متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تأملی در اسم مخوف
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۶۴)
مقدمه
اسم «مخوف»، بهعنوان یکی از اسمای فعلی و عام الهی، جلوهای از صفات کمالی پروردگار است که در معنای «ترساننده» تجلی مییابد. این صفت، که در نظام هستی برای حفظ نظم و هدایت موجودات عمل میکند، نهتنها در خداوند متعال، بلکه در انسان، حیوان، جن، و حتی نباتات به درجاتی ظهور دارد، هرچند در ملائکه، به دلیل فقدان نفس، غایب است. درسگفتار جلسه ۶۶۴ از سلسله درسهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با تکیه بر این اسم الهی، به تحلیل عمیق مفهوم خوف و تأثیرات آن بر رفتار انسانی، بهویژه ترسهای بیمارگونه، پرداخته است. این نوشتار، با بازنمایی و بازسازی محتوای درسگفتار و تحلیلهای تفصیلی مرتبط، مفهوم «مخوف» را در چارچوب عرفان عملی و با رویکردی میانرشتهای (الهیات، روانشناسی، جامعهشناسی، و تغذیهشناسی) بررسی میکند.
بخش اول: مفهومشناسی اسم مخوف در نظام اسمای الهی
تعریف و جایگاه مخوف بهعنوان صفت کمالی و عام
اسم «مخوف»، به معنای ترساننده، یکی از اسمای فعلی و عام الهی است که در خداوند متعال بهعنوان جلوهای از قدرت و عظمت او ظهور مییابد. این صفت، برخلاف موجودات دارای نفس، در ذات الهی بدون همراهی با خوف (ترس) متجلی است، زیرا خداوند فاقد نفس و به تبع آن، عاری از هرگونه ترس است. این ویژگی در انسان، حیوان، جن، و حتی نباتات، به درجاتی متفاوت، وجود دارد، اما در ملائکه، به دلیل نبود نفس، غایب است. مخوف، بهسان آیینهای که نور الهی را بازمیتاباند، در نظام هستی برای حفظ نظم و هدایت موجودات عمل میکند، چنانکه ترس در موجودات، مکانیزمی برای بقا و اجتناب از خطر است.
از منظر عرفان عملی، مخوف نشانهای از عظمت الهی است که موجودات را به سوی رعایت نظم هستی و تقرب به پروردگار سوق میدهد. در روانشناسی، ترس بهعنوان یک مکانیزم دفاعی، برای حفظ حیات و دوری از خطر ضروری است، اما تفاوت خداوند و ملائکه با سایر موجودات در این است که آنها، به دلیل فقدان نفس، از ترس مبرا هستند. این تمایز، ریشه در ماهیت نفس دارد که بستر بروز خوف و واکنشهای عاطفی است.
حضور خوف در نباتات و اجسام
درسگفتار، با نگاهی متافیزیکی، وجود خوف را به نباتات و حتی اجسام (مانند سنگ و خشت) تسری میدهد. نباتات، به دلیل دارا بودن نفس نباتی، دارای خوفی ظریف و پنهان هستند که در واکنشهایشان به محرکهای محیطی (مانند نور، خطر، یا تغییرات جوی) متجلی است. این خوف، هرچند نیازمند تحقیقات آزمایشگاهی برای اثبات علمی است، در چارچوب عرفان اسلامی بهعنوان نشانهای از حیات و شعور در تمامی موجودات تفسیر میشود. درباره اجسام، گرچه وجود نفس و خوف در آنها نظری و تمثیلی است، اما این دیدگاه با نظریه وحدت وجود همراستاست که درجات متفاوتی از حیات و شعور را به تمام موجودات نسبت میدهد.
بهسان گلی که در برابر طوفان سر خم میکند، نباتات در برابر محرکهای خطرناک واکنشهایی ظریف نشان میدهند که میتوان آن را خوفی ابتدایی دانست. از منظر زیستشناسی مدرن، این واکنشها، مانند حرکت برگها به سوی نور یا بسته شدن گلها در شب، میتوانند بهعنوان نوعی مکانیزم دفاعی تفسیر شوند. بااینحال، ادعای وجود خوف در اجسام، مانند سنگ یا خشت، نیازمند شواهد تجربی است و در عرفان عملی، بیشتر بهصورت تمثیلی برای تبیین حضور شعور در همه موجودات مطرح میشود.
جمعبندی بخش اول
بخش نخست این نوشتار، به مفهومشناسی اسم مخوف در نظام اسمای الهی پرداخت. مخوف، بهعنوان صفتی کمالی و عام، در خداوند بدون همراهی با خوف ظهور مییابد، اما در موجودات دارای نفس، مانند انسان، حیوان، جن، و نباتات، همراه با ترس متجلی است. حضور خوف در نباتات، به دلیل نفس نباتی، و در اجسام، بهصورت نظری و تمثیلی، با دیدگاه وحدت وجود همراستاست. این تحلیل، زمینهساز بررسی عمیقتر خوف و تأثیرات آن در رفتار انسانی در بخشهای بعدی است.
بخش دوم: تمایز خوف و خشیت در عرفان عملی
تبیین مفهومی خوف و خشیت
خوف، بهعنوان حالتی نفسانی، در انسان بهصورت ترس از خطر یا مکروه ظهور مییابد، درحالیکه خشیت، ترسی عمیق و آگاهانه ناشی از درک عظمت الهی است که در اولیا و انبیا متجلی میشود. درسگفتار، با تأکید بر این تمایز، خوف را گاهی بیمارگونه و ناشی از ضعف نفسانی میداند، درحالیکه خشیت را نشانهای از صلابت ایمانی و تقرب به خدا معرفی میکند. بهسان تفاوت میان طوفانی که خانهای را ویران میکند و نسیمی که گلها را نوازش میدهد، خوف و خشیت دو جلوه متفاوت از واکنش نفسانی به محرکهای بیرونی و الهی هستند.
از منظر روانشناسی، خوف میتواند یک واکنش غریزی و غیرمنطقی باشد، مانند ترس از تاریکی یا موجودات بیضرر، درحالیکه خشیت، حالتی معنوی است که از آگاهی و معرفت الهی سرچشمه میگیرد. در عرفان عملی، خشیت بهعنوان پلی به سوی تقرب الهی معرفی میشود، چنانکه اولیای خدا، چونان کوهی استوار، در برابر عظمت پروردگار سر تعظیم فرود میآورند، اما از خطرات نفسانی یا شیطانی نمیهراسند.
ارجاعات قرآنی به خوف و خشیت
قرآن کریم، با آیاتی روشن، تمایز میان خوف و خشیت را تبیین میکند. آیهای از سوره آلعمران، خوف از شیطان و اولیای او را نکوهش کرده و خشیت الهی را بهعنوان ترسی سازنده معرفی میکند:
إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ ۖ فَلَا تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ
: آن شیطان است که دوستانش را میترساند، پس از آنها نترسید و اگر مؤمنید، از من بترسید. (آلعمران: ۱۷۵)
این آیه، مؤمنان را از ترس شیطانی برحذر میدارد و خشیت الهی را بهعنوان نشانه ایمان معرفی میکند. همچنین، آیهای از سوره بقره، خوف از روز قیامت را عاملی برای تقویت تقوا میداند:
وَخَافُونِ يَوْمًا لَا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئًا
: و از روزی بترسید که هیچکس بهجای دیگری جزا داده نمیشود. (بقره: ۴۰)
این آیه، خوف از روز قیامت را بهعنوان محرکی برای مسئولیتپذیری و عمل صالح معرفی میکند. در نهایت، آیهای از سوره طه، خطاب به حضرت موسی علیهالسلام، بر رهایی از ترس بهواسطه توکل بر خدا تأکید دارد:
قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَىٰ
: گفتیم: نترس، تو برتری. (طه: ۶۸)
این آیه، توکل بر خدا را راهی برای غلبه بر ترسهای نفسانی معرفی میکند، چنانکه موسی علیهالسلام در برابر فرعون، با اتکا به الطاف الهی، از خوف رهایی یافت.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تمایز میان خوف و خشیت در عرفان عملی پرداخت. خوف، بهعنوان ترسی نفسانی، گاهی بیمارگونه و ناشی از ضعف است، درحالیکه خشیت، ترسی آگاهانه و معنوی از عظمت الهی است. آیات آلعمران: ۱۷۵، بقره: ۴۰، و طه: ۶۸، این تمایز را با تأکید بر نکوهش خوف شیطانی، ترویج خشیت الهی، و رهایی از ترس بهواسطه توکل تأیید میکنند. این تحلیل، زمینهساز بررسی تأثیرات ترس بیمارگونه بر انسان و جامعه در بخش بعدی است.
بخش سوم: تأثیرات ترس بیمارگونه بر انسان و جامعه
ماهیت و علل ترسهای بیمارگونه
درسگفتار، با نگاهی نقادانه، حدود هشتاد درصد ترسهای انسانی را بیمارگونه و ناشی از عوامل محیطی، خانوادگی، و تغذیهای میداند. این ترسها، که چونان سایهای سنگین بر روان انسان مستولی میشوند، به کاهش سلامت جسمی و روانی، نفاق، بزدلی، و انفعال منجر میشوند. عوامل محیطی، مانند سختگیری والدین، محدودیتهای غیرضروری (مانند قنداق کردن کودکان)، و فشارهای اجتماعی، نقش مهمی در ایجاد این ترسها دارند. بهسان درختی که در خاک نامناسب رشد میکند، انسان در محیطهای ترسزا به بزدلی و ضعف نفسانی گرایش مییابد.
از منظر روانشناسی رشد، سختگیری والدین و محدودیتهای غیرضروری، مانند قنداق کردن، میتوانند به اضطراب و ترس در کودکان منجر شوند. قنداق، چونان زندانی که روح کودک را در بند میکشد، نهتنها مانع رشد طبیعی او میشود، بلکه بذر ترس را در وجودش میکارد. این دیدگاه با نظریههای روانشناختی همراستاست که بر تأثیر تجارب کودکی بر شخصیت تأکید دارند.
نقش تغذیه در ایجاد و کاهش ترس
تغذیه نامناسب، مانند مصرف بیشازحد نمک، غذاهای فاسد، یا مرغهای صنعتی، به افزایش ترس و بیماری منجر میشود، درحالیکه مواد غذایی با خواص نشاطآور، مانند زعفران، هل، و زنجبیل، میتوانند شجاعت و سلامت روان را تقویت کنند. درسگفتار، با نقد مصرف غذاهای صنعتی، به تأثیرات منفی آنها بر روان انسان اشاره دارد. بهسان رودی که از سرچشمهای آلوده جاری میشود، غذاهای ناسالم، جسم و روان انسان را به فساد میکشانند.
از منظر تغذیهشناسی، زعفران، به دلیل خواص آنتیاکسیدانی، میتواند استرس اکسیداتیو را کاهش داده و به بهبود سلامت روان کمک کند. مصرف بیشازحد نمک، که در غذاهای مدرن رایج است، با افزایش فشار خون و بیماریهای قلبی مرتبط است و میتواند به اضطراب و ترس منجر شود. این تحلیل، پیوند عمیقی میان جسم و روان را نشان میدهد، چنانکه تغذیه ناسالم، چونان سمّی خاموش، روان انسان را تضعیف میکند.
تأثیرات اجتماعی ترس بیمارگونه
ترسهای بیمارگونه، در سطح جامعه، به نفاق، دورویی، و پذیرش استبداد منجر میشوند. جوامع ترسزده، چونان پرندگانی که در قفس گرفتارند، از پیشرفت و پویایی بازمیمانند و به انفعال و بزدلی گرایش مییابد. درسگفتار، با اشاره به تحولات اجتماعی مانند «بهار عربی»، ترس را عاملی برای خشونت و خودویرانگری معرفی میکند. هنگامی که ترس بر جامعه مستولی شود، چونان آتشی زیر خاکستر، به نفاق و استبداد دامن میزند.
از منظر جامعهشناسی، ترس جمعی میتواند به انفعال اجتماعی و پذیرش نظامهای استبدادی منجر شود. این تحلیل، با تأکید بر ضرورت رهایی از ترس برای اصلاح جامعه، انسان را به سوی شجاعت و عمل صالح دعوت میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به بررسی تأثیرات ترس بیمارگونه بر انسان و جامعه پرداخت. این ترسها، که از عوامل محیطی، خانوادگی، و تغذیهای ناشی میشوند، به بزدلی، نفاق، و انفعال منجر میشوند. تغذیه ناسالم، مانند مصرف نمک زیاد یا غذاهای صنعتی، روان انسان را تضعیف میکند، درحالیکه مواد نشاطآور، شجاعت را تقویت میکنند. در سطح جامعه، ترس به نفاق و استبداد دامن میزند و مانع پیشرفت میشود. این تحلیل، ضرورت رهایی از ترس برای سلامت فردی و اجتماعی را برجسته میسازد.
بخش چهارم: راهکارهای عملی برای کاهش ترس بیمارگونه
ورزش و آبدرمانی
درسگفتار، ورزش و آبدرمانی (مانند وضوی ارتماسی و حمام آب سرد و گرم) را بهعنوان راهکارهایی برای کاهش ترس بیمارگونه معرفی میکند. ورزش، چونان بادی که ابرهای تیره را پراکنده میکند، انرژی منفی را از جسم و روان انسان میزداید و شجاعت را تقویت میکند. آبدرمانی، بهویژه وضوی ارتماسی، بهعنوان عملی عبادی-روانی، اراده را استحکام میبخشد و اضطراب را کاهش میدهد.
از منظر فیزیولوژی، آب سرد میتواند سیستم عصبی پاراسمپاتیک را فعال کرده و استرس را کاهش دهد. وضوی ارتماسی، که در عرفان عملی بهعنوان عملی معنوی توصیه میشود، با تأثیر بر جسم و روان، انسان را به تعادل میرساند. حمام آب سرد و گرم، با تحریک گردش خون و تقویت اراده، ترس را از وجود انسان میزداید.
نقش مربی و محیط در کاهش ترس
مربی، چه در حوزه ورزش، تغذیه، یا عرفان، با هدایت انسان به سوی تعادل و تنوع، نقش مهمی در کاهش ترس ایفا میکند. محیطهای ترسزا، مانند خانوادههای سختگیر، به افزایش ترس منجر میشوند، درحالیکه مربی معنوی، چونان چراغی در تاریکی، انسان را از ترسهای نفسانی رها میکند. درسگفتار، با تأکید بر نقش مربی، انسان را به انتخاب محیطهای سالم و هدایتگر دعوت میکند.
از منظر روانشناسی تربیتی، مربی با ایجاد اعتمادبهنفس و کاهش اضطراب، انسان را به سوی شجاعت سوق میدهد. در عرفان عملی، مربی معنوی با هدایت سالک به سوی معرفت الهی، او را از بند ترسهای نفسانی آزاد میسازد.
تقویت اراده و تغذیه مناسب
تقویت اراده، از طریق تمرینات جسمی و معنوی، و تغذیه مناسب، با استفاده از موادی مانند زعفران، هل، و زنجبیل، ترس را کاهش میدهد. درسگفتار، با نقد مصرف غذاهای صنعتی و نمک زیاد، انسان را به سوی تغذیه سالم هدایت میکند. اراده، چونان تیری که به سوی هدف پرتاب میشود، انسان را از ترسهای نفسانی رها میکند و او را به سوی کمال سوق میدهد.
تغذیه سالم، با تأمین مواد مغذی و کاهش استرس، به سلامت روان کمک میکند. زعفران، با خواص نشاطآور، و هل و زنجبیل، با اثرات انرژیزا، انسان را از بزدلی و انفعال نجات میدهند. این راهکارها، در عرفان عملی و تغذیهشناسی، بهعنوان ابزارهایی برای تعادل جسم و روان معرفی میشوند.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، راهکارهای عملی برای کاهش ترس بیمارگونه را بررسی کرد. ورزش، آبدرمانی، نقش مربی، محیط سالم، تقویت اراده، و تغذیه مناسب، ابزارهایی برای رهایی از ترس هستند. این راهکارها، با تأثیر بر جسم و روان، انسان را به سوی شجاعت و تعادل سوق میدهند و در عرفان عملی، بهعنوان گامهایی به سوی تقرب الهی معرفی میشوند.
بخش پنجم: نقد فرهنگی و اجتماعی ترس در جوامع اسلامی
غفلت از ترسهای بیمارگونه و آثار آن
درسگفتار، با نگاهی نقادانه، به غفلت جوامع اسلامی از ترسهای بیمارگونه و تأثیرات منفی آن اشاره دارد. این ترسها، که ریشه در فرهنگ، تغذیه، و محیط دارند، به ضعف معرفتی، نفاق، و انفعال اجتماعی منجر شدهاند. فرهنگ اسلامی، به دلیل تقلید و دوری از معرفت، از توجه به راهکارهای رهایی از ترس بازمانده است. این غفلت، چونان خاکستری که آتش را میپوشاند، انسان را از پویایی و شجاعت محروم میکند.
ضرورت اصلاح فرهنگی و اجتماعی
برای رهایی از ترسهای بیمارگونه، اصلاح فرهنگی و اجتماعی ضروری است. درسگفتار، با تأکید بر نقش عقل و معرفت در کاهش ترس، انسان را به سوی آگاهی و شجاعت دعوت میکند. جوامع اسلامی، با بهرهگیری از آموزههای قرآنی و عرفانی، میتوانند از بند ترس رها شوند و به سوی پیشرفت و سعادت گام بردارند. این اصلاح، چونان بارانی که زمین خشک را سیراب میکند، جامعه را به سوی پویایی و سلامت هدایت میکند.
قرآن کریم، با آیاتی مانند آیه ۲۵ سوره انسان، ذکر مداوم اسمای الهی را راهی برای تقویت ایمان و رهایی از ترس معرفی میکند:
وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ بُكْرَةً وَأَصِيلًا
: و نام پروردگارت را صبح و شام یاد کن. (انسان: ۲۵)
این آیه، ذکر اسمای الهی را بهعنوان چشمهای زلال برای تقویت معرفت و دوری از ترس معرفی میکند.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به نقد غفلت جوامع اسلامی از ترسهای بیمارگونه و ضرورت اصلاح فرهنگی و اجتماعی پرداخت. این ترسها، به ضعف معرفتی و انفعال منجر شدهاند، درحالیکه اصلاح فرهنگی، با تکیه بر عقل و معرفت، انسان را به سوی شجاعت و پویایی هدایت میکند. آیه انسان: ۲۵، ذکر اسمای الهی را راهی برای رهایی از ترس و تقویت ایمان معرفی میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی کلی
این نوشتار، با بازنمایی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۶۴، به تبیین اسم مخوف بهعنوان یکی از اسمای فعلی و عام الهی پرداخت. مخوف، در خداوند بدون همراهی با خوف، و در موجودات دارای نفس، مانند انسان، حیوان، جن، و نباتات، با درجاتی از ترس ظهور مییابد. تمایز خوف و خشیت، با تأکید بر بیمارگونه بودن بسیاری از ترسهای انسانی و معنوی بودن خشیت، در آیاتی چون آلعمران: ۱۷۵، بقره: ۴۰، و طه: ۶۸ تبیین شد. ترسهای بیمارگونه، ناشی از عوامل محیطی، خانوادگی، و تغذیهای، به بزدلی، نفاق، و انفعال اجتماعی منجر میشوند. راهکارهایی مانند ورزش، آبدرمانی، تغذیه مناسب، و هدایت مربی، انسان را از ترس رها میکنند. نقد غفلت جوامع اسلامی از این ترسها، ضرورت اصلاح فرهنگی و اجتماعی را برجسته میسازد. این اثر، با ارائه دیدگاهی میانرشتهای و جامع، راهی برای درک عمیقتر رابطه ترس، عرفان عملی، و نظام هستی در چارچوب قرآن کریم و فلسفه اسلامی فراهم میآورد و برای پژوهشگران حوزه الهیات، عرفان، و علوم انسانی، منبعی ارزشمند است.