متن درس
مراتب علم و نقش برگزیدگان
برگرفته از درسگفتارهای آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره (جلسه ۱۸)
دیباچه
کتاب حاضر، با الهام از درسگفتارهای عمیق و حکیمانه آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره در شرح مصباح الانس، اثر گرانسنگ شیخ صدرالدین قونوی، به تبیین یکی از مسائل بنیادین عرفان اسلامی، یعنی مراتب علم انسانی و نقش برگزیدگان الهی در تکمیل معرفت الهی، میپردازد. این نوشتار، برگرفته از جلسه هجدهم (مورخ ۲۳ آبان ۱۳۸۷)، با نگاهی ژرف به محدودیتهای علوم حسی و عقلی، برتری راه دل در وصول به معرفت الهی، و جایگاه انبیا و اولیا بهعنوان برگزیدگان الهی در هدایت خلق، به رشته تحریر درآمده است. شارح، با رویکردی انتقادی و تحلیلی، ضمن نقد دیدگاههای سنتی و ادعاهای کاذب، بر تمایز میان علوم نفسانی، عقلی، و روحانی تأکید ورزیده و سلسله مراتب هدایت را با استناد به آیات قرآن کریم، احادیث نبوی، و آرای حکمایی چون قونوی و ابنعربی، تشریح کرده است.
بخش نخست: مراتب علم انسانی و محدودیتهای معرفت حسی و عقلی
تمایز مراتب علم: نفسانی، عقلی، و روحانی
علم انسانی، بر اساس تعالیم مصباح الانس و شرح آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، به سه مرتبه متمایز تقسیم میشود: علم نفسانی (حسی)، علم عقلی (فکری)، و علم روحانی (قلبی). هر یک از این مراتب، قلمرویی خاص دارد و به ابزار و روشی ویژه برای ادراک حقیقت وابسته است. علم نفسانی، که به امور مادی و محسوس، مانند حساب و هندسه، محدود است، از طریق حواس ظاهری بهدست میآید. علم عقلی، که به مفاهیم مجرد و استدلالهای ذهنی میپردازد، برد متوسطی دارد و برای فهم برخی خصوصیات مخلوقات کافی است. اما علم روحانی، که از راه دل و با اتصال به امر الهی حاصل میشود، به معرفت حق تعالی، اسمای الهی، و قرب به ذات و صفات پروردگار میرسد.
شارح، با تمثیلی بدیع، این مراتب را به سه فاز حرکت انسانی تشبیه میکند: حرکت نفسانی، چونان گامهای کوتاه در زمین مادی است؛ حرکت عقلی، چونان پروازی محدود در آسمان مفاهیم؛ و حرکت روحانی، چونان سفری بیکران در اقیانوس حقیقت الهی. این تمایز، نشاندهنده محدودیت علوم حسی و عقلی در برابر عظمت معرفت الهی است. علوم حسی، به دلیل وابستگی به حواس ظاهری، و علوم عقلی، به دلیل محدودیتهای استدلال ذهنی، نمیتوانند به حقیقت ذات الهی یا اسمای متعالی آن دست یابند. تنها راه دل، که ظریف، شفاف، و بیکران است، عارف را به سرچشمه معرفت الهی رهنمون میسازد.
محدودیتهای علوم حسی و عقلی
آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره تأکید دارند که انسان، با تکیه بر علوم حسی و عقلی، نمیتواند به تمامی خصوصیات و حقایق هستی دست یابد. علوم حسی، که به ابزارهای مادی مانند حواس پنجگانه وابستهاند، تنها به ادراک امور ظاهری، مانند شکل و اندازه اشیا، محدود میشوند. علوم عقلی، نیز، گرچه به مفاهیم مجرد و استدلالهای فلسفی میپردازند، از وصول به معرفت الهی عاجزند. برای نمونه، حساب و هندسه، که از علوم حسی و عقلیاند، میتوانند خصوصیات مادی مخلوقات را تبیین کنند، اما در فهم حقیقت الهی، که فراتر از ماده و مفهوم است، ناتواناند.
این محدودیت، به تمثیلی روشن میشود: علوم حسی و عقلی، چونان چراغهایی کمنورند که تنها گوشهای از خانه هستی را روشن میکنند، اما علم روحانی، چونان خورشیدی تابان، کل عالم را در نور حقیقت غرق میسازد. شارح، با نقد دیدگاههایی که علوم حسی و عقلی را برای معرفت الهی کافی میدانند، تأکید میکند که این علوم، هرچند در قلمروی خود معتبرند، در برابر عظمت حق تعالی، چون قطرهای در برابر اقیانوساند.
برتری راه دل در معرفت الهی
راه دل، که مرتبه روحانی انسان را نمایندگی میکند، به دلیل اتصال به امر الهی، برترین مسیر برای وصول به معرفت الهی است. برخلاف علوم حسی، که به ماده وابستهاند، و علوم عقلی، که به ذهن محدودند، علم روحانی از طریق شهود باطنی و کشف قلبی به حقیقت میرسد. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به آیه شریفه يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي (سوره اسراء، آیه ۸۵؛ : «و از تو درباره روح میپرسند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است»)، روح را مخلوقی متمایز و متصل به امر الهی میدانند که در هدایت انسان به سوی معرفت الهی نقش محوری دارد.
این برتری، به تمثیلی ادبی روشن میشود: دل، چونان آینهای صاف که نور حقیقت الهی را بیواسطه منعکس میکند، در حالی که نفس و عقل، چونان آینههایی غبارگرفته، تنها بخشی از حقیقت را بازمیتابانند. راه دل، که راه انبیا و اولیاست، انسان را به قرب الهی و معرفت اسمای متعالی رهنمون میسازد، مشروط بر آنکه از خطا و خیال مصون بماند.
جمعبندی بخش نخست
مراتب علم انسانی، شامل علوم نفسانی، عقلی، و روحانی، هر یک قلمرویی خاص دارند. علوم حسی و عقلی، به دلیل محدودیتهایشان، نمیتوانند به معرفت الهی دست یابند، اما علم روحانی، که از راه دل حاصل میشود، انسان را به حقیقت حق تعالی و اسمای آن رهنمون میسازد. آیه شریفه يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي، بر نقش محوری روح در این ساحت تأکید میکند. این تمایز، ضرورت توجه به راه دل را در مسیر معرفت الهی برجسته میسازد.
بخش دوم: مشیت الهی و انتخاب برگزیدگان
مشیت الهی در تکمیل علم
مشیت الهی، بر اساس تعالیم مصباح الانس، بر تکمیل مرتبه علم و ارتقای برخی بندگان با علم لدنی تعلق گرفته است. این علم، که به «قسم ثانی» معروف است، فراتر از علوم حسی و عقلی بوده و به معرفت حق تعالی و اسمای الهی اختصاص دارد. آیتالله نکونام قدسسره تأکید دارند که این علم، در نفسالامر الهی متعین است و از هرگونه خطا و نقصان مصون است. برخلاف علوم حسی و عقلی، که به ابزارهای محدود انسانی وابستهاند، علم لدنی از طریق وحی، الهام، و شهود باطنی به برگزیدگان الهی عطا میشود.
این مشیت، به تمثیلی حکیمانه روشن میشود: خداوند، چونان باغبانی حکیم، برخی بندگان را بهعنوان نهالهای برگزیده در بوستان معرفت میپروراند و با نور علم لدنی، آنها را به درختانی تنومند تبدیل میکند. این علم، که در علم الهی متعین است، چونان گوهری ناب، تنها به کسانی عطا میشود که شایستگی دریافت آن را داشته باشند.
انتخاب برگزیدگان الهی
خداوند، در هر عصر و از هر گروه، گروهی برگزیده، که در مصباح الانس «نقابت» نامیده شدهاند، بهعنوان انبیا و اولیا انتخاب میکند. این اصطفاء، به معنای گزینش خالص و متمایز است، و برگزیدگان، که با عناوینی چون مصطفی، مجتبی، و مرتضی توصیف میشوند، به دلیل شایستگیهای باطنی، مأمور هدایت خلق میگردند. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به متن مصباح الانس، تأکید دارند که این انتخاب، نه اتفاقی، بلکه مبتنی بر حکمت و علم الهی است.
این انتخاب، به تمثیلی بدیع روشن میشود: خداوند، چونان جواهرسازی ماهر، از میان سنگهای عالم، گوهرهایی ناب را برمیگزیند و با تراش حکمت الهی، آنها را به جواهراتی درخشان تبدیل میکند که نور هدایت را بر خلق میتابانند. این برگزیدگان، که در هر عصر نادرند، چونان ستارگان در آسمان هدایت، راهنمای بشریتاند.
نادر بودن برگزیدگان
برگزیدگان الهی، به دلیل دشواری مراتب روحانی و الزامات الهی برای گزینش، بسیار نادرند. آیتالله نکونام قدسسره، با تمثیلی از عطاری، این نادر بودن را تبیین میکنند: خداوند، مانند عطاری که اجناس نفیس را برای سالها حفظ میکند، برگزیدگان را با صبر و حوصله خلق و نگهداری مینماید. این بندگان، که «چاشنی خلقت» و «لب مخلوقات» نامیده شدهاند، عیار و ارزش انسانها را تعیین میکنند و در هر عصر، تعدادشان اندک است.
این نادر بودن، به تمثیلی ادبی روشن میشود: برگزیدگان، چونان قلههای رفیع در کوهستان هستیاند که تنها معدودی از انسانها توان صعود به آنها را دارند. این قلت، نه از محدودیت الهی، بلکه از دشواری مسیر روحانی و شدت آزمونهای الهی ناشی میشود.
جمعبندی بخش دوم
مشیت الهی بر تکمیل مرتبه علم با عطای علم لدنی به برگزیدگان تعلق گرفته است. این برگزیدگان، که انبیا و اولیا نامیده میشوند، با اصطفای الهی و به دلیل شایستگیهای باطنی، مأمور هدایت خلق میگردند. نادر بودن این بندگان، که چاشنی خلقتاند، از دشواری مراتب روحانی و دقت الهی در خلقت آنها حکایت دارد. این بخش، نقش محوری برگزیدگان را در نظام معرفت الهی روشن ساخت.
بخش سوم: نقش انبیا و اولیا در هدایت خلق
صفات و ویژگیهای اولیا
اولیای الهی، به تعبیر آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، دارای صفاتی متمایزند که آنها را از مدعیان کاذب جدا میسازد. این صفات شامل علم لدنی، کتمان مقامات، و پذیرش بلا بهعنوان خوراک روحانی است. علم لدنی، که از وحی و الهام الهی سرچشمه میگیرد، معرفتی خطاناپذیر است که فراتر از علوم اکتسابی قرار دارد. کتمان، به معنای پنهانکاری مقامات باطنی، از خودنمایی و ادعاهای کاذب جلوگیری میکند. پذیرش بلا نیز، که برای اولیا شیرین است، نشانه تسلیم محض و قرب آنها به حق تعالی است.
این صفات، به تمثیلی حکیمانه روشن میشود: اولیا، چونان شمعهاییاند که با نور علم لدنی میدرخشند، با کتمان در برابر بادهای غرور محافظت میشوند، و با سوختن در آتش بلا، نور هدایت را به خلق میتابانند. این ویژگیها، اولیا را به چشمههای زلال هدایت تبدیل کرده که خلق را سیراب میسازند.
نبوت باطنی در عصر غیبت
نبوت باطنی، که به معنای ولایت است، حتی در عصر غیبت نیز ادامه دارد. اولیای الهی، که در این زمان به کتمان مقامات خود پایبندند، ادعای ظاهری نمیکنند و در خفای باطن، خلق را به سوی خدا هدایت میکنند. آیتالله نکونام قدسسره، این امر را نشانهای از اصالت اولیا میدانند و تأکید میکنند که کتمان، از صفات بارز ایشان است. این نبوت باطنی، از طریق الهام و کرامت، به اولیا امکان میدهد تا نقش هدایتی خود را ایفا کنند.
این مفهوم، به تمثیلی روشن میشود: اولیا در عصر غیبت، چونان ستارگانی در پشت ابرها هستند که گرچه دیده نمیشوند، نورشان راه را برای گمراهان روشن میکند. این کتمان، نه از ضعف، بلکه از حکمت الهی سرچشمه میگیرد و اولیا را از خودنمایی و انحراف مصون میدارد.
تأیید الهی اولیا با معجزات و نصرت
خداوند، انبیا و اولیا را با معجزات و نصرت باطنی، که در نفوس اسمائی و صفاتی آنها متجلی است، تأیید میکند. این نصرت، که به «شمشیرهای برنده» تشبیه شده، به نفوذ کلام و تأثیر هدایتی اولیا اشاره دارد. آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به مصباح الانس، تأکید دارند که این تأیید، نه تنها در معجزات ظاهری، بلکه در نفوس قاطع و برنده اولیا، که قادر به هدایت خلقاند، آشکار است.
این تأیید، به تمثیلی ادبی روشن میشود: اولیا، چونان شمشیرهایی الهیاند که با تیزی علم لدنی و نفوذ کلام، قلبها را به سوی حقیقت میگشایند و تاریکی جهل را میدرند. این نصرت، که از احکام نفوس اسمائی سرچشمه میگیرد، اولیا را به ابزار هدایت خلق تبدیل میکند.
هدایت خلق: دعوت به سوی خدا
اولیا و انبیا، به فرمان الهی، مأمورند تا همه مردم را به سوی حق تعالی دعوت کنند، نه به خودشان. آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، با استناد به مصباح الانس، تأکید دارند که دعوت به غیر خدا، حتی به ائمه علیهمالسلام، شرک محسوب میشود، زیرا ائمه، خود، سفینه نجات و مصباح هدایتاند که به سوی خدا رهنمون میکنند. این دعوت، با حکمت و موعظه حسنه انجام میشود و به استعدادهای متفاوت مخاطبان توجه دارد.
این دعوت، به تمثیلی بدیع روشن میشود: اولیا، چونان چراغبانانیاند که با نور حکمت، راه خدا را به خلق نشان میدهند، اما هرگز خود را مقصد راه قرار نمیدهند. این دعوت، که با تعادل بین کتمان و افشا انجام میشود، قلبها را به سوی حقیقت بیدار میسازد و از شرک به خود پرهیز میدهد.
جمعبندی بخش سوم
انبیا و اولیا، بهعنوان برگزیدگان الهی، با صفاتی چون علم لدنی، کتمان، و پذیرش بلا، مأمور هدایت خلق به سوی خدا هستند. نبوت باطنی در عصر غیبت ادامه دارد، و اولیا با تأیید الهی، از طریق معجزات و نصرت باطنی، خلق را هدایت میکنند. دعوت به سوی خدا، با حکمت و موعظه حسنه، محور رسالت آنهاست، و هر دعوی به غیر خدا، شرک محسوب میشود. این بخش، نقش محوری اولیا را در هدایت و ارتقای خلق روشن ساخت.
بخش چهارم: مراتب عرفانی و نقد ادعاهای کاذب
مراتب عرفانی: از الی الله تا الی الخلق
مراتب عرفانی، بر اساس تعالیم مصباح الانس و شرح آیتالله محمدرضا نکونام قدسسره، شامل چهار مرحله است: الی الله (سیر به سوی خدا)، فی الله (مثل در خدا)، بالله (زندگی با خدا)، و الی الخلق (بازگشت به سوی خلق برای هدایت). هر مرحله، مرتبهای از قرب الهی را نمایان میسازد و اولیای کامل، پس از طی این مراتب، به مرحله هدایت خلق میرسند. شارح، با تمثیلی، این مراتب را به سیری در اقیانوس حقیقت تشبیه میکند: عارف، در مرحله الی الله، به سوی دریا میرود; در فی الله، در عمق آن غرق میشود; در بالله، با امواج حقیقت همراه میگردد; و در الی الخلق، چونان جویباری زلال، خلق را سیراب میسازد.
این مراتب، به تمثیلی ادبی روشن میشود: سیر عرفانی، چونان صعود به قلههای حقیقت است، که هر قله، منظری نوین به سوی خدا میگشاید، و قله آخرین، منظر هدایت خلق را به عارف عطا میکند. این مراحل، نقش اولیای کامل را در خدمت به خلقت برجسته میسازد.
نقد ادعاهای کاذب و علمزدگی
آیتالله نکونام قدسسره، با نقدی صریح، ادعاهای کاذب برخی افراد و حکما، مانند میرداماد، را که خود را در مراتب علمی یا روحانی برتر میدانستند، رد میکنند. این نقد، بر محدودیتهای علم ظاهری و ضرورت علم لدنی تأکید دارد. برای نمونه، میرداماد، که خود را بالاتر از ابنسینا و ارسطو میدانست، به دلیل فقدان فروتنی و علم لدنی، مورد نقد قرار گرفته است. شارح، همچنین، ادعاهای بیاساس برخی افراد ناآگاه را، که فاقد صفات اولیا هستند، با طنزی حکیمانه، به سخره میگیرند.
این نقد، به تمثیلی روشن میشود: مدعیان کاذب، چونان کسانیاند که با لباس عارفان در بازار خودنمایی میکنند، اما چون گوهرشان تقلبی است، در ترازوی حقیقت رسوا میشوند. این نقد، بر ضرورت فروتنی، کتمان، و اتصال به علم لدنی برای ادعای مقامات روحانی تأکید میکند.
تمایز حکم و امر
آیتالله نکونام قدسسره، با استناد به آیه شریفه رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ (سوره شعراء، آیه ۸۳؛ : «پروردگارا، به من حکمت عطا کن و مرا به شایستگان ملحق فرما»)، تفاوت میان «حکم» (حکمت و قضاوت) و «امر» (فرمان الهی) را تبیین میکنند. حکم، به طمع مناصب و جایگاههای دنیوی اشاره دارد، در حالی که امر، نشانه تسلیم محض به اراده الهی است. برای نمونه، حضرت ابراهیم علیهالسلام، که درخواست حکمت کرد، پس از آزمونهای الهی به مقام امامت رسید، اما درخواستش برای ذریهاش با شرط «لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ» محدود شد.
این تمایز، به تمثیلی حکیمانه روشن میشود: حکمجویان، چونان کسانیاند که به دنبال گنجهای زمینیاند، اما امرپذیران، چونان ستارگان آسمانی، در نور تسلیم الهی میدرخشند. این تفاوت، نقش انبیای حکمی و امری را در هدایت خلق روشن میسازد.
جمعبندی بخش چهارم
مراتب عرفانی، از الی الله تا الی الخلق، سیر عارف را به سوی هدایت خلق میرسانند. نقد ادعاهای کاذب، بر ضرورت علم لدنی و فروتنی تأکید میکند. تمایز میان حکم و امر، نقش انبیا و اولیا را در تسلیم به اراده الهی روشن میسازد. این بخش، با تبیین مراتب عرفانی و نقد انحرافات، جایگاه اولیای کامل را در نظام هستی برجسته کرد.
نتیجهگیری کلی
این نوشتار، با بررسی مراتب علم انسانی و نقش برگزیدگان الهی، به یکی از عمیقترین مسائل عرفانی و فلسفی پرداخته است. علم انسانی، در سه مرتبه نفسانی، عقلی، و روحانی، تنها از طریق راه دل به معرفت الهی میرسد. مشیت الهی، با عطای علم لدنی به انبیا و اولیا، مرتبه علم را تکمیل کرده و این برگزیدگان را بهعنوان چاشنی خلقت، مأمور هدایت خلق ساخته است. صفات اولیا، از جمله علم لدنی، کتمان، و پذیرش بلا، آنها را از مدعیان کاذب متمایز میسازد. مراتب عرفانی، از الی الله تا الی الخلق، سیر عارف را به سوی هدایت خلق میرسانند، و دعوت به سوی خدا، محور رسالت انبیا و اولیاست.
نقد ادعاهای کاذب و علمزدگی، بر ضرورت فروتنی و اتصال به علم لدنی تأکید دارد. آیههای شریفه يَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي و رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ، نقش روح و حکمت را در هدایت الهی تأیید میکنند. این اثر، با بهرهگیری از آیات قرآن کریم، احادیث نبوی، و آرای حکمایی چون قونوی، عرفان را به زبانی فاخر و علمی تبیین کرده و امید است برای پژوهشگران حوزه عرفان اسلامی، منبعی ارزشمند باشد.