در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 631

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین و تحلیل اسم تالی در قرآن کریم

کتاب اسما و صفات الهی: تبیین و تحلیل اسم تالی در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۳۱)

دیباچه

در سپهر معرفت الهی، شناخت اسما و صفات خداوند، چونان کلیدی است که قفل‌های حقیقت هستی را می‌گشاید و انسان را به سوی کمال رهنمون می‌شود. اسم «تالی»، به‌عنوان صفتی فعلی و عام، در قرآن کریم جایگاهی والا دارد و با تلاوت، امعان نظر، اطاعت و قرب الهی پیوند خورده است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۶۳۱، به کاوشی عمیق و همه‌جانبه در معنای این اسم می‌پردازد. تلاوت، چونان جویباری زلال، روح انسان را از آلودگی‌های نفسانی می‌زداید و به سوی هدایت و سعادت رهنمون می‌سازد.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی تالی

ریشه‌شناسی و معنای لغوی

واژه «تالی» از ریشه «ت-ل-و» در زبان عربی، به معنای تلاوت است که فراتر از قرائت صرف، با امعان نظر، اطاعت و قرب الهی آمیخته شده است. تلاوت، چونان نسیمی است که در باغ معرفت می‌وزد و گل‌های تدبر و عمل را شکوفا می‌سازد. برخلاف قرائت که احضار معنای لفظ است، تلاوت بار معنوی و عملی عمیق‌تری دارد و انسان را به سوی حقیقت و کمال رهنمون می‌کند. این صفت، در مقام توصیف کنش الهی و انسانی، به فعل خواندن با تأمل و عمل اشاره دارد و تنها به ذوی‌العقول، یعنی موجودات صاحب خرد، اطلاق می‌شود.

درنگ: تلاوت، فراتر از قرائت، با امعان نظر، اطاعت و قرب الهی همراه است و تنها به موجودات صاحب خرد نسبت داده می‌شود.

تالی به‌عنوان اسم عام

«تالی» صفتی عام است که به خداوند، پیامبران، ملائکه و انسان‌ها اطلاق می‌گردد. این صفت، چونان پلی است که زمین را به آسمان معرفت متصل می‌کند و کنش تلاوت را در همه این مراتب متجلی می‌سازد. تلاوت الهی، چونان نوری است که حقیقت را بر دل‌های مؤمنان می‌تاباند، و تلاوت انسانی، تلاشی است برای همراهی با این نور و رسیدن به قرب الهی. این صفت، در شأن کسانی است که با خرد و تأمل، آیات الهی را درمی‌یابند و به آن عمل می‌کنند.

تمایز قرائت و تلاوت

قرائت، احضار معنای لفظ است، گویی آینه‌ای که صورت معنا را بازمی‌تاباند، اما تلاوت، چونان کندوکاوی عمیق در این معنا، به اطاعت و قرب الهی منتهی می‌شود. قرائت، مقدمه‌ای است برای تلاوت، و تلاوت، بستری است برای تدبر. این تمایز، چونان تفاوت میان دیدن یک منظره و غرق شدن در ژرفای آن است. تلاوت، انسان را به ایستگی و تأمل در عظمت آیات فرا می‌خواند، در حالی که قرائت، تنها به فهم ظاهری معنا بسنده می‌کند.

درنگ: قرائت، احضار معنای لفظ است، اما تلاوت، با امعان نظر و اطاعت، به تدبر و قرب الهی می‌انجامد.

بخش دوم: تالی در قرآن کریم

کاربردهای قرآنی تالی

اسم «تالی» در قرآن کریم در ۶۳ مورد به کار رفته است، که پنج مورد آن به خداوند نسبت داده شده و مابقی به پیامبران، ملائکه یا انسان‌ها. این کاربردها، تلاوت را کنشی عمیق و معنوی معرفی می‌کنند که با حقیقت‌گویی و امعان نظر همراه است. برخلاف «قارئ» که تنها یک‌بار به خداوند نسبت داده شده، تلاوت الهی، چونان چشمه‌ای زلال، حقیقت را بر دل‌های بندگان جاری می‌سازد. آیات زیر نمونه‌هایی از این کاربرد هستند:

وَالْقَمَرِ إِذَا [مطلب حذف شد] : و سوگند به ماه چون از پی آن (خورشید) آید.

قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ [مطلب حذف شد] : بگو اگر خدا می‌خواست، آن را بر شما تلاوت نمی‌کردم و شما را از آن آگاه نمی‌ساختم.

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ [مطلب حذف شد] : بگو بیایید تا آنچه را پروردگارتان بر شما حرام کرده است، برایتان تلاوت کنم.

نَتْلُوهُ عَلَيْكَ [مطلب حذف شد] : آن را به‌حق بر تو تلاوت می‌کنیم.

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ [مطلب حذف شد] : و داستان دو پسر آدم را به‌حق بر آن‌ها تلاوت کن.

این آیات، تلاوت را کنشی الهی و انسانی معرفی می‌کنند که با حقیقت‌جویی و تأمل در معنا پیوند خورده است. تلاوت الهی، چونان شمعی است که تاریکی‌های جهل را می‌زداید و راه هدایت را روشن می‌سازد.

تلاوت شیاطین

قرآن کریم، تلاوت را نه‌تنها به مؤمنان، بلکه به شیاطین نیز نسبت داده است، اما تلاوت شیاطین، چونان تیغی دو لبه، به سحر و جادو آلوده است و روح انسان را به سوی تخریب می‌کشاند. آیه زیر این مفهوم را روشن می‌سازد:

وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ [مطلب حذف شد] : و آنچه را شیاطین در ملک سلیمان تلاوت می‌کردند، پیروی کردند.

این تلاوت، چونان بمبارانی است که با سحر و طلسم، روح انسان را در هم می‌شکند، برخلاف تلاوت قرآنی که روح را جلا می‌دهد و به سوی سعادت هدایت می‌کند.

درنگ: تلاوت شیاطین، با سحر و جادو، روح را تخریب می‌کند، در حالی که تلاوت قرآنی، نفس را از مفاسد پاک کرده و به سوی هدایت رهنمون می‌سازد.

تلاوت و تدبر

تلاوت، چونان پلی است که انسان را به سوی تدبر هدایت می‌کند. تدبر، ایستگی و تأمل در عظمت آیات است، گویی انسان در برابر دریای بی‌کران معرفت می‌ایستد و در ژرفای آن غور می‌کند. تدبر، فراتر از قرائت و تلاوت، نیازمند تعطیلی این دو است تا ذهن و قلب در معنا غرق شوند. حتی معصومان، هنگام تلاوت، به تدبر می‌رسیدند و از قرائت و تلاوت بازمی‌ماندند تا در عظمت آیات تأمل کنند.

درنگ: تلاوت، به تدبر منتهی می‌شود که ایستگی و تأمل در معنا و عظمت آیات است و فراتر از قرائت و تلاوت قرار دارد.

تلاوت و ذکّر

ذکّر، چونان شکوفه‌ای است که از درخت تلاوت می‌روید. بدون قرائت و تلاوت، ذکر، چونان صدایی توخالی، بی‌اثر و مکانیکی است. ذکرهای بدون پشتوانه تلاوت، مانند سبحان‌الله‌های بی‌روح، فاقد تأثیر معنوی‌اند. قرآن کریم می‌فرماید:

قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُمْ مِنْهُ [مطلب حذف شد] : بگو از آن برای شما ذکری تلاوت می‌کنم.

این آیه، پیوند عمیق تلاوت و ذکر را نشان می‌دهد، گویی تلاوت، خاک حاصلخیزی است که ذکر در آن ریشه می‌دواند.

درنگ: ذکر، متفرع بر تلاوت است و بدون پشتوانه قرائت و تلاوت، اثری ندارد و به ذکرهای مکانیکی و بی‌فایده بدل می‌شود.

تلاوت و هدایت

تلاوت، چونان شیمی‌درمانی روح، مفاسد نفسانی را در هم می‌شکند و ایمان را تقویت می‌کند. این کنش، نفس و قلب را از عیوب پاک کرده و انسان را به سوی هدایت رهنمون می‌سازد. قرآن کریم می‌فرماید:

وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ [مطلب حذف شد] : و چون آیات او بر آن‌ها تلاوت شود، ایمانشان را افزون می‌کند.

تلاوت، چونان سنگ‌شکنی است که سنگ‌های نفسانی را در هم می‌کوبد و راه را برای نور ایمان هموار می‌سازد.

درنگ: تلاوت، نفس و قلب را از مفاسد پاک کرده، ایمان را تقویت می‌کند و انسان را به سوی هدایت رهنمون می‌سازد.

بخش سوم: تلاوت و نظام فرهنگی

فرهنگ، عقیده و عمل

کمال یک جامعه دینی، چونان بنایی است که بر سه ستون استوار است: فرهنگ به‌عنوان زیرساخت اجتماعی، عقیده به‌عنوان بستر فکری، و عمل به‌عنوان کادر عملی. بدون فرهنگ و عقیده، عمل به مزاج و دلخواه بدل می‌شود، گویی بنایی است که بر شالوده‌ای سست بنا شده و فرو می‌ریزد. فرهنگ، چونان ریشه‌ای است که عقیده را تغذیه می‌کند، و عقیده، چونان شاخساری است که عمل را به بار می‌نشاند. بدون این سه، جامعه دینی از کمال بازمی‌ماند.

درنگ: کمال جامعه دینی در گرو فرهنگ، عقیده و عمل است؛ بدون فرهنگ و عقیده، عمل به مزاج و دلخواه بدل می‌شود.

نقد فرهنگی جامعه اسلامی

جامعه اسلامی، به‌ویژه پس از انقلاب، از فقدان زیرساخت فرهنگی رنج برده و در آموزش قرائت و تلاوت ناکام مانده است. این ضعف، چونان خاری است که در پای فرهنگ دینی فرو رفته و مانع رشد معنوی جامعه شده است. عدم آموزش معنای حمد و سوره در نماز، نشانه‌ای از این ناکامی است. گویی جامعه‌ای که باید با قرآن کریم مانوس باشد، با آن بیگانه شده و قرآن را به جای منبعی برای هدایت، به شیئی تزئینی در ماشین و طاقچه بدل کرده است.

درنگ: فقدان زیرساخت فرهنگی در جامعه اسلامی، مانع آموزش صحیح قرائت و تلاوت شده و قرآن کریم را به شیئی فانتزی و سمبولیک بدل کرده است.

نقد تمرکز بر شَکَلیات

جامعه اسلامی، به جای تمرکز بر قرائت و تلاوت، به شَکَلیات چون تجوید، حفظ و ترتیل بسنده کرده است. این شَکَلیات، چونان رپ و راک در موسیقی، فاقد معنا و اثر معنوی‌اند. گویی جامعه، به جای نوشیدن از چشمه زلال قرآن کریم، به نقش و نگار ظرف آن دل خوش کرده است. این تمرکز بر ظاهر، مانع از درک عمیق معنا و تدبر در آیات شده است.

درنگ: تمرکز بر شَکَلیات چون تجوید و حفظ، بدون توجه به قرائت و تلاوت، جامعه را از معنای عمیق قرآن کریم محروم کرده است.

بخش چهارم: تلاوت و روان‌شناسی

تلاوت و سیرایی

تلاوت، چونان غذایی معنوی، روح انسان را از حرص و گرسنگی نفسانی سیر می‌کند. همان‌گونه که گوشت، انرژی جسمانی می‌دهد، تلاوت محتوای معنوی به انسان می‌بخشد و او را از وابستگی به دنیا رها می‌سازد. بدون تلاوت، انسان چونان گرسنه‌ای است که هرچه می‌خورد، سیر نمی‌شود و به حرص و طمع گرفتار می‌آید.

درنگ: تلاوت، روح انسان را از حرص و گرسنگی نفسانی سیر کرده و او را از وابستگی به دنیا رها می‌سازد.

نقد روان‌شناختی

فقدان تلاوت، انسان را حریص، خشن و ترسو می‌کند، گویی روح او در تاریکی جهل و اضطراب گرفتار شده است. تلاوت، چونان نوری است که این تاریکی‌ها را می‌زداید، روح را نرم و شفاف می‌کند و خشونت و ترس را کاهش می‌دهد. جامعه‌ای که از تلاوت محروم است، به سوی حرص و وحشی‌گری سوق می‌یابد و از صفا و آرامش بازمی‌ماند.

درنگ: فقدان تلاوت، انسان را حریص، خشن و ترسو می‌کند، در حالی که تلاوت، روح را نرم و شفاف کرده و از خشونت و ترس می‌رهاند.

بخش پنجم: تلاوت و نظام آموزشی

آموزش قرائت و تلاوت

آموزش قرائت و تلاوت باید از کودکی و با فهم معنا آغاز شود، گویی بذری است که در خاک حاصلخیز ذهن کاشته می‌شود. یک تابستان مطالعه قرآن کریم با ترجمه، می‌تواند معنا را در ذهن جا بیندازد. این آموزش، چونان آبیاری درختی نوپا، باید با دقت و برنامه‌ریزی انجام شود تا ثمره‌ای ماندگار به بار آورد.

پیشنهاد عملی این است که هر فرد، روزانه قرآن کریم را با ترجمه مطالعه کند و لغات ناآشنا را علامت‌گذاری کرده و معانی آن‌ها را بیاموزد. این روش، چونان نقشه‌ای است که راه را به سوی فهم و تلاوت هموار می‌سازد. یک تابستان مطالعه مستمر، می‌تواند قرائت و تلاوت را احیا کرده و انسان را با قرآن کریم مانوس سازد.

درنگ: آموزش قرائت و تلاوت باید از کودکی با فهم معنا آغاز شود و مطالعه روزانه قرآن کریم با ترجمه، می‌تواند این مهارت را احیا کند.

نقد تفسیر و تجوید

تفسیر و تجوید، بدون پشتوانه قرائت و تلاوت، چونان حاشیه‌ای بی‌اثر بر متن اصلی‌اند. قرآن کریم، معلم اصلی است و نیازی به واسطه‌های پیچیده ندارد. تمرکز بر تفسیر و تجوید، بدون فهم معنا، گویی چونان نقاشی بر دیواری سست است که به زودی فرو می‌ریزد.

درنگ: تفسیر و تجوید، بدون قرائت و تلاوت، حاشیه‌ای و بی‌اثرند؛ قرآن کریم خود معلم اصلی است.

بخش ششم: تلاوت و تاریخ‌نگاری

نقد تاریخ‌نگاری بشری

تاریخ‌نگاری بشری، چونان آینه‌ای شکسته، پر از غرض و مرض است. تاریخ‌نگاران، یا به سود دوستان و یا به زیان دشمنان می‌نویسند و حقیقت را تحریف می‌کنند. اما قرآن کریم، چونان چشمه‌ای زلال، تاریخ را بدون غرض و مرض روایت می‌کند. آیات زیر این حقیقت را نشان می‌دهند:

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ [مطلب حذف شد] : و خبر ابراهیم را بر آن‌ها تلاوت کن.

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ [مطلب حذف شد] : و داستان دو پسر آدم را به‌حق بر آن‌ها تلاوت کن.

این آیات، تلاوت را به‌عنوان روایتی بی‌غرض و سرشار از حقیقت معرفی می‌کنند که تاریخ را به گونه‌ای راستین و بدون تحریف بازگو می‌کند.

درنگ: تاریخ‌نگاری بشری پر از غرض و مرض است، اما تلاوت قرآنی، تاریخ را بدون تحریف و با حقیقت‌گویی روایت می‌کند.

تلاوت و پیامبران

پیامبران، چونان مشعل‌دارانی در تاریکی، برای تلاوت آیات الهی بر مردم مبعوث شدند، زیرا انسان‌ها به‌تنهایی قادر به تلاوت صحیح نیستند. قرآن کریم می‌فرماید:

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ [مطلب حذف شد] : پروردگارا، در میان آن‌ها رسولی از خودشان برانگیز که آیات تو را بر آن‌ها تلاوت کند.

پیامبران، الگوی تلاوت صحیح‌اند و انسان‌ها را به سوی فهم و عمل به آیات الهی هدایت می‌کنند.

درنگ: پیامبران برای تلاوت صحیح آیات الهی مبعوث شدند، زیرا انسان‌ها به‌تنهایی قادر به تلاوت درست نیستند.

بخش هفتم: حلال‌درمانی و تلاوت

حلال‌درمانی و کمال انسانی

نان حلال و تلاوت قرآن کریم، چونان دو بال‌اند که انسان را به سوی کمال پرواز می‌دهند. نان حرام، نان گدایی و نان با منت، مانع رشد معنوی‌اند، گویی سمومی هستند که روح را مسموم می‌کنند. حلال‌درمانی، نیمی از مسیر کمال است و تلاوت، نیم دیگر آن را کامل می‌کند. این دو، چونان دو روی یک سکه، انسان را به سوی معرفت و سعادت رهنمون می‌سازند.

درنگ: نان حلال و تلاوت قرآن کریم، دو رکن کمال انسانی‌اند؛ نان حرام و فقدان تلاوت، مانع رشد معنوی‌اند.

پیشنهاد عملی برای احیای تلاوت

برای احیای قرائت و تلاوت، باید مطالعه روزانه قرآن کریم با ترجمه را آغاز کرد. هر فرد می‌تواند با علامت‌گذاری لغات ناآشنا و مراجعه به ترجمه، معانی را در ذهن تثبیت کند. یک تابستان مطالعه مستمر، چونان کاشتن بذری در خاک ذهن، می‌تواند قرائت و تلاوت را احیا کند. این روش، گویی نقشه‌ای است که راه را به سوی فهم عمیق قرآن کریم هموار می‌سازد.

کافی است هر فرد، روزانه چند ساعت به مطالعه قرآن کریم اختصاص دهد، لغات ناآشنا را یادداشت کند و معانی آن‌ها را بیاموزد. این کار، چونان تراشیدن سنگی نتراشیده، ذهن را برای فهم و تلاوت آماده می‌کند. پس از چند بار مطالعه، معانی آیات، چونان شعر حافظ و مثنوی، در ذهن جاری می‌شود و انسان با قرآن کریم مانوس می‌گردد.

درنگ: مطالعه روزانه قرآن کریم با ترجمه و علامت‌گذاری لغات ناآشنا، می‌تواند در یک تابستان قرائت و تلاوت را احیا کند.

جمع‌بندی

اسم «تالی»، صفتی فعلی و عام است که در ۶۳ مورد در قرآن کریم به کار رفته و با تلاوت، امعان نظر، اطاعت و قرب الهی پیوند خورده است. این صفت، چونان نوری است که راه هدایت را روشن می‌کند و انسان را از حرص، خشونت و ترس رها می‌سازد. تلاوت، فراتر از قرائت، به تدبر و ذکر منتهی می‌شود و نفس را از مفاسد پاک می‌کند. جامعه اسلامی، به دلیل فقدان زیرساخت فرهنگی، در آموزش قرائت و تلاوت ناکام مانده و به شَکَلیات چون تجوید و حفظ بسنده کرده است. این ناکامی، قرآن کریم را به شیئی فانتزی و سمبولیک بدل کرده و مانع از تأثیرگذاری آن شده است.

تلاوت، چونان شیمی‌درمانی روح، عیوب نفسانی را در هم می‌شکند و ایمان را تقویت می‌کند. تاریخ‌نگاری قرآنی، برخلاف تاریخ بشری، بدون غرض و مرض است و حقیقت را به‌گونه‌ای راستین روایت می‌کند. پیامبران، الگوی تلاوت صحیح‌اند و انسان‌ها را به سوی فهم و عمل به آیات الهی هدایت می‌کنند. حلال‌درمانی و تلاوت، دو رکن کمال انسانی‌اند و مطالعه روزانه قرآن کریم با ترجمه، می‌تواند این مهارت را احیا کند. این اثر، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، راهی به سوی احیای تلاوت و مانوس شدن با قرآن کریم می‌گشاید، گویی چراغی است که در تاریکی‌های بیگانگی با قرآن، راه را روشن می‌کند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، کدام سه عنوان کلی برای کمال یک جامعه یا دین ضروری است؟

2. در متن درسگفتار، قرائت قرآن به چه معناست؟

3. طبق متن، واژه «تلاوت» در قرآن کریم چند بار به کار رفته است؟

4. کدام مفهوم در متن درسگفتار به عنوان نتیجه تلاوت معرفی شده است؟

5. در متن درسگفتار، چه چیزی مانع از شکل‌گیری فرهنگ قرآنی پس از انقلاب شد؟

6. طبق متن، قرائت بدون احضار معنا، قرائت محسوب نمی‌شود.

7. تلاوت در متن درسگفتار به معنای خواندن ظاهری آیات قرآن بدون توجه به معناست.

8. حفظ و تجوید قرآن به تنهایی برای درک معنای آن کافی است.

9. تلاوت قرآن طبق متن می‌تواند نفس و روح انسان را از مفاسد پاک کند.

10. ذکر بدون قرائت و تلاوت در متن درسگفتار به عنوان عملی بی‌فایده معرفی شده است.

11. تفاوت اصلی بین قرائت و تلاوت در متن درسگفتار چیست؟

12. چرا جامعه پس از انقلاب طبق متن از فرهنگ قرآنی فاصله گرفت؟

13. منظور از تدبر در متن درسگفتار چیست؟

14. چگونه تلاوت قرآن طبق متن می‌تواند انسان را از مفاسد پاک کند؟

15. چرا ذکر بدون تلاوت در متن بی‌فایده شمرده شده است؟

پاسخنامه

1. فرهنگی، عقیدتی، علمی

2. احضار معنای آیات

3. 63 بار

4. تدبر

5. عدم توجه به زیرساخت فرهنگی

6. درست

7. نادرست

8. نادرست

9. درست

10. درست

11. قرائت به معنای احضار معنای آیات است، اما تلاوت امعان نظر، اطاعت و قرب به خداوند را در بر می‌گیرد.

12. به دلیل عدم توجه به زیرساخت فرهنگی و عقیدتی، جامعه از قرائت و تلاوت قرآن فاصله گرفت.

13. تدبر به معنای ایستایی، تفکر عمیق در عظمت و معنای آیات پس از قرائت و تلاوت است.

14. تلاوت با بمباران مفاسد نفس، قلب و ذهن، انسان را از پست‌ها پاک کرده و روح را صیقل می‌دهد.

15. ذکر بدون قرائت و تلاوت فاقد پشتوانه معنایی و عملی است و اثری در روح انسان ندارد.