متن درس
کتاب اسما و صفات الهی: خیر و شر در آیینه شناخت و تطوع
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۷۲۸)
دیباچه
این اثر، بازنویسی و تدوینی علمی و دانشگاهی از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۷۲۸ است که با محوریت تحلیل خیر و شر در چارچوب اسماء حسنی الهی نگارش یافته است. محتوای اصلی، گفتاری عمیق با رویکردی فلسفی، عرفانی و انتقادی است که به بررسی محدودیتهای معرفتی بشر در تشخیص خیر مصداقی، اهمیت جذب خیر واقعی، مفهوم عصمت بهمثابه تناسب وجودی، و ارزش والای تطوع (کار خیر غیرواجب) میپردازد. هدف، تبیین مفاهیم بنیادین الهیاتی، عرفانی و اخلاقی در چارچوبی علمی و با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، تمثیلات ادبی و تحلیلهای انتقادی است تا منبعی غنی و ارزشمند برای پژوهشگران و مخاطبان متخصص در حوزههای الهیات، فلسفه، عرفان و علوم انسانی فراهم آورد. ساختار این اثر، با تقسیمبندیهای دقیق و زیرعناوین تخصصی، خواننده را در مسیری روشن و منطقی به سوی فهم عمیقتر مفاهیم هدایت میکند.
بخش یکم: خیر و شر در آیینه معرفت بشری
تمایز خیر کلی و خیر مصداقی
نظام معرفتی بشر، مانند دریایی ژرف، توانایی درک مفاهیم کلی خیر—مانند علم، سلامت و توانمندی—را داراست، اما در تشخیص خیر مصداقی، که به روح و جان انسان نفوذ کند و وجودش را تعالی بخشد، ناتوان است. خیر مصداقی، چونان جویباری زلال، خیر مباشر و مستقیمی است که جذب وجود انسان میشود و با فطرت الهی او همسو میگردد. این محدودیت معرفتی، ریشه در پیچیدگیهای وجودی و حکمت الهی دارد که عقل بشری را از ادراک کامل آن بازمیدارد. مانند کاروانی که در بیابانی بیکران گم شده، انسان در جستوجوی خیر واقعی است، اما غالباً به سرابی از خیرات ظاهری گرفتار میشود.
تمثیل جذب و دفع خیر
خیرات، مانند غذایی است که بدن انسان باید آن را جذب کند تا به سلامت و قوت منجر شود. اگر غذا با ظرفیت بدن تناسب نداشته باشد، یا به چاقی (افراط) میانجامد یا به لاغری و ضعف (تفریط). خیرات نیز، اگر با وجود انسان همخوانی نداشته باشند، جذب نمیشوند و به جای تعالی، به کژی و حرمان میانجامند. مانند رودی که سنگریزههای بیتناسب را با خود نمیبرد، وجود انسان نیز تنها خیراتی را جذب میکند که با فطرت و ظرفیت او سازگار باشد. این تمثیل، به اهمیت تناسب در دریافت خیرات اشاره دارد و نشان میدهد که خیر واقعی، خیر عندی و الهی است که در حساب ربوبی ثبت میشود.
جمعبندی بخش یکم
خیر و شر، دو سوی حقیقت وجودی انسان در نظام خلقتاند. خیر کلی، در دسترس عقل بشری است، اما خیر مصداقی، که به روح و جان انسان نفوذ کند، از ادراک او خارج است و نیازمند هدایت الهی است. خیر واقعی، خیر مباشری است که با فطرت و ظرفیت انسان تناسب داشته باشد و مانند غذایی موزون، جذب وجود او گردد. این دیدگاه، ضرورت توجه به حکمت الهی و تناسب وجودی در جستوجوی خیر را نشان میدهد و انسان را به سوی توکل و تسلیم در برابر اراده ربوبی هدایت میکند.
بخش دوم: عصمت و تناسب وجودی
عصمت بهمثابه تعادل و تناسب
عصمت، چونان نوری که از ذات اقدس الهی ساطع میشود، تناسب کامل در جذب و دفع خیرات است. معصوم—پیامبر یا امام—به دلیل وزان حقیقی الهی، از هرگونه انحراف، استهلاک یا اختلال مصون است. این تناسب، مانند ساعتی دقیق که هیچگاه از حرکت بازنمیایستد، در تمامی تعاملات و تبادلات وجودی معصوم جاری است. عصمت، نه تنها در انسانهای برگزیده، بلکه بهصورت تمثیلی در ابزارهای صنعتی—مانند کامپیوتری که بینقص عمل میکند—نیز قابل تصور است. این مفهوم، ریشه در کلام اسلامی دارد که معصوم را دارای هماهنگی کامل با حکمت الهی میداند.
عصمت نسبی و مراتب وجودی
عصمت، مانند نوری که شدت و ضعف میپذیرد، در مراتب مختلف وجودی—از معصوم عالِی تا مؤمنین—جلوهگر است. معصوم عالِی، چونان خورشیدی فروزان، دارای تناسب کامل است، در حالی که مؤمنین، مانند ستارگانی درخشان، از عصمت نسبی برخوردارند. این تناسب، در ابزارهای صنعتی نیز بهصورت تمثیلی دیده میشود؛ ساعتی که سالها بینقص کار میکند، نمونهای از عصمت صنعتی است. اما در انسان، که دارای اختیار است، عصمت به اراده و هدایت الهی وابسته است. مانند کاروانی که با هدایت راهنما به مقصد میرسد، انسان نیز با تسلیم به اراده الهی به عصمت نسبی دست مییابد.
جمعبندی بخش دوم
عصمت، تجلی تناسب و تعادل وجودی در جذب و دفع خیرات است که در معصوم بهصورت کامل و در مؤمنین بهصورت نسبی متجلی میشود. این مفهوم، نه تنها در انسانهای برگزیده، بلکه بهصورت تمثیلی در نظام خلقت و ابزارهای صنعتی نیز قابل مشاهده است. عصمت، نشانه هماهنگی با حکمت الهی است و انسان را به سوی تسلیم و توکل در برابر اراده ربوبی دعوت میکند. این دیدگاه، ضرورت توجه به تناسب وجودی در اعمال خیر را نشان میدهد.
بخش سوم: خیر واقعی و تلاشهای بیثمر
خیر مباشر و کاستی تلاشها
انسان، مانند کشاورزی که شبانهروز در کشتزار خود زحمت میکشد، در جستوجوی خیر است، اما سود واقعی—خیر مباشر—اندک است. بسیاری از تلاشهای انسان، چونان تیرهایی که به هدف نمیخورند، به دلیل عدم تناسب با حکمت الهی هدر میروند. خیر واقعی، خیر عندی و الهی است که جذب وجود انسان شود و در حساب ربوبی ثبت گردد. مانند رودی که تنها آب زلال را به دریا میرساند، خیر مباشر نیز تنها با هدایت الهی به مقصد میرسد.
تمثیل نرد و نراد
خیر واقعی، مانند بازی نرد است که نیازمند مهارت در انداختن تاس بهگونهای است که به هدف—چاله—برسد. همانگونه که شاعر میفرماید: مهره گر نیک بیفتد، همه کس نرادند، موفقیت در خیر، به دقت، آگاهی و تناسب بستگی دارد. نراد—ماهر در نرد—استعارهای از انسان مؤمنی است که خیر را با مهارت و هدایت الهی به هدف میرساند. مانند تیراندازی که با دقت به هدف میزند، انسان نیز باید خیر را با آگاهی و تناسب به مقصد وجودی خود برساند.
جمعبندی بخش سوم
خیر واقعی، خیر مباشری است که با هدایت الهی و تناسب وجودی جذب انسان میشود. بسیاری از تلاشهای بشری، به دلیل فقدان آگاهی و تناسب، بیثمر میمانند و مانند تیرهایی که به هدف نمیخورند، هدر میروند. تمثیل نرد و نراد، ضرورت مهارت، دقت و هدایت در اعمال خیر را نشان میدهد و انسان را به سوی آگاهی و تسلیم در برابر حکمت الهی دعوت میکند.
بخش چهارم: ضرورت موضوعشناسی در تشخیص خیر و شر
اهمیت موضوعشناسی در علوم دینی
تشخیص خیر و شر در جامعه، مانند طبابت است که نیازمند شناخت دقیق مرض، بیمار و درمان است. عالمان دینی، بهویژه طلاب، باید موضوعشناسی—آگاهی از مسائل اجتماعی، فرهنگی و علمی—را بیاموزند تا بتوانند خیر را در بستر جامعه محقق کنند. فقدان موضوعشناسی، عالم را به متعبدی تقلیدی تبدیل میکند که از اثرگذاری در سیاست، فرهنگ و جامعه بازمیماند. مانند پزشکی که بدون شناخت بیماری، دارو تجویز کند، عالم بیموضوعشناس نیز نمیتواند خیر را بهدرستی تشخیص دهد.
نقد نظام آموزشی حوزههای علمیه
حوزههای علمیه، مانند باغی که به جای پرورش درختان تنومند، نهالهای ضعیف میپروراند، بهجای تربیت عالمان موضوعشناس و توانمند، طلاب را به متعبدانی تقلیدی تبدیل میکنند که از دفاع از جامعه یا مقابله با استکبار ناتواناند. این نقد، به ضرورت اصلاح نظام آموزشی حوزهها و توجه به توانمندیهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی طلاب اشاره دارد. مانند کاروانی که بدون راهنما در بیابان گم میشود، طلاب بدون موضوعشناسی نمیتوانند در جامعه اثرگذار باشند.
جمعبندی بخش چهارم
موضوعشناسی، مانند چراغی در تاریکی، راهنمای عالمان در تشخیص خیر و شر در جامعه است. فقدان این آگاهی، عالم را به متعبدی تقلیدی تبدیل میکند که از اثرگذاری بازمیماند. حوزههای علمیه باید با آموزش موضوعشناسی، عالمانی توانمند و آگاه تربیت کنند که بتوانند خیر را در بستر اجتماعی محقق سازند. این دیدگاه، ضرورت اصلاح نظام آموزشی و توجه به مسائل روز را برجسته میکند.
بخش پنجم: نقد حرامانگاری بیاساس و محدودیتهای معرفتی
نقد فقه سنتی و حرامانگاری
حرام دانستن فعالیتهایی مانند شطرنج، جدول یا نرد بدون دلیل معتبر، مانند بستن درهای معرفت به روی جامعه، به محدودیت معرفتی و انزوای فرهنگی میانجامد. عالم دینی باید موضوعات عالم را بشناسد تا بتواند خیر را در بستر اجتماعی محقق کند. این نقد، به ضرورت بازنگری در فقه سنتی و توجه به عقلانیت و مقتضیات زمان اشاره دارد. مانند باغبانی که شاخههای سالم را قطع کند، حرامانگاری بیاساس مانع رشد فرهنگی و اجتماعی جامعه میشود.
ضرورت شناخت موضوعات اجتماعی
عالم دینی، مانند ناخدایی در دریای پرتلاطم جامعه، باید موضوعات اجتماعی—از فرهنگ و سیاست تا علم و فناوری—را بشناسد تا بتواند خیر را بهدرستی هدایت کند. نادانی نسبت به موضوعاتی مانند نرد، شطرنج یا مسائل روز، عالم را از اثرگذاری در جامعه محروم میکند. مانند پزشکی که بدون شناخت ابزارهای جدید، درمان کند، عالم بیموضوعشناس نیز نمیتواند خیر را در جامعه محقق سازد.
جمعبندی بخش پنجم
حرامانگاری بیاساس و فقدان شناخت موضوعات اجتماعی، مانند زنجیرهایی بر پای عالم دینی، او را از اثرگذاری در جامعه بازمیدارند. عالم باید با بازنگری در فقه سنتی و آگاهی از مسائل روز، خیر را در بستر اجتماعی محقق کند. این دیدگاه، ضرورت عقلانیت، موضوعشناسی و تعامل سازنده با جامعه را برجسته میسازد.
بخش ششم: خیر تطوعی و ارزش ایثار
خیر تطوعی در قرآن کریم
قرآن کریم در آیه مَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ (البقرة: ۱۸۴، : «هر کس به خواست خود خیرى انجام دهد، آن برایش بهتر است.») به ارزش خیر تطوعی—کار خیر غیرواجب—اشاره میکند. خیر تطوعی، مانند گلی که از سر اخلاص شکوفا میشود، ارزشی الهی دارد و از کارهای واجب—مانند نماز، روزه و خمس—که وظیفهاند، متمایز است. مانند نسیمی که به خواست خود میوزد، تطوع با اختیار و اخلاص همراه است و به قرب الهی میانجامد.
نقد ضربالمثل خرافی
ضربالمثل چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است، مانند پردهای بر حقیقت، با روح تطوع و ایثار در تضاد است. خیر تطوعی، ایثار برای دیگران—مانند فقرا—را بر خود مقدم میداند. این باور خرافی، مانند بذری مسموم، فرهنگ ایثار را تضعیف میکند و انسان را به خودخواهی سوق میدهد. مانند کاروانی که بار خود را به مقصد نمیرساند، این ضربالمثل مانع تحقق خیر تطوعی در جامعه میشود.
ایثار و تطوع در فرهنگ اسلامی
ایثار—ترجیح دیگران بر خود—و تطوع، مانند دو بال ایمان، انسان را به سوی قرب الهی پرواز میدهند. نمونهای از این ایثار، کودکی است که میگوید: عیبی ندارد من پابرهنه باشم، بابام مرتب باشد. این روحیه، مانند چشمهای زلال، از اخلاص و ایمان سرچشمه میگیرد و نشاندهنده ارزش والای تطوع در فرهنگ اسلامی است. مانند ستارهای که در تاریکی میدرخشد، ایثار نشانه ایمان واقعی است.
جمعبندی بخش ششم
خیر تطوعی، کار خیر غیرواجب است که با اخلاص و اختیار انجام میشود و در قرآن کریم بهعنوان ارزشی الهی ستوده شده است. نقد ضربالمثل خرافی «چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است» نشاندهنده ضرورت پالایش فرهنگ عامه از باورهای نادرست است. ایثار و تطوع، نشانههای ایمان واقعیاند و انسان را به سوی تعالی و قرب الهی هدایت میکنند. این دیدگاه، ارزش والای خیر تطوعی را در فرهنگ اسلامی برجسته میسازد.
بخش هفتم: انفاق و خیر عندی
انفاق از آنچه دوست دارید
قرآن کریم در آیه لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ (آلعمران: ۹۲، : «هرگز به نیکی نخواهید رسید مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.») به اخلاص در انفاق تأکید میکند. انفاق باید از چیزی باشد که انسان دوست دارد، نه از اشیای کهنه و بیارزش. مانند گلی که از باغچه دل کنده میشود، انفاق از آنچه عزیز است، نشانه اخلاص و پرهیز از نفاق است. انفاق کهنهها، مانند سایهای از نفاق، کرامت انسانی فقیر را خدشهدار میکند.
نقد انفاق کهنهها
انفاق اشیای کهنه و بیارزش، مانند ریختن زباله در کاسه نیازمندان، نهتنها خیر نیست، بلکه در قیامت موجب شکایت فقیر از انفاقکننده میشود. فقیر، به دلیل نیاز، کهنهها را میپذیرد، اما در دل رضایت ندارد و این تحقیر، کرامت انسانی او را خدشهدار میکند. مانند باغبانی که میوههای فاسد را به دیگران عرضه کند، انفاق کهنهها نشانه نفاق و فقدان اخلاص است.
خیر عندی و الهی
خیر واقعی، خیر عندی و الهی است که جذب وجود انسان شود و در حساب ربوبی ثبت گردد. خیر غیرالهی، مانند کفش بیبند یا ظرف سوراخ، در برزخ و قیامت بیارزش است. مانند مسافری که بارهای بیفایده را در سفر حمل کند، خیر غیرعندی در جهان آخرت به کار نمیآید و انسان را از تعالی بازمیدارد.
جمعبندی بخش هفتم
انفاق، یکی از مصادیق خیر تطوعی است که باید با اخلاص و از آنچه انسان دوست دارد انجام شود. قرآن کریم در آیه لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ به این ارزش والا اشاره میکند. انفاق کهنهها، نشانه نفاق و تحقیر فقیر است و خیر عندی، خیر الهی است که در حساب ربوبی ثبت میشود. این دیدگاه، ضرورت اخلاص و ایثار در انفاق را برجسته میسازد.
بخش هشتم: خیر روزه و آگاهی اجتماعی
خیر روزه عالمانه
قرآن کریم در آیه إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (البقرة: ۱۸۴، : «اگر بدانید.») به خیر روزه عالمانه اشاره میکند. خیر روزه، در آگاهی به حال گرسنگان و فقراست. روزهای که با عاروق و شکمبارگی همراه باشد، مانند چراغی خاموش، خیر نیست. روزه عالمانه، مانند چشمهای که تشنهکامان را سیراب میکند، همدلی با محرومان را تقویت میکند و به تعالی اخلاقی میانجامد.
نقد روزه غیرعالمانه
روزهای که بدون آگاهی به حال محرومان و با شکمبارگی همراه باشد، مانند سایهای از عبادت، فاقد خیر واقعی است. این روزه، مانند ماشینی که روغنکاری شده اما حرکت نمیکند، تنها وظیفهای ظاهری است و به تعالی وجودی نمیانجامد. مانند کاروانی که بار خود را به مقصد نمیرساند، روزه غیرعالمانه انسان را از خیر واقعی محروم میکند.
جمعبندی بخش هشتم
خیر روزه، در آگاهی به حال گرسنگان و فقراست که همدلی با محرومان را تقویت میکند. قرآن کریم در آیه إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ به این خیر عالمانه اشاره میکند. روزه غیرعالمانه، فاقد ارزش واقعی است و انسان را از تعالی محروم میکند. این دیدگاه، بُعد اجتماعی و اخلاقی روزه را برجسته میسازد و ضرورت آگاهی در عبادات را نشان میدهد.
بخش نهم: خیر و برزخ
خیرات در برزخ
در برزخ، خیرات غیرجذبشده—مانند اعمال ریایی یا ناقص—مانند اشیای بیارزشی چون کفش سوراخ یا پول تفالهشده ظاهر میشوند. خیر واقعی، مانند گوهری درخشان، آن است که در حساب الهی ثبت شود و انسان را در برزخ و قیامت سربلند کند. مانند مسافری که بارهای بیفایده را دور میریزد، انسان باید خیراتی را برگزیند که در جهان آخرت به کار آید.
تمثیل فرودگاه برزخ
برزخ، مانند فرودگاهی است که بارهای انسان در آن بررسی میشوند. خیرات ناقص، مانند کفش بیبند، چای ریخته در روغن یا پول تفالهشده، در این فرودگاه بیارزشاند و انسان را سرگردان میکنند. مانند کاروانی که بارهای بیفایده را حمل کرده، انسان با خیرات ناقص در برزخ حیران میماند. این تمثیل، به اهمیت اخلاص و تناسب در اعمال خیر اشاره دارد.
جمعبندی بخش نهم
خیرات در برزخ، بر اساس اخلاص و تناسب ارزیابی میشوند. خیرات غیرجذبشده، مانند اشیای بیارزش، انسان را در برزخ سرگردان میکنند، در حالی که خیر واقعی، در حساب الهی ثبت میشود. تمثیل فرودگاه برزخ، ضرورت اخلاص و تناسب در اعمال خیر را نشان میدهد و انسان را به سوی اعمال عندی و الهی هدایت میکند.
نتیجهگیری و جمعبندی نهایی
این نوشتار، با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در جلسه ۷۲۸، به تبیین خیر و شر در چارچوب اسماء حسنی الهی پرداخته است. خیر واقعی، خیر مباشر و عندی است که جذب وجود انسان شود و با حکمت الهی همخوان باشد. عصمت، تناسب کامل در جذب و دفع خیرات است که در معصوم بهصورت کامل و در مؤمنین بهصورت نسبی متجلی میشود. خیر تطوعی—کار خیر غیرواجب—و انفاق از آنچه دوست داریم، ارزشی الهی دارد و نشانه اخلاص و ایثار است.
موضوعشناسی، کلید تشخیص خیر و شر در جامعه است و حوزههای علمیه باید با آموزش آن، عالمانی توانمند و آگاه تربیت کنند. نقد حرامانگاری بیاساس و باورهای خرافی مانند چراغی که به خانه رواست، به مسجد حرام است، ضرورت بازنگری در فقه سنتی و پالایش فرهنگ عامه را نشان میدهد. خیر روزه عالمانه، در آگاهی به حال محرومان است و خیرات در برزخ، بر اساس اخلاص و تناسب ارزیابی میشوند.
قرآن کریم، در آیاتی چون مَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ (البقرة: ۱۸۴)، لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ (آلعمران: ۹۲) و إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (البقرة: ۱۸۴)، به ارزش خیر تطوعی، انفاق با اخلاص و روزه عالمانه اشاره میکند. ایمان واقعی، در ایثار، تطوع و توکل به خداست.