در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 665

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تبیین خوف و خشیت در عرفان عملی

اسما و صفات الهی: تبیین خوف و خشیت در عرفان عملی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۶۵)

مقدمه

این نوشتار، بازنویسی و تدوینی علمی و تخصصی از درس‌گفتار شماره ۶۶۵ آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره است که به تبیین مفهوم «خوف» و «خشیت» در عرفان عملی با رویکردی قرآنی و اسما الحسنی اختصاص دارد. موضوع خوف، به‌عنوان صفتی نفسانی و ذاتی در انسان، از منظرهای روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و عرفانی بررسی شده و با نقدی عمیق بر فرهنگ تخويف در جوامع اسلامی، راهکارهایی برای رهایی از ترس بیمارگونه و جایگزینی آن با عشق الهی ارائه می‌گردد.

بخش نخست: مفهوم‌شناسی خوف و خشیت

خوف و خشیت به‌عنوان صفات نفسانی

خوف (ترس) و خشیت (ترس همراه با تعظیم و معرفت) از صفات نفسانی ذاتی انسان به‌شمار می‌روند که در موجودات دیگر نیز، به درجات مختلف، مشاهده می‌شوند. این صفات، بسته به عوامل زمانی، مکانی و محیطی، شدت و ضعف می‌یابند. بخشی از خوف، ذاتی و برای حفظ بقا و احتیاط انسان است، مانند ترسی که انسان را از خطر بازمی‌دارد. اما بخش عمده آن، تحت تأثیر عوامل تربیتی، اجتماعی و فرهنگی، به حالتی بیمارگونه تبدیل می‌شود که مانع رشد معنوی و ارتباط عاشقانه با خداوند می‌گردد.

در عرفان عملی، خوف ذاتی می‌تواند انگیزه‌ای برای تقوا و پرهیز از گناه باشد. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ
[مطلب حذف شد] : «و برای کسی که از مقام پروردگارش بترسد، دو بهشت است»). اما خوف بیمارگونه، که از تربیت نادرست یا فشارهای اجتماعی ناشی می‌شود، به انحراف در سلوک عرفانی منجر می‌گردد. سالک عارف باید با خودسازی و تهذیب نفس، خوف را به خشیت تبدیل کند؛ خشیت، ترسی است که با معرفت و تعظیم الهی همراه است و قلب را به سوی خداوند متعال سوق می‌دهد.

درنگ: خوف ذاتی، انگیزه‌ای برای تقواست، اما خوف بیمارگونه، مانعی برای ارتباط عاشقانه با خداوند و پیشرفت در سلوک عرفانی است.

تمایز خوف و خشیت در عرفان

خوف، به‌مثابه شاخه‌ای از درخت نفس انسانی، گاه از ریشه‌های نادانی و ضعف سر برمی‌آورد، اما خشیت، چون گلی معطر از باغ معرفت الهی می‌روید. خشیت، برخلاف خوف بیمارگونه، با آگاهی از عظمت الهی و عشق به خداوند همراه است. این تمایز، در عرفان عملی، نقشی محوری دارد؛ زیرا سالک با تبدیل خوف به خشیت، از ترس‌های نفسانی رها شده و به آرامش قلبی دست می‌یابد.

جمع‌بندی بخش نخست

مفهوم خوف و خشیت، به‌عنوان صفات نفسانی، در عرفان عملی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. خوف ذاتی، برای حفظ بقای انسان و انگیزه تقوا ضروری است، اما خوف بیمارگونه، که از عوامل محیطی و تربیتی ناشی می‌شود، مانع سلوک معنوی می‌گردد. خشیت، به‌عنوان ترسی همراه با معرفت و تعظیم، هدف نهایی سالک است که او را به سوی عشق الهی هدایت می‌کند.

بخش دوم: رویکرد قرآنی به خوف و تخويف

عدم تخويف الهی در قرآن کریم

قرآن کریم، خداوند متعال را به‌عنوان معشوق و رحمان معرفی می‌کند، نه موجودی مخوف که بندگان را بترساند. از ۱۲۲ مورد ذکر واژه خوف در قرآن کریم، تنها دو مورد به خداوند نسبت داده شده است که هر دو در زمینه آخرت و برای کافران و معاندان است:

وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْيَانًا كَبِيرًا
[مطلب حذف شد] : «و ما آن‌ها را می‌ترسانیم، ولی جز طغیان بزرگ بر آن‌ها نمی‌افزاید») و

ذَلِكَ يُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبَادَهُ
[مطلب حذف شد] : «با این خداوند بندگانش را می‌ترساند»). این آیات، تخويف الهی را به شجره ملعونه (کافران و معاندان) محدود کرده و نشان می‌دهند که خداوند برای مؤمنان مخوف نیست.

در مقابل، قرآن کریم بارها مؤمنان را به آرامش و امنیت دعوت کرده و با آیاتی چون

قَالَ لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ
[مطلب حذف شد] : «گفت: نترس، نزد من پیامبران نمی‌ترسند») و

لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنْجُوكَ
[مطلب حذف شد] : «نترس و محزون مباش، ما تو را نجات می‌دهیم») بر رهایی از خوف نفسانی تأکید می‌ورزد.

درنگ: خداوند متعال در قرآن کریم جز در دو مورد خاص برای کافران، مخوف نیست و مؤمنان را به آرامش و امنیت دعوت می‌کند.

تخويف شیطانی در برابر رحمت الهی

قرآن کریم، تخويف را به شیطان نسبت داده و می‌فرماید:

إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ
[مطلب حذف شد] : «این فقط شیطان است که دوستانش را می‌ترساند»). این آیه، ترس بیمارگونه را ابزاری شیطانی معرفی می‌کند که انسان را از توکل به خداوند بازمی‌دارد. در مقابل، خداوند با دعوت به

لَا تَخَفْ

و

لَا تَحْزَنْ

مؤمنان را به سوی آرامش و اعتماد به رحمت الهی هدایت می‌نماید.

جمع‌بندی بخش دوم

رویکرد قرآن کریم به خوف، بر رهایی مؤمنان از ترس‌های نفسانی و اجتماعی تأکید دارد. خداوند متعال جز در موارد خاص برای کافران، مخوف نیست و با آیات متعدد «لا تخف» و «لا تحزن»، بندگان را به آرامش و توکل دعوت می‌کند. تخويف، ابزاری شیطانی است که در برابر رحمت و لطف الهی قرار می‌گیرد و سالک باید با معرفت و توکل، از آن رهایی یابد.

بخش سوم: روان‌شناسی و جامعه‌شناسی ترس

ریشه‌های روان‌شناختی ترس بیمارگونه

ترس بیمارگونه، که بیش از ۷۰ درصد آن مازاد بر خوف ذاتی است، از دو عامل اصلی نشأت می‌گیرد: نخست، ترسو بودن فرد که به دلیل تجربیات شخصی، دیگران را می‌ترساند؛ و دوم، نادانی و خشونت که از استکبار یا قلدری ناشی می‌شود. این ترس، در والدین، معلمان و حاکمان ضعیف مشاهده می‌شود که به جای اقتدار و محبت، از تخويف برای کنترل استفاده می‌کنند.

از منظر روان‌شناسی عرفانی، ترس بیمارگونه به شرك نفسانی منجر می‌شود، زیرا انسان را از اعتماد به خداوند دور می‌کند. قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید:

إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ

(آل‌عمران: ۱۷۵). سالک باید با تمرین توکل و ذکر، این ترس را کاهش داده و به عشق الهی روی آورد.

تأثیر ترس بر جامعه

ترس بیمارگونه، چون آتشی زیر خاکستر، جامعه را از درون می‌سوزاند و به نفاق و دورویی منجر می‌شود. در جوامع اسلامی، فرهنگ تخويف، که به جای ترویج عشق به خدا، ترس از او را غالب کرده، به انحرافات فرهنگی و اجتماعی دامن زده است. این فرهنگ، با تأکید بیش از حد بر جهنم و عذاب، خداوند را به موجودی خشن و مخوف تبدیل کرده و مانع مناجات عاشقانه با او شده است.

قرآن کریم، عشق به خدا را محور ایمان معرفی می‌کند:

وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ
[مطلب حذف شد] : «و کسانی که ایمان آورده‌اند، به خدا محبت شدیدتری دارند»). ترس بیمارگونه، قلب را از اخلاص دور کرده و به نفاق اجتماعی منجر می‌شود.

درنگ: فرهنگ تخويف، به جای ترویج عشق به خدا، ترس بیمارگونه را در جامعه تقویت کرده و به نفاق و دوری از خداوند منجر شده است.

تأثیر ترس بر سلامت روان و جسم

ترس بیمارگونه، چون سمی در رگ‌های وجود انسان، به بیماری‌های جسمی و روانی منجر می‌شود. فشار خون، چاقی و سکته، از جمله عوارض جسمی ترس هستند که بیش از ۷۰ درصد آن‌ها از عوامل محیطی و تربیتی ناشی می‌شود. برخلاف گناه، که با توبه رفع می‌گردد، ترس بیمارگونه نیازمند اصلاح طولانی‌مدت است. قرآن کریم راهکار خروج از ترس را در تقوا و توکل نشان می‌دهد:

وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا
[مطلب حذف شد] : «و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خدا برایش راه خروجی قرار می‌دهد»).

جمع‌بندی بخش سوم

ترس بیمارگونه، از منظر روان‌شناسی و جامعه‌شناسی، ریشه در ضعف، نادانی و فرهنگ تخويف دارد. این ترس، به بیماری‌های جسمی و روانی، نفاق اجتماعی و دوری از خدا منجر می‌شود. راهکار رهایی از آن، اصلاح تربیتی، توکل و جایگزینی ترس با عشق الهی است.

بخش چهارم: نقد فرهنگ تخويف در جوامع اسلامی

انحراف فرهنگی ترس

فرهنگ تخويف در جوامع اسلامی، که به جای ترویج محبت الهی، ترس از خدا را غالب کرده، از برداشت‌های نادرست از آیات و روایات ناشی شده است. عباراتی چون «از خدا بترس» به‌صورت مطلق، خداوند را به موجودی خشن و مخوف تبدیل کرده و مانع ارتباط عاشقانه با او شده است. این انحراف، چون خشتی کج در بنای دیانت، تا ثریا کج می‌رود و جامعه را از مسیر محبت الهی منحرف می‌سازد.

نقش علما و مصلحت‌اندیشی نادرست

علمای دینی، با مصلحت‌اندیشی نادرست، برای حفظ دین‌داری، به ترویج فرهنگ تخويف روی آورده‌اند. این رویکرد، به جای هدایت، به نفاق و دوری از خدا منجر شده است. مثال‌هایی چون تخریب اموال وقفی برای جلوگیری از گرایش به درویشی، نشان‌دهنده این انحراف است. قرآن کریم تأکید می‌کند که هدایت از سوی خداست:

إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ
[مطلب حذف شد] : «تو نمی‌توانی کسی را که دوست داری هدایت کنی، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت می‌کند»).

درنگ: مصلحت‌اندیشی نادرست علما در ترویج فرهنگ تخويف، به جای هدایت، به نفاق و دوری از خدا منجر شده است.

جمع‌بندی بخش چهارم

فرهنگ تخويف در جوامع اسلامی، با تأکید بر ترس به جای محبت، به انحرافات فرهنگی و اجتماعی منجر شده است. علما، با مصلحت‌اندیشی نادرست، به جای ترویج عشق الهی، ترس را در جامعه نهادینه کرده‌اند. راهکار، بازگشت به محبت و معرفت الهی است که در قرآن کریم و سیره اولیای دین متجلی است.

بخش پنجم: راهکارهای رهایی از ترس و جایگزینی با عشق الهی

اصلاح تربیتی و اجتماعی

رهایی از ترس بیمارگونه، نیازمند اصلاح تربیتی، اجتماعی و فرهنگی درازمدت است. برخلاف گناه، که با توبه رفع می‌شود، ترس بیمارگونه به تمرین و تغییر محیط نیاز دارد. ترویج اقتدار و محبت به جای تخويف، راهکاری اساسی برای این اصلاح است. قرآن کریم، ذکر الهی را راه آرامش قلب معرفی می‌کند:

أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
[مطلب حذف شد] : «آگاه باشید که با یاد خدا دل‌ها آرام می‌گیرد»).

عشق به خدا به‌عنوان جایگزین ترس

عشق به خدا، چون چشمه‌ای زلال، قلب را از ترس‌های نفسانی پاک می‌کند و سالک را به مقام قرب الهی می‌رساند. عرفا و شعرای عاشق خدا، با ترویج محبت الهی، مردم را به سوی خداوند متعال هدایت کرده‌اند. این عشق، برخلاف ترس، قلب را منور و نفس را آرام می‌سازد.

درنگ: عشق به خدا، جایگزین ترس بیمارگونه است و قلب را به آرامش و قرب الهی می‌رساند.

جمع‌بندی بخش پنجم

رهایی از ترس بیمارگونه، با اصلاح تربیتی و اجتماعی و جایگزینی ترس با عشق الهی امکان‌پذیر است. ذکر الهی، مناجات عاشقانه و معرفت به اسما الحسنی، راهکارهایی هستند که سالک را از ترس به سوی آرامش و قرب الهی هدایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با تبیین مفهوم خوف و خشیت در عرفان عملی، به نقد فرهنگ تخويف در جوامع اسلامی و ارائه راهکارهایی برای رهایی از ترس بیمارگونه پرداخت. قرآن کریم، خداوند را مخوف معرفی نمی‌کند، جز در دو مورد خاص برای کافران، و مؤمنان را با آیات «لا تخف» و «لا تحزن» به آرامش و توکل دعوت می‌نماید. فرهنگ تخويف، که ریشه در ضعف، نادانی و مصلحت‌اندیشی نادرست دارد، به نفاق، دوری از خدا و بیماری‌های روانی و جسمی منجر شده است. راهکار رهایی، در ترویج عشق به خدا، اصلاح تربیت و ایجاد اقتدار و محبت به جای ترس نهفته است.

با نظارت صادق خادمی