در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 676

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل خیر و شر در جهان‌بینی توحیدی

کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل خیر و شر در جهان‌بینی توحیدی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۷۶)

دیباچه

جهان‌بینی توحیدی، به مثابه چراغی فروزان، راه شناخت هستی و تبیین جایگاه خیر و شر در نظام خلقت را روشن می‌سازد. درس‌گفتار شماره ۶۷۶ از سلسله درس‌گفتارهای اسما و صفات الهی، با تمرکز بر این دو مفهوم بنیادین، به بررسی چندوجهی خیر و شر از منظر حکمت، معرفت، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی می‌پردازد. این نوشتار، با تجمیع محتوای درس‌گفتار و تحلیل‌های تفصیلی، درصدد است تا ابعاد گوناگون خیر و شر را در چارچوبی دانشگاهی و تخصصی تبیین نماید. هدف آن است که با ارائه دیدگاهی اطلاقی و کلی‌نگر، خیرمحور بودن عالم، وجودی بودن خیر و شر، نقد فرهنگ ترس‌پراکنی استعماری و ضرورت ترویج ایمان به مثابه انرژی مثبت در برابر کفر به مثابه انرژی منفی، روشن گردد.

بخش نخست: چیستی خیر و شر در نظام هستی‌شناختی

رویکردهای شناخت هستی: جزئی‌نگری در برابر کلی‌نگری

شناخت هستی، به مثابه سفری در اقیانوس بی‌کران حقیقت، دو مسیر متمایز پیش روی انسان می‌نهد: جزئی‌نگری و کلی‌نگری. جزئی‌نگری، مانند کاوشگری که ذره‌ای از عالم را زیر ذره‌بین آزمایشگاه بررسی می‌کند، به تجزیه و تحلیل جزء به جزء می‌پردازد. این رویکرد، هرچند در علوم تجربی ارزشمند است، در حکمت و معرفت‌شناسی اطلاقی، به دلیل محدودیت در تعمیم به کل عالم، ناکافی است. برای نمونه، بررسی یک ویروس در آزمایشگاه، تنها گوشه‌ای از حقیقت را روشن می‌کند و نمی‌تواند نظام کلان هستی را تبیین نماید. در مقابل، کلی‌نگری، مانند نگاهی ماهواره‌ای از فراز آسمان، همه اجزای هستی را در پیوند با یکدیگر و در ظرف اطلاقی می‌بیند. این رویکرد، که در حکمت الهی ریشه دارد، انسان را به درک جامعی از حقیقت سوق می‌دهد.

برای تبیین این مفهوم، می‌توان به آیه‌ای از قرآن کریم استناد کرد: ﴿اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ﴾ (رعد: ۱۶؛ : «خدا آفریننده هر چیز است»). این آیه، با تأکید بر کلیت خلقت، بر ضرورت نگاهی جامع به هستی دلالت دارد. کلی‌نگری، انسان را از جزءمحوری به سوی فهمی اطلاقی هدایت می‌کند، جایی که زید، قیام، زمین و آسمان در پیوندی معنادار با یکدیگر دیده می‌شوند، نه به‌صورت تکه‌ای جداافتاده که مانند مرداری در آزمایشگاه بررسی شود.

درنگ: کلی‌نگری در شناخت هستی، مانند نگاهی از فراز ماه، اجزای عالم را در پیوند با یکدیگر می‌بیند، در حالی که جزئی‌نگری، مانند بررسی ذره‌ای در آزمایشگاه، از درک اطلاقی حقیقت عاجز است.

خیر و شر در نگاه اطلاقی: وجودی بودن هر دو

خیر و شر، به مثابه دو روی سکه وجود، در نظام هستی‌شناختی جایگاه ویژه‌ای دارند. خیر، در مرتبه اعلا، به ذات الهی بازمی‌گردد که خیر مطلق و محض است. شر، اما، فاقد ماهیت مستقل و مطلق است و به مثابه نازله‌ای از خیر، در مراتب فروتر خلقت ظهور می‌یابد. این دیدگاه، شر را مانند آبی گندیده در چاله‌ای می‌بیند که از سرچشمه زلال خیر نشأت گرفته، اما در ظرف زمان و مکان به آسیب و فساد دچار شده است. برخلاف برخی دیدگاه‌های فلسفی که شر را عدمی می‌پندارند، درس‌گفتار بر وجودی بودن هر دو تأکید دارد: خیر، وجودی اصیل و شر، وجودی نسبی، توهمی یا واقعی.

قرآن کریم، با ذکر خیر در ۱۹۰ مورد و شر در ۳۱ مورد، نسبت ۷ به ۱ را نشان می‌دهد که گواهی بر خیرمحور بودن عالم است. آیه ﴿كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾ (نساء: ۷۸؛ : «همه از جانب خداست») بر این حقیقت دلالت دارد که خیر و شر، هر دو در نظام الهی معنا می‌یابند، اما شر، فاقد استقلال و تقابل با خیر است. خیر، مانند نوری فراگیر، عالم را روشن می‌کند، در حالی که شر، مانند سایه‌ای گذرا، در برابر آن ناچیز است.

درنگ: خیر، مانند سرچشمه‌ای زلال، مطلق و محض است و شر، مانند آبی گندیده، نازله‌ای نسبی از خیر است که فاقد استقلال و مطلقیت است.

جمع‌بندی بخش نخست

شناخت خیر و شر، نیازمند نگاهی کلی‌نگر و اطلاقی است که عالم را در پیوند با خالق آن ببیند. خیر، به مثابه حقیقت اصیل وجود، در ذات الهی و مخلوقات متجلی است، در حالی که شر، وجودی نسبی و مشتق از خیر دارد. قرآن کریم، با تأکید بر فراوانی خیر و ناچیزی شر، عالم را خیرمحور معرفی می‌کند. این بخش، زمینه را برای تحلیل نقش خیر و شر در حیات انسانی و نقد فرهنگ‌های اجتماعی فراهم می‌آورد.

بخش دوم: خیر و شر در حیات انسانی و نظام اجتماعی

خیر و انتخاب امید: راه کمال انسانی

خیر، به مثابه جویباری زلال، انسان را به سوی حیات، امید، آزادی و شجاعت هدایت می‌کند. انتخاب خیر، که با ایمان، محبت و شخصیت همراه است، انسان را از یأس و ترس دور می‌سازد. درس‌گفتار تأکید دارد که همه موجودات، از مورچه تا ملائکه، به حیات عشق می‌ورزند و هیچ‌کس، حتی در خودکشی، از حیات به معنای مطلق آن روی‌گردان نیست. حتی خودکشی، که از یأس و تربیت ناسالم نشأت می‌گیرد، در پی بهتری خیالی است، نه مرگ محض. آیه ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ﴾ (یوسف: ۸۷؛ : «از رحمت خدا ناامید نشوید») انسان را به امید و حیات دعوت می‌کند.

انسانی که خیر را برگزیند، مانند درختی تناور، ریشه در ایمان و صفا دارد و از استثمار و فریب مصون می‌ماند. این انتخاب، جامعه‌ای شجاع و آزاد پدید می‌آورد که در برابر ظلم و استعمار ایستادگی می‌کند.

درنگ: خیر، مانند نسیمی روح‌افزا، انسان را به امید، شجاعت و حیات سوق می‌دهد و از یأس و ترس، که ریشه‌های شر هستند، دور می‌سازد.

نقد تربیت استعماری: ترویج شر به مثابه انرژی منفی

استعمار، مانند سایه‌ای شوم، با ترویج شر به شکل ترس، یأس و بدبینی، جوامع را تضعیف می‌کند. این تربیت ناسالم، مهر و محبت را از دل‌ها می‌زداید و همدلی را نابود می‌سازد. درس‌گفتار، با نقد این رویکرد، به دو سبک زندگی اشاره می‌کند: یکی که بنی‌آدم را اعضای یکدیگر می‌داند و دیگری که آن‌ها را دشمنان هم می‌پندارد. سبک نخست، مانند شعر سعدی که می‌فرماید: «بنی‌آدم اعضای یکدیگرند»، همدلی و همراهی را ترویج می‌کند. سبک دوم، با ترویج بدبینی و فرافکنی، مانند باد سردی که گنجشکان را پراکنده می‌کند، جامعه را از وحدت و شجاعت محروم می‌سازد.

آیه ﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا﴾ (هود: ۶؛ : «هیچ جنبنده‌ای نیست مگر آنکه رزقش بر خداست») بر حیات و شعور همه موجودات تأکید دارد و تربیت الهی را در برابر تربیت استعماری قرار می‌دهد. استعمار، با ایجاد توهماتی چون اهرمن یا دیو، ترس را در دل‌ها می‌کارد، در حالی که تربیت الهی، همه موجودات را دارای دل و شعور می‌داند.

درنگ: تربیت استعماری، مانند غباری بر آینه حقیقت، با ترویج ترس و بدبینی، محبت و همدلی را نابود می‌کند، در حالی که تربیت الهی، مانند نوری زلال، حیات و عشق را در دل‌ها می‌دمد.

انرژی مثبت و منفی: ایمان در برابر کفر

درس‌گفتار، خیر را با انرژی مثبت (ایمان) و شر را با انرژی منفی (کفر، یأس، بدبینی) هم‌ارز می‌داند. ایمان، مانند آتشی فروزان، انسان را زنده، عاشق و فعال می‌کند، در حالی که کفر، مانند سایه‌ای سرد، او را به یأس و انفعال می‌کشاند. آیه ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ﴾ (رعد: ۲۸؛ : «آنان که ایمان آوردند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد») بر آرامش ایمان تأکید دارد. انرژی مثبت، انسان را به محبت، صفا و شجاعت سوق می‌دهد، در حالی که انرژی منفی، با اعتیاد روانی (یأس، بددلی) یا جسمی، او را نابود می‌کند.

از منظر روان‌شناسی، خودکشی، که نتیجه منفی‌گرایی است، با انرژی منفی پیوند دارد. درس‌گفتار، با نقد مواردی چون خودکشی صادق هدایت یا طلبه‌ای در مدرسه حجتیه، نشان می‌دهد که این اعمال، اغلب نتیجه توطئه یا تربیت ناسالم‌اند، نه انتخاب آزادانه. آیه ﴿وَمَنْ يَقْنَطْ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ﴾ (حجر: ۵۶؛ : «کیست که از رحمت پروردگارش ناامید شود جز گمراهان؟») بر این حقیقت دلالت دارد که یأس، نشانه گمراهی است.

درنگ: ایمان، مانند جویباری از نور، انرژی مثبت را در انسان جاری می‌کند، در حالی که کفر، مانند سایه‌ای شوم، با یأس و بدبینی، او را به سوی نابودی می‌برد.

جمع‌بندی بخش دوم

خیر و شر، در حیات انسانی، به شکل ایمان و کفر، امید و یأس، و محبت و بدبینی تجلی می‌یابند. انتخاب خیر، انسان را به کمال و شجاعت می‌رساند، در حالی که تربیت استعماری، با ترویج انرژی منفی، جامعه را از همدلی و حیات محروم می‌کند. آیات قرآن کریم، مانند آیات یوسف و رعد، بر ضرورت امید و ایمان تأکید دارند. این بخش، زمینه را برای نقد فرهنگ ترس و ارائه راهکارهای اصلاح اجتماعی فراهم می‌آورد.

بخش سوم: نقد فرهنگ ترس و راهکارهای اصلاح اجتماعی

ترس و بزدلی: ریشه‌های شر اجتماعی

ترس، به مثابه زنجیری نامرئی، انسان را از شجاعت و صداقت بازمی‌دارد و ریشه بسیاری از شرور اجتماعی، مانند دروغ و پنهان‌کاری، است. درس‌گفتار، با اشاره به تجربه‌هایی از جامعه، نشان می‌دهد که ترس، نتیجه تربیتی ناسالم است که انسان را به بزدلی و انفعال سوق می‌دهد. برای نمونه، کودکی که از سلام کردن می‌ترسد یا بزرگسالی که در سخنرانی عمومی قاطع می‌شود، قربانی فرهنگی است که شجاعت را سرکوب می‌کند. آیه ﴿وَلَا تَكْتُمُوا الشَّهَادَةَ﴾ (بقره: ۲۸۳؛ : «شهادت را کتمان نکنید») بر ضرورت صداقت و شجاعت در برابر ترس تأکید دارد.

درس‌گفتار، با ذکر خاطره‌ای از قرائت قرآن در کودکی، نشان می‌دهد که شجاعت، نتیجه اعتماد به نفس و ایمان است. جامعه‌ای که ترس را ترویج می‌کند، مانند باغی است که علف‌های هرز در آن می‌روید، و انسان‌ها را به دروغ و فساد می‌کشاند.

درنگ: ترس، مانند زنجیری بر پای انسان، ریشه دروغ و بزدلی است، در حالی که شجاعت، مانند نوری در دل، انسان را به صداقت و ایمان هدایت می‌کند.

عشق به مخلوقات: راه رهایی از شر

عشق به مخلوقات، به مثابه کلیدی زرین، انسان را از شر (بدبینی، یأس) رهایی می‌بخشد و به خیر (ایمان، محبت) نزدیک می‌کند. درس‌گفتار تأکید دارد که انسان باید به همه موجودات، از سنگ و گیاه تا حیوان و انسان، محبت بورزد. این عشق، که سیره انبیا و اولیاست، انسان را به صفا و کمال می‌رساند. آیه ﴿فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ﴾ (نصر: ۳؛ : «پروردگارت را با ستایش تسبیح کن و از او آمرزش بخواه») بر محبت به خدا و خلق تأکید دارد.

درس‌گفتار، با اشاره به مناجات‌های خفی، انسان را به دعا برای همه گرفتاران، از حیوانات بیابان تا بیماران بیمارستان، دعوت می‌کند. این محبت، مانند رودی زلال، انرژی مثبت را در جامعه جاری می‌سازد و شر را دفع می‌کند.

درنگ: عشق به مخلوقات، مانند کلیدی زرین، انسان را از بدبینی و یأس رهایی می‌بخشد و به سوی ایمان و صفا هدایت می‌کند.

راهکارهای اصلاح اجتماعی: تقویت ایمان و دوری از اعتیاد روانی

اصلاح جامعه، مانند کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، نیازمند تقویت ایمان و دوری از اعتیاد روانی (یأس، بددلی، وسواس) است. درس‌گفتار، با نقد فرهنگ پنهان‌کاری و دروغ، بر ضرورت صداقت و شفافیت تأکید دارد. برای نمونه، داستان سربازی که به دلیل ترس از مجازات، دروغ گفت و تجربه تلخی از راست‌گویی داشت، نشان‌دهنده نیاز به فرهنگی است که صداقت را پاداش دهد. آیه ﴿وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ﴾ (نساء: ۱۱۰؛ : «هر کس کار بدی کند یا به خود ستم روا دارد، سپس از خدا آمرزش بخواهد») بر اهمیت استغفار و شفافیت دلالت دارد.

درس‌گفتار، با اشاره به تجربه‌های عملی، مانند ترک اعتیاد با تغذیه و ورزش، نشان می‌دهد که انرژی مثبت، مانند دارویی شفابخش، می‌تواند اعتیاد روانی و جسمی را درمان کند. جامعه‌ای که ایمان و محبت را ترویج کند، مانند باغی پرثمر، از شر و فساد مصون می‌ماند.

درنگ: اصلاح جامعه، مانند کاشتن بذری در خاک حاصلخیز، با تقویت ایمان، صداقت و محبت، و دوری از اعتیاد روانی و جسمی ممکن می‌شود.

جمع‌بندی بخش سوم

ترس و بزدلی، ریشه‌های شر اجتماعی‌اند که با تربیت ناسالم و فرهنگ استعماری تقویت می‌شوند. عشق به مخلوقات و تقویت ایمان، مانند نوری در تاریکی، انسان و جامعه را به سوی خیر و کمال هدایت می‌کنند. آیات قرآن کریم، مانند آیات بقره و نساء، بر صداقت، شفافیت و محبت تأکید دارند. این بخش، راهکارهایی برای اصلاح فرهنگ اجتماعی و احیای ایمان ارائه می‌دهد.

نتیجه‌گیری کلی

خیر و شر، به مثابه دو سوی نظام هستی، در جهان‌بینی توحیدی جایگاه ویژه‌ای دارند. خیر، مانند نوری فراگیر، در ذات الهی و مخلوقات متجلی است و شر، مانند سایه‌ای گذرا، وجودی نسبی و مشتق از خیر دارد. قرآن کریم، با تأکید بر فراوانی خیر (۱۹۰ مورد در برابر ۳۱ مورد شر)، عالم را خیرمحور معرفی می‌کند. درس‌گفتار شماره ۶۷۶، با نگاهی کلی‌نگر و اطلاقی، خیر را با ایمان، امید و محبت، و شر را با کفر، یأس و بدبینی هم‌ارز می‌داند. تربیت استعماری، با ترویج انرژی منفی، جوامع را از همدلی و شجاعت محروم می‌کند، در حالی که تربیت الهی، با تقویت انرژی مثبت، انسان را به کمال می‌رساند. عشق به مخلوقات، صداقت و دوری از اعتیاد روانی، مانند کلیدهایی زرین، راه اصلاح جامعه را هموار می‌کنند. آیات قرآن کریم، مانند ﴿الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ﴾ (رعد: ۲۸) و ﴿وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ﴾ (یوسف: ۸۷)، بر ایمان و امید تأکید دارند. این نوشتار، زمینه‌ای برای مطالعات میان‌رشته‌ای در الهیات، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی فراهم می‌آورد و ضرورت بازنگری در فرهنگ اجتماعی را برجسته می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده