در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 692

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی: تأملات توحیدی در خیر و شر

اسماء و صفات الهی: تأملات توحیدی در خیر و شر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۶۹۲)

دیباچه

این اثر، با تأمل در درس‌گفتارهای عمیق و عرفانی آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی مفهوم خیر و شر در چارچوب فلسفه توحیدی و حکمت قرآنی می‌پردازد. خیر، به مثابه نوری الهی که سراسر هستی را فرا گرفته، و شر، چونان سایه‌ای که از نقصان ظروف خلقی پدیدار می‌گردد،

بخش نخست: خیر، مقسم هستی و صفت ذاتی الهی

تبیین خیر به مثابه مقسم هستی

خیر، چونان جریانی ساری در شریان‌های هستی، مقسم اصلی از حق تا خلق است. این صفت، ریشه در ذات الهی دارد و هرچند در کسوت وصف ظاهر می‌شود، اما به حقیقت، جلوه‌ای از اسماء ذاتی خداوند است. خیر، نه تنها در ذات حق متعال متجلی است، بلکه در تمامی موجودات، از نبات و جماد تا انسان و ملک، به تناسب مراتب وجودی‌شان ظهور می‌یابد. این دیدگاه، ریشه در حکمت توحیدی دارد که هیچ موجودی را خارج از دایره فیض الهی نمی‌بیند.

درنگ: خیر، مقسم تمام هستی است و از اسماء ذاتی الهی محسوب می‌شود، هرچند به صورت وصف ظاهر می‌گردد.

قرآن کریم، این حقیقت را در آیه‌ای بلیغ چنین بیان می‌فرماید:
﴿كُلٌّ مِنْ [مطلب حذف شد] : «بگو همه از جانب خداست»). این آیه، بر منشأ الهی خیر تأکید دارد و هر آنچه در عالم هستی است را جلوه‌ای از فیض ربوبی می‌داند.

تمایز اسم و وصف در فرهنگ توحیدی

در فرهنگ اسلامی، جز خداوند متعال هیچ موجودی ذات ندارد؛ همه موجودات، فعل الهی‌اند و ظهورات فیض حق. خیر، به مثابه وصفی معقول ثانی فلسفی، از اسم (معقول اولی) متمایز است. برای مثال، در جمله «زید عالم»، «زید» اسم و موضوع معقول اولی است، در حالی که «عالم» وصف و معقول ثانی است. خیر نیز چنین است؛ صفتی است که به موجودات نسبت داده می‌شود و به خودی خود موضوعیت ندارد. این تمایز، نقدی است بر مفهوم ذات در فلسفه سنتی، که جز برای خداوند صمدیت را روا نمی‌داند.

درنگ: خیر، وصف است و نه اسم؛ جز خداوند، هیچ موجودی ذات ندارد و همه فعل الهی‌اند.

این دیدگاه، با کلام امام صادق علیه‌السلام درباره صمدیت الهی هم‌سوست، که خداوند را یگانه ذات واجد صمدیت معرفی می‌کند.

جمع‌بندی بخش نخست

خیر، به عنوان مقسم هستی و صفتی ذاتی، تمام موجودات را در بر می‌گیرد. تمایز خیر به مثابه وصف از اسم، ریشه در حکمت توحیدی دارد که ذات را منحصر به خداوند می‌داند. این بخش، با تأکید بر منشأ الهی خیر، زمینه را برای تحلیل عمیق‌تر رابطه خیر و شر فراهم می‌آورد.

بخش دوم: شر، نقصان خیر و رد دوگانه‌انگاری

خیر، صفت ذاتی همه موجودات

هیچ موجودی در عالم هستی از خیر خالی نیست، زیرا خیر، صفت ذاتی وجود است. شر، به مثابه سایه‌ای که از محدودیت ظروف خلقی پدید می‌آید، وجودی مستقل ندارد. شر، نتیجه تفریق خیر در مراتب نازل خلقت است، مانند مشکلی که در جریان خیرخواهانه‌ای به صورت تصادفی رخ می‌دهد. این دیدگاه، هرگونه دوگانه‌انگاری را، مانند یزدان و اهریمن، باطل می‌داند.

درنگ: خیر، صفت همه موجودات است و شر، نقصان خیر در مراتب نازل است.

قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌فرماید:
﴿وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ [مطلب حذف شد] : «و شاید چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است»). این آیه، بر نسبیت شر و غلبۀ خیر در نظام حکیمانه الهی تأکید دارد.

نقد دوگانه‌انگاری خیر و شر

خیر و شر، دو قطب مستقل نیستند. حتی موجوداتی مانند شیطان یا شمر، که شرشان غالب به نظر می‌رسد، به دلیل مخلوق بودن، خیر نسبی دارند. شر، چونان غباری است که بر آینه وجود می‌نشیند، اما ذات آینه را تغییر نمی‌دهد. این دیدگاه، با فلسفه «عدم شر بالذات» هم‌خوانی دارد و شر را وجودی عرضی می‌داند.

درنگ: خیر و شر، دو قطب مستقل نیستند؛ شر، نتیجه نزول خیر در ظروف نازل است.

قرآن کریم این اصل را با آیه ﴿قُلْ كُلٌّ مِنْ [مطلب حذف شد] : «بگو همه از جانب خداست») تأیید می‌کند.

نقد نظریه عدمی بودن شر

نظریه سنتی که شر را عدمی می‌داند، به دلیل ناتوانی در تبیین فاعل شر، غیرعلمی و ناکارآمد است. شر، وجودی نسبی دارد و در نظام حکیمانه الهی، تحت اراده خداوند قرار دارد. این نقد، محدودیت‌های فلسفه ارسطویی را نشان می‌دهد و بر حکمت قرآنی تأکید دارد.

درنگ: شر، وجودی نسبی است و نظریه عدمی بودن شر، غیرعلمی است.

قرآن کریم در آیه ﴿مَا أَصَابَكَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ وَمَا أَصَابَكَ مِنْ سَيِّئَةٍ [مطلب حذف شد] : «هر خیر که به تو رسد از خداست و هر شر که به تو رسد از خودت است») این دیدگاه را تبیین می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

شر، وجودی مستقل ندارد و نقصان خیر در مراتب نازل است. رد دوگانه‌انگاری و نقد نظریه عدمی شر، بر حکمت توحیدی و غلبۀ خیر در نظام خلقت تأکید دارد. این بخش، دیدگاه قرآنی را به عنوان مبنای فهم خیر و شر معرفی می‌کند.

بخش سوم: خیر کثیر و نگاه ویژه الهی

خیر کثیر در نظام ربوبی

خیر کثیر، چونان دریایی بی‌کران، سراسر عالم را فرا گرفته است. قرآن کریم، خیر را اصل و شر را فرع می‌داند. شر، نتیجه محدودیت‌های ظروف خلقی است، مانند جویباری که در مسیر سنگلاخ، گل‌آلود می‌شود. خیر کثیر، نشانه غلبۀ خیر در نظام حکیمانه الهی است.

درنگ: قرآن کریم به خیر کثیر قائل است و خیر را اصل می‌داند.

این اصل در آیه ﴿وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ [مطلب حذف شد] : «و هر خیر که انجام دهید، خدا به آن داناست») متجلی است.

خیر، ابتدا به فاعل می‌رسد

خیر، چونان بذری است که در خاک وجود فاعل کاشته می‌شود و پیش از آنکه به مفعول برسد، فاعل را به کمال می‌رساند. منت گذاشتن بر دیگران، نشانه نادانی است، زیرا خیر، نخست نفس فاعل را تعالی می‌بخشد. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌فرماید:
﴿وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ [مطلب حذف شد] : «و هر خیر که انجام دهید، برای خودتان است»).

درنگ: خیر، ابتدا به فاعل می‌رسد و منت گذاشتن، نشانه نادانی است.

نگاه ویژه الهی به خیر

خیر، چونان گوهری درخشان، مورد رؤیت ویژه الهی است، در حالی که شر، رؤیت عادی دارد. این تفاوت، به اهمیت خیر در نظام ربوبی اشاره دارد، مانند نگاهی که پدر به عمل نیک فرزندش می‌افکند، در مقایسه با خطایی که به سادگی از آن می‌گذرد.

درنگ: خیر، مورد رؤیت ویژه الهی است، برخلاف شر که رؤیت عادی دارد.

این اصل در آیه ﴿وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ﴾ (بقره: ۲۱۵) تأیید شده است.

جمع‌بندی بخش سوم

خیر کثیر، نشان‌دهنده غلبۀ خیر در نظام ربوبی است. خیر، ابتدا فاعل را به کمال می‌رساند و مورد توجه ویژه الهی قرار می‌گیرد. این بخش، بر اهمیت خیر در سلوک معنوی و پیوند آن با حکمت قرآنی تأکید دارد.

بخش چهارم: خیر بی‌نهایت و جامعيت امت اسلامی

خیر برتر ایمان بر زیبایی ظاهری

ایمان، چونان گوهری ماندگار، خیر برتر از زیبایی ظاهری است، که چون گلی فانی، با گذر زمان پژمرده می‌شود. قرآن کریم این حقیقت را در آیه‌ای حکیمانه بیان می‌فرماید:
﴿وَلَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِنْ مُشْرِكَةٍ [مطلب حذف شد] : «و کنیز مؤمن بهتر از زن مشرک است، هرچند شما را خوش آید»).

درنگ: ایمان، خیر برتر از زیبایی ظاهری است، زیرا ماندگار است.

خیر بی‌نهایت و رد مفهوم پایان

خیر، چونان اقیانوسی بی‌کران، حد یقف ندارد و همیشه خیر برتر وجود دارد. مفاهیم اول و آخر، ساخته ذهن بشرند و در نظام غیرمتناهی خلقت، جایی ندارند. این دیدگاه، نقدی است بر نظریه متناهی بودن عالم در فلسفه سنتی.

درنگ: خیر، حد یقف ندارد و عالم، غیرمتناهی است.

قرآن کریم این اصل را در آیه ﴿قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ [مطلب حذف شد] : «بگو آیا شما را به بهتر از این خبر دهم؟») تأیید می‌کند.

خیر امت اسلامی به جامعيت آن

خیر امت اسلامی، نه صرفاً به وجود ائمه علیهم‌السلام، بلکه به جامعيت بی‌نظیر آن است. این امت، چونان درختی تنومند، خیر و شر را در خود جای داده و با وسعت وجودی‌اش، از دیگر امم متمایز شده است. قرآن کریم این حقیقت را چنین بیان می‌فرماید:
﴿كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ [مطلب حذف شد] : «شما بهترین امتی هستید که برای مردم پدید آمده‌اید»).

درنگ: خیر امت اسلامی، به جامعيت آن است، نه صرفاً به نبود شرور.

جمع‌بندی بخش چهارم

خیر، بی‌نهایت است و ایمان، خیر برتر از زیبایی ظاهری. جامعيت امت اسلامی، خیر آن را متمایز می‌کند. این بخش، بر بی‌کرانگی خیر و نقش امت اسلامی در نظام ربوبی تأکید دارد.

بخش پنجم: معرفت ربوبی و دوری از بدبینی

نقد بدبینی و ترس از خدا

بدبینی و ترس از خدا، چونان غباری بر آینه دل، نتیجه تحریف استعماری دین است. خداوند، چونان خورشیدی تابان، مظهر عشق و لطف است. خیر، با محبت به خدا و عبادت عاشقانه محقق می‌شود، نه با ترس و لرز.

درنگ: بدبینی و ترس از خدا، تحریف دین است؛ خیر، با عشق به خدا محقق می‌شود.

قرآن کریم این حقیقت را در آیه ﴿وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ [مطلب حذف شد] : «و کسانی که ایمان آورده‌اند، خدا را بیش‌تر دوست دارند») متجلی می‌سازد.

ضرورت معرفت ربوبی

معرفت ربوبی، چونان کلیدی است که درهای فهم خیر را می‌گشاید. این معرفت، انسان را از بدبینی به خیرمحوری هدایت می‌کند و از طریق تأمل در قرآن کریم و عبادت عاشقانه حاصل می‌شود. مانند جویباری که از چشمه زلال سرچشمه می‌گیرد، معرفت ربوبی، قلب را به سوی حکمت الهی سوق می‌دهد.

درنگ: درک خیر، نیازمند معرفت ربوبی و دوری از بدبینی است.

این اصل در آیه

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، خیر چه نوع صفتی است؟

2. طبق متن، کدام موجود به‌طور ذاتی دارای خیر نیست؟

3. بر اساس درسگفتار، شر چگونه تعریف می‌شود؟

4. در فرهنگ قرآنی مورد اشاره در متن، خیر کثیر به چه اشاره دارد؟

5. بر اساس متن، چرا گفته می‌شود که خیر به فاعل بازمی‌گردد؟

6. بر اساس درسگفتار، خیر یک اسم ذاتی است و نه وصف.

7. متن بیان می‌کند که هیچ موجودی در عالم نمی‌تواند فاقد خیر باشد.

8. شر در فرهنگ قرآنی به‌عنوان یک حقیقت مستقل در مقابل خیر معرفی شده است.

9. بر اساس متن، خیر و شر هر دو وجودی هستند و شر عدم خیر نیست.

10. درسگفتار ادعا می‌کند که خیر کثیر به معنای خیر بدون هیچ شر است.

11. تفاوت اصلی بین اسم و وصف در درسگفتار چیست؟

12. چرا در متن گفته شده که شر تفیف خیرات است؟

13. بر اساس درسگفتار، چرا خیر به فاعل بازمی‌گردد؟

14. چگونه قرآن در متن بر نگاه ویژه به خیر تأکید دارد؟

15. چرا در درسگفتار گفته شده که هیچ موجودی حد یقف ندارد؟

پاسخنامه

1. وصف معقول ثانی فلسفی

2. هیچ موجودی

3. تفیف خیرات در مراتب ظهور

4. خیر در مراتب مختلف وجود

5. چون خیر ابتدا به فاعل می‌رسد

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. اسم به هویت معقول اولی اشاره دارد که موضوع واقع می‌شود، درحالی‌که وصف معقول ثانی فلسفی است و محمول واقع می‌شود.

12. زیرا شر نتیجه نزولات و مراتب ظهور خیر است و نه یک حقیقت مستقل.

13. چون خیر ابتدا به فاعل می‌رسد و سپس به مفعول منتقل می‌شود.

14. قرآن با آیه «و ما تفعلوا من خیر فان الله به علیم» نشان می‌دهد که خیر دارای رؤیت ویژه الهی است.

15. زیرا عالم غیرمتناهی است و خیر در تمام مراتب وجود ادامه دارد.