متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تأملی در سیر وجودی موجودات در پرتو اسمای جمالی و جلالی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۵۲)
بخش یکم: تبیین سیر وجودی موجودات در پرتو اسمای الهی
مقدمه
این بخش، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی رابطه عمیق میان اسمای الهی و سیر وجودی موجودات میپردازد. با رویکردی فلسفی-کلامی، این متن به تبیین مفاهیم بنیادینی چون کمال اولیه و ثانوی، حرمان، نسبیت، و موانع در پرتو اسمای جمالی و جلالی پرداخته است.
سیر طبیعی و ایجابی در نظام خلقت
در نظام آفرینش، سیر وجودی موجودات بهصورت ایجابی و اثباتی جریان دارد که حرکت طبیعی و ارادی آنها را شکل میدهد. این سیر، که بهعنوان کمال اولیه یا اقتضایی شناخته میشود، فارغ از ایمان یا کفر، برای همه موجودات مشترک است و به مثابه جریانی است که خداوند در نهاد هر موجودی قرار داده است. این حرکت، بستری است که زمینهساز تکامل وجودی بوده و به تمامی موجودات، از انبیا و اولیا گرفته تا کافران و ملحدان، اعطا شده است.
﴿وَسِعَتْ رَحْمَتِي كُلَّ شَيْءٍ﴾ (سوره اعراف: ۱۵۶)
: «رحمتم همه چیز را فرا گرفته است.»
این آیه از قرآن کریم، شمول رحمت واسعه الهی را تأیید میکند که وجود و حرکت را به همه موجودات اعطا کرده و بستری برای سیر تکاملی آنها فراهم میآورد. بهسان رودی که از سرچشمه الهی جاری است، این سیر ایجابی، همه موجودات را در بر میگیرد، حتی آنانی که به نقص یا حرمان میرسند.
درنگ: سیر ایجابی، بهسان جریانی زلال از رحمت الهی، در نهاد هر موجودی جاری است و کمال اولیه را بهعنوان اقتضای ذاتی وجود، به همه موجودات اعطا میکند. |
جهت سلبی و ظرف بئس در آفرینش
در کنار سیر ایجابی، جهت سلبی نیز وجود دارد که به نقص، حرمان و گرفتاریهای طبیعی منجر میشود. این جهت، که در قرآن کریم بهعنوان ظرف «بئس» (ناشایستگی و کاستی) معرفی شده، موانعی را در مسیر کمال ایجاد میکند که برای انسان، حیوانات و حتی گیاهان قابلمشاهده است.
جهت سلبی، بهسان سایهای است که در برابر نور کمال میایستد و حرکت بهسوی تکامل را مختل میسازد. این مفهوم، با آیات قرآن کریم مرتبط با حرمان و نقص همراستاست و نشاندهنده محدودیتهای ذاتی یا اکتسابی در مسیر تکامل است. بهمثابه زمینی سنگلاخ که مانع رشد بذر میشود، ظرف بئس، کاستیها و کجیها را در مسیر وجودی موجودات پدیدار میسازد.
کمال اولیه و اقتضایی: بستری همگانی
کمال اولیه یا اقتضایی، حرکتی است که خداوند در نهاد هر موجودی قرار داده و همه موجودات، از انبیا و اولیا تا کافران و ملحدان، از آن برخوردارند. این کمال، بهسان بذری است که در خاک وجود هر موجود کاشته شده و زمینهساز حرکت وجودی آن است، حتی اگر موانعی در مسیر ایجاد شود.
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ﴾ (سوره انسان: ۳)
: «ما راه را به او نشان دادیم.»
این آیه از قرآن کریم، به هدایت عام الهی اشاره دارد که برای همه موجودات فراهم است. بهسان وسیله نقلیهای که برای حرکت طراحی شده، اما ممکن است با موانعی چون تصادف یا اتمام سوخت مواجه شود، کمال اولیه نیز در همه موجودات حضور دارد، اما تحقق آن به رفع موانع وابسته است.
درنگ: کمال اولیه، چونان نوری است که در نهاد هر موجودی تابیده و بستری برای حرکت وجودی فراهم میآورد، اما موانع، این نور را در سایه خود پنهان میسازند. |
کمال ثانوی: تمایز میان شاکر و کفور
در ظرف کمال ثانوی، تفاوت میان مؤمن و غیرمؤمن آشکار میشود. مؤمن، با حرکت بهسوی حق، علم و معرفت، به کمال ثانوی دست مییابد، درحالیکه غیرمؤمن به نقص و حرمان گرفتار میشود.
﴿إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (سوره انسان: ۳)
: «خواه سپاسگزار باشد و خواه ناسپاس.»
این آیه از قرآن کریم، تمایز میان شاکر و کفور را تبیین میکند. شاکر، با بهرهگیری از اختیار خود، بهسوی کمال ثانوی پیش میرود، درحالیکه کفور، در دام حرمان و نقص گرفتار میآید. بهسان دو مسافر که در یک مسیر حرکت میکنند، یکی با انتخاب راه راست به مقصد میرسد و دیگری در بیراهه گمراه میشود.
نسبیت در کمال و حرمان
همه مراتب کمال، چه اولیه و چه ثانوی، و همچنین حرمان، نسبی هستند و هیچچیز در این عالم مطلق نیست. این نسبیت، در میان انبیا، اولیا، مؤمنان و اشقیا مشاهده میشود.
﴿فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ﴾ (سوره اسراء: ۳۴)
: «برخی را بر برخی برتری دادیم.»
این آیه از قرآن کریم، به تفاوت مراتب موجودات اشاره دارد. نسبیت، بهسان رنگهای گوناگون در یک تابلوی نقاشی، تنوع و پویایی را به سیر خلقت میبخشد و از یکنواختی در مسیرهای وجودی جلوگیری میکند.
موانع در مسیر کمال
موانع، عواملی هستند که مانع تحقق کامل اقتضای حرکت بهسوی کمال میشوند. این موانع، چه طبیعی مانند بیماری و چه ارادی مانند کفر، مرتبه هر موجود را متفاوت میسازند.
بهسان سنگهایی که در مسیر رودخانه مانع جریان آب میشوند، موانع نیز حرکت بهسوی کمال را مختل میکنند. شناسایی و رفع این موانع، گامی اساسی در مسیر تکامل است که نیازمند تأمل و تلاش آگاهانه است.
صراط و سبل اختصاصی هر فرد
هر موجود، مسیری اختصاصی (سبيل) دارد که با مسیر دیگران متفاوت است. این تفاوت، نتیجه نسبیت در خلقت و اقتضائات خاص هر فرد است.
﴿وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ﴾ (سوره زمر: ۵۳)
: «هیچ گناهکاری بار گناه دیگری را برنمیدارد.»
این آیه از قرآن کریم، به استقلال مسیر هر فرد اشاره دارد. سبل اختصاصی، بهسان جادههایی منحصربهفرد، تجلی اسمای الهی را در هر موجود بهگونهای خاص نمایان میسازد.
اولویت رفع موانع بر تقویت مقتضیات
برای تحقق کمال، رفع موانع مقدم بر تقویت مقتضیات است، زیرا مقتضیات بهصورت ذاتی در همه موجودات وجود دارند، اما موانع مانع فعلیت یافتن آنها میشوند.
بهسان کشاورزی که پیش از کاشت بذر، زمین را از سنگ و خار پاک میکند، رفع موانع نیز گامی مقدماتی در مسیر تکامل است. این دیدگاه، بر شناسایی و رفع موانع بهعنوان اولویت تأکید دارد.
درنگ: رفع موانع، چونان پاکسازی زمین برای کاشت بذر، مقدم بر تقویت مقتضیات است و راه را برای تحقق کمال هموار میسازد. |
اسمای مقتضی و مانع
اسمای الهی به دو دسته مقتضی (مانند رحمن، کریم، ودود) و مانع (مانند خاتم، خاذل، مخزی) تقسیم میشوند. اسمای مقتضی، حرکت بهسوی کمال را تسهیل میکنند، درحالیکه اسمای مانع، موانعی در این مسیر ایجاد میکنند.
﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ﴾ (سوره بقره: ۷)
: «خدا بر دلهایشان مهر نهاده است.»
اسمای مانع، بهسان قفلهایی بر درهای قلب و گوش، مانع از فعلیت یافتن مقتضیات هدایت میشوند، اما این موانع، نتیجه اعمال ارادی انسان هستند.
ختم الهی: مانعی در مسیر هدایت
ختم الهی، یکی از اسمای مانع است که قلب، گوش و چشم انسان را میبندد و مانع درک و هدایت میشود. این ختم، نتیجه کفر و اعمال ناشایست است.
﴿خَتَمَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَعَلَىٰ سَمْعِهِمْ ۖ وَعَلَىٰ أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ﴾ (سوره بقره: ۷)
: «خدا بر دلها و گوشهایشان مهر نهاده و بر چشمهایشان پردهای است و برایشان عذابی بزرگ است.»
ختم، بهسان مهری بر نامهای بسته، مانع از دسترسی به محتوای هدایت میشود، اما نسبی است و با توبه ممکن است برطرف شود.
اقتضایی بودن اسمای جلالی
اسمای جلالی، مانند خاتم، بهصورت ثانوی و ذاتی هستند، یعنی تنها در صورتی اعمال میشوند که انسان مرتکب عمل ناشایستی شود. این در مقابل اسمای جمالی است که ذاتی و اولیهاند.
اسمای جمالی، چونان خورشیدی است که بیچون و چرا بر همه میتابد، اما اسمای جلالی، مانند سایهای است که در پاسخ به اعمال ناشایست انسان پدیدار میشود.
نسبیت ختم و امکان بازگشت
ختم الهی نسبی است و ممکن است با توبه و هدایت برطرف شود. این نسبیت، یأس را نفی کرده و امکان بازگشت را برای انسان حفظ میکند.
﴿فَإِنْ يَشَأِ اللَّهُ يَخْتِمْ عَلَىٰ قَلْبِكَ﴾ (سوره شوری: ۲۴)
: «اگر خدا بخواهد، بر دلت مهر مینهد.»
﴿وَهُوَ الَّذِي يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ﴾ (سوره شوری: ۲۵)
: «و اوست که توبه را از بندگانش میپذیرد.»
این آیات از قرآن کریم، پویایی سیر وجودی انسان و امکان تحول را حتی در شرایط ختم نشان میدهند. بهسان درختی که پس از خشکی دوباره سبز میشود، انسان نیز میتواند با توبه به مسیر هدایت بازگردد.
درنگ: نسبیت ختم الهی، چونان دریچهای است که امکان بازگشت و تحول را حتی در دشوارترین شرایط حفظ میکند و یأس را از انسان دور میسازد. |
تفاوتهای ختم در آیات قرآن کریم
ختم در آیات مختلف قرآن کریم با تفاوتهایی ذکر شده است. در سوره بقره، ختم بر قلب و گوش است و بر چشم غشاوه، اما در سوره انعام، اخذ بر گوش و چشم و ختم بر قلب است.
﴿قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَخَذَ اللَّهُ سَمْعَكُمْ وَأَبْصَارَكُمْ وَخَتَمَ عَلَىٰ قُلُوبِكُمْ﴾ (سوره انعام: ۴۶)
: «بگو: به من خبر دهید، اگر خدا گوش و چشمانتان را بگیرد و بر دلهایتان مهر نهد، کدام خدا جز خدای یکتا آن را به شما بازمیگرداند؟»
این تفاوتها، شدت و نوع موانع را در شرایط مختلف نشان میدهد. اخذ و غشاوه، درجات متفاوتی از موانع هستند که ختم، بهعنوان شدیدترین مانع، بر قلب اعمال میشود.
جوانمردی الهی در برابر ناجوانمردی بشری
خداوند در اعمال اسمای جلالی، از موضع قدرت انسان (مانند علم) او را مورد عقوبت قرار میدهد، برخلاف انسانها که از ضعف یکدیگر سوءاستفاده میکنند.
﴿وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَىٰ عِلْمٍ﴾ (سوره جاثیه: ۲۳)
: «و خدا او را بر پایه علم گمراه کرد.»
این آیه از قرآن کریم، جوانمردی الهی را نشان میدهد که عدالت و حکمت را در تجلی اسمای جلالی متجلی میسازد. بهسان پهلوانی که از موضع قدرت با حریف خود رقابت میکند، خداوند نیز از موضع قوت انسان او را مورد آزمون قرار میدهد.
ختم بر افواه در سوره یس
در سوره یس، ختم بر دهانها اعمال میشود و دستها و پاها به اعمال انسان شهادت میدهند.
﴿الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلَىٰ أَفْوَاهِهِمْ وَتُكَلِّمُنَا أَيْدِيهِمْ﴾ (سوره یس: ۶۵)
: «امروز بر دهانهایشان مهر مینهیم و دستهایشان با ما سخن میگویند.»
این ختم، در مرحله آخرت و بهعنوان نتیجه نهایی کفر اعمال میشود. بهسان دادگاهی که در آن شاهدان به حقیقت شهادت میدهند، دستها و پاها در روز قیامت به اعمال انسان گواهی میدهند.
جمعبندی بخش یکم
این بخش، با تأمل در سیر وجودی موجودات، رابطه عمیق میان اسمای الهی و حرکت تکاملی انسان را تبیین کرد. کمال اولیه، بهعنوان اقتضای ذاتی وجود، برای همه موجودات فراهم است، اما کمال ثانوی، نتیجه انتخاب ارادی انسان در مسیر شکر یا کفر است. نسبیت در همه مراتب کمال و حرمان، امکان تحول و بازگشت را حفظ میکند و یأس را نفی مینماید. اسمای مانع، مانند ختم، بهعنوان پاسخ به اعمال ناشایست انسان، موانعی در مسیر کمال ایجاد میکنند، اما اقتضایی بودن آنها امکان توبه و هدایت را باز میگذارد. آیات قرآن کریم، با دقت و زیبایی، این تعادل میان عدالت و رحمت الهی را نشان میدهند و بر پویایی سیر وجودی انسان تأکید دارند.
نتیجهگیری کلی
کتاب حاضر، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین فلسفی-کلامی اسمای الهی و تأثیر آنها بر سیر وجودی موجودات پرداخته است. این اثر، با زبانی فاخر و آکادمیک، مفاهیمی چون کمال اولیه و ثانوی، نسبیت، موانع و اسمای مقتضی و مانع را با شرح و تفصیل بررسی کرده و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و تمثیلات ادبی، محتوایی غنی و منسجم ارائه داده است. این نوشتار، زمینهای ارزشمند برای مطالعات الهیاتی، فلسفی و عرفانی فراهم میآورد و پژوهشگران را به تأمل در رابطه میان اسمای الهی و سیر تکاملی انسان دعوت میکند.
با نظارت صادق خادمی |