متن درس
اسما و صفات الهی: خیر و شر در نظام خلقت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۸۴)
دیباچه
در قلمرو معارف الهی و تأملات عرفانی، مفاهیم خیر و شر چونان دو گوهر درخشان در تار و پود نظام خلقت میدرخشند و راهنمایی برای فهم ساختار هستی و جایگاه انسان در آن ارائه میدهند. درسگفتار شماره ۶۸۴ از سلسله درسگفتارهای اسما و صفات الهی، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به کاوش عمیق در این دو مفهوم بنیادین پرداخته و با نگاهی توحیدمحور، خیر و شر را در پرتو آیات قرآن کریم، تحلیلهای فلسفی و روانشناختی تبیین کرده است.
این اثر، با تأکید بر خیرمحور بودن عالم، وجودی بودن خیر و شر، نسبیت اعمال انسانی و ضرورت خودشناسی علمی برای اصلاح رفتار، از رویکردهای سنتی که شر را عدمی میپندارند فاصله گرفته و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم و تحلیلهای چندرشتهای، به تبیین این مفاهیم میپردازد.
بخش نخست: خیرمحور بودن نظام خلقت
خیر، بنیاد ساختار عالم
خیر، چونان چشمهای زلال، اصل و اساس نظام خلقت است و عالم، چه به اراده الهی آفریده شده باشد یا نه، در ذات خود خیرمحور است. این خیر، فراوان، کثیر و تنزیلی است، بهگونهای که ساختار و چینش عالم بر پایه آن استوار شده است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که عالم خلقت، در تمامی مراتب خود، از طبیعت تا موجودات، نظمی خیرمحور را به نمایش میگذارد. این دیدگاه، خیر را نهتنها بهعنوان یک صفت، بلکه بهعنوان مقسم اصلی وجود معرفی میکند که تمام پدیدهها در پرتو آن معنا مییابند.
الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «آن که هر چیزی را که آفرید نیکو آفرید.» (سوره سجده، آیه ۷)
این آیه، خیرمحور بودن آفرینش را تأیید میکند و نشان میدهد که هر آنچه خداوند خلق کرده، در ذات خود نیکو و خیر است. خیر، در این منظر، چونان خورشیدی بیکران است که پرتوهایش تمام هستی را روشن میسازد. این دیدگاه، با تمثیلی ادبی، عالم را به باغی سرسبز تشبیه میکند که هر شاخ و برگ آن، نشانهای از خیر الهی است.
فراوانی خیر در برابر محدودیت شر
قرآن کریم، با ذکر خیر در ۲۱۴ مورد و شر در ۳۱ مورد، نسبت تقریبی ۷ به ۱ را ارائه میدهد که از فراوانی خیر و محدودیت شر حکایت دارد. این نسبت، نشانهای از لطف بیکران الهی است که عالم را چونان دریایی از خیرات آفریده و شر را چونان قطرهای در برابر آن محدود کرده است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این آمار را معیاری آزمایشگاهی برای ارزیابی رفتار انسانی میدانند، بهگونهای که انسان عادی باید به ازای هر ۷ عمل خیر، یک عمل شر داشته باشد تا در مسیر تعادل باقی بماند.
إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.» (سوره اعراف، آیه ۵۶)
این آیه، نزدیکی رحمت الهی به نیکوکاران را تأیید میکند و نشان میدهد که خیر، با تلاش و برنامهریزی، در دسترس انسان است. درسگفتار، انسان را به حرکت در مسیر خیر و دوری از شر دعوت میکند، چرا که کمال، با کوشش و مهندسی معنوی حاصل میشود.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تأکید بر خیرمحور بودن عالم خلقت، خیر را بهعنوان اصل و بنیاد نظام هستی معرفی کرد. قرآن کریم، با نسبت ۷ به ۱ خیر به شر، این خیرمحوری را تأیید میکند و انسان را به بهرهگیری از خیرات و دوری از شرور دعوت مینماید. این دیدگاه، عالم را چونان باغی سرسبز میداند که هر جزء آن، نشانهای از خیر الهی است.
بخش دوم: وجودی بودن خیر و شر
نقد دیدگاه عدمی شر
برخلاف دیدگاههای فلسفی سنتی که شر را عدمی و فاقد وجود خارجی میپندارند، درسگفتار تأکید دارد که خیر و شر هر دو وجودیاند. خیر، مانند نوازش یتیم، و شر، مانند ضربه زدن به کسی، هر دو واقعیتی عینی دارند و آثار ملموسی بر جای میگذارند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این دیدگاه را با نقد باورهای شرکآمیز، مانند نسبت دادن شر به موجوداتی چون اهرمن، تقویت میکنند و تمام هستی را ظهور فعل الهی میدانند که خیر و شر هر دو از او سرچشمه میگیرند.
كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «همه از جانب خداست.» (سوره نساء، آیه ۷۸)
این آیه، با صراحت، هر آنچه در عالم است را از جانب خداوند میداند و هرگونه دوگانهانگاری خیر و شر را رد میکند. شر، در این منظر، نه امری عدمی، بلکه واقعیتی وجودی است که در چارچوب حکمت الهی معنا مییابد. این دیدگاه، با تمثیلی ظریف، خیر و شر را به دو روی یک سکه تشبیه میکند که هر دو از جنس وجودند، اما خیر، اصل و شر، فرع است.
خیر مطلوب و شر غیرمطلوب
خیر، بهعنوان واقعیتی مطلوب، دارای حقیقت و وجود است، درحالیکه شر، هرچند وجودی است، غیرمطلوب بوده و فاقد حقیقت ذاتی است. خیر، با حکمت الهی همسو است و به کمال انسان منجر میشود، اما شر، نتیجه انحرافات انسانی است و ارزش ذاتی ندارد. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که هیچ موجودی شر محض نیست، بلکه حتی شرورترین موجودات نیز خیراتی دارند، هرچند شر آنها غالب باشد.
وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «آسمانها و زمین را جز به حق نیافریدیم.» (سوره حجر، آیه ۸۵)
این آیه، خلقت عالم را مبتنی بر حق معرفی میکند و خیر را بهعنوان حقیقت خلقت تأیید مینماید. شر، در این منظر، چونان سایهای است که در حاشیه نور خیر پدیدار میشود، اما فاقد استقلال و حقیقت است.
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، با تأکید بر وجودی بودن خیر و شر، دیدگاه سنتی عدمی شر را نقد کرد و خیر را بهعنوان واقعیتی مطلوب و شر را بهعنوان واقعیتی غیرمطلوب معرفی نمود. این دیدگاه، با تأیید قرآن کریم، هرگونه دوگانهانگاری را رد کرده و خیر و شر را در چارچوب حکمت الهی تبیین میکند.
بخش سوم: خیر محض الهی و نسبیت خیر در مخلوقات
خیر محض، صفت ذاتی خداوند
خیر محض و مطلق، منحصراً به ذات اقدس الهی تعلق دارد و خیر اضافی، به افعال و رحمت او اشاره دارد. انبیا، اولیا و مؤمنان، خداوند را به خیر مطلق معرفی کردهاند، درحالیکه خیرات مخلوقات، حتی در وجود ائمه معصومین علیهمالسلام، نسبی و متعین است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که خیر محض، چونان خورشیدی بیکران است که پرتوهایش در مخلوقات بهصورت نسبی متجلی میشود.
مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «هر خیر که به تو رسد از خداست.» (سوره نساء، آیه ۷۹)
این آیه، خیر را به خداوند نسبت میدهد و نشان میدهد که خیر محض، ذاتی اوست و خیرات مخلوقات، نسبی و وابسته به این خیر مطلقاند. این دیدگاه، با تمثیلی ادبی، خیر الهی را به چشمهای بیپایان تشبیه میکند که تمام خیرات عالم از آن سرچشمه میگیرند.
نسبیت خیر و شر در انسانها
خیر و شر در انسانها نسبی است و هر فرد، به برخی خیرات گرایش دارد و به برخی شرور تمایل نشان میدهد. این نسبیت، ناشی از تفاوت در زیرساختهای زیستی، محیطی و فرهنگی است. بهعنوان مثال، فردی ممکن است به دزدی گرایش داشته باشد، اما از اعتیاد بیزار باشد، یا برعکس. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این نسبیت را به رودی تشبیه میکنند که مسیر آن، بسته به زمینی که از آن میگذرد، متفاوت است.
وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «و شاید چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است.» (سوره بقره، آیه ۲۱۶)
این آیه، نسبیت خیر و شر را تأیید میکند و نشان میدهد که آنچه انسان شر میپندارد، گاه خیر است و بالعکس. این دیدگاه، انسان را به تأمل در رفتار خود و شناخت زیرساختهای علّی دعوت میکند.
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، خیر محض الهی را بهعنوان صفت ذاتی خداوند معرفی کرد و خیرات مخلوقات را نسبی دانست. نسبیت خیر و شر در انسانها، ناشی از تفاوتهای زیستی و محیطی است که تأمل در آن، انسان را به خودشناسی هدایت میکند.
بخش چهارم: ریشهها و ساختار علمی شرور
ریشههای شرور انسانی
شرور در انسانها، از دو عامل اصلی سرچشمه میگیرند: نخست، غیبت انبیا و اولیا که هدایت مستقیم را کاهش داده است؛ دوم، ترویج شر توسط سلاطین و قدرتمندان که شر را به سنت، قانون و فرهنگ تبدیل کردهاند. این عوامل، شر را در اعمال انسانی نهادینه کرده و به مراتب فراتر از شرور طبیعی در عالم گسترش دادهاند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این وضعیت را به بیماریای تشبیه میکنند که در پی غفلت از طبیب، در بدن انسان ریشه دوانده است.
ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «فساد در خشکی و دریا آشکار شد.» (سوره روم، آیه ۴۱)
این آیه، گسترش فساد و شر را نتیجه اعمال انسانی میداند و بر ضرورت اصلاح رفتار تأکید میکند. درسگفتار، با نقد فرهنگهای شرور، انسان را به بازگشت به هدایت الهی دعوت مینماید.
ساختار علمی شرور
شرور انسانی، ساختاری علمی دارند و از عواملی چون نطفه، لقمه، زمان، مکان، والدین، عادت، محیط، بیماری و سادیسم سرچشمه میگیرند. این عوامل، رفتار انسان را شکل میدهند، بهگونهای که روانشناسی علمی میتواند با بررسی آنها، شرور احتمالی را پیشبینی کند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که شرور، تصادفی نیستند و انسان، مانند کشوری پیچیده، نیازمند تحلیل زیرساختهای علّی خود است.
این دیدگاه، با تمثیلی ظریف، انسان را به دستگاهی پیچیده تشبیه میکند که هر عیب آن، نتیجه نقص در یکی از اجزای تشکیلدهندهاش است. روانشناسی علمی، با چکاپ این اجزا، میتواند راهکارهایی برای اصلاح ارائه دهد.
تأثیر عوامل علّی بر اختیار
اختیار انسانی، تحت تأثیر عوامل علّی مانند نطفه، لقمه، والدین، محیط و فرهنگ قرار دارد و این عوامل، گاه اختیار را محدود میکنند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این محدودیت را نقدی بر دیدگاههای ماتریالیستی میدانند که اختیار را بهکلی نادیده میگیرند، اما تأکید دارند که انسان، با شناخت این عوامل، میتواند اختیار خود را تقویت کند. این دیدگاه، انسان را به درختی تشبیه میکند که ریشههایش در خاک گذشته است، اما با هرس و مراقبت، میتواند شاخسار جدیدی بپروراند.
این اصل، با نقد مثالهایی مانند فرزندان ناخلف انبیا، نشان میدهد که حتی در موارد استثنایی، علل خاصی مانند محیط یا نطفه نقش دارند و هیچ پدیدهای تصادفی نیست.
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، ریشههای شرور انسانی را در غیبت انبیا و ترویج شر توسط قدرتمندان جستوجو کرد و شرور را دارای ساختاری علمی دانست که با روانشناسی قابل تحلیل است. اختیار انسانی، هرچند تحت تأثیر عوامل علّی است، با خودشناسی و اصلاح تدریجی قابل تقویت است.
بخش پنجم: نقد تبلیغات غیرعلمی و ضرورت خودشناسی
نقد تبلیغات غیرعلمی
دعوتهای کلیشهای به خیر و توبه، بدون توجه به زیرساختهای روانی و محیطی، بیاثر و گاه مضر است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این تبلیغات را به هل دادن ماشینی خراب تشبیه میکنند که بدون تعمیر استارت، نتیجهای ندارد. انبیا و ائمه معصومین علیهمالسلام، با روشی حکیمانه و طبیبانه، با شناخت دقیق مخاطب، هدایت میکردند، نه با دعوتهای کلی و صوری.
ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «با حکمت به راه پروردگارت دعوت کن.» (سوره نحل، آیه ۱۲۵)
این آیه، بر ضرورت دعوت حکیمانه تأکید دارد و نشان میدهد که هدایت، نیازمند شناخت دقیق و روش علمی است. درسگفتار، با نقد تبلیغات غیرعلمی، انسان را به اصلاح زیرساختهای رفتاری دعوت میکند.
توبه واقعی و خودشناسی
توبه واقعی، نه استغفار صوری، بلکه شناخت زیرساختهای علّی (نطفه، لقمه، محیط) و اصلاح تدریجی آنهاست. استغفار بدون خودشناسی، دروغ و گناه است، زیرا انسان بدون شناخت علل رفتار خود، نمیتواند تغییر کند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره انسان را به کشوری پیچیده تشبیه میکنند که اصلاح آن، نیازمند برنامهریزی تدریجی و علمی است.
إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «خدا حال قومی را تغییر نمیدهد تا خود تغییر کنند.» (سوره رعد، آیه ۱۱)
این آیه، ضرورت تغییر درونی را تأیید میکند و نشان میدهد که توبه، با خودشناسی و اصلاح تدریجی محقق میشود. درسگفتار، انسان را به تأمل در گذشته خود، از والدین تا محیط، دعوت میکند تا ریشههای رفتارش را بشناسد.
خودآزمایشگری علمی
انسان باید مانند آزمایشگاهی، رفتار خود را بررسی کند و نسبت خیر به شر (۷ به ۱) را در اعمال روزانهاش ارزیابی نماید. اگر شر بیش از یکسوم خیر شود، فرد به اشرار نزدیک میشود، اما اگر خیر غالب باشد، در مسیر کمال است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این روش را به پزشکی تشبیه میکنند که با چکاپ بیمار، راه درمان را مییابد.
این دیدگاه، انسان را به تأمل شبانه دعوت میکند تا هر روز، مانند حسابی دقیق، خیرات و شرور خود را محاسبه کند و با خودشناسی، به اصلاح بپردازد.
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، با نقد تبلیغات غیرعلمی، توبه واقعی را در گرو خودشناسی و اصلاح تدریجی دانست. خودآزمایشگری علمی، با معیار قرآنی ۷ به ۱، روشی برای ارزیابی و بهبود رفتار است که انسان را به کمال هدایت میکند.
بخش ششم: نقد امر به معروف و نهی از منکر
نقد امر به معروف غیرمستقر
امر به معروف و نهی از منکر، بدون قدرت، شناخت و شرایط مناسب، غیرممکن و گاه مضر است. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که این امر، در جامعهای که زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی آن فراهم نیست، به نزاع و گمراهی منجر میشود. خودشناسی و اصلاح خود، مقدم بر امر به دیگران است، زیرا کسی که زورش به خودش نمیرسد، نمیتواند دیگران را هدایت کند.
لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «خدا هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمیکند.» (سوره بقره، آیه ۲۸۶)
این آیه، بر تکلیف به اندازه توان تأکید دارد و نشان میدهد که امر به معروف، بدون شرایط، واجب نیست. درسگفتار، انسان را به اصلاح خود دعوت میکند، پیش از آنکه به امر و نهی دیگران بپردازد.
نقد فرهنگ اجتماعی
فرهنگ اجتماعی، گاه انسان را از امر به معروف و نهی از منکر بازمیدارد، زیرا زیرساختهای لازم برای اجرای آن فراهم نیست. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره این وضعیت را به جامعهای تشبیه میکنند که در آن، امر و نهی، مانند کاشتن بذر در خاک شورهزار، بیثمر است. حتی در زمان امام حسین علیهالسلام، امر به معروف در شرایط خاص، هزینههای سنگین داشت و تنها با قدرت و شناخت ممکن بود.
این دیدگاه، با تأکید بر ضرورت شناخت شرایط، انسان را به اصلاح درونی و تدریجی دعوت میکند تا به جای نزاعهای بیحاصل، به تغییر پایدار دست یابد.
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، امر به معروف و نهی از منکر را در گرو قدرت، شناخت و شرایط مناسب دانست و خودشناسی را مقدم بر امر به دیگران معرفی کرد. فرهنگ اجتماعی، گاه مانع این امر میشود و اصلاح درونی، راهگشای تغییر پایدار است.
بخش هفتم: عالم مشاعی و تدریجی
تدریج و نسبیت در عالم
عالم، مشاعی و تدریجی است و خیرات و شرور، نتیجه علل گذشته و آیندهاند. خیر، مانند کاشت درختی است که سالها بعد میوه میدهد، و شر، مانند غفلت از باغ، به تدریج رشد میکند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره عالم را به رودی تشبیه میکنند که جریان آن، از گذشته به آینده، نسبی و وابسته به زمان و مکان است.
خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا
ترجمه ( [مطلب حذف شد] ): «شما را به صورت مراتب آفرید.» (سوره نوح، آیه ۱۴)
این آیه، تدریج در خلقت انسان را تأیید میکند و نشان میدهد که عالم، بر اساس مراتب و نسبیت عمل میکند. این دیدگاه، انسان را به صبر و برنامهریزی برای خیر دعوت میکند.
تأثیر گذشته بر نسلها
خیرات و شرور نسلها، به گذشته والدین، محیط و فرهنگ وابسته است. انسان، مانند تابلویی است که رنگهای آن را والدین، محیط و زمان کشیدهاند. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که شناخت این گذشته، برای اصلاح حال ضروری است و بدون آن، تغییر ممکن نیست.
این دیدگاه، با نقد مثالهایی مانند پسر نوح، نشان میدهد که حتی انحرافات، نتیجه علل خاص هستند و با شناخت آنها، میتوان به اصلاح پرداخت.
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، عالم را مشاعی و تدریجی دانست و خیر و شر را نتیجه علل گذشته و آینده معرفی کرد. شناخت گذشته و برنامهریزی تدریجی، کلید بهرهمندی از خیرات و دوری از شرور است.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۶۸۴ از سلسله درسگفتارهای اسما و صفات الهی، ارائهشده توسط آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، دیدگاهی توحیدمحور و عمیق به مفاهیم خیر و شر ارائه میدهد. عالم خلقت، خیرمحور است و خیر و شر، هر دو وجودیاند. خیر محض، مختص ذات الهی است و خیرات مخلوقات، نسبیاند. شرور انسانی، از غیبت انبیا، ترویج شر توسط قدرتمندان و عوامل علّی مانند نطفه، لقمه و محیط ناشی میشوند. این شرور، ساختاری علمی دارند و با روانشناسی قابل پیشبینیاند.
تبلیغات غیرعلمی، بیاثر است و توبه واقعی، با خودشناسی و اصلاح تدریجی زیرساختها محقق میشود. قرآن کریم، با نسبت ۷ به ۱ خیر به شر، معیاری برای خودارزیابی ارائه میدهد. خیر، مطلوب و حقیقی است، اما شر، غیرمطلوب و فاقد حقیقت. امر به معروف و نهی از منکر، بدون قدرت و شرایط، غیرممکن است و خودشناسی، مقدم بر آن است. عالم، مشاعی و تدریجی است و خیرات و شرور، به گذشته و آینده وابستهاند. انسان، با خودآزمایشگری و شناخت علل، میتواند به اصلاح رفتار و کمال معنوی دست یابد.