در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

اسماء الحسنی 724

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی

کتاب اسما و صفات الهی: تحلیل خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۲۴)

دیباچه

در این کتاب، به تحلیل درس‌گفتار ارزشمند آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه شماره ۷۲۴ (مورخ ۸/۳/۱۳۹۳) پرداخته شده است که به بررسی موضوع خیر و شر در چارچوب معارف الهی و اسماء الحسنی اختصاص دارد.

بخش اول: تبیین مفهوم خیر و شر در پرتو اسماء الحسنی

تمایز کمّی و کیفی خیر و شر

خیر و شر، دو مفهوم بنیادین در معارف الهی، از منظر کمّی و کیفی تفاوت‌های عمیقی دارند. ممکن است هزاران خیر یا شر کمّی، در برابر یک خیر یا شر کیفی، ناچیز باشد. این تمایز، همانند تفاوت میان کیسه‌ای پر از پول خرد و یک تراول‌چک ارزشمند است که اولی، هرچند فراوان، در برابر دومی ناچیز می‌نماید.

درنگ: خیر و شر از منظر کمّی و کیفی متفاوت‌اند. هزاران خیر یا شر کمّی ممکن است در برابر یک خیر یا شر کیفی ناچیز باشد، مانند تفاوت میان کیسه‌ای پر از نان و یک تراول‌چک.

تحلیل: این تمایز، ریشه در فلسفه اخلاق اسلامی دارد که کیفیت تأثیرگذاری خیر یا شر را بر کمیت آن مقدم می‌داند. خیر کیفی، مانند محبتی که قلب‌ها را متحول می‌سازد، یا شر کیفی، مانند جنایتی که جامعه‌ای را ویران می‌کند، تأثیراتی عمیق و ماندگار دارند.

مثال‌های کمّی و کیفی

برای فهم بهتر این تمایز، می‌توان به مثال‌هایی تمثیلی اشاره کرد. کیسه‌ای پر از نان، خیر کمّی است که هرچند ارزشمند، در برابر یک تراول‌چک (خیر کیفی) ناچیز است. به همین سان، سال‌ها گناه کمّی، مانند کارهای ناشایست کوچک، در برابر یک گناه کیفی، مانند قتل یک انسان، ناچیز می‌گردد.

تحلیل: این مثال‌ها، تفاوت در تأثیرگذاری خیر و شر را نشان می‌دهند. گناهان کیفی، به دلیل تأثیرات عمیق و گسترده، وزن بیشتری در ترازوی عدالت الهی دارند، همان‌گونه که خیر کیفی، مانند اصلاح یک جامعه، ارزشی بی‌مانند دارد.

اصل مسئولیت اخلاقی: گناه، گناه است

هرچند تمایز کمّی و کیفی در خیر و شر وجود دارد، اما نباید گمان برد که گناهان کمّی ناچیز یا قابل چشم‌پوشی‌اند. گناه، چه کوچک مانند آزار یک حیوان، و چه بزرگ مانند نابودی یک انسان، نقض دستور الهی است و در برابر عدالت الهی مسئول شناخته می‌شود.

تحلیل: این دیدگاه، ریشه در اصل مسئولیت اخلاقی در اسلام دارد. هر گناهی، صرف‌نظر از شدت، نقض فرمان الهی است، اما شدت مجازات به کیفیت و تأثیر گناه بستگی دارد. این اصل، انسان را به رعایت حدود الهی در همه امور دعوت می‌کند.

تفاوت گناهان کمّی و کیفی

گناهان کمّی، مانند مصرف آب آلوده، اثراتی محدود و فردی دارند، درحالی‌که گناهان کیفی، مانند ریختن سم در آب، ویرانگر و گسترده‌اند. گناهان کمّی، معلول و جزئی‌اند، اما گناهان کیفی، علّی و زیرساختی‌اند و به بنیادهای جامعه آسیب می‌رسانند.

درنگ: گناهان کمّی، مانند هیزم‌های کوچک، زود خاکستر می‌شوند، اما گناهان کیفی، مانند تنه درخت، آتشی پایدار و ویرانگر ایجاد می‌کنند.

تحلیل: این تمایز، به تفاوت میان گناهان صغیره و کبیره در فقه اسلامی اشاره دارد. گناهان کیفی، به دلیل تأثیرات گسترده و ریشه‌ای، مستحق مجازات سنگین‌تری هستند و در قرآن کریم، به‌عنوان گناهانی معرفی شده‌اند که بنیان‌های ایمان و جامعه را متزلزل می‌سازند.

جهنم: مقصد گناهکاران کیفی

جهنم، در معارف الهی، جایگاه کسانی است که گناهان کیفی و علّی مرتکب شده‌اند، نه گناهکاران کمّی و ضعیف. قرآن کریم در آیه‌ای می‌فرماید: وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (سوره تحریم، آیه ۶). : «سوخت آن، مردم و سنگ‌هاست.»

این آیه نشان می‌دهد که جهنم، جایگاه انسان‌هایی با گناهان سنگین و ریشه‌ای است که استحکام و تأثیرگذاری گناهشان، مانند سنگ و آهن، پایدار و عظیم است.

تحلیل: این دیدگاه، به عدالت الهی و تناسب مجازات با گناه اشاره دارد. جهنم، نه برای ضعفا و گناهکاران کمّی، بلکه برای کسانی است که با گناهان کیفی، به جوامع و تاریخ آسیب رسانده‌اند.

توهم استعماری گناه

استعمار، با ترویج ترس از جهنم، توهمی در میان ضعفا ایجاد کرده که گناهان کوچکشان آن‌ها را جهنمی می‌سازد. این توهم، ضعفا را مطیع و جنایت‌کاران کیفی را تبرئه می‌کند.

تحلیل: این نقد، به سوءاستفاده استعمار از مفاهیم دینی برای کنترل توده‌ها اشاره دارد. جامعه‌شناسی انتقادی نیز نشان می‌دهد که ترس، ابزاری برای سلطه است و استعمار با بزرگ‌نمایی گناهان کمّی، توجه را از گناهان کیفی منحرف ساخته است.

روان‌شناسی جنایت‌کاران کیفی

جنایت‌کاران کیفی، مانند دیکتاتورها و سردمداران ظلم، به دلیل خودشیفتگی، خود را گناهکار نمی‌دانند و احساس پشیمانی ندارند. در مقابل، ضعفا مدام خود را گناهکار می‌پندارند و به استغفار روی می‌آورند.

درنگ: جنایت‌کاران کیفی، با خودشیفتگی، خود را تبرئه می‌کنند و حتی با ذکر و بسم‌الله جنایت می‌کنند، درحالی‌که ضعفا، با خودسرزنشی، مدام استغفار می‌کنند.

تحلیل: این تحلیل، به تفاوت روان‌شناختی میان گناهکاران کیفی و کمّی اشاره دارد. روان‌شناسی اجتماعی نشان می‌دهد که خودشیفتگی، مانع احساس گناه در میان قدرتمندان می‌شود، درحالی‌که ضعفا، به دلیل تربیت نادرست دینی، گرفتار خودسرزنشی‌اند.

نقد فرهنگ گناه‌محوری

فرهنگ گناه‌محوری، با بزرگ‌نمایی گناهان کوچک، مانند مسائل ظاهری یا موسیقی، و کوچک‌نمایی گناهان بزرگ، مانند قاچاق انسان یا دزدی‌های کلان، به انحطاط اجتماعی دامن زده است.

تحلیل: این نقد، به تحریف اولویت‌های اخلاقی در جوامع اسلامی اشاره دارد. تمرکز بر گناهان کمّی، توجه را از گناهان کیفی و ساختاری منحرف می‌سازد و جامعه را از اصلاح بنیادین بازمی‌دارد.

استغفار متناسب با گناه

استغفار باید متناسب با وزن گناه باشد. استغفار بیش‌ازحد، گناه را در ذهن بزرگ می‌کند و انسان را به خودگ گناهکار تبدیل می‌سازد، مانند هم‌زدن آبی که قطره‌ای آلودگی در آن است و کل آب را آلوده می‌کند.

تحلیل: این دیدگاه، به تأثیر روان‌شناختی استغفار بیش‌ازحد اشاره دارد. روان‌شناسی شناختی نشان می‌دهد که تکرار افکار منفی، خودپنداره انسان را تخریب می‌کند و او را به خودسرزنشی سوق می‌دهد.

استعاره هیزم و تنه درخت

گناهان کمّی، مانند هیزم‌های کوچک، زود خاکستر می‌شوند و به جهنم نمی‌رسند، اما گناهان کیفی، مانند تنه درخت، آتشی پایدار و ویرانگر ایجاد می‌کنند.

درنگ: گناهان کمّی، مانند هیزم‌های کوچک، زود خاکستر می‌شوند، اما گناهان کیفی، مانند تنه درخت، آتشی پایدار و ویرانگر ایجاد می‌کنند.

تحلیل: این استعاره، به تفاوت در ماندگاری و تأثیر گناهان اشاره دارد. گناهان کیفی، به دلیل عمق و گستردگی، اثرات ماندگارتری دارند و در ترازوی عدالت الهی، وزن بیشتری می‌یابند.

گناهان مردم عادی

مردم عادی، به دلیل محدودیت‌های وجودی، گناهان کیفی مرتکب نمی‌شوند. گناهان آن‌ها، کمّی و ناشی از ضعف و نادانی است، نه عصیان علیه خدا.

تحلیل: این تحلیل، به تفاوت در نیت و ظرفیت گناه میان مردم عادی و جنایت‌کاران اشاره دارد. گناهان کمّی، معمولاً از سر نیاز یا نادانی است و با گناهان ریشه‌ای و عمدی تفاوت دارد.

نقد تربیت دینی نادرست

تربیت دینی نادرست، مردم را به فرهنگ گناه‌محوری و خودسرزنشی سوق داده است. باید خدا را با صفات رحمانی و کریمی ستود و رابطه‌ای عاشقانه با او برقرار کرد، نه اینکه مدام به استغفار پرداخت.

تحلیل: این نقد، به ضرورت اصلاح فرهنگ دینی و تأکید بر محبت و عشق به خدا اشاره دارد. عرفان اسلامی، رابطه‌ای عاشقانه با خدا را ترویج می‌کند که انسان را از خودسرزنشی رها می‌سازد.

جهنم: جایگاه ائمه‌الکفر

جهنم، جایگاه ائمه‌الکفر و جنایت‌کارانی مانند هیتلر، چنگیزخان و صدام است که گناهان کیفی و ریشه‌ای مرتکب شده‌اند، نه مردم عادی با گناهان کمّی.

تحلیل: این دیدگاه، به عدالت الهی و تناسب مجازات با گناه اشاره دارد. قرآن کریم در آیه وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ (سوره تحریم، آیه ۶) نشان می‌دهد که جهنم، برای کسانی است که با گناهانشان، به جوامع و تاریخ آسیب رسانده‌اند.

انحطاط اجتماعی و تحریف اولویت‌ها

تمرکز بر گناهان کوچک، مانند مسائل ظاهری یا موسیقی، و نادیده‌گرفتن گناهان بزرگ، مانند قاچاق انسان یا دزدی‌های کلان، به انحطاط اجتماعی منجر شده است.

تحلیل: این تحلیل، به تحریف اولویت‌های اخلاقی در جوامع اسلامی اشاره دارد. جامعه‌شناسی انتقادی نیز نشان می‌دهد که تمرکز بر مسائل حاشیه‌ای، مشکلات اصلی را پنهان می‌کند و مانع اصلاح ساختاری می‌شود.

دعا برای گناهکاران کیفی

دعا و استغفار باید برای گناهکاران کیفی، مانند مشرکان و کافران، باشد، نه برای مؤمنانی که گناهانشان کمّی و ناچیز است.

تحلیل: این پیشنهاد، به اصلاح نگرش در دعا و استغفار اشاره دارد. مؤمنان، به دلیل ایمانشان، کمتر نیاز به استغفار دارند، درحالی‌که گناهکاران کیفی، به دعای دیگران محتاج‌اند.

نقد خودشیفتگی جنایت‌کاران

جنایت‌کاران کیفی، با خودشیفتگی، خود را تبرئه می‌کنند و حتی با ذکر و بسم‌الله جنایت می‌کنند. این رفتار، خطرناک‌تر از گناهان کمّی است و به انحرافات عمیق اخلاقی منجر می‌شود.

درنگ: جنایت‌کاران کیفی، با خودشیفتگی، خود را تبرئه می‌کنند و حتی با ذکر و بسم‌الله جنایت می‌کنند، رفتاری که خطرناک‌تر از گناهان کمّی است.

تحلیل: این نقد، به روان‌شناسی خودشیفتگی در میان قدرتمندان اشاره دارد. خودشیفتگی، مانع پشیمانی و اصلاح رفتار می‌شود و جنایات را تحت پوشش ظاهری دین توجیه می‌کند.

جمع‌بندی

این بخش، به تبیین خیر و شر در چارچوب اسماء الحسنی پرداخت و با تمایز میان جنبه‌های کمّی و کیفی، نشان داد که گناهان کمّی، مانند هیزم‌های کوچک، زود خاکستر می‌شوند، اما گناهان کیفی، مانند تنه درخت، آتشی پایدار و ویرانگر ایجاد می‌کنند. جهنم، جایگاه ائمه‌الکفر و جنایت‌کارانی است که با گناهان کیفی، به جوامع و تاریخ آسیب رسانده‌اند، نه مردم عادی با گناهان کمّی. فرهنگ گناه‌محوری، که با ترویج ترس از جهنم، ضعفا را مطیع و جنایت‌کاران را تبرئه می‌کند، ریشه‌ای استعماری دارد و باید با ستایش صفات رحمانی خدا و استغفار متناسب جایگزین شود. این تحلیل، دعوتی است به بازاندیشی در فرهنگ دینی و تمرکز بر اصلاح گناهان کیفی و ریشه‌ای.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، تفاوت اصلی خیر و شر در چیست؟

2. بر اساس درسگفتار، چرا گناه برخی افراد از نظر کیفی مخرب‌تر است؟

3. طبق درسگفتار، جهنم برای چه کسانی در نظر گرفته شده است؟

4. بر اساس درسگفتار، استعمار چه تأثیری بر ضعفا گذاشته است؟

5. طبق درسگفتار، گناهان کوچک در مقایسه با گناهان کیفی چگونه توصیف شده‌اند؟

6. درسگفتار بیان می‌کند که گناه هر فرد، صرف‌نظر از کمیت یا کیفیت، او را به جهنم می‌برد.

7. طبق درسگفتار، گناهان کیفی مانند سم هستند که تخریب بیشتری نسبت به گناهان کمی دارند.

8. بر اساس درسگفتار، استعمار باعث شده که افراد قدرتمند خود را گناهکار ندانند.

9. درسگفتار معتقد است که گناهان ضعفا از نظر کیفی به اندازه گناهان افراد قدرتمند مخرب است.

10. طبق درسگفتار، استغفار زیاد برای گناهان کوچک ممکن است گناه را در ذهن فرد بزرگ‌تر جلوه دهد.

11. تفاوت خیر و شر کیفی و کمی در درسگفتار چگونه توضیح داده شده است؟

12. چرا درسگفتار جهنم را برای افراد با گناهان کیفی سنگین مناسب می‌داند؟

13. استعمار طبق درسگفتار چه توهمی در ضعفا ایجاد کرده است؟

14. چرا استغفار زیاد برای گناهان کوچک طبق درسگفتار مضر است؟

15. گناهان کیفی در درسگفتار با چه مثالی توضیح داده شده‌اند؟

پاسخنامه

1. خیر و شر هم در کمیت و هم در کیفیت متفاوت هستند

2. چون گناهشان اصلی و زیرساختی است

3. افرادی با گناهان کیفی سنگین و زیرساختی

4. توهم گناهکار بودن را در ضعفا ایجاد کرده است

5. مانند یک کیسه پول خرد در مقابل یک تراول

6. نادرست

7. درست

8. درست

9. نادرست

10. درست

11. خیر و شر هم از نظر کمیت (تعداد) و هم از نظر کیفیت (شدت و تأثیر) متفاوت هستند، مانند مقایسه یک کیسه پول خرد با یک تراول.

12. زیرا جهنم برای افرادی است که گناهانشان مانند سنگ و آهن، کیفی و زیرساختی است و تخریب گسترده‌ای دارد.

13. استعمار توهم گناهکار بودن را در ضعفا ایجاد کرده و آن‌ها را از خدا ترسانده است.

14. زیرا استغفار زیاد گناهان کوچک را در ذهن فرد بزرگ‌تر جلوه می‌دهد و حس گناهکاری را تقویت می‌کند.

15. گناهان کیفی مانند سمی هستند که می‌تواند به سرعت تخریب کند، برخلاف آب آلوده که اثر کمتری دارد.

فوتر بهینه‌شده