در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 719

متن درس





کتاب اسماء و صفات الهی

اسماء و صفات الهی: تحلیل خیر و شر در پرتو اقتضائات و نادانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۱۹)

مقدمه

در این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی عمیق و تخصصی موضوع خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی پرداخته شده است. محوریت بحث بر اقتضائات انسانی، فعلیت‌های نفسانی و نقش نادانی به‌عنوان ریشه اصلی کاستی‌ها و مفاسد قرار دارد.

بخش نخست: تبیین اقتضائات و فعلیت در رفتار انسانی

مفهوم فعلیت و محدودیت‌های انسانی

فعلیت، به‌مثابه تجلی عملی ظرفیت‌ها و توانمندی‌های انسان در ظرف عمل، هسته اصلی رفتار انسانی را تشکیل می‌دهد. انسان، این موجود پیچیده و چندوجهی، تنها بخشی اندک از توان بالقوه خود را به فعلیت می‌رساند. به‌گونه‌ای که، به‌طور میانگین، تنها ۵ تا ۸ درصد از ظرفیت‌های او در زندگی روزمره به کار گرفته می‌شود و مابقی، به‌سان گنجی مدفون، هدر می‌رود. این محدودیت، نه از ناتوانی ذاتی، بلکه از عدم مدیریت صحیح اقتضائات و گرایش به امور ظاهری نشئت می‌گیرد. انسان، مانند باغبانی که تنها بخشی از خاک حاصلخیز باغ خود را زیر کشت می‌برد، از بهره‌گیری کامل از توانمندی‌های خویش بازمی‌ماند.

درنگ: فعلیت انسان، نمود عملی ظرفیت‌های اوست که به دلیل عدم مدیریت اقتضائات، تنها در حد ۵ تا ۸ درصد تحقق می‌یابد.

دوگانه اقتضائات: دور و نزدیک

اقتضائات انسانی به دو دسته تقسیم می‌شوند: اقتضائات دور و اقتضائات نزدیک. اقتضائات دور، شامل عواملی مانند ژنتیک، تاریخ، محیط و میراث اجدادی است که خارج از حوزه اختیار و کنترل انسان قرار دارند. این عوامل، به‌سان ریشه‌های عمیقی در خاک گذشته، بر ساختار وجودی انسان اثر می‌گذارند، اما امکان تغییر مستقیم آنها وجود ندارد. در مقابل، اقتضائات نزدیک، مانند خواب، غذا و رفتارهای روزمره، در دسترس انسان‌اند و با مدیریت صحیح، می‌توانند به تقویت فعلیت منجر شوند. این اقتضائات، مانند اهرم‌هایی در دستان انسان، امکان تنظیم و بهینه‌سازی عملکرد او را فراهم می‌کنند.

درنگ: اقتضائات دور، خارج از کنترل انسان‌اند، اما اقتضائات نزدیک، با مدیریت صحیح، فعلیت خیر را تقویت می‌کنند.

نقش مبادی فعلیت در تحقق توانمندی‌ها

مبادی فعلیت، مانند خواب کافی و تغذیه متعادل، به‌سان سوخت و سازنده‌ای برای موتور وجود انسانی عمل می‌کنند. مدیریت صحیح این مبادی، هوشیاری، کارایی و توانمندی انسان را افزایش می‌دهد. برای مثال، پرخوری یا کم‌خوابی، مانند باری سنگین بر دوش جسم و ذهن، مانع از تحقق کامل ظرفیت‌ها می‌شود. انسان متعادل، با تنظیم این مبادی، مانند راننده‌ای ماهر که خودرو خود را به‌خوبی سرویس می‌کند، می‌تواند عملکردی بهینه و موفق داشته باشد.

درنگ: مدیریت مبادی فعلیت، مانند خواب و غذا، کلید افزایش کارایی و تحقق توانمندی‌های انسانی است.

تفاوت انسان متعادل و رفتار حیوانی

انسان متعادل، در مصرف غذا و لذت‌جویی، مانند باغبانی است که به اندازه نیاز از میوه‌های باغ برمی‌دارد، در حالی که انسان غیرمتعادل، مانند حیوانی در علف‌زار، بی‌محابا و بیش از نیاز مصرف می‌کند و به خود آسیب می‌رساند. این تفاوت، ریشه در عقلانیت و خودکنترلی دارد. انسان متعادل، لذت را در چارچوب نیازهای طبیعی بدن مدیریت می‌کند، اما رفتار حیوانی، تسلیم در برابر امیال ظاهری است که به زیان جسم و روح منجر می‌شود.

درنگ: انسان متعادل، با عقلانیت و خودکنترلی، مصرف را در حد نیاز نگه می‌دارد، در حالی که رفتار حیوانی، به زیاده‌روی و آسیب منجر می‌شود.

ابزارهای فرهنگی: میخ طویله تمدن

ابزارهای فرهنگی، مانند قاشق، بشقاب و کاسه، به‌سان میخ طویله‌ای هستند که حیوان را از پرخوری در علف‌زار بازمی‌دارند. این ابزارها، به‌عنوان نمادهای تمدن، انسان را به سوی مصرف متعادل هدایت می‌کنند و از رفتارهای غیرعقلانی جلوگیری می‌نمایند. بشقاب، مانند خط‌کشی دقیق، اندازه مصرف را تعیین می‌کند و انسان را از زیاده‌روی بازمی‌دارد. این تمثیل، نقش فرهنگ را در تنظیم رفتار انسانی و تقویت فعلیت خیر برجسته می‌سازد.

درنگ: ابزارهای فرهنگی، مانند بشقاب و قاشق، نقش میخ طویله را ایفا کرده و انسان را به مصرف متعادل هدایت می‌کنند.

تأثیر اقتضائات نزدیک بر فعلیت

کنترل اقتضائات نزدیک، مانند خواب، غذا و رفتارهای روزمره، مانند تنظیم دقیق اجزای یک ماشین پیچیده، فعلیت انسان را تقویت می‌کند. در مقابل، عدم مدیریت این اقتضائات، مانند راننده‌ای ناشی که خودرو را بدون سرویس به جاده می‌برد، به کاهش کارایی و شکست منجر می‌شود. انسان با تنظیم این اقتضائات، می‌تواند مانند معماری هوشیار، بنای وجود خود را استوار سازد و به موفقیت‌های عملی دست یابد.

درنگ: مدیریت اقتضائات نزدیک، مانند سرویس منظم خودرو، فعلیت انسان را بهینه کرده و به موفقیت منجر می‌شود.

جمع‌بندی بخش نخست

در این بخش، مفهوم فعلیت به‌عنوان نمود عملی ظرفیت‌های انسانی و نقش اقتضائات دور و نزدیک در تحقق آن بررسی شد. انسان، تنها بخشی اندک از توان خود را به فعلیت می‌رساند، زیرا اقتضائات نزدیک را به‌درستی مدیریت نمی‌کند. اقتضائات دور، مانند گذشته و محیط، خارج از کنترل‌اند، اما اقتضائات نزدیک، مانند خواب و غذا، با مدیریت صحیح، فعلیت خیر را تقویت می‌کنند. ابزارهای فرهنگی، به‌سان میخ‌های تمدن، انسان را به سوی رفتار متعادل هدایت می‌کنند و از زیاده‌روی بازمی‌دارند.

بخش دوم: نادانی، ریشه مفاسد و مانع خیر

نادانی در آیات قرآن کریم

قرآن کریم، در آیات متعدد، نادانی را به‌عنوان ریشه اصلی مشکلات انسانی معرفی می‌کند. آیه ﴿أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ (روم: ۶، : «اکثرشان نمی‌دانند») در ۲۷ مورد از ۸۰ آیه مرتبط، بر نادانی به‌عنوان مانع اصلی خیر تأکید دارد. این تکرار، نشان‌دهنده اهمیت محوری آگاهی در رفتار انسانی و نقش مخرب نادانی در ایجاد مفاسد است.

درنگ: نادانی، به‌عنوان ریشه اصلی مشکلات انسانی، در ۲۷ مورد از آیات قرآن کریم برجسته شده و مانع تحقق خیر است.

نادانی در برابر سایر صفات منفی

در مقایسه با سایر صفات منفی، مانند دروغ (کاذبون، ۱ مورد)، کفر (کفور، ۲ مورد) و بی‌ایمانی (لا یؤمنون، ۱۱ مورد)، نادانی (لا یعلمون، ۲۷ مورد) برجستگی بیشتری دارد. این تفاوت، از آن روست که نادانی، برخلاف دروغ یا کفر که انسان از آنها اکراه دارد، برای فرد خوشایند است، زیرا از آن آگاه نیست. نادانی، مانند سایه‌ای پنهان، ریشه سایر مفاسد اخلاقی و اجتماعی را تغذیه می‌کند.

درنگ: نادانی، به دلیل خوشایند بودن برای فرد ناآگاه، ریشه اصلی مفاسد اخلاقی و اجتماعی است.

نادانی در اعتقادات

بسیاری از اعتقادات انسانی، مانند ایمان به خدا، قیامت یا پیامبر، به دلیل فقدان تصورات صحیح، به نادانی آلوده‌اند. انسان ممکن است خدا را بپذیرد، اما بدون فهم دقیق، این اعتقادات مانند بنایی بدون پی، کارکرد عملی ندارند و به قضاوت‌های نادرست منجر می‌شوند. این نادانی، مانند مهی غلیظ، حقیقت را از دید انسان پنهان می‌کند.

درنگ: اعتقادات آلوده به نادانی، به دلیل فقدان تصورات صحیح، فاقد کارکرد عملی و زمینه‌ساز قضاوت‌های نادرست‌اند.

قضاوت‌های نادرست ناشی از نادانی

آیه ﴿أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾ نشان می‌دهد که قضاوت‌های نادرست انسان‌ها، مانند ارزیابی دیگران یا اعتقادات، از نادانی سرچشمه می‌گیرد. انسان‌ها، مانند تیراندازی در تاریکی، بدون اطلاعات کافی قضاوت می‌کنند و این قضاوت‌ها به خطا و آسیب‌های اجتماعی منجر می‌شوند. نادانی، مانند راهنمایی کور، انسان را به سوی پرتگاه هدایت می‌کند.

درنگ: قضاوت‌های نادرست، ناشی از نادانی، به خطا و آسیب‌های اجتماعی منجر می‌شوند.

نادانی، مانع تمدن

نادانی، که ۹۵ درصد از اعتقادات و رفتارهای جامعه را تشکیل می‌دهد، مانند دیواری بلند، مانع اصلی تمدن و پیشرفت است. حتی پیشرفت‌های مادی، مانند ساخت هواپیما یا آپولو، بدون رفع نادانی، مانند پوسته‌ای زیبا اما توخالی، به آبادانی فکری و اخلاقی منجر نمی‌شوند. تمدن حقیقی، تنها با رفع نادانی و پرورش آگاهی ممکن می‌گردد.

درنگ: نادانی، با تسلط بر ۹۵ درصد از اعتقادات و رفتارها، مانع اصلی تمدن و پیشرفت حقیقی است.

تصورات در برابر تصدیقات

انسان باید به جای تکیه بر تصدیقات (باورهای بدون پشتوانه)، به تصورات صحیح، مانند آگاهی از روز بودن، تکیه کند. تصدیقات، مانند باور به خدا بدون فهم، مانند بنایی سست‌اند که به نادانی آلوده‌اند. تصورات صحیح، مانند نوری در تاریکی، پایه‌ای برای تصمیم‌گیری عقلانی فراهم می‌کنند و از قضاوت‌های نادرست جلوگیری می‌نمایند.

درنگ: تکیه بر تصورات صحیح، به جای تصدیقات بی‌پشتوانه، انسان را از نادانی رها می‌کند.

نقد فلسفه‌های غیرواقعی

فلسفه‌های سنتی، که خدا را به‌صورت کلی و غیرواقعی تعریف می‌کنند، مانند نقشه‌ای گنگ و بی‌فایده، فاقد کارکرد عملی‌اند. قرآن کریم، در آیه ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ﴾ (آل‌عمران: ۱۸، : «خداوند گواهی داد که جز او خدایی نیست»)، خدا را به‌صورت شهودی و عینی معرفی می‌کند. این شهود، مانند دیدن کف دست، باید روشن و ملموس باشد، نه مفاهیمی انتزاعی و دور از واقعیت.

درنگ: تعریف‌های فلسفی انتزاعی از خدا، فاقد شهود عینی و کارکرد عملی‌اند و با نگاه قرآنی ناسازگارند.

نادانی در خوب و بد

خوبی‌های ظاهری، مانند علم یا دینداری، اگر از نادانی سرچشمه بگیرند، مانند میوه‌ای زیبا اما مسموم، می‌توانند به شر منجر شوند. این خوبی‌ها، به دلیل ریشه در نادانی، گاهی مخرب‌تر از بدی‌های آشکارند. انسان، مانند کشاورزی که به‌جای بذر سالم، دانه‌ای فاسد می‌کارد، با نادانی خود، به‌جای خیر، شر می‌آفریند.

درنگ: خوبی‌های ظاهری آلوده به نادانی، می‌توانند مخرب‌تر از بدی‌های آشکار باشند.

راهکار کاهش شرور

برای کاهش شرور و افزایش خیرات، انسان باید قضاوت‌های خود را کاهش دهد، نادانی خود را بپذیرد و به تصورات صحیح تکیه کند. پذیرش نادانی، مانند گفتن «نمی‌دانم»، مانند کلیدی است که قفل‌های ذهن را می‌گشاید و انسان را از قضاوت‌های نادرست و شرور ناشی از نادانی دور می‌کند. این رویکرد، مانند پلی به سوی ایمان و شکرگزاری حقیقی، انسان را به خیر رهنمون می‌شود.

درنگ: پذیرش نادانی و تکیه بر تصورات صحیح، راهکار کاهش شرور و افزایش خیرات است.

پارادوکس خوبی و بدی

انسان ممکن است با وجود خوبی ظاهری، مانند prayer، قساوت بیشتری داشته باشد، یا با وجود بدی ظاهری، دلی صاف‌تر داشته باشد. این پارادوکس، مانند دو روی یک سکه، پیچیدگی رفتار انسانی را نشان می‌دهد. خوبی ظاهری، اگر از نادانی سرچشمه بگیرد، مانند درختی بی‌ریشه، به قساوت منجر می‌شود، در حالی که بدی ظاهری ممکن است با نیتی صاف همراه باشد. این نکته، ضرورت نگاه عمیق به باطن اعمال را آشکار می‌سازد.

درنگ: پارادوکس خوبی و بدی نشان می‌دهد که خوبی ظاهری آلوده به نادانی می‌تواند به قساوت منجر شود.

جمع‌بندی بخش دوم

نادانی، به‌عنوان ریشه اصلی مفاسد و مانع خیر، در آیات قرآن کریم، به‌ویژه در آیه ﴿أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾، برجسته شده است. این نادانی، که ۹۵ درصد از اعتقادات و رفتارهای جامعه را دربرمی‌گیرد، مانند سدی در برابر تمدن حقیقی ایستاده است. اعتقادات و قضاوت‌های آلوده به نادانی، مانند بناهایی سست، به خطا و آسیب منجر می‌شوند. برای رهایی از این شرور، انسان باید نادانی خود را بپذیرد، قضاوت‌های نادرست را کاهش دهد و به تصورات صحیح تکیه کند.

بخش سوم: راهکارهای عملی برای تحقق خیر

مدیریت اقتضائات و تقویت فعلیت

برای تحقق خیر، انسان باید اقتضائات نزدیک خود را، مانند خواب و غذا، به‌گونه‌ای مدیریت کند که مانند سوختی پاک، موتور وجود او را به حرکت درآورد. این مدیریت، مانند تنظیم دقیق سازهای یک ارکستر، هماهنگی جسم و روح را تضمین می‌کند و فعلیت خیر را تقویت می‌نماید.

درنگ: مدیریت اقتضائات نزدیک، مانند خواب و غذا، فعلیت خیر را تقویت می‌کند.

پذیرش نادانی و کاهش قضاوت‌ها

پذیرش نادانی، مانند اعتراف به ندانستن مقصد در سفری ناشناخته، انسان را از قضاوت‌های بی‌پایه رها می‌کند. این پذیرش، مانند آبی زلال، ذهن را از آلودگی‌های تصدیقات بی‌اساس پاک می‌کند و راه را برای تصورات صحیح و تصمیم‌گیری عقلانی هموار می‌سازد.

درنگ: پذیرش نادانی و کاهش قضاوت‌ها، انسان را به سوی تصمیم‌گیری عقلانی و خیر هدایت می‌کند.

تمرکز بر تصورات صحیح

تمرکز بر تصورات صحیح، مانند آگاهی از روز بودن، مانند نوری است که مسیر انسان را روشن می‌کند. این تصورات، مانند ستون‌های محکم یک بنا، پایه‌ای برای تصمیم‌گیری‌های عقلانی فراهم می‌کنند و انسان را از دام تصدیقات بی‌پشتوانه رها می‌سازند.

درنگ: تصورات صحیح، پایه تصمیم‌گیری عقلانی و رهایی از نادانی‌اند.

جمع‌بندی بخش سوم

برای تحقق خیر، انسان باید اقتضائات نزدیک خود را مدیریت کند، نادانی خود را بپذیرد و به تصورات صحیح تکیه نماید. این راهکارها، مانند کلیدهایی برای گشودن قفل‌های وجود، انسان را به سوی فعلیت خیر و رهایی از شرور هدایت می‌کنند.

نتیجه‌گیری نهایی

این نوشتار، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره، به بررسی خیر و شر در پرتو اقتضائات، فعلیت‌ها و نادانی پرداخته است. انسان، تنها بخشی اندک از توان خود را به فعلیت می‌رساند، زیرا اقتضائات نزدیک را به‌درستی مدیریت نمی‌کند. نادانی، به‌عنوان ریشه اصلی شرور، در آیات قرآن کریم، مانند ﴿أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ﴾، برجسته شده و مانع تمدن حقیقی است. برای کاهش شرور و افزایش خیرات، انسان باید نادانی خود را بپذیرد، قضاوت‌های نادرست را کاهش دهد و به تصورات صحیح تکیه کند. این رویکرد، مانند نوری در تاریکی، انسان را به سوی فعلیت خیر و تمدن حقیقی رهنمون می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. بر اساس درسگفتار، حداکثر درصد توانمندی انسان‌ها که به فعليت می‌رسد چند درصد است؟

2. طبق متن، اقتضای دور به چه اشاره دارد؟

3. بر اساس درسگفتار، اقتضای قريب به فعليت چه تأثیری بر انسان دارد؟

4. طبق متن، شایع‌ترین مشکل انسان‌ها که در قرآن ذکر شده چیست؟

5. بر اساس درسگفتار، چند مورد از آیات قرآن به 'لا يعلمون' اشاره دارند؟

6. بر اساس درسگفتار، انسان‌ها می‌توانند به طور کامل اقتضائات دور خود را کنترل کنند.

7. طبق متن، نادانی شایع‌ترین مشکل انسان‌ها در قرآن است.

8. درسگفتار بیان می‌کند که اکثر اعتقادات انسان‌ها از روی دانایی است.

9. بر اساس متن، اقتضائات قريب مانند خواب و خوراک بر فعليت انسان تأثیر می‌گذارند.

10. طبق درسگفتار، دروغ‌گویی شایع‌ترین مشکل انسان‌ها در قرآن است.

11. تفاوت اقتضای دور و اقتضای قريب طبق درسگفتار چیست؟

12. چرا نادانی شایع‌ترین مشکل انسان‌ها در قرآن ذکر شده است؟

13. نقش کنترل اقتضائات قريب در فعليت انسان چیست؟

14. چرا انسان‌ها در تشخیص خیر و شر دچار مشکل می‌شوند؟

15. طبق درسگفتار، چرا اعتقادات انسان‌ها اغلب نادرست است؟

پاسخنامه

1. پنج تا هشت درصد

2. گذشته و شرایط پدران و مادران

3. تأثیر مستقیم بر فعليت روزانه

4. جهل

5. بیست و هفت مورد

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. اقتضای دور به گذشته و شرایط غیرقابل کنترل مانند پدران و محیط اشاره دارد، اما اقتضای قريب به عواملی مانند خواب و خوراک مربوط است که قابل کنترل‌اند.

12. زیرا نادانی ریشه اکثر مشکلات مانند کفر، جدل و فسق است و ۲۷ مورد از آیات به 'لا يعلمون' اشاره دارند.

13. کنترل اقتضائات قريب مانند خواب و خوراک، فعليت انسان را بهبود داده و درصد توانمندی او را افزایش می‌دهد.

14. به دلیل نادانی و قضاوت بر اساس تصورات نادرست، انسان‌ها نمی‌توانند خیر و شر را به درستی تشخیص دهند.

15. زیرا اعتقادات انسان‌ها بر پایه نادانی و تصورات غلط شکل گرفته و فاقد شهود و شناخت عینی است.

فوتر بهینه‌شده