متن درس
کتاب اسماء و صفات الهی: کاوش در خیر و شر در قرآن کریم
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۹۱)
دیباچه
این نوشتار، برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۶۹۱ (۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۲)، به کاوشی عمیق و نظاممند در مفاهیم خیر و شر در چارچوب تعالیم قرآنی و فلسفه اسلامی میپردازد. خیر و شر، بهسان دو بال معرفت، انسان را در مسیر فهم هستی و جایگاه خویش در برابر خداوند یاری میرسانند. این اثر، به تحلیل وجودی، تقابلی و نسبی این دو مفهوم پرداخته است. هدف، تبیین خیر و شر بهعنوان مقولههای بنیادین هستیشناختی و دعوت به پرورش حس خیر و پرهیز از خشونت برای بازگشت به فطرت الهی است.
بخش نخست: مبانی هستیشناختی خیر و شر
خیر و شر بهعنوان مقسمهای بنیادین هستی
خیر و شر، بهسان دو مقسم اصلی، تمام موجودات و اشیاء، از ذات الهی تا مخلوقات، را دربرمیگیرند. این تقسیمبندی، مشابه تقسیم کلمات به اسم، فعل و حرف در ادبیات، خیر و شر را اصول بنیادین عالم معرفی میکند. هیچ موجودی، از آسمانها تا زمین، و از انسان تا گیاه، خارج از این دو مقوله نیست. خیر و شر، بهسان دو رودخانهای هستند که تمام هستی در بستر آنها جاری است.
این دیدگاه با فلسفه اسلامی درباره «وحدت در کثرت» همخوانی دارد. قرآن کریم نیز این جامعیت را تأیید میکند. آیه
مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيْءٍ
(سوره انعام، آیه ۵۹، : «ما در کتاب از چیزی فروگذار نکردیم») به جامعیت خیر و شر در خلقت اشاره دارد.
درنگ: خیر و شر، مقسمهای بنیادین هستیاند و تمام موجودات را به دو دسته خیر (گزینش عاقلانه) و شر (کثرت ناموزون) تقسیم میکنند. |
خیر بهعنوان اساس هستی
هستی ذاتاً بر خیر استوار است، زیرا خداوند خیر محض و سرچشمه تمام نیکیهاست. شرور، هرچند در عالم ظهور مییابند، نتیجه اسباب و علل نسبیاند و به ذات الهی نسبت ندارند. خیر، بهسان نوری است که از ذات پروردگار ساطع شده و هستی را روشن میسازد، در حالی که شر، سایهای است که از اصطکاک و استهلاک در ظرف کثرت خلقت پدید میآید.
این مفهوم با آیه
بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
(سوره آلعمران، آیه ۲۶، : «خیر به دست توست و تو بر هر چیز توانایی») همخوانی دارد که خیر را به خداوند نسبت میدهد.
درنگ: خیر، اساس هستی است و شرور، نتیجه اسباب و علل نسبی در ظرف کثرت خلقتاند. |
نسبیت و تدریجی بودن خیر و شر
خیر و شر، مقولاتی مطلق نیستند، بلکه نسبی و تدریجیاند و در زمینهها و ظروف مختلف معنا مییابند. خیر و شر، بهسان رنگهایی هستند که در طیف بینهایت مراتب، از کمال به نقصان سیر میکنند. هیچ خیری نیست که در آن شر نهفته نباشد، و هیچ شری نیست که خیر در آن پنهان نگردد. این نسبیت، عالم را به میدان تعامل و تکامل خیر و شر تبدیل میکند.
این دیدگاه با آیه
وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ
(سوره بقره، آیه ۲۱۶، : «و شاید چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر باشد») همخوانی دارد که بر نسبیت خیر و شر تأکید دارد.
درنگ: خیر و شر نسبی و تدریجیاند و در ظروف و زمینههای مختلف، معانی متفاوتی مییابند. |
جمعبندی بخش نخست
خیر و شر، مقسمهای بنیادین هستیاند که تمام موجودات را دربرمیگیرند. خیر، اساس هستی است و شرور، نتیجه نسبیت و اقتضائات خلقتاند. این مفاهیم، با تأیید قرآن کریم، انسان را به تأمل در نظام حکیمانه الهی دعوت میکنند.
بخش دوم: خیر و اختیار در نظام خلقت
خیر بالاختیار
خیر، ذاتاً با اختیار و گزینش پیوند دارد. خداوند، عالم را با عنایت و عشق ذاتی خویش آفریده، و مخلوقات، با اراده و انتخاب خود، خیرات را برمیگزینند. خیر، بهسان گلی است که در باغ اختیار میروید و با انتخاب عاقلانه انسان شکوفا میشود. این اختیار، در خداوند ذاتی و بینیاز از مقدمات است، اما در مخلوقات، نتیجه تصور، تصدیق و اراده است.
این مفهوم با آیه
وَإِنَّا اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ
(سوره طه، آیه ۳۳، : «و ما آنان را با علم بر جهانیان برگزیدیم») همخوانی دارد که اختیار الهی را در گزینش خیر نشان میدهد.
درنگ: خیر، نتیجه اختیار و گزینش است، چه در خداوند (بهصورت عنایت و عشق) و چه در مخلوقات (بهصورت اراده و انتخاب). |
خداوند، فاعل بالعنایه و بالعشق
فاعلیت خداوند، برخلاف مخلوقات، نیازمند مقدمات اختیار (تصور و تصدیق) نیست. خداوند، بهسان خورشیدی است که نورش ذاتاً ساطع میشود، و فاعلیت او از جنس عنایت و عشق است. این دیدگاه، خداوند را از محدودیتهای فاعلیت مخلوقات مبرا میداند و او را فاعل ذاتی معرفی میکند.
این مفهوم با عرفان نظری ابنعربی درباره «تجلی ذاتی» همخوانی دارد، که فعل الهی را نتیجه فیض و عشق الهی میداند.
درنگ: خداوند، فاعل بالعنایه و بالعشق است، نه بالاختیار به معنای متکلمان، زیرا فاعلیت او ذاتی و بینیاز از مقدمات است. |
جهانبینی خیرمحور
از منظر فلسفی، عالم ذاتاً خیر است و بر پایه اختیار، میل، شادی و سرور بنا شده است. شر، بهسان سایهای است که از تفریق و نزول خیر در ظروف نسبی پدید میآید. مؤمن و حکیم، عالم را میدان خیرات میبیند و شرور را بیماری روحی یا علمی میداند که باید درمان شود.
این دیدگاه با آیه
وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ
(سوره بقره، آیه ۲۱۶، : «و شاید چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر باشد») همخوانی دارد که خیر را حتی در شر ظاهری میبیند.
درنگ: عالم ذاتاً خیر است و شر، نتیجه تفریق خیر در ظروف نسبی است. مؤمن باید عالم را خیرمحور ببیند. |
جمعبندی بخش دوم
خیر، نتیجه اختیار و گزینش است و در خداوند، بهصورت عنایت و عشق، و در مخلوقات، بهصورت اراده و انتخاب ظهور مییابد. عالم، ذاتاً خیرمحور است و شر، نتیجه نسبیت خلقت است. این دیدگاه، انسان را به انتخاب خیر و پرهیز از شر دعوت میکند.
بخش سوم: مراتب و اقسام خیر
خیر حقیقی و خیر ظاهری
خیرات به دو نوع حقیقی و ظاهری تقسیم میشوند. خیر حقیقی، باطنی و پایدار است و به سعادت و کمال منجر میشود، در حالی که خیر ظاهری، موقت و سطحی است و ممکن است در باطن شر باشد. این تمایز، بهسان تفاوت نور خورشید با پرتوهای گذرای مهتاب است.
این مفهوم با آیه
وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ
(سوره بقره، آیه ۲۱۶، : «و شاید چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر باشد») همخوانی دارد که خیر حقیقی را از ظاهری متمایز میکند.
درنگ: خیر حقیقی، باطنی و پایدار است، در حالی که خیر ظاهری، موقت و ممکن است شر باشد. |
خیر ماندگار و خیر موقت
خیر ماندگار، مانند ایمان و عمل صالح، به سعادت ابدی میانجامد، در حالی که خیر موقت، مانند لذتهای زودگذر، بهسان گلی است که زود میپژمرد. انسان باید خیر ماندگار را برگزیند و از خیرات موقت، تنها بهعنوان وسیلهای برای کمال استفاده کند.
این مفهوم با آیه
فَمَنْ تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ
(سوره آلعمران، آیه ۱۹۷، : «پس کسی که از عمره به حج بهرهمند شود، آنچه از قربانی میسر است [انجام دهد]») مرتبط است که خیرات ماندگار را ترجیح میدهد.
درنگ: خیر ماندگار به سعادت ابدی میانجامد، در حالی که خیر موقت، زودگذر و محدود است. |
خیر و شر در همه موجودات
خیر و شر، بهصورت نسبی، در همه موجودات حضور دارند. حتی در عالیترین موجودات، شر بهصورت ظهوری و نسبی ممکن است، و در دانیترین موجودات نیز خیر نهفته است. این نسبیت، بهسان آینهای است که خیر و شر را در کنار هم بازتاب میدهد.
این مفهوم با آیه
لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ
(سوره نساء، آیه ۱۱۴، : «در بسیاری از نجواهای آنان خیری نیست، مگر کسی که به صدقه یا کار نیک فرمان دهد») همخوانی دارد که خیر و شر را در اعمال نسبی میبیند.
درنگ: خیر و شر بهصورت نسبی در همه موجودات حضور دارند، و هیچ موجودی از این دو خالی نیست. |
خیر و شر بهعنوان فتنه و مکر
خیر و شر، بسته به زمینه و نیت، میتوانند به فتنه (آزمایش) یا مکر (نتیجه سوء) منجر شوند. خیر، اگر با نیت نادرست باشد، به فتنه میانجامد، و شر نیز میتواند بهعنوان آزمایش الهی خیر باشد. این دیدگاه، انسان را به تأمل در نیت و عمل دعوت میکند.
این مفهوم با آیه
وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ
(سوره عنکبوت، آیه ۶، : «و خداوند قطعاً مؤمنان را میشناسد و منافقان را نیز میشناسد») مرتبط است که خیر و شر را ابزار آزمایش الهی میداند.
درنگ: خیر و شر میتوانند فتنه یا مکر باشند، بسته به نیت و زمینه عمل. |
مراتب خیر: فعل، صفت، و اسم
خیر در مراتب مختلف ظهور مییابد: بهصورت فعل (کار خیر)، صفت (خیّر بودن)، یا اسم (اخیار بودن). اما خیر ذاتی، منحصر به ذات الهی است، و مخلوقات تنها در ظرف فعل و صفت خیر دارند. این مراتب، بهسان نردبانی است که خیر را از فعل به وصف و تشخص ارتقا میدهد.
این مفهوم با اسماء الحسنی، مانند «الخیر»، مرتبط است که خیر را بهعنوان صفت ذاتی خداوند معرفی میکند.
درنگ: خیر در مراتب فعل، صفت و اسم ظهور مییابد، اما خیر ذاتی تنها به ذات الهی اختصاص دارد. |
جمعبندی بخش سوم
خیر در مراتب و اقسام مختلف (حقیقی و ظاهری، ماندگار و موقت) ظهور مییابد و در همه موجودات حضور دارد. خیر و شر، بسته به نیت و زمینه، میتوانند فتنه یا مکر باشند. این مفاهیم، انسان را به انتخاب خیر حقیقی و ماندگار دعوت میکنند.
بخش چهارم: انسجام علوم و نقد سوءمدیریت
ضرورت انسجام علوم اسلامی
علوم اسلامی، از فقه و فلسفه تا عرفان، باید منسجم و هماهنگ باشند. ناسازگاری میان سخنان یک عالم در رشتههای مختلف، به بیاعتباری علوم منجر میشود. این انسجام، بهسان پلی است که علوم را به هم پیوند میدهد و خیر معرفتی را محقق میسازد.
این دیدگاه با تأکید علامه طباطبایی بر «وحدت علوم» در سنت اسلامی همخوانی دارد، که علوم را در خدمت خیر و معرفت الهی میداند.
درنگ: علوم اسلامی باید منسجم و هماهنگ باشند تا خیر معرفتی را محقق سازند. |
نقد سوءمدیریت منابع
سوءمدیریت منابع، چه مالی و چه علمی، مانع تحقق خیرات است. طلاب، به دلیل عدم برنامهریزی، در معیشت و علم دچار مشکل شدهاند. اقتصاد، نه صرف ثروت، بلکه مدیریت صحیح آن است، و این اصل در علوم دینی نیز صدق میکند. مدیریت نادرست، بهسان باغبانی است که بذرهای نیک را در خاک نامناسب میکارد.
این نقد با آیه
وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ
(سوره بقره، آیه ۱۸۸، : «و اموال یکدیگر را به باطل نخورید») همخوانی دارد که شفافیت در مدیریت را خیر میداند.
درنگ: سوءمدیریت منابع، مانع تحقق خیرات است. اقتصاد، مدیریت صحیح ثروت است. |
نقد حساب در برابر هندسه
حساب، به دلیل وجود صفر (نماد ابهام و تقلب)، زمینهساز فساد است، در حالی که هندسه، با دقت و وضوح، عاری از ابهام است. این تمثیل، نقدی بر سیستمهای مالی و اجتماعی مبتنی بر حسابهای مبهم است و هندسه را نماد خیر و شفافیت میداند. حساب، بهسان باتلاقی است که حقیقت در آن گم میشود، اما هندسه، دشتی است که همه چیز در آن آشکار است.
این مفهوم با آیه
يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ
(سوره آلعمران، آیه ۳۷، : «به هر که خواهد بیحساب روزی میدهد») همخوانی دارد که روزی الهی را عاری از ابهام میداند.
درنگ: حساب، به دلیل ابهام، زمینهساز فساد است، اما هندسه، نماد خیر و شفافیت است. |
جمعبندی بخش چهارم
انسجام علوم اسلامی و مدیریت صحیح منابع، شرط تحقق خیرات است. حساب، به دلیل ابهام، زمینهساز فساد است، اما هندسه، نماد شفافیت و خیر است. این مفاهیم، انسان را به مدیریت حکیمانه و انسجام معرفتی دعوت میکنند.
بخش پنجم: قرآن کریم و استخراج معارف
قرآن کریم، بهترین کتاب لغت و اشتقاق
قرآن کریم، نهتنها کتاب هدایت، بلکه جامعترین منبع لغت و اشتقاق است. واژههایی مانند «اختار» (گزینش) در آیاتی چون
وَإِنَّا اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِينَ
(سوره قصص، آیه ۱۳، : «و ما آنان را با علم بر جهانیان برگزیدیم») دقت قرآنی را در بیان خیر و اختیار نشان میدهد. قرآن کریم، بهسان چشمهای زلال است که معانی واژگان را در خود جای داده است.
این دیدگاه با سنت تفسیری، بهویژه آثار لغوی مانند «مفردات راغب»، همخوانی دارد که قرآن کریم را منبع اصلی معانی واژگان میداند.
درنگ: قرآن کریم، جامعترین کتاب لغت و اشتقاق است و واژگان آن، خیر و اختیار را دقیق بیان میکنند. |
ضرورت استخراج و نشر معارف قرآنی
معارف قرآنی، گنجی الهی است که باید استخراج، مدون و به جامعه عرضه شود. این کار، نه برای نفع شخصی، بلکه برای خیر عمومی و خدمت به دین است. این معارف، بهسان معدنی است که طلاب و پژوهشگران باید آن را استخراج کنند و به نسلهای آینده تقدیم دارند.
این دیدگاه با آیه
إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتَابَ اللَّهِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ وَأَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ سِرًّا وَعَلَانِيَةً يَرْجُونَ تِجَارَةً لَنْ تَبُورَ
(سوره فاطر، آیه ۲۹، : «کسانی که کتاب خدا را تلاوت میکنند و نماز برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم انفاق میکنند، به تجارتی امید دارند که هرگز زیان نکند») همخوانی دارد.
درنگ: معارف قرآنی باید برای خیر عمومی استخراج و منتشر شوند، نه برای نفع شخصی. |
جمعبندی بخش پنجم
قرآن کریم، جامعترین منبع لغت و اشتقاق است و معارف آن باید برای خیر عمومی استخراج و منتشر شوند. این وظیفه، طلاب و پژوهشگران را به خدمت به دین و جامعه دعوت میکند.
نتیجهگیری کل
کاوش در خیر و شر، بهسان سفری است در ژرفای هستی که انسان را به فهم جایگاه خویش در برابر خداوند هدایت میکند. خیر، اساس هستی است و شر، نتیجه نسبیت خلقت. خداوند، فاعل بالعنایه و بالعشق است، و مخلوقات با اختیار خود خیر را گزینش میکنند. قرآن کریم، جامعترین منبع خیرات است، اما سوءمدیریت و عدم انسجام علوم مانع بهرهبرداری میشود. مؤمن باید با استخراج معارف قرآنی و مدیریت صحیح، خیر عمومی را محقق کند. این نوشتار، گامی است به سوی تحقق جامعهای سرشار از خیر و معرفت.
با نظارت صادق خادمی |