در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 714

متن درس





اسماء و صفات الهی: تأملاتی در خیر و شر

اسماء و صفات الهی: تأملاتی در خیر و شر

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۱۴)

مقدمه

در ساحت معرفت الهی، تأمل در خیر و شر از جمله مسائل بنیادینی است که ذهن و ضمیر آدمی را به خود مشغول داشته است. این موضوع، نه‌تنها در حوزه الهیات و فلسفه، بلکه در روان‌شناسی، انسان‌شناسی و اخلاق نیز جایگاهی ویژه دارد. درس‌گفتار حاضر، با محوریت بررسی خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی، به کاوش در علل گرایش انسان به شرور و دشواری‌های پذیرش خیرات می‌پردازد. این تأملات، با نگاهی نقادانه به دیدگاه‌های تاریخی و با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، انسان را به بازاندیشی در ماهیت وجودی خویش و نسبت آن با خلقت الهی دعوت می‌کند. ساختار این اثر، با عناوین و زیرعناوین تخصصی، به گونه‌ای سامان یافته که مفاهیم عمیق الهیاتی را با زبانی فاخر و علمی به مخاطبان عرضه نماید. در این مسیر، تمثیلات و استعارات ادبی به کار گرفته شده‌اند تا مفاهیم پیچیده، چون گوهری درخشان، در ذهن خواننده جلوه‌گر شوند.

بخش نخست: نقد تاریخی و بازتعریف مفهوم دنیا

نقد دیدگاه‌های منفی‌گرایانه در تاریخ الهیات

در روزگاران گذشته، بسیاری از عالمان دینی، به دلیل فقدان تخصص در علوم روان‌شناسی، روان‌کاوی و انسان‌شناسی، به تفسیر منفی از دنیا و انسان گرایش داشتند. این دیدگاه‌ها، انسان را موجودی زیان‌دیده معرفی کرده و دنیا را عالمی پست و آلوده قلمداد می‌نمودند. چنین برداشت‌هایی، که اغلب بدون تحقیق علمی و آگاهی عمیق شکل گرفته بودند، به اتهام‌زنی به تاریخ بشریت و تحقیر انسان منجر شدند. در این نگاه، انسان به مثابه موجودی گمراه و دنیا به سان باتلاقی از پلیدی تصویر شده بود.

این رویکرد، که ریشه در محدودیت‌های معرفتی و روش‌شناختی داشت، انسان را از درک جایگاه والای خویش در نظام خلقت بازداشت. فقدان ابزارهای علمی مدرن، مانند روان‌شناسی و انسان‌شناسی، سبب شد که تفاسیر دینی گاه بر پایه برداشت‌های سطحی و متون بدون تحلیل عمیق استوار شوند. این نقص، نه‌تنها به سوءتفاهم در فهم دنیا و انسان انجامید، بلکه زمینه‌ساز بدبینی و منفی‌بافتی در میان توده‌ها شد.

درنگ: فقدان تخصص‌های روان‌شناختی و انسان‌شناختی در گذشته، به تفسیر منفی از انسان و دنیا منجر شد. این دیدگاه، که انسان را زیان‌دیده و دنیا را پست می‌دانست، نیازمند بازنگری علمی و الهیاتی است.

بازتعریف دنیا در پرتو اسماء الحسنی

برخلاف دیدگاه‌های منفی‌گرایانه، دنیا در حکمت الهی به مثابه عالی‌ترین عالم و تجلی‌گاه اسم اعظم الهی شناخته می‌شود. واژه «دنیا»، که در مقابل «آخرت» قرار گرفته، نه به معنای پستی، بلکه به مفهوم نزدیکی و حضور است. دنیا، چون آیینه‌ای زلال، صفات جمال و جلال الهی را بازمی‌تاباند و به عنوان مظهر اسماء الحسنی، جایگاهی متعالی در نظام هستی دارد.

این بازتعریف، که ریشه در حکمت متعالیه و عرفان اسلامی دارد، دنیا را نه عالمی پست، بلکه بستری برای ظهور صفات الهی می‌داند. در این نگاه، دنیا چون باغی پرشکوه است که هر شاخ و برگ آن، نشانه‌ای از حکمت و رحمت بی‌کران پروردگار را در خود نهفته دارد. سوءتفاهم در معنای دنیا، ناشی از ناآشنایی با اشتقاق واژگان و فقدان دانش‌های به‌روز بود که عالمان گذشته را به برداشت‌های نادرست سوق داد.

ریشه‌های سوءتفاهم در فهم دنیا

ناآگاهی از اشتقاق واژگان و فقدان روش‌شناسی علمی در تفسیر متون دینی، از جمله عوامل اصلی سوءتفاهم در فهم دنیا بود. عالمان پیشین، به دلیل محدودیت‌های علمی، گاه واژه «دنیا» را به معنای پستی و حقارت تفسیر کردند، در حالی که این واژه در لغت و معنا، به نزدیکی و حضور اشاره دارد. این خطا، نه‌تنها به تحریف معنای دنیا انجامید، بلکه به بدبینی نسبت به خلقت الهی دامن زد.

این نقص، چون غباری بر آیینه حقیقت، مانع از درک جایگاه والای دنیا در نظام خلقت شد. روش‌شناسی علمی، به ویژه در علوم لغوی و تحلیل واژگان، ابزاری کلیدی برای رفع این سوءتفاهم‌هاست. فهم دقیق اشتقاق واژگان، چون کلیدی زرین، درهای معرفت الهی را به روی انسان می‌گشاید.

بخش دوم: پرسش بنیادین خیر و شر

چرا انسان به شرور گرایش دارد؟

پرسش محوری این تأملات، چرایی گرایش انسان به شرور است، در حالی که خیرات از استمرار، وحدت و قوت برخوردارند. چرا انسان، با وجود برخورداری از عقل، معرفت و دل، به سوی بدی‌ها کشیده می‌شود؟ چرا خیرات، که نیازمند هدایت پیامبران است، کمتر مورد اقبال قرار می‌گیرد، در حالی که شرور، بی‌نیاز از معلم، به سرعت در دل آدمی نفوذ می‌کنند؟

این پرسش، چون دریایی ژرف، ذهن فیلسوفان، عالمان الهیات و روان‌شناسان را به خود مشغول داشته است. خیرات، به دلیل ماهیت متعالی و سنگین خود، نیازمند تلاش، خودسازی و هدایت‌اند، در حالی که شرور، با ظاهری فریبنده و دسترسی آسان، انسان را به سوی خویش می‌کشانند. این تفاوت ساختاری، ریشه بسیاری از گرایش‌های نادرست انسانی است.

درنگ: خیرات، به دلیل ماهیت سنگین و متعالی، نیازمند هدایت پیامبران است، اما شرور، با ظاهری فریبنده، بی‌نیاز از معلم، انسان را به سوی خویش می‌کشاند.

نقش پیامبران در هدایت به خیرات

خیرات، به دلیل نیاز به تلاش و خودسازی، همواره با هدایت پیامبران همراه بوده‌اند. قرآن کریم از ارسال صدوبیست‌وچهار هزار پیامبر سخن می‌گوید که همگی در پی هدایت انسان به سوی خیرات بوده‌اند. با این حال، این تلاش‌ها گاه به رضایت کامل خداوند، پیامبران یا خود انسان‌ها منجر نشده است. در مقابل، شرور، که نیازی به معلم ندارند، به سرعت در رفتار و کردار آدمیان ریشه می‌دوانند.

این ناکامی نسبی خیرات، نه به نقص در هدایت الهی، بلکه به محدودیت‌های وجودی انسان بازمی‌گردد. انسان، چون کشتی‌ای در دریای طوفانی نفس، گاه به سوی صخره‌های شرور کشیده می‌شود، در حالی که خیرات، چون فانوس‌های هدایت، نیازمند توجه و تلاش‌اند.

نقد شاعرانه گرایش به شر

شاعری حکیم چنین سروده است: «صد بار بدی کردی و دیدی ثمرش را / خوبی چه اشکال داشت که یک‌بار نکردی؟» این بیت، چون آینه‌ای، ناسپاسی انسان در برابر خیرات و گرایش او به شرور را به تصویر می‌کشد. انسان، با وجود آگاهی از نتایج منفی بدی‌ها، به دلیل فریبندگی ظاهری یا ضعف اراده، به سوی شرور می‌شتابد.

این بیت شاعرانه، دعوتی است به تأمل در رفتار خویش. انسان، چون کشاورزی که به جای کاشت بذر نیک، علف‌های هرز را پراکنده می‌کند، گاه خیرات را نادیده گرفته و به شرور پناه می‌برد. این پارادوکس، ریشه در پیچیدگی‌های روان‌شناختی و وجودی او دارد.

نقد عقل و حافظه انسانی

انسان، با وجود برخورداری از عقل، معرفت و حافظه، گاه درس‌های گذشته را فراموش کرده و به شرور گرایش می‌یابد. چرا آدمی، با آگاهی از نتایج زیان‌بار بدی‌ها، باز به سوی آن‌ها کشیده می‌شود؟ این پرسش، به ضعف اراده و محدودیت‌های شناختی انسان اشاره دارد.

حافظه انسان، چون کتابی که صفحات آن به سرعت ورق می‌خورد، گاه از ثبت درس‌های گذشته بازمی‌ماند. عقل، که چون مشعلی فروزان باید راه را روشن کند، در برابر وسوسه‌های نفس گاه کم‌فروغ می‌شود. این ضعف‌ها، انسان را به سوی انتخاب‌های نادرست سوق می‌دهند.

خلقت الهی یا نقص انسانی؟

آیا گرایش به شرور، نتیجه نقصی در خلقت الهی است یا ضعفی در خود انسان؟ آیا خداوند، چون مهندس نظام هستی، نقصی در آفرینش انسان نهاده که او را به سوی بدی‌ها می‌کشاند؟ پاسخ این پرسش، در اختیار و مسئولیت انسان نهفته است. انسان، چون لاستیکی کم‌باد، اگر از ظرفیت‌های وجودی خویش مراقبت نکند، به سوی شرور کشیده می‌شود.

خلقت الهی، چون گوهری بی‌نقص، انسان را با ظرفیت‌های بی‌کران آفریده است. اما این انسان است که، چون باغبانی ناآگاه، گاه بذر خیر را نادیده گرفته و علف‌های هرز شر را می‌پروراند. مشکل، نه در خلقت، بلکه در سوءاستفاده از اختیار است.

بخش سوم: تحلیل علل گرایش به شرور

سه پاسخ بنیادین به پرسش گرایش به شر

برای تبیین چرایی گرایش انسان به شرور، سه پاسخ بنیادین ارائه شده است: نخست، فقدان تصور صحیح و گرایش به ظواهر؛ دوم، جذابیت ظاهری شرور؛ و سوم، دشواری خیرات و سهولت شرور. این پاسخ‌ها، چون سه شاخه از درختی تناور، ریشه در حکمت الهی و روان‌شناسی انسانی دارند.

این سه عامل، ترکیبی از تحلیل‌های فلسفی، الهیاتی و روان‌شناختی را ارائه می‌دهند. انسان، چون پرنده‌ای که به سوی نور ظاهری شتابان است، گاه در دام شرور گرفتار می‌شود، در حالی که خیرات، چون گنجی در اعماق، نیازمند کاوش و تلاش‌اند.

درنگ: گرایش انسان به شرور، نتیجه فقدان تصور صحیح، جذابیت ظاهری شرور و دشواری خیرات است. این عوامل، ریشه در پیچیدگی‌های وجودی و روان‌شناختی انسان دارند.

فقدان تصور صحیح و جهل مرکب

یکی از عیوب بزرگ انسان، به ویژه در جوامع دینی، گرایش به تصدیقات بدون تصور صحیح است. تصدیق، پذیرش یک باور بدون فهم عمیق آن است، در حالی که تصور، درک دقیق یک مفهوم را در بر می‌گیرد. تصدیق بدون تصور، چون بنایی بدون پی، به جهل مرکب منجر می‌شود.

در فرهنگ دینی، گاه باورها به صورت یقین‌های کاذب، چون نخود و کشمش، پذیرفته شده‌اند. این یقین‌ها، که فاقد پشتوانه علمی و معرفتی‌اند، انسان را از حقیقت دور می‌کنند. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید:

لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ

جذابیت ظاهری شرور

شرور، به دلیل برخورداری از ظاهر فریبنده خیرات، انسان را به سوی خویش می‌کشانند. هیچ شری خالص نیست و هر شری، چون میوه‌ای فاسد با ظاهری زیبا، با خیرات محاصره شده است. انسان، به ظن خیر، به سوی شرور گام برمی‌دارد.

این جذابیت ظاهری، چون تله‌ای برای پرنده نفس، انسان را در دام خویش گرفتار می‌کند. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید:

لَا يَسْأَمُ الْإِنْسَانُ مِنْ دُعَاءِ الْخَيْرِ

دشواری خیرات و سهولت شرور

خیرات، به دلیل ماهیت سنگین و نیازمند تلاش، چون صعودی دشوار به سوی قله، هستند. در مقابل، شرور، چون سرازیری، آسان و بی‌نیاز از مهارت‌اند. این تفاوت ساختاری، گرایش به شرور را تسهیل می‌کند.

ساختن، مانند تعمیر یک ساعت، نیازمند دانش و صبر است، اما تخریب، چون ضربه‌ای بی‌خردانه، به سرعت رخ می‌دهد. این سهولت، انسان را به سوی شرور می‌کشاند، در حالی که خیرات نیازمند هدایت پیامبران و تلاش انسانی است.

بخش چهارم: نقش قرآن کریم در تبیین خیر و شر

قرآن کریم، فرقان خیر و شر

قرآن کریم، به عنوان هدایت و فرقان، راهنمای اصلی انسان در تمییز خیر و شر است. این کتاب الهی، نه‌تنها در تفسیر، بلکه در هر علم و معرفتی، از فقه و فلسفه تا هنر و ادب، باید محور باشد. قرآن کریم، چون چشمه‌ای زلال، معانی خیر و شر را در هم آمیخته و با فرقانی روشن، انسان را به سوی حقیقت هدایت می‌کند.

آیه‌ای از سوره فصلت می‌فرماید:

لَا يَسْأَمُ الْإِنْسَانُ مِنْ دُعَاءِ الْخَيْرِ وَإِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ

درنگ: قرآن کریم، به عنوان فرقان، خیر و شر را از هم جدا می‌کند و انسان را به سوی معرفت و هدایت رهنمون می‌شود.

نقد ظاهرگرایی و یاس در برابر شر

انسان، به دلیل گرایش به ظواهر، از شر ناامید می‌شود، اما به خیر ظاهری شتابان است. این ظاهرگرایی، ریشه در نفس اماره دارد که قرآن کریم می‌فرماید:

إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ

نفس، چون پرنده‌ای که به سوی نور ظاهری می‌شتابد، به شرور گرایش می‌یابد. این ضعف، انسان را در برابر شر ناامید می‌کند، در حالی که خیر واقعی، نیازمند تلاش و خودسازی است.

خلقت و مسئولیت انسانی

خداوند، انسان را با ظرفیت خیر آفریده، اما او با سوءاستفاده از این اختیار، به شر گرایش می‌یابد. انسان، چون شلواری با کش، نیازمند مراقبت از ظرفیت‌های خویش است. اگر این کش پاره شود، به شر می‌افتد.

این استعاره، به مسئولیت انسان در برابر خلقت خویش اشاره دارد. خداوند، چون باغبانی حکیم، انسان را با ظرفیت‌های بی‌کران آفریده، اما اوست که باید از این باغ مراقبت کند.

بخش پنجم: جمع‌بندی و تأملات نهایی

جمع‌بندی مباحث

این تأملات، گرایش انسان به شرور را نتیجه فقدان تصور صحیح، جذابیت ظاهری شرور و دشواری خیرات دانست. انسان، ذاتاً خیرخواه است و حتی در شرور، به دنبال خیر می‌گردد. قرآن کریم، به‌عنوان فرقان، راهنمای اصلی در تمییز خیر و شر است و انسان را به معرفت عمیق دعوت می‌کند.

خیرات، چون قله‌های سربه‌فلک‌کشیده، نیازمند صبر و تلاش‌اند، در حالی که شرور، چون سرازیری‌های فریبنده، به سرعت انسان را در دام خویش می‌کشند. این درس‌گفتار، دعوتی است به بازاندیشی در باورها و رفتارها، تا انسان با معرفت و خودسازی، به سوی خیر حقیقت گام بردارد.

نتیجه‌گیری

در پایان، این اثر، چون آیینه‌ای زلال، حقیقت خیر و شر را در پرتو اسماء الحسنی به تصویر کشیده است. انسان، با تأمل در خلقت خویش و بهره‌گیری از هدایت قرآن کریم، می‌تواند از دام شرور رهایی یابد و به سوی نور خیر حقیقت گام بردارد. این تأملات، نه‌تنها برای عالمان الهیات، بلکه برای هر جوینده معرفتی، گنجینه‌ای از حکمت و بصیرت است.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، چرا انسان‌ها به دنبال شرور هستند در حالی که خیرات را می‌شناسند؟

2. بر اساس متن، خیرات چه ویژگی‌ای دارند که شرور فاقد آن هستند؟

3. طبق درسگفتار، چرا انسان‌ها به تصدیقات بی‌تصور تمایل دارند؟

4. در آیه 49 سوره فصلت، انسان در برابر خیر و شر چه واکنشی نشان می‌دهد؟

5. طبق درسگفتار، چرا خیرات به پیامبر و اولیا نیاز دارند؟

6. طبق درسگفتار، انسان‌ها به طور ذاتی به دنبال شرور هستند و خیر را نمی‌خواهند.

7. متن بیان می‌کند که خیرات به دلیل ظاهر زیبا و ساده‌شان مورد توجه انسان‌ها قرار می‌گیرند.

8. بر اساس درسگفتار، شرور به دلیل ظاهر خیرگونه‌شان انسان‌ها را جذب می‌کنند.

9. درسگفتار ادعا می‌کند که انسان‌ها به دلیل نداشتن تصور صحیح، با جهل و تصدیقات پوچ زندگی می‌کنند.

10. طبق متن، دنیا به معنای پست و ناپسند است و خیر در آن وجود ندارد.

11. چرا طبق درسگفتار، انسان‌ها به دنبال شرور می‌روند در حالی که خیر را می‌شناسند؟

12. تفاوت خیرات و شرور در درسگفتار چگونه توضیح داده شده است؟

13. چرا طبق متن، تصدیقات بدون تصور به جهل منجر می‌شوند؟

14. مفهوم 'نفس اماره بالسوء' در درسگفتار به چه معناست؟

15. چگونه قرآن طبق درسگفتار به تشخیص خیر و شر کمک می‌کند؟

پاسخنامه

1. چون شرور معلم نمی‌خواهد

2. استمرار و وحدت

3. چون تصور کردن دشوار است

4. از خیر خسته نمی‌شود و از شر مأیوس می‌شود

5. چون خیرات سنگین و نیاز به کشش دارند

6. نادرست

7. نادرست

8. درست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا شرور ظاهر خیرگونه دارند و انسان به دلیل کشش به ظواهر، به سمت آن‌ها می‌رود.

12. خیرات استمرار و وحدت دارند و سنگین‌اند، اما شرور پراکنده و به ظاهر جذاب‌اند.

13. زیرا بدون تصور صحیح، تصدیقات پوچ و نادانی‌اند و به درک واقعی نمی‌رسند.

14. نفس به دلیل کشش به ظواهر، انسان را به سمت شرور ظاهری سوق می‌دهد.

15. قرآن با هدایت و فرقان، خیر و شر را از هم جدا کرده و انسان را به خیر واقعی هدایت می‌کند.