در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 679

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: کاوش در خیر و شر در قرآن کریم

کتاب اسماء و صفات الهی: کاوش در خیر و شر در قرآن کریم

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۷۹)

دیباچه

این نوشتار، برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۶۷۹، به کاوشی عمیق و نظام‌مند در مفاهیم خیر و شر در قرآن کریم می‌پردازد. خیر و شر، به‌سان دو بال معرفت، انسان را در مسیر فهم هستی و جایگاه خود در برابر خداوند یاری می‌رسانند. این اثر به تحلیل فلسفی، روان‌شناختی و قرآنی این دو مفهوم پرداخته و با بهره‌گیری از تمثیلات ادبی و پیوندهای معنایی، محتوایی غنی و منسجم برای پژوهشگران حوزه الهیات، عرفان و فلسفه اسلامی ارائه می‌دهد.

بخش نخست: گستردگی و تمایز مفهومی خیر و شر

خیر و شر: جامع‌ترین عناوین هستی‌شناختی

خیر و شر، به‌سان دو آینه‌ای که تمام هستی در آن‌ها بازتاب می‌یابد، جامع‌ترین عناوین در قلمرو وجودند. هر موجود، پدیده یا امری، از یزدان تا اهرمن، از آسمان‌ها تا زمین، و از انسان تا گیاه، تحت این دو عنوان جای می‌گیرد. این گستردگی، خیر و شر را به مفاهیمی کلیدی در تحلیل هستی‌شناختی تبدیل کرده است. تنها عنوانی که از خیر و شر اوسع‌تر است، «وجود» است، زیرا خیر و شر اوصافی‌اند که بر ذات وجود عارض می‌شوند. وجود، به‌سان خورشیدی است که نورش همه‌چیز را دربرمی‌گیرد، درحالی‌که خیر و شر، سایه‌ها و روشنایی‌های این نورند.

در فلسفه اسلامی، خیر به‌عنوان کمال وجود و شر به‌عنوان فقدان خیر یا ونجودی تلقی می‌شود. این دیدگاه، با حکمت متعالیه ملاصدرا در «اسفار اربعه» همخوانی دارد که وجود را اصیل و شر را عرضی می‌داند. قرآن کریم نیز با تأکید بر فطرت خیرمحور انسان، این دیدگاه را تأیید می‌کند. آیه

فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا
(سوره روم، آیه ۳۰) – «پس روی خود به‌سوی دین حنیف کن، فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده» – بر این فطرت خیرمحور تأکید دارد.

درنگ: خیر و شر، جامع‌ترین عناوین هستی‌شناختی‌اند که هر موجود و پدیده‌ای را دربرمی‌گیرند. تنها عنوان اوسع از آن‌ها، وجود است که خیر و شر اوصافی بر آن‌اند.

تمایز انواع خیر و شر

خیر به دو گونه ذاتی و نسبی تقسیم می‌شود. خیر ذاتی، متعلق به ذات الهی است که کمال مطلق و حقیقت محض را نمایندگی می‌کند. خیر نسبی، به مخلوقات نسبت داده می‌شود و وابسته به شرایط و زمینه‌هاست. شر، اما تنها به‌صورت نسبی و واقعی وجود دارد. شر ذاتی یا حقیقی، به دلیل ناسازگاری با عدالت الهی، در نظام هستی جایگاهی ندارد. شر واقعی، به‌سان سایه‌ای است که از سوءاستفاده انسان از اختیارش پدید می‌آید، نه نقصی در آفرینش الهی.

این تمایز، با دیدگاه ابن‌سینا در «الشفاء» همخوانی دارد که شر را فقدان خیر می‌داند. قرآن کریم نیز با تأکید بر نقش اختیار در پیدایش شر، این دیدگاه را تأیید می‌کند. آیه

إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا
(سوره انسان، آیه ۳) – «ما راه را به او نشان دادیم، یا شاکر است یا کافر» – بر اختیار انسان در انتخاب خیر یا شر تأکید دارد.

درنگ: خیر به‌صورت ذاتی (مطلق الهی) و نسبی (مخلوقات) وجود دارد. شر، تنها نسبی و واقعی است و نتیجه سوءاختیار انسان است، نه نقص در خلقت.

غلبه خیر بر شر در قرآن کریم

قرآن کریم، با ذکر ۱۹۰ مورد خیر در برابر ۳۱ مورد شر، بر غلبه خیر تأکید دارد. از این ۱۹۰ مورد، ۳۱ مورد به خداوند و ۱۵۹ مورد به مخلوقات نسبت داده شده است. این نسبت، به‌سان نوری است که تاریکی شر را در خود محو می‌کند و نشان‌دهنده نگاه مثبت قرآن به خلقت است. خیر، وصف عام خدا و مخلوقات است، درحالی‌که شر، محدود به خلق و ناشی از سوءاختیار است.

این تحلیل، با تفسیر علامه طباطبایی در «المیزان» همخوانی دارد که خیر را اساس خلقت می‌داند. آیه

وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ
(سوره روم، آیه ۳۲) – «و اوست که آسمان‌ها و زمین را آفرید» – بر خیرمحوری خلقت تأکید دارد.

درنگ: قرآن کریم با ذکر ۱۹۰ مورد خیر در برابر ۳۱ مورد شر، بر غلبه خیر تأکید دارد. خیر، وصف عام خدا و مخلوقات است، درحالی‌که شر، محدود به خلق است.

جمع‌بندی بخش نخست

خیر و شر، به‌عنوان جامع‌ترین عناوین هستی‌شناختی، هر موجود و پدیده‌ای را دربرمی‌گیرند. خیر، به‌صورت ذاتی و نسبی، و شر، تنها به‌صورت نسبی و واقعی وجود دارد. قرآن کریم با تأکید بر غلبه خیر، نگاه مثبت خود به خلقت را آشکار می‌سازد. این مفاهیم، نه‌تنها پایه‌ای برای تحلیل فلسفی و قرآنی‌اند، بلکه انسان را به تأمل در جایگاه خود در نظام هستی دعوت می‌کنند.

بخش دوم: خیر و شر در نظام خلقت و اختیار انسانی

شر به‌مثابه ابزار اختیار

شر، برخلاف موجودات مستقل مانند حیوانات و گیاهان، وجودی مستقل ندارد و متعلق به اختیار انسان است. شر، به‌سان ابزاری است که خداوند برای تحقق آزادی و اراده انسان در عالم ناسوت قرار داده است. این شر، خفیف و غیرمستقل است و تنها در سایه سوءاستفاده از اختیار ظاهر می‌شود. این دیدگاه، شر را نه نقص در خلقت، بلکه شرط خیر بزرگ‌تر، یعنی آزادی انسان، می‌داند.

این مفهوم، با فلسفه لایب‌نیتس درباره شر به‌عنوان شرط خیر بزرگ‌تر همخوانی دارد. قرآن کریم نیز با تأکید بر ظرفیت خیر و شر در انسان، این دیدگاه را تأیید می‌کند. آیه

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا
(سوره شمس، آیه ۸) – «و به آن فجور و تقوایش را الهام کرد» – بر این ظرفیت دوگانه تأکید دارد.

درنگ: شر، وجود مستقل ندارد و متعلق به اختیار انسان است. شر، ابزاری برای تحقق آزادی و اراده است و در عالم ناسوت، خفیف و غیرمستقل است.

خیر ذاتی و اضافی در قرآن کریم

خیر در قرآن کریم به دو گونه ذاتی و اضافی تقسیم می‌شود. خیر ذاتی، به ذات الهی نسبت داده می‌شود، چنان‌که در آیه

عَمَّ اللَّهُ خَيْرٌ أَمَّا تُشْرِكُونَ
(سوره نمل، آیه ۵۹) – «آیا خدا بهتر است یا آنچه شریک می‌گیرید» – آمده است. خیر اضافی، به مخلوقات و اوصاف نسبی آن‌ها نسبت داده می‌شود، مانند خیر المرسلین، خیر الانبیاء و خیر الشیء. این تقسیم‌بندی، خیر را به‌سان جویباری نشان می‌دهد که از چشمه ذات الهی سرچشمه گرفته و در مخلوقات جاری می‌شود.

خیر ذاتی، کمال مطلق است و خیر اضافی، کمال نسبی مخلوقات را نشان می‌دهد. این تحلیل، با دیدگاه آیت‌الله جوادی آملی در «تسنیم» درباره خیر الهی همخوانی دارد.

درنگ: خیر در قرآن کریم به ذاتی (مطلق الهی) و اضافی (نسبی مخلوقات) تقسیم می‌شود. خیر ذاتی، کمال مطلق، و خیر اضافی، کمال نسبی است.

جمع‌بندی بخش دوم

شر، به‌عنوان ابزاری برای اختیار انسان، وجودی غیرمستقل دارد و در عالم ناسوت، خفیف است. خیر، به‌صورت ذاتی و اضافی، کمال الهی و مخلوقات را نمایندگی می‌کند. این مفاهیم، انسان را به تأمل در نقش اختیار و جایگاه خیر در نظام خلقت دعوت می‌کنند.

بخش سوم: خیر الهی در اوصاف خداوند

خیر الحاکمین: عدالت مطلق الهی

خداوند با عنوان خیر الحاکمین، بهترین حاکم، در سه آیه (اعراف: ۸۷، یونس: ۱۰۹، یوسف: ۸۰) معرفی شده است. این وصف، بر عدالت مطلق الهی در قیامت تأکید دارد، جایی که هیچ اجحافی در حق بندگان روا نمی‌شود. قضاوت‌های دنیوی، به دلیل منافع شخصی یا نادانی قضات، غالباً ناعادلانه‌اند. در جهان مدرن، ایجاد هیئت منصفه تلاشی برای جبران این نقص است، اما همچنان ناکافی است. خیر الحاکمین، به‌سان قاضی‌ای است که ترازوی عدالتش هرگز کج نمی‌شود.

آیه

فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ
(سوره اعراف، آیه ۸۷) – «صبر کنید تا خدا میان ما حکم کند و او بهترین حاکمان است» – این عدالت را تأیید می‌کند.

درنگ: خیر الحاکمین، بر عدالت مطلق الهی در قیامت تأکید دارد. قضاوت‌های دنیوی، ناعادلانه‌اند، اما قیامت، محل حُکم عادلانه است.

خیر الراحمین: رحمت عام الهی

خیر الراحمین، بهترین رحم‌کننده، در دو آیه قرآن کریم آمده و بر رحمت عام الهی تأکید دارد. برخلاف تصور رایج که رحمت خدا را محدود به بهشت یا مؤمنان می‌داند، رحمت الهی در دنیا، آخرت، بهشت و جهنم جاری است. سبقت رحمته غضبه، به‌سان دریایی است که خشم الهی را در خود فرومی‌برد. انسان‌ها نیز می‌توانند با مروت و محبت، راحمین باشند و به دشمنان و دوستان به یکسان مهر ورزند.

این دیدگاه، با تفسیر آیت‌الله جوادی آملی در «تسنیم» همخوانی دارد. آیه

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ
(سوره آل‌عمران، آیه ۱۵۹) – «به سبب رحمت خدا با آنها نرم‌خو شدی» – بر رحمت عام تأکید دارد.

درنگ: خیر الراحمین، بر رحمت عام الهی در دنیا و آخرت، بهشت و جهنم تأکید دارد. انسان‌ها نیز می‌توانند با مروت، راحمین باشند.

خیر الرازقین: رزق الهی و چالش توزیع

خیر الرازقین، بهترین روزی‌دهنده، در پنج آیه قرآن کریم آمده و بر رزق بی‌کران الهی تأکید دارد. بااین‌حال، فقر و سوءتغذیه (یک میلیارد گرسنه، ۱.۸ میلیارد دچار سوءتغذیه) نتیجه استعمار، استثمار و توزیع ناعادلانه است، نه نقص در رزق الهی. رزق حلال و به‌اندازه، خیر است، اما رزق حرام، شر محسوب می‌شود. خیر الرازقین، به‌سان باغبانی است که بذر رزق را در همه‌جا پاشیده، اما دستان ظالم، آن را از محرومان دریغ می‌کنند.

آیه

لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
(سوره حدید، آیه ۲۵) – «تا مردم به عدالت قیام کنند» – بر ضرورت عدالت در توزیع تأکید دارد.

درنگ: خیر الرازقین، بر رزق بی‌کران الهی تأکید دارد. فقر و سوءتغذیه، نتیجه توزیع ناعادلانه است، نه نقص در رزق الهی.

سایر اوصاف خیر اضافی

قرآن کریم، علاوه بر خیر الحاکمین، خیر الراحمین و خیر الرازقین، اوصاف دیگری چون خیر الغافرین، خیر الفاتحین، خیر الفاصلین، خیر المنزلین، خیر الناصرین، خیر الوارثین و خیر الماکرین را برای خداوند ذکر کرده است. این اوصاف، در ۱۸ مورد (۵ مورد خیر الرازقین، ۳ مورد خیر الحاکمین، ۲ مورد خیر الراحمین، ۲ مورد خیر الماکرین و یک مورد برای هر یک از دیگران) آمده و خیر اضافی الهی را نشان می‌دهند. این اوصاف، به‌سان ستارگانی‌اند که آسمان الهی را نورانی کرده و انسان را به سوی کمال هدایت می‌کنند.

درنگ: اوصاف خیر اضافی الهی، مانند خیر الغافرین و خیر الماکرین، در ۱۸ مورد قرآن کریم آمده و خیر الهی را در اوصاف گوناگون نشان می‌دهند.

جمع‌بندی بخش سوم

اوصاف خیر الهی، از خیر الحاکمین تا خیر الرازقین، جلوه‌های رحمت، عدالت و رزق بی‌کران خداوند را آشکار می‌سازند. این اوصاف، انسان را به اعتماد به حکمت الهی و تلاش برای تحقق عدالت و رحمت در زندگی دعوت می‌کنند.

بخش چهارم: خشونت اجتماعی و ضرورت پرورش حس خیر و شر

ریشه‌های خشونت اجتماعی

خشونت، کینه و بی‌رحمی در جوامع، نتیجه تحریفات استعماری و استثماری است که انسان‌ها را از فطرت خیرمحورشان دور کرده است. انسان، به‌سان خروسی که به جنگ تربیت شده، ذاتاً خشن نیست، بلکه تربیت نادرست او را وحشی کرده است. دین، به‌سان چشمه‌ای زلال، محبت و صفا را ترویج می‌کند، اما استعمار، این چشمه را گل‌آلود ساخته است.

این تحلیل، با دیدگاه علامه جعفری در «تفسیر نهج‌البلاغه» درباره تحریفات تاریخی همخوانی دارد. آیه

لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا
(سوره مائده، آیه ۸۳) – «نزدیک‌ترین در دوستی به مؤمنان را می‌یابی» – بر محبت دینی تأکید دارد.

درنگ: خشونت، نتیجه استعمار و تربیت نادرست است، نه ذات انسانی. دین، محبت و صفا را ترویج می‌کند.

حس خیر و شر: شاخک‌های معنوی انسان

انسان، مجهز به دو حس خیرشناسی و شرشناسی است که به‌سان شاخک‌هایی معنوی، او را از شرور دور و به خیر نزدیک می‌کنند. فعال‌سازی این حس‌ها، انسان را به مرتبه اولیای الهی می‌رساند، چنان‌که حتی از آسیب به مورچه‌ای پرهیز می‌کند. فقدان این حس‌ها، انسان را ناقص‌الخلقه می‌کند. این حس‌ها، به‌سان چشمانی باطنی، خیر و شر را پیش از وقوع لمس می‌کنند.

این مفهوم، با روان‌شناسی اسلامی و دیدگاه ابن‌مسکویه در «تهذیب الاخلاق» همخوانی دارد. آیه

إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ
(سوره نحل، آیه ۹۰) – «خدا به عدالت و احسان امر می‌کند» – بر پرورش حس خیر تأکید دارد.

درنگ: حس خیر و شر، شاخک‌های معنوی انسان‌اند که با فعال‌سازی، او را از شرور دور و به خیر نزدیک می‌کنند.

نقد حوزه‌های علمیه و نیاز به آزمایشگاه

حوزه‌های علمیه، به‌جای انباشت معلومات، باید آزمایشگاه‌هایی برای تحقیق درباره حس خیر و شر ایجاد کنند. این حس‌ها، به‌سان ملائکه‌ای که اعمال را ثبت می‌کنند، انسان را از شرور حفظ می‌کنند. دانشگاه‌ها، در این زمینه ناکارآمدند، زیرا این حوزه، قلمرو قرآن کریم است. آزمایشگاه‌های دینی، به‌سان کارگاه‌هایی‌اند که روح انسان را صیقل می‌دهند.

این پیشنهاد، با دیدگاه آیت‌الله مصباح یزدی در «فلسفه اخلاق» همخوانی دارد. آیه

وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ
(سوره توبه، آیه ۱۰۵) – «بگو عمل کنید، خدا عملتان را خواهد دید» – بر اهمیت عمل آگاهانه تأکید دارد.

درنگ: حوزه‌های علمیه باید آزمایشگاه‌هایی برای تحقیق درباره حس خیر و شر ایجاد کنند تا انسان را از شرور حفظ کنند.

تأثیر سبک زندگی بر حس خیر و شر

زندگی در محیط‌های بسته، به‌سان زندانی که نور و هوا را از انسان دریغ می‌کند، حس خیر و شر را تضعیف می‌کند. ارتباط با طبیعت، ورزش، وضو و غسل، این حس‌ها را تقویت می‌کنند. ذائقه کور، عمر را کوتاه و لذت خیر را از بین می‌برد. اسلام، با تأکید بر ارتباط با آب و طبیعت، انسان را به سوی حیات معنوی هدایت می‌کند.

این دیدگاه، با روان‌شناسی محیطی همخوانی دارد. آیه

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَلْقِ عَصَاكَ
(سوره اعراف، آیه ۱۶۰) – «و به موسی وحی کردیم که عصایت را بیفکن» – بر ارتباط با طبیعت تأکید دارد.

درنگ: ارتباط با طبیعت و سبک زندگی اسلامی، حس خیر و شر را تقویت می‌کند. زندگی در محیط بسته، این حس‌ها را تضعیف می‌کند.

جمع‌بندی بخش چهارم

خشونت اجتماعی، نتیجه تربیت نادرست و استعمار است، نه ذات انسانی. پرورش حس خیر و شر، انسان را از شرور دور می‌کند. حوزه‌های علمیه باید با ایجاد آزمایشگاه‌های دینی، این حس‌ها را بررسی کنند. سبک زندگی اسلامی، با تأکید بر طبیعت و آب، این حس‌ها را تقویت می‌کند.

نتیجه‌گیری کل

کاوش در خیر و شر، به‌سان سفری است در ژرفای هستی که انسان را به فهم جایگاه خود در برابر خداوند هدایت می‌کند. خیر، وصف عام خلقت است و شر، نتیجه سوءاختیار انسان. اوصاف خیر الهی، از خیر الحاکمین تا خیر الرازقین، عدالت، رحمت و رزق بی‌کران خداوند را آشکار می‌سازند. خشونت اجتماعی، نتیجه تحریفات استعماری است، اما پرورش حس خیر و شر، انسان را به فطرت الهی بازمی‌گرداند. پیشنهادات این اثر، از ایجاد آزمایشگاه‌های دینی تا ترویج سبک زندگی طبیعی، گامی است به سوی تحقق جامعه‌ای سرشار از محبت و صفا.

با نظارت صادق خادمی