را ایجاد می‌کند که تنها با فهم معنای وجودی «عزیز» (برتری و استعلاء) قابل‌حل است. این آمار، چونان نوری است که گستردگی حضور عزت الهی را در آیات قرآن کریم روشن می‌سازد.

نقد معانی لغوی نادرست

در سنت لغت‌شناسی، معانی متعددی مانند شدت، غلبه، قهر، و «لا یقدر علیه شیء» برای «عزیز» ذکر شده، اما این معانی، به‌عنوان معنای اصلی، نادرست‌اند و تنها لوازم معنایی این اسم به شمار می‌روند. برای نمونه، در لغت آمده که «العزاز من الأرض» به زمین سخت و صلب اشاره دارد، اما این معنا نیز لازمه عزت است، نه معنای تطابقی آن. این نقد، چونان غربالگری است که معانی غیراصیل را از حقیقت «عزیز» جدا می‌سازد و بر ضرورت فهم معنای اصلی (برتری و استعلاء) تأکید می‌ورزد.

به‌عنوان مثال، زمین صلب (عزاز) در برابر ضربه مقاومت می‌کند، اما این مقاومت، نتیجه برتری و استحکام آن است، نه معنای اصلی عزت. شدت یا غلبه نیز، که گاه به «عزیز» نسبت داده شده، تنها در شرایط خاص (مانند مقاومت در برابر کلنگ) ظهور می‌یابد و نمی‌تواند معنای تطابقی این اسم باشد.

درنگ: معانی لغوی مانند شدت، غلبه، قهر، و «العزاز من الأرض» تنها لوازم معنایی «عزیز» هستند و معنای اصلی آن، برتری، استعلاء و کمال است.

نقد لغت‌نامه‌های سنتی

لغت‌نامه‌های سنتی، به دلیل تمرکز بر استعمالات و غفلت از معنای تطابقی و اشتقاقی، معانی نادرستی برای «عزیز» ارائه کرده‌اند. این رویکرد، که به جای تحلیل ماده و ریشه واژگان، به کاربردهای عرفی بسنده کرده، از دقت علمی به دور است. این نقد، چونان چراغی است که ضعف روش‌های سنتی را روشن می‌کند و بر ضرورت بازنگری در لغت‌شناسی با محوریت قرآن کریم تأکید دارد.

قرآن کریم به‌عنوان مرجع لغوی

قرآن کریم، به‌عنوان تنها مرجع معتبر برای فهم معنای لغات، باید مبنای لغت‌شناسی قرار گیرد. به جای معنا کردن قرآن با لغات عامیانه، باید لغات را با قرآن معنا کرد. این دیدگاه، قرآن کریم را چونان گنجینه‌ای معرفتی معرفی می‌کند که حقیقت واژگان را در خود نهفته دارد و از تفاسیر عرفی و ناشیانه فاصله می‌گیرد.

درنگ: قرآن کریم تنها مرجع معتبر برای معنای لغات است و باید واژگان را با قرآن معنا کرد، نه قرآن را با لغات عامیانه.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، به تحلیل لغوی و قرآنی «عزیز» پرداخت و نشان داد که این اسم، با تنوع صرفی و فراوانی استعمال در قرآن کریم، از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. نقد معانی لغوی نادرست و لغت‌نامه‌های سنتی، بر ضرورت فهم معنای تطابقی (برتری و استعلاء) تأکید کرد. قرآن کریم، به‌عنوان مرجع اصلی لغوی، راهنمای فهم حقیقت «عزیز» است و از تفاسیر عامیانه فاصله می‌گیرد.

بخش سوم: معنای وجودی و تقابل عزت و ذلت

معنای اصلی عزیز

معنای اصلی «عزیز»، استعلاء، برتری، تفوق و کمال است، نه قلت، شدت یا غلبه. این معنا، «عزیز» را به‌عنوان صفتی وجودی و متعالی معرفی می‌کند که در ذات خداوند به‌صورت مطلق و در مخلوقات به‌صورت نسبی ظهور می‌یابد. برای نمونه، وقتی خداوند «عزیز» خوانده می‌شود، به یگانگی و برتری مطلق او اشاره دارد، چنان‌که در مرتبه خلقی، عزت به نجابت، متانت و برتری نسبی افراد یا اشیاء نسبت داده می‌شود. این معنا، چونان قله‌ای است که در پهنه هستی سر برافراشته و مراتب عزت را در وجود نمایان می‌سازد.

درنگ: معنای اصلی «عزیز»، استعلاء، برتری، تفوق و کمال است که به‌صورت مطلق در خداوند و به‌صورت نسبی در مخلوقات ظهور می‌یابد.

تقابل عزت و ذلت

عزت، در مقابل ذلت قرار دارد. ذلت، به معنای خواری، سستی و فرومایگی است، در حالی که عزت، به برتری، تفوق و استعلاء اشاره دارد. این تقابل، چونان دو سوی یک میزان است که جایگاه وجودی موجودات را در برابر یکدیگر می‌سنجد. برای نمونه، ذلیل کسی است که «از زوایای وجودش فرو ریخته» و عزت خود را از دست داده، در حالی که عزیز، موجودی است که بر قله برتری ایستاده و از خواری به دور است.

این تقابل، معنای «عزیز» را روشن‌تر می‌کند و نشان می‌دهد که عزت، صفتی است که به موجودات، جایگاه والا و متعالی می‌بخشد. به تعبیری، عزت، چونان تاجی است که بر سر موجودات نایاب و برتر نهاده شده و ذلت، چونان گردی است که بر پای فرومایگان می‌نشیند.

درنگ: عزت، در مقابل ذلت، به برتری، تفوق و استعلاء اشاره دارد و جایگاه والای وجودی موجودات را در برابر خواری و سستی آشکار می‌سازد.

لزوم قلت در عزت

قلت یا کمیابی، لازمه عزت است، زیرا برتری و تفوق معمولاً در موارد نادر دیده می‌شود. برای مثال، قله کوه یا پهلوان در میان افراد، به دلیل یگانگی و کمیابی، عزیز خوانده می‌شوند. این لازمه، چونان سایه‌ای است که بر نور عزت افتاده و برتری را با نایابی پیوند می‌دهد. با این حال، قلت، معنای اصلی عزت نیست، بلکه نتیجه برتری و استعلای وجودی است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، به تبیین معنای وجودی «عزیز» و تقابل آن با ذلت پرداخت. معنای اصلی این اسم، استعلاء، برتری و کمال است که به‌صورت مطلق در خداوند و به‌صورت نسبی در مخلوقات ظهور می‌یابد. تقابل عزت و ذلت، جایگاه والای عزت را در برابر خواری آشکار می‌سازد و لزوم قلت، به‌عنوان لازمه عزت، بر پیوند برتری و نایابی تأکید دارد.

بخش چهارم: عزیز به‌عنوان صفت جمالی و کمالی

عزیز، صفت جمالی

«عزیز» صفتی جمالی است، نه جلالی. برخلاف اسمایی چون «قاهر» و «غالب» که جلالی‌اند و به قهر و غلبه اشاره دارند، «عزیز» به نازنینی، لطافت و برتری بدون قهر دلالت می‌کند. این صفت، چونان گلی است که با عطر لطافت خود، دل‌ها را می‌نوازد و بدون نیاز به غلبه، جایگاه والای خود را آشکار می‌سازد. برای نمونه، زمین صلب (عزاز) در برابر ضربه مقاومت می‌کند، اما این مقاومت، از سر لطافت و متانت است، نه قهر و شدت.

درنگ: «عزیز» صفتی جمالی است که به نازنینی و برتری بدون قهر اشاره دارد و از اسمای جلالی مانند قاهر و غالب متمایز است.

عزیز، اسم کمالی

با وجود ماهیت جمالی، «عزیز» به دلیل لوازم جلالی‌اش (مانند مقاومت و استحکام)، به اسم کمالی تبدیل می‌شود که جمع جمال و جلال است. این ویژگی، «عزیز» را به صفتی جامع بدل می‌کند که هم لطافت جمالی و هم قوت جلالی را در خود جای داده است. برای مثال، در مصادیق طبیعی مانند گل محمدی، عزت هم در لطافت و زیبایی (جمال) و هم در خار محافظ (جلال) ظهور می‌یابد. این جمع، چونان مقامی است که در آن، زیبایی و قدرت در وحدتی متعالی گرد آمده‌اند.

درنگ: «عزیز» با جمع جمال (لطافت) و جلال (مقاومت)، به اسم کمالی تبدیل می‌شود که هر دو جنبه وجودی را در خود متحد می‌کند.

ترکیب عزیز با سایر اسما

در قرآن کریم، «عزیز» با اسمایی مانند «حکیم»، «قوی»، «رحیم»، «مقتدر»، «غفار» و «وهاب» ترکیب شده که همگی جمالی یا کمالی‌اند و هیچ‌یک جلالی نیستند. این ترکیب‌ها، ماهیت جمالی و کمالی «عزیز» را تأیید می‌کنند و از نسبت دادن صفات جلالی به آن پرهیز دارند. برای نمونه، «عزیز حکیم» به حکمت و لطافت الهی اشاره دارد، در حالی که «عزیز قوی» به قوت کمالی و متعالی دلالت می‌کند. این ترکیب‌ها، چونان نغمه‌هایی هستند که در هماهنگی با عزت الهی، حقیقت وجود را به آواز درمی‌آورند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، به تبیین ماهیت جمالی و کمالی «عزیز» پرداخت و نشان داد که این اسم، با لطافت و نازنینی خود، از اسمای جلالی متمایز است. با این حال، به دلیل لوازم جلالی، به اسم کمالی تبدیل می‌شود که جمال و جلال را در خود جمع کرده است. ترکیب «عزیز» با اسمای جمالی و کمالی در قرآن کریم، این حقیقت را تأیید می‌کند.

بخش پنجم: عزت هویتی و اعتباری

عزت در هویت و طبیعت

عزت، نه‌تنها در ذات الهی، بلکه در هویت اشیاء و طبیعت (حیوانات، گیاهان و نباتات) نیز وجود دارد. این صفت، چونان نوری است که در مراتب گوناگون هستی پراکنده شده و در هر موجود، به فراخور مرتبه‌اش، ظهور می‌یابد. برای نمونه، گل محمدی به دلیل صفا، جلا و بوی خوش، عزت هویتی دارد که آن را از دیگر گل‌ها متمایز می‌کند. این عزت، در ذات شیء ریشه دارد و از لوازم خارجی مستقل است.

درنگ: عزت، در هویت اشیاء و طبیعت (مانند گل محمدی) ظهور می‌یابد و به ذات شیء وابسته است، نه به لوازم خارجی.

عزت هویتی و اعتباری

عزت بر دو نوع است: هویتی و اعتباری. عزت هویتی، در ذات شیء (مانند ذات الهی یا گل محمدی) ریشه دارد و ماندگار است، در حالی که عزت اعتباری، به امور خارجی مانند مقام، مال یا زیبایی ظاهری وابسته است و زوال‌پذیر است. برای مثال، رئیس اداره‌ای ممکن است به دلیل مقامش عزیز شمرده شود، اما این عزت، در خانه‌اش که جایگاه اعتباری ندارد، زایل می‌شود. این تمایز، چونان خطی است که حقیقت و توهم را از یکدیگر جدا می‌سازد.

به تعبیری، عزت هویتی، چونان طلای ناب است که در ذات خود ارزشمند است، در حالی که عزت اعتباری، چونان زیوری است که با از دست دادنش، ارزش خود را از کف می‌دهد.

درنگ: عزت هویتی، در ذات شیء ریشه دارد و ماندگار است، در حالی که عزت اعتباری، به امور خارجی وابسته و زوال‌پذیر است.

مثال گل محمدی

گل محمدی، به دلیل صفا، جلا و بوی خوش، نمونه‌ای برجسته از عزت هویتی است. این گل، نه‌تنها به دلیل زیبایی و لطافت (جمال)، بلکه به دلیل خار محافظ (جلال)، عزتی جامع دارد که آن را به مقامی جمعی ارتقا می‌دهد. خار این گل، چونان سیفی است که از لطافت آن پاسداری می‌کند و در عین حال، خود نرم‌تر و لطیف‌تر از گل است. این جمع جمال و جلال، چونان مقامی نبوی است که در آن، زیبایی و قدرت در وحدتی متعالی گرد آمده‌اند.

در فرهنگ اسلامی، نام‌گذاری این گل به «محمدی» (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز بر این حقیقت تأکید دارد. گل محمدی، با لطافت خود، جمال نبوی را بازمی‌تاباند و با خار محافظش، جلال علوی را نمایان می‌سازد. این مثال، چونان آینه‌ای است که عزت هویتی را در مصادیق طبیعی به نمایش می‌گذارد.

درنگ: گل محمدی، با جمع جمال (لطافت) و جلال (خار محافظ)، نمونه‌ای از عزت هویتی است که به مقام جمعی نبوی اشاره دارد.

جمع‌بندی بخش پنجم

بخش پنجم، به تبیین عزت هویتی و اعتباری پرداخت و نشان داد که عزت، در هویت اشیاء و طبیعت ظهور می‌یابد. تمایز میان عزت هویتی (ماندگار) و اعتباری (زوال‌پذیر)، حقیقت عزت را از توهم جدا می‌سازد. مثال گل محمدی، با جمع جمال و جلال، عزت هویتی را در مصادیق طبیعی به زیبایی نمایان کرد.

بخش ششم: عزت قرآنی و نقد رویکردهای عامیانه

عزت قرآنی

قرآن کریم، عزت را به خداوند، رسول و مؤمنان نسبت داده و آن را صفتی ذاتی و وصفی معرفی می‌کند. در سوره منافقون می‌فرماید:

إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ ۙ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ [مطلب حذف شد] : «عزت از آن خدا و پیامبرش و مؤمنان است، ولی منافقان نمی‌دانند.»)

این آیه، عزت را به‌عنوان صفتی ذاتی برای خداوند و وصفی برای رسول و مؤمنان معرفی می‌کند. عزت الهی، مطلق و ذاتی است، در حالی که عزت رسول و مؤمنان، ظهوری و وابسته به ایمان است. این نسبت، چونان نوری است که از ذات الهی ساطع شده و در مراتب رسول و مؤمنان تجلی یافته است.

درنگ: قرآن کریم، عزت را به خداوند (ذاتی)، رسول و مؤمنان (ظهوری) نسبت می‌دهد و آن را صفتی متعالی در مراتب ایمان معرفی می‌کند.

نقد تفاسیر عامیانه

تفاسیر سنتی، که معانی متفاوتی مانند قلت، شدت و غلبه را به «عزیز» نسبت داده‌اند، به دلیل فقدان دقت علمی، نادرست و ناشیانه‌اند. این رویکردها، چونان پرده‌ای هستند که حقیقت عزت را در پس خود نهان کرده و از فهم معنای تطابقی آن جلوگیری می‌کنند. نقد این تفاسیر، بر ضرورت روش‌های علمی و دقیق در تفسیر اسمای الهی تأکید دارد.

نقد رویکردهای عامیانه در لغت‌شناسی

رویکردهای عامیانه در لغت‌شناسی، به دلیل نبود امکانات علمی و تحقیقاتی، معانی نادرستی برای «عزیز» ارائه کرده‌اند. این ضعف، ریشه در تمرکز بر استعمالات و غفلت از اشتقاق و معنای تطابقی دارد. برای نمونه، معانی مانند «خیار و چغندر» (به تعبیر تمثیلی)، که هر دو را به دلیل خوردنی بودن یکسان می‌پندارند، نشان‌دهنده سطحی‌نگری در لغت‌شناسی است. این نقد، چونان دعوتی است به بازنگری در روش‌های علمی و دقیق.

درنگ: رویکردهای عامیانه در لغت‌شناسی و تفسیر، به دلیل فقدان دقت علمی، معانی نادرستی برای «عزیز» ارائه کرده‌اند و نیازمند بازنگری‌اند.

برتری غرب در تحقیقات لغوی

کشورهای غربی، با وجود ضعف ریشه‌های ادبی، در تحقیقات لغوی و علمی از جهان اسلام پیشی گرفته‌اند. این برتری، نتیجه سرمایه‌گذاری در پژوهش‌های علمی و دقیق است، در حالی که جهان اسلام، با وجود گنجینه‌های معرفتی، از این پیشرفت‌ها بازمانده است. این مقایسه، چونان آینه‌ای است که عقب‌ماندگی علمی را در برابر پیشرفت غرب به نمایش می‌گذارد.

جمع‌بندی بخش ششم

بخش ششم، به تبیین عزت قرآنی و نقد رویکردهای عامیانه پرداخت. آیه منافقون، عزت را به خداوند، رسول و مؤمنان نسبت داد و تمایز میان عزت ذاتی و ظهوری را آشکار ساخت. نقد تفاسیر و لغت‌شناسی عامیانه، بر ضرورت روش‌های علمی تأکید کرد و مقایسه با غرب، ضعف‌های علمی جهان اسلام را نمایان ساخت.

بخش هفتم: جمع جمال و جلال در اسمای کمالی

اسمای کمالی و جمع جمال و جلال

اسمای کمالی، مانند «جبار» و «عزیز»، جمع جمال و جلال‌اند. در این اسما، گاه جمال (مانند ترمیم در جبار) و گاه جلال (مانند شکستن در جبار) غالب است. «عزیز»، با ماهیت جمالی و لوازم جلالی، به اسمی کمالی تبدیل می‌شود که هر دو جنبه را در خود متحد می‌کند. این جمع، چونان مقامی است که در آن، لطافت و قدرت در وحدتی متعالی گرد آمده‌اند.

برای نمونه، در «جبار»، گاه جمال (ترمیم استخوان شکسته) و گاه جلال (شکستن) غالب است. این پویایی، اسمای کمالی را از اسمای بسیط (جمالی یا جلالی) متمایز می‌کند و نشان‌دهنده جامعیت آن‌هاست.

درنگ: اسمای کمالی، مانند «عزیز» و «جبار»، جمع جمال و جلال‌اند و گاه جمال و گاه جلال در آن‌ها غالب است.

جمع‌بندی بخش هفتم

بخش هفتم، به تبیین اسمای کمالی و جمع جمال و جلال در آن‌ها پرداخت. «عزیز»، با ماهیت جمالی و لوازم جلالی، به اسمی کمالی تبدیل می‌شود که جامعیت وجودی را نمایان می‌سازد. این تحلیل، جایگاه والای «عزیز» را در میان اسمای حسنی آشکار کرد.

جمع‌بندی نهایی

اسم «عزیز»، از جمله اسمای حسنی است که با ویژگی‌های چندگانه‌اش، از جمله صفت ذاتی و فعلی، خاص و عام، و حقیقی و اعتباری، جایگاهی ممتاز در الهیات قرآنی و فلسفه اسلامی دارد. این نوشتار، با بازنویسی درس‌گفتار شماره ۶۰۷ از سلسله درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، حقیقت وجودی «عزیز» را در ساحت‌های گوناگون تبیین کرد. پارادوکس قلت و وفور، نشان‌دهنده عمق مفهومی این اسم است که فراتر از معنای لغوی، به برتری، استعلاء و کمال اشاره دارد. نقد معانی لغوی نادرست و لغت‌نامه‌های سنتی، بر ضرورت فهم معنای تطابقی با محوریت قرآن کریم تأکید کرد. «عزیز»، به‌عنوان صفتی جمالی و کمالی، جمع لطافت و قوت را در خود نهفته دارد و در مصادیقی چون گل محمدی، این جامعیت به زیبایی ظهور می‌یابد. عزت قرآنی، که به خداوند، رسول و مؤمنان نسبت داده شده، تمایز میان عزت ذاتی و ظهوری را آشکار می‌سازد. نقد رویکردهای عامیانه و مقایسه با پیشرفت‌های علمی غرب، بر ضرورت بازنگری در روش‌های لغت‌شناسی و تفسیر تأکید دارد. این نوشتار، با حفظ تمامی جزئیات درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورده و راه را برای تأملات عمیق‌تر در باب اسمای حسنی هموار می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، معنای اصلی واژه عزيز چیست؟

2. واژه عزيز در قرآن چند بار به کار رفته است؟

3. طبق متن، کدام ویژگی عزيز آن را از سایر اسمای الهی متمایز می‌کند؟

4. طبق متن، عزيز در کنار کدام صفت الهی در قرآن به کار نرفته است؟

5. کدام یک از موارد زیر به عنوان مصداق عزت اعتباری در متن ذکر شده است؟

6. طبق متن، عزيز به معنای قلت و کمیابی است و معنای وجودی ندارد.

7. متن بیان می‌کند که عزيز صفت جمالی است و نه جلالی.

8. طبق متن، عزت در مخلوقات فقط به صورت اعتباری وجود دارد.

9. متن ادعا می‌کند که عزت ذاتی فقط در خداوند وجود دارد.

10. طبق متن، معنای عزيز با قاهر و غلبه یکسان است.

11. طبق متن، چرا عزيز به خلاف معنای ظاهری خود (قلت) در قرآن وفور دارد؟

12. تفاوت اصلی عزت هویتی و عزت اعتباری طبق متن چیست؟

13. چرا متن عزيز را صفت جمالی و نه جلالی می‌داند؟

14. طبق متن، چرا عزت در بت‌ها اعتباری محسوب می‌شود؟

15. طبق متن، چرا معنای قلت برای عزيز معنای اصلی نیست؟

پاسخنامه

1. برتری، تفوق و استعلا

2. صد و بیست و یک بار

3. خلاف معنای خودش است

4. قاهر

5. عزت بت عزى

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا عزيز به معنای برتری و تفوق است که در همه چیز از حق تا خلق و از حقیقت تا اعتبار وجود دارد.

12. عزت هویتی در ذات شیء است و ماندگار است، اما عزت اعتباری به عوامل خارجی وابسته و قابل زوال است.

13. زیرا عزيز به معنای برتری و نجابت است، نه قهر و غلبه که صفات جلالی‌اند.

14. چون بت‌ها حقیقت ذاتی ندارند و عزتشان از باور کافران ناشی می‌شود.

15. زیرا قلت لازمه معناست و معنای اصلی عزيز برتری، تفوق و استعلا است.