در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 660

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تناسب و تعامل در عرفان عملی با تأکید بر اسمای فعلی

کتاب اسما و صفات الهی: تناسب و تعامل در عرفان عملی با تأکید بر اسمای فعلی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۶۰)

بخش اول: مبانی تناسب و تعامل در نظام هستی

مقدمه: چیستی تناسب و جایگاه آن در عرفان عملی

نظام هستی، چونان نغمه‌ای موزون، بر پایه تناسب و تعامل استوار است. این اصل بنیادین، که در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره با دقت و عمق تبیین شده، نشان‌دهنده نظمی الهی است که هر انحراف از آن به کاستی، انحطاط و فساد می‌انجامد. در عرفان عملی، تناسب به‌مثابه معیاری برای کمال انسانی و هستی‌شناختی معرفی می‌شود، که نه‌تنها در نظام خلقت، بلکه در رفتارها و تعاملات انسانی نیز نمود می‌یابد. اسمای فعلی، به‌ویژه خفا و سرّ، چونان ابزارهایی ظریف، این تناسب را در ساحت‌های معنوی و اجتماعی حفظ می‌کنند.

درنگ: تناسب و تعامل، چونان رشته‌ای نامرئی، نظام هستی را به هم پیوند داده و هرگونه انحراف از این اصل، به‌سان گسستن این رشته، به تخریب و فساد منجر می‌شود. اسمای فعلی مانند خفا و سرّ، ابزارهای الهی برای حفظ این تعادل هستند.

تناسب به‌عنوان محور نظام خلقت

نظام هستی، چونان باغی موزون، بر پایه تناسب و تعادل بنا شده است. هر موجودی، از جمادات تا انسان، در این نظام جایگاهی متناسب دارد. زیاده یا نقصان در هر صفت یا ویژگی، به‌سان شاخه‌ای که بیش از حد رشد کند یا شاخه‌ای که قطع شود، نقص تلقی می‌گردد. به‌عنوان مثال، انگشتان دست که پنج عددند، اگر به چهار یا شش تغییر یابند، ناقص‌اند، نه کامل. این تناسب، در علوم طبیعی نیز نمود دارد؛ چنان‌که در زیست‌شناسی، تعادل اکوسیستم‌ها برای بقای موجودات ضروری است. در عرفان عملی، این اصل به حکمت الهی در خلقت اشاره دارد که هرگونه انحراف از آن، به فساد و نابودی می‌انجامد.

آیات قرآن کریم نیز این تناسب را تأیید می‌کنند. به‌عنوان مثال، در سوره اسراء، آیه ۱۱۰، خداوند فرموده است:

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا

ترجمه: «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را که بخوانید، نام‌های نیکو از آن اوست. و نمازت را نه بلند بخوان و نه آهسته، و میان این دو راهی برگزین.» این آیه، بر ضرورت تعادل در عبادت تأکید دارد و نشان می‌دهد که حتی در قرائت نماز، جهر و تخافت باید در تناسب باشند تا به کمال برسند.

زیاده‌طلبی نفس اماره و چالش با عقل

نفس اماره، چونان اسبی سرکش، به‌طور ذاتی زیاده‌طلب است و کمال را در افزایش می‌جوید، در حالی که عقل، چونان باغبانی خردمند، به دنبال تناسب و تعادل است. نفس، به دلیل رشد سریع و بی‌نیازی به تعلیم، بر عقل چیره می‌شود. این دوگانگی، در روان‌شناسی نیز به‌صورت تقابل غرایز اولیه و کارکردهای شناختی پیشرفته نمود می‌یابد. نفس، به‌سان رودی خروشان، بی‌محابا به پیش می‌تازد، اما عقل، با ظرافت و تأمل، مسیر را تنظیم می‌کند. در عرفان عملی، تقویت عقل از طریق تعلیم و تربیت، برای مهار زیاده‌طلبی نفس ضروری است.

درنگ: نفس اماره، چونان طفلی بی‌نیاز به آموزش، زیاده‌طلبی را پیشه می‌کند، اما عقل، که نیازمند تعلیم است، تناسب را می‌جوید. این تقابل، ریشه بسیاری از چالش‌های انسانی است.

نقش تعلیم در ایجاد تناسب

تناسب، چون گلی است که نیاز به پرورش دارد. این پرورش، از کودکی و از طریق تعلیم و تربیت ممکن می‌شود. نفس اماره، به‌سان علفی هرزه، بی‌نیاز به آموزش رشد می‌کند، اما تناسب، نیازمند مراقبت و هدایت است. فقدان تعلیم تناسب، به سیطره نفس و فساد اجتماعی می‌انجامد. در روان‌شناسی رشد، آموزش مهارت‌های خودتنظیمی در کودکی، به کاهش رفتارهای افراطی در بزرگسالی کمک می‌کند. در عرفان عملی، این تعلیم به‌عنوان بخشی از سلوک معنوی برای دستیابی به کمال انسانی معرفی می‌شود.

جمع‌بندی بخش اول

تناسب و تعامل، چونان ستون‌های نظام هستی، در تمامی شئون خلقت و رفتار انسانی جاری‌اند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر اعتدال در عبادت و رفتار، این اصل را تأیید می‌کنند. نفس اماره، با زیاده‌طلبی خود، این تناسب را به چالش می‌کشد، اما عقل، با هدایت تعلیم، می‌تواند آن را مهار کند. این بخش، بنیان‌های نظری تناسب را در عرفان عملی تبیین کرد و زمینه را برای بررسی اسمای فعلی در بخش بعدی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: اسمای فعلی و نقش آنها در تناسب

اسمای فعلی: خفا و سرّ به‌عنوان ابزارهای تعادل

اسمای فعلی، چونان آینه‌هایی که نور الهی را بازمی‌تابانند، در خداوند، انسان و حتی حیوانات جلوه دارند. خفا (پنهان‌کاری)، تخافت (آهسته سخن گفتن)، خفاض (فروتنی) و سرّ (رازداری)، ابزارهایی برای حفظ تناسب در رفتارها و تعاملات انسانی‌اند. این صفات، مشابه مکانیسم‌های خودکنترلی در روان‌شناسی، از آشوب ناشی از اظهار بی‌موقع یا زیاده‌گویی جلوگیری می‌کنند. به‌عنوان مثال، در سوره طه، آیات ۱۰۲-۱۰۴، تخافت به‌عنوان نشانه‌ای از احتیاط عقلانی در برابر خداوند و فرشتگان عذاب معرفی شده است:

يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ ۚ وَنَحْشُرُ الْمُجْرِمِينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقًا * يَتَخَافَتُونَ بَيْنَهُمْ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْرًا * نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا

ترجمه: «روزی که در صور دمیده شود و گناهکاران را در آن روز کبودچشم گرد می‌آوریم. میان خود به آهستگی می‌گویند: جز ده روز درنگ نکردید. ما به آنچه می‌گویند داناتریم، آن‌گاه که نیکوترینشان از نظر روش می‌گوید: جز یک روز درنگ نکردید.» این آیات، تلاش گناهکاران برای حفظ تناسب در برابر علم الهی را نشان می‌دهند، هرچند ناکارآمد.

درنگ: اسمای فعلی مانند خفا و سرّ، چونان نگهبانانی ظریف، تعادل را در رفتارهای انسانی حفظ می‌کنند و از آشوب ناشی از زیاده‌گویی یا پنهان‌کاری بی‌جا جلوگیری می‌نمایند.

خفاض و تخفیف: فروتنی و سبکی در روابط

خفاض، به‌معنای فروتنی، و تخفیف، به‌معنای سبک کردن، ابزارهایی برای ایجاد تناسب در روابط انسانی و معنوی‌اند. در سوره اسراء، آیه ۳۷، خداوند می‌فرماید:

وَاخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ

ترجمه: «و بال خویش را برای مؤمنان فروکش.» این آیه، فروتنی را به‌عنوان نشانه‌ای از تناسب در روابط اجتماعی معرفی می‌کند. انسان کامل، چونان درختی است که شاخه‌هایش را فرو می‌آورد تا میوه‌هایش در دسترس همگان باشد. این فروتنی، از خودبرتربینی و گنده‌گویی جلوگیری می‌کند و تعادل را در جامعه تقویت می‌نماید.

سرّ و پیامدهای افشای آن

سرّ، چونان گنجینه‌ای باطنی، در دل انسان نهفته است. حفظ آن، نشانه استحکام نفس و توانایی در خودکنترلی است. افشای بی‌موقع سرّ، به‌سان شکستن ظرفی بلورین، به محرومیت از خیر و کوری معرفتی می‌انجامد. در عرفان عملی، انسان کامل کسی است که می‌تواند سرّ را در دل خود نگه دارد. این دیدگاه، با نظریه‌های روان‌شناختی در باب خودافشاگری هم‌خوانی دارد، که نشان می‌دهد افشای بی‌جا می‌تواند به آسیب‌های روانی و اجتماعی منجر شود. قرآن کریم نیز در آیاتی مانند سوره تحریم، بر اهمیت حفظ سرّ تأکید دارد:

إِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا

ترجمه: «آنگاه که پیامبر به یکی از همسرانش سخنی به راز گفت.» این آیه، بر ضرورت حفظ اسرار در روابط انسانی تأکید می‌کند.

درنگ: سرّ، چونان گنجی پنهان، نیازمند حفاظت است. افشای آن، به‌سان ریختن آب از کوزه‌ای شکسته، به محرومیت از خیر و معرفت می‌انجامد.

پیامدهای زیاده‌طلبی و نقد فرهنگی

زیاده‌طلبی نفس اماره، چونان آتشی سرکش، به فساد، انحراف و نابودی جوامع می‌انجامد. در مقابل، حیوانات جنگل، به دلیل پایبندی به تناسب طبیعی، رفتارهایی منطقی‌تر دارند. این مقایسه، نقدی است بر تمدن انسانی که در دام زیاده‌طلبی گرفتار شده است. در عرفان عملی، این زیاده‌طلبی ریشه مشکلات اجتماعی مانند ظلم و غارت معرفی می‌شود. این دیدگاه، با نظریه‌های جامعه‌شناختی مدرن در باب تأثیر حرص بر نابرابری‌های اجتماعی هم‌سوست. بازگشت به تناسب، از طریق آموزش و فرهنگ‌سازی، راه‌حلی برای کاهش فساد و بهبود جامعه است.

در سوره قلم، آیات ۲۳-۲۶، این پیامد به‌روشنی بیان شده است:

فَانْطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ * أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ * وَغَدَوْا عَلَىٰ حَرْدٍ قَادِرِينَ * فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ

ترجمه: «پس رفتند و با هم آهسته می‌گفتند: امروز هیچ مسکینی نباید به آن [باغ] درآید. و صبحگاهان با تصمیم قاطع به‌سوی آن شتافتند. چون آن را دیدند، گفتند: ما قطعاً گمراه شده‌ایم.» این آیات، تخافت را به‌عنوان تلاشی برای پنهان‌کاری و بخل نشان می‌دهند که نتیجه زیاده‌طلبی است و به عذاب الهی منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش دوم

اسمای فعلی، چونان کلیدهایی برای گشودن قفل‌های تعادل در رفتارها و تعاملات انسانی، در عرفان عملی جایگاه ویژه‌ای دارند. خفا، سرّ، خفاض و تخفیف، ابزارهایی هستند که انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر این صفات، راهکارهایی برای حفظ تناسب در برابر زیاده‌طلبی نفس ارائه می‌دهند. این بخش، نقش این اسما را در ایجاد تعادل و نقد زیاده‌طلبی فرهنگی تبیین کرد.

بخش سوم: نقد زیاده‌طلبی و راهکارهای بازگشت به تناسب

زیاده‌طلبی و نابودی جوامع

زیاده‌طلبی، چونان سیلی ویرانگر، جوامع انسانی را به سوی فساد و انحطاط سوق می‌دهد. در حالی که حیوانات، به دلیل محدودیت اختیارات، در چارچوب تناسب طبیعی عمل می‌کنند، انسان، با آزادی اراده، در دام زیاده‌طلبی گرفتار می‌شود. این زیاده‌طلبی، ریشه ظلم، غارت و نابرابری است. در عرفان عملی، بازگشت به تناسب از طریق آموزش و فرهنگ‌سازی پیشنهاد می‌شود. این دیدگاه، با نظریه‌های جامعه‌شناختی در باب تأثیر فرهنگ مصرف‌گرایی بر نابرابری‌ها هم‌خوانی دارد.

درنگ: زیاده‌طلبی، چونان طوفانی بی‌امان، جوامع را به سوی نابودی می‌کشاند، در حالی که تناسب، چونان نسیمی ملایم، حیات و کمال را به ارمغان می‌آورد.

آموزش تناسب از کودکی

تناسب، چونان گوهری است که نیاز به تراش و صیقل دارد. این صیقل، از کودکی و از طریق تعلیم ممکن می‌شود. نفس اماره، بی‌نیاز به آموزش، به زیاده‌طلبی گرایش دارد، اما عقل، با تعلیم، می‌تواند این گرایش را مهار کند. فقدان تعلیم تناسب، به سیطره نفس و فساد اجتماعی می‌انجامد. در عرفان عملی، آموزش تناسب از کودکی، به‌عنوان راهکاری برای دستیابی به جامعه‌ای متعادل و عادلانه معرفی می‌شود.

تناسب در عبادت و رفتار

حتی در عبادات، تناسب ضروری است. قرآن کریم، در سوره اسراء، آیه ۱۱۰، بر این اصل تأکید دارد:

قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمَٰنَ ۖ أَيًّا مَا تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ وَلَا تَجْهَرْ بِصَلَاتِكَ وَلَا تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَٰلِكَ سَبِيلًا

ترجمه: «بگو: خدا را بخوانید یا رحمان را بخوانید، هر کدام را که بخوانید، نام‌های نیکو از آن اوست. و نمازت را نه بلند بخوان و نه آهسته، و میان این دو راهی برگزین.» این آیه، بر ضرورت اعتدال در قرائت نماز تأکید دارد و نشان می‌دهد که تناسب، حتی در عبادت، شرط کمال است.

جمع‌بندی بخش سوم

زیاده‌طلبی، مانعی اصلی در برابر تناسب و کمال انسانی است. آموزش تناسب از کودکی، تقویت عقل و پایبندی به اعتدال در عبادات و رفتارها، راهکارهایی برای بازگشت به این اصل بنیادین‌اند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر این اصول، راهنمایی برای زندگی متعادل و معنوی ارائه می‌دهند.

نتیجه‌گیری نهایی

درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، چونان چراغی فروزان، مفهوم تناسب و تعامل را به‌عنوان محور نظام هستی و کمال انسانی تبیین می‌کنند. اسمای فعلی، مانند خفا، سرّ، خفاض و تخفیف، ابزارهایی برای حفظ این تناسب در رفتارها و تعاملات‌اند. زیاده‌طلبی نفس اماره، به‌سان طوفانی ویرانگر، این تعادل را به خطر می‌اندازد، اما تعلیم و تربیت، چونان نسیمی ملایم، می‌تواند انسان را به سوی کمال هدایت کند. آیات قرآن کریم، با تأکید بر این اصول، راهنمایی جامع برای زندگی متعادل و معنوی ارائه می‌دهند. این اثر، نه‌تنها در چارچوب عرفان عملی، بلکه در علوم روان‌شناسی، جامعه‌شناسی و فلسفه نیز قابل تأمل است و می‌تواند به‌عنوان منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به الهیات و عرفان مورد استفاده قرار گیرد.

اللهم صل على محمد و آل محمد

با نظارت صادق خادمی