در حال بارگذاری ...
صادق خادمی
صادق خادمی

جستجوی زنده در تمام درس‌ها

یافتن درس بر اساس شماره (در این دسته)

اسماء الحسنی 734

متن درس





کتاب اسما و صفات الهی: خیرات خاص در پرتو اسماء الحسنی

کتاب اسما و صفات الهی: خیرات خاص در پرتو اسماء الحسنی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۷۳۴)

دیباچه

کتاب حاضر، بازنویسی فاخر و علمی درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در جلسه ۷۳۴ است که با محوریت تبیین خیرات خاص الهی در چارچوب اسماء الحسنی و آیات قرآن کریم ارائه شده است. این اثر، با زبانی وزین، آکادمیک و متناسب با فضای دانشگاهی، به تحلیل عمیق مفاهیم خیرات خاص، تمایز آن‌ها از خیرات عمومی، و ارتباط آن‌ها با مراتب ایمانی و معرفتی مؤمنین می‌پردازد. ساختار این نوشتار، با افزودن عناوین و زیرعناوین تخصصی، توضیحات تکمیلی، تمثیلات ادبی و جمع‌بندی‌های تفصیلی، به‌گونه‌ای طراحی شده که محتوایی منسجم، دانشگاهی و جذاب ارائه نماید. تمامی نکات و محتوای دو سند پیوست‌شده، بدون حذف یا خلاصه‌سازی، با شرح و تفصیل کامل در این متن گنجانده شده است.

بخش نخست: تبیین خیرات خاص الهی

ماهیت خیرات خاص و تمایز از خیرات عمومی

خیرات خاص الهی، به نعمت‌ها و برکاتی اشاره دارد که در ظروف متعالی اخروی و الهی جای گرفته‌اند و از جنس خیرات مادی و دنیوی نیستند. این خیرات، که در آیات قرآن کریم با تعابیری چون جَنَّةُ الْخُلْد (بهشت جاویدان) توصیف شده‌اند، تنها برای گروهی خاص از مؤمنین متقی، که دارای بصیرت و ایمان عمیق به حق و آخرت‌اند، قابل درک و دریافت است. این تمایز، ریشه در حکمت الهی دارد که خیرات را بر اساس ظرفیت و آمادگی بندگان توزیع می‌کند، چنان‌که گویی باغی است پر از گل‌های نادر که تنها باغبانان آگاه و دلباخته به آن راه می‌یابند.

درنگ: خیرات خاص، ویژه اولیاء و متقین عالی‌رتبه است که ایمانشان به حق و آخرت، آن‌ها را شایسته دریافت نعمت‌های متعالی الهی می‌سازد.

محدودیت‌های معرفت‌شناختی عقل در برابر خیرات خاص

خیرات خاص، به دلیل ماهیت متعالی خود، از تیررس فهم عقلی عامه مردم و حتی عقلا بدون ایمان خارج است. عقل، اگرچه ابزاری قدرتمند برای درک خیرات دنیوی نظیر زندگی مرفه یا هوای پاک است، بدون پشتوانه ایمان به حق و پسین، از درک خیرات اخروی ناتوان می‌ماند. این محدودیت، همانند تلاش برای دیدن ستارگان درخشان در روز روشن است که جز با ابزار ایمان و در تاریکی تسلیم به خدا ممکن نمی‌شود.

ایمان جذمی به حق و پسین، به معنای التزام عملی و قلبی به خداوند و زندگی اخروی، ذهن و قلب مؤمن را برای دریافت این خیرات آماده می‌سازد. در چارچوب اسماء الحسنی، این خیرات به اسمایی چون الرزاق (روزیدهنده) و المتعالی (برتر) مرتبط است که تنها در پرتو ایمان به این اسما قابل دریافت‌اند.

لزوم ایمان عمیق به حق و پسین

تنها افرادی که به حق و پسین ایمان دارند، قادر به درک خیرات خاص هستند. این ایمان، فراتر از اعتقاد سطحی یا لفظی، باید عمیق، جذمی و در رفتار و نیت متجلی باشد. همان‌گونه که دریانوردی بدون قطب‌نما در پهنه اقیانوس گمراه می‌شود، انسان بدون ایمان به حق و آخرت، از درک خیرات متعالی محروم می‌ماند.

درنگ: ایمان جذمی به حق و پسین، شرط لازم برای فهم و دریافت خیرات خاص الهی است که انسان را به سوی نعمت‌های جاویدان هدایت می‌کند.

دلبستگی عمومی به خیرات دنیوی

اکثر مردم، حتی مؤمنین، به خیرات دنیوی دلبسته‌اند و از خیرات خاص اخروی غافل‌اند. این دلبستگی، همانند زنجیری است که انسان را به ساحل مادیات میخکوب کرده و از پرواز به سوی آسمان معرفت بازمی‌دارد. مثال فرد فقیر، معلول و معتاد که به فکر نان روزانه است و نه سرمایه‌گذاری در بانک جهانی، تصویری روشن از این وضعیت ارائه می‌دهد.

در چارچوب اسماء الحسنی، این وضعیت به نیاز انسان به هدایت الهی (الهادی) و رحمت بی‌کران خدا (الرحمن) اشاره دارد. این اسما، انسان را از دلبستگی‌های مادی به سوی خیرات اخروی رهنمون می‌سازند.

عدم سازگاری خیرات خاص با ذهنیت عامه

افراد عادی، حتی اگر مؤمن باشند، به دلیل دلبستگی به دنیا، با خیرات خاص سازگاری ندارند. این خیرات، برای افرادی است که اعتقادشان به حق و آخرت عمیق و عملی است، گویی تنها کوهنوردان ورزیده قادرند قله‌های رفیع معرفت را فتح کنند.

این نکته، به تفاوت سطوح ایمانی و معرفتی میان مؤمنین اشاره دارد. مؤمنین عادی، که ایمانشان بیشتر لفظی یا متأثر از عادات اجتماعی است، نمی‌توانند با خیرات خاص ارتباط برقرار کنند. این خیرات، که در آیات قرآن کریم با تعابیری چون جَنَّةُ الْخُلْد توصیف شده‌اند، نیازمند سطحی از تقوا و بصیرت است که تنها در اولیاء و متقین عالی‌رتبه یافت می‌شود.

بخش دوم: شواهد قرآنی خیرات خاص

خیرات خاص در سوره فرقان

در سوره فرقان، آیه ۱۵، خداوند با صراحت خیرات دنیوی را با جَنَّةُ الْخُلْد مقایسه می‌کند و بر برتری خیر اخروی تأکید دارد:

قُلْ أَذَلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۚ كَانَتْ لَهُمْ [مطلب حذف شد] : بگو: آیا این [جهان] بهتر است یا بهشت جاویدان که به پرهیزگاران وعده داده شده است؟ آن برایشان پاداش و سرانجام است.

این آیه، با طرح پرسشی بلاغی، مخاطب را به تأمل در ارزش واقعی خیرات دعوت می‌کند. جَنَّةُ الْخُلْد به‌عنوان مصداقی از خیرات خاص، نه‌تنها پاداش متقین، بلکه مقصد نهایی آن‌هاست. مفهوم «متقین» در اینجا، به گروهی خاص از مؤمنین اشاره دارد که با تقوای عملی و قلبی، شایسته دریافت این خیر شده‌اند.

درنگ: آیه ۱۵ سوره فرقان، با مقایسه خیرات دنیوی و اخروی، برتری جَنَّةُ الْخُلْد را به‌عنوان مقصد نهایی متقین آشکار می‌سازد.

ناشناختگی بهشت جاویدان

جَنَّةُ الْخُلْد به دلیل ماهیت متعالی خود، برای اکثر مردم ناشناخته است. حتی اگر فردی ادعای فهم آن را داشته باشد، این ادعا غالباً غیرواقعی است، زیرا فهم این خیر، فراتر از تصورات مادی و حسی است. همان‌گونه که گنج پنهان در اعماق زمین از دیدگان عامه مخفی است، جَنَّةُ الْخُلْد نیز تنها در پرتو ایمان و تسلیم به خدا قابل دریافت است.

این ناشناختگی، به محدودیت‌های معرفتی انسان در برابر مفاهیم اخروی بازمی‌گردد. هرگونه توصیف از جَنَّةُ الْخُلْد توسط عالمان یا عامه، اگر مبتنی بر تجربه مستقیم یا وحی نباشد، صرفاً گمانه‌زنی است. این دیدگاه، با مفهوم «غیب» در قرآن کریم همخوانی دارد که تنها با ایمان و تسلیم به خدا قابل پذیرش است.

مخاطب خاص آیه سوره فرقان

آیه ۱۵ سوره فرقان، خطاب به متقین است و نه عامه مردم. خداوند در این آیه، خیرات دنیوی را با خیرات اخروی مقایسه می‌کند و بر برتری جَنَّةُ الْخُلْد تأکید دارد. این انحصار، همانند دعوت‌نامه‌ای است که تنها برای برگزیدگان ارسال می‌شود و عامه را از ورود به این ضیافت متعالی محروم می‌دارد.

متقین، که در قرآن کریم با ویژگی‌هایی چون خوف از خدا، عمل صالح و تسلیم در برابر او توصیف شده‌اند، تنها گروهی هستند که قادر به درک و دریافت این خیرات‌اند. مثال فقیر معتاد که به فکر نان روزانه است و نه سرمایه‌گذاری در بانک جهانی، این انحصار را روشن‌تر می‌کند.

مراتب متقین و خیرات خاص

متقین دارای مراتب مختلفی‌اند و خیرات خاص، به‌ویژه برای متقین عالی‌رتبه است که درک عمیقی از خیرات الهی دارند. این مراتب، همانند طبقات یک بنای رفیع است که تنها قله‌نشینان آن به نور معرفت دست می‌یابند.

مفهوم «مقول به تشکیک» به مراتب مختلف تقوا اشاره دارد. متقین عالی‌رتبه، که در عرفان اسلامی به‌عنوان اولیاء الله شناخته می‌شوند، دارای بصیرت و ایمانی هستند که آن‌ها را شایسته دریافت خیرات خاص می‌سازد. اسم الولی (سرپرست) و الهادی (هدایت‌کننده) در اینجا نقش هدایت متقین به سوی این خیرات را ایفا می‌کنند.

ناتوانی عامه در درک خیرات اخروی

اکثر مردم، به دلیل دلبستگی به دنیا، قادر به درک خیرات اخروی نیستند و این خیرات برای آن‌ها بی‌معناست. این ناتوانی، همانند ناتوانی کودکی است که جز شیرینی و عروسک، ارزش گوهرهای گران‌بها را درنمی‌یابد.

این نکته، به روان‌شناسی دینی و گرایش‌های غالب انسانی اشاره دارد. دلبستگی به خیرات مادی، که ملموس و فوری‌اند، مانع از توجه به خیرات اخروی می‌شود که نیازمند ایمان به غیب و صبر است. در چارچوب اسماء الحسنی، این وضعیت به نیاز انسان به هدایت الهی (الهادی) و رحمت بی‌کران خدا (الرحمن) اشاره دارد.

مقایسه خیرات در سوره نمل

در سوره نمل، خداوند خیرات اخروی را با خیرات دنیوی مقایسه می‌کند و بر برتری خیر اخروی تأکید دارد:

مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَهُمْ مِنْ فَزَعٍ [مطلب حذف شد] : هر کس کار نیکی بیاورد، برای او بهتر از آن خواهد بود و آنان در آن روز از هراس ایمن‌اند.

این آیه، به پاداش مضاعف اعمال صالح اشاره دارد. خیر اخروی، که در اینجا به ایمنی از هراس قیامت توصیف شده، فراتر از خیرات دنیوی است. این خیر، تنها برای کسانی است که به دنبال «نقد واقعی» (نتایج پایدار اخروی) هستند، نه «نسبه» (خیرات فانی دنیوی). این دیدگاه، با مفهوم الباقی (پاینده) در اسماء الحسنی همخوانی دارد.

درنگ: خیر اخروی، به دلیل پایداری و بقای خود، «نقد» واقعی است که تنها در پرتو عمل صالح و ایمان به دست می‌آید.

مفهوم نقد و نسبه در خیرات

خیرات اخروی، به دلیل پایداری و بقای خود، «نقد» واقعی‌اند، در حالی که خیرات دنیوی، به دلیل فانی بودن، «نسبه» محسوب می‌شوند. این تمایز، همانند تفاوت میان گوهری جاودان و زیوری فانی است که ارزش واقعی در پایداری آن نهفته است.

خیرات دنیوی، اگرچه ملموس‌اند، اما به دلیل ناپایداری (مانند ثروتی که دزدیده می‌شود یا لذتی که پایان می‌یابد)، نسبه‌اند. در مقابل، خیرات اخروی، به دلیل ارتباط با خداوند الباقی، نقد واقعی‌اند. این مفهوم، ریشه در حکمت قرآنی دارد که ارزش واقعی را در پایداری و قرب به خدا می‌داند.

بخش سوم: خیرات خاص و اولیاء الله

خیرات خاص و انحصار در اولیاء

خیرات خاص، ویژه اولیاء خداست که دارای ایمان عمیق و التزام عملی به حق‌اند. این خیرات، برای عامه مردم غیرقابل درک است، گویی نغمه‌ای است که تنها گوش‌های تیزبین اولیاء قادر به شنیدن آن‌اند.

اولیاء خدا، به‌عنوان مصادیق متقین عالی‌رتبه، دارای مرتبه‌ای از معرفت و تقوا هستند که آن‌ها را شایسته خیرات خاص می‌سازد. این خیرات، که در آیات قرآن کریم با تعابیری چون وَجْهُ الله (چهره خدا) توصیف شده‌اند، تنها در پرتو ایمان و عمل صالح قابل دریافت‌اند. اسم الولی در اینجا نقش کلیدی دارد، زیرا اولیاء، تحت سرپرستی و هدایت الهی، به این خیرات دست می‌یابند.

خیرات خاص در دعای قرآنی

در سوره قصص، دعای زیر به خیرات خاص الهی اشاره دارد که تنها خداوند از ماهیت آن آگاه است:

رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ [مطلب حذف شد] : پروردگارا، من به هر خیری که به سوی من فرو فرستی، نیازمندم.

این دعا، که منسوب به حضرت موسی (ع) است، بیانگر تسلیم کامل در برابر اراده الهی است. خیر مورد نظر در این دعا، نه خیرات مادی و ملموس، بلکه خیرات خاص الهی است که تنها خداوند از ماهیت و ارزش آن آگاه است. این دعا، انسان را از تعیین مصادیق خیر (مانند ثروت، فرزند، علم) بازمی‌دارد و به تسلیم در برابر اسم الکریم (بخشنده) دعوت می‌کند.

درنگ: دعای رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ، تسلیم کامل در برابر خیرات خاص الهی را نشان می‌دهد که تنها در پرتو اسم الکریم قابل دریافت است.

خطر خیرات ظاهری

خیرات ظاهری (مانند ثروت، علم، زیبایی) ممکن است به جای خیر، بلا و مصیبت به همراه آورند، اگر با نیت خالص و قرب به خدا همراه نباشند. این خیرات، همانند شمشیری دو لبه‌اند که بدون هدایت الهی، به جای رستگاری، به گمراهی می‌انجامند.

مثال‌هایی چون علم که به استکبار می‌انجامد یا ثروت که به فساد منجر می‌شود، این خطر را تبیین می‌کند. اسم الهادی در اینجا نقش هدایت انسان به سوی خیرات حقیقی را ایفا می‌کند.

نیت خالص و وجه الله

خیرات خاص، تنها برای کسانی است که اعمالشان برای وَجْهُ الله (چهره خدا) انجام می‌شود. نیت‌های غیرالهی، ارزش خیرات را کاهش می‌دهد، گویی نوری است که بدون خلوص، به خاموشی می‌گراید.

مفهوم وَجْهُ الله به نیت خالص و عمل برای رضای خدا اشاره دارد. عملی که برای غیر خدا (مانند حفظ آبرو، کسب بهشت یا فرار از جهنم) انجام شود، فاقد ارزش اخروی کامل است. اسم القریب (نزدیک) در اینجا به قرب مؤمن به خدا از طریق نیت خالص اشاره دارد.

نمونه ابراهیم در اخلاص

حضرت ابراهیم (ع) به‌عنوان الگوی اخلاص، زندگی، مرگ و عبادات خود را برای خدا می‌داند:

إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ [مطلب حذف شد] : همانا نماز من و عبادتم و زندگی و مرگم برای خداوند، پروردگار جهانیان است.

این آیه، اخلاص کامل ابراهیم (ع) را به تصویر می‌کشد. او نه‌تنها اعمال، بلکه کل وجود خود را وقف خدا می‌کند. این سطح از اخلاص، خیرات خاص را برای او به ارمغان می‌آورد. اسم الرب در اینجا به نقش تربیتی خدا در پرورش اولیاء اشاره دارد.

درنگ: اخلاص ابراهیم (ع) در وقف کامل وجود خود به خدا، الگویی بی‌نظیر برای دریافت خیرات خاص الهی است.

خیرات خاص و تمرین معنوی

دریافت خیرات خاص، نیازمند تمرین معنوی و کار بر روی خود است. این خیرات، برای سلامتی روحی و قوت معنوی انسان مفیدند، گویی آبی است که با ریاضت، قلب مؤمن را سیراب می‌کند.

تمرین معنوی، که در عرفان اسلامی به «ریاضت» و «مجاهده» تعبیر می‌شود، انسان را برای دریافت خیرات خاص آماده می‌سازد. این تمرین، شامل خالص‌سازی نیت، تقویت ایمان و دوری از دلبستگی‌های مادی است. اسم القوی (قدرتمند) در اینجا به قوت الهی در پشتیبانی از مؤمن اشاره دارد.

بخش چهارم: محدودیت‌های عقل بدون ایمان

استدلال ابلیس در خیر

ابلیس، با استدلال علمی، خود را خیرتر از انسان می‌داند، زیرا از آتش خلق شده و انسان از گل. اما این استدلال، فاقد ایمان و تسلیم به خداست. او گویی دانشمندی است که با عقل خویش به بیراهه می‌رود.

استدلال ابلیس، نمونه‌ای از عقل‌گرایی منهای ایمان است. او با تکیه بر ویژگی‌های مادی (آتش در برابر گل)، خود را برتر می‌انگارد، اما از درک حکمت الهی در خلقت انسان عاجز است. اسم الحکیم (حکیم) در اینجا به حکمت الهی در خلقت انسان و برتری او بر ابلیس اشاره دارد.

محدودیت‌های استدلال ابلیس

استدلال ابلیس، اگرچه در ظاهر علمی و منطقی است، اما به دلیل فقدان ایمان، ناقص و گمراه‌کننده است. این محدودیت، همانند عینک شکسته‌ای است که حقیقت را تحریف می‌کند.

ابلیس با تکیه بر علوم طبیعی (مانند برتری آتش بر گل در آلیاژها)، خود را خیرتر می‌داند، اما از درک ارزش معنوی انسان (روح الهی) ناتوان است. اسم العلیم (دانا) به علم بی‌کران خدا در برابر دانش محدود ابلیس اشاره دارد.

درنگ: عقل‌گرایی بدون ایمان، همانند استدلال ابلیس، از درک حکمت الهی و خیرات خاص ناتوان است.

جمع‌بندی

این کتاب، با تکیه بر درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره و تحلیل‌های تفصیلی، به تبیین خیرات خاص الهی در چارچوب اسماء الحسنی و آیات قرآن کریم پرداخته است. خیرات خاص، که ویژه متقین و اولیاء خداست، فراتر از فهم عامه مردم و نیازمند ایمان عمیق به حق و آخرت است. آیاتی از سوره‌های فرقان، نمل و قصص، با تأکید بر مفاهیمی چون جَنَّةُ الْخُلْد، وَجْهُ الله و دعای تسلیم، این خیرات را به‌عنوان پاداش مؤمنین متقی توصیف می‌کنند. تمایز میان نقد و نسبه، خطر خیرات ظاهری، و لزوم اخلاص در عمل، از محورهای کلیدی این اثرند. نمونه ابراهیم (ع) به‌عنوان الگوی اخلاص و استدلال ناقص ابلیس به‌عنوان نمونه عقل‌گرایی بدون ایمان، درس‌هایی عمیق برای مخاطب ارائه می‌دهند.

اسماء الحسنی، به‌عنوان محور معرفتی این خیرات، نقش هدایت، رحمت و حکمت الهی را در سلوک مؤمنین به سوی خیرات خاص برجسته می‌سازد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق درسگفتار، خیرات خاص الهی و اخروی برای چه کسانی است؟

2. بر اساس متن، چرا خیرات خاص در تیررس عقلا نیست؟

3. طبق درسگفتار، جنة الخلد در کدام سوره ذکر شده است؟

4. بر اساس متن، خیر عندالله به چه معناست؟

5. طبق درسگفتار، چرا ابلیس خود را خیرتر از انسان می‌داند؟

6. طبق درسگفتار، خیرات خاص الهی برای همه انسان‌ها قابل درک است.

7. متن بیان می‌کند که متقون مقول به تشکیک‌اند و مراتب مختلفی دارند.

8. بر اساس درسگفتار، خیرات مادی دنیا نزد خدا ارزش بیشتری دارند.

9. درسگفتار ادعا می‌کند که خیر عندالله نیازمند عقل و ایمان است.

10. طبق متن، ابلیس خیر بودن خود را بدون استدلال ادعا می‌کند.

11. چرا طبق درسگفتار، افراد عادی نمی‌توانند خیرات خاص الهی را درک کنند؟

12. طبق متن، چرا جنة الخلد برای انسان‌ها ناشناخته است؟

13. بر اساس درسگفتار، تفاوت خیر نقد و نسیه چیست؟

14. مفهوم 'رب انی لما انزلت الی من خیر فقیر' در درسگفتار به چه معناست؟

15. چرا طبق درسگفتار، بسیاری از خیرات دنیوی باعث بدبختی انسان می‌شوند؟

پاسخنامه

1. مومنین آگاه و بصیر

2. چون نیاز به اعتقاد به حق و آخرت دارد

3. سوره فرقان

4. خیر ذخیره‌شده نزد خدا

5. چون از آتش خلق شده است

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. درست

10. نادرست

11. زیرا خیرات خاص الهی نیاز به اعتقاد جذمی به حق و آخرت دارد که افراد عادی فاقد آن‌اند.

12. چون جنة الخلد خیر خاص الهی است و فقط متقون عالى آن را درک می‌کنند.

13. خیر نقد بقا دارد و نتیجه‌بخش است، اما خیر نسیه فاقد بقا و نتیجه است.

14. یعنی انسان نسبت به خیر الهی که خدا می‌دهد فقیر است و آن را طلب می‌کند.

15. چون این خیرات با نیت وجه الله انجام نمی‌شوند و به هوس و نفسانیت گره خورده‌اند.