متن درس
اسما و صفات الهی: تأملی در خیر و شر
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۷۵)
دیباچه
کتاب حاضر، تأملی عمیق و نظاممند در باب خیر و شر، بهعنوان دو صفت عام الهی، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۷۵ است. این اثر با رویکردی علمی و آکادمیک، به بررسی ماهیت، معنای لغوی و اصطلاحی، نسبیت، و جایگاه خیر و شر در نظام هستی و قرآن کریم میپردازد.
بخش نخست: ماهیت خیر و شر در نظام الهی
خیر و شر: اسمای عام الهی
خیر و شر، دو صفت عاماند که بر خداوند متعال و همه موجودات، از ذات اقدس الهی تا مراتب نازل مخلوقات، اطلاق میشوند. خیر، چونان نوری که بر همه موجودات میتابد، به معنای خوبی و کمال است، و شر، چونان سایهای که از نقصان پدید میآید، به معنای بدی و کاستی. این دو، نهتن در ذات الهی که در افعال، اشیا، و عناوین مفهومی نیز جاریاند. خداوند متعال، خیر محض است، و خیر ذاتی او در قرآن کریم با تعابیر والامقامی چون ﴿هُوَ خَيْرُ [مطلب حذف شد] : «او بهترین آفرینندگان است») تجلی یافته است.
این گستره شمول، خیر و شر را به صفتهایی تبدیل میکند که از خدا تا شیطان، ابلیس، و حتی شخصیتهای تاریخی مانند شمر و حرململه را در بر میگیرد. خیر، در زبان پارسی، به «خوب» و شر به «بد» ترجمه میشود، اما این معادلها تنها بخشی از عمق معنایی آنها را بازتاب میدهند. خیر، چونان چشمهای زلال، جاذبهای ذاتی دارد که قلبها را به سوی خود میکشد، و شر، چونان سنگی ناهموار، از منظومه کمال الهی دور میافتد.
| درنگ: خیر و شر در نظام الهی، صفتهایی عاماند که بر همه موجودات اطلاق میشوند، اما خیر در ذات الهی محتوم و در مخلوقات نسبی است. |
غلبه خیر بر شر در فرهنگ و قرآن کریم
در فرهنگ عامه، گرایش به برجستهسازی شر، واژه «بد و خوب» را بر «خوب و بد» مقدم داشته است، حال آنکه خیر، بهمثابه نور غالب بر ظلمت، بر شر پیشی دارد. این غلبه، نهتنها در تجربه زیسته بشر، که در آمار قرآنی نیز تأیید شده است. خیر، ۱۹۰ بار و شر، ۳۱ بار در قرآن کریم ذکر شدهاند، که نسبتی تقریبی ۶ به ۱ را نشان میدهد. این برتری، چونان باغی پربار در برابر بوتهای خارآگین، نمایانگر فراوانی خیر در نظام هستی است.
قرآن کریم، در آیه ۱۶۰ سوره بقره، این حقیقت را چنین بیان میکند: ﴿مَن جَاءَ بِٱلْحَسَنَةِ [مطلب حذف شد] : «هر که کار نیکی آورد، ده برابر آن پاداش دارد»). این آیه، چونان مشعلی فروزان، برتری خیر را در پاداش الهی نشان میدهد و دلها را به سوی نیکی رهنمون میسازد.
جمعبندی بخش نخست
خیر و شر، بهعنوان اسمای عام الهی، گسترهای وسیع از ذات اقدس الهی تا مراتب نازل مخلوقات را در بر میگیرند. خیر، با غلبهای آشکار بر شر، چه در فرهنگ و چه در قرآن کریم، چونان نوری پرفروغ، نظام هستی را روشن میسازد. این بخش، بنیانی نظری برای فهم عمیقتر این دو صفت در بخشهای آتی فراهم آورد.
بخش دوم: معنای خیر و شر در لغت و اصطلاح
خیر: گزینش و شایستگی
خیر، از ریشه «خَیَرَ»، به معنای گزینش، برگزیدن، و اختیار است. این صفت، چونان پلی میان نفس و خارج، دو جهت دارد: نخست، جهت نفسی، که به اختیار و انتخاب فاعل بازمیگردد؛ و دوم، جهت خارجی، که به شایستگی، زیبایی، و عظمت متعلق خیر وابسته است. خیر، صفتی دوجهتی است که هم به اراده انسان و هم به کمال شیء در خارج گره خورده است.
برای نمونه، هنگامی که انسان میگوید «این شیء را برگزیدم»، خیر به نفس او (اختیار) بازمیگردد، اما متعلق این انتخاب، شیئی در خارج است که شایسته، زیبا، یا والامقام است. این شایستگی، چونان گلی شکوفا در باغ هستی، انسان را به سوی خود میخواند. قرآن کریم، در آیه ۱۰۵ سوره آلعمران، این گزینش را چنین ترسیم میکند: ﴿وَلَا [مطلب حذف شد] : «و مانند کسانی نباشید که پراکنده شدند»)، که بر اهمیت گزینش خیر تأکید دارد.
| درنگ: خیر، صفتی دوجهتی است که گزینش نفسی و شایستگی خارجی را در خود جمع میکند، و این پیوند، انسان را به سوی کمال رهنمون میسازد. |
شر: زشتی و کاستی
شر، از ریشه «شَرَر»، به معنای زشتی، سستی، کجی، و ناهمواری است. برخلاف خیر، شر صفتی نفسی است که به ذات شیء در خارج بازمیگردد و در آن، فاعل یا اختیار نقشی ندارد. شر، چونان سنگی شکسته در مسیر راه، تنها وصفی است که به نقصان شیء اشاره دارد، نه به گزینش انسان. این صفت، مطلوب نیست و قلبها را از خود میراند.
قرآن کریم، در آیه ۳۶ سوره یونس، این حقیقت را چنین بیان میکند: ﴿وَمَا يُغْنِي [مطلب حذف شد] : «و آنچه به دست آوردهاند، سودی به حالشان ندارد»). این آیه، شر را چونان باری بیفایده ترسیم میکند که از کمال دور است.
خیر و شر: صفت، نه ذات
خیر و شر، اوصاف اشیا و موجوداتاند، نه ذوات مستقل یا معقولات اولی. خیر، در خداوند متعال ذاتی است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ خَيْرٌ﴾. اما شر، ذاتی نیست و حتی در موجوداتی چون شیطان یا شمر، صفتی عرضی است. خیر میتواند به سه معنا باشد: ذات (در خدا)، انتخاب (در انسان)، و افعل (برتری، مانند ﴿خَيْرٌ مِّنْ أَلْفِ [مطلب حذف شد] : «بهتر از هزار ماه است»)، اما شر، تنها صفت نفسی است و فاقد معنای ذاتی یا افعل است.
برای نمونه، خداوند، خیر ذاتی است، اما شیطان، ذو شر است، نه ذات شر. این تفاوت، چونان تفاوت میان خورشید که نور ذاتی دارد و سایه که وجودش وابسته به غیاب نور است، آشکار میگردد.
جمعبندی بخش دوم
خیر، با معنای گزینش و شایستگی، صفتی دوجهتی است که نفس و خارج را به هم پیوند میدهد، حال آنکه شر، صفتی نفسی است که تنها به نقصان شیء اشاره دارد. هر دو، اوصافاند، نه ذوات، و خیر در خدا ذاتی است، اما شر، عرضی. این بخش، بنیانی لغوی و اصطلاحی برای فهم خیر و شر فراهم آورد.
بخش سوم: نسبیت و توهم خیر و شر
نسبیت خیر و شر در مخلوقات
خیر و شر در مخلوقات، مطلق نیستند و به شرایط، افراد، و زمینهها وابستهاند. برای نمونه، خوردن چهل تخممرغ برای یک بدنساز خیر است، اما برای بیمار شر. این نسبیت، چونان رنگینکمانی که در هر زاویه جلوهای متفاوت دارد، نشاندهنده تنوع در نظام خلقت است. خیر مطلق و ذاتی، تنها در خداوند متعال است، چنانکه قرآن کریم میفرماید: ﴿هُوَ خَيْرُ ٱلرَّارِقِينَ﴾.
حتی اولیای الهی، چونان انبیا و ائمه معصومین علیهمالسلام، خیر ذاتی ندارند، بلکه خیر تنزیلی و برکات الهیاند. این تنزیل، چونان نوری که از خورشید به ماه میرسد، مراتب خلقت را روشن میسازد. قرآن کریم، در آیه ۲۱۶ سوره بقره، این نسبیت را چنین بیان میکند: ﴿عَسَىٰٓ أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا [مطلب حذف شد] : «شاید چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر باشد»).
| درنگ: خیر و شر در مخلوقات نسبیاند و تنها خداوند خیر مطلق و ذاتی است؛ این نسبیت، نظام خلقت را به تنوع و زیبایی آراسته است. |
توهم خیر و شر
بهسبب نسبیت خیر و شر، انسان گاه چیزی را خیر میپندارد که شر است، یا برعکس. این توهم، چونان سرابی در بیابان معرفت، از محدودیت ادراک انسانی سرچشمه میگیرد. برای نمونه، اعتیاد یا ظلم از روی نادانی، گاه بهگمان خیر انتخاب میشود، حال آنکه شر است. قرآن کریم، در آیه ۲۱۶ سوره بقره، این حقیقت را چنین بیان میکند: ﴿وَعَسَىٰٓ أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا [مطلب حذف شد] : «و شاید چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر باشد»).
این توهم، چونان آینهای کدر، انسان را از حقیقت دور میکند و او را به انتخابهایی سوق میدهد که گاه به زیان اوست. این امر، لزوم حکمت و بصیرت در گزینش را برجسته میسازد.
جمعبندی بخش سوم
خیر و شر در مخلوقات، نسبی و گاه توهمیاند. خیر مطلق، تنها در ذات الهی است، و اولیای خدا، خیر تنزیلیاند. توهم خیر و شر، انسان را به تأمل در انتخابهایش دعوت میکند و بر اهمیت بصیرت تأکید دارد.
بخش چهارم: وجودی بودن خیر و شر
نقد دیدگاه عدمی بودن شر
برخلاف فلاسفهای چون ارسطو، افلاطون، و ملاصدرا که شر را عدمی میدانند، شر وجودی است و از صفات جلال الهی (چون قاطع، قامع، و باطش) سرچشمه میگیرد. خیر، از صفات جمال (چون رحمان و رحیم) و شر، از صفات جلال است، اما هر دو فعل خداونداند. این دیدگاه، چونان کلیدی زرین، گره از مسئله فاعلیت شر میگشاید.
فلاسفه، با عدمی دانستن شر، گمان بردند که از مسئله فاعلیت آن رهایی یافتهاند، اما این فرض، چونان زرقوبرقی فریبنده، حقیقت را پنهان میکند. قرآن کریم، در آیه ۱ سوره ناس، شر را وجودی میداند: ﴿قُلْ [مطلب حذف شد] : «بگو پناه میبرم به پروردگار مردم»)، که به شر وسواس خناس اشاره دارد.
شر، در عالم ناسوت، بهواسطه اختیار انسان ظاهر میشود. خداوند، با اعطای نفس و اختیار، انسان را آزاد آفرید، چنانکه در آیه ۳ سوره انسان میفرماید: ﴿إِنَّا هَدَيْنَٰهُ ٱلسَّبِيلَ إِمَّا [مطلب حذف شد] : «ما راه را به او نشان دادیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس»).
| درنگ: خیر و شر، هر دو وجودیاند؛ خیر از صفات جمال و شر از صفات جلال الهی سرچشمه میگیرد، و در ناسوت، شر بهواسطه اختیار انسان ظاهر میشود. |
صفات جمال و جلال الهی
صفات جمال الهی، چون رحمان، رحیم، و کریم، ذاتی و اولیاند و بیچونوچرا به همه موجودات میرسند. اما صفات جلال، چون قاطع، قامع، و باطش، ذاتی اما ثانویاند و به اعمال انسان وابستهاند. برای نمونه، رحمت الهی، چونان بارانی بیمنت بر همه میبارد، اما غضب او، چونان صاعقهای که به گناهکار میرسد، مشروط به عمل است.
این تفاوت، چونان تفاوت میان خورشید که بیچشمداشت نور میافشاند و آینهای که تنها آنچه را در برابرش است بازمیتاباند، آشکار است. قرآن کریم، در آیه ۸۰ سوره اسراء، این حقیقت را چنین بیان میکند: ﴿وَقُل رَّبِّ [مطلب حذف شد] : «و بگو پروردگارا مرا به ورودی راستین درآور»)، که به رحمت بیمنت الهی اشاره دارد.
جمعبندی بخش چهارم
خیر و شر، هر دو وجودیاند و از صفات الهی سرچشمه میگیرند. خیر، از صفات جمال و شر، از صفات جلال است. نقد دیدگاه عدمی شر، نشان داد که این فرض، حقیقت را پنهان میکند. شر، در ناسوت، بهواسطه اختیار انسان ظاهر میشود، و این بخش، بنیانی فلسفی برای فهم این حقیقت فراهم آورد.
بخش پنجم: نسبت خیر و شر و خوشبینی اجتماعی
نسبت خیر و شر در قرآن کریم
قرآن کریم، با ذکر ۱۹۰ خیر و ۳۱ شر، نسبتی تقریبی ۶ به ۱ را نشان میدهد. این نسبت، چونان ترازویی که کفه خیر را سنگینتر میداند، فراوانی خیر را در نظام هستی آشکار میسازد. شرها، چونان سگهایی پارسکننده، شلوغ میکنند، اما خیرها، چونان گوسفندان خاموش، غالباند.
این حقیقت، در آیه ۱۶۰ سوره انعام بازتاب یافته است: ﴿مَن جَاءَ بِٱلْحَسَنَةِ [مطلب حذف شد] : «هر که کار نیکی آورد، ده برابر آن پاداش دارد»). این آیه، چونان نویدی الهی، دلها را به سوی خیر رهنمون میسازد.
خوشبینی به جامعه و غلبه خیر
جهان، بهدست خوبان میچرخد و بدها، چونان چوبی در چرخ، تنها اخلال میکنند. اکثریت مردم (۸۰ درصد) خیرخواه و قانعاند، و تنها اقلیتی (۱۰ درصد) شر میآفرینند. بدبینی به جامعه، نتیجه تفرقهافکنی استعمار است که چونان آبی گلآلود، ماهیگیران ظلم را به صید وا میدارد.
برای نمونه، استعمار، با بدبین کردن مردم به یکدیگر، اعتماد و محبت را از میان میبرد، چنانکه اگر برادر یا همسایهای کشته شود، دیگران بهجای خشم، شکر کنند. این تفرقه، چونان زهری در رگهای جامعه، وحدت را میخشکاند. قرآن کریم، در آیه ۲۰۰ سوره آلعمران، مؤمنان را به صبر و استقامت دعوت میکند: ﴿يَٰٓأَيُّهَا [مطلب حذف شد] : «ای کسانی که ایمان آوردهاید، صبر کنید»).
مؤمن، چونان درختی استوار، نباید به جامعه بدبین باشد. انسانها، با دلی یکسان و تپشی مشترک، به سوی خیر گرایش دارند، و شر، چونان علفی هرز، قلیل است. این خوشبینی، چونان چراغی در تاریکی، راه را روشن میسازد.
| درنگ: خیر، با نسبتی ۶ به ۱ بر شر غالب است، و خوشبینی به جامعه، لازمه ایمان است. بدبینی، زهر تفرقهافکنی استعمار است که وحدت را میخشکاند. |
جمعبندی بخش پنجم
نسبت خیر به شر در قرآن کریم، ۶ به ۱ است، و این غلبه، نظام هستی را به سوی کمال رهنمون میسازد. خوشبینی به جامعه، نهتنها لازمه ایمان، که ضرورتی اجتماعی برای مقابله با تفرقهافکنی است. این بخش، بنیانی قرآنی و اجتماعی برای فهم خیر و شر فراهم آورد.
نتیجهگیری کل کتاب
کتاب «اسما و صفات الهی: تأملی در خیر و شر»، با تأمل در درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، خیر و شر را بهعنوان دو صفت عام الهی بررسی کرد. خیر، صفتی دوجهتی است که گزینش نفسی و شایستگی خارجی را در خود جمع میکند، حال آنکه شر، صفتی نفسی است که به نقصان شیء اشاره دارد. خیر در خدا ذاتی و مطلق است، اما در مخلوقات نسبی و تنزیلی. شر، وجودی است و از صفات جلال الهی سرچشمه میگیرد. نسبت خیر به شر در قرآن کریم، ۶ به ۱ است، و خوشبینی به جامعه، لازمه ایمان و ضرورتی برای وحدت است.
این اثر، با زبانی فاخر و ساختاری علمی، نهتنها به فهم عمیقتر خیر و شر یاری رساند، که پژوهشگران را به تأمل در این مفاهیم و ترویج خوشبینی دینی دعوت کرد. پیشنهاد میشود که:
- برنامههای آموزشی برای ترویج خوشبینی دینی برگزار شود.
- مراکز تحقیقاتی برای تحلیل آماری خیر و شر در قرآن کریم ایجاد گردد.
- رسانهها و نهادهای فرهنگی، با ترویج وحدت، بدبینی را کاهش دهند.
- دیدگاه وجودی بودن شر در فلسفه اسلامی بازنگری شود.
- کارگاههایی برای افزایش اعتماد و محبت میان مردم برگزار گردد.
این کتاب، چونان مشعلی فروزان، خواننده را به سوی معرفت الهی و وحدت اجتماعی رهنمون میسازد.
| با نظارت صادق خادمی |