در حال بارگذاری ...
Sadegh Khademi - Optimized Header
Sadegh Khademi

مصباح الانس 12

متن درس





مصباح الانس: شرافت عرفان و چالش‌های معرفت عرفانی

مصباح الانس: شرافت عرفان و چالش‌های معرفت عرفانی

برگرفته از درس‌گفتارهای آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره (جلسه ۱۲)

دیباچه

کتاب حاضر، با الهام از درس‌گفتارهای عمیق و حکیمانه آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره در شرح مصباح الانس، به تبیین یکی از مسائل بنیادین عرفان اسلامی، یعنی شرافت علم عرفان و چالش‌های معرفت عرفانی، می‌پردازد. این موضوع، که در زمره مباحث پیچیده و حساس فلسفه و عرفان اسلامی قرار دارد، از منظر شارح مصباح الانس، با استناد به آیات قرآن کریم، احادیث نبوی، و آرای حکمایی چون شیخ صدرالدین قونوی و محیی‌الدین ابن‌عربی، مورد تحلیل قرار گرفته است. عرفان، چونان گوهری درخشان در میان علوم، به دلیل موضوع والای خود، یعنی معرفت به حق تعالی، و مبادی متعالی‌اش، یعنی اسمای الهی، و روش بی‌واسطه‌اش، یعنی کشف و شهود، جایگاهی بی‌مانند دارد. با این حال، فقدان معیارهای دقیق برای سنجش صحت معرفت عرفانی، این علم را در معرض خطاها و انحرافاتی چون خرافات و ادعاهای بی‌اساس قرار داده است.

این نوشتار، با کاوش در تمایز میان معرفت و نادانی، تبیین معیارهای معتبر عرفان، و نقد انحرافات عرفان‌های کاذب، تلاش می‌کند تا تصویری روشن و جامع از عرفان به مثابه عروس علوم ارائه دهد.

بخش نخست: شرافت عرفان به مثابه عروس علوم

ویژگی‌های متمایز عرفان در قیاس با سایر علوم

عرفان، به دلیل سه ویژگی بنیادین، یعنی علو مرتبه موضوع، متعالی بودن مبادی، و وثاقت برهان، اشرف همه علوم شمرده می‌شود. موضوع عرفان، معرفت به حق تعالی است که فراتر از موضوعات محدود علوم دیگر، مانند عدد در ریاضیات یا جسم در طبیعیات، قرار دارد. مبادی عرفان، معرفت به اسمای ذاتی و صفاتی الهی است که چونان نوری در دل عارف، حقیقت هستی را روشن می‌سازد. برهان عرفان نیز، برخلاف علوم دیگر که به روش‌های حسی یا ذهنی وابسته‌اند، بر کشف صریح و ذوق صحیح استوار است، که با پشتوانه عقل نظری، معرفتی بی‌واسطه از حقیقت ارائه می‌دهد.

آیت‌الله محمدرضا نکونام قدس‌سره تأکید دارند که روش رویتی عرفان، آن را از علوم تجربی و عقلی متمایز می‌کند. در علوم تجربی، معرفت از طریق حواس ظاهری حاصل می‌شود، و در علوم عقلی، از طریق استدلال ذهنی. اما عرفان، چونان آینه‌ای صاف، حقیقت اشیا را مستقیماً در دل عارف منعکس می‌سازد. این روش، گرچه متعالی است، نیازمند معیارهایی دقیق برای تأیید صحت آن است تا از خطا و خیال مصون بماند.

درنگ: عرفان، به مثابه عروس علوم، با موضوع والای معرفت به حق، مبادی متعالی اسمای الهی، و روش بی‌واسطه کشف و شهود، شریف‌ترین علم است، اما شرافت آن مشروط به انطباق معرفت با حقیقت است.

تمایز موضوع عرفان: معرفت به حق، نه خود حق

یکی از نکات کلیدی در فهم عرفان، تمایز میان موضوع آن، یعنی معرفت به حق، و خود حق تعالی است. حق تعالی، حقیقتی عینی و مستقل در هستی است، اما عرفان به معرفتی می‌پردازد که در دل عارف شکل می‌گیرد. اگر این معرفت با حقیقت انطباق داشته باشد، عرفان محقق می‌شود؛ وگرنه، به نادانی و گمراهی می‌انجامد. برای نمونه، اگر کسی ادعا کند «زید قائم است» در حالی که زید فوت کرده، این ادعا نه معرفت، بلکه نادانی است. اما اگر ادعا با حقیقت، یعنی قائم بودن زید، مطابقت داشته باشد، معرفتی معتبر شکل می‌گیرد.

این تمایز، به روشنی نشان می‌دهد که عرفان، نه بازی با حقیقت الهی، بلکه تلاشی است برای انطباق ذهن عارف با نفس‌الامر. آیت‌الله نکونام قدس‌سره می‌فرمایند: «خدا ما را به بازی نمی‌گیرد، بلکه ما را بازی می‌دهد»، یعنی حق تعالی، چونان کارگردانی حکیم، عارف را به سوی معرفت هدایت می‌کند، مشروط بر آنکه عارف در مسیر حقیقت گام بردارد.

مبادی عرفان: معرفت به اسمای الهی

مبادی عرفان نیز، نه خود اسمای الهی، بلکه معرفت به این اسما است. اسمای الهی، چه به صورت مفهومی و چه مصداقی، تنها زمانی مبدأ عرفان می‌شوند که با حقیقت الهی انطباق داشته باشند. اگر معرفت عارف به اسما، به جای حقیقت، به خیالات و اوهام منجر شود، عرفان به نادانی تبدیل می‌گردد. برای مثال، اگر عارف گمان کند که مفهوم «قادر» در ذهنش با حقیقت الهی مطابقت دارد، اما این مفهوم از واقعیت دور باشد، معرفت او خیالی بیش نیست.

این دیدگاه، با آیه شریفه اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ (سوره فصلت، آیه ۵۴؛ : آگاه باشید که او به هر چیزی احاطه دارد) همخوانی دارد. این آیه، بر احاطه الهی در علم، وجود، قدرت، و اراده تأکید می‌کند، و نشان می‌دهد که اسمای الهی، چونان آیینه‌هایی، حقیقت هستی را منعکس می‌سازند. معرفت به این اسما، مبدأ عرفان است، اما تنها زمانی معتبر است که با حقیقت هماهنگ باشد.

جمع‌بندی بخش نخست

عرفان، به دلیل موضوع والای خود، یعنی معرفت به حق، و مبادی متعالی‌اش، یعنی معرفت به اسمای الهی، و روش بی‌واسطه‌اش، یعنی کشف و شهود، شریف‌ترین علم است. تمایز میان حق و معرفت به حق، و انطباق معرفت با حقیقت، از اصول بنیادین عرفان است. این علم، چونان گوهری درخشان، در میان علوم می‌درخشد، اما شرافت آن مشروط به صحت معرفت و دوری از خیالات است.

بخش دوم: چالش‌های معرفت عرفانی و معیارهای صحت آن

مشکل بنیادین عرفان: تشخیص معرفت از نادانی

یکی از دشوارترین مسائل عرفان، تشخیص صحت معرفت عرفانی از نادانی و خیال است. چگونه می‌توان اطمینان یافت که آنچه عارف به عنوان کشف و شهود تجربه می‌کند، معرفتی معتبر است و نه خطایی باطنی؟ آیت‌الله نکونام قدس‌سره این چالش را با تمثیلی روشن می‌کنند: در ریاضیات، صحت یک عملیات با روش‌های مشخص، مانند جمع و تفریق، آزمون می‌شود. اما در عرفان، که فاقد چنین ترازوهای عینی است، معیار سنجش چیست؟

عارف مدعی است که کشف او، به دلیل وثاقت و صحت، معتبر است، زیرا حقیقت را مستقیماً می‌بیند. اما این ادعا، بدون آزمون، نمی‌تواند برای دیگران پذیرفتنی باشد. برای نمونه، اگر عارفی ادعا کند که دیوار حقیقت با وجود او کامل شده، این ادعا بدون پشتوانه عقلانی یا شرعی، به خیالی بی‌اساس تبدیل می‌شود. این چالش، ضرورت تدوین معیارهای معتبر برای سنجش کشف را برجسته می‌کند.

درنگ: مشکل بنیادین عرفان، فقدان معیارهای عینی برای تشخیص معرفت از نادانی است. کشف عارف، تنها زمانی معتبر است که با شرع، عقل، و عصمت تأیید شود.

نقد ادعاهای بی‌اساس عرفا

به دلیل فقدان معیارهای آزمون، برخی عرفا ادعاهایی بی‌اساس، مانند تکمیل دیوار حقیقت یا دریافت کتاب از پیامبر، مطرح کرده‌اند. آیت‌الله نکونام قدس‌سره این ادعاها را به شدت نقد می‌کنند و آن‌ها را نتیجه خیالات و اغراق می‌دانند. برای نمونه، ادعای شیخ محیی‌الدین ابن‌عربی مبنی بر دریافت فصوص‌الحکم از پیامبر، یا تکمیل دیوار حقیقت با وجود خود، بدون پشتوانه معتبر، به انحرافات عرفانی منجر شده است.

این نقد، با تمثیلی ادبی روشن می‌شود: عارف، چونان کسی است که ادعا می‌کند نان گندم خورده، اما اگر نتواند آثار آن، مانند طعم و سفتی نان، را توصیف کند، ادعایش بی‌اعتبار است. کشف عارف، تنها زمانی معتبر است که آثار و خصوصیات آن با حقیقت هماهنگ باشد.

معیارهای معتبر عرفان

برای رفع این چالش، آیت‌الله نکونام قدس‌سره معیارهایی برای عرفان معتبر ارائه می‌دهند: عرفان باید مستند به شرع بی‌پیرایه، عقل برهانی، و رویت غیرمخالف با شرع و عقل باشد. شرع بی‌پیرایه، یعنی دینی که از خرافات و تحریفات مصون مانده است. عقل برهانی، یعنی استدلالی که از خطا و تناقض به دور است. و رویت غیرمخالف، یعنی کشفی که با اصول شرع و عقل در تعارض نباشد.

این معیارها، عرفان را از خرافات و انحرافات مصون می‌دارند. برای نمونه، اگر عارفی ادعا کند که به معرفتی فراتر از شرع و عقل دست یافته، این معرفت تنها زمانی معتبر است که با شرع و عقل در تعارض نباشد. این دیدگاه، با مفهوم نبوت باطنی در زمان غیبت همخوانی دارد، که به امکان دریافت معرفت‌های باطنی در قالب شهود عرفانی اشاره می‌کند.

جمع‌بندی بخش دوم

چالش بنیادین عرفان، تشخیص معرفت از نادانی است. فقدان معیارهای عینی برای سنجش کشف، عرفان را در معرض خطا و خرافات قرار داده است. معیارهای معتبر، یعنی شرع بی‌پیرایه، عقل برهانی، و رویت غیرمخالف، عرفان را از انحرافات مصون می‌دارند. نقد ادعاهای بی‌اساس، بر ضرورت حفظ اصالت عرفان تأکید می‌کند.

بخش سوم: عرفان معتبر و نقد انحرافات معاصر

گستردگی موضوع عرفان و احاطه الهی

یکی از ویژگی‌های ممتاز عرفان، گستردگی موضوع آن است. برخلاف علوم دیگر، که به موضوعات محدود مانند عدد یا جسم می‌پردازند، عرفان به معرفت به حق تعالی می‌پردازد، که بر همه چیز احاطه دارد. این احاطه، در آیه شریفه اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ (سوره فصلت، آیه ۵۴؛ : آگاه باشید که او به هر چیزی احاطه دارد) به روشنی بیان شده است. این آیه، نشان‌دهنده احاطه الهی در علم، وجود، قدرت، و اراده است، که عرفان را به علمی جامع و فراگیر تبدیل می‌کند.

آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که این گستردگی، عرفان را به عروس علوم تبدیل کرده است. عرفان، چونان جویباری زلال، همه ابعاد وجود را در بر می‌گیرد و هر موجودی، از جن و بشر، به آن علاقه دارد. اما این جذابیت، تنها زمانی به معرفت منجر می‌شود که با تأیید الهی و عصمت همراه باشد.

درنگ: عرفان، به دلیل احاطه موضوع آن، یعنی حق تعالی، بر همه چیز، گسترده‌ترین علم است. این گستردگی، عرفان را به عروس علوم تبدیل کرده، اما اعتبار آن مشروط به تأیید الهی است.

نقد عرفان‌های کاذب و خرافات

یکی از مشکلات عرفان معاصر، گرایش به عرفان‌های کاذب و خرافات است. آیت‌الله نکونام قدس‌سره عرفان‌های غیرمعتبر، مانند عرفان‌های ماسونی یا مبتنی بر شفا و نمایش، را به شدت نقد می‌کنند. این عرفان‌ها، که اغلب با کسب‌وکار و کلاهبرداری همراه‌اند، از حقیقت عرفان دور هستند. برای نمونه، ادعای شفابخشی یا نمایش‌های ساختگی، که در برخی عرفان‌های معاصر رایج است، نه تنها فاقد اصالت، بلکه به انحرافات اجتماعی منجر می‌شود.

این نقد، با تمثیلی روشن می‌شود: عرفان کاذب، چونان تعزیه‌ای است که با کربلا اشتباه گرفته می‌شود. کربلا، حقیقت شهادت و ایثار است، اما تعزیه، نمایشی ساختگی است که فاقد آن حقیقت است. عرفان قلندری نیز، به دلیل فقدان استدلال، بیش از سایر علوم در معرض خرافات قرار دارد. این انحرافات، نتیجه ضعف در ارائه دین و ناتوانی در پاسخگویی به نیازهای معنوی مردم است.

ضرورت استدلال و دیالوگ در عرفان

عرفان، برای آنکه به عنوان علم پذیرفته شود، باید مستدل و قابل ارائه باشد. آیت‌الله نکونام قدس‌سره تأکید دارند که کشف بدون استدلال، برای دیگران معتبر نیست. عرفان، چونان گوهری است که باید در ترازوی عقل و شرع سنجیده شود. اگر عارف نتواند آثار و خصوصیات کشف خود را توصیف کند، ادعایش بی‌اعتبار است. برای نمونه، اگر عارفی ادعا کند که حقیقت را دیده، اما نتواند آن را با زبان استدلال بیان کند، این ادعا به خرافات می‌انجامد.

عقل، به عنوان معیار مشترک همه عرفان‌ها، چه اسلامی و چه غیراسلامی، نقش بنیادینی در سنجش معرفت عرفانی دارد. بدون عقل، عرفان به سوفسطایی‌گری می‌انجامد. عرفان معتبر، باید زبانی روشن، آثاری مشخص، و دیالوگی مستدل داشته باشد تا از نادانی و خرافات متمایز شود.

جمع‌بندی بخش سوم

عرفان، به دلیل گستردگی موضوع خود، یعنی معرفت به حق تعالی، و جذابیت بی‌مانندش، عروس علوم است. اما انحرافات عرفان‌های کاذب، مانند عرفان‌های نمایشی و قلندری، اعتبار آن را خدشه‌دار کرده است. ضرورت استدلال، دیالوگ، و تطبیق با شرع و عقل، عرفان را از خرافات مصون می‌دارد. ضعف در ارائه دین، مردم را به سوی عرفان‌های کاذب سوق داده، اما عرفان حقیقی، با ارائه معرفت معتبر، پاسخگوی نیازهای معنوی است.

نتیجه‌گیری کلی

این نوشتار، با بررسی شرافت عرفان و چالش‌های معرفت عرفانی، نشان داد که عرفان، به دلیل موضوع والای خود، یعنی معرفت به حق، مبادی متعالی‌اش، یعنی معرفت به اسمای الهی، و روش بی‌واسطه‌اش، یعنی کشف و شهود، شریف‌ترین علم است. تمایز میان معرفت و نادانی، و انطباق معرفت با حقیقت، از اصول بنیادین عرفان است. فقدان معیارهای عینی برای سنجش کشف، عرفان را در معرض خطا و خرافات قرار داده، اما معیارهای معتبر، یعنی شرع بی‌پیرایه، عقل برهانی، و رویت غیرمخالف، آن را از انحرافات مصون می‌دارند.

نقد عرفان‌های کاذب، تعزیه، و ادعاهای بی‌اساس، بر ضرورت حفظ اصالت عرفان تأکید کرد. آیه شریفه اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ مُحِيطٌ، گستردگی موضوع عرفان را تأیید می‌کند. عرفان، چونان عروسی دل‌انگیز، هر موجودی را به سوی خود فرا می‌خواند، اما تنها زمانی به معرفت منجر می‌شود که با تأیید الهی و عصمت همراه باشد. این اثر، با بهره‌گیری از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی، و آرای حکمایی چون قونوی و ابن‌عربی، تلاش کرد تا عرفان را به زبانی علمی تبیین کند. امید است که این نوشتار، برای پژوهشگران و علاقه‌مندان به عرفان اسلامی، منبعی ارزشمند باشد.

با نظارت صادق خادمی


کوئیز

به سوالات زیر پاسخ داده و در پایان، نتیجه را با پاسخنامه مقایسه کنید.

1. طبق متن درسگفتار، چرا عرفان به عنوان عالي‌ترين علم معرفي شده است؟

2. بر اساس متن، موضوع اصلي عرفان چيست؟

3. دليل عرفان طبق متن چيست؟

4. كدام ويژگي عرفان آن را از ساير علوم متمايز مي‌كند؟

5. طبق متن، چه چيزي معرفت عرفاني را از ناداني متمايز مي‌كند؟

6. موضوع عرفان به طور مستقيم حقيقت خداي تعالي است.

7. عرفان به دليل كشف صريح و ذوق صحيح، معتبرترين علم است.

8. طبق متن، عرفان بدون استدلال و ديالوگ مي‌تواند علم محسوب شود.

9. مبادي عرفان اسماي الهي هستند، نه معرفت به اسماي الهي.

10. عقل سليم در تاييد كشف صحيح عرفان نقش دارد.

11. تفاوت اصلي بين معرفت و حقيقت در عرفان چيست؟

12. چرا كشف عرفاني نياز به تاييد عقل سليم دارد؟

13. چرا عرفان به استدلال و ديالوگ نياز دارد؟

14. چگونه مي‌توان صحت كشف عرفاني را آزمايش كرد؟

15. چرا عرفان به عنوان عروس علوم توصيف شده است؟

پاسخنامه

1. زيرا موضوع آن خدا و مبادي آن اسماي الهي است

2. معرفت به خدا

3. كشف صريح و ذوق صحيح

4. وسعت احاطه موضوع آن

5. انطباق با حقيقت

6. نادرست

7. درست

8. نادرست

9. نادرست

10. درست

11. معرفت در ذهن عارف است و حقيقت وجود خدا در هستي است.

12. زيرا بدون عقل سليم، كشف ممكن است با خيالات و اشتباهات مخلوط شود.

13. براي متمايز شدن از خرافات و ناداني، عرفان بايد مستدل و قابل ارايه باشد.

14. با بررسي انطباق آن با شرع بي‌پيرايه، عقل برهاني و رويت غير مخالف.

15. زيرا عرفان شيرين‌ترين، صافي‌ترين و جذاب‌ترين علم است كه همه به آن علاقه دارند.

منو جستجو پیام روز: آهنگ تصویر غزل تازه‌ها
منو
مفهوم غفلت و بازتعریف آن غفلت، به مثابه پرده‌ای تاریک بر قلب و ذهن انسان، ریشه اصلی کاستی‌های اوست. برخلاف تعریف سنتی که غفلت را به ترک عبادت یا گناه محدود می‌کند، غفلت در معنای اصیل خود، بی‌توجهی به اقتدار الهی و عظمت عالم است. این غفلت، همانند سایه‌ای سنگین، انسان را از درک حقایق غیبی و معرفت الهی محروم می‌سازد.

آهنگ فعلی

آرشیو آهنگ‌ها

آرشیو خالی است.

تصویر فعلی

تصویر فعلی

آرشیو تصاویر

آرشیو خالی است.

غزل

فوتر بهینه‌شده