در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 686

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل خیر و شر در پرتو معنای ماده و اشتقاق

اسما و صفات الهی: تحلیل خیر و شر در پرتو معنای ماده و اشتقاق

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۸۶)

مقدمه: خیر و شر، کلید فهم توحید

در گستره معارف الهی، خیر و شر به‌سان دو آیینه، بازتاب‌دهنده حقیقت توحید و حکمت ربوبی‌اند. این دو مفهوم، که در درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۶۸۶ (مورخ ۱۸/۷/۱۳۹۲) با نگاهی عمیق و موشکافانه بررسی شده‌اند، نه‌تنها بنیان‌های جهان‌بینی قرآنی را روشن می‌سازند، بلکه کاستی‌های معرفتی در فهم مفاهیم دینی را نیز آشکار می‌کنند. خیر، به‌مانند نوری فروزان، عالم را روشن کرده و شر، به‌سان سایه‌ای گذرا، در حاشیه آن قرار دارد. با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، نقدهای روش‌شناختی و تأکید بر علم اشتقاق، تلاش شده است تا خیر و شر در بستری توحیدمحور، با زبانی وزین و متین، تبیین گردد. محورهای اصلی این نوشتار شامل خیر محض بودن خداوند، معنای ماده خیر و شر، نقد کتب لغت، ضرورت اشتقاق و نسبیت خیر و شر است. این کتاب، انسان را به تأمل در معرفت ربوبی، دقت در معانی و بازنگری در نظام آموزشی دینی دعوت می‌کند.

بخش یکم: خیر محض الهی و مبانی توحیدی

خیر محض بودن خداوند: ذاتی و اضافی

خداوند، به‌سان خورشیدی بی‌غروب، خیر محض و مطلق است. این خیر، در دو مرتبه ذاتی و اضافی تجلی می‌یابد. خیر ذاتی، به کمال بی‌نهایت ذات الهی اشاره دارد که از هر نقص و کاستی مبراست. خیر اضافی، به‌مانند شاخه‌های درختی تناور، از افعال و آثار رحمانی خداوند در خلقت سرچشمه می‌گیرد. این تمایز، خیر را در مراتب گوناگون الهی نشان می‌دهد و عالم را به‌سان آیینه‌ای از فیض ربوبی معرفی می‌کند. آیه شریفه ﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ (نساء: ۷۹) این حقیقت را تأیید می‌کند:

مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ

ترجمه (): هر خیر که به تو رسد از خداست.

این آیه، خیر را به ذات و افعال الهی نسبت داده و شر را به اقتضای نفس انسانی می‌داند. به تعبیر آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، خیر ذاتی خداوند، به‌سان چشمه‌ای زلال، عالم را سیراب کرده و خیر اضافی، به‌مانند نهرهایی جاری، در رزق، حکمت و رحمت الهی متجلی می‌شود. این دیدگاه، بنیان دیانت را بر توحید و تسلیم در برابر خیر الهی استوار می‌سازد.

خیر و شر، مقسم عالم

خیر و شر، به‌سان دو کفه ترازوی وجود، مقسم همه موجودات عالم‌اند. هر موجودی، یا تحت عنوان خیر قرار می‌گیرد یا شر. این تقسیم، به‌مانند خطی روشن، عالم را به دو حوزه وجودی تفکیک می‌کند: «الموجود إما خیرٌ أو شرٌّ». هر دو، وجودی‌اند، اما معنای ماده آن‌ها متفاوت است. خیر، به گزینش و تفضیل وابسته است، در حالی که شر، به کثرت و پراکندگی گرایش دارد. آیه شریفه ﴿كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾ (نساء: ۷۸) این حقیقت را تأیید می‌کند:

كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ

ترجمه (): همه از جانب خداست.

این آیه، هر فعل وجودی را به خداوند نسبت می‌دهد، اما به اقتضای فاعل، خیر یا شر متجلی می‌شود. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که این تقسیم‌بندی، نه‌تنها هستی‌شناختی است، بلکه به فهم دقیق معنای ماده خیر و شر وابسته است. بدون شناخت این معنا، هر تبیینی از خیر و شر، به‌سان بنایی بی‌ستون، فرو می‌ریزد.

نسبیت خیر و شر: مراتب وجودی

خیر و شر، به‌مانند موج‌های دریا، نسبی‌اند و در مراتب گوناگون وجودی متجلی می‌شوند. هیچ خیر یا شر مطلقی در عالم خلقت وجود ندارد، حتی در صفات الهی. اسمای الهی، مانند رحمن، کریم و ودود، به‌سان رنگ‌های رنگین‌کمان، نسبی‌اند و مراتب دارند. خداوند مطلق، که «لا اسم له و لا رسم»، از دسترس مخلوقات خارج است. آیه شریفه ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ﴾ (حدید: ۳) این حقیقت را تأیید می‌کند:

هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ

ترجمه (): اوست اول و آخر و ظاهر و باطن.

این آیه، مراتب وجودی الهی را نشان می‌دهد که در آن، خیر و شر به‌صورت نسبی در افعال و مخلوقات تجلی می‌یابد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی بر مطلق‌گرایی، که در کتب فلسفی و کلامی رواج یافته، تأکید دارند که مطلق‌گرایی، به‌سان غباری بر آیینه حقیقت، انسان را از واقعیت خلقت دور می‌سازد. نسبیت، حکمت الهی را آشکار کرده و عالم را به‌سان تابلویی از مراتب وجودی معرفی می‌کند.

درنگ: خداوند خیر محض است، با خیر ذاتی و اضافی. خیر و شر، مقسم عالم‌اند و هر دو وجودی‌اند. خیر و شر نسبی‌اند و مطلق وجود ندارد، حتی در صفات الهی. نسبیت، حکمت الهی را نشان می‌دهد.

جمع‌بندی بخش یکم

بخش یکم، خیر و شر را به‌سان دو بال معرفت توحیدی معرفی کرد. خداوند خیر محض است، با خیر ذاتی در ذات و خیر اضافی در افعال. خیر و شر، مقسم عالم‌اند و هر دو وجودی‌اند، اما معنای ماده آن‌ها متفاوت است. نسبیت خیر و شر، مراتب وجودی را نشان داده و مطلق‌گرایی را باطل می‌سازد. این تبیین، انسان را به تأمل در حکمت الهی و دوری از مطلق‌گرایی دعوت می‌کند.

بخش دوم: معنای ماده خیر و شر: گزینش و تفضیل

اهمیت معنای ماده در فهم خیر و شر

فهم خیر و شر، به‌سان کلیدی برای گشودن قفل معرفت، نیازمند شناخت معنای ماده کلمه است، نه مصادیق آن. معنای ماده، به‌مانند هسته‌ای در دل میوه، جوهره اصلی کلمه را تشکیل می‌دهد و از طریق علم اشتقاق کشف می‌شود. کتب لغت سنتی، به دلیل فقدان این علم، معانی نادرستی ارائه داده‌اند که به‌سان غباری بر آیینه حقیقت، فهم دقیق را مختل کرده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که بدون اشتقاق، هر تعریفی از خیر و شر، به‌مانند بنایی بر شن، سست و بی‌اعتبار است.

خیر: وجودی و خارجی

خیر، به‌سان گوهری درخشان، وجودی و خارجی است. این وجود، به‌مانند رودی جاری، در خارج متجلی شده و به گزینش و تفضیل وابسته است. خیر، معقول ثانی فلسفی است که در ذهن تصور و در خارج اتصاف می‌یابد. برخلافfan، که امری نفسانی و درونی است، خیر در خارج مبرز بوده و از شر مبراست. آیه شریفه ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾ (بلد: 375) این حقیقت را تأیید می‌کند:

وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ

ترجمه (): و او را به دو راه خیر و شر هدایت کردیم.

این آیه، خیر را انتخابی خارجی و وجودی معرفی می‌کند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تمایز بین خیر و میل، تأکید دارند که میل، به‌سان نسیمی گذرا، ممکن است به شر منجر شود، اما خیر، به‌مانند صخره‌ای استوار، وجودی و عینی است.

معنای ماده خیر: گزینش و تفضیل

خیر، از ریشه «اختیار» سرچشمه گرفته و دو ویژگی بنیادین دارد: گزینش و تفضیل. گزینش، به‌سان دستی که گلی را از باغ می‌چیند، انتخاب آگاهانه یا غریزی فاعل است. تفضیل، به‌مانند نوری که گلی را برجسته می‌کند، خاصیتی در شیء است که آن را برتر و مطلوب می‌سازد. خیر، دارای دو سبقه نفسی (گزینش در فاعل) و خارجی (تفضیل در شیء) است. آیه شریفه ﴿فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ (شمس: ۸) این حقیقت را تأیید می‌کند:

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا

ترجمه (): و به آن فجور و تقوایش را الهام کرد.

این آیه، بر انتخاب آگاهانه و وجود خصایص در اشیاء تأکید دارد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تمثیلی گویا، خیر را به انتخاب نان توسط گرسنه یا آب توسط سیر تشبیه می‌کنند که به خصایص خارجی شیء وابسته است. این دیدگاه، خیر را از مصادیق آن (مانند جود و کرم) متمایز می‌سازد.

خیر در انسان و حیوانات

خیر، به‌سان رودی که همه را سیراب می‌کند، مختص انسان نیست. حیوانات نیز، به‌مانند انسان، بر اساس خصایص اشیاء گزینش می‌کنند. گزینش در حیوانات، غریزی و در انسان، عقلانی یا غریزی است. برای مثال، حیوانی علف را برمی‌گزیند و از استخوان دوری می‌کند، زیرا خصایص خارجی علف آن را مطلوب می‌سازد. آیه شریفه ﴿وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ﴾ (جاثیه: 13) این حقیقت را تأیید می‌کند:

وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ

ترجمه (): و آنچه در آسمان‌ها و زمین است برای شما مسخر کرد.

این آیه، خصایص اشیاء را که زمینه‌ساز گزینش‌اند، به تسخیر الهی نسبت می‌دهد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که خیر، به‌سان پلی بین نفس و خارج، در گزینش و تفضیل متجلی می‌شود.

درنگ: خیر، وجودی و خارجی است و از معنای ماده «اختیار» سرچشمه می‌گیرد. خیر، دو ویژگی گزینش (نفسی) و تفضیل (خارجی) دارد. خیر مختص انسان نیست و حیوانات نیز بر اساس خصایص اشیاء گزینش می‌کنند.

جمع‌بندی بخش دوم

بخش دوم، معنای ماده خیر را به‌سان گوهری در دل سنگ تبیین کرد. خیر، وجودی و خارجی است و از ریشه اختیار، با دو ویژگی گزینش و تفضیل، سرچشمه می‌گیرد. خیر مختص انسان نیست و در حیوانات نیز متجلی می‌شود. فهم خیر، نیازمند شناخت معنای ماده است که کتب لغت سنتی از آن عاجزند. این تبیین، انسان را به دقت در معانی و بهره‌گیری از اشتقاق دعوت می‌کند.

بخش سوم: نقد کتب لغت و ضرورت اشتقاق

نقد مصباح المنیر: خیر به معنای جود و کرم

مصباح المنیر، به‌سان کتابی کهن اما ناکامل، خیر را به «جود و کرم» معنا کرده که نادرست است. جود و کرم، به‌مانند شاخه‌هایی از درخت خیر، مصادیق آن‌اند، نه معنای ماده. این مغالطه، به‌سان آمیختن آب و روغن، ریشه در فقدان اشتقاق دارد. خیر، مفهومی عام‌تر است که هر انتخاب مطلوب را در بر می‌گیرد. آیه شریفه ﴿وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ﴾ (رعد: 8) این حقیقت را تأیید می‌کند:

وَكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ

ترجمه (): و هر چیزی نزد او به اندازه است.

این آیه، بر دقت در معانی تأکید دارد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی صریح، تأکید دارند که مصباح المنیر، به دلیل عدم توجه به معنای ماده، خیر را به مصادیق محدود کرده و از حقیقت آن دور افتاده است.

نقد مقاییس اللغة: خیر به معنای میل و عطف

مقاییس اللغة، به‌سان نقشه‌ای نادرست، خیر را به «میل و عطف» معنا کرده که خطاست. میل، به‌مانند نسیمی در دل، امری نفسانی است و ممکن است به شر منجر شود، اما خیر، به‌سان صخره‌ای در خارج، وجودی و عینی است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تمثیلی روشن، میل را به هوس گناه تشبیه می‌کنند که نمی‌تواند خیر باشد. آیه شریفه ﴿وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ﴾ (بلد: 10) این حقیقت را تأیید می‌کند:

وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ

ترجمه (): و او را به دو راه خیر و شر هدایت کردیم.

این آیه، خیر را انتخابی خارجی می‌داند که از میل نفسانی متمایز است. این نقد، کاستی‌های روش‌شناختی کتب لغت را آشکار می‌سازد.

ضرورت علم اشتقاق: شکافتن معنای ماده

اشتقاق، به‌سان جراحی دقیقی بر پیکر کلمات، معنای ماده را کشف می‌کند. این علم، مانند شکافتن اتم، معانی را تجزیه کرده و جوهره کلمه را نمایان می‌سازد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی تند بر حوزه‌های علمیه، تأکید دارند که فقدان اشتقاق، به‌سان خنجری بر قلب معرفت، به نادانی و نزاع‌های بی‌اساس منجر شده است. کتب لغت، به‌مانند记者انی که اخبار پراکنده جمع‌آوری می‌کنند، به روش‌های غیرعلمی (نقل‌های سماعی) اکتفا کرده‌اند. این روش، به‌سان بنایی بی‌ستون، معانی نادرستی تولید کرده است.

تفاوت شکل و محتوا: صرف و نحو در برابر اشتقاق

شکل، به‌مانند لباسی بر تن معنا، قراردادی و قابل تغییر است. قواعد صرف و نحو، به‌سان قراردادهایی اجتماعی، می‌توانند دگرگون شوند. اما محتوا، به‌مانند روح کلمه، طبیعی و غیرقابل تغییر است. اشتقاق، به محتوای طبیعی کلمات می‌پردازد، در حالی که صرف و نحو، به قواعد قراردادی محدودند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تمثیلی زیبا، صرف و نحو را به اعداد تشبیه می‌کنند که می‌توان ترتیب آن‌ها را تغییر داد، اما معنای ماده، به‌سان آفتاب و باران، در طبیعت ریشه دارد و دستخوش تغییر نمی‌شود.

درنگ: کتب لغت مانند مصباح المنیر و مقاییس اللغة، به دلیل فقدان اشتقاق، خیر را به معانی نادرست (جود، کرم، میل، عطف) تعریف کرده‌اند. اشتقاق، علمی دقیق است که معنای ماده را کشف می‌کند. شکل (صرف و نحو) قراردادی و محتوا (معنای ماده) طبیعی است.

جمع‌بندی بخش سوم

بخش سوم، کتب لغت را به‌سان آیینه‌هایی شکسته نقد کرد که به دلیل فقدان اشتقاق، معانی نادرستی از خیر ارائه داده‌اند. مصباح المنیر و مقاییس اللغة، خیر را به مصادیق یا امور نفسانی محدود کرده‌اند. اشتقاق، به‌سان کلیدی طلایی، معنای ماده را گشوده و از شکل (صرف و نحو) متمایز است. این تبیین، ضرورت بازنگری در روش‌شناسی لغت‌شناسی و نظام آموزشی دینی را آشکار می‌سازد.

بخش چهارم: نقد حوزه‌های علمیه و بازنگری در معرفت دینی

فقدان اشتقاق در حوزه‌های علمیه

حوزه‌های علمیه، به‌سان باغی بی‌آب، از علم اشتقاق محروم‌اند. این فقدان، به‌مانند تاریکی در روز روشن، به نادانی و فتاوای غیرعلمی منجر شده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با نقدی صریح، تأکید دارند که فقها، فیلسوفان و مفسران، به دلیل ندانستن معنای ماده کلمات، از حقیقت عالم دور افتاده‌اند. آیه شریفه ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (زمر: 9) این حقیقت را تأیید می‌کند:

قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ

ترجمه (): بگو آیا کسانی که می‌دانند و کسانی که نمی‌دانند برابرند؟

این آیه، برتری علم دقیق را بر نادانی تأکید می‌کند. بدون اشتقاق، معرفت دینی، به‌سان کشتی بی‌سکان، در امواج گمراهی سرگردان است.

نقد روش‌های غیرعلمی کتب لغت

کتب لغت سنتی، به‌سان کوزه‌های ترک‌خورده، به جای تحلیل علمی، به نقل‌های سماعی اکتفا کرده‌اند. لغت‌شناسان، مانند记者انی که نظرات پراکنده جمع‌آوری می‌کنند، معانی را بدون استدلال علمی گردآوری کرده‌اند. این روش، به‌مانند نقاشی بدون قلم، معانی را تحریف کرده و نزاع‌های بی‌اساس را دامن زده است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که لغت‌شناسی، نیازمند روش‌شناسی علمی است که معنای ماده را با دقت کشف کند.

منطق و اشتقاق: پایه‌های علم واقعی

منطق و اشتقاق، به‌سان دو ستون معرفت، پایه‌های علم واقعی‌اند. منطق، روش تفکر را سامان می‌دهد و اشتقاق، معنای ماده را کشف می‌کند. حوزه‌های علمیه، به دلیل فقدان این دو علم، از تولید معرفت عالمانه عاجزند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره با تمثیلی روان‌شناختی، حوزه‌ها را به آزمایشگاهی بدون ابزار تشبیه می‌کنند که قادر به شکافتن معنای کلمات نیست. این نقد، به‌سان تلنگری بیدارکننده، پژوهشگران را به بازنگری در نظام آموزشی دعوت می‌کند.

درنگ: حوزه‌های علمیه از اشتقاق و منطق محروم‌اند که به نادانی و فتاوای غیرعلمی منجر شده است. کتب لغت، به روش‌های غیرعلمی اکتفا کرده‌اند. منطق و اشتقاق، پایه‌های علم واقعی‌اند.

جمع‌بندی بخش چهارم

بخش چهارم، حوزه‌های علمیه را به‌سان بنایی فرسوده نقد کرد که از اشتقاق و منطق محروم است. کتب لغت، با روش‌های غیرعلمی، معانی را تحریف کرده‌اند. منطق و اشتقاق، به‌سان دو بال معرفت، علم واقعی را ممکن می‌سازند. این تبیین، ضرورت نوسازی نظام آموزشی دینی و بازگشت به روش‌های علمی را آشکار می‌سازد.

بخش پنجم: جمع‌بندی و نتیجه‌گیری

خیر و شر، به‌سان دو بال پرواز معرفت، انسان را به سوی حقیقت توحید هدایت می‌کنند. خداوند خیر محض است، با خیر ذاتی و اضافی که عالم را خیرمحور ساخته است. خیر و شر، مقسم عالم‌اند و هر دو وجودی‌اند، اما معنای ماده آن‌ها متفاوت است. خیر، از ریشه اختیار، با گزینش و تفضیل تعریف می‌شود و در انسان و حیوانات متجلی می‌گردد. کتب لغت سنتی، به دلیل فقدان اشتقاق، خیر را به معانی نادرست (جود، کرم، میل، عطف) محدود کرده‌اند. اشتقاق، به‌سان کلیدی طلایی، معنای ماده را گشوده و از صرف و نحو متمایز است. حوزه‌های علمیه، به دلیل فقدان اشتقاق و منطق، از تولید معرفت عالمانه عاجزند. خیر و شر نسبی‌اند و مطلق‌گرایی، به‌سان غباری بر حقیقت، از حکمت الهی دور است. این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، تلاش کرد تا این مفاهیم را در قالبی علمی و دانشگاهی ارائه نماید تا منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات، فلسفه و عرفان فراهم آورد. انسان، با تأمل در خیر و شر، به معرفت ربوبی، دقت در معانی و بازنگری در نظام آموزشی دینی دعوت می‌شود.

با نظارت صادق خادمی


فوتر بهینه‌شده