متن درس
اسما و صفات الهی: تأملی در خیر و شر در نظام قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۶۹۷)
دیباچه
در گستره معرفت الهی، شناخت اسما و صفات حقتعالی، چونان مشعلی فروزان، راهنمای سالکان حقیقت است. این نوشتار، برآمده از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسهای با محوریت خیر و شر در چارچوب نظام قرآنی، به بررسی عمیق این دو مقوله بنیادین در هستیشناسی اسلامی میپردازد. خیر و شر، چونان دو روی سکه وجود، در تمامی مراتب خلقت جریان دارند و فهم دقیق آنها، نیازمند تأمل در آیات قرآن کریم و تحلیلهای علمی است.
بخش نخست: نظام قرآنی خیر و شر
دقت قرآنی در تبیین خیرات و شرور
قرآن کریم، با دقتی بیمانند، خیرات و شرور را در نظام معرفتی خود تبیین میکند. خیرات، بهعنوان اعمالی سعادتآفرین، و شرور، بهمنزله حالاتی زیانبار، در این کتاب آسمانی با معیارهای روشن دستهبندی شدهاند. این دقت، نشاندهنده حکمت الهی در هدایت انسان به سوی کمال است و از او میخواهد تا با تأمل در آیات، خیر را از شر تمیز دهد.
﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى﴾ (نساء: ۷۷)
این آیه شریفه، خیر کثیر اخروی را در برابر متاع قلیل دنیوی قرار داده و تقوا را معیار دستیابی به سعادت ابدی معرفی میکند. قرآن کریم، با این بیان، انسان را به تأمل در کیفیت اعمال و نیتهای خود دعوت میکند.
| درنگ: قرآن کریم با دقتی نظاممند، خیرات و شرور را تبیین کرده و با معیارهایی روشن، انسان را به تشخیص خیر از شر و دستیابی به سعادت هدایت میکند. |
دستهبندی خیرات و شرور در نظام قرآنی
قرآن کریم، خیرات را به خیر کثیر (سعادتآفرین و عظیم)، خیر تفیف (ناچیز و محدود) و اموری فاقد خیر تقسیم میکند. خیر کثیر، اعمالی چون ایمان و تقوا هستند که سعادت دنیوی و اخروی را به ارمغان میآورند. خیر تفیف، خیراتی با تأثیر محدود، مانند برخی اعمال نیک با نیتهای ناپایدار است. اموری فاقد خیر، معمولاً با غفلت یا نیتهای نفسانی همراهاند و انسان را از سعادت محروم میسازند.
این دستهبندی، انسان را به بازنگری در اعمال خود فرا میخواند و نشان میدهد که خیر، تنها در نیت و عمل صالح نهفته است. برای مثال، خیر کثیر، چونان چشمهای زلال، از ایمان و تقوا سرچشمه میگیرد، درحالیکه خیر تفیف، مانند قطرهای ناچیز، زودگذر و ناپایدار است.
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست، با تکیه بر آیات قرآن کریم، نظام دقیق این کتاب آسمانی در تبیین خیرات و شرور را نشان داد. خیر کثیر، خیر تفیف و اموری فاقد خیر، هر یک جایگاه ویژهای در این نظام دارند و انسان را به تأمل در اعمال و نیتهای خود دعوت میکنند. این بخش، بنیانی معرفتی برای ادامه بحث فراهم آورد.
بخش دوم: متاع دنیا و خیر اخروی
قلّت متاع دنیا
قرآن کریم، متاع دنیا را قلیل و ناپایدار میداند. این قلت، چه برای مؤمن (من التقى) و چه برای غیرمؤمن (غیر من التقى)، صدق میکند. دنیا، با محدودیتهای ذاتی خود، نمیتواند خیر کثیر را بهطور کامل محقق سازد. این نکته، انسان را از دلبستگی به متاع دنیا بازمیدارد و به سوی خیر اخروی هدایت میکند.
﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ لِمَنِ اتَّقَى وَلَا تُظْلَمُونَ فَتِيلًا﴾ (نساء: ۷۷)
این آیه، با تأکید بر عدالت الهی، نشان میدهد که خیر کثیر، تنها در آخرت و برای متقین محقق میشود. مؤمن و کافر، هر دو ممکن است در دنیا قلیل داشته باشند، اما خیر اخروی، ویژه کسانی است که تقوا پیشه کردهاند.
| درنگ: متاع دنیا، قلیل و ناپایدار است و خیر کثیر، تنها در آخرت و برای متقین محقق میشود. این نسبیت، انسان را به تقوا و دوری از دلبستگی دنیوی دعوت میکند. |
تقوا، معیار خیر اخروی
تقوا، بهمنزله سپری در برابر گناه و التزامی به اطاعت الهی، معیار اصلی دستیابی به خیر کثیر اخروی است. غیرمتقین، به دلیل فقدان ایمان و عمل صالح، از این خیر محروماند. تقوا، چونان نوری هدایتگر، انسان را به سعادت ابدی رهنمون میشود.
﴿وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾ (انعام: ۶۶)
این آیه، با پیوند تقوا و عقل، نشان میدهد که خیر اخروی، تنها با عقلانیت و تقوا قابل دستیابی است. عقل، انسان را به تشخیص خیر و التزام به تقوا هدایت میکند.
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با تأکید بر قلت متاع دنیا و خیر کثیر اخروی، تقوا را معیار سعادت ابدی معرفی کرد. آیات قرآن کریم، با بیانی روشن، انسان را از دلبستگی به دنیا بازمیدارند و به سوی عقلانیت و تقوا هدایت میکنند. این مفاهیم، بنیانی برای فهم خیر و شر در نظام قرآنی فراهم میآورند.
بخش سوم: خیر در اعمال و نیتها
فقدان خیر در بسیاری از اعمال
قرآن کریم، بسیاری از اعمال، بهویژه نجواهای پنهانی، را فاقد خیر میداند، مگر آنکه با نیت خیرخواهانه و عمل صالح همراه باشند. این نکته، انسان را به بازنگری در نیتها و اعمال خود دعوت میکند.
﴿لَا خَيْرَ فِي كَثِيرٍ مِنْ نَجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَيْنَ النَّاسِ﴾ (نساء: ۱۱۴)
این آیه، خیر را به صدقه، معروف و اصلاح میان مردم وابسته میداند و نشان میدهد که نیت خیرخواهانه، شرط تحقق خیر در اعمال است. نجواهای فاقد خیر، چونان ابرهایی بیباران، سودی به انسان نمیرسانند.
| درنگ: بسیاری از اعمال، بهویژه نجواهای پنهانی، فاقد خیرند، مگر آنکه با نیت خیرخواهانه و عمل صالح همراه باشند. این اصل، انسان را به تأمل در نیتها و اعمال دعوت میکند. |
علم الهی به خیرات
خداوند متعال، به تمامی خیرات آگاه است و این علم، ضامن پاداش اعمال نیک است. این اصل، انسان را به انجام خیرات، حتی در خفا، تشویق میکند.
﴿وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِهِ عَلِيمٌ﴾ (بقره: ۲۱۵)
این آیه، با تأکید بر علم مطلق الهی، انسان را به اخلاص در عمل دعوت میکند. خیرات، چونان بذرهایی در خاک وجود انسان، نزد خداوند محفوظاند و به ثمر مینشینند.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تکیه بر آیات قرآن کریم، نشان داد که خیر در اعمال، به نیت خیرخواهانه و عمل صالح وابسته است. علم الهی به خیرات، انسان را به اخلاص و انجام نیکی تشویق میکند. این مفاهیم، نقش نیت و عمل را در نظام خیر و شر روشن ساختند.
بخش چهارم: خیر در صلح و نظم الهی
صلح، خیر ذاتی
صلح، بهمنزله سازش، دوستی و آرامش، ذاتاً خیر است و در برابر ستیز، که شر محسوب میشود، قرار دارد. این اصل، انسان را به پرهیز از درگیری غیرضروری و ایجاد همدلی دعوت میکند.
﴿وَالصُّلْحُ خَيْرٌ﴾ (نساء: ۱۲۸)
این آیه، صلح را خیر جنسی میداند که حتی در شرایط غیرایدهآل، ارزشمند است. صلح، چونان نسیمی خنک در صحرای تفتیده ستیز، آرامش و میمنت به ارمغان میآورد.
| درنگ: صلح، ذاتاً خیر است و در برابر ستیز، که شر محسوب میشود، قرار دارد. این خیر، انسان را به آرامش و همدلی هدایت میکند. |
نظم الهی، خیر فاصلین
نظم و ترتیب الهی، بهمنزله خیر فاصلین، جلوهای از عدالت و انصاف است. این نظم، حتی در افراد غیرمؤمن اما عاقل، میتواند محقق شود.
﴿وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ﴾ (انعام: ۸۶)
این آیه، نظم الهی را خیر معرفی میکند و نشان میدهد که فصل (نظم و داوری)، ذاتاً خیر است. نظم، چونان رشتهای مروارید، امور را به سامان میرساند و عدالت را برقرار میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
این بخش، صلح و نظم را بهعنوان خیرات ذاتی در نظام قرآنی معرفی کرد. صلح، انسان را به آرامش و همدلی، و نظم، به عدالت و انصاف هدایت میکند. این مفاهیم، نقش عقلانیت را در خیریابی برجسته ساختند.
بخش پنجم: عقل، زیربنای خیریابی
عقل، موهبت الهی
عقل، بهعنوان موهبتی الهی، زیربنای ایمان و خیریابی است. این صفت، انسان را به تشخیص حقیقت و پذیرش ایمان هدایت میکند و حتی در افراد غیرمؤمن، میتواند خیر تولید کند.
﴿وَالدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ﴾ (انعام: ۶۶)
این آیه، عقل را معیار فهم خیر اخروی معرفی میکند. عقل، چونان نوری الهی، انسان را از تاریکی جهل نجات میدهد و به سوی سعادت رهنمون میشود.
| درنگ: عقل، موهبتی الهی و زیربنای خیریابی است که انسان را به ایمان، انصاف و صلح هدایت میکند. این صفت، حتی در غیرمؤمنان، خیر تولید میکند. |
عقل، مقدم بر ایمان
عقل، زیربنای ایمان است، اما ایمان، زیربنای عقل نیست. انسان ابتدا با عقل به شناخت حقیقت میرسد و سپس به ایمان. ایمان بدون عقل، ممکن است به تعصب یا سطحینگری منجر شود.
برای مثال، اميرالمؤمنين عليهالسلام، ظرف شجاعت و شهامت، میفرمایند: «اضعف الاعداء من اظهار عداوته» (ضعيفترين دشمنان، كسانی هستند كه عداوت خود را آشكار میكنند). این سخن، نشاندهنده عقلانیت در پرهیز از درگیری بیهوده است. انسان عاقل، حتی با دشمن، خود را بیجهت درگیر نمیکند.
نقد ایمان صوری
ایمان صوری، ریایی یا سطحی، فاقد خیر است و ممکن است به گمراهی یا نفاق منجر شود. خیر حقیقی، در ایمانی است که با عقل و انصاف همراه باشد.
ایمان صوری، چونان آبی کمعمق، قابل مصرف نیست و با کوچکترین تلاطم، گلآلود میشود. این نوع ایمان، انسان را از سعادت محروم میسازد.
جمعبندی بخش پنجم
این بخش، عقل را بهعنوان موهبتی الهی و زیربنای خیریابی معرفی کرد. عقل، مقدم بر ایمان است و ایمان صوری، فاقد خیر. این مفاهیم، نقش عقلانیت را در نظام خیر و شر برجسته ساختند.
بخش ششم: انصاف و خیریابی
انصاف، شرط دینداری
انصاف، بهمنزله رعایت حقوق دیگران و عدالت در رفتار، شرط لازم برای دینداری و خیریابی است. روایت «لا دین لمن لا انصاف له» نشان میدهد که انصاف، مقدم بر اعمال ظاهری مانند نماز است.
انصاف، چونان ترازویی عادل، رفتار انسان را به سامان میرساند و او را به خیرات اجتماعی و فردی نزدیک میکند. فقدان انصاف، انسان را از دین و خیر محروم میسازد.
| درنگ: انصاف، شرط لازم برای دینداری و خیریابی است. فقدان انصاف، انسان را از خیرات الهی محروم میسازد. |
نقد فقدان انصاف در ابلیس
ابلیس، با وجود دانش و سابقه عبادت، فاقد عقل و انصاف بود. ادعای برتری او بر آدم علیهالسلام، ناشی از خودبرتربینی و فقدان اعتماد به قضاوت الهی بود.
﴿قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾ (اعراف: ۱۲)
این آیه، فقدان عقل و انصاف در ابلیس را نشان میدهد. خودبرتربینی، چونان پردهای تاریک، او را از خیر محروم ساخت.
جمعبندی بخش ششم
این بخش، انصاف را شرط دینداری و خیریابی معرفی کرد. نقد رفتار ابلیس، نشاندهنده خطر فقدان عقل و انصاف است. این مفاهیم، انسان را به رعایت عدالت و انصاف در رفتار دعوت میکنند.
بخش هفتم: دانش و عقل در خیریابی
دانش بدون عقل، فاقد خیر
دانش، بهمنزله ابزار، بدون عقل نمیتواند خیر تولید کند. بسیاری از مفاسد و گمراهیها، ناشی از دانش بدون عقل است، مانند مورد ابلیس یا جادوگران.
دانش بدون عقل، چونان شمشیری بیمهار، ممکن است به زیان انسان منجر شود. عقل، این ابزار را به سوی خیر هدایت میکند.
| درنگ: دانش بدون عقل، فاقد خیر است و ممکن است به گمراهی منجر شود. عقل، دانش را به سوی خیر هدایت میکند. |
تمایز بین محتوا و ابزار
صفات انسان به دو دسته محتوا (عقل، ایمان، انصاف) و ابزار (حس، هوش، دانش) تقسیم میشوند. محتوا، ذاتاً خیر است، اما ابزار، خیر یا شر بودنش به استفاده از آن بستگی دارد.
برای مثال، عقل و ایمان، چونان چوب و آب، محتوای خیرند، درحالیکه حس و هوش، مانند چاقو و چکشی، ابزارهایی هستند که خیر یا شر بودنشان به کاربردشان وابسته است.
جمعبندی بخش هفتم
این بخش، با تمایز بین دانش و عقل، نشان داد که خیر در محتوای عقل نهفته است، نه در ابزار دانش. این مفاهیم، انسان را به اولویت عقلانیت در خیریابی دعوت میکنند.
بخش هشتم: قرآن و دین، محتوا و ابزار
قرآن، دوزیستی معرفتی
قرآن کریم، هم محتوای خیر (هدایت و سعادت) است و هم ابزار (آموزش و ارتقا). برای مؤمنان، قرآن کشتی نجات و محتوای سعادت است، اما برای برخی، وسیلهای برای اهداف دنیوی است.
قرآن کریم، چونان موجودی دوزیستی، هم در ساحت معرفتی و هم در ساحت عملی، خیر تولید میکند. این دوگانگی، حکمت الهی را در جامعیت این کتاب آسمانی نشان میدهد.
| درنگ: قرآن کریم، هم محتوای خیر است و هم ابزار هدایت. این دوزیستی، انسان را به تأمل در ظاهر و باطن این کتاب آسمانی دعوت میکند. |
دین، محتوا و ابزار
دین، برای مؤمنان، محتوای ایمان و سعادت است، اما برای برخی، وسیلهای برای کسب منافع دنیوی. خیر دین، در محتوای آن، یعنی ایمان و تقوا، نهفته است.
دین، چونان درختی تناور، برای مؤمنان میوه سعادت میدهد، اما برای برخی، شاخ و برگ آن تنها وسیلهای برای سایهجویی است. این دوگانگی، انسان را به اخلاص در دینداری دعوت میکند.
جمعبندی بخش هشتم
این بخش، قرآن کریم و دین را بهعنوان محتوا و ابزار خیر معرفی کرد. قرآن، با دوزیستی معرفتی خود، و دین، با محتوای سعادتآفرین خود، انسان را به سوی کمال هدایت میکنند.
بخش نهم: روانشناسی و جامعهشناسی در خیریابی
نقش روانشناسی در فهم خیر و شر
روانشناسی، با تحلیل درون فردی، انسان را در شناسایی صفات محتوایی (عقل، ایمان، انصاف) و ابزاری (حس، هوش، دانش) یاری میکند. این علم، کلید فهم خیر و شر در وجود انسان است.
روانشناسی، چونان آینهای صاف، انعکاس صفات انسانی را نشان میدهد و انسان را به شناخت خویشتن و خیریابی هدایت میکند.
| درنگ: روانشناسی، با تحلیل صفات انسانی، انسان را در فهم خیر و شر یاری میکند و به شناخت خویشتن و سعادت هدایت مینماید. |
نقش جامعهشناسی در خیریابی
جامعهشناسی، با تحلیل برون فردی، انسان را در فهم خیرات اجتماعی، مانند صلح و انصاف، یاری میکند. این علم، نقش تعاملات اجتماعی را در تحقق خیر برجسته میسازد.
جامعهشناسی، چونان نقشهای دقیق، مسیر تعاملات انسانی را ترسیم میکند و انسان را به سوی خیرات جمعی هدایت مینماید.
جمعبندی بخش نهم
این بخش، نقش روانشناسی و جامعهشناسی را در فهم خیر و شر برجسته ساخت. این علوم، با تحلیل درون و برون انسانی، انسان را به سوی سعادت فردی و جمعی هدایت میکنند.
سخن پایانی
این نوشتار، با تأمل در خیر و شر در چارچوب نظام قرآنی، کوشید تا معرفتی عمیق و علمی به مخاطبان دانشگاهی عرضه کند. خیرات، با محوریت عقل، تقوا و انصاف، انسان را به سعادت هدایت میکنند، درحالیکه شرور، با فقدان این صفات، او را از کمال بازمیدارند. قرآن کریم، با آیاتی چون ﴿قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ﴾ و ﴿وَالصُّلْحُ خَيْرٌ﴾، معیارهای روشنی برای خیریابی ارائه میدهد و انسان را به تأمل در نیتها و اعمال خود دعوت میکند.
عقل، بهعنوان موهبتی الهی، زیربنای ایمان و خیریابی است و روانشناسی و جامعهشناسی، انسان را در فهم این خیرات یاری میکنند. قرآن کریم و دین، با دوزیستی معرفتی خود، هم محتوای سعادتاند و هم ابزار هدایت. این اثر، با ساختار علمی و زبانی فاخر، راهنمایی ارزشمند برای پژوهشگران الهیات و فلسفه اسلامی ارائه داد و حوزههای علمیه را به بازنگری علمی در مفاهیم دینی فرا خواند.
| با نظارت صادق خادمی |