متن درس
اسماء و صفات الهی: خیر و شر در نظام خلقت
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۰۹)
دیباچه
این اثر، بازنویسی و تدوینی علمی و آکادمیک از درسگفتار ارزشمند آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۷۰۹ است که به تبیین خیر و شر در نظام خلقت از منظر قرآن کریم میپردازد. خیر و شر، بهسان دو جریان پویا در بستر هستی، در دو ساحت اقتضایی (طبیعی) و ارادی (ناشی از اعمال انسان) تحلیل شده و با رویکردی الهیاتی و فلسفی، در چارچوب اسماء الحسنی تبیین میگردند.
بخش نخست: مبانی نظری خیر و شر
نسبت طبیعی خیر و شر در نظام خلقت
خیر و شر، بهعنوان دو مفهوم بنیادین در هستیشناسی اسلامی، در نظام خلقت از منظر قرآن کریم با نسبت طبیعی یک به هفت تبیین شدهاند. این نسبت، بهسان معیاری منصفانه در تجارت، نشاندهنده غلبه خیر بر شر در ساختار اقتضایی عالم است. قرآن کریم، چون نقشهای مهندسیشده از هستی، این نسبت را بدون نیاز به تحقیقات گسترده در اختیار انسان قرار داده و خیرات را هفت برابر شرور معرفی میکند. این نسبت، نه مطلق، بلکه نسبی و معدلگیریشده است و در شرایط گوناگون، تحت تأثیر عوامل زمانی، مکانی و فردی، نوسان مییابد.
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (انسان: ۳)
ما او را به راه هدایت کردیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.
درنگ: خیر و شر در نظام طبیعی خلقت، با نسبت یک به هفت، بهسان معیاری منصفانه در ساختار هستی جریان دارند، اما این نسبت نسبی و معدلگیریشده است.
نوسان نسبت خیر و شر
نسبت خیر و شر، بهسان جریانی متغیر در بستر زمان و مکان، از یک به صد هزار تا یک به سه نوسان مییابد. این تنوع، به عوامل زمینهای، علل و مبادی خاص هر ظرف وجودی بستگی دارد. برای نمونه، در جامعهای آرام، خیرات غالباند و شرور به حداقل میرسند، اما در شرایطی چون جنگ یا فساد، شرور میتوانند تا نود درصد غلبه یابند. این نوسان، نشاندهنده تأثیر عمیق اراده انسانی و شرایط محیطی بر فعلیت خیر و شر است.
درنگ: نسبت خیر و شر، بهسان جریانی متغیر، تحت تأثیر عوامل زمانی، مکانی و ارادی، از یک به صد هزار تا یک به سه نوسان مییابد.
نقد دیدگاههای عرفانی و ظاهری
دیدگاههای عرفانی که عالم را سراسر خیر میدانند، چون شعر «به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست»، و دیدگاههای ظاهری که عالم را تنگ و تاریک میبینند، از منظر قرآن کریم فاقد بنیان علمیاند. این دیدگاهها، بهسان دو بال شکسته، از حقیقت خیر و شر دور افتادهاند. عرفان قلندری، با بهبه و چهچه، و ظاهرگرایی، با خشکاندیشی، هر دو از درک واقعبینانه خیر و شر بازماندهاند. این نقد، بر ضرورت بازگشت به معیارهای قرآنی و فهم عالمانه تأکید دارد.
درنگ: دیدگاههای عرفانی و ظاهری، به دلیل فقدان بنیان قرآنی و علمی، از حقیقت خیر و شر فاصله گرفته و نیازمند اصلاحاند.
بخش دوم: خیر و شر در ساحتهای اقتضایی و ارادی
تمایز خیر و شر اقتضایی و ارادی
خیر و شر در دو ساحت اقتضایی (طبیعی) و ارادی (ناشی از اعمال انسان) جریان دارند. خیر و شر اقتضایی، بهسان سودی منصفانه در تجارت، در ساختار خلقت نهفته و با نسبت یک به هفت تعریف شده است. اما خیر و شر ارادی، چون کالایی که بهدلیل کیفیت یا شرایط خاص، سود غیرمنصفانهای طلب میکند، تحت تأثیر اراده و عملکرد انسانی تغییر مییابد. برای مثال، در جامعهای که فساد یا جنگ غالب شود، شر ارادی میتواند خیرات را به حداقل برساند.
درنگ: خیر و شر اقتضایی با نسبت یک به هفت در ساختار خلقت جریان دارند، اما خیر و شر ارادی، تحت تأثیر اعمال انسان، این نسبت را تغییر میدهند.
نقش اراده انسانی در فعلیت خیر و شر
انسان، بهسان مسافری در کاروان خلقت، با ارادهای که چون مشعلی در تاریکی راهش را روشن میکند، خیر یا شر را فعلیت میبخشد. قرآن کریم، این آزادی و مسئولیت را چنین تبیین میکند:
﴿إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا﴾ (انسان: ۳)
ما او را به راه هدایت کردیم، یا سپاسگزار است یا ناسپاس.
خدا، اقتضای خیر را فراهم کرده، اما انسان با شکر یا کفر، مسیر خود را تعیین میکند. مثال دو برادر با استعداد یکسان که یکی عالم و دیگری قاتل میشود، نقش اراده و محیط را در این فعلیت نشان میدهد.
درنگ: انسان با اراده خود، خیر یا شر را فعلیت میبخشد، و خدا در این اراده دخالت نمیکند، بلکه اقتضای خیر را فراهم آورده است.
تأثیر محیط و فرهنگ در خیر و شر
محیط، فرهنگ و شرایط اجتماعی، چون خاکی که بذر خیر یا شر در آن کاشته میشود، در تعیین سرنوشت افراد نقش دارند. دو برادر با استعداد یکسان، ممکن است به دلیل محیط یا مربیان متفاوت، یکی به قلههای کمال و دیگری به قعر فساد فرو روند. این تفاوت، نشاندهنده نقش محوری عوامل ارادی و محیطی در فعلیت خیر و شر است.
درنگ: محیط و فرهنگ، چون خاک حاصلخیز یا سنگلاخ، در فعلیت خیر یا شر نقش بسزایی دارند.
بخش سوم: نقد بدفهمیهای دینی و خرافات
نقد فرافکنی مسئولیت به خدا
انسان، هنگامی که گرفتار شر میشود، بهسان کودکی که شکست خود را به دیگری نسبت میدهد، خدا را متهم میکند. این فرافکنی، نتیجه بدفهمی مسئولیتپذیری است. قرآن کریم، مسئولیت انسان را چنین گوشزد میکند:
﴿عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ﴾ (مائده: ۱۰۵)
بر شماست که به خود بپردازید. اگر هدایت یافتید، گمراهی دیگران به شما زیان نمیرساند.
شرور، چون سایهای که خود انسان بر زمین میافکند، نتیجه اعمال اوست، نه اراده الهی. برای مثال، گرسنگی میلیونها انسان، نه از کمبود رزق الهی، بلکه از حرامخواری و سوءعملکرد انسانی ناشی میشود.
درنگ: شرور، نتیجه اعمال انسان است، نه اراده الهی، و فرافکنی به خدا، بدفهمی مسئولیتپذیری است.
نقد بدفهمی دعا و توکل
دعا و توکل، چون نمکی در غذای زندگی، مکمل تلاش و عملکرد صحیحاند، نه جایگزین آنها. بدفهمی دعا، بهسان انتظاری جادویی از آسمان، به خرافاتی چون جادو، بختک و جنزدگی منجر شده است. این باورها، ابزار شیادانی است که از نادانی مردم سوءاستفاده میکنند. برای مثال، ادعای رفع بختک با پول، چون وعدهای پوچ، تنها به فریب مردمان میانجامد.
درنگ: دعا و توکل، مکمل تلاشاند، نه جایگزین آن، و خرافات نتیجه بدفهمی این مفاهیم است.
نقد بدفهمی رزق الهی
رزق الهی، چون جویباری که خدا برای هر جنبندهای جاری ساخته، مشروط به حلالخواری و عملکرد صحیح است. قرآن کریم میفرماید:
﴿وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِيtoireالْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا﴾ (هود: ۶)
هیچ جنبندهای در زمین نیست مگر اینکه رزقش بر خداست.
اما حرامخواری و فساد، چون سدی در برابر این جویبار، رزق را مختل میکند. گرسنگی میلیونها انسان، نتیجه سوءعملکرد انسانی است، نه نقص در اقتضای الهی.
درنگ: رزق الهی مشروط به حلالخواری است، و حرامخواری این اقتضا را مختل میکند.
بخش چهارم: خیر و شر ارادی در جهان معاصر
غلبه شر ارادی در دهه اخیر
در دهه اخیر، شر ارادی، چون طوفانی سهمگین، جهان را درنوردیده و نسبت خیر و شر را از یک به هفت به یک به صدها تغییر داده است. جنگ، فساد، فحشا، قتل و تباهی، چون سایهای سنگین، خیرات را به حاشیه راندهاند. در جامعه ایران، پدیدههایی چون زنا، بکارتزدایی و کلیهفروشی، نشاندهنده شدت شر ارادی است که در طول قرنها بیسابقه بوده است.
درنگ: شر ارادی در دهه اخیر، چون طوفانی، خیرات را به حاشیه رانده و نسبت خیر و شر را به شدت تغییر داده است.
نقد سادهلوحی در برابر شرور عینی
توجیه شرور عینی، چون جنگ و قتل، با شعرهای عرفانی مانند «به جهان خرم از آنم»، نشانهای از نادانی و بیماری روانی است. این دیدگاه، بهسان چشم بستن بر واقعیتی تلخ، با حقیقت قرآن کریم سازگار نیست. برای مثال، در مناطقی چون سوریه و عراق، شرور چنان غالباند که خیرات در آنها به تفریف کاهش یافته است.
درنگ: توجیه شرور عینی با دیدگاههای عرفانی، نشانه نادانی و دورافتادگی از حقیقت قرآنی است.
مثالهای عینی از شر ارادی
شر ارادی، چون آتشی که انسان خود برافروخته، در پدیدههایی چون جنگ، فساد و فحشا متجلی است. برای مثال، در جامعه معاصر، مشکلات اقتصادی و اجتماعی، چون سدی در برابر ازدواج جوانان، خیرات را مختل کرده است. باور به خرافاتی چون جادو و بختک، نتیجه نادانی و سوءاستفاده شیادان است که از نیازهای مردم بهره میجویند.
درنگ: شر ارادی، چون آتشی خودافروخته، در پدیدههای اجتماعی و خرافات ریشه دارد.
بخش پنجم: سی و یک مصداق شر و نقش انسان
شرور در دل اعمال انسانی
شرور، چون سایهای که انسان بر دیوار وجود خویش میافکند، در سی و یک مصداق متجلیاند که همگی از اعمال و اراده او سرچشمه میگیرند. قرآن کریم میفرماید:
﴿كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ﴾ (اسراء: ۸۴)
هرکس بر اساس شاکله خود عمل میکند.
این شرور، نه در خلقت الهی، بلکه در عملکرد انسان ریشه دارند. انسان، با اراده ناقص خود، چون نقاشی که تابلوی زندگی را ترسیم میکند، خیر یا شر را رقم میزند.
درنگ: شرور، چون سایهای از اعمال انسان، در سی و یک مصداق متجلیاند و از شاکله او سرچشمه میگیرند.
نقش عقل و اراده ناقص
عقل و اراده انسانی، چون مشعلی کمسو در تاریکی، ناقصاند و تحت تأثیر شرایط محیطی عمل میکنند. برای مثال، ناتوانی در ازدواج به دلیل مشکلات اقتصادی، نه از جادو یا بختک، بلکه از سوءعملکرد اجتماعی و اراده ناقص ناشی میشود. این محدودیتها، انسان را به تلاش در چارچوب شرایط دعوت میکنند.
درنگ: عقل و اراده ناقص انسانی، چون مشعلی کمسو، در چارچوب شرایط محیطی خیر یا شر را فعلیت میبخشند.
بخش ششم: فهم صحیح دین و مسئولیتپذیری
نقد بدبینی به دین
بدبینی به دین، چون سایهای که از سوءفهم بر قلب انسان میافتد، نتیجه بدفهمی دعا، توکل و مسئولیتپذیری است. انسانهایی که به دلیل عدم استجابت دعا به خدا بدبین میشوند، چون مسافرانی گمراه، راه را از مقصد اشتباه گرفتهاند. دین، انسان را به تلاش و مسئولیتپذیری دعوت میکند، نه فرافکنی به خدا.
درنگ: بدبینی به دین، نتیجه سوءفهم دعا و مسئولیتگریزی است، نه نقص در دین.
ضرورت فهم صحیح دین
فهم صحیح دین، چون کلیدی طلایی، انسان را از خرافات و بدبینی رهایی میبخشد. دین، بهسان چراغی در مسیر کمال، انسان را به تلاش، عقلانیت و شکر دعوت میکند. خدا، چون پدری که سرمایهای یکسان به فرزندانش داده، اقتضای خیر را فراهم کرده، اما انسان با اراده خود، چون کودکی که سرمایه را به سود یا زیان بدل میکند، سرنوشتش را رقم میزند.
درنگ: فهم صحیح دین، انسان را به تلاش، عقلانیت و شکر دعوت میکند و از خرافات و بدبینی رهایی میبخشد.
جمعبندی و نتیجهگیری
این اثر، خیر و شر را در دو ساحت اقتضایی و ارادی تبیین کرد. خیر و شر اقتضایی، با نسبت یک به هفت، در ساختار خلقت جریان دارند، اما خیر و شر ارادی، تحت تأثیر اراده انسانی، میتوانند این نسبت را به شدت تغییر دهند. نقد دیدگاههای عرفانی و ظاهری، بدفهمیهای دینی و خرافات، بر ضرورت فهم صحیح دین و مسئولیتپذیری تأکید دارد. دعا و توکل، مکمل تلاشاند، نه جایگزین آن. شرور، چون سایهای از اعمال انسان، در سی و یک مصداق متجلیاند و از شاکله او سرچشمه میگیرند.
با نظارت صادق خادمی