متن درس
مصباح الانس
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۶)
بخش اول: معرفتشناسی عقل و دل در شناخت حقایق متعالی
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، ارائهشده در تاریخ ۱۰ آبان ۱۳۸۷، این بخش به بررسی تقسیمبندی علوم از منظر عرفانی و فلسفی، با تأکید بر محدودیتها و توانمندیهای عقل در ادراک حقایق متعالی، بهویژه ذات و صفات الهی، میپردازد. متن با رویکردی عرفانی-فلسفی، علوم را به دو دسته «ما یستقل به العقل» (آنچه عقل بهتنهایی قادر به ادراک آن است) و «ما لا یستقل به العقل» (آنچه عقل بهتنهایی قادر به ادراک آن نیست) تقسیم میکند و نقش دل و شهود را در تکمیل معرفت بشری تبیین مینماید.
تقسیمبندی علوم: یستقل و لا یستقل
تقسیم علوم به دو دسته «ما یستقل به العقل» و «ما لا یستقل به العقل» از مبانی معرفتشناختی این درسگفتار است. علوم «ما یستقل» شامل امور بدیهی و فطری است که عقل بهتنهایی قادر به ادراک آنهاست، مانند وجود باریتعالی. این شناخت، ریشه در فطرت انسانی دارد که قرآن کریم در فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا (سوره روم، آیه ۳۰؛ : فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده است) بر آن تأکید کرده است. در مقابل، علوم «ما لا یستقل» به حقایقی اشاره دارد که عقل، بدون بهرهگیری از ابزارهای مکمل نظیر علم، برهان یا شهود، از ادراک آنها عاجز است، مانند ذات و صفات الهی یا کیفیت خلقت موجودات.
درنگ: تقسیمبندی علوم به «ما یستقل» و «ما لا یستقل» نهتنها مبنای معرفتشناختی این متن است، بلکه با معرفتشناسی ابنسینا در «الشفاء» همراستاست که علوم را به بدیهیات و نظریات تقسیم میکند. |
این تقسیمبندی، عقل را در جایگاه ابزاری توانمند اما محدود برای شناخت قرار میدهد. بهمنزله چراغی است که راه را روشن میکند، اما در تاریکیهای ژرف حقایق متعالی، نورش به تنهایی کفایت نمیکند.
نقش حواس در ادراک امور بدیهی
حواس، بهعنوان ابزار ادراک اولیه، در شناخت امور بدیهی نقشی اساسی دارند. این نقش در قرآن کریم در أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا (سوره حج، آیه ۴۶؛ : آیا در زمین سیر نکردند تا دلهایی داشته باشند که با آن بیندیشند یا گوشهایی که با آن بشنوند؟) تأیید شده است. حواس، دروازهای به سوی ادراک محسوساتاند که عقل بر پایه آنها به تحلیل و تعمیم میپردازد. این دیدگاه با فلسفه ارسطویی همخوانی دارد که حواس را مبنای ادراک اولیه میداند.
محدودیت عقل در ادراک ذات و صفات الهی
ذات و صفات الهی از جمله امور «ما لا یستقل» هستند که عقل، حتی با بهرهگیری از علم و برهان، از ادراک کنه آنها ناتوان است. قرآن کریم در وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ (سوره آلعمران، آیه ۷؛ : و تأویل آن را جز خدا نمیداند) بر این محدودیت تأکید دارد. عقل، مانند پرندهای است که در آسمان معرفت پرواز میکند، اما در برابر عظمت بیکران ذات الهی، بالهایش فرومیافتد.
درنگ: نهی از تفکر در ذات الهی، ارشادی است و به معنای هدایت انسان به سوی تفکر در آثار و آیات الهی است، نه ممنوعیت شرعی. این دیدگاه با فلسفه ملاصدرا همراستاست که عقل را برای ادراک آثار الهی کافی میداند. |
تفاوت ادراک بدیهی و نظری
عقل در ادراک بدیهیات، مانند وجود خدا، مستقل است و نیازی به استدلال ندارد، اما در امور نظری، مانند کیفیت صفات الهی، به علم، دلیل و برهان وابسته است. قرآن کریم در فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ (سوره بقره، آیه ۱۶۴؛ : در آفرینش آسمانها و زمین و آمدوشد شب و روز نشانههایی است برای خردمندان) بر نقش عقل در ادراک نظری تأکید میکند. این تمایز، مانند تفاوت میان دیدن نور خورشید و تحلیل پرتوهای آن است.
تمثیل خرمن گندم
برای تبیین تفاوت «ما یستقل» و «ما لا یستقل»، تمثیل خرمن گندم ارائه شده است: عقل میفهمد که خرمن گندم زیاد است (ما یستقل)، اما تعداد دانهها را بدون محاسبه نمیداند (ما لا یستقل). این تمثیل، مانند نقاشیای است که کلیات منظره را بهسرعت ترسیم میکند، اما جزئیات آن نیازمند دقت و زمان است. قرآن کریم در أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَىٰ نُورٍ مِنْ رَبِّهِ (سوره زمر، آیه ۲۲؛ : آیا کسی که خدا سینهاش را برای اسلام گشاده است، بر نوری از پروردگارش نیست؟) بر مراتب ادراک تأکید دارد.
جمعبندی بخش اول
این بخش، با تبیین تقسیمبندی علوم و بررسی نقش عقل و حواس در ادراک، محدودیتهای عقل در شناخت ذات و صفات الهی را روشن ساخت. عقل، ابزاری توانمند اما محدود است که در کنار شهود قلبی، راه به سوی معرفت متعالی میگشاید. تمثیلات و آیات قرآنی، این مفاهیم را بهگونهای روشن و عمیق تبیین کردهاند.
بخش دوم: نقد تقسیمبندی شیخ و نقش دل در معرفت الهی
این بخش به نقد تقسیمبندی شیخ (محیالدین ابنعربی یا شارحان او) و تأکید بر نقش دل در ادراک حقایق متعالی اختصاص دارد. نقدهای ارائهشده، ضمن حفظ احترام به آرای شیخ، بر ضرورت بازنگری در برخی مثالها و تقسیمبندیها تأکید میکنند و توانمندیهای بشر در شناخت را برجسته میسازند.
نقد منطقی تقسیمبندی شیخ
تقسیمبندی شیخ، به دلیل آمیختن بدیهیات، نظریات و امور شهودی، از منظر منطقی مورد نقد قرار گرفته است. برخی امور که شیخ آنها را «لا یستقل» دانسته، با بهرهگیری از علم و عقل قابلادراکاند. قرآن کریم در فَلْيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ (سوره نساء، آیه ۸۳؛ : پس در دین تفقه کنند) بر لزوم دقت در تحلیل تأکید دارد. این نقد، مانند بازبینی نقشهای است که برخی مسیرهای آن نیاز به اصلاح دارند.
درنگ: نقد تقسیمبندی شیخ، با روششناسی منطقی خواجه نصیرالدین طوسی همراستاست که بر وضوح و دقت در تقسیمبندی علوم تأکید دارد. |
نقش دل در ادراک ذات و صفات الهی
دل، برخلاف عقل، با معرفت شهودی و قرب وجودی قادر به ادراک ذات و صفات الهی است. قرآن کریم در وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ (سوره بقره، آیه ۱۸۶؛ : و هنگامی که بندگانم از تو درباره من پرسیدند، [بگو] من نزدیکم) بر قرب الهی تأکید دارد. دل، مانند آیینهای است که نور حقیقت در آن منعکس میشود، در حالی که عقل تنها سایهای از آن را ترسیم میکند.
سه فاز معرفتی انسان
انسان در مسیر معرفت، سه فاز نفسانی (حس)، عقلانی (عقل) و قلبی (دل) را طی میکند. حس به امور مادی، عقل به کلیات و دل به حقایق متعالی میرسد. قرآن کریم در أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا (سوره زمر، آیه ۹؛ : یا کسی که در طول شب در حال سجده و قیام به عبادت مشغول است؟) بر مراتب قرب قلبی تأکید دارد. این سه فاز، مانند پلههای نردبانی هستند که سالک را به سوی قله معرفت هدایت میکنند.
ادراک خدا با عقل و دل
خداوند را میتوان با عقل بهصورت حکایت (مفهومی) و با دل بهصورت حقیقی (شهودی) ادراک کرد. قرآن کریم در فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ (سوره انعام، آیه ۱۲۵؛ : و هر که را خدا بخواهد هدایت کند، سینهاش را برای اسلام میگشاید) بر نقش دل در هدایت تأکید دارد. این دوگانگی، مانند دیدن منظرهای از دور با چشم و لمس آن با دست است.
درنگ: قلب مؤمن، عرش رحمان است و خداوند در دلهای شکسته حضور دارد. این مفهوم، با حدیث «قلب المؤمن عرش الرحمن» و دیدگاه علامه طباطبایی همراستاست. |
جمعبندی بخش دوم
این بخش، با نقد تقسیمبندی شیخ و تأکید بر نقش دل در ادراک حقایق متعالی، جایگاه عقل و شهود را در معرفتشناسی اسلامی تبیین کرد. دل، بهعنوان مرتبهای برتر از عقل، راهگشای شناخت ذات و صفات الهی است.
بخش سوم: توانمندیهای بشر در خلقت و شناخت
این بخش به بررسی توانمندیهای بشر در خلقت و شناخت حقایق عالم میپردازد و دیدگاههای منفیگرایانه را که محدودیتهای عقل را بیش از حد برجسته میکنند، نقد میکند. تأکید بر پیشرفت علمی و امکان شناخت کیفیت خلقت، از ویژگیهای برجسته این بخش است.
امکان خلقت توسط بشر
بشر، با پیشرفتهای علمی، قادر به خلقت است، مانند ساخت قلب مصنوعی که گاه از خلقت طبیعی نیز برتر است. قرآن کریم در ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا (سوره فاطر، آیه ۳۲؛ : سپس کتاب را به کسانی از بندگانمان که برگزیدیم به ارث دادیم) بر توانمندی بشر با هدایت الهی تأکید دارد. این توانایی، مانند آتشی است که بشر از خاکستر دانش خود برافروخته است.
نقد دیدگاههای فقهی سنتی
احکام فقهی سنتی علیه مجسمهسازی یا خلقت مصنوعی، به دلیل تغییر شرایط اجتماعی، در جوامع مدرن بیمعنا شدهاند. قرآن کریم در وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْدَادًا (سوره بقره، آیه ۱۶۵؛ : و از مردم کسانیاند که بهجای خدا همتایانی برمیگزینند) شرك را به نیت بتپرستی مقید میکند. این نقد، مانند باز کردن پنجرهای است که هوای تازه را به فضای کهن فقهی وارد میکند.
امکان شناخت کیفیت خلقت
کیفیت خلقت و تعلق قدرت الهی به معلومات، با عقل و علم قابلفهم است. قرآن کریم در إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ (سوره اعراف، آیه ۵۴؛ : پروردگارتان الله است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید) بر امکان شناخت خلقت تأکید دارد. این شناخت، مانند کاوش در اعماق اقیانوسی است که هرچه پیشتر میرویم، شگفتیهای بیشتری مییابیم.
درنگ: علم بشر، هرچند در مقایسه با علم الهی قلیل است، برای شناخت حقایق عالم و پیشرفت کافی است. این تفسیر با دیدگاه علامه طباطبایی در «المیزان» همراستاست. |
رد قوای فلکی
مفهوم قوای فلکی رد شده و کرات صرفاً اجسام مادی تلقی شدهاند. قرآن کریم در مَا يَفْتَحِ اللَّهُ لِلنَّاسِ مِنْ رَحْمَةٍ فَلَا مُمْسِكَ لَهَا (سوره فاطر، آیه ۲؛ : آنچه خدا از رحمت برای مردم بگشاید، هیچکس نمیتواند آن را بازدارد) بر قوانین مادی تأکید دارد. این دیدگاه، مانند پاک کردن غبار از تلسکوپی است که آسمان را روشنتر نشان میدهد.
آینده بشر و تعامل با جن و ملائکه
بشر در آینده قادر به تعامل با جن و ملائکه خواهد بود. قرآن کریم در قُلْ أُوحِيَ إِلَيَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِنَ الْجِنِّ (سوره جن، آیه ۱؛ : بگو به من وحی شده که گروهی از جن گوش فرا دادهاند) بر وجود جن تأکید دارد. این پیشبینی، مانند گشودن دری به سوی جهانی ناشناخته است که بشر در آن گام خواهد نهاد.
جمعبندی بخش سوم
این بخش، با تأکید بر توانمندیهای بشر در خلقت و شناخت، دیدگاههای منفیگرایانه را نقد کرد و چشماندازی روشن از آینده معرفت بشری ارائه داد. علم و عقل، در کنار شهود، راهگشای پیشرفت انسان در شناخت حقایق عالماند.
نتیجهگیری کل کتاب
این متن با تکیه بر درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به بررسی عمیق معرفتشناسی اسلامی در شناخت حقایق متعالی پرداخت. تقسیمبندی علوم به «ما یستقل» و «ما لا یستقل»، نقد منطقی آرای شیخ، و تأکید بر نقش دل در ادراک ذات و صفات الهی، از محورهای اصلی این اثر است. آیات قرآن کریم، مانند وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا (سوره اسراء، آیه ۸۵؛ : و به شما از علم جز اندکی داده نشده است)، محدودیت علم بشری را در مقایسه با علم الهی نشان میدهند، اما این علم قلیل برای پیشرفت و شناخت کافی است. این اثر، با تلفیق فلسفه، عرفان و علم، منبعی جامع برای پژوهشگران حوزه الهیات و عرفان اسلامی ارائه میدهد.
با نظارت صادق خادمی |