در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 639

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تأملات عرفانی در قرب الهی

اسماء و صفات الهی: تأملات عرفانی در قرب الهی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۳۹)

دیباچه

این نوشتار، کوششی است برای بازآفرینی و بازنویسی درس‌گفتار شماره ۶۳۹ از مجموعه مباحث اسماء و صفات الهی، ارائه‌شده توسط آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، که به کاوش عمیق در مفهوم قرب الهی و رابطه وجودی انسان با پروردگار می‌پردازد.

بخش نخست: محدودیت‌های معرفتی بشر در شناخت الهی

عجز ذاتی انسان در وصول به ذات الهی

شناخت پروردگار، به دلیل عظمت بی‌کران ذات الهی و محدودیت‌های ذاتی بشر، همواره از دسترس کامل انسان خارج بوده است. این محدودیت، نه از سر ناتوانی محض، بلکه به دلیل تناسب‌ناپذیری ظرفیت‌های بشری با بی‌نهایت الهی است. همان‌گونه که در درس‌گفتار آمده، انسان نه توانسته کاری شگرف در شناخت خدا انجام دهد و نه ظرفیت آن را دارد که به تمامی به این معرفت دست یابد. این عجز، به تواضع معرفتی انسان در برابر عظمت الهی دعوت می‌کند، گویی که آدمی در برابر اقیانوسی بی‌کران ایستاده و تنها قطره‌ای از آن را می‌تواند در کوزه خویش جای دهد.

درنگ: محدودیت معرفتی بشر، نشانه عجز ذاتی او در برابر عظمت الهی است که به تواضع و فروتنی در برابر پروردگار فرا می‌خواند.

این مفهوم، با استناد به روایتی از اصول کافی، که در آن پرسشگری از معنای «الله اکبر» درمی‌ماند، تبیین شده است. پاسخ حضرت که «الله اکبر من ان یوصف» (خدا بزرگ‌تر از آن است که وصف شود) است، بر تنزیه ذات الهی از هرگونه قیاس و تشبیه تأکید دارد. این تعبیر، نه به معنای برتری خدا از اشیا، بلکه به فراتر بودن او از هر وصف و ادراک بشری اشاره دارد.

تنزیه ذات الهی از وصف و قیاس

تعبیر «الله اکبر من ان یوصف» نشان‌دهنده آن است که ذات الهی از هرگونه توصیف و قیاس مبراست. این عبارت، که در روایات معتبر نقل شده، بیانگر این حقیقت است که حتی عظیم‌ترین موجودات عالم، از ملائکه تا انسان‌ها، نمی‌توانند ذات الهی را در قالب وصف بگنجانند. گویی ذات حق، چون خورشیدی است که نورش چشم هر بیننده‌ای را خیره می‌کند و هیچ دیده‌ای یارای نظاره مستقیم آن را ندارد.

این تنزیه، انسان را به درک ناتوانی خویش در برابر عظمت الهی دعوت می‌کند و از او می‌خواهد که به جای تلاش برای وصف خدا، به قرب و نزدیکی به او روی آورد. این نکته، در درس‌گفتار با اشاره به ناتوانی بشر در شناخت کامل ذات الهی و ضرورت تواضع معرفتی برجسته شده است.

جمع‌بندی بخش نخست

بخش نخست، با تأکید بر عجز ذاتی بشر در شناخت کامل ذات الهی، به تبیین محدودیت‌های معرفتی انسان پرداخت. این محدودیت، نه تنها نشانه ناتوانی بشر، بلکه دعوتی به تواضع و فروتنی در برابر عظمت الهی است. تعبیر «الله اکبر من ان یوصف» به‌عنوان شاهدی بر تنزیه ذات الهی، انسان را به سوی قرب و نزدیکی به خدا هدایت می‌کند، که در بخش‌های بعدی به تفصیل بررسی خواهد شد.

بخش دوم: قرب الهی، هدف غایی عبادات

مفهوم قرب و جایگاه آن در عبادات

قرب الهی، به معنای نزدیکی وجودی و معنوی به پروردگار، هدف غایی تمام عبادات در اسلام است. این مفهوم، که در درس‌گفتار به‌عنوان محور اصلی عبادات معرفی شده، انسان را به سوی کمال و تعالی هدایت می‌کند. عبادات، از نماز و روزه تا دیگر اعمال شرعی، همگی با نیت «قربه الی الله» انجام می‌شوند، گویی که هر عمل، گامی است به سوی نزدیکی به معبود.

درنگ: قرب الهی، هدف اصلی عبادات است که انسان را به سوی کمال وجودی و نزدیکی به پروردگار هدایت می‌کند.

با این حال، وصول به ذات الهی، رویت و وحدت با او، برای عموم بشر دشوار و برای اولیای الهی مقدور است. این تفاوت، به مراتب وجودی انسان‌ها و ظرفیت‌های معنوی آن‌ها بازمی‌گردد. همان‌گونه که در درس‌گفتار آمده، تنها اولیای الهی، چون انبیا و سفرای ربانی، به مراتب والای قرب دست می‌یابند، چنان‌که در آیه فَتَدَلَّىٰ فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَىٰ (نجم: ۸-۹) به قرب بی‌نهایت پیامبر اکرم (ص) اشاره شده است: «سپس نزدیک شد و [فاصله‌اش] به قدر [طول] دو کمان یا نزدیک‌تر شد.»

قرب در آیات قرآن کریم

قرآن کریم، در آیات متعدد، به مفهوم قرب الهی اشاره دارد. یکی از برجسته‌ترین این آیات، آیه وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ (قاف: ۱۶) است که به معنی «و ما به او از رگ گردنش نزدیک‌ترییم» است. این آیه، حضور دائمی و فعال خدا را در تمام شئون وجودی انسان نشان می‌دهد، گویی که پروردگار، چون نوری در ژرفای وجود آدمی، از هر چیزی به او نزدیک‌تر است.

آیه دیگری که به قرب الهی اشاره دارد، وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَينَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ (انفال: ۲۴) است: «و بدانید که خدا میان انسان و دلش حایل می‌شود.» این آیه، به نقش خدا به‌عنوان حافظ و واسطه بین انسان و قلبش اشاره دارد، که در بخش بعدی به تفصیل بررسی خواهد شد.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، با تبیین مفهوم قرب الهی به‌عنوان هدف غایی عبادات، بر اهمیت نزدیکی وجودی به پروردگار تأکید کرد. آیات قرآن کریم، به‌ویژه آیه «اقرب من حبل الورید»، نزدیکی بی‌نهایت خدا به انسان را نشان می‌دهند. این قرب، که برای اولیای الهی به مراتب بالاتر می‌رسد، برای همه انسان‌ها از طریق عبادات قابل دسترسی است و راهی به سوی کمال و تعالی می‌گشاید.

بخش سوم: عشق الهی، جوهره فاعلی و خلقت

فاعلیت خدا بر پایه عشق

یکی از نکات برجسته درس‌گفتار، تأکید بر فاعلیت الهی بر پایه عشق است. برخلاف دیدگاه‌های فلسفی که خدا را فاعل بالاراده یا بالرضا می‌دانند، این درس‌گفتار، خدا را فاعلی معرفی می‌کند که تمام ظهوراتش، از خلقت تا اداره عالم، بر اساس عشق است. این عشق، چون جویباری زلال، در تمام موجودات جاری است و جوهره خلقت را می‌سازد.

درنگ: خدا فاعل بالعشق است و تمام ظهورات عالم، از خلقت تا اداره آن، بر پایه عشق الهی استوار است.

این دیدگاه، خدا را نه تنها خالقی مقتدر، بلکه عاشقی معرفی می‌کند که با محبت بی‌کرانه، عالم را اداره می‌کند. همان‌گونه که در درس‌گفتار آمده، عشق، اصل اولی موجودات، از انسان تا حیوانات، است. محبت حیوان به فرزندش، نمونه‌ای از این عشق ذاتی است که ریشه در عشق الهی دارد.

عشق الهی در آیه «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ»

آیه وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (انفال: ۲۴)، که به معنای «و بدانید که خدا میان انسان و دلش حائل می‌شود و اینکه به سوی او گردآورده خواهید شد» است، تصویری عاشقانه از رابطه خدا با مخلوقات ارائه می‌دهد. خدا، به‌عنوان واسطه‌ای حافظ، بین انسان و قلبش قرار می‌گیرد تا او را از آسیب‌های وجودی محافظت کند.

این آیه، به تعبیری تمثیلی، نشان‌دهنده آن است که خدا، چون پارچه‌ای نرم میان دو شیشه شکننده، بین انسان و قلبش حائل است تا از برخورد آن‌ها به یکدیگر و آسیب‌دیدن‌شان جلوگیری کند. این تصویر، عشق بی‌نهایت الهی را به مخلوقات نشان می‌دهد، گویی که پروردگار با دقتی بی‌نهایت، هر ذره را در آغوش خویش نگه می‌دارد.

عشق، جوهره حیات موجودات

عشق، به‌عنوان جوهره خلقت، در تمام موجودات، از سنگ‌ها تا حیوانات و انسان‌ها، نمود دارد. درس‌گفتار، با تسبیح همه موجودات، حتی سنگ‌ها، اشاره می‌کند، چنان‌که در آیه تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ (اسراء: ۴۴) آمده است: «آسمان‌های هفت‌گانه و زمین و هر که در آن‌هاست برای او تسبیح می‌گویند.» این تسبیح، نشانه‌ای از حیات معنوی عالم و پیوستگی آن با عشق الهی است.

محبت حیوانات به فرزندانشان، گویی جلوه‌ای از این عشق ذاتی است که در تمام موجودات جاری است. انسان، اگر از این عشق جدا شود، به رخ یا شهوت گرفتار می‌شود، گویی که از جویبار زلال زندگی به سوی گِلابه‌ای فرو می‌غلتد.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، با تأکید بر عشق الهی به‌عنوان جوهره فاعلی و خلقت، به تبیین نقش خدا در اداره عالم بر پایه عشق پرداخت. آیات قرآن کریم، به‌ویژه آیه «یَحُولُ بَیْنَ الْمَرَءِ وَقَلْبِهِ»، عشق بی‌نیاز خدا را به مخلوقات نشان می‌دهند. این عشق، که در تمام موجودات جاری است، انسان را به ارتباط عمیق با خدا و خلق دعوت می‌کند.

بخش چهارم: کوچک شدن، کمال انسانی

فضیلت فروتنی و کوچک شدن

کمال انسانی، در توانایی کوچک شدن و فروتنی در برابر خدا و مخلوقات نهفته است. این ویژگی، انسان را به خدا شبیه می‌کند، در حالی که بزرگ شدن و خودبزرگ‌بینی، او را از پروردگار دور می‌سازد. درس‌گفتار، با تمثیلی زیبا، کوچک شدن را به توانایی انسان در ریه شدن در برابر عظمت الهی تشبیه کرده است، گویی که آدمی می‌تواند چون ذره‌ای در برابر آفتاب، در نور الهی محو شود.

درنگ: کمال انسانی در کوچک شدن و فروتنی است که انسان را به خدا شبیه می‌کند و از خودبزرگ‌بینی دور می‌دهد.

این مفهوم، با اشاره به رفتار حضرت امیرالمؤمنین (ع) تبیین شده است که با وجود عظمت و جلال، در خانه با صمیمیت و کودک‌صفتی با اهل بیت خود رفتار می‌کردند. این رفتار، الگویی برای انسان‌هاست تا در عین بزرگی معنوی، در روابط انسانی متواضع و صمیمی باشند.

امیرالمؤمنین (ع)، نمونه‌ای از کوچک شدن

حضرت امیرالمؤمنین (ع)، با وجود عظمت و جلالی که کسی را یارای نگاه به ایشان نبود، در خانه چون کودکی بازیگوش و صمیمی بودند. این رفتار، که در روایات نقل شده است، نشان‌دهنده توانایی آن حضرت در کوچک شدن و ارتباط عاشقانه با خانواده است. گویی ایشان، چون درختی تناور، در برابر نسیم عاطفه اهل بیت خم می‌شدند و با آن‌ها به صفا و صمیمیت به سر می‌بردند.

این الگو، انسان را به فروتنی و انعطاف‌پذیری در روابط خانوادگی و اجتماعی دعوت می‌کند. درس‌گفتار، با تأکید بر این رفتار، از انسان‌ها می‌خواهد که در عین عظمت معنوی، توانایی کوچک شدن را در خود پرورش دهند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، با تبیین فضیلت فروتنی و کوچک شدن، بر کمال انسانی در این ویژگی تأکید کرد. رفتار حضرت امیرالمؤمنین (ع)، به‌عنوان نمونه‌ای برجسته، انسان را به تواضع و صمیمیت در روابط انسانی دعوت می‌کند. این توانایی، که انسان را به خدا شبیه می‌کند، راهی به سوی قرب الهی است.

بخش پنجم: استغفار و تواضع، راه نجات معنوی

انسان، برای رهایی از فقر معنوی و پست شدن، باید با الهام از عشق الهی، عاشق مخلوقات را باشد و از خودبزرگ‌بینی و طلبکاری پرهیز کند. استغفار و تواضع، راهکارهایی هستند که انسان را به خودآگاهی و اصلاح رفتار در برابر خدا و خلق هدایت می‌کنند. درس‌گفتار، با تمثیلی از فقر و گدایی، این نکته را بیان می‌کند که فقر معنوی، انسان را به پستی می‌کشاند، گویی که روح او در گِلابه‌ای از نادانی و خودبینی فرو می‌رود.

درنگ: استغفار و تواضع، انسان را از فقر معنوی نجات می‌دهد و به سوی ارتباط عاشقانه با خدا و مخلوقات هدایت می‌کند.

استغفار، نشانه پذیرش نقص و تلاش برای کمال است. این عمل، انسان را به سوی خدا بازمی‌گرداند و او را از خودمحوری و تکبر رها می‌سازد. درس‌گفتار، با تأکید بر این مفهوم، انسان را بهینه‌سازی و پرورش عشق الهی در دل دعوت می‌کند.

نتیجه‌گیری نهایی

این کتاب، با تأمل در درس‌گفتار شماره ۶۳۹ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به کاوش در مفاهیم عمیق قرب الهی، عشق الهی و کمالات انسانی پرداخت. قرب الهی، به‌عنوان هدف غایی عبادات، انسان را به سوی کمال و نزدیکی به پروردگار هدایت می‌کند. عشق الهی، که جوهره فاعلی و خلقت است، در تمام موجودات جاری است و انسان را به ارتباط عمیق با خدا و خلق دعوت می‌کند. کوچک شدن و فروتنی، به‌عنوان کمال انسانی، انسان را به خدا شبیه می‌سازد و استغفار و تواضع، او را از فقر معنوی نجات می‌دهد.

آیات قرآن کریم، به‌ویژه وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد و وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ، نزدیکی بی‌نهایت و عشق الهی را به مخلوقات نشان می‌دهند.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، مفهوم «قربه الی الله» به چه معناست؟

2. در درسگفتار، عبارت «الله اکبر» به چه معنایی تفسیر شده است؟

3. آیه «یحول بین المرء و قلبه» در کدام سوره قرآن ذکر شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، چه کسانی به مقام «قاب قوسین او ادنی» رسیده‌اند؟

5. در درسگفتار، چرا عرفان حوزه‌های علمیه به «معمول اباده» تشبیه شده است؟

6. بر اساس درسگفتار، عبارت «و الله اعلم» به معنای برتری علم خداوند بر علم انسان است.

7. آیه «اقرب من حبل الورید» در سوره قاف آمده است.

8. درسگفتار بیان می‌کند که تنها اولیای الهی می‌توانند به مقام وحدت و احدیت دست یابند.

9. مفهوم «ید الله مع الجماعه» به معنای همراهی خداوند با جماعت در درسگفتار به عنوان یک مفهوم سطحی توصیف شده است.

10. درسگفتار معتقد است که عرفان مطرح در کتاب‌های محی‌الدین عربی کامل و عمیق است.

11. تفاوت اصلی بین مفهوم «قربه الی الله» و «وصول» در درسگفتار چیست؟

12. چرا در درسگفتار گفته شده که علم انسان‌ها در مقایسه با علم خداوند ناچیز است؟

13. بر اساس درسگفتار، چرا عبارت «الله اکبر من کل شی» نادرست تلقی شده است؟

14. مفهوم «یحول بین المرء و قلبه» در درسگفتار چگونه تفسیر شده است؟

15. چرا درسگفتار عرفان حوزه‌ها را «معمول اباده» نامیده است؟

پاسخنامه

1. نزدیکی به خداوند

2. خداوند بزرگ‌تر از وصف است

3. سوره انفال

4. انبیا و اولیای الهی

5. به دلیل سادگی و ابتدایی بودن

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. «قربه الی الله» به معنای نزدیکی به خداوند است، در حالی که «وصول» به معنای رسیدن به ذات الهی است که برای بشر عادی بسیار دشوار است.

12. زیرا علم انسان‌ها محدود و بچه‌مدرسه‌ای است و حتی ممکن است حیوانات در برخی جنبه‌ها از انسان‌ها داناتر باشند.

13. زیرا این عبارت به معنای وجود کبری برای اشیا و بزرگ‌تر بودن خداوند است، در حالی که خداوند فراتر از وصف و مقایسه است.

14. خداوند بین هر موجود و قلبش واسطه می‌شود تا از آسیب به خود جلوگیری کند.

15. زیرا عرفان حوزه‌ها ابتدایی و ساده است و به مفاهیم عمیق مانند احدیت و ذات لا تعین نمی‌پردازد.