در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 616

متن درس




کتاب اسما و صفات الهی: تأملات در مفهوم کریم و کرامت

اسما و صفات الهی: تأملات در مفهوم کریم و کرامت

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۱۶)

دیباچه

مفهوم «کریم» و «کرامت» در قرآن کریم، به‌سان گوهری درخشان در میان اسماء الحسنی، از جایگاهی رفیع برخوردار است و در ابعاد لغوی، عرفانی، فلسفی و اجتماعی، معانی ژرف و چندلایه‌ای را در خود نهفته دارد. این صفت الهی، که ریشه در بزرگی، شرافت و قوت دارد، نه تنها در ذات حق تعالی، بلکه در مراتب مختلف وجودی، از ملائکه و انبیا تا انسان‌های ممتاز و حتی اشیای متعالی، متجلی می‌شود. این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۶۱۶، با نگاهی عمیق به آیات قرآن کریم و تحلیل‌های تفصیلی، به کاوش در معنای کریم، مصادیق آن، و تمایز آن با مفهوم «جواد» می‌پردازد.

بخش یکم: معنای ریشه‌ای کریم: بزرگی و قوت

تعریف لغوی و مفهومی کریم

واژه «کریم» از ماده «کَرُم» در زبان عربی، به معنای بزرگی، شرافت و قوت است. این صفت، ترکیبی از عزت (بلندی مرتبه) و قدرت (توانایی و استحکام) را در خود جای داده و فراتر از مفاهیم محدود مانند جود (بخشش) عمل می‌کند. کرامت، به‌سان چشمه‌ای زلال، تمامی کمالات وجودی از جمله شرافت، سخاوت و تفوق را در بر می‌گیرد و در سه ساحت اصلی فعل، قول و کتابت ظهور می‌یابد. کریم، چون کوهی استوار، نه تنها از نظر مرتبه بلند است، بلکه از نظر توان و قوت نیز بی‌مانند است. این صفت، در ذات خود، نشان‌دهنده کمال و جامعیت است و از هرگونه نقص، پستی یا سستی به دور است.

برای نمونه، کریم در فعل، چون ورودی باشکوه به کاخی عظیم است که با اقتدار و شرافت همراه است؛ در قول، چون کلامی است که با متانت و بزرگی ادا می‌شود؛ و در کتابت، چون قلمی است که با لطافت و دقت، حقایق را ثبت می‌کند. این جامعیت، کریم را از دیگر صفات متمایز می‌سازد و آن را به صفتی جامع و فراگیر بدل می‌کند.

درنگ: کریم، صفتی است که بزرگی، شرافت و قوت را در خود جمع کرده و در فعل، قول و کتابت متجلی می‌شود. این صفت، فراتر از بخشش (جود)، تمامی کمالات وجودی را در بر می‌گیرد و نشان‌دهنده جامعیت و تفوق الهی است.

شواهد قرآنی

قرآن کریم در آیات متعدد، بر بزرگی و قوت کریم تأکید دارد و این صفت را در ساحت‌های مختلف به نمایش می‌گذارد:

وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا

(فرقان: ۷۲) – و چون به لغو گذر کنند، به شایستگی می‌گذرند.

وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا

(اسراء: ۲۳) – و با آن دو [پدر و مادر] سخنی شایسته گوی.

این آیات، کرامت را نه تنها به‌عنوان صفتی الهی، بلکه به‌عنوان ویژگی‌ای عملی در رفتار و گفتار انسان‌ها معرفی می‌کنند. کریم، در مواجهه با امور پست و بی‌ارزش (لغو)، نه تنها آن را نادیده می‌گیرد، بلکه حتی به ذهنش خطور نمی‌کند، گویی چون خورشیدی درخشان، تاریکی‌های لغو را در پرتو نور خود محو می‌سازد.

جمع‌بندی بخش یکم

کریم، به معنای بزرگی و قوت، صفتی جامع است که تمامی کمالات وجودی را در بر می‌گیرد. این صفت، در فعل، قول و کتابت ظهور می‌یابد و از هرگونه نقص و پستی به دور است. آیات قرآن کریم، این مفهوم را به‌عنوان خلعت الهی معرفی می‌کنند که در مراتب مختلف وجودی، از حق تعالی تا انسان‌های خاص، متجلی می‌شود. تأمل در این معنا، ما را به درک عمیق‌تری از جامعیت و شرافت کریم رهنمون می‌سازد.

بخش دوم: مصادیق کرامت در قرآن کریم

مراتب کرامت در نظام هستی

کرامت در قرآن کریم، در چهار مرتبه اصلی ظهور می‌یابد: حق تعالی، ملائکه، انسان‌های خاص و نفي کرامت از انسان‌های عادی. این مراتب، چون نردبانی از نور، از سرچشمه الهی تا مراتب نازل وجودی امتداد می‌یابد.

حق تعالی: خداوند متعال، به‌عنوان «اکرم الاکرمین» (انفطار: ۶)، سرچشمه تمامی کرامت‌هاست. این صفت، نشان‌دهنده بزرگی و قوت بی‌منتهای الهی است که تمامی کمالات را در خود جمع کرده و چون اقیانوسی بی‌کران، همه موجودات را در فیض خود غرق می‌سازد.

ملائکه: ملائکه، با اوصاف «کراما کاتبین» (انفطار: ۱۱) و «کراما برره» (عبس: ۱۶)، مظهر کرامت‌اند. آن‌ها با لطافت و بزرگی، اعمال انسان‌ها را ثبت می‌کنند و چون نسیمی ملایم، خیر و برکت را به عالم می‌دمند.

انسان‌های خاص: پیامبران، رسولان و کسانی که مورد کرامت الهی قرار گرفته‌اند، مانند حضرت یوسف که می‌فرماید «جعلنی من المکرمین» (یوسف: ۷۸)، از این صفت برخوردارند. این کرامت، چون تاجی زرین بر سر انسان‌های ممتاز نهاده شده و نشان‌دهنده قرب آن‌ها به حق تعالی است.

نفي کرامت: انسان‌های عادی که به یتیم کرامت نمی‌ورزند (فجر: ۱۷)، از این صفت محرومند و به لئامت و پستی گرایش دارند. این نفي کرامت، چون سایه‌ای تاریک، جامعه را از نور شرافت محروم می‌سازد.

إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ كِرَامًا كَاتِبِينَ

(انفطار: ۱۰-۱۱) – بی‌گمان بر شما نگهبانانی است، شایستگان نویسنده.

كَلَّا بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ

(فجر: ۱۷) – نه، بلکه یتیم را گرامی نمی‌دارید.

درنگ: کرامت در چهار مرتبه ظهور می‌یابد: حق تعالی به‌عنوان اکرم الاکرمین، ملائکه با لطافت و بزرگی، انسان‌های خاص با قرب الهی، و نفي کرامت از انسان‌های لئیم. این مراتب، نشان‌دهنده گستردگی و عمق این صفت در نظام هستی است.

جمع‌بندی بخش دوم

کرامت، صفتی الهی است که در مراتب مختلف وجودی، از حق تعالی تا انسان‌های خاص، متجلی می‌شود. این صفت، در ذات خود، بزرگی و قوت را به همراه دارد و در مقابل، نفي کرامت در انسان‌های لئیم، به پستی و اهانت می‌انجامد. آیات قرآن کریم، این مراتب را به روشنی تبیین کرده و راهنمایی برای درک جایگاه کرامت در نظام ارزشی الهی ارائه می‌دهند.

بخش سوم: کرامت در فعل، قول و کتابت

ظهور کرامت در ساحت‌های مختلف

کرامت، چون نوری فراگیر، در سه ساحت فعل، قول و کتابت ظهور می‌یابد. این ظهور، نشان‌دهنده جامعیت این صفت و توانایی آن در نفوذ به تمامی ابعاد وجودی و رفتاری است.

فعل کریمانه: کرامت در فعل، چون ورودی باشکوه به کاخی عظیم، در رفتار انسان متجلی می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا (فرقان: ۷۲) – و چون به لغو گذر کنند، به شایستگی می‌گذرند. کریم، در مواجهه با امور پست و بی‌ارزش (لغو)، نه تنها آن را نادیده می‌گیرد، بلکه حتی به ذهنش خطور نمی‌کند. این گذر کریمانه، چون نسیمی ملایم، هرگونه تاریکی و پستی را از وجود انسان می‌زداید.

قول کریمانه: کرامت در گفتار، چون کلامی است که با متانت و شرافت ادا می‌شود. قرآن کریم می‌فرماید: وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا (اسراء: ۲۳) – و با آن دو [پدر و مادر] سخنی شایسته گوی. این کلام کریمانه، چون گلی معطر، فضای گفت‌وگو را از هرگونه تندی و اهانت پاک می‌کند.

کتابت کریمانه: کرامت در نگارش، در عمل ملائکه با عنوان «کراما کاتبین» (انفطار: ۱۱) متجلی می‌شود. این کتابت، با لطافت و بزرگی انجام می‌شود و برخلاف لئامت و تجسس، فرصتی برای توبه و اصلاح فراهم می‌آورد. ملائکه، چون نویسندگانی حکیم، با دقت و شرافت، اعمال انسان‌ها را ثبت می‌کنند.

درنگ: کرامت در فعل (مدخلاً کریماً)، قول (قولاً کریماً) و کتابت (کراما کاتبین) ظهور می‌یابد و نشان‌دهنده بزرگی و قوت در تمامی ابعاد رفتاری و گفتاری است. این صفت، انسان را از پستی و لئامت دور می‌سازد.

جمع‌بندی بخش سوم

کرامت، در سه ساحت فعل، قول و کتابت، چون نوری فراگیر، تمامی ابعاد وجودی انسان را در بر می‌گیرد. این صفت، با ظهور در رفتار، گفتار و نگارش، انسان را به سوی شرافت و بزرگی هدایت می‌کند و از هرگونه پستی و لئامت دور می‌سازد. آیات قرآن کریم، این ظهور را به روشنی تبیین کرده و الگویی عملی برای زیست کریمانه ارائه می‌دهند.

بخش چهارم: تمایز کریم و جواد

مقایسه مفهومی کریم و جواد

یکی از نکات برجسته در تبیین مفهوم کریم، تمایز آن با «جواد» است. جواد، به معنای بخشنده‌ای است که بدون منت و با سخاوت عمل می‌کند، به‌گونه‌ای که نه تنها به روی گیرنده نمی‌آورد، بلکه خود نیز فراموش می‌کند که بخشیده است. این بخشش، چون جویباری زلال، بی‌هیچ ادعایی جاری است. اما کریم، فراتر از جود، چون اقیانوسی بی‌کران، تمامی کمالات از جمله شرافت، عزت و قوت را در بر می‌گیرد. هر کریمی جواد است، زیرا بخشش یکی از جلوه‌های کرامت است، اما هر جوادی کریم نیست، زیرا کرامت، جامعیت و تفوق بیشتری دارد.

قرآن کریم، به جای «جواد»، از «کریم» استفاده کرده، زیرا این صفت، مجمع کمالات است و تمامی جنبه‌های جود، شرافت و بزرگی را در خود جای داده است. برای نمونه، در آیه رِزْقًا كَرِيمًا (انفال: ۴) – رزقی شایسته، رزق کریم نه تنها به بخشش، بلکه به شرافت و بزرگی آن اشاره دارد.

درنگ: کریم، صفتی جامع است که فراتر از جود، شامل شرافت، عزت و قوت می‌شود. هر کریمی جواد است، اما هر جوادی کریم نیست، زیرا کرامت، تمامی کمالات را در بر می‌گیرد.

جمع‌بندی بخش چهارم

تمایز کریم و جواد، نشان‌دهنده جایگاه رفیع کریم در نظام ارزشی قرآن کریم است. کریم، با جامعیت خود، تمامی کمالات از جمله جود را در بر می‌گیرد و به‌عنوان صفتی الهی، انسان را به سوی شرافت و بزرگی هدایت می‌کند. این تمایز، بر اهمیت فهم دقیق این صفت و کاربرد آن در زندگی تأکید دارد.

بخش پنجم: کرامت در برابر لئامت و اهانت

مخالفت کرامت با پستی و اهانت

کرامت، در مقابل لئامت، اهانت، پستی و سستی قرار دارد. جامعه‌ای که از کرامت تهی باشد، چون زمینی خشک و بی‌حاصل، به لئامت و اهانت گرفتار می‌شود. در چنین جامعه‌ای، اعتماد و اطمینان رنگ می‌بازد و اضطراب و تشتت اوج می‌گیرد. قرآن کریم، این حقیقت را با وضوح بیان می‌کند:

وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ

(حج: ۱۸) – و هر که را خدا خوار کند، او را گرامی‌داری نیست.

إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ

(حجرات: ۱۳) – گرامی‌ترین شما نزد خدا پرهیزگارترین شماست.

این آیات، کرامت را به تقوا و پرهیزگاری پیوند می‌زنند و نشان می‌دهند که کرامت حقیقی، در گرو قرب به حق تعالی است. در مقابل، لئامت و اهانت، چون سایه‌ای تاریک، انسان را از این نور الهی محروم می‌سازد.

درنگ: کرامت، در مقابل لئامت و اهانت، صفتی است که انسان را به سوی شرافت و بزرگی هدایت می‌کند. جامعه‌ای که از کرامت تهی باشد، به پستی و بی‌اعتمادی گرفتار می‌شود.

جمع‌بندی بخش پنجم

کرامت، چون سپری در برابر لئامت و اهانت، انسان و جامعه را از پستی و سستی محافظت می‌کند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر پیوند کرامت با تقوا، راهنمایی برای زیست کریمانه ارائه می‌دهند و بر ضرورت تزریق کرامت به جامعه برای کاهش لئامت و اهانت تأکید دارند.

بخش ششم: کرامت در کتابت: کراما کاتبین

کتابت کریمانه ملائکه

یکی از جلوه‌های برجسته کرامت، در کتابت ملائکه با عنوان «کراما کاتبین» (انفطار: ۱۱) متجلی می‌شود. این کتابت، با لطافت و بزرگی انجام می‌شود و برخلاف لئامت و تجسس، فرصتی برای توبه و اصلاح فراهم می‌آورد. روایات اسلامی تأکید دارند که ملائکه، گناهان را تا هفت ساعت ثبت نمی‌کنند تا انسان فرصت توبه داشته باشد. این کرامت، چون چراغی در تاریکی، راه اصلاح را روشن می‌سازد.

إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحَافِظِينَ كِرَامًا كَاتِبِينَ

(انفطار: ۱۰-۱۱) – بی‌گمان بر شما نگهبانانی است، شایستگان نویسنده.

این کتابت کریمانه، در آموزش نیز الگویی است. معلم کریم، چون باغبانی حکیم، با توجه به توانایی شاگرد، متفاوت رفتار می‌کند و از مایوس کردن او پرهیز می‌نماید. این رویکرد، روحیه و اعتمادبه‌نفس شاگرد را تقویت کرده و از اضطراب و ناامیدی جلوگیری می‌کند.

درنگ: کتابت کریمانه ملائکه، با لطافت و بزرگی، فرصتی برای توبه و اصلاح فراهم می‌آورد. این الگو، در آموزش و تربیت نیز کاربرد دارد و بر ضرورت رفتار کریمانه با توجه به توانایی افراد تأکید دارد.

جمع‌بندی بخش ششم

کتابت کریمانه، جلوه‌ای از کرامت الهی است که در عمل ملائکه و در آموزش انسانی متجلی می‌شود. این صفت، با فراهم آوردن فرصت اصلاح و تقویت اعتمادبه‌نفس، انسان را به سوی کمال هدایت می‌کند و الگویی برای رفتار کریمانه در جامعه ارائه می‌دهد.

بخش هفتم: اشتقاق و جمع‌های متعدد کریم

گستردگی مفهوم کریم در اشتقاق

ماده «کَرُم» در قرآن کریم، با جمع‌های متعدد (کرام، کرما، کریمان، کرائم) و صیغه‌های گوناگون (مکرَم، اکرم) ظاهر می‌شود که هر یک تمثلات متفاوتی از کرامت را نشان می‌دهند. این تنوع، چون شاخه‌های درختی تنومند، گستردگی و عمق این صفت را به نمایش می‌گذارد. برای نمونه، «کراما کاتبین» (انفطار: ۱۱) به کتابت کریمانه ملائکه اشاره دارد، در حالی که «جعلنی من المکرمین» (یوسف: ۷۸) به کرامتی خاص که به انسان‌های ممتاز عطا شده، دلالت می‌کند.

این جمع‌های متعدد، نشان‌دهنده جامعیت کریم در پوشش تمامی جنبه‌های کمال است. کریم، چون چتری گسترده، تمامی صفات شایسته از جمله شرافت، عزت و قوت را در خود جای داده و مقابل پستی، سستی و لئامت قرار می‌گیرد.

درنگ: جمع‌های متعدد کریم (کرام، کرما، کریمان، کرائم) و صیغه‌های گوناگون آن، نشان‌دهنده گستردگی و جامعیت این صفت در پوشش تمامی کمالات است.

جمع‌بندی بخش هفتم

اشتقاق و جمع‌های متعدد کریم، نشان‌دهنده عمق و گستردگی این صفت در نظام ارزشی قرآن کریم است. این تنوع، کریم را به‌عنوان صفتی جامع معرفی می‌کند که تمامی جنبه‌های کمال را در بر گرفته و انسان را به سوی شرافت و بزرگی هدایت می‌کند.

بخش هشتم: کرامت و نظام خلقت

کرامت در ساختار وجودی

کرامت، نه تنها در ساحت‌های رفتاری و گفتاری، بلکه در نظام خلقت نیز متجلی است. درس‌گفتار آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، با اشاره به موجودی چون کرم (حیوان)، این صفت را در لطافت، قدرت و بی‌آزاری آن نشان می‌دهد. کرم، با وجود نرمی و لطافت، قدرتی شگفت‌انگیز در حرکت و نفوذ دارد و چون موجودی بی‌آزار، آرامش دیگران را برهم نمی‌زند. این تمثیل، کریم را به‌عنوان صفتی معرفی می‌کند که حتی در پایین‌ترین مراتب خلقت، بزرگی و قوت را به نمایش می‌گذارد.

از حق تعالی به‌عنوان اکرم الاکرمین تا کرم در نظام خلقت، کرامت چون نخی تسبیح، تمامی مراتب وجودی را به هم پیوند می‌دهد. این صفت، نشان‌دهنده جامعیت الهی است که از بالاترین مراتب تا پایین‌ترین آن‌ها، همه را در بر می‌گیرد.

درنگ: کرامت، حتی در پایین‌ترین مراتب خلقت، چون کرم، با لطافت و قدرت متجلی می‌شود و نشان‌دهنده جامعیت این صفت در نظام هستی است.

جمع‌بندی بخش هشتم

کرامت، در نظام خلقت، از حق تعالی تا موجودات نازل، چون نوری فراگیر، بزرگی و قوت را به نمایش می‌گذارد. این صفت، با ظهور در تمامی مراتب وجودی، انسان را به تأمل در جامعیت الهی دعوت می‌کند و الگویی برای زیست کریمانه ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری نهایی

مفهوم کریم و کرامت، چون گوهری درخشان در میان اسماء الحسنی، در قرآن کریم جایگاهی والا دارد. این صفت، با معنای ریشه‌ای بزرگی و قوت، در ساحت‌های فعل، قول و کتابت متجلی می‌شود و در چهار مرتبه اصلی (حق تعالی، ملائکه، انسان‌های خاص، و نفي کرامت) ظهور می‌یابد. کریم، فراتر از جواد، تمامی کمالات از جمله شرافت، عزت و سخاوت را در بر می‌گیرد و در مقابل لئامت و اهانت، انسان را به سوی بزرگی و تقوا هدایت می‌کند. کتابت کریمانه ملائکه، با لطافت و فرصتی برای توبه، الگویی برای تربیت و آموزش کریمانه ارائه می‌دهد. جمع‌های متعدد کریم و حضور آن در نظام خلقت، نشان‌دهنده جامعیت و گستردگی این صفت است. این تأملات، راهنمایی برای زیست کریمانه و ایجاد جامعه‌ای عزتمند و متعالی ارائه می‌دهد که در آن کرامت، جایگزین لئامت و اهانت شده و اعتماد و اطمینان را در روابط انسانی تقویت می‌کند.

با نظارت صادق خادمی

کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس متن درسگفتار، چند مورد از واژه‌های مرتبط با کرامت در قرآن کریم ذکر شده است؟

2. طبق متن، کرامت به چه معنایی برای فعل به کار می‌رود؟

3. بر اساس متن، کدام صفت در کنار کرامت برای ملائکه به کار رفته است؟

4. طبق متن، مقابل کرامت چیست؟

5. بر اساس متن، کدام ویژگی برای کرامت در قرآن به عنوان بالاترین مرتبه ذکر شده است؟

6. بر اساس متن، کرامت فقط به اشیای خارجی مانند رزق و عرش نسبت داده می‌شود.

7. طبق متن، جواد مرتبه‌ای نازل‌تر از کريم است.

8. متن درسگفتار بیان می‌کند که کرامت در جامعه باعث کاهش لئامت و اهانت می‌شود.

9. بر اساس متن، کرامت در ملائکه به معنای قدرت جلالی آنهاست.

10. طبق متن، کرامت در فعل به معنای نادیده گرفتن لغو و به خاطر نیاوردن آن است.

11. طبق متن درسگفتار، چرا کرامت در فعل مانند «مروا کراما» بالاترین نوع برخورد محسوب می‌شود؟

12. تفاوت کريم با جواد طبق متن چیست؟

13. چرا طبق متن، کرامت در جامعه مانع از افزایش لئامت و اهانت می‌شود؟

14. متن درسگفتار چگونه کرامت در کاتبین را توضیح می‌دهد؟

15. طبق متن، چرا کريم بالاتر از صفاتی مانند ستر، غفر و عفو است؟

پاسخنامه

1. 48 مورد

2. بزرگی و قدرت در ورود و خروج

3. کاتبین

4. لئامت

5. اکرم الاکرمین

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. زیرا با کرامت از کنار لغو، که پایین‌ترین و بی‌محتواترین چیز است، عبور می‌کند.

12. کريم بزرگی، قدرت و شرافت دارد، اما جواد فقط بخشندگی بدون منت و بدون به خاطر آوردن است.

13. چون کرامت با بزرگی و قدرت، فضایی از اعتماد و اطمینان ایجاد می‌کند که لئامت را کاهش می‌دهد.

14. کراما کاتبین با کرامت می‌نویسند، نه با لئامت، و حتی در ثبت گناه صبر می‌کنند تا توبه ممکن شود.

15. چون کريم بزرگی و قدرت را دربرمی‌گیرد، در حالی که ستر، غفر و عفو مراتب پایین‌تری دارند.