متن درس
اسماء و صفات الهی: تبیین خیر و شر در پرتو معرفت الهی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۱۳)
دیباچه
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه هفتصد و سیزدهم، به تبیین عمیق و تخصصی مفاهیم خیر و شر در چارچوب الهیات، فلسفه، و روانشناسی اسلامی میپردازد. محور اصلی این بررسی، تحلیل خیر و شر به مثابه دو مفهوم بنیادین در معرفت دینی است که نهتنها در متون اسلامی از جایگاه ویژهای برخوردارند، بلکه در زندگی انسانی نیز نقشی تعیینکننده دارند. این مفاهیم، اگرچه در نگاه نخست بدیهی به نظر میرسند، اما به دلیل فقدان تبیینهای استدلالی و تحلیلی در تاریخ علوم اسلامی، نیازمند بازنگری و بازتعریفاند. نوشتار حاضر، با نگاهی نقادانه به محدودیتهای تاریخی علوم حوزوی، به استخراج معانی اشتقاقی خیر و شر، تحلیل نسبیت این دو مفهوم، و بررسی گرایش انسان به شرور، با تأکید بر خیرات ظاهری آنها، میپردازد.
بخش نخست: چالشهای تاریخی در تبیین خیر و شر
فقدان تحلیل استدلالی در علوم اسلامی
در طول تاریخ علوم اسلامی و حوزوی، یکی از چالشهای بنیادین، گرایش به تکرار واژهها و مفاهیم بدون تبیین استدلالی و اثباتی بوده است. مفاهیمی مانند خیر و شر، که در متون دینی و کلامی به وفور به کار رفتهاند، اغلب به صورت کلی و بدون تحلیل عمیق ارائه شدهاند. این رویکرد، به مثابه نقاشی است که تنها خطوط کلی را ترسیم میکند، اما از پر کردن جزئیات و رنگآمیزی دقیق بازمیماند. فقدان تحلیلهای اشتقاقی و استدلالی، فهم این مفاهیم را در سطحی انتزاعی نگه داشته و مانع از کاربردی شدن آنها در حوزههای فلسفی و عملی شده است.
این چالش، ریشه در روششناسی سنتی علوم حوزوی دارد که گاه به جای استخراج معانی دقیق و علمی، به تکرار مفاهیم بسنده کرده است. برای مثال، خیر و شر، اگرچه در میان علما و مسلمانان به عنوان مفاهیم بدیهی شناخته میشوند، اما فقدان تبیینهای استدلالی، آنها را از تبدیل شدن به ابزارهای تحلیلی در الهیات و فلسفه بازداشته است. این محدودیت، مانند دریایی است که سطح آن آرام به نظر میرسد، اما اعماق آن از دید پژوهشگران پنهان مانده است.
درنگ: علوم اسلامی، به دلیل فقدان تحلیلهای استدلالی و اشتقاقی در مفاهیم بنیادین مانند خیر و شر، نیازمند بازنگری روششناختی برای دستیابی به تبیینهای دقیق و علمی است. |
مقایسه علوم دینی با علوم دقیق
در علوم دقیقی مانند ریاضیات و هندسه، مفاهیم و اصطلاحات به شکلی استاندارد و غیرقابل اختلاط تعریف شدهاند. برای مثال، در هندسه، مربع، مثلث، و ذوزنقه هر یک تعریفی مشخص و متمایز دارند که از هرگونه ابهام یا تداخل جلوگیری میکند. این دقت، مانند نقشهای است که راهنمای روشنی برای کاوشگران فراهم میآورد. در مقابل، علوم دینی و انسانی، به دلیل ماهیت انتزاعی و چندوجهی مفاهیم، از چنین استانداردسازی محروماند. خیر و شر، به عنوان مفاهیمی بنیادین، فاقد ساختاری مهندسیشده و تحقیقی هستند که بتوان آنها را با دقت علمی تحلیل کرد.
این تفاوت، چالش اصلی در تبیین خیر و شر را نشان میدهد. علوم دقیق، با تکیه بر نظامهای تعریفشده، از ابهام جلوگیری میکنند، در حالی که علوم دینی، به دلیل فقدان چنین نظامی، گاه به تکرار مفاهیم کلی بسنده کردهاند. این وضعیت، مانند ساختمانی است که پایههای آن استوار است، اما دیوارهای آن نیمهکاره رها شدهاند. برای رفع این کاستی، لازم است علوم دینی به سوی تبیینهای دقیق و علمی حرکت کنند.
درنگ: برخلاف علوم دقیق که از استانداردسازی و دقت در تعریف مفاهیم برخوردارند، علوم دینی فاقد ساختار مهندسیشده برای تبیین مفاهیمی مانند خیر و شر هستند. |
جمعبندی بخش نخست
بخش نخست این نوشتار، به بررسی چالشهای تاریخی در تبیین خیر و شر در علوم اسلامی پرداخت. فقدان تحلیلهای استدلالی و اشتقاقی، علوم دینی را از دستیابی به تبیینهای دقیق محروم کرده است. مقایسه با علوم دقیق، مانند ریاضیات و هندسه، نشاندهنده ضرورت استانداردسازی و ساختارمند کردن مفاهیم دینی است. این چالشها، مانند موانعی بر سر راه کاروانی معرفتیاند که برای رسیدن به مقصد، نیازمند بازنگری و اصلاح مسیر است. در بخشهای آتی، با تکیه بر تعاریف اشتقاقی و تحلیلهای فلسفی، به تبیین دقیقتر خیر و شر پرداخته خواهد شد.
بخش دوم: تعاریف و تحلیلهای خیر و شر
تعریف اشتقاقی خیر و شر
خیر، به معنای استحکام، استقامت، و وحدت تعریف میشود، در حالی که شر، به معنای شرارت، کثرت، تعدد، و بههمریختگی است. این تعاریف اشتقاقی، ریشه در تحلیل لغوی و فلسفی دارند و خیر را به مثابه طنابی استوار و منسجم، و شر را به مثابه کلافی درهمتنیده و آشوبناک ترسیم میکنند. خیر، با ایجاد انسجام و نظم، به استمرار و پایداری میانجامد، در حالی که شر، با پراکندگی و گسیختگی، به بینظمی و فروپاشی منجر میشود.
این تعریف، خیر را به عنوان حالتی از تمرکز و وحدت، و شر را به عنوان حالتی از تشتت و کثرت معرفی میکند. برای مثال، هنگامی که انسان میگوید «حواسم پرت است»، در واقع به حالتی از شر ذهنی اشاره دارد که با پراکندگی و فراموشی همراه است. در مقابل، تمرکز و آرامش ذهنی، به خیر اشاره دارد که با انسجام و استقامت همراه است. این تحلیل، مانند نوری است که تاریکیهای مفهومی را روشن میسازد و راه را برای فهم دقیقتر خیر و شر هموار میکند.
درنگ: خیر به معنای وحدت، استحکام، و انسجام، و شر به معنای کثرت، تشتت، و بههمریختگی است که ریشه در تحلیل اشتقاقی و فلسفی دارند. |
خیر و شر در ذهن و رفتار
شر در ذهن، به صورت پراکندگی، فراموشی، استرس، و پریشانی بروز مییابد، در حالی که خیر، به انسجام، تمرکز، و آرامش اشاره دارد. این تحلیل روانشناختی، خیر و شر را از منظر درونی انسان بررسی میکند. شر، مانند طوفانی است که آرامش ذهن را بر هم میزند و انسان را به سوی نسيان، عصيان، و پريشاني سوق میدهد. در مقابل، خیر، مانند چشمهای زلال است که ذهن را با آرامش و تمرکز سیراب میسازد.
این حالات ذهنی، در رفتار انسان نیز بازتاب مییابند. فردی که دچار تشتت ذهنی است، در تصمیمگیری و عمل، به بینظمی و گسیختگی گرایش پیدا میکند، در حالی که فردی با ذهن منسجم، رفتارهایی هماهنگ و هدفمند از خود نشان میدهد. این دیدگاه، ارتباط میان مفاهیم دینی و روانشناسی مدرن را نشان میدهد و بر اهمیت فهم خیر و شر در تحلیل رفتار انسانی تأکید دارد.
درنگ: شر در ذهن به پراکندگی و پریشانی، و خیر به انسجام و آرامش منجر میشود، که در رفتار انسان نیز بازتاب مییابد. |
خیر و شر در واقعیت خارجی
خیر و شر، نهتنها در حوزه ذهن، بلکه در واقعیت خارجی نیز قابل شناساییاند. شر، در روابط اجتماعی، فردی، یا جمعی، به صورت تشتت و گسیختگی ظاهر میشود، در حالی که خیر، به وحدت و استمرار اشاره دارد. برای مثال، نزاع و اختلاف در یک جامعه، مصداقی از شر است که به بینظمی و فروپاشی اجتماعی میانجامد. در مقابل، همدلی و همکاری، به مثابه خیر، به انسجام و پایداری جامعه یاری میرساند.
این تحلیل، خیر و شر را به مثابه دو نیروی متضاد در نظام خلقت ترسیم میکند که هر یک نقشی در شکلگیری واقعیت خارجی دارند. شر، مانند پارگی در تار و پود یک پارچه، به گسیختگی منجر میشود، در حالی که خیر، مانند بخیهای استوار، این پارچه را ترمیم میکند. این دیدگاه، کاربرد عملی مفاهیم خیر و شر را در تحلیلهای اجتماعی و الهیاتی برجسته میسازد.
درنگ: شر در واقعیت خارجی به تشتت و گسیختگی، و خیر به وحدت و استمرار منجر میشود که در روابط اجتماعی و فردی قابل مشاهده است. |
جمعبندی بخش دوم
بخش دوم، به تعاریف و تحلیلهای خیر و شر اختصاص یافت. خیر، به عنوان وحدت و انسجام، و شر، به عنوان کثرت و تشتت، از منظر اشتقاقی، روانشناختی، و واقعی تبیین شدند. این تعاریف، مانند کلیدهاییاند که قفلهای معرفتی خیر و شر را میگشایند و راه را برای تحلیلهای عمیقتر هموار میسازند. خیر، با ایجاد تمرکز و استمرار، و شر، با پراکندگی و گسیختگی، در ذهن، رفتار، و واقعیت خارجی انسان نقشآفرینی میکنند. این تحلیلها، زمینهساز بررسی نسبیت و پیچیدگی خیر و شر در بخشهای آتی خواهند بود.
بخش سوم: نسبیت و پیچیدگی خیر و شر
حضور توأمان خیر و شر در یک موجود
خیر و شر، میتوانند به صورت توأمان در یک موجود یا پدیده وجود داشته باشند، مانند گل و خار که هر یک جنبههای خیر و شر دارند. گل، به دلیل زیبایی و لطافت، خیر به نظر میرسد، اما به دلیل زودگذر بودن و پژمردگی، شر نیز در آن نهفته است. در مقابل، خار، به دلیل آسیبرساندن، شر تلقی میشود، اما به دلیل مقاومت و استحکام، خیر نیز در آن وجود دارد. این پیچیدگی، مانند تابلویی است که با رنگهای متضاد نقاشی شده و تنها با نگاهی دقیق، زیبایی آن آشکار میشود.
این دیدگاه، بر نسبیت خیر و شر تأکید دارد. یک پدیده، بسته به زاویه دید و شرایط، میتواند خیر یا شر باشد. برای مثال، خار از منظر کسی که دستش را زخم میکند، شر است، اما از منظر کسی که به استحکام آن نیاز دارد، خیر است. این نسبیت، انسان را به تأمل در قضاوتهای خود دعوت میکند و از مطلقانگاری پرهیز میدهد.
درنگ: خیر و شر به صورت توأمان در یک موجود وجود دارند، مانند گل و خار، که بسته به زاویه دید، خیر یا شر تلقی میشوند. |
نسبیت خیر و شر
خیر و شر، مطلق نیستند و به صورت نسبی و وابسته به دیدگاه و شرایط تعریف میشوند. این نسبیت، برخلاف رویکردهای دوگانهانگار، خیر و شر را در بستر شرایط و زوایای مختلف تحلیل میکند. برای مثال، یک مصیبت ممکن است از منظر ظاهری شر باشد، اما از منظر باطنی، به خیر منجر شود، مانند بیماری که انسان را به سوی توبه و تقرب به خدا سوق میدهد. این دیدگاه، مانند آینهای است که واقعیت چندوجهی خیر و شر را منعکس میسازد.
نسبیت خیر و شر، انسان را به سوی تواضع معرفتی هدایت میکند. انسان، با آگاهی از محدودیتهای خود در قضاوت، از داوریهای شتابزده پرهیز میکند و به حکمت الهی پناه میبرد. این تحلیل، مانند پلی است که انسان را از سطح ظاهری پدیدهها به عمق باطنی آنها میرساند.
درنگ: خیر و شر مطلق نیستند و به صورت نسبی، بسته به شرایط و دیدگاه، تعریف میشوند که انسان را به تأمل و تواضع دعوت میکند. |
خیر و شر در اسماء الهی
خیر و شر، در پرتو اسماء الحسنی نیز قابل تحلیلاند. اسماء جلالی خداوند، مانند مضل، قاطع، و باطش، به کثرت و گسیختگی (شر) مرتبطاند، در حالی که اسماء جمالی، مانند رحمن، رحیم، و لطیف، به وحدت و خیر اشاره دارند. این تحلیل، خیر و شر را به مثابه دو روی یک سکه الهی ترسیم میکند که هر یک نقشی در نظام خلقت ایفا میکنند. اسماء جلالی، مانند شمشیری بران، نظم الهی را با شدت و قاطعیت حفظ میکنند، در حالی که اسماء جمالی، مانند نسیمی ملایم، رحمت و لطف الهی را به خلق میرسانند.
این دیدگاه، ارتباط عمیق خیر و شر با صفات الهی را نشان میدهد. خیر و شر، نه به عنوان نیروهای مستقل، بلکه به عنوان جلوههای اراده الهی در نظام خلقت ظاهر میشوند. این تحلیل، مانند دریچهای است که انسان را به سوی فهم حکمت الهی در خلقت هدایت میکند.
درنگ: اسماء جلالی خداوند به کثرت و شر، و اسماء جمالی به وحدت و خیر مرتبطاند که خیر و شر را به عنوان جلوههای اراده الهی تبیین میکند. |
جمعبندی بخش سوم
بخش سوم، به بررسی نسبیت و پیچیدگی خیر و شر اختصاص یافت. حضور توأمان خیر و شر در یک موجود، نسبیت این دو مفهوم، و ارتباط آنها با اسماء جلالی و جمالی الهی، از محورهای اصلی این بخش بود. خیر و شر، مانند دو بال پرندهایاند که در هماهنگی با یکدیگر، نظام خلقت را به پیش میبرند. این تحلیلها، انسان را به تأمل در حکمت الهی و پرهیز از قضاوتهای مطلق دعوت میکنند. در بخش آتی، گرایش انسان به شرور و عوامل آن بررسی خواهد شد.
بخش چهارم: گرایش انسان به شرور
پرسش روانشناختی گرایش به شر
یکی از پرسشهای بنیادین در فلسفه و روانشناسی اسلامی، این است که چرا انسان، با وجود عقلانیت و جایگاه والای خود به عنوان اشرف مخلوقات، به شر و بدی گرایش دارد؟ این پرسش، در قرآن کریم با آیهای کلیدی تبیین شده است:
﴿إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي﴾ (یوسف: ۵۳)
: نفس قطعاً به بدی فرمان میدهد، مگر آنکه پروردگارم رحم کند.
این آیه، به نفس اماره به سوی شر اشاره دارد که انسان را به سوی بدیها سوق میدهد. این گرایش، مانند جریانی است که کشتی عقل را به سوی گردابهای شر میکشاند، مگر آنکه دست رحمت الهی آن را نجات دهد. این پرسش، نیازمند تحلیلهای عمیق در حوزههای فلسفی، کلامی، و روانشناختی است.
درنگ: گرایش انسان به شر، با وجود عقلانیت، نتیجه فرماندهی نفس اماره به سوی بدیهاست که در قرآن کریم تبیین شده است. |
توجیه عقلانی گرایش به شر
انسانها، به شر گرایش دارند، اما این گرایش را با توجیهات عقلانی، منطقی، و گاه علمی توجیه میکنند. هیچ انسانی به صراحت به سوی شر نمیرود، بلکه شر را با خیرات ظاهری آن تزئین کرده و به عنوان خیر میپذیرد. این توجیهات، مانند نقابیاند که چهره شر را زیبا جلوه میدهند و انسان را به سوی آن جذب میکنند. برای مثال، فردی که به دزدی روی میآورد، ممکن است آن را با توجیه کسب درآمد آسان و بیزحمت، خیر بداند.
این توجیهات، ریشه در تزئین نفس اماره دارند که شر را به صورت خیر ارائه میکند. انسان، با نادیده گرفتن پیامدهای بلندمدت شر، به خیرات ظاهری آن دل میبندد. این تحلیل، مانند آینهای است که حقیقت گرایش انسان به شر را نشان میدهد و او را به تأمل در انگیزههای خود دعوت میکند.
درنگ: انسان شر را با توجیهات عقلانی و خیرات ظاهری آن میپذیرد، که نتیجه تزئین نفس اماره است. |
خیرات ظاهری در شرور
هر شری، دارای خیرات ظاهری است که انسان را به سوی آن جذب میکند. این خیرات، مانند لذتهای لحظهای، نتایج فوری، یا توجیهات اجتماعی، شر را برای انسان مطلوب جلوه میدهند. برای مثال، شراب ممکن است به دلیل لذت موقت یا آرامش ظاهری، خیر به نظر برسد، در حالی که پیامدهای منفی آن پنهان میماند. این خیرات ظاهری، مانند سرابیاند که انسان تشنه را به سوی خود میکشانند، اما در نهایت او را تشنهتر میگذارند.
این تحلیل، نشاندهنده پیچیدگی شرور است که با خیرات ظاهری خود، انسان را فریب میدهند. انسان، به دلیل تمرکز بر ظاهر، از باطن شر غافل میماند و به سوی آن گرایش پیدا میکند. این دیدگاه، مانند چراغی است که تاریکیهای شر را روشن میسازد و انسان را به تأمل در پیامدهای اعمال خود دعوت میکند.
درنگ: شرور به دلیل خیرات ظاهری، مانند لذتهای لحظهای، برای انسان جذاباند و او را به سوی خود میکشانند. |
مثالهای شرور اجتماعی
در جوامع اسلامی، برخی شرور، مانند مصرف مواد مخدر و شراب، به دلیل خیرات ظاهری خود رواج یافتهاند. شراب، به دلیل لذت موقت، آرامش ظاهری، یا توجیهات اجتماعی، در برخی جوامع به فاجعهای اجتماعی تبدیل شده است. این امر، مانند آتشی است که به دلیل بیاحتیاطی، جنگلی را در بر میگیرد و خسارات جبرانناپذیری به بار میآورد.
مصرف شراب، که در گذشته به دلیل نجاست و بوی نامطبوع آن مورد نفرت بود، امروزه به دلیل فقدان تبلیغات صحیح و استانداردسازی، به معضلی اجتماعی تبدیل شده است. این وضعیت، نشاندهنده تأثیر فرهنگ و تبلیغات نادرست در ترویج شرور است که مانند بادی است که خاکستر شر را در جامعه پراکنده میسازد.
درنگ: شرور اجتماعی مانند مصرف شراب، به دلیل خیرات ظاهری و فقدان تبلیغات صحیح، به معضلاتی اجتماعی تبدیل شدهاند. |
جمعبندی بخش چهارم
بخش چهارم، به بررسی گرایش انسان به شرور و عوامل آن اختصاص یافت. پرسش روانشناختی گرایش به شر، توجیهات عقلانی، خیرات ظاهری شرور، و مثالهای اجتماعی، از محورهای اصلی این بخش بودند. نفس اماره، با تزئین شرور، انسان را به سوی بدیها سوق میدهد، در حالی که خیرات ظاهری، مانند لذتهای لحظهای، این گرایش را تقویت میکنند. این تحلیلها، مانند نقشهایاند که مسیرهای انحرافی انسان را نشان میدهند و او را به سوی راه راست هدایت میکنند. در بخش آتی، تأثیر تبلیغات غیرتخصصی در ترویج شرور بررسی خواهد شد.
بخش پنجم: تأثیر تبلیغات غیرتخصصی در ترویج شرور
خطر سخن گفتن غیرتخصصی
سخن گفتن غیرتخصصی در جامعه، مانند جراحی بدون تخصص، میتواند به فاجعه منجر شود. سخن، به دلیل تأثیر عمیق آن بر افکار و رفتار انسانها، نیازمند دقت، تخصص، و پشتوانه علمی است. سخن غیرتخصصی، مانند تیغی است که در دست جراحی ناآگاه، به جای درمان، زخمهای عمیقتری بر پیکر جامعه وارد میکند.
این خطر، بهویژه در حوزه دین، که سخنران باید معصوم یا نایب معصوم باشد، برجستهتر است. در شرع، سخن گفتن دینی، به دلیل تأثیر آن بر هدایت یا گمراهی جامعه، نیازمند معصومیت یا نمایندگی از معصوم است. این شرط، مانند سپری است که جامعه را از گمراهیهای ناشی از سخن غیرتخصصی حفظ میکند.
درنگ: سخن گفتن غیرتخصصی، مانند جراحی بدون تخصص، میتواند به فاجعه منجر شود و در حوزه دین، نیازمند معصومیت یا نمایندگی از معصوم است. |
تأثیر تبلیغات غیرتخصصی در ترویج شرور
تبلیغات غیرتخصصی و غیرعلمی علیه برخی شرور، مانند مواد مخدر، نهتنها در کاهش آنها موفق نبوده، بلکه به ترویج شرور دیگر، مانند شراب، منجر شده است. برای مثال، تأکید بیش از حد بر حرمت مواد مخدر، بدون ارائه تحلیل علمی و جایگزینهای مناسب، به گرایش جامعه به شراب انجامیده است. این وضعیت، مانند تلاش برای خاموش کردن آتشی است که به جای آب، با نفت شعلهورتر میشود.
این تبلیغات، مانند بذرهاییاند که در خاک نامناسب کاشته شده و به جای میوههای خیر، علفهای هرز شر را به بار آوردهاند. فقدان تخصص در تبلیغات دینی، جامعه را به سوی گمراهی سوق داده و شرور را به جای خیرات نشاند.
درنگ: تبلیغات غیرتخصصی علیه شرور، به ترویج شرور دیگر منجر شده و نشاندهنده ضرورت تخصص در تبلیغ دینی است. |
پیامدهای اجتماعی شراب
مصرف شراب، به دلیل فقدان تبلیغات صحیح و استانداردسازی، به فاجعهای اجتماعی تبدیل شده است. در گذشته، شراب به دلیل نجاست و بوی نامطبوع، مورد نفرت بود، اما امروزه، به دلیل تبلیغات نادرست و نبود استاندارد، به معضلی فراگیر تبدیل شده است. این امر، مانند بیماریای است که به دلیل درمان نادرست، به جای بهبودی، وخیمتر شده است.
آمارهای رسمی نشاندهنده مرگ و بیماریهای ناشی از مصرف شراب غیراستاندارد است که نتیجه فقدان رویکردهای علمی در مواجهه با این شر است. این وضعیت، مانند شهری است که به دلیل نبود نگهبانان آگاه، به دست غارتگران افتاده است.
درنگ: مصرف شراب، به دلیل فقدان تبلیغات صحیح و استانداردسازی، به فاجعهای اجتماعی تبدیل شده که نتیجه نبود رویکردهای علمی است. |
نقد فرهنگ عزاداری و رقص
تأکید بیش از حد بر عزاداری و حرمت موسیقی و رقص، بدون ارائه جایگزینهای مناسب، به رواج این اعمال به صورت غیرکنترلشده منجر شده است. این امر، مانند سدی است که به جای هدایت آب، آن را به سوی تخریب سوق داده است. تأکید افراطی بر حرمت، بدون تحلیل علمی، جامعه را به سوی پذیرش بیضابطه این اعمال کشانده است.
این وضعیت، نشاندهنده ضرورت تعادل در تبلیغات دینی است. تبلیغات دینی، مانند باغبانی است که باید با دقت و مهارت، درختان خیر را پرورش دهد و از رشد علفهای هرز شر جلوگیری کند.
درنگ: تأکید افراطی بر حرمت موسیقی و رقص، بدون ارائه جایگزین، به رواج بیضابطه این اعمال منجر شده که ضرورت تعادل در تبلیغات دینی را نشان میدهد. |
جمعبندی بخش پنجم
بخش پنجم، به بررسی تأثیر تبلیغات غیرتخصصی در ترویج شرور پرداخت. سخن گفتن غیرتخصصی، مانند جراحی بدون مهارت، به فاجعه منجر میشود و در حوزه دین، نیازمند معصومیت یا نمایندگی از معصوم است. تبلیغات غیرعلمی، به جای کاهش شرور، به ترویج آنها انجامیده و مصرف شراب و رواج موسیقی و رقص، از پیامدهای این رویکرد است. این تحلیلها، مانند آینهایاند که کاستیهای تبلیغات دینی را نشان میدهند و راه را برای اصلاح هموار میسازند. در بخش آتی، عوامل گرایش به شرور بررسی خواهد شد.
بخش ششم: عوامل گرایش به شرور
نقد بودن شرور در برابر نسیه بودن خیرات
شرور، به دلیل نتایج فوری و نقد، در مقایسه با خیرات، که نتایج آنها نسیه و بلندمدت است، جذابترند. انسان، به دلیل گرایش به لذتهای لحظهای، شرور را به خیرات ترجیح میدهد. این تفاوت، مانند انتخاب میوهای زودرس اما کمدوام در برابر میوهای دیررس اما ماندگار است.
مفهوم «نقد و نسیه»، تفاوت روانشناختی میان خیر و شر را نشان میدهد. شرور، با ارائه نتایج فوری، انسان را به سوی خود میکشانند، در حالی که خیرات، نیازمند صبر و تلاشاند. این تحلیل، مانند کلیدی است که راز گرایش انسان به شر را میگشاید.
درنگ: شرور به دلیل نتایج نقد و فوری، در مقایسه با خیرات نسیه و بلندمدت، برای انسان جذابترند. |
خودآموز بودن شرور
شرور، به دلیل سهولت و عدم نیاز به آموزش، خودآموزند، در حالی که خیرات، نیازمند مربی و آموزشاند. شرور، مانند راههایی هموار اما خطرناکاند که بدون نیاز به راهنما، انسان را به سوی خود میکشانند. در مقابل، خیرات، مانند کوههایی بلندند که برای صعود به آنها، نیاز به مربی و تلاش است.
این ویژگی، یکی از عوامل اصلی گرایش به شرور است. انسان، به دلیل تنآسایی، شرور را که نیازی به آموزش ندارند، ترجیح میدهد. این تحلیل، مانند نوری است که تاریکیهای گرایش انسان به شر را روشن میسازد.
درنگ: شرور به دلیل خودآموز بودن و سهولت، در مقایسه با خیرات که نیازمند آموزش و مربیاند، جذابترند. |
نبوغ بشر در شرارت
نبوغ بشر در خلق شرور، از شیطان نیز فراتر رفته است. انسان، با توانایی خود در خلق شرور پیچیده و جذاب، از شیطان پیشی گرفته است. این نبوغ، مانند آتشی است که اگر مهار نشود، جهان را به کام خود میکشد.
برخلاف شیطان، که در متون دینی به عنوان عامل شر شناخته میشود، بشر با خلاقیت خود، شرور را به شکلی پیچیدهتر و جذابتر ارائه کرده است. این تحلیل، مانند هشداری است که انسان را به تأمل در تواناییهای خود دعوت میکند.
درنگ: نبوغ بشر در خلق شرور، از شیطان فراتر رفته و شرور را به شکلی پیچیده و جذاب ارائه کرده است. |
جمعبندی بخش ششم
بخش ششم، به بررسی عوامل گرایش به شرور اختصاص یافت. نقد بودن شرور، خودآموز بودن آنها، و نبوغ بشر در شرارت، از عوامل اصلی این گرایشاند. شرور، با نتایج فوری و سهولت خود، انسان را به سوی خود میکشانند، در حالی که خیرات، نیازمند تلاش و آموزشاند. این تحلیلها، مانند نقشهایاند که مسیرهای گرایش به شر را نشان میدهند و انسان را به سوی خیر هدایت میکنند. در بخش آتی، ضرورت دقت در سخن گفتن بررسی خواهد شد.
بخش هفتم: ضرورت دقت در سخن گفتن
سخن گفتن، دشوارتر از جراحی
سخن گفتن، به دلیل تأثیر عمیق آن بر جامعه، از جراحی نیز دشوارتر است. سخن، مانند تیغی است که اگر در دست ناآگاه باشد، به جای درمان، زخمهای عمیقی بر پیکر جامعه وارد میکند. این دشواری، مانند جراحی است که نیازمند دقت، مهارت، و مسئولیتپذیری است.
سخن گفتن، بهویژه در حوزه دین، نیازمند تخصص و پشتوانه علمی است. سخنران دینی، مانند جراح، باید با آگاهی و دقت، کلام خود را به کار برد تا به جای گمراهی، به هدایت منجر شود. این تحلیل، مانند هشداری است که مسئولیت سخنرانان را گوشزد میکند.
درنگ: سخن گفتن، به دلیل تأثیر عمیق بر جامعه، از جراحی دشوارتر است و نیازمند تخصص و دقت است. |
ضرورت سند و مطالعه در سخن
سخن گفتن باید با دقت، مطالعه، و بر اساس سند باشد، زیرا تأثیر آن از جراحی نیز بیشتر است. سخن بدون سند، مانند ساختمانی است که بر پایههای سست بنا شده و با اولین تندباد فرو میریزد. سخنران، باید با تکیه بر اسناد معتبر، کلام خود را ارائه کند تا از گمراهی جامعه جلوگیری شود.
این ضرورت، مانند چراغی است که راه سخنرانان را روشن میسازد و آنها را به سوی کلامی مسئولانه هدایت میکند. سخن با سند، مانند گوهری است که ارزش آن در درخشش حقیقت نهفته است.
درنگ: سخن گفتن باید با مطالعه و سند باشد تا از گمراهی جامعه جلوگیری شود و مانند جراحی، مسئولانه ارائه گردد. |
جمعبندی بخش هفتم
بخش هفتم، به ضرورت دقت در سخن گفتن اختصاص یافت. سخن، به دلیل تأثیر عمیق خود، از جراحی دشوارتر است و نیازمند تخصص، مطالعه، و سند است. سخن بدون پشتوانه، مانند تیغی بیمهار، به گمراهی جامعه منجر میشود. این تحلیلها، مانند راهنماییاند که سخنرانان را به سوی کلامی مسئولانه و هدایتگر سوق میدهند. در بخش آتی، اقتدار فرهنگی ایران بررسی خواهد شد.
بخش هشتم: اقتدار فرهنگی ایران
ماندگاری فرهنگی ایران
ایران، به دلیل تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله، از اقتدار فرهنگی برخوردار است که مانع تکهتکه شدن آن شده است. این اقتدار، مانند درختی تنومند است که ریشههایش در اعماق تاریخ فرو رفته و شاخههایش آسمان وحدت را در بر گرفته است.
ایران، با تنوع فرهنگی و قومی خود، توانسته است وحدت ملی را حفظ کند. این ماندگاری، در مقایسه با کشورهایی که به دلیل فقدان ساختار، متلاشی شدهاند، نشاندهنده قدرت فرهنگی ایران است. این اقتدار، مانند سپری است که ایران را از گزند تفرقه حفظ کرده است.
درنگ: ایران، با اقتدار فرهنگی چند هزار ساله، از تفرقه و متلاشی شدن در امان مانده و وحدت ملی خود را حفظ کرده است. |
چالش سخنرانان غیرمتخصص
سخنرانان غیرمتخصص در حوزه دین، به گمراهی جامعه منجر شدهاند. این سخنرانان، مانند باغبانانی ناآگاهاند که به جای پرورش درختان خیر، علفهای هرز شر را پراکنده میسازند. فقدان تخصص، جامعه را به سوی سردرگمی و گمراهی سوق داده است.
این چالش، مانند زنگ خطری است که ضرورت آموزش و تخصص در حوزه تبلیغ دینی را گوشزد میکند. سخنرانان، باید با آگاهی و مسئولیت، کلام خود را به کار برند تا به جای گمراهی، به هدایت منجر شود.
درنگ: سخنرانان غیرمتخصص، با گمراهی جامعه، ضرورت آموزش و تخصص در تبلیغ دینی را برجسته میسازند. |
جمعبندی بخش هشتم
بخش هشتم، به بررسی اقتدار فرهنگی ایران و چالش سخنرانان غیرمتخصص اختصاص یافت. ایران، با اقتدار فرهنگی خود، از تفرقه در امان مانده، اما سخنرانان غیرمتخصص، با گمراهی جامعه، به این اقتدار آسیب رساندهاند. این تحلیلها، مانند آیینهایاند که نقاط قوت و ضعف جامعه را نشان میدهند و راه را برای اصلاح هموار میسازند. در بخش پایانی، جمعبندی کلان کتاب ارائه خواهد شد.
بخش نهم: جمعبندی و نتیجهگیری کلان
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به تبیین مفاهیم خیر و شر در پرتو معرفت الهی پرداخت. خیر، به عنوان وحدت و انسجام، و شر، به عنوان کثرت و تشتت، از منظر اشتقاقی، فلسفی، روانشناختی، و الهیاتی تحلیل شدند. چالشهای تاریخی علوم اسلامی، مانند فقدان تحلیل استدلالی، و مقایسه با علوم دقیق، ضرورت بازنگری روششناختی را نشان داد.
نسبیت خیر و شر، حضور توأمان آنها در پدیدهها، و ارتباط با اسماء جلالی و جمالی الهی، پیچیدگی این مفاهیم را آشکار ساخت. گرایش انسان به شرور، نتیجه نفس اماره، خیرات ظاهری، نقد بودن شرور، و خودآموز بودن آنهاست. تبلیغات غیرتخصصی، به جای کاهش شرور، به ترویج آنها منجر شده و مصرف شراب و رواج موسیقی و رقص، از پیامدهای این رویکرد است.
سخن گفتن، به دلیل تأثیر عمیق خود، از جراحی دشوارتر است و نیازمند تخصص، مطالعه، و سند است. اقتدار فرهنگی ایران، با وجود چالش سخنرانان غیرمتخصص، وحدت ملی را حفظ کرده است. این تحلیلها، مانند چراغهاییاند که راه معرفت را روشن میسازند و انسان را به سوی خیر و حقیقت هدایت میکنند.
این کتاب، با ساختار علمی و تمثیلات فاخر، منبعی جامع برای پژوهشگران الهیات، فلسفه، و عرفان اسلامی فراهم آورده است. امید است که این اثر، گامی در راستای تبیین دقیقتر مفاهیم دینی و کاهش شرور اجتماعی باشد.
با نظارت صادق خادمی |