متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: تأملاتی در خیر و شر
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۰۴)
مقدمه
این نوشتار، بازنویسی و تبیین علمی و فاخر درسگفتار شماره ۷۰۴ از سلسله درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره است که با تمرکز بر مفهوم خیر و شر در چارچوب اسماء و صفات الهی ارائه شده است.
بخش نخست: محدودیت معرفتی انسان در خیرشناسی
نقصان معرفتشناختی در تشخیص مصادیق خیر
انسان به دلیل محدودیتهای ذاتی در معرفت خود، از شناخت مصادیق خیر عاجز است. خیر بهصورت مفهومی کلی در ذهن بشر قابل درک است، اما مصادیق آن در زندگی فردی و اجتماعی از دسترس عقل او خارج است. این نقصان معرفتی، انسان را به سوی بهرهگیری از الطاف الهی و اعمال عبادی سوق میدهد تا خیرات را بهصورت ناخودآگاه جذب کند. عبادت، چونان پلی است که انسان را به سوی خیر رهنمون میسازد، و این مفهوم با اسم «الهادی» در اسماء الحسنی پیوندی عمیق دارد. هدایت الهی، چراغی است که مسیر خیر را برای انسان روشن میسازد، و توکل به خداوند، چونان کلیدی است که درهای خیر را به روی او میگشاید.
درنگ: محدودیت معرفتی انسان در خیرشناسی، او را به سوی توکل و عبادت هدایت میکند تا با نور هدایت الهی، خیرات را جذب نماید.
گرایش نفسانی به تکاثر به جای خیر
گرایشهای نفسانی انسان، او را به سوی تکاثر و زیادهخواهی سوق میدهد، نه خیر حقیقی. هرچند انسان مفهوم خیر را میشناسد، اما غلبه نفس اماره، او را از پیگیری آن بازمیدارد. این گرایش به تکاثر، نشانه غفلت از خیر اخروی و توجه به خواستههای مادی و ظاهری است. قرآن کریم در سوره تکاثر هشدار میدهد:
أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ (تکاثر: ۱)، که به معنای «فریفتهتان کرد افزونطلبی» است. این آیه، انسان را به تأمل در گرایشهای نفسانی و دوری از خیر واقعی دعوت میکند.
بخش دوم: عجله در طلب خیر و پیامدهای آن
عجله ناموزون و خیر خیالی
انسان به دلیل عجله در طلب خیر، به سوی خیرهای خیالی و واهی حرکت میکند. خیر حقیقی، با تأنی و طمأنینه حاصل میشود، اما عجله، نشانه فقدان خیرشناسی مصداقی است. قرآن کریم در آیه ۱۱ سوره یونس میفرماید:
وَلَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجَالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ (یونس: ۱۱). : «و اگر خدا برای مردم [در کیفر] شر [آنان] همانگونه که در [طلب] خیر شتاب میکنند، شتاب میکرد، قطعاً اجلشان به سر میآمد». این آیه به تفاوت بین رفتار الهی و انسانی اشاره دارد: انسان در طلب خیر عجله میکند، اما خداوند با رحمت خود، مجازات شر را به تأخیر میاندازد.
درنگ: عجله در طلب خیر، انسان را به سوی خیرهای خیالی سوق میدهد، در حالی که خیر حقیقی با صبر و تأمل به دست میآید.
رحمت الهی در تأخیر مجازات
خداوند با رحمت و عنایت خود، مجازات شرور انسانی را به تأخیر میاندازد تا انسان فرصت اصلاح و بازگشت به خیر را داشته باشد. قرآن کریم میفرماید:
فَنَظَرَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ (یونس: ۱۱). : «پس مهلت میدهیم به کسانی که به لقای ما امید ندارند، تا در طغیانشان سرگردان بمانند». این رحمت الهی، که با اسم «الرحمن» و «الصبر» پیوند دارد، انسان را به سوی هدایت و خیر رهنمون میسازد.
بخش سوم: نفس اماره و گمان خیر
نفس اماره، مانع خیرشناسی
گمان خیر، که ناشی از نفس اماره است، انسان را به سوی شر سوق میدهد. قرآن کریم در اینباره میفرماید:
إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي (یوسف: ۵۳). : «همانا نفس بسیار به بدی فرمان میدهد، مگر آنچه پروردگارم رحم کند». همچنین در سوره عصر آمده است:
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (عصر: ۲). : «همانا انسان در زیان است». نفس اماره، با ایجاد گمان خیر، انسان را به سوی خسران و شر هدایت میکند، اما رحمت الهی (اسم «الغفور») او را از این تسلط نجات میدهد.
درنگ: نفس اماره، با ایجاد گمان خیر، انسان را به سوی شر سوق میدهد، اما رحمت الهی، راه نجات از این دام است.
توکل، راهکار نیل به خیر
تنها راه دفع شر و جذب خیر، توکل به خداوند و واگذاری امور به اوست. انسان به دلیل فقدان خیرشناسی مصداقی، باید به خداوند پناه برد. توکل، چونان سپری است که نقصان معرفتی انسان را جبران میکند و او را به سوی خیر هدایت مینماید. دعای «اللهم ارزقنی خیراً» این حقیقت را بازگو میکند که طلب خیر، تنها با اراده الهی محقق میشود.
بخش چهارم: عصمت و خیرشناسی مصداقی
معصومین و خیرشناسی مصداقی
معصومین، به دلیل خیرشناسی مصداقی و کنترل نفس اماره، از زیادهخواهی فاصله گرفته و به خیر حقیقی دست یافتهاند. آنان با نور الهی (اسم «النور»)، خیر را بهصورت شفاف میبینند. این خیرشناسی مصداقی، آنان را از گمان خیر و عجله در طلب آن دور نگه میدارد. حدیث «ینظر بنور الله» به بصیرت الهی معصومین اشاره دارد که خیر را با وضوح کامل درک میکنند.
درنگ: معصومین، با خیرشناسی مصداقی و کنترل نفس اماره، خیر حقیقی را با نور الهی میبینند.
تفاوت معصوم و غیرمعصوم
تفاوت معصوم و غیرمعصوم در خیرشناسی مصداقی است. معصوم، خیر را بهصورت شفاف میبیند، در حالی که غیرمعصوم تنها شعاع خیر را درک میکند، مانند کسی که از دور نور لامپی را میبیند، اما خود لامپ را نمیتواند تشخیص دهد. این استعاره، تفاوت در وضوح معرفتی را نشان میدهد. معصومین، با قرب الهی و بصیرت (اسم «البصير»)، خیر را بهوضوح میشناسند.
عصمت و عصيان بهصورت نسبی
عصمت و عصيان، دو صفت نسبی در انسان هستند. هرچه خیرشناسی مصداقی افزایش یابد، عصمت تقویت شده و زیادهخواهی کاهش مییابد. قرآن کریم در آیه ۲۱ سوره اسراء میفرماید:
وَفَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ. : «و برخی را بر برخی برتری دادیم». این آیه به تفاوت در درجات انسانها اشاره دارد، که عصمت و عصيان نیز در این طیف نسبی قرار میگیرند.
بخش پنجم: نقدهای فرهنگی و الهیاتی
نقد تقدیس بیش از حد معصومین
تقدیس بیش از حد معصومین، انسان را از تلاش برای کسب عصمت نسبی بازمیدارد و او را به خودکمبینی سوق میدهد. این فرهنگ، به جای الگوبرداری عملی از معصومین، فاصلهای غیرواقعی بین انسان و آنان ایجاد میکند. معصومین، نه بتهایی دستنیافتنی، بلکه انسانهایی هستند که با توکل و قرب الهی به خیرشناسی مصداقی دست یافتهاند. رسالت انبیا، هدایت انسانها به سوی خیر است، نه ایجاد شکاف بین انسان و معصوم.
درنگ: تقدیس صوری معصومین، مانع الگوبرداری عملی از آنان شده و انسان را از تلاش برای کسب عصمت نسبی بازمیدارد.
فضل الهی، برتر از تکاثر
قرآن کریم در آیه ۵۷ سوره یونس میفرماید:
قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَبِرَحْمَتِهِ فَبِذَٰلِكَ فَلْيَفْرَحُوا هُوَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ. : «بگو به فضل خدا و به رحمت او، پس به آن شادمان شوند، که آن بهتر است از آنچه گرد میآورند». فضل الهی، چونان گوهری است که از تکاثر انسانی برتر است. این آیه، خیر حقیقی را در کرم الهی (اسم «الكريم») معرفی میکند.
نقد تساوی در خلقت
تساوی مطلق در خلقت وجود ندارد و هر موجودی با دیگری متفاوت است. عصمت و عصيان نیز در انسانها نسبی و متمایز است. این تفاوت، که با اسم «الخالق» پیوند دارد، نشانه تنوع و تمایز در خلقت الهی است. مفهوم تساوی مطلق، چونان سرابی است که حقیقت خلقت را مخدوش میکند.
حالات متغیر معصومین
حتی معصومین دارای حالات متغیر هستند، چنانکه امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «إن لی مع الله حالاتٌ». این حالات، نشانه پویایی در قرب الهی است و با اسم «الرفيع» مرتبط است، زیرا خداوند درجات انسانها را تعیین میکند. این پویایی، معصومین را انسانهایی زنده و پویا معرفی میکند که در مراتب قرب الهی، حالات متفاوتی دارند.
بخش ششم: نقد رویکردهای صوری به قرآن کریم
نقد حفظ قرآن بدون تفکر
حفظ قرآن کریم بدون تفکر، به استبداد ذهنی منجر میشود، در حالی که تفکر، آزادی ذهن را تقویت میکند. این رویکرد صوری، با اسم «الحكيم» پیوند دارد، زیرا حکمت الهی در تعقل و تفکر نهفته است. حفظ صوری، چونان قفسی است که ذهن را در بند میکشد، اما تفکر، چونان کلیدی است که درهای حکمت را میگشاید.
درنگ: حفظ قرآن کریم بدون تفکر، به استبداد ذهنی منجر میشود، اما تفکر، ذهن را به سوی حکمت الهی آزاد میکند.
نقد سوءاستفاده از قرآن کریم
استفاده صوری و تزئینی از قرآن کریم، مانند نوشتن آیات با جواهرات، به جای خیر، به اضطراب و نزاع منجر میشود. قرآن کریم در آیه ۸۲ سوره اسراء میفرماید:
لَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا. : «برای ستمگران جز زیان نمیافزاید». این سوءاستفاده، چونان پوشاندن گوهر حقیقت با زرقوبرق ظاهری است که خیر حقیقی را از دسترس دور میکند.
بخش هفتم: ریشههای عصمت و خیرشناسی
عصمت، نتیجه تراکم خیرات
عصمت، نتیجه تراکم خیرات در نسل و تاریخ است، نه امری تصادفی. انبیا و معصومین از ریشههای پاک و خیّر برخاستهاند. حدیث «لم تنجسک الجاهلیة بأنجاسها» به پاکی ریشههای انبیا اشاره دارد. عصمت، چونان درختی است که از خاک پاک و آب زلال نسلها روییده است.
درنگ: عصمت، نتیجه تراکم خیرات در نسل و تاریخ است و از ریشههای پاک و خیّر سرچشمه میگیرد.
طلب خیر و شر بهصورت یکسان
قرآن کریم در آیه ۱۱ سوره اسراء میفرماید:
وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا. : «و انسان شر را همانگونه که خیر را میطلبد، میطلبد، و انسان شتابزده است». این آیه، به عدم تمایز انسان بین خیر و شر به دلیل عجله و زیادهخواهی اشاره دارد. بصیرت الهی (اسم «البصير»)، خیر و شر را از هم متمایز میکند.
بخش هشتم: راهکارهای تقویت خیرشناسی
تقویت خیرشناسی و کاهش زیادهخواهی
تقویت خیرشناسی و کاهش زیادهخواهی، از طریق توکل، قرب الهی و پیروی از معصومین ممکن است. این فرآیند، انسان را به عصمت نسبی نزدیک میکند. دعای «اللهم أدخلنی فی کل خیر» طلب خیر را به هدایت الهی واگذار میکند. خیرشناسی، چونان عینک معرفتی است که با صیقل توکل و عبادت، شفافتر میشود و انسان را به سوی خیر حقیقی هدایت میکند.
درنگ: تقویت خیرشناسی از طریق توکل و پیروی از معصومین، انسان را به عصمت نسبی نزدیک میکند.
جمعبندی
این نوشتار، با تأمل در مفهوم خیر و شر در چارچوب اسماء الحسنی، نگاهی عمیق به محدودیتهای معرفتی و نفسانی انسان ارائه داد. خیرشناسی مصداقی، به دلیل نفوذ نفس اماره و گرایش به تکاثر، در انسان عادی ضعیف است، اما معصومین با تقویت خیرشناسی و کنترل زیادهخواهی، به عصمت دست یافتهاند. آیات قرآن کریم، بهویژه در سورههای یونس و اسراء، بر تفاوت رفتار الهی (رحمت و تأخیر در مجازات) و رفتار انسانی (عجله در خیر و شر) تأکید دارند. راهکار نیل به خیر، توکل به خداوند، تقویت خیرشناسی از طریق عبادت و پیروی از معصومین است. عصمت، صفتی نسبی و قابل دسترس است که با کاهش زیادهخواهی و افزایش معرفت الهی محقق میشود. نقد فرهنگ تقدیس صوری معصومین و سوءاستفاده از قرآن کریم، انسان را به سوی خیرشناسی حقیقی و عمل به هدایت الهی دعوت میکند. این اثر، با پیوند مفاهیم خیر و شر با اسماء الحسنی، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات و عرفان فراهم آورده است.
با نظارت صادق خادمی