متن درس
اسما و صفات الهی: خیر و شر در نگاه قرآنی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۱۱)
مقدمه: خیر و شر در آیینه قرآن کریم
خیر و شر، دو مفهوم بنیادین در نظام هستیشناسی و الهیات اسلامی، در قرآن کریم نه تنها بهعنوان واقعیاتی جاری در خلقت، بلکه بهمثابه آیینهای از حکمت و اراده الهی تبیین شدهاند. این دو، چون دو رود جاری در تاروپود وجود انسانی و نظام خلقت، نقشی تعیینکننده در سعادت یا شقاوت انسان ایفا میکنند. درسگفتار شماره ۷۱۱ از مجموعه درسهای خارج فقه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با محوریت خیر و شر، به بررسی این مفاهیم از منظری قرآنی پرداخته و تفاوت نگاه انسانی و الهی را برجسته ساخته است. در این دیدگاه، خیر و شر نه در ظاهر امور، بلکه در نسبت با سعادت ابدی انسان تعریف میشوند.
بخش اول: خیر و شر در نگاه انسانی و قرآنی
تفاوت نگاه انسانی و قرآنی به خیر و شر
انسان، در فهم خیر و شر، به ظاهر امور گرایش دارد؛ آب را خیر میداند و آتش را شر، ادب را نیکو میشمارد و بیادبی را ناپسند. این نگاه، چون نگریستن به سطح آب است که تنها بازتاب نور را میبیند، نه ژرفای اقیانوس را. اما قرآن کریم، خیر و شر را در ظرف سعادت و شقاوت ابدی انسان میسنجد. آنچه به کمال انسان منتهی شود، خیر است و آنچه او را از سعادت دور کند، شر. این دیدگاه، چون چراغی در تاریکی، حقیقت را از ظاهر متمایز میسازد. برای نمونه، قرآن کریم ممکن است فقر یا بلا را در شرایطی خیر بداند، اگر به سعادت ابدی منجر شود، در حالی که انسان، به دلیل ظاهرنگری، آن را شر میپندارد.
: چهبسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است، و چهبسا چیزی را دوست دارید و آن برای شما شر است.
نقد تشخیص خیر و شر با عقل بدون تمسک به قرآن کریم
عقل انسانی، هرچند توانایی درک کلیات خیر و شر را دارد، در شناسایی مصادیق آن ناتوان است. انسان ممکن است زندگی، علم، یا تلاش را خیر بداند، اما بدون هدایت قرآنی، نمیتواند خیر و شر نهایی را تشخیص دهد. این محدودیت، چون پردهای است که حقیقت را از دید عقل پنهان میکند. قرآن کریم، بهمثابه چراغ هدایت، این پرده را کنار میزند و معیارهایی الهی برای تشخیص خیر و شر ارائه میدهد. عقل، بدون تمسک به وحی، چون مسافری است که در بیابان گمراه میشود، اما با قرآن، به مقصد سعادت میرسد.
جمعبندی بخش اول
خیر و شر در نگاه قرآنی، فراتر از ظاهرنگری انسانی، در چارچوب سعادت ابدی تعریف میشوند. عقل، هرچند در کلیات خیر و شر توانمند است، بدون هدایت قرآن کریم در مصادیق آن گمراه میشود. این بخش، با تأکید بر ضرورت تمسک به قرآن، راه را برای فهم عمیقتر این مفاهیم هموار میسازد.
بخش دوم: مصداق شر در قرآن کریم
صم البکم الذین لا یعقلون: بدترین جنبندگان
قرآن کریم، بدترین جنبندگان را «صم البکم الذین لا یعقلون» معرفی میکند، یعنی کسانی که گوش شنوا و عقل فعال ندارند. «صم البکم» به معنای کر و لال بودن در برابر حقیقت است و «لا یعقلون» به عدم بهرهگیری از عقل فعلی اشاره دارد. این افراد، حتی اگر عالم یا دانشمند باشند، به دلیل غرور و عدم شنیدن، در زمره شر قرار میگیرند. این تعبیر، چون آینهای است که حقیقت انسان را نشان میدهد: کسی که عقل خود را به کار نمیگیرد، چون سنگی است که تسبیح میگوید، اما از فعلیت عقل محروم است.
: بدترین جنبندگان نزد خدا کران و لالانیاند که تعقل نمیکنند.
تفسیر قرآن با قرآن: ضرورت فهم قرآنی
فهم واژگان قرآنی، چون «صم البکم»، نیازمند تفسیر قرآن با خود قرآن است. لغتنامهها، هرچند مفید، ممکن است ناقص یا گمراهکننده باشند. قرآن کریم، با توضیح «صم البکم» بهعنوان «الذین لا یعقلون»، از سوءتفاهم جلوگیری کرده و نشان میدهد که مراد، نه حیوانات، بلکه انسانهاییاند که عقل خود را غیرفعال کردهاند. این روش، چون کلیدی است که قفل معانی قرآنی را میگشاید و از تفسیرهای نادرست مصون میدارد.
جمعبندی بخش دوم
بدترین جنبندگان، کسانیاند که عقل خود را به کار نمیگیرند و از شنیدن حقیقت محروماند. تفسیر قرآن با قرآن، راه درست فهم این مفاهیم است و از گمراهی در تفسیرهای ظاهری جلوگیری میکند. این بخش، بر اهمیت عقل فعال و فهم قرآنی تأکید دارد.
بخش سوم: عطش شنیدن و خیرشناسی
عطش شنیدن: ویژگی انسان عاقل
انسان عاقل، چون چشمهای جوشان، عطش شنیدن دارد و به سخنان دیگران، حتی کودکان یا حیوانات، گوش میدهد تا حقیقت را دریابد. این عطش، نشانه تواضع و عقل فعال است. انبیا و اولیا، چون ستارگان هدایت، با گوش شنوا به همه صداها، از جمله صدای طبیعت، توجه داشتند. برای مثال، داستان سلیمان علیهالسلام و مورچه نشان میدهد که گوش دادن به موجودات، حتی ناچیز، میتواند به فهم عمیقتر از عالم منجر شود.
: کسانی که به سخن گوش میدهند و بهترین آن را پیروی میکنند.
نقد غرور و عدم شنیدن
غرور، چون دیواری بلند، انسان را از شنیدن حقیقت محروم میکند و او را به «صم البکم» تبدیل میسازد. حتی عالمان و افراد باکمال، اگر گرفتار غرور شوند، عقل فعلی خود را غیرفعال کرده و در زمره شر قرار میگیرند. برای مثال، داستان مرحوم حائری در مجلس خبرگان نشان میدهد که حتی افراد برجسته ممکن است به دلیل غرور، از شنیدن سخنان دیگران بازمانند و در نتیجه، از حقیقت دور شوند.
عطش شنیدن در طبیعت و موجودات
عطش شنیدن، تنها به سخنان انسانها محدود نیست، بلکه شامل گوش دادن به صداهای طبیعت و موجودات نیز میشود. صدای گنجشکها، گربهها، یا حتی سوسکها، چون نغمههایی از خلقت، حامل پیامهاییاند که انسان عاقل با گوش جان میشنود. برای مثال، مشاهده گنجشکهایی که در مراسم نکاح خود بوق میزنند، نشاندهنده نظم و حکمت الهی در خلقت است. این عطش، چون دریچهای به سوی فهم عمیقتر از عالم، انسان را به خدا نزدیکتر میکند.
جمعبندی بخش سوم
عطش شنیدن، ویژگی انسان عاقل است که با تواضع به سخنان دیگران و صداهای خلقت گوش میدهد. غرور، مانع این عطش است و انسان را به شر تبدیل میکند. این بخش، بر ضرورت پرورش عطش شنیدن و توجه به حکمت الهی در همه موجودات تأکید دارد.
بخش چهارم: نقد عجله و خیرطلبی ناپخته
خطر عجله در خیر و شر
انسان، در خیرطلبی شتاب میورزد و از شر میگریزد، اما خدا خیر و شر را بهگونهای متعادل نازل میکند تا انسان به کمال برسد. عجله، چون شتاب در مسیری ناشناخته، به خسران منجر میشود. قرآن کریم، این شتابزدگی را نکوهش کرده و انسان را به هماهنگی با نظام الهی دعوت میکند. برای مثال، تندخوانی قرآن یا ورزش بیشازحد، به دلیل عجله، به نقص و آسیب میانجامد.
: اگر خدا برای مردم شر را چنانکه در خیر شتاب میکنند، شتاب میداد، هرآینه اجلشان به سر میآمد.
شر بهعنوان خیر نهان
شر، گاه چون پوستهای است که خیر را در خود نهان دارد. فقر، بیماری، یا بلا ممکن است در ظاهر شر باشند، اما اگر به کمال انسان منجر شوند، خیرند. داستان خضر علیهالسلام و سوراخ کردن کشتی، مثالی روشن از این حقیقت است که شر ظاهری میتواند خیر واقعی باشد. این دیدگاه، انسان را به صبر و توکل در برابر سختیها دعوت میکند.
: پروردگارت خواست که آن دو به رشد خود برسند و گنجشان را استخراج کنند.
جمعبندی بخش چهارم
عجله در خیرطلبی و گریز از شر، انسان را از حکمت الهی دور میکند. شر، گاه خیر نهان است که در پرتو صبر و توکل آشکار میشود. این بخش، بر ضرورت صبر و هماهنگی با نظام الهی تأکید دارد.
بخش پنجم: رفتار انبیا و نقد سختگیری دینی
رفتار نرم و انعطافپذیر انبیا
انبیا، چون باغبانانی مهربان، با نرمی و انعطاف با مردم رفتار میکردند و به آزادی و تنوع انسانها احترام میگذاشتند. آنها، برخلاف برخی که دین را با زور و سختگیری تحمیل میکنند، با صبر و حکمت، راه سعادت را نشان میدادند. این سیره، چون نسیمی است که گلها را مینوازد، نه طوفانی که آنها را میشکند.
: دین شما برای شما و دین من برای من.
نقد سختگیری دینی و رفتار غیرانبیایی
سختگیری دینی، چون زنجیری است که روح انسان را در بند میکشد و نتیجه معکوس میدهد. برای مثال، برخورد خشن با فرزندان به دلیل نخواندن نماز، نهتنها آنها را به دین نزدیک نمیکند، بلکه از آن دور میسازد. انبیا، حتی با کافران، با نرمی رفتار میکردند و به آنها فشار نمیآوردند. این نقد، به ضرورت رفتار عالمانه و حکیمانه در تربیت دینی اشاره دارد.
نقد خرافات و ریاضتهای غیرشرعی
ریاضتها و چلهنشینیهای غیرشرعی، چون شاخههای خشکیدهایاند که میوهای نمیدهند. این اعمال، نه در دین تأیید شدهاند و نه به سعادت منجر میشوند. دین، چون چشمهای زلال، ساده و قابلفهم است، مانند نماز صبح که دو رکعت است و همه آن را میفهمند. پیچیدگیهای غیرشرعی، چون غباری است که حقیقت دین را پنهان میکند.
نقد خودشیفتگی و انتظار کمال از دیگران
انتظار اینکه همه، مانند فرزندان، کامل باشند، خودشیفتگی است و انسان را از تواضع دور میکند. تحمل نقص دیگران، چون آبی است که غرور و تکبر را فرو مینشاند. انبیا، همه را به یک قالب محدود نمیکردند و تنوع انسانها را میپذیرفتند. این دیدگاه، انسان را به پذیرش و مهربانی دعوت میکند.
جمعبندی بخش پنجم
انبیا با نرمی و انعطاف، راه سعادت را نشان میدادند، اما سختگیری دینی و خرافات، انسان را از حقیقت دین دور میکند. تحمل نقص دیگران و پرهیز از خودشیفتگی، از ویژگیهای سیره انبیاست که باید الگو قرار گیرد.
بخش ششم: تحمل شرایط نامناسب و ضرورت مهاجرت
نقش محیط و زمان در خیر و شر
محیط، زمان، یا جامعه، گاه چون خاکی مسموم، انسان را به شر میکشاند. قرآن کریم، انسان را به تغییر محیط یا مهاجرت از شر دعوت میکند. این آزادی، چون بالهایی است که انسان را از بند مکان و زمان رها میسازد. اگر محیطی به سعادت انسان آسیب میرساند، باید آن را ترک کرد یا تغییر داد.
: شما بدترین جایگاه را دارید و خدا به آنچه توصیف میکنید داناتر است.
نقد رفتار غیرمنطقی با کودکان خیابانی
بیرون کردن فرزندان از خانه به دلیل نافرمانی، چون ریختن آب در بیابان، به شر منجر میشود. والدین، بهجای سختگیری، باید با صبر و نرمی، فرزندان را هدایت کنند. انبیا، حتی با کافران، با مهربانی رفتار میکردند و این سیره، الگویی برای تربیت است.
جمعبندی بخش ششم
محیط و زمان نامناسب، انسان را به شر میکشاند و مهاجرت یا تغییر آن، خیر است. رفتار غیرمنطقی با فرزندان، بهویژه بیرون کردن آنها، نتیجه معکوس دارد و باید با سیره انبیا جایگزین شود.
بخش هفتم: سادگی دین و نقد پیچیدگیهای غیرشرعی
سادگی دین در سیره انبیا
دین، چون چشمهای زلال، ساده و قابلفهم است. انبیا، با سادگی و نرمی، مردم را به سوی خدا هدایت میکردند. برای مثال، نمازهای واجب، مانند نماز صبح دو رکعت، برای همه روشن و دستیافتنی است. این سادگی، چون نوری است که راه را روشن میکند، نه باری که بر دوش انسان سنگینی کند.
نقد پیچیدگیهای غیرشرعی
اعمال پیچیده، مانند چلهنشینی یا ریاضتهای غیرشرعی، چون شاخههای خشکیدهایاند که میوهای نمیدهند. این اعمال، نه در دین تأیید شدهاند و نه به سعادت منجر میشوند. برای مثال، نماز جعفر طیار، به دلیل پیچیدگی و نبود سند معتبر، از اعتبار ساقط شده و کمتر کسی آن را میشناسد.
جمعبندی بخش هفتم
سادگی دین، ویژگی سیره انبیاست که راه سعادت را آسان میکند. پیچیدگیهای غیرشرعی، چون غباری بر حقیقت دین، باید کنار گذاشته شوند تا زلالی دین آشکار شود.
جمعبندی نهایی
درسگفتار شماره ۷۱۱ از مجموعه درسهای خارج فقه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، خیر و شر را در آیینه قرآن کریم تبیین کرده و بر تفاوت نگاه انسانی و الهی تأکید دارد. خیر و شر قرآنی، بر اساس سعادت ابدی تعریف میشوند و عقل انسانی، بدون تمسک به قرآن، در تشخیص آنها ناتوان است. مفهوم «صم البکم الذین لا یعقلون» به کسانی اشاره دارد که عقل خود را به کار نمیگیرند و از شنیدن حقیقت محروماند. عطش شنیدن، ویژگی انسان عاقل است که حتی به صداهای طبیعت گوش میدهد. نقد عجله، غرور، سختگیری دینی، و خرافات، بر ضرورت سیره انبیا و سادگی دین تأکید دارد.