متن درس
اسماء و صفات الهی: تأملات توحیدی در خیر و شر
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۹۴)
دیباچه
این اثر، بازنویسی و بازآفرینی درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسهای با محوریت خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی است که در تاریخ ۲۲ آذر ۱۳۹۲ (نوار شماره ۶۹۴) ایراد شده است. این نوشتار، با هدف ارائه محتوایی علمی، منسجم و متناسب با فضای دانشگاهی، به بررسی عمیق مفاهیم خیر و شر در چارچوب توحید قرآنی میپردازد. هدف، تبیین دیدگاهی توحیدمحور از خیر و شر با تأکید بر نسبیت خیر، عدالت الهی و ضرورت دوری از خشونت در تعاملات انسانی است، چنانکه گویی آیینهای در برابر حقیقت الهی نهاده شده تا انعکاس حکمت بیکرانش را به تماشا نشینیم.
بخش نخست: تبیین خیر و شر در نظام خلقت
تنوع و کثرت خیرات و شرور
خیرات و شرور، چنان گسترده و متنوعاند که شناخت آنها بدون تأمل عمیق و تحلیل نظاممند ممکن نیست. این تنوع، ریشه در پیچیدگی نظام خلقت دارد، جایی که خیر و شر در ظروف گوناگون—از ظاهری و باطنی تا دنیوی و اخروی—جلوهگر میشوند. قرآن کریم، مرجع اصلی شناخت این کثرت است و با آیات خود، انسان را به تأمل در این حقیقت رهنمون میسازد. بهسان باغی پر از گلهای رنگارنگ، خیرات و شرور در عالم خلقت درهمتنیدهاند و تنها با دیدهای ژرفنگر میتوان آنها را از یکدیگر بازشناخت.
این اصل، با آیه شریفه ﴿كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾ (نساء: ۷۸؛ : «بگو همه از جانب خداست») همخوانی دارد، که بر منشأ الهی خیر و شر تأکید میورزد. این آیه، بهسان کلیدی است که درهای معرفت به حکمت الهی را میگشاید و انسان را به درک وحدت در کثرت خلقت دعوت میکند.
نسبیت خیر در ظروف خلقت
خیر، امری نسبی است و در اقسام گوناگون—ظاهری، باطنی، دنیوی، اخروی، نزدیک، دور، کتمانی و اظهاری—ظهور مییابد. هر خیری ممکن است در شرایطی به شر بدل شود، مانند آبی که در ظرف پاک، حیاتبخش است و در ظرف ناپاک، زیانآور. این نسبیت، ناشی از تفاوت ظروف خلقت و شرایط افراد است. فرصتی که به غفلت منجر شود، گویی نعمتی است که به نقمت بدل شده است.
این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ﴾ (بقره: ۲۱۶؛ : «و شاید چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است») همسوست، که انسان را به تأمل در حکمت الهی دعوت میکند.
درهمتنیدگی خیر و شر
خیر و شر، در نظام خلقت چنان درهمتنیدهاند که هر خیری شروری در خود دارد و هر شری خیراتی. این ویژگی، گویی تار و پود عالم خلق را تشکیل داده است. فلسفه «عدم شر بالذات» نیز بر این اصل صحه میگذارد، که شر، نقصان خیر است و در نظام حکیمانه الهی، خیر و شر نسبیاند. مانند سایهای که در پرتو نور پدید میآید، شر نیز در کنار خیر معنا مییابد.
این اصل، با آیه شریفه ﴿كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾ (نساء: ۷۸) پیوند دارد، که بر منشأ الهی هر دو تأکید میورزد.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، به تبیین خیر و شر در نظام خلقت پرداخت و نشان داد که این دو، در تنوع، نسبیت و درهمتنیدگی خود، جلوهای از حکمت الهیاند. قرآن کریم، با آیات روشنگر، انسان را به تأمل در این حقیقت دعوت میکند تا با ژرفنگری، از ظواهر عبور کرده و به باطن خلقت راه یابد. این تأمل، گویی سفری است در دریای معرفت الهی، که هر موج آن، رازی از حکمت بیکران حق را آشکار میسازد.
بخش دوم: مصادیق خیر نسبی در قرآن کریم
فرصت: خیری که ممکن است شر شود
فرصت، فینفسه خیر است، مانند زمانی که به انسان برای انجام کاری مهلت داده شود. اما این خیر، در ظرف کفر ممکن است به شر بدل شود، زیرا بار گناه را سنگینتر میکند. مانند وامی که با تأخیر در بازپرداخت، سودش افزون شده و بدهکار را در تنگنا قرار میدهد.
این حقیقت، در آیه شریفه ﴿وَلَا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ﴾ (آل عمران: ۱۷۸؛ : «و کافران گمان نکنند که مهلتی که به آنها میدهیم برایشان خیر است») تجلی یافته است. این آیه، به پیچیدگی خیرشناسی اشاره دارد و انسان را به تأمل در نتایج اعمال دعوت میکند.
خیر عندالله: ویژه ابرار
خیر نزد خدا، برای ابرار—کسانی که وارسته و اهل کمالاند—است، نه برای همه. خیر دنیوی، برای غیرابرار گوارا نیست، مانند طلایی که در دست نادان، بیارزش میماند. ابرار، به دلیل کمال معنوی، از خیر الهی بهرهمند میشوند.
این اصل، در آیه شریفه ﴿وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ لِلْأَبْرَارِ﴾ (آل عمران: ۱۹۸؛ : «و آنچه نزد خداست برای نیکوکاران بهتر است») تبیین شده است. این آیه، بر اهمیت تقوا در خیرشناسی تأکید دارد.
صبر: خیر نسبی در تنگناها
صبر، فینفسه خیر است و کمال نفسانی میآورد، اما در برخی موارد ممکن است به اجحاف منجر شود. در چنین شرایطی، غفران الهی جبرانکننده نقصان صبر است، مانند بارانی که پس از خشکسالی، زمین را سیراب میکند.
این حقیقت، در آیه شریفه ﴿وَلَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ﴾ (نساء: ۲۵؛ : «و اگر شکیبایی کنید، آن برای شما بهتر است») آشکار است. این آیه، به حکمت الهی در جبران نقصان اشاره دارد.
متاع دنیا و خیر اخروی
متاع دنیا، در برابر خیر اخروی، اندک است. آخرت، برای متقیان خیر است، اما غیرمتقیان از آن محروماند، مانند سرمایهای که در سرزمینی بیگانه بلوکه شده و سودی ندارد.
این اصل، در آیه شریفه ﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى﴾ (نساء: ۷۷؛ : «بگو متاع دنیا اندک است و آخرت برای کسی که تقوا پیشه کند بهتر است») تبیین شده است.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، مصادیق خیر نسبی را در قرآن کریم بررسی کرد و نشان داد که فرصت، صبر، خیر عندالله و متاع دنیا، هر یک در ظروف خاص خود معنا مییابند. این آیات، انسان را به تأمل در حکمت الهی و خیرشناسی دعوت میکنند، گویی چراغی در تاریکی که راه را به سوی حقیقت روشن میسازد.
بخش سوم: عدالت الهی و خیر کافر
عدالت مطلق الهی
خداوند، حتی به اندازه فتیل—کمترین مقدار—ظلم نمیکند. خیر کافر، در جهنم به او داده میشود تا عدالت رعایت شود، مانند ترازویی که هیچ وزنهای را نادیده نمیگیرد.
این اصل، در آیه شریفه ﴿وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا﴾ (نساء: ۷۷؛ : «و به شما به اندازه فتیل ظلم نمیشود») تجلی یافته است. این آیه، به تساوی در پاداش خیر اشاره دارد.
تبدیل خیر کافر
خیر کافر، در جهنم به او داده میشود، اما معادل ارزش خیر مؤمن در بهشت است. مانند پولی که در سرزمینی بیگانه تبدیل میشود، خیر کافر در ظرف جهنم ارزشگذاری میگردد تا عدالت الهی برقرار بماند.
این دیدگاه، با آیه شریفه ﴿لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ﴾ (آل عمران: ۱۸۲؛ : «[خدا] به بندگان ظلمکننده نیست») همسوست. این آیه، بر عدالت بیکران الهی تأکید دارد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، به عدالت الهی در پاداش خیر کافر پرداخت و نشان داد که خداوند، با ترازوی عدالت، حتی به دشمنان خود ظلم نمیکند. این حقیقت، گویی گواهی است بر حکمت و رحمت بیپایان حق، که هیچ عملی را بیپاداش نمیگذارد.
بخش چهارم: نقد فرهنگ حوزهها و خشونت انسانی
فقدان دانش تحلیلی در حوزهها
حوزههای علمیه، به دلیل بسنده کردن به معلومات و محفوظات، از دانش تحلیلی و خیرشناسی فاصله گرفتهاند. دانش، نیازمند تجربه و تحلیل است، درحالیکه معلومات، صرفاً حفظ مفاهیم است. مانند کشاورزی که تنها بذر جمع میکند، اما زمین را کشت نمیکند، حوزهها باید به سوی دانشمحوری گام بردارند.
خشونت: بیماری فراگیر انسانی
خشونت، بیماری فراگیری است که در حوزهها و جامعه ریشه دوانده و مانع خیرشناسی و عدالت میشود. این بیماری، نتیجه فقدان تربیت اسلامی و غلبه نفسانیات است، مانند آتشی که در خرمن انسانیت زبانه میکشد.
این اصل، با آیه شریفه ﴿وَمَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا﴾ (زخرف: ۳۶؛ : «و هر که از یاد خدای رحمان رویگردان شود، شیطانی بر او میگماریم») پیوند دارد.
نرمش و دوری از خشونت
انسان باید با تمرین، خشونت را کاهش داده و نرمش را جایگزین کند. ظلم، حتی کمتر از طناب، نباید باشد. نرمش، ویژگی مؤمن است که با عبادت تقویت میشود، مانند نسیمی که در گرمای سوزان، دلها را نوازش میدهد.
این دیدگاه، با کلام امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره خلخال یهودی همسوست، که بر حساسیت به ظلم تأکید دارد.
نقد فرهنگ ظاهری حوزهها
حوزهها، به دلیل تمرکز بر ظواهر—شاگردپروری و تجمع در مراسم—از خیرشناسی و دانش واقعی فاصله گرفتهاند. این تمرکز، مانند نقشی بر آب است که با اولین موج، محو میشود. حوزهها باید به خیرشناسی مصداقی بازگردند.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، به نقد فرهنگ حوزهها و خشونت انسانی پرداخت و نشان داد که فقدان دانش تحلیلی و غلبه خشونت، موانع اصلی خیرشناسیاند. دعوت به نرمش و خیرشناسی مصداقی، گویی فراخوانی است به سوی احیای حقیقت توحیدی در جامعه اسلامی.
بخش پنجم: خدمت به مخلوقات و خیر مطلق
خدمت به مخلوقات: خیر بیتوقع
خدمت به هر مخلوقی—مؤمن، کافر، حیوان—خیر است، زیرا منسوب به خداست. این خیر، مانند جویباری است که بدون چشمداشت، زمینهای تشنه را سیراب میکند. خدمت بیتوقع، جلوهای از وحدت خلقت و ارزش ذاتی بندگان خداست.
این اصل، با آیه شریفه ﴿وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ﴾ (شوری: ۲۳؛ : «و من از شما بر آن هیچ پاداشی نمیخواهم») پیوند دارد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، خدمت به مخلوقات را خیر مطلق دانست و نشان داد که این خیر، فارغ از هر تمایزی، جلوهای از رحمت الهی است. این حقیقت، انسان را به سوی وحدت خلقت و محبت بیتوقع رهنمون میسازد.
نتیجهگیری نهایی
این اثر، با تأمل در خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی، دیدگاهی توحیدمحور ارائه داد که خیر و شر، نسبی و درهمتنیدهاند و در ظروف مختلف خلقت ظهور مییابند. قرآن کریم، با آیات روشنگر، بر نسبیت خیر (فرصت، صبر، متاع دنیا) و عدالت الهی تأکید دارد. خیر کافر، در جهنم به او داده میشود تا عدالت رعایت شود. حوزههای علمیه، به دلیل فقدان دانش تحلیلی و تمرکز بر معلومات، از خیرشناسی فاصله گرفتهاند. خشونت، بیماری فراگیر انسانی است که مانع خیر و عدالت میشود و باید با نرمش و خدمت به مخلوقات جایگزین گردد. این دیدگاه، انسان را به دوری از خشونت، تقویت خیرشناسی از طریق تأمل قرآنی و خدمت بیتوقع به بندگان خدا دعوت میکند، گویی سفری است به سوی سرچشمه حکمت الهی، که هر گام آن، نوری از حقیقت را آشکار میسازد.
با نظارت صادق خادمی